علی میرفطروس
مبارزات شکوهمند مردم ما – و دستاورد های خونین آن ثابت میکند که : خلق ما هویت گمگشته و ارزشهای تاراج گردیده ی خود را بازیافته و ظرفیت تاریخ ساز و انقلابی فراموش شده اش را شناخته است. اما ، تجربه ی انقلاب های ملل افریقا، آسیا و آمریکای لاتین بخوبی نشان میدهد که: امپریالیسم و دست نشاندگان داخلی آن، هیچگاه بصورت مسالمت آمیز و راحت، مواضع اصلی و حیاتی خود را ترک نمی کند، بلکه با تمام قوا و از تمام شیوه ها عليه جنبش رهائی بخش خلقها استفاده می نماید.
هر انقلابی عموما از دو مرحله ی اساسی می گذرد
اول: مرحله ی شورش و قیام توده ها و سرنگونی رژیم حاکم بر جامعه . وجه مشخصه ی این مرحله : خشم و خون ، هیجان و حرکت آتش و ویرانی و بطور کلی « شور انقلابی » می باشد دوم: مرحله ی تشکل ، سازماندهـ و برنامه ریزی و دگرگون ساختن نهادهای زیر بنائی جامعه و تحقق بخشیدن به خواست های اقتصادی – سیاسی و اجتماعی توده ها که هدف اصلی و اساسی هر انقلاب است. وجه مشخصه ی این مرحله عبارت از : شکیبائی ، تشكل تعقل و بطور كلى شعور انقلابی » می باشد.
انقلاب مردم ما ، تا اینجا ( یعنی در مرحله ی نخست ( انقلابی شکوهمند و پیروز است، از این مرحله بر عهده ی پیشاهنگان و رهبران نهضت است که با هوشیاری و بردباری لازم ، دستاوردهای مرحله ی نخست را شناخته و با جمع بندی درست از شرایط ، انقلاب را تا مرحله ی نهائی ) محو کامل استبداد و امپریالیسم ) مراقبت و هدایت نمایند.
حوادث نهضت مشروطیت و تاریخ دیگر انقلابهای ناکام و ناتمام ، بما می آموزد که فریفته ی عقب نشینیها و شکستهای تاکتیکی ـور ارتجاع و امپریالیسم نگردیده و د شـ انقلابی، مردم را با « شعور انقلابی ، مسلح و مجهز سازیم.
ماهیت ضد انقلابی و آشکار امپریالیسم و استبداد و « موضع گیری استتاری آن در شرایط فعلی ، به همه رزمندگان انقلاب می آموزد که : نباید فریب ثبات ظاهری کنونی را خورد، بلکه با تشکیل ، تجهیز و تسلیح ارتشی توده ای به پاسداری و تکامل نهائی انقلاب بپردازند. بنابراین :
۱ – د اعلام همبستگی ، سران ارتش را باید یک حرکت صرفا تاكتیكی بشمار آورد و تا تصفیهی کامل و انقلابی در تمام واحدهای ارتش، ژاندارمری و پلیس شاهنشاهی و ایجاد یک ارتش واقعا ملی، سازماندهی و تشکیل کارد» چریک ، متشکل از تمام سازمان های انقلابی ، بدون انحصار طلبی ها و اعمال تنگ نظریهای سیاسی و عقیدتی ) از مبرم ترین وظایف كنونی رهبری نهضت می باشد .
۲ – خلع سلاح عمومی مردم مبارز بــ استناد : سی کرومی اشرار مسلح به خانه های مردم، یا تامین آرامش خانواده ها ، و … در زمانی که هنوز بیش از ۳ روز از فرو ریختن درهای استبداد نمی گذرد ، انقلاب را با خطری جدی روبرو خواهد ساخت براین اساس و با توجه به تجربیات تاریخی انقلاب های ناکام ، عمیقا معتقدم که : خلع سلاح مبارزان در شرایط کنونی انقلاب ، عملی اشتباه می باشد. مضافا اینکه : گروهی از رزمندگان ( مانند چریک های فدائی خلق ) از سالها پیش و در سخت ترین و فاشیستی ترین شرایط، به نیروی آرمان و ایمان انقلابی و با آتش تفنگ خود، راه پیروزی های کنونی مردم ما را هموار ساختهاند لذا ، خلع سلاح آنها :
اولا : انقلاب را از یکی از قوی ترین نیرو های مسلح خود، محروم خواهد ساخت. ثانيا : خلع سلاح چریک ها، مشکلات جدیدی در راه وحدت سازمانی و عملیاتی همه رزمندگان انقلاب ) بدون در نظر داشتن مرام و عقاید آنها ) فراهم خواهد ساخت.
مسئله ی خلع سلاح مبارزان ، دو بار باعث تضعیف و سرانجام شکست نهضت مشروطیت گردید :
اول : بوسیله ی «ستارخان» (سردار ملی) در ماموریتش به اردبیل: وقتی که در های استبداد قاجار یکی پس از دیگری فرو ریخت و هنگامی که مبارز دلیر ) محمد حسین زاده ) اردبیل را فتح کرد و حاکمیت نیروهای انقلابی را در آنجا مستقر ساخت ، « مخبر السلطنه ( کسی که مانند سران ارتش ما لباس پیوستگی به انقلاب، پوشیده بود) از ناآگاهی انقلابی و اجتماعی ( ستارخان، استفاده کرد و به این بهانه که: کار انقلاب پایان یافته و بنابر این بودن اسلحه در دست مبارزان ، به نظم عمومی و هدفهای انقلاب لطمه خواهد زد ، ستارخان را مامور خلع سلاح مبارزان و مجاهدان اردبیل ساخت. ستارخان در این ماموریت به حاکمیت نیروهای انقلابی در اردبیل پایان میدهد و نیروهای خود اونیز در جنگ دیگری با رحیم خان ، تارومار می گردند و بدین ترتیب، ضد انقلاب با دست فرزندان انقلاب، از جنبش رهائی بخش مردم ما ، انتقام کشید.
دوم : بوسیله ی « یپرم خان ، : که در آن بدستور حکومت » سپهدار ، و خوانین بختیاری بپرخان داشناک » ( که تا چندی قبل در سنگر انقلابیون و آزادیخواهان می جنگید ) واحدهای انقلابی فدائیان ( بریاست ستارخان و باقرخان ) را پس از ورود به تهران در پارک اتابک، خلع سلاح کرد و به این وسیله جنبش مردم را از داشتن بازوی مسلح انقلابی محروم ساخت و …
من در « حسن نیت دولت موقت آقای بازرگان تردیدی ندارم، اما باید دانست که بقول آن انقلابی اندیشمند » : « بعضی از رهبران با حسن نیت ، اشتباه می کنند » بهوش باشیم تا اشتباهات تلخ گذشته، تکرار نگردد.