پس از شکست نیروهای مسلح رژیم سابق در برابر یورش کوبنده مجاهدان دلیر و مردم حق طلب ایران و انتصاب سرلشگر فرنی از طرف آقای مهندس بازرگان بریاست ستاد ارتش، اعلامیه ای صادرو به امیران ارتش اطلاع داده شد که روز سه شنبه ۰۷٫۱۱٫۲٤ بالباس شخصی و کارت شناسایی خود را به ستاد ارتش واقع در چهارراه قصر معرفی کنند
ساختمان ستاد ارتش توسط جو انسان مسلح محافظت و کنترل میشد سپهبد بخشی آذر و سرلشگر جناب بعنوان دستیاران ارشد سرلشگر قرنی در اطاق مجاور نشسته و سرهنگ توکلی با قیافه ای بسیار خسته و فرسوده مشغول فعالیت بودند عده ای هم از افسران بازنشسته ارتش که معلوم نبود بر اساس چه ضوابطی تعین شده و سوابقشان چیست و منتخب چه مقام یا سازمانی هستند در یکی از سالنها جمع شده تحت عنوان کمیته نظامی انقلاب مشغول مذاكره ورتق و فتق امور بودند
امرای شکست خورده رژیم سابق گروه گروه و دسته دسته با قیافه ای مفلوک وارد ساختمان میشدند در حالیکه عده ای از افسران سازمان ضد اطلاعات در بیرون از ساختمان بطور محرمانه بالباس شخصی و حمل اسلحه کمری بیاس داری مشغول بودند تا چنانچه کسی به ژنرالهایشان تعرضی کند بمقابله بپردازند اما نگرانی افسران مزبور كاملا بی مورد بود زیرا بمحض ورود ژنرال ها به داخل ساختمان، بساط مساج و بوس و تعارفات گرم اعضای کمیته نظامی انقلاب و پذیرائیهای مفصل چای و شیرینی و نوشابه وكتلت. موجب گردید که وحشت و هراس آنها بکلی ازبین رفته و خودرادر یک محیط امن احساس کنند ژنرالها ابتدا بصورت گروه های چند نفری در کریدورها و اطاقها تجمع کرده. و به راز و نیاز مشغول شدند و از مشاهده رفتار دوستانه اعضای کمیته و آشفتگی و بی نظمی حاکم برستاد ارتش ، با چشم و ابرو اشارههای معنی دار بیکدیگر می فهماندند که این دستگاه، یک دستگاه انقلابی نیست و بوجود مبارکشان آسیبی نخواهد رسید و اما از صحنه های جالبی که بدون شکه موجبات خنده یا عصبانیت خوانندگان محترم را فراهم میسازد چند نمونه را از روی صداقت و راستی برایتان نقل میکنیم :
۱- سپهبد طباطبائی وکیلی که پنجاه سال غلامی بارگاه بزید را کرده و در هر وضعیتی بسرعت تغییر ماهیت میدهد در گیر و دار انبوه جمعیت ، کفش و جورابش را در آورده بود و مرتبا از پیشخدمتها میخواست که یک پارچ آب برایش بیاورند تا وضو بگیرد. بالاخره درگوشه سالن در حالیکه سعی میکرد همه جمعیت او را ببینند ، قامت بست و به نماز مشغول شدتا و انمود کند که جمهوری اسلامی را از پنجاه سال پیش درک کرده است ! ياللعجب ۲ سرلشگر وجدى بمحض آمدن بالا به اولین نفری که برخورد کرد ملتمسانه می گفت بخدا من هیچ تقصیری نداشته ام ، در اينموقع یک نفر از امرایی که قبلا آمده بود با و نزدیک شد و گفت، تیمسار ، ایشان متصدی آبدارخانه هستند، موضی گرفته اید؟ يا للعجب .
یک نفر سرهنگ دوم که تنها افسر ملبس به لباس نظامی بود و طبق اظهار خودش، در موقع حمله به کارد فراری شده ويكر است به ساختمان ستاد آمده بود. بمحض آنکه قیافه مفلوک و پریشان سرلشگر قاجار رئیس قبلی سازمان ضد اطلاعات رادید که از پله ها بالا میآید ناگهان یکه ای خورد و باو سلام محکمی داد. موقعی که یکی از سرهنگها از عمل او انتقاد کرد در پاسخش گفت که بدون اراده از دیدن رئيس ضد اطلاعات دچار وحشت و ترس شده و احساس میکند که حالاهم از او میترسد. جالب توجه آنکه سرلشگر قاجار نیز از دیدن همان افسری که لباس نظامی بتن داشت بیش از سایرین ترسیده بود ! ياللعجب .
سرتیپ داودی افسر قدیمی ضد اطلاعات، یکی از افسران بازنشسته را بکنار کشیده و با و میگفت که بخدا ضد اطلاعات از من مشکوک شده بود و مرتبا مرا مثل توب فوتبال اینو رو آن ور پرت میکرد.
افسر بازنشسته از او سئوال کرد تیمسار آخرین مرتبه به کجا پرت شدی ؟ جو ابداد – اخیرا شدم معاون ضد اطلاعات!! ياللعجب .
ه سپهبد آذربرزین افسر نیروی هوایی درگوشه ای از سالن ، یکی دیگر از افسران بازنشسته را مخاطب قرار داده و میگفت که شاه و انما خائن بود زیرا که بدستور او یک دستگاه AMCR را بمبلغ چهارد سیلیون خریدند در حالیکه همان دستگاه را از یک کمپانی دیگر میتوانستند بمبلغ پنج ميليون خریداری کنند ولی سپهبد ربیعی و یک سرتیپ امریکایی که مستشار نیروی هوایی بود با شاه ملاقات کردند و شاه دستور داد که همان ١٤ میلیونی را بخرند و در این معامله ۹ میلیون سوء استفاده کردند افسر بازنشسته از او سئوال کرد تیمسار عكس العمل شما که معاون ربیعی بودید چه بود؟ پاسخ داد ای بابا، مگر میشد از ترس ضد اطلاعات نفس کشید. سپهبد ربیعی هم صرفا تابع رئيس مستشاری بود و عضویت ثابت سیا را داشت و باشاه دستش یکی بود. !! يا للعجب .
٦- سرتيب فضل اله ناظمی افسری که در کارد بود و میگفتند از جلادان معروف است بمحض ورود به سالن ، خنده پیروز مندانه ای کرد و گفت که در واحدهای کارد حتی یک تیر هم بر علیه مردم شلیک نکردیم !! دوستانش از او سئوال کردند، و احدی که برای سرکوبی شورش نیروی هوائی فرستادند از کجا رفت؟ جواب داد این حرفها دروغ است اصلا از گارد یکنفر هم خارج نشده بود
در این موقع یک ژنرال نیروی هوائی نزدیک شد و چون از صحبتهای قبلی چیزی نمیدانست به سرتیپ ناظمی گفت، تیمسار ، اگر آن شبی که با شما تماش گرفتیم و گفتیم که بابا از گارد نیرو نفرستید ، بحرفمان گوش داده بودید این مصیبتها بوجود نمی آمد !! باللعجب .
سرهنگ خیلتاش افسر شد اطلاعات گارد در حضور علمای با تسخر میگفت که یک نفر سبزی فروش را دیدم تفنگ بدست داشت ولی نمیدانست گلنگدن آن کجا است! ناگهان، یکی از همان جو آنهایی که محافظ ساختمان بود وسط حرفش پرید و گفت جناب سرهنگ، شما که به رموز همه اسلحه ها وارد
بودید چکار کردید ؟ سرهنگ خیلتاش که هوا را پس دید گفت معذرت میخواهم منظوری نداشتم !! ياللعجب سرهنگ غفوری افسر شد اطلاعات که سراسیمه وارد ساختمان شده بود با التهاب فراوان تعریف میکرد که دو نفر جوان مسلح جلوی منزل او ایستاده اند و این عمل باعث و خشت خانوادهاش شده است، میخواهد پیامی از رادیو پخش کنند که فورا آنجا را ترک کنند ۱۰ مخاطب او جواب داد شما کنه از دیدن دو نفر جوان مسلح ، بدون آنکه بشما حرفی بزنند یا عملی انجام دهند اینقدر ناراحت هستید پس مردم بیگناهی که توسط شما و نظایر شما بدرون سیاهچالها و شکنجه گاهها می افتادند چه حالی داشتند آیا آنوقت
هینگران خانواده آنها میشدید | سرهنگ غفوری سرخ شد و میخواست حرفهایی بزند ولی فرصت نیافت و بفكر فرو رفت ! ياللعجب.
۹ سرلشگر بختورتاش رئیس جدیدضد اطلاعات که تا دیروز به سربازخانه ها میرفت و درباره ریشههای تاریخی شاهنشاهی ایران سخن پردازی میکرد و نهضت ایران را رجاله بازی یک مشت کمونیست بیدین معرفی میکرد موقعی که دید اوضاع آرام است و از مواخذه و بگیر و ببند خبری نیست، چای و نوشابه و غذاهم میدهند، نفس راحتی کشید و خطاب به عده دیگری میگفت من همیشه طرفدار حق و عدالت بودم !! ياللعجب
۱۰- بهرحال صحنه های جالبی بود ولی موقع سخنرانی رسید و کلیه امرای رژیم سابق در سالنی جمع شدند و سرلشگر قرمنی خطاب به آنان اظهار داشت که دوران
فرد پرستی تمام شده حالا هر کدام از آقایان که مایل هستند در ارتش بمانند میتوانند از صبح شنبه ۲۸ ٫ ٥٧,١١ سرکار خود بروند و هر کدام هم که مایل نیستند میتوانند تقاضای بازنشستگی کنند بروند دنبال کار خودشان!!! ملاحظه بفرمائید بزرگواری و سخاوت چقدر است حالا در یک لحظه فکر کنید که اگر نهضت شکست خورده بود در ستاد انقلاب مردم ارتش چه خبر بود !!!
آیا فراموش کرده اید که چقدر التماس کردید، فریاد کشیدید، گلباران کردید ولی کوچکترین تاثیری در اراده ژنرال ها نکرد؟ آیا فراموش کرده اید که از طرف حضرت آیت الله خمینی و سایر آیات عظام و همه سازمانهای مبارز کشور چقدر نصیحت شد، پیام صادر شد، تقاضا شد که مردم را نکشید ولی آنها همچنان در سنگر ضد ملی خودماندند تا یورش دلیرانه ملت مبارز ایران کارشان را ساخت و حالا همگی اعلام همبستگی میکنند و تلاش دارند که بار دیگر بر کرسی های قدرت تکیه زنند. مفهوم این همبستگی چیست ؟ آیا جز مسخره کردن مردم و فریب آنان معنائی دارد ؟
هموطنان عزیز :
توصیه ما بعنوان مشاور متعهد انقلابیون ایران به مقامات رهبری کشور و همه سازمان های دموکراتیک و ملی اینستکه بخاطر مجاهدان شهید، بخاطر مجروحان و مصدومین نبرد های میهنی، بخاطر خانواده های داغدار بخاطر همه افراد باشرف و باوجدانی که در
این انقلاب مقدس نقش مثبت و ارزنده ای داشته اند هرچه زودتر طرح پیشنهادی ما را بررسی و بمورد اجرا گذارند تا برای همیشه از تولد و رشد و نمو نیروهای ضد ملی در کشور ما جلوگیری شود و سوگند میخوریم که در این راه هیچگونه توقع و چشم داشتی نداریم جز خدمت به انقلاب ملت و این است طرح پیشنهادی ما :
ا – در حال حاضر عده ای از افسران بازنشسته و شاغل که باستثنای سرهنگ تو کلی و ممتاز، بقیه ناشناخته و بطوریکه شایع است چند نفرشان دستیار و همکار سازمانهای وابسته بدریا بودند بنام کمیته نظامی انقلاب در ستاد ارتش مشغول کار شده اند در صورتیکه باید یک کمیته و اقعی نظامی مرکب از افسرانی که طبق رای مقامات رهبری و سازمانهای دموکراتیک کشور تعیین شوند تشکیل گردد
۲- محل مناسبی مانند بازداشتگاه اوین برای زندانی کردن عناصر خائن تعیین شود
۳- رسیدگی به اعمال خلاف و جنایتکارانه نظامیان رژیم سابق شروع و اول دیماه ١٣٥٦ تاریخ مبداء منظور شود. ( چند روز قبل از وقایع قم ).
٤- کلیه امیران ارتش ژاندارمری و شهربانی از ارتشبد تا سرتيب بدون استثناء . فورا دستگیر و زندانی شوند و در دادگاه ویژه انقلابی که در محل بازداشتگاه تشکیل میشود محاکمه کردند. هر کدام که احتمالا مقصر نبودند در ردیف بازنشستگان در آیندو بقیه برحسب اعمالی که مرتکب شده اند، به مجازاتهای اخراج، یا حبس یا اعدام محکوم و اموالشان مصادره شود
۵- اداره دوم و سازمان شد اطلاعات فورا منحل شده اعلام ، و تمام افسران آن از سپهبد گرفته تا ستوان همگی بازداشت و بمحاکمه کشیده شوند .
٦- اداره باصطلاح دادرسی ارتش فورا منحل شده اعلام ، و تمام افسرانی که در مشاغل قضائی کار میکردند از سپهبد تا ستوان بازداشت و بمحاکمه کشیده شوند.
۷- حقوق امرای بازنشسته فورا قطع شود و اسامی آنها به یک کمیسیون ویژه داده شود تا بررسی و هر کدام را که استحقاق دریافت حقوق بازنشستگی دارند تعیین و بقیه محاکمه شوند تا وضعشان روشن شود .
۸- به پیشنهاد کمیته نظامی انقلاب، و بر حسب تائید مقامات رهبری و سازمانهای دموکراتیک کشور فعلا از بین سرهنگهای شاغل یا بازنشسته، عده ای را برای سرپرستی امور سازمانها صفی ، ستادی خدماتی و اداری ارتش منصوب نمایند و به آنها تحت ضوابط خاصی اختیار دهند که تعدادی از افسران را در حداقل مورد لزوم انتخاب و در راس سازمانهای تابعه خود بگمارند
۹- به سایر پرسنل باقیمانده ارتش شامل | افسران، درجه داران ، کارمندان مرد و زن افزار مندان و غیره طبق روال قبلی فعلا حقوق ماهانه پرداخت کنند تا تکلیف ارتش روشن شود
۱۰ – کمیته ای بنام کمیته سازمان دهی انقلاب مرکب از تعدادی از افسران شاغل یا بازنشسته به تشخیص و تائید مقامات رهبری و سازمانهای دموکراتیک کشور تشکیل شود مقدمات ایجاد یک ارتش ملی و مردمی را متکی بر دکترین سیاسی و نظامی جدید کشور فراهم و بتدریج به ایجاد چنین ارتشی بپردازند.
مشاور متعهد انقلابیون ایران در امور نظامی (بدون وابستگی به هیچ سازمانی )
سرهنگ اصغر قائم مقامی