نسخه آزمایشی شامل 218,992 واژه

تهران مصور:ش۳:س۳۶

حرف آخر بختیار جان متاعی است که هر بی سروپایی دارد شاپور بختیار، نخست وزیر ایران، آخر است. این راه پیمائیهای مختلف و شعارهای وقت یکشنبه، پس از آنکه خبر آمدن آیتــ | خسته کننده توام با تهدید و ارعاب برخلاف الله عظمی خمینی به تهران قطعی شد، در پیامی که | روح دمکراسی و آنچه که مردم این آب به عنوان «حرف آخر» می توان تلقی کرد به خاك خواهان آن هستند میباشد مجلسین و ملت هشدار داد که اغتشاشات ۶ ماهه اخیر | قانون پیش بینی نموده عمل خواهند کرد و از تمام آنچه دزدان و تبهکاران بر سر این تلفن های تهدیدآمیز و آتش زدن خانه های مردم آوردند، بیشتر زیان به مملکت زده مردم به وسیله عناصر فرصت طلب وتطميع است و از روزنامه ها با تاکید «این آخرین شده تردیدی در روح استقامت و نبردهای بار است» خواست که نسبت به ارتش وافراد آنها به وجود نخواهد آورد. کشور توهین نکنند. انقلاب ایران برای آنکه به ثمر رسد پیام شاپور بختیار که تندترین سخن و يك دمکراسی مترقی و با الهام از تعالیم او در مدت نخست وزیریش بود به ایـن عالی اسلام به وجود آورد احتیاج به آرامش شرح است: و کار دارد. 2 بختیار در پیام خود گفت مردم عزیز من میدانم که اکثریت مردم کشور ایران. از این که نخست وزیر شما بیش از | از این اعتصاب های بدون هدف و برنامه به حداعتدال مزاحم شما میشود پوزش می طلبم. ستوه آمده اند. من میدانم که تمام روشنفکران ولی وضع کشور عزیز ما آنچنان مـورد و مومنان، تمامیت و استقـلال ايـن تهدید قرار گرفته و عناصر غير مسئول و کشور آرزوی برچیده شدن همهمه ها و برادر ماجراجو آنقدر خیالهای باطل درسر می کشیها را دارند. من ايمـان دارم که هر پرورانند که لازم دیدم همگان را از چگونگی کس دانسته یا ندانسته این اعمال خشونت اوضاع روشن نمایم دولت کنونی به شهادت آمیز و بیبند و باری جوانان را تشویق تعاونی های اسلامی را مردم از خود میدان رفتار و اعمال خود و برطبق برنامه تقدیمـی | می کند دشمن ملك و دین است. در مورد که به آتش کشیده شدند، پیش به مجلسین تمام تعهدات خود را یکی بعد از من ايمــان دارم که اصول حکومت دیگری انجام میدهد. مردم بر مـردم فقط وسیله دمکراسـی کلیه زندانیان سیاسی آزاد شده اند امکان پذیر است و این آن چیزی است که و مقرر گردید که با وجود سوء استفاده سالیان دراز ملت ایران از آن محروم بوده مسلم از آزادی، بعضی از روزنامه ها که است. حال که این امکان بوقوع پیوسته، ۲۵ سال مزدور دولتهای فاسد بودند با انتشار | عده ای با برنامه های حساب شده که ازخارج اکاذیب و تحريك احساسات و به منظـور از مرزها الهام می گیرند، و عده ای از روی ازدیاد تیراژ شروع به مسموم نمودن اذهان | خودخواهی و کینه توزی نمیخواهند بگذارند که موجودیت و وحدت ایران عزیز باقی بماند کنند. آنچه را که نسبت به شخص عمومی من بگویند و یا بنویسند در زیر سطـح تا مردم بتوانند با نیروی لایزال کاروکارگر نفرت و بی تفاوتی من باقی خواهد ماند، ولی از کشورشان يك جامعه مترقی آزاد متدین ادامه اهانت و اتهام به ارتش یا افراد دیگر | بسازند. کشور بدون پاسخ نخواهد ماند و من برای آنچه را که من موظف هستم به آخرین بار تقاضا می کنم که پیش از درج عموم شما هموطنان عزیز می گویم آن است مطالب با عقل سلیم به صحت و ثقم آنها که این اغتشاشها که بطور تصنعی ادامـه توجه شود تمام اراجیف و شایعات استعفای دارد، با اصل انقلاب و خواستهای اولیه مردم من و خالی کردن سنگر مقدس قانون اساسی | ایران بکلی متفاوت است. من در هیـچ و حرکت به سوی مجهول مطلق بی اساس صورتی سنگر قانون اساسی را خالی نخواهم است خسارات و زیانهایی که طی ۶ ماه | کرد و يك وجب از این خاک هم برای من اخیر در اثر اعتصابات کم کاریها به اقتصاد ارزش تمام کشور را دارد و در راه پاسدازی کشور وارد شده است، از آنچه تبه کاران و از آن و تمامیت و یگانگی کشور خود به قول دزدان در ۱۵ سال اخیر بر پیکر این کشور | شاعر می گویم: وارد آوردند بیشتر است. این اغتشاشات برای برانداختن کشور الله الك جان متاعی است که هر بی سروپایی دارد.
د پاسداری می کنند، تا وضعی شبیه آن یکی Down with the mperilist of American آیت الله طالقانی يك مرد استثنائی ، که روزگار درازی را در مبارزه و در زندان گذرانده است . مرد همهی روزهـا و اينك در روزهای پیروزی و هیجان ناشی از آن. این آیت الله طالقانی است که با فروتنی شگفت آور خود و با متانتی ویژه، آرام کند، تشکل می بخشد و با تن نحیفش که آثار سالهای زندان و شکنجه در آنست، رهبری می کند. اورا قدر بنهيم • قصد سوزاندن تحصن در کیهان مطبوعات سخت گرفتار شده اند. تظاهر کنندگان تظاهراتی که در روز اربعین بوسیله جنگیده اند تا آزادی بدست آورند وپی طرفانه خبرها و رویدادها را منعکس کنند، | گروههای غیر مذهبی صورت گرفت، روز بعد نیز ادامه یافت. گروهی در دانشگاه به اما نتوانسته اند. از سانسور دولتـی خلاصی یافته اند، به اختناق ملی رسیده اند. از دست راه افتادند با سرود: اتحاد،اتحاد، اتحاد. ایملت اتحاد. ما با ماموران رها شده اند و به دست نمایندگان گروههای فکری خاص افتاده اند. روز شنبه | هم متحد میشویم، تا بر کنیم ریشه استثمار، چند تن از اینان در روزنامه کیهان متحصن شدند درود. درود. درود. درود برخمینی. آنان محوطه دانشگاه را دور زدند و قصدشان این بود که از انتشار خبرهای مربوط به گروههای غیر مذهبی جلوگیری ـ و به خیابان کنند. یکی از دوستان مطبوعاتی می گفت: | ـ البته بی دردسر و مزاحمت شاهرضا در آمدند و از آنجا حر کت خود را ادامه دادند گفتنی آن است که در مسیر این گویا ضروری است که نزد آیات عظام برویم تظاهر کنندگان همواره مردم با گل وشیرینی از آنها استقبال کردند و عده آنها هر لحظه و وضع و حال خود را بازگوئیم. اگر دیروز افزایش یافت و اگرچه چند بار، چند طلبه، ماموران تهدید می کردند که بازداشت می در سخنرانیهایی که بوسیله شعارهای حزب کنند، امروز مذهبیها تهدید می کنند که فقط حزب الله حمایت میشد، خواستند از تحریم می کنند. این مطبوعات چه نوع مرغی ادامه راه پیمایی آنان جلوگیری کنند، اما هستند که باید هم در عروسی سرشان را موفق نشدند. این را نیز بگوئیم که مخالفان برید، هم در عزاء آنها به کارهای ناشایستی دست زدند. مثلا با ریختن بنزین برسر راه آنها به قصد آنکه با کشیدن يك كبریت و آتش زدن يك سيگار، همه آنها را بسوزانند. همچنین با کشیدن تیغ کت آنها را از پشت پاره می- آن حرکت کردند تا از نویسندگان و کردند و سرانجام وقتی هيچيك ازاین کارها خبرنگاران کیهان، آزادی و برطرفی قلم را خواستار شوند، اما در نیمه راه بوسیله | شگفت این است که نیروهای هوادار | دمکراسی، چون در روز شنبه از تحصن عده ای در روزنامه کیهان باخبر شدند، در يك گروه بزرگ چهار هزار نفری بسوی موثر نیفتاد رسما به جان آنها افتادند و با گروههای مذهبی پراکنده شدند. كتك و ناسزا و فحش آنهارا پراکنده کردند. ۱۱
وای از آن شب زندان قصر شنبه شب، میدان زندان قصر،شاهد اسامی. یکی از باشکوهترین و بی قرارترین شبهای خودبود. هزاران نفر در میدان گردآمده بودند و نمیدانم که نبود یا حقه ای در و در انتظار آزادی فرزندان پاك ميهن بودند، با فریاد درود بر فدائی، سلام بر مجاهد. زن نمایندگان وکلا را هم که براستی در راه و مرد و پیر و جوان، یکدل و يك زبان، آزادی زندانیان . زحمت بسیار کشیده اند، ستایش همهی آن بزرگواریها که در رهی و رفتند که اسامی را بیاورندونیاوردند کار مردم بس که دروغ شنیده انـد، سخـن لحظات انتظار را با شعارهای برضداستبداد باور نمی کردند. گذراندند. نگهبانان و زندانبانان که بربالای سرانجام زندانیان را آزاد کردند.چه يك جنبش اصیل در وجود اوست، با وجود به پیشواز میرفت . زندان سنگر گرفته بودند، به یقین هرگز لحظاتی بود. تاریخ از این لحظات کمتر جمعه به پیشواز «جان دور از بد » ۱۲ این آخرین تصویر آیت الله عظمی خمینی است که صبح شنبه ۳۰ دی در پاریس گرفته شده است …. چنین روزی را ندیده بودند. پس از ساعتها بیاد دارد. هزاران نفر زندانیان را برسر می رویم، او، اينك روح انقلاب ایران است انتظار نمایندگان آیت الله طالقانی و کانون دستها بلند کرده بودند و فریاد می کردند: ما، به عنوان انسانهایی که کوچکترین نق وکلا، از بلندگو سخن گفتند و مژده دادند سلام برفدائی، درود بر مجاهد .اما گروههای را در این قیام که قیام مردمی بود نه از که تا چند دقیقه دیگر زندانیان آزاد خواهند مذهبی در اینجا هم بیکار ننشستند و سعی پیش ساختههای پنتاگونی با تمامی قلم شد و سپس لیست آزادشدگان را خواندند. کردند شعار را بدینسان تغییر دهند: سلام با تمامی صمیمیت انسانی خود به پی دست داده را طلب میکنیم. ۱۲۵ نفر بودند در حالی که قرار بود که برخمینی – درودبر مجاهد. هواداران چریکهای ۱۶۲ تن آزاد شوند. می رویم. به پیشواز مرد بزرگی که ایران ۱ فدایی بسیار بودند و فریاد کشیدند: ایران مردم آرام نگرفتند و یکصدافریاد را سراسر سیاهکل می کنیم. چشم و دل به او دوخته می رویم و آزادی کردند: بقیه، بقیه، آزادی بقیه… زندانیان برخی سرحال و شاد نمایندگان نتوانستند توضیح بدهند خندان بودند و بویژه یکی از آنها، ازفرط که بقیه کجا هستند، تا آنکه مسعود رجوی شعف در پوست نمی گنجید و همچنانکه برسر داشته باشند، آن تعالی مطلوب است یکی از فرزندان شایسته خلق ـ از گروه دستها بود، همچنان میخندید. اما برخی منظـور و مقصود اسلام است و بیت آزادی قلم ، آزادی بیان، آزادی ا هرکه سخنش را بگوید ومردم فرصت انت آیت الله خمینی، آن را از ما دریغ نخوا داشت. و این شأن مردان بزرگ است شان خمینی است و شأن ایران است مجاهدین خلق ایران – که به زندان ابد پیدا بود، رمق چندانی ندارند و تحمل آنهمه محکوم شده بود، در برابر جمعیت ظاهر شد جمعیت را با آنهمه شعار و فریاد نمی توانند | و به آنها اطمینان داد که همه آزاد میشوند. کرد. بیمار بودند و کم حوصله، وزودتر اما باز هم مردم قرار نیافتند و فریاد زدند: به خانه های خود رفتند. قوامی، قوامی، عبدالله قوامی عالیه، عالیه، عالیه امامزاده رجوی دریافت و گفت که ۳۷ تن از زندانیان را در شهرستانها آزاد خواهند بدل میشد و در آغوش کشیدنها.. کرد. مردم فریاد کشیدند: اسامی، اسامی، نام ایران بزرگ باد در این میانه زیباتر از همه، کارزندانیان | سابق بود که وقتی رفقای خود را می دیدند | از پا نمی شناختند و و بوسه ها که ردو | بود سر و اينك مرد بزرگ، باز می گردد قهرمان همیشه قهرمان است ، بر همیشه بزرگ. حتی اگر این یا آن نپسند نام آیت الله خمینی در تاریخ ایران ماند آنچنان که نام مصدق، امیرکبیر، آنچنان نامهای بزرگ در حافظه ملتهـا میمال خمینی که اينك نامش بیتکبیر برزر کسی نمینشیند . همیشه بزرگ بوده است ملت ، جمعه صبح ، به سنایش همه آن روزهای استقامت و دوری از وطن 9 و نام همه آنها که شهید شدند و نام همه آنها که به ایران میاند به ایران بزرگی می و نامت بزرگ، خمینی، مرد بزرگی
Brug 16-www LAGU
اينك بيشتر وزارتهای خـارجـه نشده است – درنظر داشته باشیم که ایـن | بیند و چون با این واقعیت روبرو میشود که کشورهای بزرگ جهان ـ اعم از ابرقدرتها، | جنبشها کمتر خود انگیخته اند ـ ازسوی | غرب به این بها، تن به يك درگیری با ابعاد اروپا، ژاپن و کشورهای آسیایی ـ و هم دیگر در مرزهای ایران نقل و انتقالاتی درخاك | خطرناك خواهد داد. پس به طرح تقسیم راضی مفسران جهانی بیش از پیش متوجه وضع های همسایه شمالی به چشم مینشیند… از میشود. خطرناك ايرانند. چرا که پیش بینی هـای سوی دیگر بعضی فعل و انفعالات در منطقه راستی ما در میان يكسرى دسیسه های | تجدید نظر شده شان ـ که در درسه ماهه انجام میشود که بطور کلی در استنباط جهان | بین المللی قرار گرفته ایم. داریم در آن میان اخیر درباره سازی شده بود نیز شکل | ازژئوپولتيك اين سوی جهان نقش تعیین کننده غرق میشویم؟ آنها که به این سخن خیلی باخته است. اينك مشكل ایران این نیست دارد. زود با پوزخند روبرو میشوند، حتما این که حکومتی دارد که مردم آنرا نمی خواهند، همه این «معلوم»ها وقتی پیش روی اواخر افشاگریهای انگلیسیان وامريكائيان آن حکومت دريك عقب نشینی فوری، گرچه | آگاهان مسائل جهانی قرار می گیرد، نتیجه | را درباره نحوه روبرو شدن آنها با مسایل دین، جا خالی کرده است. اما این عقب نشینی | گیری از آنها و نگرش زنجیره یی بدانها | کشورهای کوچک جهان، نخوانده اند. و آنها تمام عیار نیز اوضاع را آرام نکرده است و آسان نیست. مگر آن که تصور کنیم در که با اتکای به جنبش مردمی ایران، همه ظاهرا هیچ شیبی و هیچ راه حل تدریجی ابر قدرت و قدرتهای کوچکتر باهـم سود ابعاد ماجرا را در فاصله تهران و پاریس پذیرفته نمیشود. بحران ابعاد گسترده تری | خود را در آشوب ایران دیده اند و به توافق نگاه می کنند، نیز جهان بینی قرن بیستمی را می گیرد و امیدی به فروکش کردن آن در هایی در این باره رسیده اند. از خود می گیرند. آتیه نزديك وجود ندارد. اگر تفسیرهای در میان حرکتهای هفته پیش، توجه میماند این که در این برهه از نخستین این بود که «درگیری ملایان با ناگهانی جهانیان به مساله بلوچها که زمان، در این حساس ترین دوران تاریخ معاصر حکومت و نوجوئیهای غربزده» آنست، و یا مجله تایم آن را با گزارشی پر آب و تاب و خود که دست کم بعد از جنگ جهانی دوم «مساله جاه طلبی در طرحهای بزرگ، بیدرنظر | پرخرجی مطرح می کند، پر معنی است. هیچگاه دچار آن نبوده ایم، چه کنیم که در عین حال باید در نظر داشته باشیم درست قالب و در اندازه طرحهای از پیش ساخته گرفتن گنجایش و تحمل کشور»، به سرعت ر کند، کنند و بی اعتبار شد. اگر بعدا همه گفتند «ارتش که اهمیت فوق العاده ایران به عنوان «پل ادارات اطلاعات ضد اطلاعات غرب وشرق با شاه است، شاه هم از حکومت دل نمی پیروزی، و یا تعاریف سیاسی شبیه به این، نشویم. جواب یکی است: هوشیاری و واقع پس مقاومت محتمل است، این نیز درست از گرچه ما را از دست اندازي يك ابرقدرت بینی. حضور دادن منطق و واقعیتهای_اگرچه آب در نیامد. اينك يك سرگردانی عظيـم مصون نگهداشته است، ولی در عین حال در نامطلوب جهانی در محاسبه هایمان. فقط گریبانگیر مفسران و آینده نگران در اختیار | شرایط حاد، آسیب پذیر هم می کند. اينك خود را ندیدن، جهان، جهانخواران بی انصاف حکومتها و وزارتهای خارجه است و مشابه در جهان کم نیستند کسانی که نقشه های و بیرحم را در نظر آوردن، به سرنوشتهای آن در نشریات و تفسیرهای آنان. همه از قدیمی تقسیم ایران را دوباره مرور می تجربه شده در جهان، بادیده تحليل ولقاد هم میپرسند: چه شده است و چه میشود؟ در آن دنبال نکاتی برای ارضای خاطـر نگریستن. خود را از جمیع بلیات ورويداد ر این سئوالی است که اگر نه بر لب، درفکر دو ابرقدرت می گردند. به ویژه این که راه های جهانی مستثنی تلقی نکردن، غره نشدن گروه کثیری در ایران خودمان نیز جاری یافتن یکی از این دو ـ که خرس سرخ و سرانجام ظرفیتهای خود ودیگران را در است. «معلوم»های مساله، اینست: که ایران باشد ـ به آبهای آزاد خلیج فارس واقیانوس نظر آوردن. دچار يك بحران پردامنه است ـ و این که هند، بزرگترین حادثه بعد از جنگ است. این توصیه، بهیچوجه به معنای محافظه چه کسانی در خارج از مرزهای ما از این پس بجاست وقتی آن مفسر نامی از خود می کاری و دست برداشتن از خواستهای منطقی بحران استقبال می کنند، به ما کمکی در پرسد: «بزرگترین نیروی دریایی جهان را و طبیعی مردمی نیست. بهیچوجه به معنای شناخت و طرح مساله نمی کند شوروی، آیا، تنها به اتکای يك بندر بیشتر این تداوم بخشیدن به ظلم و فساد و ستم استعمال که در اطراف زمزمه های تجزیه طلبانه بلند سال منجمد و بغازی که در دست حکومتی و استثمار شدن، نیست. بلکه تنها به شده است که دوتای آن جدی است ـ بلوچ نامطمئن است تدارك ديده است؟» و پاسخ | اندیشیدن است. احساسات صرف و و کرد ـ و دوتای آن دست کم هنوز جدی را در طرح ماجراجویانه دست اندازی می چشم بسته بروی واقعیات جهان، معمولا، راه خمل ۱۴ جهانخواران در کمین ایران مسعود بهنود ‘m 9 – 1 19
به بن بست میبرد. یونان پس از سرهنگان پرتغال پس از سالازار ودهها نمونه شبیه به آن به نیروی بینش و تحمل مردمانش جهیدند و از خطرهای بیشماری که در راهشان کمین کرده بود، گذشته. مضافا در منطقه یی آرام درگیریها و برخوردها است. آنها هیچ چیز دیگر را ناپذیری مذهبیها، البته، بیشتر سبب این و غیر قابل دست اندازی قرار داشتند نمی پذیرند، جز حزب فقط حزب الله را هیچکدام از این مواهب را نداریم. برخوردها در و تحمل نمی کنند که دیگران هم شعارهای دانشگاه در این برهه از زمان، اگر کسانی هستند که روشن می اندیشند و بريك جهان | بینی مبتنی بر واقعیت دسترسی دارند، خیانت است اگر ساکت بنشینند و به بهانه «همرنگ دانشگاهها، هفته گذشته، باردیگر | شود: برخورد چپ و راست. اجتماع شدن، سکوت کنند. برگزیدگان | گشوده شد و این سنگرهای آزادی باردیگر در این زمینه به یاد بیاوریم که برخی جامعه باید دین خود را ادا کنند و جای برقرار گردید. افراد متعصب و یا شناخته شده که تنگ منطقی خود را در صف مردم ـ و در جلوی اکنون دانشگاهها از اعلامیه ها و نظری آنها اجازه نمیدهد انقلاب را پیروز صف ـ اشغال کنند، زیر ارعاب قرار گرفتن، شعارها انباشته است و گروههای مختلف | ببینند، کار را دشوارتر می کنند و حتی از تن دادن به سانسورهای خودساخته و پرهیز در آن به بحث و تظاهرات مشغولند. سخنرانی شخصیتهای سرشناس اجتماعی از گفتن واقعیتهای تلخ، كمك به سقوط و بازگشایی دانشگاهها، این بار با همیشه | جلو می گیرند. جلوگیری از سخنرانی م. تباهی است. حق داریم اگر درباره جامعه یی تفاوت داشت. دانشگاه را این بار مردم الف. به آذین در دانش تربیت معلم، آنهم با این مشخصات نگران باشیم، چرا پیروزی گشودند، به یاری انعطاف پذیریهای قابـل درست يك روز پس از آزادی او از زندان، با این روال، پیروزی نیست. آغاز مبارزه یی تقدیر دولت بختيار. وقتی سازمان ملی | از این دست بود. اگر چه به آذین چندروز است با ویژگیهای مبارزه پیشین ـ بی کم و دانشگاهیان اعلام کرد که روز ۲۳ دیماه بعد با استقبال گرم دانشجویان و مردم در کاست ـ باهدف تازه. دانشگاه تهران را خواهد گشود، دولت از | دانشگاه علم و صنعت روبرو شد و توانست نگاهی به همه آن گفته ها و نوشته ها آن استقبال کرد و بوسیله رادیو تلویزیون | سخنان خود را بگوید. که جهانی درباره ما می گویند و می نویسند اعلام داشت که دانشگاه، (فردا) گشوده روز پنجشنبه تظاهر کنندگان چپ(البته . مصاحبه ها که با جهانخوارانـی مـاننـد خواهد شد. بسیاری از دانشگاهیان از | به چپ موسوم شده است. هر کس طرفدار کیسینجر و شله زینگر وبرژینسکی و… – انعطاف پذیری بختیار و همصدایی او با ملت | آزادی احزاب است، چپ می خوانندش) میشود، به ما نشان میدهد، که دیگران با در زمینه های مختلف در شگفت شدند. | تظاهراتی داشتند که بوسیله عناصر شناخته مساله، چگونه روبرو می شوند. از به یادآوردن دانشگاه گشوده شد، با شور، با شوق بی شده که در قالب مذهبی ها رفته بودند و یا این که در وضع خطرناکی به سر میبریم، آنکه در همه گروهها انعطاف پذیری لازم | متعصبين مذهبي برهم خورد. این واقعه ای آبائی نداشته باشیم. این از خطر نمی کاهد. برای دادن دست اتحاد و برادری برای به است که هر روز در دانشگاه ـ و نه تنها در ثمر رساندن انقلاب وجود داشته باشد. | دانشگاه تهران ـ در همه دانشگاهها تکرار دانشگاهها هر روز محل برخورد گروههای | میشود. اما گاه روحانیت مترقی متوجه بگذارید برایمان چند روز دیرتر دست بزنند. ایران را جزیره جدا از تمام جریانهای مخالف با یکدیگر است. برخوردهای خصمانهی | قضایا میشود و خود پادرمیانی می کند. جهانی به حساب نیاوریم. واقعیت جغرافیائی منطق. چنانکه روز شنبه این اتفاق افتاد و يك ما و واقعیتهای دیگر جهان، در روزهای مذهبیها و غیر مذهبی ها در دانشگاه | روحانی مترقی در دانشگاه تهران از همه به جان هم می افتند و اجازه نمیدهند که خواست دیگران را در تظاهراتشان آزاد هر گروه کارخودرا بکند. خشکی وانعطاف | بگذارند و آزادی و حد و حدود دیگران را رعایت کنند. آینده ما سهم دارد. – خود را بدهند. اندك اندك اين رویارویی دارد چندان سخت میشود که بیم آن نمی رود وضع امروز ترکیه بر دانشگاههای ما حاکم – ۱۵
زیرفروبین يك خبر تایید نشده حاکی است | بانکی، قاطعیت و تصمیم گیری در بانك مركزى چندین نفر از کسانی که از که دکتر ژرژحبش، رئیس مسیحی اصل و را ایجاب می کند، او فاقد آنست. سوی شاپور بختیار برای استانداری استانهای پزشك جنبش تندرو الصاعقه درفلسطین که گفته میشود تلاش خوشکیش برای | مختلف کشور در نظر گرفته شده بودند از برنامه ریزان عملیات چریکی در جهان | چاپ مقدار تازه یی اسکناس برای بانکها، | نومید شده اند. چرا که اینطور که پیداست است و برخلاف یارش یاسر عرفات اصلا که ذخیره های خود را می خواهند، چندان | خان حاکم شدن به آنان وصلت لمیدهد. معتقد به راه حلهای دیپلماتيك و میانه رو در موفق نبوده است و قول دوماه دیگر گرفته مساله حل مشکل فلسطین نیست، حدود و در این فاصله اسکناس، درحالی که منبع | اقامت شاه در ایران، یکی از بزرگترین گفته میشود در آخرین روزهای شش ماه در جنوب ایران به عنوان مقاطعه کار و پشتوانه آن وجود دارد، در دسترس نیست. | نگرانیهای او ناپدید شدن بهبهانیان معاون لوله کشی گاز، به فعالیت و طبیعتا شناسایی و با استعفای صادق وزیری وزیر | وزارت دربار بود، چرا که او تمام حسابها و منطقه مشغول بوده، به همین جهت در جنوب | دادگستری کابینه بختیار، مشکل او چندبرابر | اموال داراییهای شاه را در اختیار دارد. از رخ داده و در گیریهای بیشتری در راه است. اصلا داوطلبی ندارد، بنابراین او که به دنبال | چندین سال پیش بهبهانیان در این سمت است ایران خبرهایی هست و درگیریهای اخیر | شد، چرا که این دیگر شغلی است که درصورت صحت این خبر، منابع امنیتی | وزیر برای وزارتخانههای نیرو، بازرگانی و اگر اتفاقی می افتاد، به دنبال شایعاتی که در مورد هوشنگ انصاری (مدیرعامل سابل و انتظامی حقدارند که دلمشغول تاسیسات | مشاور و سرپرست سازمان برنامه می گشت، شرکت نفت) برسر زبانهاست، این حادثه نفتی و صنعتی جنوب باشند. حالا مشکل بزرگتری دارد. برخلاف همیشه | می توانست وحشتناك باشد. جلال آهنچیان (رئیس سندیکای چوب) و نکرده اند. دوتن دیگر از بازرگانان صاحب نام ایرانی، ه منوچهر نیکپور (مديربانك پارس)، | شایعات کاندیداهای این ۴ سمت را مشخص هوشنگ انصاری نیز نماینده تام الاختيار سهام شاه در موسسات آمریکایی بود وچند شخص نخست وزیر، شاپور بختیار، | معامله پرسود توانست او را از يك كارمندی بنابر ماموریتی از طرف همکارانشان، به به مقامات قضائی اطمینان داده است که هر گاه | ساده سفارت در ژاپن، به نامزدی نخست وزیری پاریس و به دیدار آیت اله خمینی رفته اند، | دادستان بخواهد، هر کدام از همراهان شاه تا مسایل و مشکلات فعلی کارخانجات و | و ملکه را که با آنان از کشور خارج شده اند، برساند. بجز آننبرگ، ثروتمند معروف مؤسسات بزرگ را از جهت مردم تشریح احضار خواهد کرد و در دسترس قرار خواهد | آمریکایی و دوست شاه که اينك قطعی است کنند. و گویی در این راه موفق بوده اند و داد. و بـه ایـن ترتیب ابوالفتح آتابای که ویلای او برای اقامت در اختیار شاه و دستور به دکتر سحابی برای کنترل اعتصابات | پسرش کامبیز وچندتن دیگر رفته اند ـ گویا | همراهانش در آمریکاخواهد بود، گروه نسبتا اردشیر زاهدی نیز مشمول این تصمیم شده کثیری از دوستان شاه ـ زاهدی در داوطلب شده بودند، که او را پذیرایی از همین رو بوده است. ه يك منبع نزديك به دولت اعتراف | است. کرد که اطمینان وجود دارد، بیشتر از ۱۰۰ شخصی در شباهت کامل به امام | واین با توجه به دوستان بسیاری که او د هزار افغانی ـ اگر نههمه، بیشتر آنان مسلح | موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان و از منسوبان | آن دیار دارد، عجیب نیست. اما منصرف شاد در ایران بسر می برند، که بیشتر آنها در | نزديك و سببی آیت اله خمینی، در جنوب | آنها از دعوت، به علت دردسرهایی که ب نقاط مختلف خراسان پراکنده اند و ارتش | دیده شده است. این حادثه ـ رويت او دنبال داشت، جالب بود، که همزمان با اعلا و گروههای انتظامی به دنبال آنان هستند، اما در شبی اتفاق افتاد که در اهواز داستان | وزیر خارجه آمریکامبنی بر قطع امید واشنگر دستگیری همه آنها امری محال است، چون | خونریزیها رخ داد. از شاه، صورت گرفت. سرمایا وسیستمی استثنایی طلب می کند، که | • ازمیان سفیران مستعفی یا بر کنارشده روزنامه های آمریکایی، وهم اروپائی ایران در ۹ کشور که ازجمله اقدامات مثبت پر است از افشاگریهایی درباره دارایی ه پس از آن که سرانجام یکی از | میرفندرسکی در وزارت خارجه بوده است، | خانواده پهلوی در کشورهای اروپایی و آمریکا مقامات اقتصادی کشور ـ امیرشاهی مدیرعامل | بسیاری دیگر باز نخواهند گشت، چرا که از چه داراییهای نقدی، و چه سهام ومايملك پس انداز کورش جرات کرد و پرده از اهمال | سرنوشت خودبيمناكاند. فريدونهويدا (برادر گاه رقمها نجومی شده اند، آنچنان که و بدکاریهای رئیس کل بانک مرکزی | نخست وزیر اسبق فعلا دربند)، پرویز راجی دست شایعه پردازان خودمانی را بسته اند. از برداشت، بسیاری از مدیران بخش خصوصی | (دوست نزديك و رئیس دفتر هویدا و از یاران | آنجمله ۲۰ میلیارد دلار که از حوصله تصور به سخن آمده اند. همه از خوشکیش گله | شاهدخت اشرف)، سپهبدیها (فرهاد وپرویز، آدمی خارج است. دارند، که تمام مسئولیت های خود را در | که اینها نیز از نزدیکان هویدا بودند) و ولی بهرحال همه نوشته اند که این حواله های میلیون دلاری ارز ـ البته در دوران | همینطور شاپور (بهرام بهرامی سفیر ایران خانواده، مجموعا ثروتمندترین خانواده چهل شریف امامی ـ و همزمان با رفتن ارز داران | در فرانسه که آپارتمان کوچکی در پاریس خلاصه کرده و دروضع حاضر که نجات سیستم | خریده است. فعلا در اختیار نیست. است. مساله خروج جواهرات و پول ۱۶ – 2 >
ارز توسط شاه از ایران، از جمله مسایل | شخصیت سیاسی معروف ـ که از ۲۰ سال پیش در آمریکاست ـ و همینطور دکتر ابراهیم داغ گفتگوهای پشت پرده هفته گذشته بود، تا آنجا که سخن از جواهرات سلطنتی نیز یزدی، قطب زاده و بنیصدر یاران آيتاله رفت که بانک مرکزی ناچار به دادن اعلامیه و تکذیب آن شد. کودتای جنوب ؟ يك روز پس از رفتن شاه، رویداد خمینی واعضای احتمالی شورای موقت انقلاب هایی که در جنوب کشور، بویژه در اهواز روی داد، سخت آزارنده بود. در حالی که مردم رفتن شاه را جشن گرفته بودند، ارتش گمرك، در ترخیص کالاهای ضروری ولی شایعات بعدا دامان بانك عمران و تخلیه گندم در جنوب، اعتصاب خود را در را گرفت و گفته شد که مقدار معتنابهی از جهت توصیه آیات عظام مورد توجه و عمل به خیابانها ریخت و با چوب و چماق و دارایی این بانک خارج شده است، که همین شایعه | قرار داده است. انجام تخلیه کندم نگرانی مسلسل دمار از روزگار مردم بر آورد. عده ای بر ناراحتیهای هوش گ. رام مدیرعامل این | کمبود گندم را برطرف می سازد. بانك افزود. او بعدا رسما دعوت کرد که کارشناسان وحسابرسان رسمی دولت ووزارت را کشت و گروهی را زخمی راهـی گزارش رسمی اتاق صنایع و معادن || بیمارستانها کرد و خلاصه حادثه مشهد، مبنی بر بیکاری سه میلیون و پانصد هزار || قزوین، کرمانشاه، این بار در اهـواز، دارایی، دفاتر و داراییهای بانک را بررسی | نفر کارگر فعال، ترس نابسامان شدن اقتصاد | انديشمك و دزفول تکرار شد. کنند و با تاکید بروقف بودن سرمایه بانك کشور را در آینده آشکار میسازد. در آغاز، مردم خبر از کودتا گونه ای | اطمینان داد که از آنجا پولی خارج نشده علاوه بر عدم اشتغال کارگران موظف || دادند که در جنوب رخ داده است، این اگر تعداد زیادی کارگران و کارمندان بخش || چه درست نبود ولی روشن می کرد که عمل ه گفته میشود، در آخرین روزهای خصوصی و اصناف، در اعتصابات اخیر بیکار || سربازان و افسران خود سرانه است و حکومت ازهاری، حواله هایی به امضای معتبر شده اند و بدیهی است میزان استحصال || فرماندهان نظامی و نخست وزیر در طرح آن عبدالرضا انصاری، مدیر عامل پیشین سازمان انواع و اقسام فرآوردهای صنعتی و غیـر دستی نداشته اند، ارتشبد قره باغی، رئیس خدمات شاهنشاهی صادر شده ر ۷۰۰ میلیون صنعتی لطمه دیده، اگر چاره اندیشی نشود || ستاد بزرگ ارتشتاران، همان روز به روزنامهها ریال حساب این سازمان نزد یکی از بانکها، کمبود مواد ضروری را در پیش داریم. به يك بانك خارجی منتقل شده است. در آن زمان انصاری، پیش ولینعمت خود شاهدخت گفت: «دیشب تا صبح عدهای با بلندگو اطراف سربازخانه و واحدهای نظامی اجتماع پر جمعیت تبریز و بعضی از شهرهای دیگر و اعلام نام دیگر آیات عظام || اهواز شعار ضد ملی و علیه شاه میدادند، اشرف پهلوی در خارج کشور بوده است. از جمله شایعاتی که در محافل بخصوص آیةالله شریعتمداری در کنار نام سیاسی تهران سروصدای بسیار کرد، این آيةاله خمینی مظهری از احساسات ملی بطوری که اعصاب همه نظامیان مقیم پادگان بشدت تحريك شده بود. صبح هنگامی که بشمار می آید ومعلوم میدارد برخلاف نظراتی || مراسم دعای صبحگاهی در پادگان انجـــــــام بود که آیت اله خمینی از دکتر سنجابی ی گرفت، پیام شاه را که خدا حافظی بود سرگرد احساساتی شده و لباس خود را خواسته است تا در صورتی که میخواهد که در خارج از ایران برای تفرقه بین و در آن ارتش را به حفظ الضباط توصیه عضو شورای انقلابی موقت باشد، از جبهه ملی حضرات آیات عظام صورت میگیرد، در داخل کرده بودند، قرائت شد. در این موقع يـك استعفا دهد، و این جبهه را تعطیل کند، در ایران بخصوص شهرهای مهم کشور اصل خبر يك روزنامه انگلیسی زبان آمده بود، وحدت برای ادامه نهضت موردتوجه بیشتری در آورد و به عنوان اعتراض به اوضاع ورفتن او ـ دکتر سنجابی وداریوش فروهر ـ نیز است. شاه بشدت ابراز احساسات کرد و به دنبال اخبار رادیو مسکو اکثرا همراه با این دستور را پذیرا شده اند. از همان زمان وی عده ای از سربازان و درجه داران ابراز تحريك و تشدید جنگ روانی تلقی شده حرکتهایی دال بر جلوگیری از انحلال جبهه احساسات نمودند و……. این خبر اگر هم صحت داشت، در شهر به عنوان يك سناریو پیش ساخته تلقی شد اما در هر حال نشان دهنده این است که شاه هنوز در ارتش هواداران بسیاردارد به سیاست امریکا تعبیر میگردد. خبر روزنامه رسمی «ایزوستیا»وعنوان است، بخصوص تکیه برشیح کودتای نظامی ملی آغاز شد و عده یی درصدد، دوباره سازی آن بر اساس سیاستهای گذشته، بدون با پشتیبانی آمریکا در جهت تشدید نفرت سنجابی و فروهر بر آمدند. • گروه کثیری از ایرانیان مخالف و تبعیدی در خارج کشور، در راه بازگشت ماده ۶ قرارداد ۱۹۲۱ که بدلایل بیشمار که بموقع به نفع او وارد عمل خواهند شد. به کشورند. از آنجمله احمد شاملو شاعـر رقم کشتگان و زخمیان حوادث جنوب نظر و دخالت در امور داخلی کشور ایران معروف و سردبیر هفته نامه ایرانشهر که مختلف نقل شد و اطلاع دقیقی از آن بدست | قصد دارد، نشریه اش را در تهران انتشار بشمار می آید و رادیو مسکو تلویحآدرمقابل نیامده است، اما چنین حوادثی در نجف آباد دهد وهمینجا مبارزه کند. دیگر دکتر آمریکا خود را قرار داده است و هدف بعدی اصفهان در يك روز ۱۵ کشته و ۲۰۰ زخمی از بین رفته است، نوعی پیشدستی برای اعمال غلامحسین ساعدی نمایشنامه نویس معروف و را تا مرحله قطع مناسبات اقتصادی و فنی برجای گذاشت، و معلوم نیست که تا کی و دکتر رضا براهنی شاعر و منقد، علی شایگان | ایران و آمریکا پی ریزی می کند. کجا ادامه خواهد داشت. ه ۱۷
نون والقلم مهمترین ویژگی مطبوعات، در روز حداکثر گنجایش و تحمل چاپخانه فعلی | رستاخیز منتشر میشود، هفته گذشته ناگهان هایی که گذشت، حضور بعضی از حرکت آیندگان است… شورش کرد. شکرنیا و یاروشریکش مهاجر | و فرشاد اعلام کردند این آخرین شماره در این میان، البته کیهان نیز چندین های درست در داخل چند نشریه خبری وپر تیراژ کشور است. بعداز آزادی مطبوعات | حرکت آگاهانه داشت. بررسیهای گهگاه | ایران پست است که با آن ترتیب منتشر و پایان اعتصابی ۷۰ روزه، آنچنان که در آیندگان از وقایع، ترجمه نوشته های دیگران | میشود و به علت کارشکنیها و پرونده انتظار بودیم، به علل بسیار، اطلاعات و در باره ایران،مصاحبههایی کارساز وانعكاس | سازیهای مدیران ایران پست در تهران، برای کیهان، در تاختی سریع به سوی مردمی شدن، تحقیقهایی درباره مسایل گونه گون – از | آنها، دیگر نه با آنان، بلکه جدا و با چهره یی درست در تضاد با چهره ۱۵ سال | جمله سانسور و پشت پرده های اقتصاد – از | سرمایه خود نشریه را منتشر خواهند کرد آنجمله بود. در کیهان مقاله محمود عنایت در خبر است که نشریات متعددی در گذشته خود گرفتند. و چند مطلب کوتاه به نوشته فرج الله صبا و | راه انتشار است، از آنجمله باختر امروز اينك بيشتر نشریات ایران، برای | محمد علی نژاد و منوچهر امیری و بهار | (به مدیریت سعید فاطمی)، بامشاد (اسماعیل مصون ماندن از زیروبمهای محتمل سیاسی آینده، به روزنامههای صرفا خبری تبدیل | ایرانی یاد کردنی است. اطلاعات در این | پوروالی) روشنفکر (رحمت مصطفوی)، بيك شده اند. بگذریم که پاره یی ازمردم درهمین زمینه کمرنگ تر بود مقالات احمد احرار، | سحر (هوشنگ وزیری) و نشریاتی که نام خبری بودن نیز «جهت گرفتن» میبینند ولی | محیط طباطبائی و… چندان راهگشا نبود. آنان هنوز معلوم نیست به مسئولیت مهدی شاید مهمترین رویداد از این است | سمسار (مدیر رستاخیز)، منصور رهبانـی واقعیت اینست که اخبار خود جهت دارند در مطبوعات مقاله جانانه و شجاعانه مصطفى | (معاون مدیر رستاخيز) و… زودتر از – و لازم نیست جهتی به آنان داده شود. بی پرده بگوئیم نوعی خود سانسوری، رحیمی، روشنفکر آگاه زمانه ما در آیندگان | گوئی دنیای جدید (به مدیریت علیحافظی) درپناه و به دلیل خواست عمومی و در وحشت بود و جوابهایی که به آن داده شد و تهدیدها | با کادر و فرم و نام تازه، رویت خواهد شد آنانا ينك بر روزنامه های خبری ماحکمفرماست، و تخفیف ها که تحمل همه آن کار نشریه یی | که از مدتها پیش آماده انتشار بود، ولی به اساسی است. تكمضرابی از مسعود بهنود | علت اعتصاب مطبوعات منتظر فضای بازمانده که آنان را از حرکات تحلیلی محـروم و نوشته یی از عمید نائینی از جمله دیگر | بود. از انتشار امید ایران که گفته می میدارد. تیترهای هیجان انگیز و القاب و جرقه های این روزنامه بود وهم ستون ابتکاری | شد به سردبیری علیرضا نوریزاده، در این تعارفات جای بزرگی در آن دارد. و درست بهمین خاطر، روزنامههای ما در يك نمايش گفتههای تلفنی مردم که کیهان و بعداطلاعات | هفته منتشر میشود، خبری نیست. مسعود برزین، روزنامه نویس قدیمی نیز مشابه آنرا بکار گرفتند. باشکوه از ظرفیت های روزنامه نویسی • ایران پست، روزنامه فارسی چاپ | تنها کسی از این خانواده که تاریخی برای کارکنانشان، تغییر مسیری صد درصد را مطبوعات ایران نوشت و دائم مشغول تحقيق لندن که از روز اول به سرمایه گذاری و از نشریات «سخنگوی حکومت وضدمردمی» در این باره است، به مدیریت عامل رادیر پشتیبانی محمد علی زرنگار قائم مقام بیمـه به نشریات «مردمی و ضد حکومت» درفاصله مرکزی، مشاور مطبوعاتی دربار و مسئول | تلویزیون ملی ایران برگزیده شد. او در چند روز به راحتی انجام دادند، در میان سابق نشریات حزب رستاخیز و فرهاد نیکو | ۵ ماه سومین مدیر عاملی است که پس از سه روزنامه معتبر اطلاعات، کیهان و آیندگان خواه معاون سابق وزارت اطلاعات و مشاور | رضا قطبی در این سمت مینشیند، پیش از از در غیاب رستاخیز که مشغول بازسازی پیشین نخست وزیر و مشاور اسبق دربارشکل | نیز هردو نویسنده بودند: ناصر الدین شاه خویش است ـ آیندگان تنها روزنامه معتبر گرفته بود، در ماههای اخیر افشاگریهائی | حسینی و تورج فرازمند. با آمدن او کا صبح، از روز نخست پس از اعتصاب با حرکتهای آگاهانه تکیه گاههای مردمی درباره مسایل ایران داشت و هم مصاحبه | نخستین دبیر سندیکای نویسندگان و خبر تازه یی بوجود آورد و مقاومتهایی کرد که هایی با مقامات مخالف ایران که برایش نگاران مطبوعات بوده است . مردم بخوبی پاداش دادند و ارج نهادند و اعتباری دست و پا کرد. تیراژ آن را ناگهان ۵ برابر کرد – یعنی این نشریه که به مدیریت احمد به حدود ۱۵۰ هزار نسخه در روز رساند که شکرنیا، یکی از روزنامه نگاران عضو خانواده – terren ۱۸ LA
دولت شاپور بختیار، که تشکیل آن آخرین اقدام سیاسی شاه در کشور بود – داشته بوده — از دست رفت. واينك در این روزها که مخالفان رژیم و حکومت، او را نیز به توپ بسته اند معتقدند «پیروزی نزديك است، بختیـار و کابینه اش به لحظات حساس نزديك مي- وضع دولت بختیار شمارش معکوس آغاز شده است شوند. تصویر کلی اینست: وزارتخانه هـا تقریبا همگی تعطیل و در اعتصاباند. بنابر این امکان هر فعالیتی از آنان سلب شده است. در حقیقت بختیار نخست وزیر، نخست وزیری است که تنها در آن محدوده، حوزه مانور دارد. که در آخرین ساعات حضور خود نیز در اجتماع امیران ارتش پشتیبانی از آنـرا خواستار شد ـ در زمان خود امیدها وبیمهایی را در دلها انداخته بود. امید به آن که بتواند با تکیه بر امتیازهایش گره کور سیاسـی ایران را باز کند. بیم برای مخالفان، که مبادا نتواند مفری برای بقای رژیم ـ اگر نه شاه ـ بوجود آورد. اينك پس از گذشتن يك هفته، پس از رای اعتماد مجلس و رسمی شدن آن، هنوز در بن بست محض قرار دارد، هیچکدام صدای او که باید از طریق رادیو از امتیازهایی که داده و طرحهای مثبتی که و تلویزیون و مطبوعات منعکس شود، به ارائه داده، نتوانسته مفید واقع شود ومملكت کسی نمیرسد. وزیرانش را به وزارتخانهها را از جایی که بوده، تکان دهد. جز آن که راه نمی دهند، مخالفتها لحظه به لحظــه چون احتمال موفقیتی در روشهای او ویارانش | آنها را نیز از دست داده باشد بیشتر میشود. از همه مهمتر، نیروهایی که دیده شد، مخالفتها بیشتر شده است. این مجموعه امیدها که او را به آمدن | او روی آنها حساب می کرد، هیچکدام جرأت مشکل بزرگ بختیار اینست که امتیاز در میدان ترغیب کرد، نخست امتیازهایی بود | حمایت از او ندارند. همه حامیان اوساکت اند بزرگ او ـ که رفتن شاه بود ـ نیز، کاری که گرفت و آزادیهایی بود که فراهم آورد، و دم در کشیده اند. انجام نداد. به دو دلیل نخست آن که مثل سپس تغییر جهت یکباره حکومت بود، و شاپور بختیار، خود اوضاع را چنین همهی تدابیر این ۱۰ ساله رژیم تصمیمی خارج شدن قدرت واقعی از دست شاه، و توصیف می کند. «در راه در پیش دارم. یا د که دیں گرفته شد ودیر اجرا شد، دیگر سپس محاسبه روی مخالفانی که با اوروابطی | استفعا بدهم که کودتای نظامی خواهد شد، آن که مخالفان امکان رشدی در حد يك ویژه داشتند، قول همکاری میدادند و یا | يا باقی بمانم و مقاومت کنم». میلیمتر به او و کابینه اش نمیدهند و هیچ دست کم می توانستند در محاسبه او به عنوان هنوز راه دوم را انتخاب کرده است، کوره راه باریکی را نیز باز نگذاشته اند. عوامل میانه رویی که روشهای ملایم و کمتر | ولی به قول آمریکائیها روی پوست موز راه در حقیقت بختیار و ایران هر دو به انتظار | کمرشکن را می پسندند، جا داشته باشند. | میرود، و در حقیقت شمارش معکوس برای شاید او محاسبه کرده بود که خواهد توانست | رسیدن به راه حل اول آغاز شده است. بسا وقتی این مجله به دست شما میرسد بود معجزه نشسته اند. در حقیقت باید از همیـن اينك تنها میماند روشن شدن این حالا گفت آن معجزه به وقوع نمی پیوندد. با دادن آوانسهای بسیار به مذهبیون و در یعنی با آرامش طی کردن دوران انتقالی | راس آنها، آیت الله خمینی، دریچه یی روی | نکته که آیا، وقتی بختیار نیز، هماننـد برای رسیدن به همه پرسی ـ یاچیزی در این | مصالحه بگشاید. با این فرض که پس از | نمایندگان رستاخیزی مجلس که فرار را بر ردیف – دادن همهی امتیازها و فراهم آوردن تمـام | قرار ترجیح داده اند، استعفا دهد، کودتای اکنون شاپور بختیار که می توان | وسایل، اگر باز مصالحه انجام نشد، او نظامی رخ خواهد داد. اگر نه، پس چـه گفت در بدترین و حساس ترین دوران، بر خواهد توانست از راه نمایش همین کوششها، | اتفاق میافتد. اساس شجاعتی بی بدیل و حرکتی نامنتظر، | گروههایی را بخود جلب کند. و شایـد وقتی مخالفان چنین آشتی ناپذیر و وارد صحنه شد. یکی دوتا از مجموعه امید | قولهای مساعدی نیز از سوی جناحهای غیر قابل انعطاف اند. منتظر چه معجزه ی های خود را تا این لحظه همراه دارد، – چه میانه رو. از جمله مذهبیون متعادل، دریافت هستیم. اما تمام این محاسبه ها. یکی یکی 9 ۱۹
۵۰ ریال تهران مصو جمعه ۶ دی ۱۳۵۷ – شماره ۳ – سال سی و شش ے 6 – آموزشگاه خیالی کی DS spee
هول و هراس غربیها وماشین نظامی شوروی توانائی شوروی در يك جنگ در از مدت آزمایش نشده است ساخت نظامی نیرومند شوروی | اساس محاسبهی«سیا»، شورویها اکنون | آمادگی این ارتش را چنان بالا برده اند در سالهای اخیر، اغلب، تنها به عنوان سال هاست که ۱۲ تا ۱۳ درصد محصول که کارشناسان ایالات متحد عقیده دارند يك تهدید برای اروپای غربی تلقی | ناخالص ملی خود را صرف هزینهی که روس ها می توانند، با يك اخطار میشود. «ناتو» اکنون می بیند که از | نظامی کرده اند، حال آنکه این میزان چهار تا هشت روزه، دست به يك حمله در مورد ایالات متحد، ۵ تا ۶درصد بزنند، «ناتو»، زمانی فرض میکردکه لحاظ تسلیحاتی، سخت برآن غلبه شده است و بسیاری از مقامات غربی، از است. در نتیجه، از زمان بحران موشکی | روسها، بايك اخطار ۳۰ روزه می- آن می ترسند که روسها قصد دارند، کوبا، زرادخانهی مسکو و توانایی | توانند چنین کنند. دست به يك جنگ هسته ای بزنند یا با | لجستیکی آن، افزایش بسیار یافته مطالعه ی دکترین، نظامی شوروی يك حملهی عادی، اروپای غربی را در هم است. در مورد چگونگی استفاده از این قدرت بكوبند. اما زرادخانهیجدید شوروی پنتاگون می گوید، ایالات متحد، برای غربیها هراس انگیز است. دريك ها، همچنین توانایی جدیدی را به آنان | اکنون نسبت به اتحاد شوروی ، از لحاظ «کتاب مقدس» دکترین شوروی، كهيك بخشیده است تا نیروی نظامی خودرا، تعداد تانك ها در وضع يك بر پنج، از | کتاب ۱۹۶۲ به نام «استراتژی نظامی تا زوایای دوردست جهان گسترش لحاظ تعداد توپها در وضع يك برچهار | است، ادعا شده است: «جنگ جهانی دهند، چنان که ایالات متحد برای ده ها و از لحاظ زیر دریایی ها در وضع يك | سوم، يك جنگ موشکی و هسته یی سال چنین کرده است. روس ها اکنون برسه قرار دارد. در پایان جنگ جهانی | خواهد بود… تمامـی کشورها، از می توانند غرب را، به شیوه یی به چالش | دوم، نیروی دریایی شوروی، بیشتر، چهره ی زمین محو خواهند شد.» اما از قایقهای کشتی ساحلی و زیر | شورویها تاکید میکنند که میتوان بخوانند که در جریان بحران موشکی کوبا در ۱۹۶۲، به سبب نداشتن دسترسی | دریاییهای دارای برد کم تشکیل می زنده بمانند و در يك درگیری هسته یی جهانی، قادر به این کار نبودند. شد، اکنون، روس مايك ناوگان نیرومند | پیروز شوند. حتی در جنگ عادی عضله سازی،کرملين، يك فراگرد | دریایی دارند. آنان همچنین کیفیت روسها قصد دارند، با يك حملهى طولانی و يكنواخت بوده است. بر ارتش خود را افزایش داده اند، مثلا، | آذرخش آسا، بردشمنان خود غلبه کنند. » ۲۰ E
ویت نام، آزمایش نشده است. هرچند شورویها سه برابر ایالات متحدسربازان هوابرد دارند، دريك بررسی «سیا» که به وسیلهی «جیمز روش»، يك | تحلیل گر وزارت دفاع، انجام شد، گفته شده است که چتر بازان در طبقه بندی های قابل مقایسه، تنها حدود نیمی از | توانایی هوابرد ایالات متحد را دارند. در این بررسی گفته شده است، ناوگان نیرو بر زمینی و دریایی شوروی، تنها يك هفتم ناوگان نیرو بر ایالات متحد است و « به خلاف يك نيروی سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحد که می تواند در نبرد مدت ۳۰ تا ۴۵ روز از خود حمایت کند، يك نيروی پیاده نظام دریایی شوروی، ناگزیر خواهد بود ظرف چهار تا پنج روز تقویت شود.» ۱۹۷۷ دارند این بذل و بخشش را، در سراسر شورویها همچنین توانایـی | شورویها پس از این که ۲۰ میلیون سوخت گیری در هوا را محدود کرده اند. با وجود رشد قدرت شوروی در تن را در جنگ جهانی دوم از دست جهـان گسترش دهند. وقتی بحران دادند، اکنون عقیده دارند که حمله، اروپا و جهان سوم، مسکو، بی تردید با موشکی کو با پایان می یافت، «واسیلی يك سلسله از مجهولات مواجه است. بهترین دفاع است. کوز نتسف»، معاون وزارت خارجـه روس ها بیش از ۳۰ سال داشت که با توجه به اندازهی مخوف ماشین شوروی، به «جان.جـى.مك كـلوى»، نظامی شوروی، پاره یی از تحلیل گران جنگ نکرده اند و آنها نمی توانند مذاکره کننده ی ایالات متحد، گفت «ما مطمئن باشند که سربازان یا تاكتيك مسئول غرب به این نتیجه رسیده اند که دیگر هرگز اینطور غافلگیر نخواهیم های آنان، انتظارها را برآورده خواهند روسها، با وجود آن که اغلب ادعا شد.» میکنند که قصد ندارند به «ناتو»حمله کنند قصد دارند اول به «ناتو» حمله شورویها اکنون، کوه ها سلاح فرمان شليك خواهند شد یا نه، و کنند. دیگران استدلال می کنند که دیوان قدیمی اما قابل خدمت، توام باوسایل تاکنون، سربازان کوبایی با ارتشهای سالاری نظامی محتاط مسکو صرفا، تحویل آنها دارند که به دوستان جهان كوچك ياضعيف در آنگولا و اتیوپی این امکان را در نظر گرفته اند که ممکن سومی خود بدهند. زمستان گذشته، جنگیده اند، افزون بر این، روس ها، پس است ناگزیر شوند، دريك زمان، سه روسها ۲۰۰ هواپیمای حمل و نقل و از سرمایه گذاریهای بزرگ در جهان جنگ الزاما تدافعی را بجنگند : يك ناوگان کشتی برای تحویل ۱۷۰۰۰ سوم، پاره یی از شکست های سیاسی (۱) روسها با ترسی که از دیرباز از آلمان دارند، عقیده دارند سرباز کوبایی و يك ميليارد دلار سلاح گیج کننده را تحمل کرده اند. مصر در که «ناتو»، هنوز ممکن است به بلوك به اتیوپی فرستادند. «دکترین» شوروی، ۱۹۷۲ بیست هزار سرباز و رایـزن روسی را اخراج کرد و سال گذشته، نیروی نظامی را به عنوان «بخشی از شوروی حمله کند. شوروی در اروپای مرکزی، ممکن است ناگزیر شوند ناآرامی در کشورهای ماهواره یی را سرکوب کنند. (۲) در ضمن، ۳۰ تا ۴۰لشکر نیروی آزادی بخش انقلابی بین المللی سومالی شوروی ها را از در پایگاه تلقی می کنـد و دریاسالار «سرگئی کلیدی در اقیانوس هند اخراج کرد. گور شکوف»، پدر نیروی دریایی شوروی، اما برای غرب هم مجهولاتـی وجـود در ۱۹۷۶ نوشت که ناوگان شوروی میتواند «توانایی کشور سوسیالیستی دارد. ايجاد يك نيروی نظامی بزرگ (۳) در این میان، ممکن است شوروی را برای حضور داشتن در هر با دسترسی جهانی، نیروی محرکه یی لازم شود ۴۰ لشکر در مرز چین، به جای جهان… به کشورهای جهان سوم از آن خود دارد و این خطر وجود دارد تنهایی، با دشمنان مسکو در پکن بجنگند. اگر جنگی در کار نباشد، شوروی مایی دارد. توانایی روس ها برای تحمل جنگ بزرگ درگیر شوند. ها قدرت بذل و بخشش دارند و آرزو نشان دهد.» که حتی روسهای محتاط، ممکن است قدرت شوروی هنوز محدودیت به نحو تصادفی یا از روی طرح، دريك يك درگیری شدید و درازمدت، مانند کرد. هیچکس نمیداند آیا همه موشك های «استراتژيك، شوروی با دریافت ال ۲۱
جهان بختهای آمریکای لاتین برای دستیابی به دمکراسی تا چه حد است؟ بعداز ۲۰ سال پیکار میان گروههای چریکی (کم و بیش موردحمایت و زیر رهبری کاسترو و شوروی)، دیکتاتوریهای نظامی (کم و بیش مـورد حمـایت آمریکا) و دمکراسیهای کم و بیش واقعی، اما اغلب قانونی، متاسفانه در حال حاضر بیشتر کشورهای آمریکای لاتین را حکومتهای مستبد اداره می کنند. اعتقاد پیدا می کنند که دمکراسی سیاسی ارزش خاصی دارد، حتی در کشورهای مناطق در حال توسعه، و اصلاح طلبی محتاطانه، در نهایت زودتر و بهتر از خشونت انقلابی به دستـاوردهـای مثبت اقتصادی و اجتماعی راهگشاست. این تغییر روحیـه بـه قـدری محسوس است که در کنـگـری بین الملل سوسیالیست در وانکوور اخیرا نیز در کنفرانس بنیاد «دیگوسیسنروس» که در ششم و هفتم نوامبر در کاراکاس برگزار شد و مـوضـوع بحث آن «دمکراسی خودکامگی و استبداد» بود، مطـرح مردم آمریکای لاتین اکنون بیش ازهروقت دیگر تجزیه و تحلیلهای پیشین را به تردید میاندازید، این ملتها از سالها پیش آمریکا را به عنوان تنها مسئول شکستهـای فلگوئرده، رئیس جمهوری تازه برزیل شد، بیهوده نبود که این کنفرانس سیاسی و اقتصادی خود شناخته اند و عملیات براندازانه و مسلحانه را تنها راه مقابله با نفوذ آمریکا تلقی می کرده اند. اما اکنون بر بسیاری از این ملتها آشکار شده است که دخالتهای خارجی روسی الاصلی نیز که توسط عوامل کاستریست به مورد اجرا درمی آمده، به اندازه دخالتهای آمریکا در تیره بختی قاره شان تاثیر داشته است. آنها همچنین فهمیده اند که گرایش به سوی دیکتاتوریهـای نظامی یا غیرنظـامى يك گرایش عميقاً است و اغلب بی نیاز به کمکهای خارجی. روز به روز تعداد در کشور ونزوئلا، یعنی کشوری برگزار شد که از سال ۱۹۵۸ توانسته است نظام دمكراتيك خودرا از گزند حملات فاشیستی (به رهبری تروخیلو در سال ۱۹۶۰) و حملات شوروی ـ كوبائی (از ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۵) حفظ کند. همزمان با این رویدادها، و مخصوصا بعداز ۱۹۷۴ کاراکاس کم کم و به ندریج نفت خود را ملی کرد بدون آنکه درگیری آشکار با شرکتهای نفیی ملی شده آمریکائی یا حکومت ماریکا پیـدا کند تصویر آمریکای لاتین که در کنفرانس بیشتری از مردم آمریکـای لاتین سوموزا، دیکتاتور نیکاراگوئه کاراکاس توسط رومولو بتانکورت ژان – فرانسوا روول ـ اکپرس * ۲۲
آمریکای لاتین و دمکراسی آمریکای لاتین بعداز دوران «رمانتیسم» انقلابی وارد مرحله واقع گرائی دمكراتيك ميشود رئیس جمهوری سوسیال دمکـرات حتی در شیلی (بله شیلی نظامهایی که از سالها پیش راه سابق وپدر دمکراسی ونزوئلا ارائه پینوشه!) هم نوعی آزادیگرانی نسبی استبداد را دنبال می کردند به چشم شد، با وجود تاريك بـودن، جـای به چشم می خورد. مگرنه اینکه میخورد. البته به استنای اوروگوئه امیدواری باقی گذاشت. البته هنوز «خورخه ادواردز»، وزیرمختار آلنده وارژانتین که هنوز بیمار استبداداند. تقريبـا تمـام رژیمهـای منطقـه در کوبا که اکنون به حال تبعید در سندیکاها را امکان داده است. اما استبدادیاند و حتی نمونه کوبا اسپانیا به سر می برد، توانست يكبار آزادی بیان در مطبوعات (اگـر نـه نمونه يك رژيم خودکامه در آمریکای به کشورش بازگردد. البتـه شورای آزادی مطبـوعـات) به قـول خـود لاتین به شمار می آید. اما در عوض نظامی شیلی هنوز نه تشکیل احزاب «ادواردز» بیشتر از سالهای آخـر فرانگیسم در اسپانیا است. از طرق کم کم نشانههایی از چند تحول مثبت که ناشی از تغییر روحیه ملتهـای منطقه است، به چشم میخورد. بعداز دیگر سازمانی در این کشور ایجاد دلیل دیگر تغییر روحیـه را و دوران «رمانتیسم» انقلابی، کم کم باید در سیاست حقوق بشر کارتر کارش «بررسی و تدوين يك قانون وارد دوران «رآلیسم» (واقع گرائی) جستجو کرد. از نظر اروپا این اساسی دمكراتيك» است. بسیاری از دمكراتيك ميشویم. اما دلیل ایـن سیاست از مرحله حرف تجاوز نمی مخالفان و حتی زندانیان سیاسی تحولات را در کجا باید جستجو کرد؟ کند، اما در آمریکای جنوبی تالیـر سابق در این سازمـان به فعالیت اولا شکست نمونه «کوبائی» غیرقابل انکاری برجا گذاشته است. مشغولند. فشار افکار بین المللی هم و شیوههای براندازانه سبك كوبا انتقاد اخیر پرزیدنت کـارتـر از عاملی مهم در این تحولات است. از در بولیوی و بعضی کشورهای دیگر، رفراندوم فرمایشی ژنرال پینوشه سوی دیگر باید توجه داشت که رژیم که آخرین شکل مسخ شده آن را در در شیلی، جدیت دستگاه قضائی کنونی، گویی به این علت که خودرا فاجعه اقتصادی انسانی سوسیالیسم آمریکا در پیگیری پرونـده لتلير موقت می دانسته است، از قانونی فیلیب (وزیر سابق الند که احتمالا به کردن خود در چارچوب يك نظـام شاهد بـودیـم. نظامیان گونزالز دبیـر كـل جوان و شایسته دستور شورای نظامی کنونی شیلی تازه سیاسی خودداری کرده است. حزب سوسیالیست اسپانیا در در واشنگتن به قتل رسید)، حمایت رژیمهای دیکتـاتـورى سبك کنفرانس کاراکاس با شدت عليـه از ونزوئلا در مبارزه این کشور قدیم خوشبختانه تدریجا قابل انحلال برداشتهای آمریکای لاتین از علیه سوموزا در نیکاراگوته، معلق میشوند. چیزی که درمورد رژیمهای سوسیالیسم و کمونیسم اعتـراض شدن کمکهای نظامی آمریکا به خودکامه (توتالیتر) صدق نمی کند. کرد. کاسترو وجهـه خـود را در آرژانتین همه عواملی هستند که همین دلیلی است برای اینکه آمریکای لاتین از دست داده است و معنای سنتی نفوذ آمریکای شمالی را امیدوار بـاشـیـم تعـادل سیاسی لشگر کشیهایش به آفریقا او را يك تغییر داده اند. جدیدی، مبتنی بر همـه گـرانـی و بـالاخـره نشانه هایی از (پلورالیسم) حقوق بشر و انتخابات مزدور ساده شوروی معرفی کرده بازگشت به دمکراسی سیاسی در آزاد را در آمریکای لاتین شاهد باشیم. ۲۳
مقالات تقدیم به وجدانهای آزاد حزب فقط دلم لرزید وقتی شنیدم یکی ازجوانان انجمن اسلامی به خانواده یی گفته است: «اگر به راه پیمایی اربعین نیایید، نفت نیست.» دلم لرزید وقتی شعار «خدا، قرآن، خمینی» را هفته پیش در نخستین روز بازگشت از سفری يك ماهه، آذین درودیوار شهر همه آمال باشد، میخواست همه نگاه ها به سوی او باشد، کس جز او نباشد، حزبی جز حزب او نباشد، قدرتی جز قدرت او نباشد، فرمانی جز فرمان او نباشد. «ششم بهمن» به راه می انداخت و خلقها را از هر طبقه، زیر هراس از دست دادن شغل وامنیت روحی، به راه پیماییهای بی ایمان می کشاند، و خلقهای بی ایمان در دل دشنامش میدادند و برزبان، «جاوید باد» میراندند. سفاك، ميخـواست چون بت، چـون حسین مهری دلم لرزید وقتی شعار «حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله» را شنیدم. دلم لرزید وقتی در نزدیکی خیابان دلگشا دیدم بر دیوار نوشته اند: «در تاریخ، طاغوت، او را بپرستند. این شالوده ننگ او سه بت شکن بودند: ابراهیم خلیل الله، محمد | خرده می گیریم که چرا گفته است: رسول الله، خمینی روح الله .» كرسى فلك نهد اندیشه زیر پای بود. این شالوده، زودتر از هر شالوده بایست میلرزید و اگر نلرزید، گناه به گـردن روانشناسی خاص ما بود. ما ظرف را ازيك تا بوسه بررکاب قزل ارسلان زند ۲۴ دلم لرزید وقتی یکی از خویشاوندان به من اندرز داد: «این روزها مراقب حرف زدنت بی گمان، مبارز بزرگ، خود، این مایع تهی کردیم و از ما یعی دیگر پر کردیم: باش… زبان درازی نکن… مقدسها حسابت | اغراق گوییها را نمی پسندد، سهل است، از مظروف عوض شد، ظرف همان ماند که را میرسند.» این همه بیزار است، و بهتر از همه ما می خویشاوند محتاط من نمی دانست که | داند که قرار دادن نام او در کنار دوبت شکن بود. آری، قالب به جا ماند، قشریت به جاماند. مطلق اندیشی و یکسونگری باقی ماند. درست در این مقطع زمانیست که باید | بزرگ تاریخ، چیزی در عرض پرستش بت نهضت، عليه يك سفاك برپا نشد، علیه «زبان درازی» کرد، نمیدانست که درست در است و حال آنکه خود او از جمله کسانیست | سفاکی برپا شد، قیام، قيام يك تن براي به همین لحظه هاست که باید بی پروا هشدار | که در این روزگار برای شکستن بت زیر آوردن تن دیگر صورت نگرفت، قیام، | داد و سره را از ناسره بازشناساند. برخاسته اند. نهضت کنونی، بسی از شالودههای | قیام يك رهبر نبود، قيام خلقها بود، يك جنگنده ییست، پروا ندارد، از پیکار روی | شرارت را لرزانده است، و بیش از همه رهبر نداشت، رهبرها داشت قیام، قيام يك سره این است که روحانی بزرگ نمی گرداند… و ناسره این که زمام عقل به | بایست شالوده پرستش بت را که آن سفاك | حزب نبود، قیام حزبها بود، حزب دست احساس سپریم و بگوییم که این نهاد، می لرزاند. سفاك ميخواست نامی جز نام حزب الله نیست، قیام، قیام ناآگاهی نبود، قیام | | آگاهی بود. این قیـام آزادی بود، برای او برزبانها جاری نشود، نامی جز نام او بر آزادی بود، برای آن نبود که مظروف عوض خستگی ناپذیر، بت شکنیست در حد محمد شود و قالبها همانها بماند که بود، برای رسول الله. این بزرگ کردن واقعیت است. صحیفه روزگار نقش نشود. چه بسیار کوشید از فرط هيجان، يك مبارز زمینی را به عرش میرسانیم و از بی تابی، سر به سجـدهاش | بتراشد و هر بار، درمانده، از کارزار بازگشت. سفاك ميخواست قبله همه عالم وقبلة | نبود که دستبندها عوض شود، پوزه بندها می گزاریم، آن وقت به شاعر مبالغه پردازمان که نام درخشان مصدق را از دفتر تاریخ آن نبود که جامهها عوض شود، برای آن عوض شود. قیام برای آن بود که دیگر
ب الله نیست دستبندی نباشد، پوزه بندی نباشد، دیگر کسی | چیزها را ننویس، تکه تکه ات می کنید؟ آیا نبرد ۲۵ ساله این ملت، به تمامی سرشت | نتواند بگوید «این است و جزاین نیست»، | این است آن آزادی که به جان خواستیم و مذهبی داشته است و انقلاب ایران،نهاد مطلة برای آن نبود که زیر فشار، همه شعـار | سالها در هوایش آه کشیدیم؟ چرا باید در اسلامی دارد. اسلام، از عوامل عمده تهییج واحدی بدهند، از ترس یا کم آگاهی، يك | راه پیمایی اربعین، آن همه سانسور خیابانی بود و ستم بارگی رژیم آن سفـاك، عامل ورد را بخوانند و اگر کسانی اعتراضی به | حکمفرما شود؟ چرا باید شعار «خدا، قرآن، بزرگ ترین. عقل سلیم حکم نمی کند که شیوه کار تـك حـزبـی هـا دارند، بانگ | خمینی»، در فضایی که برای پرورش آزادی چریکهای فدایی خلق، چون به کیش نگاهی | اعتراضشان خفه شود و به صفت منحـرف | به وجود آورده ایم، طنین انداز شود؟ در این نداشتند، در راه پیماییها ندیده گرفته شوند. موصوف شوند یا تفرقه انداز. شعار، جای ایران کجاست؟ جای آزادی آن زمان که بسی از ما تظاهر کنندگان نه، قیام برای اینها نبود. اینها که | کجاست؟ هرگز آن پیکارجوی خستگی ناپذیر بی پروای امروز، در گوشی حرف میزدیم و در حلی، «ششم بهمن»های آن سفاك را به | نمی پذیرد که تندروان با قرار دادن نام او در از نزديك و از دور، به خواست یا به ناخواست، | خاطر می آورد، اینها که فضای اختناقی به | عوض نام خدا و قرآن، مبارزه مقاومت ناپذیر در رابطه با رژیم بودیم و باری، هرسوراخ | سبك نو را پی می افکند و شستوشوی مغزی | او را از درخشش بیندازند. آری، این، از موش را به صد تومان و گاه به هزاران تومان | | تازه یی را از راه می آورد. دید کیش نیز کفر گوییست. ما به آنسفاك میخریدیم، فداییان خلق، با قمار کردن روی | آزاداندیشانه اجازه دهیم نهضت در | خرده می گرفتیم که چرا نام خود را در عرض هستی خویش نفس در سینه رژیم حبس می- گذارد، حال، خود مرتکب کردند. آن زمان، کیش گرایان کجا بودند؟ | فضای آزادی نضج بگیرد و در همین فضا نام خدا و میهن می جهت پیدا کند. احساس کور و نیروی قشری | همان گناه میشویم. بی گمان، تندروان کور چرا مبارزان را مایوس می کنیم؟ مگر خون را حاکم بر خیابانها نسازیم. غوغا را تعیین | یا مغرض میخواهید این چنین از مبارز راه فداییان خلق، خون نبود؟ آیا آنها کمتر از کننده مقدرات خویش نسازیم. اجازه نفس | حق و حقانیت، خردخرد تصوير يك خودكامه ما ایران را دوست داشتند؟ زهی بیعدالتی کشیدن به دیگران بدهیم. به هیجان زدگان | خودبین را بسازند، اما واقعیت این است که تاریخ. نگذاریم کسانی که خمینیدار نمی بی تاب، خوراکی از منطق و تعقل بدهیم. این | این استبداد نو که از نظر آن مبارز بزرگ، اندیشند، حزب رستاخیز جدیدی را به نام روزها خیابانها، خیابان هـای نگرانی شده | محکوم و مطرود است، با دیـوار مقاومت خمینی جایگزین رستاخیز آن سفاك كنند. است، خیابانهای هراس، اما آزاداندیشان | آزاداندیشان روبرو خواهد شد. آزاداندیشان اگر چنین شود، ما چريكهای آینده | نمی توانند تحمل کنند که از این پس جز به | اجازه نمیدهند که نابینایان سیاسی، حیثیت خواهیم بود. انقلاب کردیم که روحیه عوض يك حزب و يك تن نباید بیندیشند. | مبارزه این خستگی ناپذیر را با چنین مطلق شود، نه نام. گلگون کفنان ما در خون خویش تغلتیدند تا | اندیشیهایی کمرنگ کنند و بی گمان خود يك حزب، يك شعار، يك قالب، يك رهبر بر | او چاره این درد خواهد کرد، زیرا عقل سلیم، این ملت حکومت کند. آنها آزادی می نه ملت يك بعدی را ملت میداند، نه کشور خواستند، آنچنان آزادی که بگذارد همه تك حزبی را کشور، نه سرزمين يكرهبره در هر جناح و حزب و کیش، آزادانه گفت وشنود | را سرزمین. عقل سلیم، در برابر این بیدادها کنیم، نه آنکه موج هراس تازه یی از استبداد | چريك خواهد شد. عقل سلیم میخواهد همه شود. چرا دوستان من باید به من بگویند این گلها باهم بشکفند. عقل سلیم نمی پذیرد که ما ۲۵
عبدالله والا از يك ديكتاتوری به دیکتاتوری دیگر؟ مردم قیام نکرده اند كه يك دست به در آغاز نهضت مشروطه، قبل از سردارسپه از هر جهت ضروری است و آنکه قوانین اساسی وضع و توشیح شود، | چنانچه فردی از مقام مسئول در مقابـل | عنوان مبارزان انحصاری قدرت را در دست این فکر در اذهان برخی از متشرعین و نمایندگان ملت برکنار شود و در موضع | بگیرند و هرچه میخواهند انجام دهند. روحانیون گرانقدر بوجود آمد که اساس | ثابت سلطنت که در قوانین اساسی، بیشتر از حضرات آیات عظام، بخصوص از حکومت ایران بر «مشروعیت» استوار شود جنبه تشریفاتی دارد، مستقر گردد، بهيج | محضر عالم روحانی آیت الله خمینی که در کلام «مشروعه» مورد نظر و به بحث و وجه بمصلحت ملك و ملت نیست. زیرا | حال حاضر مرجع وملجاء می باشند درخواست گذاشته شد. چنانچه نخست وزیر مقتدری بر خلاف قانون | داریم قبل از آنکه بفکر ترمیم خرابیهای آن روزها، اندیشمندان و سیدین رفتار کرد مجلس بايك قيام و قعود ویرا گذشته برآیند بانظر صائب خود «آینده نگر جلیل القدر، سید محمد طباطبائی و سیـد بر کنار خواهد کرد. | عبداله بهبهانی و دیگر فضلا و دانشمندان در مورد رئیس کشور چنین تصمیمی | کشیده را با ارشاد و راهنمایی در باشند و احساسات مردم زجردیده و منم و رجال سیاسی که در استقرار حکومت به آسانی مقدور نیست، از طرف دیگر | صحیح قرار دهند. | قانون تلاش و کوشش می کردند بالاخره | چنانچه «رضاخان سردار سپه» که در مقام احساسات شدید جامعه مانند سیل به این نتیجه رسیدند که حکومت سلطنت ریاست دولت توانسته است نظم و آرامش | خروشان و بنیان کن است، اگر مشروطه بر «مشروعه» ترجیح دارد وسعادت را برقرار سازد کماکان اعمال قدرت کند صحیح و منظم قرار نگیرد، بهیچوجه قابل ایران در برقراری نظم و اجرای «قانون» بتدریج زمینه کار او به استبداد ودیکتاتوری | مهار کردن نیست و چه بسا خود مخرب و و استقرار دمکراسی واقعی است. بسط پیدا خواهد کرد (کما اینکه همینطور | ویرانگر خواهد بود. در هنگامی که، ادامه سلطنت را در هم شد) و اگر بخواهد اعمال قدرتی نکند در این موقع حساس که سنگرهای خانواده قاجار در اثر دسایس خارجی وعدم که ما فردی لایق و موثری را بلااثر کرده ایم. | استبداد فرو می ریزد، آتش احساسات نباید رضایت داخلی به صلاح کشور ندانستند و پس از گذشت پنجاه وسه سال می | همه چیز را بسوزاند و خاکستر سازد. احمدشاه قاجار در اذهان عمومی بینیم گفته دکتر مصدق در مجلس پنجم تا زیرا تاریخ نشان داده است اگر تقویت پیدا کرد. چنین نظری پیدا شد که چه اندازه توام با دوراندیشی و مصلحت | قیام و نهضت ملت در جهت صحیح قرار نگیرد، دیکتاتوری و استبداد شدید جانشین رژیم سلطنتی» برچیده شود و جای خود بوده است. را به «جمهوری» بدهد و حتی پیشنهاد شد اينك نيز کشور در حال تحـول | آن خواهد گردید. که سردار سپه به ریاست جمهوری انتخاب است و اگر ملت قیام کرد و دستجات مختلف محیط سالم، فضای آزادی است » شود. از روحانیون و رجال و کارمندان دولت | آزار هیچکس به دیگری نرسد. سپس فکر «رژیم جمهوری» براساس و مردم کوچه و بازار بپاخاستند و زبان به اگر توانستیم در پناه قانون و در وحدت ایران، که در اثر اختلاف نژاد و اعتراض گشودند و شربت شهادت نوشیدند | چهارچوب مقررات صحیح عمل کنیم، کشوری مذهب فقط می تواند در يك كلمه توافق و ندای حضرت آیت الله خمینی را لبيـك | آزاد و مردمی خوشبخت خواهیم داشت و این داشته باشند و آن «رژیم سلطنت است در گفتند، به جهت طرد نظام استبدادی ودفع | غایت مطلوب برای سعادت جامعه است رکناری سلطنت ازخاندان «قاجار» وتفويض | خودکامگی مجریان امور بود که اصـل | والا چه عرض کنم… آن به خاندان «پهلوی» که رضاخان سردار «حکومت قانون» و رعایت عدل و انصاف را ملت ایران آماده وحاضر بدست بی سپه این نام را برای خانوادگی خویش نادیده گرفته و دقایق قانون اساسی را | مردان خدا و تعظیم و تکریم و استقاضه از انتخاب کرده بود به مصلحت ایران تشخیص | فراموش کرده بودند. انفاس قدسیه آیات عظام بوده و خواهـد داده شد. (مانور پارلمانی در انتقال سلطنت خود داستانی دارد) دیکتاتوری و استبداد رای از جانب ولی چه کنیم که دیکتاتوری چکها دکتر «محمد مصدق» در همان زمان هرفرد یا طبقه اعمال شود ولو بنفع جامعه | به استبداد دیگری مبدل نشود؟ بود. با رشادت و واقع بینی با تغییر سلطنت از باشد نمی تواند نام (حکومت قانون) را برخود این سئوال فکر بسیاری را بخ خانواده قاجار و تفویض آن به رضاخان سردارسپه مخالفت کرد و به این مفهوم استدلال کرد: مشغول داشته است! – بنهد. مردم قیام نکرده اند که سرنیـزه افراد بیرحم سازمان امنیت جای خود را به برای ایجاد نظم و آرامش و ادامه چاقوی ضامن دارقلدرو گردن کلفت وباج گیر اصلاحات، وجود مردی توانا چون رضاخان بدهد. ۲۶ ه
آنها را درمه ۱۹۶۸ در پاریس دیده ام، | رصف شان را از شاهدان عینی در شورش سریلانکا شنیده ام و هم خوانده ام. در ۱۲۰ روز هیجان قاهره ۱۹۷۶ بودهام، وقتی در لندن خشم آمده و برسر رنگین پوستها ریخته بودند، عکسشان را گرفته ام. در دو نوبت با آنها چند گامی هم در رم برداشته ام، وقتی از «پیاتزا ونیز یا» فریاد کشان رفتند تا به «کولیزیوم»، يك روز آفتابی در لاهه در گیریشان را با پلیس تماشا کرده ام و فردایش در آمستردام، و هم در ورشو،حتی، وقتی از آب شدن کومولکا عصبانی بودند. فیلمها و عکس هایی دیده ام که آنها را با چوب و سنگ نشان میداد، وقتی بهار پراک پایان می گرفت و تانکها می رسیدند و…جائی نوشته ام، آنروز که در جورج تاون، برای تهیه گزارش از هیپیها، کنارشان زانو زده بودم و حشیش درد می کردیم، نمیدانستم، همانها هستند که خیابانهای پاریس را به آتش کشند و مردی را که چرچیل و هیتلر را به عذاب آورده بود، از پا در می آورند. وقتی در میدان مرکزی لاهه دیدمشان که به کبوترها دانه میدادند و درهم میلولیدند آنجا با یکیشان که دکترای فيزيك اتمي داشت، اما تن رها کرده بود تا پیرهن نخواهد ساعتی به گفتگو نشستم – نمیدانستم همانها هستند که بی ترس از هراسناكترین پلیس جهان جلو دادگاه شارانسکی تظاهرات بهراه می اندازند، همانها هستند که اطلاعات مربوط به آسایشگاههای روانی را از پشت دیوارهای آهنین عبور میدهند. نه من نمیدانستم، آنتها آقاخان در سازمان ملل مجال داشتند حالا آنرا هم ندارند مسایل جهان به اندازه | کتابخانه آقای کیسینجر است و یا جانشین روشنفکر – سیا ستمدارش برژینسکی. جهان نئونازیها، جهانی که در آن بزرگانی چون لومومبا و آلنده و نکرومه جایی ندارند. و توسط های دل آگاهی چون: برانت، پالمه، سيهانوك سوکارنو هم. جهان راهروهای | تو در توی پنتاگون و کرملین که تمام سرنوشت | خود را در گرو آمفتامین هایی میبیند که با آنان رهبران سالخورده زنده نگهداشته می- شوند، جوانان به ستیز با جهانی برخاسته اند | پیر می اندیشد. جوانان از آغاز قرنی که در آنیم به ستیز برخاستند، به ستیز با نظم منحط قرن بیستمی ضعیف و قوی. جهان علم بسته بندی شده، هنر اشرافی، انسانیت صادراتی، جهانی که باید بدانند هم نمی دانستند و ندانستند آن روز، در یکشنبه ۱۴ آبان، در تهران هم آنها را دیدم که از انعطاف كانكنشينها و مبارزه با آنان برخاستند با آنها که این کار که قهرمانانش را زود می کشد، متوسطها مسلسل به دستها مجال گرفتند تا بسوزانند | مبارزه جهانی را بردوش دارند، از نظمی که را دور می ریزد، جهانی که در آن تروریستها و ویران کنند و فریاد سردهند. جوانها، نه پدرانشان داده اند، به خشم آمده، اینجا و آنجا و گاوچرانها را در کاخهای رهبری ملتها اشک که فریاد در آستین آنهاست، نه اینجا، | آشوب می کنند. از نظم قرن بیستمی به ستوه آسان تر می نشاند. جهان ایدیامین، سوموزا آمده اند نه فقط آنها که جهانی به ستوه بو کاسا، فورستر، ياناسمیت و… جهـان در روبرویی با آنها، به تعداد رهبران آمده است، اما آنها فریاد می کنند. شده اند تن پرور خونخوار. ستیز جوانها، در آغـاز جهان، تدبیر و سیاست وجود دارد. اما همه وجدان جهانی که بی وجدانی در آن جاری مبارزه یی منفی بود: رواج لاقیدی و نخست حیرت زده شده بودند. باندراناریکه است، شده اندفریاد جهان بی فریاد وسازشکار هیپی گری ـ آنان که رهایی از هرچه رنگ همانقدر خود را باخت، که در گل بزرگ. که سلطهی قوی را پذیرفته است. شده اند تعلق دارد را تبلیغ می کردند – و بعد به ویلسون همانقدر به خشم آمد که برژنف. آگاهی جهان تا آگاه که در دامان خود «پانك»ها رسید آنها که رو را به همان شبیه همان جلسه یی که در کاخ نخست وزیری هیتلر را همانقدر تا بود عزیز می داشت که زشتی درون آدمیزاد خواستند و می ی آراستند رم برپا بود، در کرملین هم تشکیل شد، آلنده را، جهانی که خونخواریهای الجزایر، ی گفتند آدمی که چنین زشت است مبادا وحشیگریهای هندوچین، جنگهای اسپانیا، تا به زیورهای امروزی زیبا جلوه کند سادات از دست آنها به فریاد رسیده بود، همانقدر که نیکسون. و ناگهان در يك يورش خونریزیهای کره و جنگهای جهانی را سالهای دیگر، تجربه انواع مبارزه دراینسو آسان تحمل می کرد و سرانجام آن را که و آنسوی کیتی بود تا به خیابان ریختند، بیشتر کشته بود با مدالها و سندهای افتخار عليه ظلم… عليه نظم منحط این قرنی، علیه دارایی جهـانخـواران و، تحمـل نـداران و آنهانشست. همه گیر، جهانی به گفتگو برسر نسل عصیانگر. برسر S 2 به جدال تاریخ نرویم م. بهنود جوانها به ستیز با مدارها، قرارها – نظم این جهان برخاسته اند:… جهانی که همهی برتری خود را در بلندی لوله های تانك ميبیند و فرهنگ ناپالم را ترویج میدهد. جهانی که کتابها در توجیه | فاجعه هیروشیما و ناکازاکی مینویسد. اما به فریاد انشتین، اوپنهایمر گوش نمی کند. جهانی که در آن مك كارتی بزرگ و راهبر بود و کوکلوکس کلانها. جهان گلداماير، جهان گلدواتر، جهان کندیها، جهان بی رحم، | جهان خودستیز، جهانی که همه عدالت خود در ستاره کلانتریهای کاوبوی و همهی اندیشه خود را در راه امحای سرخ پوستهای | امریکا، سیاه پوستهای جنوب افريقا و فلسطینی ها به کار گرفته است، جهانی که در آن آوارگان به اندازه عرض و طول اداره | جوامعی که خود را باور نداشتند به برتر میداشت. 9 – … > – ۲۷
لازم نبود، روانشناس و مردمشناس | گرفتاران، علیه شبه فرهنگ، علیه اختناق ها در برابر فریادها نرسیم. گفتم عليه هر آنچه آزادیشان را محدود میسازد. | تعداد رهبران جهان روش و ترتیب وتدبير و جامعه شناس باشیم تا بدانیم در زیر مبارزه، اعتصاب، تظاهرات، فرياد وناآرامی | رویارویی با این مساله وجود داشته است. روسری مشکی جوانانی که در دانشگاه درس | اما برنده آنهایی بوده اند که میخواندند، تصویر همه عیاشیها و «اورجی بررسی بی تملق و بی پیرایه مساله نشسته اند، پارتی،ها و استخر پارتیها و بی پرواییهای | دبیرستانها و دانشگاهها بیرون زد. و این ارعاب و افترا و ناچیز شمردن حریف را به شبانه است که بزرگان ـ زن و مرده – ستیزی جهانی است، جوانان جهـانستـيـز، | عنوان نخستین حربه برنگزیده اند. خود را را صبح موضوع اصلی پچپچها می کرد دور را از دست آنها که با گردش قلم و مردم را فریب نداده اند. داستانها می گفتند از میهمانی ها که خودنویس طلایشان میلیاردها دلار اینسو و که ویژه میانسالان بود، ناگهان به جای کارخانه، معدن، مزرعه و، … از دبستانها، مثال زنده این نوع روبرویی ایران | حاشیه هر کنفرانسی، هر جلسه یی، آنسو میشود سهل است سرنوشت ملتها رقم | تا يك سال پیش است که دولتها از معترضان | کنگره یی زمزمه میشد. زده میشود، گرفته اند. به عنوان «یکی در مخالف» «وطن فـروشان هم از این رو، باید بر آنان گریست از آنسو شب و روز کارخـانـه های | بیگانه دوست» «بلندگوهای اجنبی و که وقتی با این واکنشها روبرو آلمانی و انگلیسی و فرانسوی وسایل و «کمونیستهای خرابکار، یاد کردند وحاضر خشمناك فريادبرداشتند، «معدودی مارکسیست | نشدند بیرون از محدوده ساواك و کمیته | اسلامی میخواهند دکان ما را تخته کنند تجهیزات برای پلیس ضدشورش میسازد، ندانستند اینها همه فغان از ستمی ۲۰ ساله تعجب نکنید که چطور همه و همه با توانهایی که تا کسی جز صاحبش به آن به بررسی مساله بنشینند و آنقدر براین | با خود هم نگفتند: مارکسیست اسلامی؟. و دست بزند، می پراند. شلاقهایی که فلج | تدابیر پا فشردند تا… موقت میدهد، سپرهایی که از پشت آن می اما در جهان، کم نبوده اند حکومت | است. مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه… توان تظاهر کنندگان را دید و از اینسو نه. هایی که به بررسی دقیق موضع خود در قبال در همانروزها گفتیم: گلوله های خنده آور، گاز گریه ساز، | جامعه و چرایی فریادهای اعتراض نشسته اند هلی کوپترهای مجهز به دوربین های حساس | ـ اينان الزاما، حکومتهای مردم گرا دمکرات متدین و مومن شده اند و چطور بعضی که رهبران هر تظاهراتی را شناسایی می کند | بوده اند ـ و جوانها را به عنوان نقطه اصلی | جانماز آب می کشند، چرا که در ایـن تا بتوان با گلوله زدشان، رنگ هایی که چون همه حرکتها و فريادها دیده اند و بر سالها – در اثر تدبیر دوستانی که تا هستند پاشیده شوند تا مدتها پاك نميشوند و میتوان | رسیده اند، آنهایی که نه باباجهای حکومتی، | رژیم نیازی به دشمن ندارد بزرگترین رنگ شدگان را تا ۴۸ ساعت تشخیص داد نه باهدایای حکومتی، نه عروسكهای سر مرجع حق گویی و انتقاد و اعتراض آنجاست. دستگیر کرد و صدها اختراع دیگر که | گرم كنك راضی میشوند و نه از بلون | نه استادان گفته اند، نه کلاسهای درس نوابغ بیمار گونه روز و شب مشغول بیرون های سیاسی میهراسند. خلاصه…. اینان | احزاب واقعی محلی برای بحث اینگونه دادن آنهاست. از اینسو رهبران جهان دایم | با شلوارهای جین، کفشهای کتانی و کتب | مسایل بوده اند، نه جایی برای اجتماع، گفتن در اتاقهای مجلل دربسته، مشت گره می- های نظامی و کشاد که هر عمل و هرفراری و شنیدن. و اینها همه و همه امروز انعکاس | کنند و به دیوار می کوبند که: «آخر فلان | را امکان میدهد، جهان را از زاویه یی دیگر | سخنان خود را چون از زبان بعضی رهبران گروه چرا؟ جوانان دانشگاهها چه می می بینند، عینکی از سازشکاری محافظه مذهبی شنیده اند، رو بدان قبله نماز می گویند…» آنها در پی کشف حقایق مـدام | کاری برچشم ندارند. درویش گری را سپر گذارند. دنبال «عوامل تحريك» می گردند، معیار | نکرده اند. در کتابخانه های کوچکشان، اگر | و باز مقصود توئی… همچنان قرن بیستمی است: «هر کس تظاهراتی نه برای به دست آوردن مدرك و دلیل برای هیچکس به خود نگفت چرا؟ تا به این کند، هر گروه که علیه چیزی یا کسی | پرونده سازی، بنگری وادبیاتشان را بخوانی، | نتیجه رسد که: چون جایی نیست تنها خانه نظمی یا رژیمی سخن می گوید. باید ازجایی | فیلمهایشان را تماشا کنی، آوازشان را | خداست که میشود در آن گاهی حق گفت تحريك شده باشد». بشنوی… در هر ثانیه آن فریاد از ستمی و حق شنید. پس تکایا و مساجد نقشی ضد ده از گاه آنان را به اردوگاهی می- را میشنوی و میبینی که رد کردنی نیست. | چندین بار در تاریخ ایران به عهده گرفته چسبانند، حال آن که به قول سارتر آنها نض آن یکشنبه، در تهران حادثه یی | بودند، یکبار دیگر عهده دار شدنـد. در جهانی شدن جهان اند». که نام انقلاب گرفت ـ واکنش و انعکاس | تاریخ جنبشها و مبارزات ایران تکایا – ارتش سرخ ژاپن، بادرمـاينهوف | ظلم سالیان بود، انعکاس همه زبونیها و | به ویژه – حسینیه ها بزرگترین نقش را آلمان، بریگاد سرخ ایتالیا، موات مصر و… تحقيرها، شکنجه ها و تفاخرها. لازم نبود | داشته اند، کوئی برای همین کار ساخته صدها گروه که نام خود را از شهیـدان حتما فریاد کنند تا بدانی که معترضند، وقتی | شدهاند. قهرمان و یاروزهای ویژه یی گرفته اند. اینها اسناد و مدارك بانکها را بیرون میریختند، به جای حیرت، به جای غضب، به جای | برای فریاد کلاشینکوف هم دارند…. تاراج سالیان در خمیرشان بود، دررستوران | فریادهای از سر جہل، خشم باید گرفت بر اما خطر، عجبا، در آنهاست که سلاحی های بزرگ آنها کسانی را می دیدند که | آنها که تصور می کردند به جنگ تاریخ جز فریاد ندارند و این سلاح اثر گذارتر يك عمر در ناهار کارها نقشه چاپیدن ریختند | میتوان رفت، واقعیتها را میتوان دردیگر است و حکومتها را از داخل میخورد.. و طرح آن که در هیات مدیره کدام والا۔ | ریخت و در آن را بست ـ غافل از اینکه د اما، در مجموع، این تصویر چیزی حضرت، والاگهر یا صاحب ستام را بنشانیم | زیر آن دیگ چون آتشی شعله می کم خواهد داشت اگر به واکنش حکومت بازخواست چپاول کنیم. که خاموش شدنی نیست، آتشی که در که 9 5 ۲۸ مه بیبیم – > – “> – 2 J
وجود هر آدمی است پس سرریز .کند به انفجار میرسد، در را میپراند و گاه دیگ را هم می ترکاند. به حال آنها باید گریست که پنداشتند میتوان ۴۰ میلیون را گله یی تصور کرد و راند ـ اما حتی مسئولیتهای چوپان را به عهده نگرفت ـ بر آنهائی بگرییم که تصور کردند میتوان دایم سعی در بی تفاوتی و اصرار در بی فرهنگی جامعه داشت و این شعارها را در ذهنها نشاند: اینان بی فرهنگ و بی تفاوت اند» «ما ملت تحمل دمکراسی و آزادی را نداریم، «اگر فلان اتفاق بیفتد فردا مردم همدیگر را خواهند خورد، سنگ روی سنگ بنـد راه حسین را می رفتیم نمیشود، «آدم نیست، کدام آدم، فرمایش آزادی چه شد؟ شما درست اماکی به جای اینها بنشیند، ما آدم نداریم». غافل که این شعارها که روز اول، يك دوشنبه بود. استبداد هنوز جان داشت، با ما مقابله کرد. روز من یکی از شرکت کنندگان در رامـ پیمایی روز اربعین هستم. صبح زود که با ظاهرا برای دیگری بود، تنها سر خود آنها دیگر درعیدفطر بود، خیابانها را درنوردیدیم. شوق خود را به میدان فردوسی که میعادگاه را گرم می کرد و بس. بر آنان خشم آوریم گویی به بهشت ره برده بودیم، خواندیم ما با دوستانم بود رساندم. از خودپرسیدم: که نخوانده اند که این ملت، بی آنکه در «برادر ارتشی، چرا برادر کشی، و گل بـه چرا مثل عاشورا، یا تاسوعا همه یارانمـان | ارتباط باجهان باشد بی آن که در جهان ارتشیان دادیم و موج خروشانی بود که صدای نیامده اند. و در دل انتقاد کردم. راه افتادیم، قرن بیستم که دهکده ایست بهم پیوسته لرزش پایه های استبداد را در گردش پروانه اخطار شنیدیم که شعارهای خودمان را که ر كوچك، زيسته باشد، در قرن ۱۳ وقتی هلی کوپترها احساس می کردیم. «آزادی.. آزادی..اینست شعار قرآن» بود از جور قاجار به ستوه آمد مدام مبارزات پس از روزهای خونین، روزهای ۱۷ یا «استبداد نابود است» و یا دیگر شعارهای | حساب شده و جنبشهای موثر داشت ـ به شهریور و شهادت به تاسوعا و پس ازعاشورا ملی و صنفی فراموش کنیم و شعارهای جمع پایان دوران ناصری بنگرید، داستان سقا رسیدیم. ما به صف مبارزان راه دین می- را تکرار کنیم، کردیم. پیوستیم. راه حقیقت. ما حسینی شده بودیم خانه، ماجرای رژی را… آن عالمـان و اندیشمندان مرسدس نشین دار تنها و یزیدیان، تحمل ما را نمی کردند. حالا… دراربعین حسینی. درسالی خود را گرم می کردند که در تحلیلهای روشنفکرانهشان پشت هر يك از اين تکانها سفارتخانه یی و دست تحریکی را کشف وجودشان شکوه جنبش بود و شهادتشان نهال ی کردند. آنها واقعیت را نمی توانستنـد آزادی را می رویاند، چهلم سرور بزرگان دیگرگون کنند. تنها سر بعضیها را گرم شهید بزرگ اسلام حسین بن علی علیه السلام است، ناگهان فشاری برخودم و اطرافیانم می کردند: «دل خوشی دارید. آرام بخوابید، را با شکوه و جلالی بی بدیل برگزار کردیم. احساس کردم. تعجب زده شدم: مگر ما برای از خود پرسیدیم: اربعین حسینی در آزادی مبارزه نکردیم، شهید ندادیم. پس که چهلم بسیار داشتیم. چهلم شهیدانی که ولی مثل يك دشمن به ما می نگریستند، و که تا همین پریروز به همه می گفتم: اتحاد. من اتحاد تنها راه سالم جستن از این مهلکه > 2 > پلاکاردها نیز پس از چند قدم از حال رفت. در لحظات بعدی، دوستان و یارانی که تا همین دیروز همراه ما بودند، را دیدیم خاطر شریف آسوده باشد. و…» آنها که تاریخ را آنچنان که اربابانشان میخواستند تاریخ چنین جلائی داشت. بيشك: نه. چرا به مادری که تصویر فرزند و عروسی شهیدش را حمل می کند، اجازه نمیدهند مینوشتند، خشت بر آب میزدند. با خود گفتیم: ای سرور شهیدان. و اينك كه جوانان، آینه های زلال میلیونها تن تکرار می کنند که آنها نیز تصویر زشت جامعه بی حساب و ولنگار شیفته راه تواند و مرام تو. نامت متبرك باد! نامت را، باهمهی عظمت آن با ما حرکت کند. مگر شهید با شهید تفاوت دارد. دل من به دردآمد، ما هنوز نیمه راه هستیم هنوز پیروزی کامل را به قول رهبر مغرور و فرعونی مارادرخودمنعکس کرده اند، چند تنی بودند، اما در میان آن موج بزرگ آیت الله خمینی به دست نیاورده، باید دل خوش داریم به اشتیاق و شور وطنخواهی خروشان که راه خطا می رفتند. وحدت ما را آنها که وطن را ویران نمی خواهند، به متفرق شویم. هر چقدر در تاسوعا وعاشورا در نمی یافتند، رهبری واحد، راه واحد، مقصد واقعیتها پناه ببریم. بهای واقعیت ها را واحد را در این جنبش توحیدی، گویی، با که همراه برادران و خواهرانمان برای محو بپردازیم. واقعیت گرا شویم، از عید فطر و معیارهای دنیوی میسنجیدند. آنها محوشدند. استبداد گام برداشته بودیم، دلشاد بودم، اینجا نگران شدم. کاش مابلندنظر تر بودیم سرانجام محو می شدند، سرنوشت و اتحادمان را برای ساختن ایران آزادنگاه آنها چنین است در اربعین حسینی، جبروت ۱۷ شهریور و ۱۴ آبان درس بگیریم، برای زنده ماندن و آزاد زیستن تنها راه رستگاری ما در اینست. به آن انسان والا، را راهیان راه او، متجلی می کردند. جدال واقعیتها، به جدال تاریخ نرویم: حبیب الله ریاحی میداشتیم. حمید راضی ۲۹
Pol 402 – KA24 نفقت، ند آتش سوزی هرگونه خطرا حتمالی تهدید کننده دارائیهای شماست اما هیچیك را به درون کاوه تان راهی نیست صندوق نسـوز و ضد سرقت کاوه محافظ و نگهدارنده ثروتهای شماست. صندوق نسوز تاوه محافظ ونگهدارنده ثروتهای شماست صندوق نسوزمدل ۱۵۰ فقط ۶۴۵ تومان نمایشگاه وادارات مرکزی گروه صنعتی کاوه تهران میدان فردوسی ابتدای سپهبدزاهدی شماره ۳۷-۳۵ تلفن ۹- ۸۳۸۰۵۶ نمایشگاه شماره ۲ـ تهران میدان سپه ابتدای خیابان لاله زار تلفن : ۳۱۴۷۰۲۳۱۴۴۸۷ نمایشگاه شماره ۳ ـ تهران خیابان ایرانشهرجنوبی – چهارراه ثریا شماره ۱۱۱ تلفن: ۳۰ ۳۴ ۳ ۸- ۸۲۷۳۹۲
بزرگ پور جعفر تضادها و کم و کاستیهای قانون اساسی قانون اساسی و موانع مترتب از آن | او بعداز شکار آدمهـا، جسدشان را در استبداد فردی و استقرار حکومت قانون در لحظههای حساس و تاریخی کنونی، هسته بسترهای آهنی که قبلا تهیه کرده بود، عدالت اجتماعی نبرد جانانه آغاز کردیم. با مرکزی بحث محافل اجتماعی ما است. از میبست و آنقدر پایشان را می کشید تا با این حال وحدت ملی ما در مبارزه پرشکوهی این جهت بررسی و تعمق در این باره و | طول بسترهای آهنی مساوی گردد. ضرب که آغاز شده بود، منحرف شد و دخالت توضیح برای خوانندگان به گمان من از | المثل پروکراتسز معروف است و اشاره به های پنهان و آشکار امپریالیسم (انگلیس و زمره نخستین وفوری ترین وظایف نویسندگان | کسانی است که واقعیت را برای اثبات | روسیه تزاری) و ایادی آنها در داخـل و صاحبنظران است باید فضائی گشوده | درستی نظر و عقیده خود در حال حاضر به | دست آوردهای قهرمانانه ملت ما را تا حد شود که عامه مردم در جریان نظرات سازنده | بسیاری از کسانی که پیروی چشم بسته از | فوق العاده زیادی نابود کرد و این شکست در این امر حیاتی قرار بگیرند و بدانند که | قانون اساسی ایران را تبلیغ می کنند، در بعدها با پیشروی ارتجاع در تمام خطوط | دست آوردهای انقلاب مشروطه چگونه لجن | واقع بمانند همان دزد افسانه ای مردم یونانند، | اساسی، از جمله در جرح و تعدیلی که در مال شده است و چگونه قانون اساسی ایران، | اینان یامعنای درست قانون وچگونگی پیدایش | قانون اساسی و متمم آن پدید آمده رخ ر به حد چتر حمایت و استتار کثیف ترین قشر | آن را نمیدانند یا آگاهانه می کوشند تا نمود. های جامعه مورد سوءاستفاده است. در زیر چتر حمایت قانون اساسی، که از آغاز استقرار حکومت مشروطه، | در قانون اساسی مثلا در ماده یکسره مخدوش و قدیمی و کهنه است در خاصه از پنجاه و چند سال پیش تاکنون، | و پنجم متمم، سخن از موهبتی است آسمانی | حفظ موقع و منافع طبقاتی خود باشند. قانون اساسی ایران، به دلخواه مرتجع ترین | که ربطی به آدمیان و کره خاکی ما ندارد، به عنوان يك معترض به ارتجاع حاكم | قشرهای حکومت کم و بیش شده است وسلطة | اما در روزگار ما، این حرفهای کهنه و و کسی که در قبال ملت خود احساس | استعمار نوین خاصه از پنجاه و چند سال خرافی به خورد حتی هیچ بچه مکتبی نمی | مسئولیت می کند، اعلام می کنم، که برای | پیش تاکنون حتی برای همان تـه مـانـده رود، چه رسد به افراد بالغ و آگاه ومسئول | نظام قانون گزاری ما باید فکر فوری و | ارزشهای اصیل قانونی ارج و اعتباری باقی جامعه که با معیارهای علمی سروکار دارند. | اساسی شود، چرا که بسیاری از روندهای | نگذاشت و قانون اساسی در تمام طول این حکایت مجعول «سایگان خدا» در همین ماده | دمكراتيك در جامعه ما اينك موکول به نظام | مدت در واقع جز سرپوش تبه کاری طبقه | قانون است، جعلیاتی که در حال حاضر از | قانونی متناسب با شرایط امروز است. | ممتازه، چیزی نبود. تبه کاری هیات حاکمه | سوی میلیونها انسان کوچه و بازار ما به | حقیقت این است که انقلاب مشروطیت، | در دشمنی بیشرمانه با آزادی، عدالت شدت مردود شناخته شده است و حتی از برای تحقق آرمانهای ملی ما بهای گزاف | اجتماعی، و ترویج فساد و آدم کشی و محو بین توده محروم از خط و ربط و سواد ما پرداخت. اما چیزی که بدست آورد متأسفانه | ابتدائی ترین جلوههای دمكراتيك، همواره | کسی فریب حرفهایی از این دست را که بنام قانون، بنام قانون اساسی، دیانت اسلام، | کهنگی چند هزار ساله دارد نمیخورد. اندك بود. ما در آن زمان، در هفتاد و | شرف و عدالت و از این قبیل. در یکی از افسانههای یونان، صحبت چند سال پیش، برای برچیدن بساط قانون اساسی ایران خاصه در زمینه | از دزد معروفی است بنام پروکراتسز که او | فئودالیسم به مبارزه برخاستیم. ما نخستین | آزادی عقیده و مطبوعات که رکن چهارم | در واقع همانند بسیاری از افراد سازمانهای | ملتی بودیم که در قاره آسیا در جهت لغو | مشروطیت نامیده میشود، علاوه بر نقایص | ضد خلقی ما، دچار بیماری آدمربائی بود، | امتیازات دیرپای فئودالی و برانداختن | اولیه خود، دچار انحرافات بعدی هم شد، ۳۰
تضادها و کم و کاستیهای قانون اساسی | اعمال نفوذ ارتجاع در این باره در واقع به اشتراکی است یا عضو دسته یا جمعیت یا | که به دست آوردهای انقلاب مشروطه وارد معنای راهزنی و دستبرد به ارزنده ترین ثمرة | شعبه جمعیتی شود که با یکی از مردم با شده است، به حدی است که به هیچوجه انقلاب مشروطیت بود، يك مثال در این باره، | – رویههای مزبور در ایران تشکیل شده باشد | جایی برای تحمل و قبول آن نیست. با توجه می تواند روشنگر باشد: در ماده ۲۱ متمم و… از ۳ تا ده سال حبس مجرد محکوم | به این کاستیهای جدی تعیین کننده، ملاحظه قانون اساسی صراحت دارد که: «انجمنها و خواهد شد، به طوری که میبینیم این ماده | میشود که برای مقابله با بحران اجتماعی اجتماعاتی که مولد فتنه دینی و مخل نظم | قانون درست نقطه مقابل ماده ۲۱ متمـم و استقرار عدالت اجتماعی، جز حصول آزادی نباشد، در تمام مملکت آزاد است. ولی قانون و در محتوا کاملا نقیض آن است چرا | های دمكراتيك و آنگاه خلق قوانینی متناسب | اجتماع کنندگان با خود نباید اسلحه داشته که مطبوعات، احزاب و گروههای سیاسی | با شرایط اجتماعی، اقتصادی، چاره ای وجود باشند و از ترتیباتی که قانون در این خصوص را یکسره کرده است و ریش و قیچی را ندارد. معین می کند باید متابعت نمایند، اجتماعات بدست ارتجاع حاکم سپرده است. نخستین نشانه ملی بودن هر دولت در شوارع و میدانهای عمومی هم باید تابع عبارت از این است که فورا ابطال و انحلال قوانینی نظمیه باشد». این قانون با همه با توجه به اصل هفتم قانون اساسی | مجلس قانون گزاری کنونی را اعلام کند و نقایص خود یکی از امتیازات مکتسبه مردم ایران که طبق آن: «اساس مشروطیت جزئا | آنگاه با تکیه بر موازین دمكراتيك، در انقلاب مشروطه به شمار می رفت که بعدها و کلا تعطیل بردار نیست» و بسیاری ازموارد | مطبوعات آزاد و ترقیخواه و سیستم های از ملت ما دریغ شد و از پنجاه و چند سال | دیگر، جای تردید نمیماند که در تدوین | تبلیغاتی مورد قبول عامه مردم، فضای اجتماعی پیش تاکنون، به جز زمانی کوتاه، درزمان | آنها، نه تنها نزديك بيني که تعمد و سوءنیت | را برای رشد و روند هرچه بیشتر و بهتر حکومت ملی (دکتر محمد مصدق) بی هم در کار بوده است و در مواردی مطلق- | دمکراسی مردمی فراهم سازد، برای انجام رحمانه پایمال گردید و ارتجاع حاکم برای | گرانی و موضع گیری طبقاتی قانونگزارمانع | انتخابات واقعی و برگزیدن نمایندگان اجرای مقاصد خود ظاهراً مجوز قانونی هم از آن بوده که قانون اساسی از این همه راستین مردم. داشت، در اینجا برگردیم به تاریخ خرداد نقایص و معایب مبرا باشد، در طول این ماه هزار و سیصد و ده و ببینیم که ایادی مدت دراز هفتاد سال هم به کسی مجال این دولت آینده بيشك عبارت از این نیز هست ارتجاع، به منظور سرکوب احزاب ملی و پرسش نداده اند که هنگامی که اراده ملت که پایبند منافع اکثریت مردم باشد ومصالح کارگری چه برسر این قانون آوردند و قانونا (طبق مفاد مصرحه در قانون اساسی) | کارگران و دهقانان را که یوغ کار وزحمت چگونه برای جلوگیری از اشاعه اندیشه | برتر از هر اراده دیگر است و این ملت طاقت فرسا بر گرده آنان است، و درشرایط نشانه ملی بودن دولت حاضر و هر های ترقی خواهانه و رشد دمکراسی در است که به حسب شرایط اجتماعی و اقتصادی تحمل میراثهای ارتجاع فنـودالیسم و جامعه، توطئه کردند. در قانونی که در تاریخ | خود حق دخل و تصرف در قانون دارد، چگونه | امپریالیسم نقش حیاتی تولید را بر عهده خرداد سیصد و ده وضع شد، آمده است: مثلا اصل هفتم قانون هم در کنار آن دارند، همواره در مد نظر بگیرد. – هر کس در ایران به هراسم یا به هر عنوان، | گنجانده شده است و چگونه قانونگزار به دسته یا جمعیت یا شعبه جمعیتی تشکیل دهد | خود حق داده است که برای ابد مانع یا اداره نماید که مرام یا رویه آن ضد اعمال اراده ملت شود. سلطنت مشروطه ایران یا رویه و مرام آن نقایص قانون اساسی و خدشههائی ه ۳۱
هراس ازاختناق دیروز می ترسیدم. می ترسیدم حرف این دیروز که از آن می ترسیدم، طرز تفکری که بر جامعه مسلط کرده اند، | صبح ۱۶ شهریور، با دو سه تن به های خود را بنویسم. سهل است می ترسیدم بیست و چند سال طول کشید. یعنی همه نمی خواند، مجازات نخواهم شد؟ حرفهای خود را بی پرده، صریح، روشن عمر من از آن زمان که کودکی بودم تا بگویم. وحشت داشتم که به خاطر دو کلمه وقتی که تازه بهار زندگانی دی شد یا حرف، کار خود را از دست بدهم. زندگی می رود که دی بشود. سوی قیطریه شتافتیم. راه پیمایی از آنجا خود را تباه کنم. زن و فرزند را در رنج امروز اما… امروز هم می ترسم آغاز میشد. در خیابان قدیم شمیران | و عذاب اندازم. ساواك، دستگاه، زندان… امروز هم بیم دارم که حرفهای خود را بگویم، سربازها راه را بر مردمان بسته بودند، از همه خوفناك بودند. کجا یارای آنداشتم | حرفهای خود را بنویسم، این امروز البته جنب وجوشی که پیاده روها داشت، معلوم | به نیست شوم، از کار برکنار | هنوز چند گاهی نیست ولی ترس من بیشتر بود، دسته تظاهر کنندگان عبور کرده است. | گردم، در زندان پیر شوم. هر کدام از از آن است که امروز هم چند سال شود. تیز راه افتادیم. در خیابان میرداماد، عده ای | اینها برای چند کلام حرف، بهای گزافی | امروز هم به درازای دیروز باشد. امروز | از تظاهر کنندگان جداشده بودند. نتوانستیم بود. پدر میغرید، مادر نصیحت می کرد، نتوانم حرفهای خودم را بنویسم.راستی | وارد هیچ دستهای شویم. با اتومبیل به زن ندبه می کرد که چنین مکن، چنـان من کی باید بیهراس مطالب خود را خیابان شاهرضا تاختیم. سرانجام در سه راه | مکن. از این راه مرو، از آن راه مرو، از بنویسم و مطمئن باشم بخاطر آنکه عقایدی | زندان به تظاهر کنندگان پیوستیم. وارد دارم که با طرز تفکر مسلط جامعه، یا | تظاهرات شدیم.جمعیت عظیم بودوما همچون آن گذر مگذر. سیروس علی نژاد چرا به جای من تصمیم می گیرید؟ بگذارید خودم فکر کنم & ۳۲ الله
مردمی در | قطره ای در دریا گم شدیم. هم صدای جمعیت.هم ای دست اگر. پیچی از خدمت محرومان دادند و جلسه به خوبی به پایان رسید. این | صدائی جمعیت چه با شکوه بود، و یاری | سرو… عده دیگر سه روز است که میخواهند گرما برسر جمعیت آب می هنوز دو سه بار شعار درود بر جلسه ای داشته باشند و عقاید خود را بیان | باشید، چه شوق انگیز. مردماننان وهندوانه | کارگر صنعتی نفت ما تکرار نشده بود که کنند، اما آن گروه نخست هر روز وارد و… تقسیم می کردند. آب میدادند، شربت ناگهان عدهای ریختند. بهتر بگویم عده ای جمعیت اینها میشوند و ناگهان با فریادها | میدادند، چه نظمی داشت تظاهرات، چه تاختند و دور جمعیتی را که این شعارهارا و شعارها جلسه اینان را بهم میزنند. نظم بی حسابی. به سه راه تخت جمشیدرسیدیم. | فریاد می کرد، گرفتند و به هر نوعی بود، بغض کرده بود و ناراحت بود و پیدا | ناگهان تعدادی اعلامیه در هوا پخش شد. برهم زدند و نگذاشتند شعارها داده شود. بود که تلفن کرده است که حکایت کند سعی کردم یکی از اعلامیهها را به چنگ برای جمعیت این برخورنده بود برخی و از غم خود بکاهد. پس از چند دقیقه آورم. اعلامیهها در هوا پاره پاره شد. ریزریز پرسیدند عیب این شعارها چیست. درود بر مکالمه تمام شد و گوشیها گذاشته شد. اما شد. انگار به هوا پر تاب نشده بود در هوا نابود کارگر صنعتی نفت ما که از خروج رایگان من در غم او شريك شده بودم. چه وقت | شد. بهتم زد، ماتم برد. پرسیدم مگر اینهاچه لفت ما جلوگیری کرده چه گناهی است؟ خواهیم توانست، به آن اندازه تحمـل داشته باشیم که حرف دیگران را بشنویم. بود که چنین واکنش خشمگنانهای لازم گفتند کمونیستی است. داشت. گفتند از ما نبود و آنها که پخش کردند از ما نبودند. مثل اینکه کتکم زده کمونیستی است؟ باشند. مثل اینکه آدم حسابم نکرده باشند. ذلیل و بیمقدار شدم، احساس حقارت کردم. مگر من مانند شما صاحب عقل و فکر نیستم؟ بگذارید خودم باشم. خودم فکر کنم سره را از ناسره جدا کنم، درست دارد، کمونیستی است. را از نادرست باز شناسم. چرا به جای من درود بر کارگر صنعتی نفت ما اگر هم نمیخواهیم آنان را بشنویم یا گوش خود را بگیریم یا بکلی چنین جلساتی را که باب طبع ما نیست ترك كنيم. چرا نمی گذاریم، دست کم، هر گروهی بتواند، حرف خود را بزند. *** – بله کمونیستی است. چرا؟ شعار کارگری است. . معلوم شد هر شعار که واژه کارگر به نقل ازدکتر سیدعبدالرضا حجازی، – بشکنی ای قلم ایدست… چی؟ مطلبی در کیهان، روز پنجشنبه ۲۱ دیماه | فکر می کنید. چرا برای من تصمیم می – بله آنهم کمونیستی است، چون چاپ شده بود که عبرت آموز بود: گیرید . بگذارید خودم فکر کنم. خـودم شاعرش فلانکس است و او تمایلات چهی دکتر سیدعبدالرضا حجازی سخنران تصمیم بگیرم. متاسف شدم، افسرده ودمق داشته است. عدهای عصبانی شده بودند و امروز در بیانیه ای اعلام داشت دشمنـان شدم که مرا داخل آدم نمیدانستند و نمی نزديك بود برخورد سختی پیش آید. اما جنبش ملت ایران در کمین هستند که این گذاشتند خودم بخوانم، خودم فکر کنم و عده ای دیگر بر خود مسلط شدند وجمعیت جنبش اصیل را منحرف کنند. در این بیانیه | خودم، را هم را انتخاب کنم. راستی آنزمان را آرام کردند. باوجود این برخی شعار گفته شده است به همان نسبتی که شعاع کی فرا خواهد رسید که دیگران برای من دیگری دادند: کارگر، روحانی، دانشجـو انقلاب اسلامی ایران تمام زاویه های جامعه | تصمیم نگیرند؟ پیوندتان مبارك. ناگهان یکی از تظاهـر ما را روشن کرده و نزديك است نظـام کنندگان که خود را خلاصه میلیونها آدمی استبداد سقوط کند و مبارزات ملت مجاهد روزی از روزها نبود. روز بی نظیری میپنداشت که در تظاهرات شرکت داشتند ایران که هزاران شهید نثار کرده است بود، روز تاسوعا بود. تهران یکپارچه در فریاد زد: مطبوعاتیها بروند بیرون. باری، به نتیجه نهایی برسد، دشمنان این چنین امتداد آیزنهاور – شاهرضا خلاصه شده قضیه به نوعی گذشت ولی این سوال هنوز در داخل و خارج ایران در کمینگاه هستند بود. همه مردم آمده بودند. از شمال تا برای من بی پاسخ مانده است که وقتی ملتی تا برسیم اختلافات درون جبههای یا انحراف جنوب، از غرب تا شرق. این بزرگترین کند، اگر در حین قيـام نتـواند، آن به سوی مارکسیسم که انقلاب اسلامی نمایش تاریخ علیه استبداد بود. بازیگرانش و حرفهای خود را بزند، چه وقت خواهـد ایران را متلاشی سازند. مطلبی که در | تماشاگرانش همـه مـردمم بودند، از خرد و توانست؟ راستی چه وقت هر کس، هر گروه، صفحه هشتم (دیروز) روزنامه از يكسازمان کلان، از پیر و جوان، از زن و مرد، از هر جمعیت خواهد توانست شعارهای دلخواه مارکسیستی نوشته شده بود بهترین سوژه قیام می خود را بیمداخله نامعقول دیگران فریاد ای است که رژیم ایران برای متهم کردن فقير وغنی از باسواد و بیسواد. در صف مطبوعات که حضور محقری کند؟ داشت، گام برمیداشتیم و شعار میدادیم. جمعیت زیاد شده بود، آنطور که صدای تلفن زنگ میزند، دوستی ازهمدان اروپای غربی و آمریکا که جهان را می بلند گو دیگر رسا نبود. یکی از میان آن سر سیم است: بر طبق معمول پس از خواهند استثمار کنند برای تثبیت استبداد جمعیت در جلو قرار گرفت و شعار داد تا احوالپرس سی مختصر، میپرسم چه خبر؟ می در ایران توافق کرده و با این مقالات، دیگرانی که صدای او را میشنیدند، تکرار گوید هیچ. امروزهـم جلسه ما به هم مقدمات کودتای نظامی را فراهم میسازند. کنند. هدف برگزاری هرچه باشکوهتر این خورد. کدام جلسه؟ حکایت می کند. گروهی باید دانست اگر قائد اعظم اسلام حضرت از دوستان چند روز پیش جلسه ای داشتند آیت الله عظمی امام خمینی با شکست روز بود. شعارها همه نوع بود. درود بر خمینی درود بر کارگر صنعتی نفت مـا در دانشگاه. عده دیگر که با آنها هم اعتصاب جراید موافقت فرمودند به این کارگر دلیر و سرسخت ما. بشکنی ای قلم عقیده نبودند، رفتند و نشستند و گوش دلیل بوده است که جرائد در مسیر به ثمر ه ۳۳ جنبش مارکسیستی می تواند از آن سوء استفاده کند و قویترین سلاحی است
رساندن انقلاب اسلامی گام بردارد. انتظار می رود نویسندگان ایران واقعیتهای اسلامی را بیش از این شناسایی کنند و هم:کوشش کنیم کوچکترین انحرافی در انقلاب…» موضوع مورد اعتراض آقای دکتر حجازی انتشار بخشی از بیانیه سازمـان چریکهای فدائی خلق ایران است. درد این است که مسلم است آقای دکتر حجازی نه به آن دلایل که ارائه می دهد، بل به آن دلیل که توان تحمل عقاید دیگران را ندارد، چنین سخن می گوید. سهل است، حتی نمیخواهد عقاید مخالف عقاید او را مردمان بشنوند و بخوانند. و به پندار من این تحمل نکردن، بسیار به حال انقلاب ایران زیانبارتر است تا انتشار آن عقاید. و شگفت تر آنکه مطبوعـات ۶۱ روز در اعتصاب بسر بردند که بتوانند آزادانـه رویدادهای ایران را منعکس کنند، اگر قرار باشد تسلیم گروهی و طبقهای شود، پس وضع آنها چه تفاوت کرده است؟ آیا آنچه آقای دکتر حجازی می گوید خود سبب اختناق نخواهد شد و سانسور را به نوعی دیگر بر ما حکمفرما نخواهد کرد؟ یادروزعاشوراافتادم. جلو دانشگاه که قهرمان بزرگ ایران است و چنین می اندیشم که خلق ما، شهامت امروز خود را در مبارزه از دانشجویان آموخته است در میان انبوه جمعیت که به قول شاعر سرش اژدهایی بود که بر شهیاد میسائید و دم آن پل چوبی را می لرزاند، شعار می دادیم. شعار دهنده درود میفرستاد بر همه مجاهدین خلق ایران، درود بر سعيـد محسن، درود بر رضائی، درود بر… راستی که درود همه ملت بر آنان باد. درود بر آنان باد که با بذر خونشان بیشترین ثمرها را ببار آوردند. درود بر آنان که برای مردم خود شهید شدند. 1 لحظهای اندیشیدم، پدر رضائیها و مادرشان که شیرزنی است، اکنون پاداش خود را می گیرند. چه کیفی دارد این پاداش، چه لذتی دارد این حق شناسی ملت. کیفی و لذتی و پاداشی از این بهتر سراغ ندارم. اما ناگهان به یاد مفتاحیها افتادم، احمدزادهها، جزنیها و… هیچکس بر آنان درود نمیفرستاد. یاد آنان نمی کرد.غمگین شدم. نه برای آنکه خلقی بپاخاسته از ۳۴ پاک ترین فرزندان خود یاری نمی کند، نه. هراس ازاختناق چون روح جزنی، احمدزاده، مفتاحی،حسین۔ پور در هوا موج میزد. انگار در میان جمعیت بودند، سربلند و با افتخار. غمگین شدم تنها برای آنکه لحظه ای با خود گفتم اگر مادر جزنی، مادر مفتاحی و مادر… درمیان | جمعیت باشد، باخود نمی گوید چرا از فرزند قهرمان او یادی نمی کنند؟ از باری که بر دل این مادران سنگینی می کرد، بر خود لرزیدم، با خود گریستم. وقتی ما خاموش و مات بودیم، یا در خنکا و گرمای اتاق خود لم داده بودیم، آنها با استبداد در جنگ بودند، آنها خونشان را برای ما خرج کردند. ديدن يك اعلامیه دیواری مراخرسند کرد. دریافتم در این نگرانی و وحشتی که دارم تنها نیستم. بسیاری نگران این وضع هستند. اعلامیه با آیهای از قرآن مجید شروع شده بود: «مژده ده آن بندگان را که به سخنان گوش میدهند، و از بهترین آنها پیروی می کنند.» و در آن آمده بود: برای خنثی کردن هر گونه توطئه، توجه برادران و خواهران مجاهد مسلمان را به نکات زیر جلب می کنیم: ۱- از هر گونه برخورد خشونت آمیز و غیر اصولی با کسانی که دارای عقیده مخالف عقیده شما هستند، جدا بپرهیزید ۲- منطق موثر ترین سلاح در بر خورد باعقاید مخالف است، مخالفان عقیده خود را با منطق کوبنده خلع سلاح کنید ۳- اگر با مطالب نوشته شده در يك اعلاميه موافق نیستید، نکات غلط موجود در آن را در يك صفحه کاغذ نوشته و در کنار اعلامیه مزبور بچسبانید. ۴- در آیه شریفه بالا، بندگان خدا تشویق شده اند که به سخنها گوش دهند و از بهترین آنها پیروی کنند. هیچکس حق ندارد به صرف اینکه این یا آن مطلب را مضر برای نهضت تشخیص میدهد،مرد را از شنیدن یا خواندن آنها محروم کند این خود مردم هستند که باید تصمیم بگیرند، کدام مطلب درست است و کدا مطلبی نادرست.
MENER 1837 یادگارروزهای یادوشادی عکس ها از: کاوه گلستان + محمد صیاد
மறுப்பாய DOWN WITH THE SHAH THE BLOOD-SUCKER
کہ
MOMILL
t
برادر! قلبم را در نشانه تفنگت بنشان قلب من از فریاد است و از درد گلوله را در قلبم بنشان که کینه در آنست . دهانم را بگذار فریاد کند من از فریاد ساخته شده ام و از سنگ گلوله در من میشکند برادر! من از درد ساخته شده ام مرا هدف بگیر، که از تبار گیاهانم به جایم صد نهال میروید که از خونم آب می نوشند ESTULE IIIN LONGE و در خاك وطنم ریشه می گیرند.
۲۴/۳۵۹۳۲۷ (۲۴/۳۵ ۱۳۳۷ نات مرکزی ایران ده هزار ریال ۲۴/۴۵۹۲۲

ITTIME وایان لی ایران کا ات آزاد ایران ان 21 AN AIR www.
CERCO
نوشته فرج الله صبا دوست من . هرچه میتوانی بکار. گندم، ودرختان میوه، و گیاهان هرزه بکار. کاشتن، زیستن است. بکار. زندگی کن. لیکن بهنگام درو، مزرعه را ترك كن. دستهای مهربان ترا، شایسته داس نمیبینم… وگندم، مهربانی است.. ریشه هـای خویشتن را درو مکن. و اگر میخواهی مهربانتر باشی، یکشبه، ازدر، ازدیوار، واز پنجره، بخانههای دهکده شبیخون بزن، وهمه داسهارا بشکن. گناه تو برگردن من است، واز این گناه، چه برخود میبالم. چراکه میدانم آنکه چاقویی را میدزدد، از احتمال وقوع يك قتل جلوگیری می کند . نامهای به دوست «کنار چشمه نشسته ام وازعطش میمیرم.» انسان از زنجیر خویشتن رهایی ندارد. این تنها سخنی است که به گفتنش میازرد . وحشتناکترین جنگها جنگی است که آدمی در درون خود وباخود دارد . در این جنگ تنهايكتن فاتح است ، انسان. وتنها يكتن مغلوب است : انسان. و بدینگونه است که در درون هر کس ، همیشه یکی هست که میخندد، و همیشه یکی هست که می گرید آنکه برهمه پیروز میشود، پیشاپیش شکست خورده خویشتن است «شیر؟ یاخط؟… دلکش ترین بازی جهان همین است کودکان بدان دل میبندند، زیرا ساده ترین همه بازیها است و بزرگان، به تمسخر از آن می گریزند، زیرا آخرین هما بازیها است . سروده اند شیر؟ یاخط؟… اینست زیباترین شعری که درباره تقدیر کار آگاهی ، تنها حرفه ای است که همه ما به فنون آن آگاهیم. کیست که به قصد توجیه گناهان خویش، دست کـم یکبار، به جست وجوی گناه، در کمین دوست، همسایه یا برادر خویش ننشسته باشد؟ تیره بختی کوتاه ترین مرد جهان، تنها بدین سبب است که مردی کوتاهتر از خویش نمیجوید، هرکس، در ذهن خویش، هماره تصویری از همزادی دارد که زشت تر از او، گناهکارتر از او، دزدتر، دروغگوتر، ونادان تر از اوست. آنکه میگوید : «من غمگینم»، هنوز اندوه را نمیشناسد. آنکه می گوید : «من غمگینتر از توام»، از غم تو ندارد. و آنکه می گوید : «من غمگین ترین مرد جهانم»، به خودخواهی انسان، شتاب او در داوری، و نارسایی و ناتوانی کلمات، اعتراف می کند. آنکه بیکرانی قلمرو اندوه را میشناسد، میداند که غمگین ترین مرد جهان ، هماره مردی است که هنوز تولد نیافته است ، و در برابر ، او ماهمه، خوشبخت ترین مردجهانیم خبر دوست من. داسها همه را بشکن. گناهکاران، بهترین خادمان بشرند. اگر آنان نباشند، بیگناهان چگونه از بی گناهی خویش لذت میبرند ؟تنها بسبب وجود دزدان است که ندزدیدن اینهمه افتخار آمیز شده است. ساکنان هر شهری، برای احساس سعادت کامل ، دست کم به يك دزد نیاز دارند. وچه خوشبختی بزرگی که هیچ شهری از این نعمت بی بهره نیست
هر روز يك بدى و پلیدی، براین همزاد بیزبان وكنك میافزائیم تايك يليدی از خویشتن کاسته باشیم. این همزاد، باوفاترین دوست غمخوار ما است. این همزاد سنگ صبور است. ووجود او است که دردناکترین عذابهای وجدان مارا تسكين می دهد . و هم از این روست که در شهرها ، باغ وحش میسازند. در آنجا زشترویان، به دیدار میمون، برخود میبالند ناتوانان و پیران، به شیران محبوس در قفس، ريك و كلوخپاره پرتاب می کنند . کودکان، خودر! در برابر چلچلهها غول می پندارند. نادانان به بلاهت الاغ قهقهه میزنند و هر کس، زشت تر از خود ، مسکینتر ازخود، کوچکتر و نادان تر ازخودرا می یابد . هر شهر واقعی، به يك باغ وحش نیز نیاز دارد اندوه، مردمان را به یکدیگر پیوند میزند، وشادی، آنان را از یکدیگر جدا می کند . اندوه تو اندوه من است، لیکن شادی تو شادی من نیست. سیاهی زیباترین رنگها نیست، لیکن شب عدالت محض است. اگر نور آدم ها و اشیاء را از یکدیگر جدا می کند، من انکار آفتاب کفر نمیشمارم. آنکه برگی را ازدرختچهای جدا می کند بنده هیچ خدایی نیست، و آنکه شاخه ای را به شاخهای دیگر پیوند میزند، چندان خداست که حق دارد همه خدایان جهان را انکار کند نام ترا همیشه بر زبان دارم وهرگز برزبان نمیرانمش. نام ترا، به بیشههای خلوت، بآوازهای خویش میخوانم، و میدانم ، آری میدانم که آواز من سبزینه درختان است ، سپیدی برف وروشنایی روز است. و اینهمه از برکت نام تست . اگر نه جاودانگی اسارت بود می گفتم : نامت جاودانه باد ! لیکن جاودانگی اسارت است، و هر آنچه نمیمیرد، میپوسد پس بگذار نام تو نیز جاودانگی خودر درفنای خویش بازجويد، و نام تو نیز زندگی کند . رنج دهد، رنج کشد و فراموش شود. چون نام همه عزیزان ورفتگان که رفتند ومیراثشان فراموش شد . بدنبال، من روان خواهم شد، چون لحظه که بدنبال لحظه روان است . دوستت میدارم، وبراین جمله، کلمهای نخواهم افزود: نه قیدی، نه صفتی، نه افزونی، نه کاستی. زمان را باثانیه ، شراب را با پیمانه وزمین را باجریب میتوان سنجید، می توان شمرد. لیکن عدد، جامه همه آن چیزهایی است که نقصان پذیرند، وعشق من نقصان پذیر نیست. اگر در سرزمین تو عشق را نیز با اعداد میسنجند. با مردمان بگو: «من مردی را میشناسم كه بيك جمله، همه اعداد جهان را یکباره برشمرده است. » دردمند راستین فریادی ندارد. این را از ساکنان میخانه آموخته ام آنکه بیشتر مینوشد بخواب فرومیرود، سکوت وحشتناکترین فریادها است. همیشه ، بدان هنگام که سخن گفتنی ندارم، مردپر کوئی میشوم. لیکن هر بار که به راستی نیاز سخن دلم رامی آزارد، خاموشی زبانم را میسوزاند لنت «نگفتن» کمتر از «گفتن» نیست
داگر بی خبریهاو سوء تفاهم های غربیان در قبال اسلام، خرد خرد، از میـان میخیزد، این را بیشتر به «لویی ماسینیون، مديونيــم او ما را از کاربرد هر گونه امپریالیسم فرهنگی بر حذر می داشت.» «ژانرو» منقد فرانسوی ۴۸ حسین مهری مصائب منصورحلاج اما دختر و پسرش، «ژنویو» و «دانیل»، هردو برخوردار از يك صلاحیت بی نقص، به یاری تنی چند از کارشناسان مسایل اسلام، آنرا پرداخت کردند و این تلاش نفس بر، سیزده سال به طول انجامید. امروز «مصایب منصور حلاج»، خاصه در قالب تازه و سرشارش، بار دیگر پدیده مسأله غریب شوروعشق حلاج را، زیر نگاه اندیشه گران فرانسوی آورده است، این بار درخشانتر و هوش رباتر. «ماسینیون» در پیش گفتار چاپ تازا اثرش ،حلاج را در سوقهای بغداد، گرم سخن گفتن از خداوند چون شور یگانه، چون حقیقت یگانه، نشان میدهد. به هیچ روی برسر تحقیق نیست: پیوندهای درونی بسیار ژرف، اسلام شناس قرن بیستم را مفتون صوفی قرن نهم و دهم میسازد. وقتی ماسینیون در سال ۱۹۰۷ در بغداد با ایمان اسلامی در آمیخت، اشعار وسخنان حلاج بود که خود انگیخته وار در قلب او غوغا می کرد. زندگی و مرگ منصور حلاج به چشم او، مظهر جستجوی بی امان «مطلق» نمود تابناك تشنگی حقیقت ماند. «لویی گارد»، منقد فرانسوی می نویسد: «ما که لویی ماسینیون را به خوبی میشناختیم، میدانیم که او تا چه اندازه مرد «مطلق»، جستجوگر «مطلق» و مفتون عشق و عدالت بی کم و کاست بود. آیا باید تلاش های متعهدانه واپسین سالهای زندگی اش را به خاطر ستمدیدگان و رنجوران به یاد آورد نیز مبارزاتش را برای آزادی مراکش و الجـزايـر، و همـدردی فعالش را با غمنامه شکنجه شدگان «مالاگاش»؟ دمی از تجدید چاپ اثر چهار جلدی «لویی | سرشار پر توافکند، چیزی که در عصر خود، عصیان در برابر بیداد و هر گونه تحقیر انسان ماسینیون»، «مصایب منصور حلاج» که يك نوآوری بود. از آن زمان، شخصیـت باز نایستاد. جنگ افزار این رادمرد، جنگد ارزش و اعتبار يك اثر نو پدید را دارد، منصور حلاج، این «زداینده زنگ و غبار | افزاری در ظاهر فقیرانه و در باطن کار آمد محافل اندیشه گر پاریس را با یکی از سترك از وجدانها» که به فرمان نظام خلافت بود: روزه، زیارت و سرانجام، شیوه عدا ترین، باورنکردنی ترین و مرموزترین پدیده های | (بغداد) در سال ۹۲۲ میلادی در شصت و پنج تشدد که گاه برایش به قیمت زندانی شدن روحی تاریخ روبرو کرده است. سخن برسر | سالگی محکوم گشت و به دار آویخته شد، تمام میشد، و این همه، پژواک کوچکی بود آن عشق وشور، آنهمه سوز و گداز روح | همواره اندیشه اسلام شناسان، تاریخ نگاران | از پیام حلاج که او بر رویدادهای عصر و آن همه خروش است که منصور حلاج | مذاهب و پژوهندگان الهی را در فرانسه جاری کرد.» داشت و به گمان روشن فکران فرانسوی در خود مشغول داشته است. شناساندن حلاج در چارچوب عصر جسم نزار و فناپذیر انسان نمی گنجد. «ماسینیون» تاواپسین سالهای حیات | و زمانه اش، از دید زندگی فناناپذیر پس از مرگش در درازنای قرنها، از دید مضمـون نخستین چاپ «مصایب منصور حلاج» در تکمیل این اثر کوشیدو آن را از شناسی و در عرفان تطبیقی، لحظه یی باشکوه | اما در سال ۱۹۶۲ در گذشت و متنی که آثاری که از او به جا مانده است، برای که در سال ۱۹۲۲ منتشر شد، در اسلام | دادههای نو و تحلیلهای نومالامال ساخت، «ماسینیون» دلمشغولی مدام بود. کرسی بود، سنگ بنایی بود. این اثر، برچارچوب | امروز (۱۳۵۵) به عنوان تجدید چاپ انتشار در «کولژدوفرانس» جامعه شناسی اسلام * اجتماعی، اقتصادی و فرهنگي يك زندگی یافته است، همان است که او به جای گذاشت،
داشت. جامعه شناسی «ماسینیون» از قوت و زیست حلاج بسیار دلکش است، خاصه باید | بغداد مریدانی بیابد، همانهایی که او را | اعتبار ویژهی باز سازی دنیای بغداد عباسیان، ، اشعار عطار، عارف ـ سراینده ایرانی را که | «فریفته خدا» می نامیدند… اما او بیشتر،مردم | مردان و نمادهایش برخوردار بود. در قرنهای دوازدهم و سیزدهم میلادی می را مخاطب میساخت، در بازار و درمسجدها، | در سراسر جلد اول اثر چهـار | زیست، به یاد آورد و نیز سرودههای آن | خطابههایی ارتجالی، در عین حال، مستدل و | جلدیاش، این دنیا و این مردان و ایـن پنجابی نامی، محمد اقبال را. عطار و بسیاری | خودجوش، جدلی وپرشور، میخواند. هر نهادها، وفادارانه، مراحل حيات حلاج را | از شاعران كلاسيك ایران، مضمونهـای | خطابه او خلسه گونه یی شاد و پراهتزاز بود همراهی می کنند و بر آنها پر تو می افشانند. | عرفانی دلپذیر از شهادت بی پروای حلاج | که در برابر خلق آشکار میشد، يك دقایق بیشمار، دغدغه عینیت علمی، شایـد پرداخته اند که درك آنها موکول به شناخت | ربودگی و شیفتگی ژرف، عاری از جنـون دسترس پذیری سریع يك غربی را به این | عمقی اندیشه عرفانی نهان راز ایران است، حماسه خوانی و سخنوری. بی گمان، مـردم دنیا آسان میسازد، اما کسی که این مجلد | اندیشه یی غنی و متمکن که از هر یادمان را به توبه و انکسار نفس می خواند، اماناگزیر را با دقت وافی بخواند، درسی بزرگ می (بنای یادبود) و از هر اثر باستانی، سحر بود تمامی لذت وصل الهی را نشان دهد، آن آموزد و آن این که در تاریخ ملتهـا، | انگیز تر است.» را به فریاد بازگوید…. بغدادیان به ميـل عینیت حقیقی بدون کوشش برای بازسازی جلد سوم، بخش عقیدتی اثر است. دو می ایستادند و گوش میسپردند. در باب عمقی شرایط زیستی زمان و مکان حاصل | فصل از آن که به طریقت و شریعت (لاهوت گفتهها و آموزه های او چه می اندیشیدند؟ | نمیشود. و باری، شناخت دنیای عباسی قرن | عرفانی و لاهوت آیینی) میپردازد، بر گرفته یی | پسرش، این را گزارش کرده است: گروهی های نهم و دهم به گونه یی که این اثر، آن | از آثار بازمانده از حلاج است. همچنین در می گفتند ساحر است، مسحور است، و گروهی را با همه بحرانها، همه فراز و فرودها، همه این مجلد، نتایج شرعی و فقهی تعالیم حلاج | دیگر می گفتند نیروی اعجاز دارد و دعایش واقعیتهای اقتصادی، همه آرزومندیهـای | و نقدهایی که فقیهان، و متالهان مسلمان بر مستجاب میشود…» اجتماعی و مذهبی اش دوباره سازی می کند، | آموزه های او نوشته اند، مطرح میشود. رد خون برای درك عميق «اسلام در عمل»، اجتناب ناپذیر جلد چهارم، شرح اعلام، فهرست غنی مراجع و مآخذ و کتابشناسی کامل حلاج «اگر آنها گوسپند قربان می کنند، اسناد و مدارك كه با دقت سنگدلانه، من، قلب و خونم را قربان می کنم.» اگر تحلیل شده است، منحنی حیات حلاج را، «ژانرو» در بحث خویش می گوید: | حلاج، در سال ۳۰۹ هجری قمری، در فوران سالهای کار آموزی اش را در عشق و در «چاپ کنونی «مصایب منصور حلاج» به نظر | کامل شور گفت که از دادن خون خویش، رگ، زیارتها وسفرهایش را، اعجازهایی | ما يك رويداد فرهنگیست و به هنگام، انتشار | ابایی ندارد، پانزده سال بعد در واپسیـن را که به او نسبت داده اند، وعظ و خطابه یافته است، یعنی در زمانی که شرایط | خطابه اش در بغداد، به آنچه دوشینه به دعا هایش را، «انا الحق» زدنهایش را، دقایـق | اقتصادی و سیاسی معاصر، گفت و شنود | از خدا خواسته بود، رسید. گرچه مریدان ر محاکمه اش را، رنج وشکنجهها و مرگش | کشورهای اسلامی غربی و اسلام و مسیحیت | پا برجایش چون «هروی انصاری» جرأت نمی- را، جسد سوخته اش را که خاکستر آن را در | را هرچه ناگزیر تر ساخته است. آرزوداریم | آورند بگویند که مرگ شکنجه آمیز او دجله ریختند، همه و همه را پیش چشم – این گفت و شنود، موفق و بارور شود. چاپ لطف خداوند بود که دعای او را مستجاب | می آورد. آثاری چون «مصایب حلاج»، نوید موفقیت | کرد، اما افسانههای بومی ایرانی و عرب جلد دوم که موقوف بر «زندگی پس و باروری آن است بسیاری از ما از در گفتن آن تردید نمیورزند، زیرا ایـن از مرگ» حلاج است، گام به گام انتشار «ماسینیون» آموخته ایم که گفت و شنود افسانهها در رد خون او که برزمین پاشید، | پیام او را در سراسر جهان اسلام، خاصـه واقعی فرهنگها و آیینها، متضمن حرمت نام خدا را خوانده اند…» در قلمرو پهناور عرفان و ادب ایران، تعقیب گزاری عمیق به «دیگری»ست و نیازمنـد | آرزوی تکفیر شدگی کند و از دیدگاه صوفیانی سخن می گوید این اعتقاد که هم سخن ما ثروتهایی معنوی که شیفته حلاج یا معارض طرز اندیشیدن او دارد که ما نداریم و باید از او وام گیریم… «… نزد حلاج، مرتبت اخلاص در برابر | بودند. فصل کیفیت بقای حلاج در پیوند من معتقدم که «مصایب حلاج»، برگردان | امت اسلام، نه تنها با اجرای مداوم مفاهيم | با دانش ویژه یی که جامعه شناسی را (حتی | زندگی يك روح بزرگ، يك قدرت فکری، شرع و فرمانبری از شریعت، بلکه باصفای جامعه شناسی آماری را به روانشناسی متفاوت يك توانایی کم مانند اشراقی و شهودیست | قلبها و عیادت بینوایان به ظهور می رسد، نه منشها ربط میدهد، از اهمیت روش شناختی که ما غربیان، دست کم، در این نخستین تنها بینوایان راست آیین، بلکه رافضیان و ستر کی برخوردار است. تاریخ انتشار ونفوذ مراحل شناخت بیغرضانه اسلام و عرفـان | بدعت گزاران و خاصه، قرمطیان، و نه تنها سنت حلاج، همچنان که افسانه او میبالد و اسلامی و شیعی از درك آن عاجزیم.» مسلمانان، بلکه کافران و بت پرستان. در دعاهایش، نه تنها برای دوستانش، | بلکه برای دشمنانش، شفاعت می کند. از این بیش، در سال ۲۹۶ آشکارا در بغداد گفت آرزو دارد در راه خیر و صلاح همگان، تکفیر شده بمیرد….» [ اينك نمونه هایی از «مصایب منصور میشکوند، ترسیم میشود. پروفسور «ژانرو» در بحث از اثر «ماسینیون» می گوید: «ادبیات افسانه یی مربوط به حلاج»: نیروی اعجاز ….. «…. قرار بود حلاج در بازگشت به
حوادث ایران، مفسران بزرگ جهان را بی اعتنا کرد چه سطحی، چه آبکی، چـه پریشان گو بودند مفسران و سیاستمداران بزرگ جهان، وقتی در این ماهها درباره حوادث ایران قلم می راندند و چه غولهای کاغذی بنظر آمدند آنها که سالها به اظهار نظرهایشان پیرامون رویـدادهـای جهان پرآشوب دل خوش کرده بودیم. ۷ ماه آشوب و بحران در ایران ثابت کرد که این نامهای بزرگ، حبابی بیش نیستند و چه آسان دستهایشان رو شد، که حتی به اندازه راننده های تاکسی خودمان و یا آرایشگرهایی که در تمـاس روزانه با افراد خـود مفسران قابلی شده اند، چزی نمی داننـد. سالها با نام والترليپمن، جيمز رستون، سالزبرگر، ریمون آرون، اندره فونتن، فرانسواروول دل خوش داشته بودیم که چه می نویسند و چه پیشگوئی می کنند، اما حالا آشکار شده است، نه آنها که سیاستمداران بزرگی چون هنری کیسینجر به قولی بزرگتریـن دولتمرد قرن بیستم! ـ ریچـارد هلمز، جورج بال و چه کوچکند، چه آسان گیر. یی رویداد ایران، شاید، ضربه ناگهانی بود برای جهان، خواب هم نمیدید ایران را در صدر اخبار خود، نه يك روز و يك هفته که ماهها، ببیند. و شاید اینچنین بود برای همهی دولتمردان و مفسران خودی، اما مفسران هم خیلی خواب زده بودند! ما وقتی خود را در انه دیدیم که ناگهان از روز حادثات cm ۵۰ باد طرح حقوق بشری کارتر به ایران هم وزید، هم از این رو بنا بود بحران با تغییر حکومت هویدا به آموزگار که اگر سیرقهقرائی نبود، دست کم کسی را قانع نمی کرد پسنده کند و قانع شود،جنبش از حرکت بایستد. در همین وطن بودند بزرگانی که حادثه را يك بازي و يك نمايش تلقی کرده بودند و نه بیشتر. جهان نیز به قوم خواب زده یی که همه تخم مرغهای خود را در سبد دیگران نهاده بود که در برابر توفانهای سخت نگهداریش کنند، بهتر از این نمی نگریست. اما چرخ از رفتار نماند، يك سال حرکتهای کند و با تردید داشت تا مقاومتها و ذهنهای بی- رمق كابینه تکنوکراتها از مهار آن درماند، دو ماه تجربه حکومت شریف امامی که بعدا معلوم شد، بیشترین رسالتش در فراهم آوردن وسایل فرار سرمایه و افراد سرمایه دار بود، یعنی هزیمت هزاران نفره بیشتر آنها که ۲۵ سال خرابیها تازه برای به بار آورده بودند بعضیها تكان ملایمی بود، بلکه از – خواب بیدار شوند، اما نه… در همان روزگار، در نظر تصمیم گیرندگان جنبش آنقدر بی مقدار بود، که راه حلهایی مثل كابينه علی امینی بی موقع، زود و تند، تلقی میشد. بنابر این تصور رفت کابینه شریف امامی با تکیه بر حمایت فراماسون ها خواهد توانست رویدادهای چاره یی برای دردها باشد. روزهای بعد از آن «حرف آخـر» زده شد: نظامیان فرا خوانده شدند تا آثار گار خواب خرگوشی فرعونی و ایران،جهان را حرکتی حاصل از فشار ۲۵ ساله و فسادی ۱۵ ساله را پاك كنند، آنهم ازخواب پراند دلارهای نفنی تخدیر کننده بیرون آمده و به روزهای آتش افروزی و تظاهرات ۲ میلیون نفری، کشت و کشتارها و اعتصابات فلج کننده رسیده بودیم. تفسیرها در روزهای نخست لطیفه یی بود در این حدکه به زور. – این نیز ناشی از تفسیری غیر واقعی و غلط از رویدادها بود،که کسی ابعاد آنرا در نمی یافت سپس
چون نظامیان نیز بدتر از آنکه آمده بودند رفتند، و مملکتی بدتر از آن که تحویل گرفته بودند، گذاشتند.. تازه بعضی ها از خواب پریدند و تازه پاره یی به این فکر افتادند که چرا فورمولها کارساز نیست. چرا چاره ها چاره نیست. چرا هیچدوایی این بیمار را درمان نمی کند. تازه از اینسو و آنسوی جهان فریـاد برخاست که عجب غافل بودیم. رئیس جمهوری آمریکا نیز رسما اعلام کرد گزارشهای غلط سیا حکومت را گمراه کرده بود!ـ آری، جهان غافلگیر شد، در میان این غافلگیری دریغ از يك تفسیر و تعبیر و گزارش واقـع گرایانه و مبتنی بر حقیقت. دریغ از آن که کسی سراغ تاریخ را بگیرد و سالها درگیری حکومت و مذهب را در ایران مرور کند. دریغ از کسی که ابعاد مسأله را نزديك به اندازه های واقعی خود بیابد. در همه ی این روزها مفسران حرفه یی را در چند گروه دیدیم: نخست آنها که همهی رویدادهای جهان را حاصل تدابیر انگلستان می دانند! – پس برای هر ماجرایی دنبال سرنخی در خانه شماره ۱۰ داونینگ استریت می گردند . حتها کردن کشور» را در پشت حـوادث ایران میدیدند. دیگران، سیاست دمکرات های آمریکایی ـ جانشینان کندی ـ را که حالا در کاخ سفید سکنی دارند. تعجب انگیز طبیعی اینکه در هیچکدام از تفسیرهای مفسران آماتور خودی و مفسران برجسته و حرفه یی جهانی مسأله یی به نام «جنبش مردمی» یا خواست مردم ـ وجودنداشت، آنگار که نیروهای اهریمنی جهان در خلاء و نه برای کشوری با ۴۰ میلیون جمعیت که درصد عظیم آنرا جوانان تشکیل می دهند ـ عمـل می کنند، انگار نه که با مردمی کنجکاو، هوشیار و برخاسته روبرو هستند. انگار نه که تاریخ قرن سیزدهم این است از روزهای جنبش و رکت – نگاه کنید به تاریخ قرن سیزدهم این ملت از روزهای جنبش نگاه کنید به تاریخ بی ملت – حرکت – . و شایـد هـم دروغ سلطنت ناصرالدینشاه، مظفر الدینشاه، محمد علیشاه، احمدشاه، کودتای ۱۲۹۹، رضا شاه… تا امروز ـ انگار نه که این ملت تاریخ مبارزات بزرگ میهنی دارد. انگار نه که همیشه و در تمام این قـرن زندانهای لبریز داشته است و مردمی انگار نه که اعتقادات منقد مذهبی ـ شاید بهتر بگوئیم احساسات در بیشتر سالهای این دو مذهبی است، بگو…! گروهی دیگر نیز چشم به قرن توسط رهبرانی سیاست پیشه دیگر کسانی که چپها را همه جا می بینند، هر اعتصاب، هر اعتراض، هر سخن مخالفی را از ذهنی چپ گرا میدانند . بــرای کنسرسیوم خرابی های ایران نیز علتی جز حضور همسایه شمالی دوختند که این هدایت شده است و معمولا به زیان | چند کمونیست توبه کرده اسبق در بار چه درسر دارد. کابینه های پیشین باور ندارند و مفسران گران قیمت، با حکومتهای وقت. بـاری، اينك تحـول از راه ـ پـاره بـی، بی آن که دنبـال نامهای پرآوازه جهانی نیز خـارج رسیده است و «جنبش» نام دارد، مأخذ و دلیل و مدرکی بگردند از این محدوده نمی زیستند. تمـام یا حرکت و یا انقلاب؟ – بهرحال فورا گفتند: «مسأله نفت است.» و تفسیرهای خارجی تا يك ماه پیش يك ديگرگونی است که جهانی متحیر در دو گروه تقسیم بندی میشد. در نتیجه بر ۱۹۵۳ بیست و پنج آن شده اند و انگشت بهت بردهان یکی، و بیشتر، آنها که سال افزودند و به این نتیجه رسیدند که ۱۹۷۸ سال پایان قرارداد تنها «مخالفت ملایان با مدرنیزه یا آه افسوس و ندامت برلب. ه ۵۱
پاسخ به نامه ها غلط چاپی که از آب گل آلود که نبودن نشریات ملی و معتبر بود ـ دوسه تا ماهی خانم ناهید فرزاد، پس از (تیراژ) بیشتر بگیرند و عجیب تر ، صاحب امتياز ومدير مسئول عبدالله والا هفته نامه مستقل سیاسی ابراز محبت بسیار و موشکافی در آن در مجله یی بودند که پیدا بود همهی مطالب شماره اول تهران مصور بعد از چاپ «تهران مصور» دست از غلط های چاپی بسیار، آن شماره به کار شده و سوژه روی جلد شما انتقاد کرده اند که باید اعتراف کرد را چاپ کرده بودند. این دیگر.. حق با ایشان است و در اثر مضاعف است. راستی چرا؟ اشتباهات بسیار حروفچینی و تصحیح تهران مصـور ـ بـرادران و اجتماعی شماره مسلسل ۱۶۰۹ مجله متاسفانه در تمام مطالب عزيز! ما تنها می توانیم به سئوال نشانی موقت، خیابان لاله زار، گراندهتل تلفن ۳۱۳۸۳۸ آگهیها ۳۱۱۵۱۵ غلط های چاپی بود. چرا ؟ هایی پیرامون مجله خودمان پاسـخ بگوئیم، هرکس مسئول اعمال خویش است، پیداست اگر همه، آگاهی شما سردبیر مسعود بهنود آقای محمدرضا اعتمادی نیـا را داشته باشند، هر دو گروه پاداش نوشته اند: «در مطلب دردسر دلار و کیفر خود را خواهیم گرفت. اگر معاون حریری سیروس علی نژاد معاون فنی حسن نکولی های نفتی چرا درباره طرحهـای سرگیجه آور ایران که تقریبا تمام آنها نیز گرفتار تنگی دروازه تمدن دو چاپ بزرگ! شد و به مقصد نرسید، چیزی نوشته نشده بود.» درباره شماره گذشته یادآوری کنیم روی جلد که پوران صفری و فرزین خسروشاهی و نصرالله شیبانی سه تن از هنرمندان جوانی تصاویری از شادمانی ملت در روزی که شاه از ایران رفت. مردم این را به عنوان بودند که از عکسهای آنان در آلبوم استفاده ثمری برای تلاشهاشان تلقی کردند. همه دبیر صفحات جهان شهلا شریعتمداری کاوه گلستان محمد صیاد کامبیز درم بخش کاریکاتور ثانیا نمی توانستیم! ضد اعتصاب چندتن از خوانندگان، توجه دبیر عکس کرده بودند به این که شماره نخست عکسها از جـواب بسیار ساده است: دوره تازه تهران مصور که با تاریخ نخست آن که اشاراتی رفته بود، ۸ آذر هفته پیش منتشر شد، در نو نوع و با دو چاپ مختلف بود، و علت را پرسیده بودند به تصور این که سانسور و یا چیزی شبیه به این در کار بوده است. سه تن از خوانندگان ما تهران مصور ـ با سپاس از آقایان حشمت اله اعتماد مقدم، حسین توجهتان. نه، سانسوری در کار نیکوئی فر، هوشنگ خطاطان توسط نبود. نزديك دوماه اعتصاب کردیم نامه و گروهی دیگر با تلفن پرسیده اند: مگر شما اعتصاب نکرده و مجله آماده یی را انتشار ندادیم بودید، مگر شما قلم به زمین تا زیر بار سانسور نرویم، تیراژ تلفن: ۳۵۲۰۵۹ – ۳۵۲۶۱۶ – ۲۰۳۷۴۹ نگذاشته بودید چون دولت نظامی با بالای شماره اول ما را به دو سر نیزه ومسلسل شما و همکارانتان چاپخانه کشاند: تهران مصور را زیر فشار گذاشته بود؟ پس چطور صبح امروز و افست. و که بعضی روزنامه ها و مجلات منتشر طبیعتا شدند و خیلی هم خوشحال بودند فرم دادیم در جهت بهبود شکل مجله. در چاپخانه دوم کمی تغییر مدیر داخلی حروفچینی چاپ ۳۱۳۸۳۹ نتاژ وفيلم محمد شریف صبوریان هاشمی، مجلسی خیرمندی صالحی خانلر حشمت چاپ شرکت افست (سهامی عام) صحافی آگهی ها شهرستانها فتح الله والا
آمد هزار موج ونجنبید کوه خلق هرات، در بین شهرهای نامور شام است و خامشی و دل ر دردهای من زیر غريو سمستوران شدست شرق، همواره گذرگاه تاریخ بوده با مستی و خروش هر سرکشی که دست بدین مرز یافته است. بسیار امیران و حاکمان بدان باشور بی کران آنگه به کام خویش روی آورده اند یا از آن برخاسته اند، راه افق برسه به بال صدای من در پرتو هوس شهری همواره مورد اعتنا بوده است و و ازشیون شکستن زنجیرهای من سوزیده عالمی و یکی شهر ساخته از همین روی بارها ویران شده و بارها جان میدهد به خاك هريوا نوای من او کام ناگرفته، برو خصم تاخته ساخته شده است. در بین شهرهای آتش گرفته خانه چرخ نبود را سرها به باد رفته و کاشانه باخته شرق، هرات، نیشابور، سمرقند و زانروهری مست هرفاتحی که آمده گویی که طفل خام بخارای دیگری است و از بسیاری جهات تا دامن سپهر پراهمیت تر و توجه برانگیز تر، آنچه در بردست نمریین، خط بود و نبود را در راه کاروان در لحظه فراغ پی می آید، شعری است که البته تاریخ وزاتش سپهر، کشیدست دود را بگذاشته زريك بيابان بنای بام هرات را باز نمی گوید، اما انکار خلاصه وز رنگ افریده بهشت خلود را باد زمانه آمده برکنده اش تمام تاریخ آن است. فشرده دردهای تاریخی نی سقف خانه مانده به جای و نه نقش گام أن است و شاید عصاره دردهای تاریخی در رنگهای مغرب زیبای این دیار لیکن هنوز مردمك شهرها هرات استاده جابجا آرام و استوار و رنج دراز آدمیـان شهـرهـایـی خوانم حدیث خون همانند آن چون نیشابور، سمرقند، خونی که رفته است بخارا، تاشکند و… نمیدانیم شعر در باستان زمان زرگ مردمان پار یعنی نگشته محو زغاتگر زمان از کیست و میدانیم از يك شاعر افغانی تا برکشد به اوج فلك كاخ اقتدار از جا نرفته از ستم و قهرفاتحان است.، باشد کسانی که شاعر آن را می از بهر آرزوی یکی مرد نابکار دارد هنوز مردم آگاه و قهرمان شناسند، به مـا نیـز بشناسانند. شام غم انگیز استاده ام فراز پلی بردمانه ها دسترده ام نظر تا دامن افق F شمشیر جابران نتوان کشت روح خلق بهر خود فکر کار و بار کنید برجستگی و اعتبار شعر در این است زانسو شب سیاه چو دیوی زخاوران که شور و سرزندگی و پایندگی هرات بروادی خموش را به رغم تاختن ها و سوختـنها و بر بستر هری یرانیها و غارتها و فتحها باز می یعنی برین هرات، براین شهر مردگان گوید. هرات همچنان استوار و پابرجا دامن نشد به نفع گروه ستمکران مانده است و شمشیر جابران وستمكران پنهان کند فجایع تاراج بيك وخان با دوصد حیله کار خود دیدید نتوانسته است روح خلق را بکشد. هر بوکه باد آورد از دشت سوی من مال و اموال خلق چاپیدید هر رکجا پول بود قاپیدید داستان هرات، شاید داستان دیگری از از بته یازخار زندگی مشهد، تبریز، اصفهان، شیراز از سبزه یا زگل و… است. مملکت را خراب فرمودید ظلم و کین بی حساب فرمودید یادی از ظلم بی شمار کنید *** تا مگر مصرف قمار کنی فریاد حسرتیست که آید به روی من صاحب مال و جاه گردیدید رنج نگفته ای که کند جستجوی من عظمت دستگاه گردیدید اه فرامشیست که خیزد به سوی من بس وزارت پناه گردیہ، ید – اندکی خویش را کنار کنید بیشر از این خلق را میازارید همه را مثل خود نپندارید از سر خلق دست بردارید از روزگار قدرت اسکندر کبیر از دوره عرب انجا که آسمان هری تا کرانه ها تا عهد تیموری کویی به خون نبشته حدیث زمانه ها این شهر باستانی و این مرز زورگیر هرچه بردید زهر مار کنید کارتان را تمام این وادی بهشتی و این خطه شهیر وز عصرهای طی شده دوید فسانه ها فهمیدند
در بین مطالب روز نامـه هـای دیواری محوطه بیمارستان داریوش کبیر، شعری از سید اشرف الدین گیلانی (نسیم شمال) آمده بود که یاد ایـن شاعر وروز نامه نویس برجسته و متعهد گذشته را در ذهن زنده می کرد. یاد برجستگان و متعهدان پیشین بی تردید ما را در پیشبرد جنبش کنونی یاری خواهد کرد. بدین خاطر یادی از او می کنیم. ایهاالخائنین سید اشرف الدین گیلانی راپیش رف الدینگ فرار کنید… از آنکه شاعر به حساب آید، بایـد روز نامه نویس برجسته روزگار خود دانست. او شعر را در خدمت روزنامه نویسی گرفت و با روزنامه وشعرش بیدار کردن مردم روزگار خـود جنون نداشته باشد، پس چه چیز دارد؟.»۳ و در همین مجلس استاد عبدالحسین زرین کوب که بسیاری از تحقیقات تاریخی و ادبی روزگار خود را به او مدیونیم، جنون سید را «جنون مقدس» خواند و گفت که «در دوره ای که سید اشرف زندگی می کرد با امکانات محدودی که از لحاظ استعداد شخصی و آمادگی محیط برای او حاصل بود، قبول تعهدی مثل آنچه امروز «ژان پل سارتر» در «ادبیات چیست، توصیه میکند نوعی جنون واقعی لازم داشت و ایـن همان جنون مقدس بود که کار سید اشرف الدین را سرانجام آنگونه که خود انتظارش را داشت به تیمارستان کشانید». یحیی آرین پور در اثر ارزنده خوداز صبا تا نیما، درباره سیداشرف الدین می گوید: «از زندگانی وی اطلاعـات زیادی نداریم. گویا در سال ۱۲۸۷ ه. ق متولد شد، و از شرح احـوال منظومی که به قلم خود نوشته چنیـن برمی آید که در قزوین به دنیا آمده و هشنامه بوده يتيم مانده و در یتیمی ملك ومال وخانه اش را غصب کرده اند راو دچار فقر و تنگدستی شده است» . به نوشته همین مولف، سید اشرف الدین «محبوب ترین و معروف ترین شاعر ملی عهد انقلاب است». هم او می نویسد: «این مرد از میان مردم بیرون آمد، با مردم زیست و در میان یادی از سیداشرف سیداشرف الدین مردم فرو رفت… او نه وزیر شد، نه چه عجب بیخجالتید همه گیلانی (نسیم شمال) وکیل شد، نه رئیس اداره شد، نه با وجودیکه آلتید همه باز فکر وكالتيد همه پولی به هم زد، نه خانه ساخت، نه ملك خرید، نه مال کسی را با خود برد، نه ۱۳۵۳ در دانشگاه تهران برگزار شد ، خون کسی را به گردن گرفت شایدروز حبیب یغمائی استاد بزرگوار که اکنون ولادت او را هم کسی جشن نگرفت و متاسفانه بینایی خود را از دست داده حال از دست رفته عنوان ها آن خرامیدن خیابانها است، در يك سخنرانی پرطنز و پرمایه در باره او گفت: «بی مناسبت نیست که مرغها، جوجه ها، فسنجانها بعداز این قلیه اختیار کنید ۱ـ از صبا تانیما جلد ۲ صفحه من خود شاهد که در مرگ اوختم بودم هم نگذاشتند.»۲ سیداشرف الدین را در اواخر اشاره شود سیداشرف خیالی مشوش عمر به جرم جنون به تیمارستان بردند داشت و بیجنون نبود. در شماره اول او پس از آن سرنوشت او آشکار نیست. سال هفتم پنجشنبه ۲۴ ربیع الثانی به قول استاد سعید نفیسی «خبرمرگ ۱۳۴۱ می گوید: «مدت دو سال مریض او را هم به کسی ندادند. آیا راستی بودم. گاهی در دارالمجانین و گاهی او مرد؟ نه، هنوز زنده است و من در ییلاقات. بنده (یغمائی) هم که در زنده تر از او نمیشناسم» جنون سیداشرف الدین، موضوع در او یافتم، آخر کسی که سید باشد، دیوانه مقدس بود» بشهای فراوانی بوده است. در آئین شاعر هم باشد، روز نامه نویس هم بزرگداشت نسیم شمال که در دیماه باشد، فقیر و مسکین هم باشد، اگر باری در اینجا قصد و غرض پرداختن به زندگی سیداشرف الدین و ارزیابی دقیق کار او و نقل ارزیابی های دیگران۴ وخلاصه ارائه يك تحقيق | نیست، بلکه در این دوره انقلاب تنها یادی از اوست، و اکنون شعری که بر روزنامه دیواری نگاشته بودند وسخت با حال و روز کسانی که ثروت باد آورده را از اين ملك برداشتند ورفتند، منطبق است. ایهاالخائنین فرار کنید هرچه کردید يك به يك ديدند الغرض جمله خلق رنجیدند ۶۱ حذر از آه داغدار کنید تا حمایت ز ملکدار کنید – همان کتاب صفحه ۶۴ ۳ـ آیندگان ادبی، پنجشنبه، ۱۰ اواخر عمرش زیارتش کردم چنین حالی | بهمن ۱۳۵۳ صفحه ۲ مقاله «او يك ۵۳
گزارش New China ۵۴ چین، امیدوار به نوسازی نسبی در سال ۲۰۰۰ تنگ شیائوپینگ، مرد اصلی امروز چین؟ آنجا يك غول خفته آرمیده طرح چین در تاریخ، وسیع، | جمهوری خلق چین که در اثر نفرت از است، بگذار بخوابد، زیرا وقتی بیدار | جرأتمندانه و نمونه است: وارد کردن | بیگانگان و «ماتوئیسم» انزواگرا، از شود جهان را تکان خواهد داد. «ناپلیون | سريع يك ميليارد تـن، يك چهارم | دیرباز از دنیای خارج جدا شده بـود، بشریت، به درون اواخر قرن بیستم. | در ۱۹۷۸، جهش بزرگ خود به خارج، بناپارت»
یا آنچه را که تبلیغ کنندگان پکن «راهـ پیمائی جدید» میخوانند، آغاز کرد. چینیها که در اثر سالها انقلاب فرهنگی مصیبت بار «مایوتسه تونگ»، اقتصاد ابتداییشان مبتذل مانده و روحیهشان تحلیل رفته است، امیدوارند تا سال ۲۰۰۰، به يك حالت نوسازی نسبی برسند و يك اقتصاد و قدرت نظامی جهانی کردند. آنها ممکن است به این حالت نایل نشوند، یا به موقع نايـل نشوند، اما دست اندر کار شدنشان، يك نمایش فوق العاده از بلندپروازی ملی است. ازسوی دیگر، ایالات متحد و جمهوری خلق، به هفت سال عشقبازی محتاطانه که با ابتکارهای «نیکسون – کیسینجر» آغاز شد، پایان دادند. «هواکوفنگ»، رئیس و نخست وزیرچین، و «جیمی کـارتـر»، رئیس جمهـوری ایالات متحد، در اعلامیههایی که به نحو همزمان ازسوی یکن وواشینگتن منتشر شد، اعلام کردند که دو کشور، سفیرانی مبادله خواهند کرد و روابط، راههای پرسود داد و ستد و درونمایههای جدید و در سیاستهای جهانی را می گشایـد هرچند زمان درازی لازم خواهد بود پکن، به عنوان يك پايتخت قدرت درجـهی اول، به واشینگتن و جهان بیون وندد. – «مائو»، دوبار به وسیلهی دشمنان تندرو خود تصفیه شد، و آخرین بار در ۱۷ ماه پیش، از او اعـادهی حیثیت شد. «تنگ» در میان افسران برجستهی ارتش آزادیبخش يك پايگاه قـدرت وسیع دارد. او همچنین از حمایت دیوانسالاران،فنسالاران و روشنفکران يك روزنامه دیوازی که در آن، گروه چهار تنی تقبیح شده است. گروه دیرینه ترین تمدن مداوم نیروی محرکی که در پی مبارزه برای رساندن قدیم ترین تمدن مداوم جهان به قرن بیست و یکـم بـراساس برنامه قرار دارد، «هواکوفنگ» ۵۷ ساله، جانشین اسمی «مانو»، نیست، بلکه «تنگ شیائوپینگ»، معاون نخستـ وزیر، است که عنوانهای معاون حزب کمونیست و رئیس ستاد ارتش را هم در اختیار دارد. هرچند «تنگ» پس از «هوا» و مارشال«یه چین پینگ» ۸۰ساله، رئیس کشور زینت المجالس و بیمار، مقام سوم را در دفتر سیاسی پکن دارد، اما معاون نخست وزیر، معمار اصلی آن چیزی است که در تبلیغات چینیها به عنوان «نوسازی چهار نهاد» مشهور پیکرهی «مائو» در نانکن شده است ـ تلاش هم زمان برای بهبود کشور به درون جهان امروز کرده است، | چینی برخوردار است. دو گروه اخیر،دقیقا کشاورزی، صنعت، دانش و تکنولوژی ازسوی هفته نامهی «تایم» به عنوان مرد | همان عناصر جامعهی چین بودند که و امور دفاعی «تنگ شیانوپینگ»، به سال ۱۹۷۸ شناخته شده است. مانند «تنگ»، قربانیان اصلی انقلاب سبب تعهد بزرگی که برای پیش بردن «تنگ» ۷۴ ساله، به دستور | فرهنگی بودند. «تنگی» که بیش از ۱۵۰ يك تصوير درشانگهای درستایش «راه پیمایی طولانی جدید» به سوی نوسازی. ۵۵
زده اند که گاهی، به نحو مظنون، يك «راه سرمایه داری» به نظر می رسد. شعار دکترین جدیدرا ممکن است بدین سان تنظیم کرد: «بگذار صد معاملهی تجارتی انجام شود، بگذار صدسرمایه گذار خارجی رقابت کنند.» هرچند عدهی بسیار معدودی از چینیها، به عنوان قسمتی از اقدام جدید، آزادی فردی زیادی به دست آورده اند، آنها بی تشریفات دارند بسیاری از «بسته های مسلکی خود را دور می اندازند. اصل مائوئیستی مبنی براتکاء به خود و استقلال از منابع خارجی که زمانی مقدس بود، از میان رفته است. مردمی که به نحو سنتی همهی بیگانگان را به عنوان وحشيان تلقی کرده اند، دروازه های خود را به سوی جهان خارج باز کرده اند، سال گذشته، ۵۳۰،۰۰۰ جهانگرد از چین بازدید کردند. هزاران سرمایه دار که در جستجوی بازارهای جدید و سرمایه گذاری در این سرزمین نویدبخش هستند نیز چنین کرده اند. خواندن روزنامه های ضد «مائو» در پکن. در ۱۹۶۳ برداشته است. تنگی» با «چوه (چپ) در مسکو. این تصویر، چینیها قصد دارند يك ميدان «گلفه در دامنههای پکن بسازندوبه «کوکاکولا» حقوق انحصاری فروش در جمهوری خلق اعطا کرده اند. این شاید در مورد بسیار تکان دهنده از تجدید نظرطلبی «سمبوليك» باشد. تئـاتـرهـا و سینماهـای چین یعا تغییر می کنند. کالج سینمای یکن، امسال از دوازده سال تعلیق، ازنو گشوده شد. نخستین فیلم سکسی كه يك اثر ژاپنی دربارهی روسپیگری است، برای تماشاگران چینی نشان داده شده و حتی روزنامهی چینی «کوانگ مینگ» از آن دفاع کرد و نوشت، این فیلم، «تماشاگران چینی را بسیار روشن کرده و آموزش داده است. «کوانگ مینگ» استدلال کرد که جوانان باید از انقلاب فرهنگی رهایی یابند. «گوانگ پرزیدنت «فورد»، جریان بازدید خود از پکن در ۱۹۷۵ با «تنگه شوخی می کند. مینگی» افزود«لروت» بزرگی که بشرین به وجود آورده است، برای آنها شگفتد سال عضو حزب کمونیست و يكسرباز | هنوز برخورد شخصی و همچنین مسلکی | انگیز بود. آنان هرگز نامهایی کهنه کار راه پیمایی طولانی اصلی | میان «تنگ» و «هوا» وجود دارد. در «میکل آنژ»، «هوگو» و «موزارت» را «مائو» بوده است، همچنین صاحب آن | مثل، «هوا» دومین تصفیهی «تنگ» را نشنیده بودند.» قدرت اخلاقی است که هیچ چینی دیگر | تصویب کرد، اما اکنون، «هوا» ظاهرا نمیتواند از آن برخوردار باشد. قدرتی | بر «نوسازی چهار نهاد» صحه که تا اندازه یی، براساس خودداری او | گذارد. دهه گذشته قرار دارد. تردید نیست که | انجام «راهپیمایی جدید» دست به کاری | خبرنگاران خارجی که به نحو قابل شهروندان پایتخت در گفتگو از تسلیم دربرابر بادهای سیاسی دو حقوق بشر در چین «تنگ» و هواداران او، برای ۵۶
«تنگی»، پس از پایان دبیرستان، ملاحظه ی آشکار بود، پرسشهای | او سریع یادگرفت.» جستجو کرانه یی دربارهی نظام مـای پاره ای از رهبران دیگر جهان، سیاسی غیر سوسیالیستی کردند و نظریات متفاوتی داشتند. باوجود اندرز | یکی از ۹۲ پسر چینی بود که برای علاقه خاصی به نظام ایالات متحد نشان | صحیح «مائو» که «مرد كوچك» آيندهی | تحصیل در فرانسه، به آنها «بورس» دادند. يك روزنامه دیواری خطاب به | بزرگی را دربرابر خود دارد، «نیکینا اعطا شد. «تنگ» ۱۶ ساله، به جـای جیمی دارتر «روی دیوار دموکراسی» | خروشچف» نخست وزیر فقید اتحـاد تحصیل، در يك كارخانهی گالشسازی ظاهر شد. در این روزنامه نوشته شده | شوروی، موقع ملاقات با «تنگ» به او | پاریس شغلی به دست آورد. او درهمان بود «ما از شما میخواهیم که به وضع | اعتنایی نکرد. «چیانگ چینگ»، همسر | زمان در اداره يك فصل نامهی کمونیستی حقوق بشر در چین توجه بکنید. مردم «مائو»، او را تحقیر می کرد و هواداران چینی به نام نور سرخی کمک می کرد چین نمی خواهند زندگی فاجعی مـردم رسخت «چوئنلای» «تنگ»، شوروی را در مجمع الجزایر «کولات» | عنوان بدترین «رهرو سرمایه داری» چین | بعدا حامی و سرپرست «تنگ» شد. تکرار کنند. این، یک آزمایش واقعی | متهم کردند. «مایو» در يك اجـلاس از پیوستن به حزب، | برای وعدهی شما دربارهی حقوق بشر | دفتر سیاسی در ۱۹۷۵، از همه کسانی | مدت کوتاهی در دانشگاه «سونیاتسن» خواهد بود». که با یکی از پیشنهادهای او مخالف در مسکو تحصیل کرد و سپس در روزنامه، امضای «گروه حقـوق | بودند، خواست ازجای خود بلند شوند. | در ۱۹۲۶ به چین بازگشت. «تنگ» به بشر» را در پای خود داشت. مقامات پس | وقتی «تنگ» چنین کرد، «مائو» به | سرعت ترقی کرد و در ۲۵سالگی که سر از چند ساعت روزنامه را برداشند و سردی به او نگریست و ظاهر اچنین گفت: | ارتش هفتم کمونیست شد. تا آن زمان، این نشانهی آن بود که پیام روزنامه | «چون میبینم که هیچ کس بلند نشده او يك پيرو استراتژیهای چریکی | تصویب نشده است آزادساریدر چین، است، پیشنهادم به اتفاق آراء تصويب | «مائوتسه تونگ»، رئیس جدید کمیتهی محدودیتهای خود را که به دفت تعریف | شده است.» نظامی حزب، بود. وقتی دیگر رهبران شده است دارد. انضباط ممکن است حتی به معیارهای چینی، «تنگ | کمونیست به این فرضیهها حمله کردند، «تنگ» از سمت خود برکنار شد گاه گاه سست شود، اما مکانیسم هـای | شیائوپینگ»، معاون نخست وزیر، از کنترل، خاصه از طریق نیروهای | لحاظ قد كوچك است. او يك مرد | نخستین بار از سه باری که او به این «پاسووی»، پلیس مخفی، هنوز در | بسیار احساساتی است و مشهور است سرنوشت رسوایی آمیز دچار میشد. اختیار حکومت است. «بین الملل عمـو» که انتقام جو است. چینیها بیش از آن سرانجام بار دیگر از «تنگ» اعـدهى سازمان حقوق بشر مستقر در لندن، که «تنگ» را دوست داشته باشند، به | حیثیت شد و اوسردبیر«ستارهی سرخ»، | در گزارشی که نوامبر گذشته منشر | او احترام می گذارند و چنین می نماید | روزنامهی ارتش، گردید. در ۱۹۳۴، شد، تعدادی از تخلفهای قانونی را | که یارانش، بیشتر، هم پیمانان او «تنگ» به راه پیمایی طولانی افسانه یی ثبت کرد. مثلا، گفته میشود یک معلم | هستند تا دوستان او. با این همه، «مائو» به سوی «ینان» دوردست، در به نام «هوچونشو»، به حاطر نوشتن و «تنگ» يك بازماندهی بزرگ است، در ایالت «شنسی»، پیوست – راه پیمایی توزيع يك «جزوهی ضد انقلابی»، در ۷۴ سالگی، با نیروی فراوان، بی | قهرمانانهی۶۰۰۰ مایلی نیروهای حزب آغـاز ۱۹۷۸ اعدام شده است. اما باکانه ترین ماجرای سیاسی زندگی اش | کمونیست زیر فشار مداوم ارتشهای ژوئن گذشته، چین حدود ۱۱۰،۰۰۰ | را آغاز کرده است. «چیانگ کایچك». به گفتهی «یانگ یی تن را که از زمان مبارزهی «ضد دست راستی» ماتو در ۱۹۵۷ زندانی شده بودند، آزاد کرد. چین»، منشی «چو»، «تنگ» برای داد. – لهجه سچوانی مهارتهای خود (نه تنها در هنرهـای نظامی، بلکه در آشپزی)، از امتنان «تنگه هنوز با صدای زیر و | «مائو» و دیگر رهبران حزب برخوردار «هنری کیسینجر» وزیر خارجهی | تیز و بالهجـهی کلفت سچوانی سخن | شد. پیشین ایالات متحد، به خاطر نمی آورد | میگوید، «سچوان» يك ايالت چین «تنگ شیائوپینگ» را «يك مردکثیف | مرکزی است که به خاطر آب و هوای روابط رو به زوال كوچك» خوانده باشد. اغلب گفته | ملایم و مناظر کوهستانی آن مشهـور میشود که وزیر خارجهی پیشین این | است. آگاهی اندکی از زندگی نخستین در جنگ جهانی دوم، «تنگت» به لقب را به «تنک» داده است، آنگونه | «تنگی» یا زندگی خصوصی امروز او زندگی خصوصی آمروز او | ايجاد يك نيروی بسیار مؤثر چریکی که «کیسینجر» هفته گذشته به «تایم» | در دست است. گمان می رود که اوپسر علیه ژاپنیها در چین شمالی کمک کرد. گفت: «منک، به عنوان يك مرد بسيار | يك زميندار باشد، او در ۱۹۰۴ در پس از تسلیم ژاپن، این گروه به لایق و سرسخت، مـرا مبهـوت کرد «شیه شینگ»، يك روستای نـزديك | عملیات خود علیه ارتشهای ملی برای «تنگه مهارت زیادی در به کار گرفتن | «چونگ کینگ»، پایتخت زمـان جنگ «چیانگ» ادامه داد. وقتی کمونیستها مکانیسم های دیوان سالارانه داشت. وقتی | چین، زاده شد. نام او «کانتسه کائو» در ۱۹۴۹ قدرت را در دست گرفتند، من در ۱۹۷۵ با تنگ دیدار کردم، او بود که وقتی در ۱۹۲۵ به حزب کمونیست | «تنگ» به عنوان رئیس حزب چین جنوبی چندان به سیاست خارجی آشنا نبود، اما پیوست، به «تنگ شیانوپینگ» تغییر | و شهردار «چونگ کینٹ» خدمت کرد. OY aspare
در ۱۹۵۲ که وی به یکن خوانده شد، | انواعی از سمتهای بزرگی را در دست گرفت که پاره یی از آنها، هم زمان بود: وزیر دارایی، دبیر کمیتهی مرکزی، معاون دفاع ملی، دبیر کل حزب کمونیست. در ۱۹۵۶، او به عضویت کمیتهی دایمی هفت نفری دفتر سیاسی گمارده شد. . همچنان که قدرت «تنگ» افزایش | می یافت، روابط او با«ماتو» رو به زوال میرفت. رئیس شکوه کرد که «تنگی»، به ندرت با او مشورت می کند و با وی مانند يك«جسدمرده» رفتار می کند. پس از «جهش به بیش» مصیبت بار «مائو»، «تنگه کوشید کشاورزی خصوصی را تا اندازه یی احیاکند تا به دهقانان بندار تولید مواد غذایی بیشتری ببخشد. «تنگ» در بیانیه یی اعلام کرد «کشاورزی خصوصی تا زمانی که تولید را بالا میبرد، کاملا صحیح است، همانطور که تا زمانی که گربه موش می گیرد، مهم نیست که گربه سیاه است یا سفید.» این بیانیه، بعدا به عنوان مدرك «رهـرو سرمایه داری» بودن «تنگ» ذکر شده به «مائو» دربارهی طرح کشاورزی آگاهی «تنگ» در جریان ۲۰ سال خدمت | ترين استثمار کنندگان و ستمداران داده نشد و او برای آزمایش پرسید خود در دستگاه نظامی کمونیست، روابط | امروز هستند. امپریالیستها، و خاصه ابرقدرتها، با دردسرهایی مـواجـه «کدام امپراتور این تصمیم را گرفته | عمیق شخصی و سیاسی با افسران شده اند و رو به زوال می روند. کشورها است؟» با این همه، «تنگ» توانست با معاون نخست وزیر را تهدید به قتل استقلال میخواهند، ملتها آزادی می- برجا بماند تا اینکه يكمبارزه ی قدرت | کردند، او برای فرار از پایتخت، روی خواهند و مردم انقلاب می خواهند. این در ۱۹۶۶ میان «مائو» و «لیوشا،وچی»، | این تماس ها تکیه کرد. ژنرال«شوشییو»، روند مقاومت ناپذیر تاریخ است. يك همرزم دیرین، به او پیشنهاد کرد دربارهی مبارزه اش با گروه دربارهی انقلاب: انقلاب، کار دشواری است. اگر شما می خواهید انقلاب بکنید، نباید از دشواریها بترسید. اگر از دشواریها بیم دارید انقلاب نکنید. در مورد ابرقدرتها: ایالات متحد و اتحاد شوروی، بیهوده می کوشند بر جهان استیلایابند، دوابرقدرت، بزرگند برجسته برقرار کرده بود. وقتی رادیکالها رئیس کشور آغاز شد. تا بهار ۱۹۷۶، «چیانگ چینگ» | به محلی در ایالت «کوانگ تونگ» که جهارتنی: من به گروه چهارتنی اجازه و گروه رادیکال او غلبه کرده بودند . برای گزیدگان نظامی در نظر گرفته شده | میدهم دمم را بگیرد و شدیدا تازیانهام بزند. شاید شما رفقا خـواهید گفت موقتا. «چو» در گذشته بود. «ما،و» در | بود، پناهنده شود. «تنگ» يك سال در رئيس «مائو» مرا از مشاغل سابقـم حال مرگ بود. و «تنگ» باردیگر بی | آنجا منتظر ماند. آبرو شده بود. علت ظاهـری دومین سقوط «تنگ»، شورش بیسابقه یی بود که در میدان «تین آنمن» پکن روی داد. رکنار کرد. اما در حقیقت، چنین نبود من ترجیح خواهم داد که آن را دست تقدیر بخوانم. «چیانگ چینگ» عادنـا در این زمان، يك مراسم یادبود برای وقتی «هـوا» در اکتبر ۱۹۷۶ | به من میخندید و می گفت که «چو»، لغو شد، بی آن که دلیل آن دکر دستور بازداشت «چیانگ چینگ» و شکل گلوله است و نمی تواند به طور شود. تظاهرات شدید سوگواران که گروه چهارتنی اوراداد، «تنگ» نامهیی | امن از روسری رسمی استفاده کند… ظـاهـرا «تنگ» و پیروانش آن را به کمیتهی مرکزی نوشت و شادمانی تا زمانی که مبارزهی طبقاتی برانگیخته بودند، به سرعت به عنوان | خود را از این رویداد ابراز کرد. وجود دارد، اشخاصی مانند گروه چهار اعمال ضد انقلابی محکوم شد. دو روز | روزنامههای دیواری در پکن و دیگر تنی وجودخواهندداشت.وگرنه، مبارزه پس از شورشها، «تنگ» از همهی | شهرها، از مردم چین خواستند تا از طبقاتی وجود نخواهد داشت. سمتهای خود برکنار شد. درمیان کسانی | بازگشت «تنگ»، «به گرمی استقبال و در مورد اشتباهات (اواسط دهای که «تنگ»را متهم کردند، «هواکوفنگ» | هواداری بکنند.» ۱۹۶۰): هیچ کس ازقصور آزاد نیستد در ۱۶ ماه گذشته، بیش از صد رئیس «مائو»نیز، اغلب اشتباه می دیده میشد که به دنبال مرگ «مائو» در پنج ماه بعد، به عنوان رئیس، قدرت | هزار قربانیان انقلاب فرهنگی و اما همهی ما میدانیم که اشتباهات او قربانیان خشم «چیانگ چینگ» اززندان | کمتر از اشتباهات ماست.» ل را دردست گرفت. zen ۵۸ se ۵۸ شادمانی تنگ آزادشده اند یا از کار اجباری بازگشته اند. اما در ضمن هزاران مقام رادیکال گاردهای سرخ پیشین و دشمنان شخصی «تنگی» تصفیه شده اند. نمونه یی از گفته هـای معاون نخست وزیر چین دربارهی توسعه و پیشرفت: انجام دادن کارها، با شتاب، خوب نیست، آرزوی انجام سریع کارها، از انجام کامل آنها جلوگیری می کند. هرچه بیشتر پایشاری بشود، بیشرد رفت کمتری حاصل میشود. در زمینه آیندهی چیـن: در کشور ما، هـم چنان که ضد انقلاب تضعیف میشود، دیکتاتوری را ناگزیر باید از میان برد و دموکراسی را توسعه داد.
گزارش وزیر، مردی که رادیکال های انقلاب چین، از افکار مائو دور میشود فرهنگی در ۱۹۶۶ در برابر جمعیت چین دارد بسیاری از عقاید مائو را کنار می گذارد تمسخر کنندگان به او اهانت کردند جهش بزرگ چین بسوی خارج در ژاپن ظاهر میشود تا يك پيمـان صلح و دوستی را بايك دشمن قديم امضا کند، و هنگام نوشیدن شامپاسی، تعهد می کند که «گذشته ها، به گذشته ها سپرده خواهد شد.» «هواکوفنکش»، نخست وزیر و رئیس حزب کمونیست | چین، از اروپای شرقی باردید می کند تنها دیروز، جمهوری خلق چین، امروز، دريك جريان هیجان انگیز تغییر، و، در استاته اتحاد شوروی، با يك سرزمینی بود که به زنجیر بددمانی و رهبری کنونی چین، دارد بسیاری از دختر رومانیایی میرقصد که به نوبهی | مسلك خشن بسته شده بود، به درون عقاید مائوئیستی را کنار می گذارد و خود، خشم کرملین را برمی انگیزد. می نگریست و دلمشغول ماموریت تقريبا بقیه ی جهان را در چهارچوب نفرت ارتش چین، از زرادخانه های اروپای «مایونسه نوبت» برای ایجـاد تقریبی از بیگانگان در برمی گیرد. غربی باردید می کنند، به امید این که يك جامعهی جدید و انقلابی بود. «تنـد شیانو پینگم»، معاون نخست آهن الات پیچیده به دست بیاورند. مسیحایی ۵۹
دیپلمات های چینی که نیمتنه های مائویی انها، بیش از بیش، به سود جامه هـای غربی کنار گذارده میشود، آزادانه سخن می گویند . ـ نه تنها در باره ی خط مشی حزب، بلکه در باره ی خطاهـای گذشته و امیدهای آینده، بازرگانان خارجی که رویای قراردادهای میلیاردها دلاری، آنها را وسوسه کرده است، به چین روی می آورند تا کارخانه هـای ذوب آهن، کارخانه های پتروشیمی و ماشین آلات بفروشند. «جهش بزرگ چین به سوی خارج» ، تنها يك تمرين در بند بازیهای سیاسی که برای محاصرهی «استيلاطلبان» اتحاد شوروی طرح شده است نیست، هرچند این هدف، به میزان زیاد، قسمتی از طرح پکن است. «جهش بزرگ» بسیار انقلابی تر است: این جهش نماینده ی کوشش همه جانبه برای به دست آوردن دوستان و يك تلاش جرأتمندانه و شاید بسیار بلند پروازانه برای تغییر مؤثر هیات اقتصادی و اجتماعی پرجمعیت ترین کشور جهان است. رهبران چین مصمم اند که تا سال ۲۰۰۰، توانایی های اقتصادی و نظامی چین را به سطحهای امروزی برسانند و قصـد دارند با استفاده از اعتبار تکنولوژی و دانش فنی کشورهای سرمـایـه داری که زمانی آنها را به عنوان دشمنان تلقی می کردند، به هدف های خود نایل شوند. در متن آسیا، این اقدام، یادآور تغییر موفقیت آمیز ژاپن از فئودالیسم در نیمهی آخر قرن نوزدهم از سوی امپراتور «میجی» است، در این مفهوم، ۱۹۷۸، سال آغاز کننده برای چین شده است. انحراف نمایشی تنگ شیائوپینگ و پیروانش دست اندر کار برچیدن بنای انقلاب فرهنگی شده اند انحراف نمایشی از مسیری که رهبر بزرگ پیش گرفت، کار «تنگ»، ۶۰ * P } **} {{\ nit 1 1 1 1
«جهش بزرگ به پیش» خـود يك كهنه کار ۷۴ سالهی کم حرف انقلاب | چهار تنی» می پردازند و جدیدترین کمونیستی چیـن است. او يـك مسیر سیاسی راصحه می گذارند. يك تحت الحمایهی «چوئن لای»، نخست وزیر روزنامه نگار شانگهای در باره ی این که «مائو» در ۵۹-۱۹۵۸، برای آن بود فقید چین بود و مردی است که دو بار ، هنر و ادبیات، «واقعا خالی از خلاقیت که چین، تنها بايك انرژی عظیـم از فراموشی سیاسی رهایی یافته است. است»، شکوه می کند. و در حالی که انقلابی، به درون قرن بیستم وارد شود. اما اعتقاد او که فقط مسلك «هوانگ چن»، وزیرفرهنگ، در اجلاس تنگ» و پیروان او که با میراث شد. «مائو» ـ يك اقتصاد کند، يك سازمان ۳۰۰ نویسنده گفت که موضوع هـای | می تواند گل ها را به شکوفاشدن وادارد، به همان اندازه ساده لوحانه بود که ادبی و هنری را می توان وسعت داد. نظامی دارای تجهیزات بد، و يـك عقیدهی وی که کوره های قدیمی آهن همچنین روشن ساخت که خط مشی نظام آموزشی توسعه نیافته ـ رویاروی شده اند، دست اندرکار برچیدن بنـای حزب را باید محترم شمرد و عقاید گدازی برای تامین فولاد لازم برای انقلاب فرهنگی مخرب «مائو» شده اند. نباید بیش از اندازه انتقادی باشد. ساختن کشور کافی است. بدین سان، آنها استدلال می کنند که جامعهی آنان، اما اقتصاد که در اثر سالهـا وقتی «لیوشائوچی» که تا ۱۹۶۸رسما دست کم برای این لحظه بهتر است بیشتر مجادلات سیاسی و اجرای بد، فلـج | رئیس کشور بود، به مصلحت گـرایـان اجازه داد در دیوان سالاریهای دولت شده است، بیش از هرچیز دیگـر امروزی باشد تا انقلابی و اگر قرار است چین مرفه شود و امن بماند توجه «تنگ» را جلب می کند. برای و حزب نفوذ کنند، «مائو» اجازه داد اقتصاد این کشور باید کارآمد و تولید به حرکت انداختن اقتصادی که کند يك ميليون گارد سرخ سر برآورند و بدینسان این تلاش را متوقف ساخت. پیش می رود، اکنون به بیش از نیمی کننده باشد. «راه پیمایی طولانی جدید» با از نیروی کار صنعتی، بیش از سال انقلاب فرهنگی، روی «لیو» غلتید و شعار «برای امروزی کردن چهار نهاد گذشته دستمزد داده میشود. در پکن او را به يك «رهرو سرمایه داری» تبدیل بکوشید» جریان دارد و این تلاش به ساختمان بناهای آپارتمانی عظیم و کرد.در ۱۹۶۶، «تنگ» یکی از دستیاران مورد اعتماد «لیو» سقوط کرد. جديد و يك جاده در حاشیهی جنوبی نحو همزمان، برای بهبـود صنعت، کشاورزی، امور دفـاعـی و دانش و پایتخت آغاز شده است. در درودشتها، تکنولوژی انجام می شود. این راه پیمایی، دهقانان بار دیگر تشویق شده اند که دو سال پیش، کمی پس از مرگ«مائو»، مواد غذایی بیشتری در زمین هـای با بازداشت «گروه چهار تنی» از جمله خصوصی خود کشف کنند و فرآورده چیانگ چینگ»، همسر مقتدر «مائو» های خود را در بازارهـای آزاد و که اکنون بدنام هستند آغـاز شد. جدیدالتاسیس در شهرهای روستایی | کرده اند که براساس آن، ژاپنیها يك تجارت با ژاپن وغرب با این همه، ژاپن و جمهوری خلق، به لطف «تنگ»، يك موافقت۔ نامهی تجاری ۲۰ میلیارد دلاری امضا چیانگ» که یکی از دو جان انقلاب بفروشند. فرهنگی بود اغلب سخنگوی این انقلاب کارخانه ذوب آهن چهار میلیارددلاری بنا به تصور «تنگ»، «امروزی در خارج شانگهای خواهند ساخت و در نیز شناخته شد. «راه پیمایی جدید» با کردن «چهار نهاد»، بایدچین را باژاپن ، سیزده سال آینده، دست کم ده میلیارد دلار بازگشت «تنگ» در ۱۹۷۷ به عنوان | اروپا و ایالات متحد ارتباط دهد، زیرا ماشین آلات و تکنولوژی به چین صادر معاون نخست وزیر، تسریع شد. تنها این کشورها می توانند فرآورده ها خواهند کرد. جامعهی اقتصادی اروپا، مقالات روزنامهی مردم، یعنی و کارشناسانی را که چین برای نیـل بايك قرارداد همکاری پنج سالـهى روزنامهی حزب، انقلاب فرهنگی را به به هدف های خود نیاز دارد تامین کنند. اقتصادی و علمی موافقت کرده است. عنوان «يك چهارم خوب، سه چهارم بد» | تاثیر مسلکی اینگونه طرز تفکر تجدید فرانسه که گذشته يك صادر توصیف کرده است، اخيرا، يك مقاله نظرطلبانه، نیرومند است: چین از کنندهی بزرگ کالا به چین بود، نوامبر در روزنامهی «کوانگ مینگ» پکن، افکار «مائو» در مورد اتکا به خود و گذشته، «ژان فرانسوادنیو» وزيـر همان مقاله یی را که «مائو» برای آغاز استقلال از نفوذ خارجی دور می شود. تجارت خـارجـی فرانسه را به پکن انقلاب فرهنگی به کار برد، به عنوان در آخرین روزهـای دودمـان فرستاد تا خواستار يك پيمان وسيـع ضد انقلابی توصیف کرد. (هر چند، «چینگ» در آغاز این قرن، يك «گروه همکاری و مالی بشود. خود «مائو»، نویسندهی مقاله نبـوده اصلاح» به رهبری «کـانـگ یووی»، انگلستان، به تازگی، ۳۱۵ است). کوشید، شیوه های جدید را معرفی کند، میلیون دلار تجهیزات معدن کاوی به اما «صد روز اصلاح» کانگ، زیر نگاه چین فروخته است. آلمان غربی که بی اعتماد ملکه «دو و اگر تزو هسی» از دادوستدش با چین در شش ماه اول ۱۹۷۸ دو چندان شد و مجمـوعا به کارهای پس از «مائو»، ممکن میان رفت. خالی از خلاقیت ۱٫۸۵ میلیارد دلار رسید، برای ایجاد انقلاب ۱۹۱۱ «سون يـاتسن» است از لحاظ تنوع و شکل آزادتر باشد، اما بیشتر مقاله ها، نمایشنامه ها هدف های مشابهی را برای امروزی کردن و اصلاح معادن ذغال ونگ، سرگرم چین تعقیب کرد، اما این هدف ها، در مذاکره برای يك معاملـهی ۴ میلیارد و فیلم ها به دقت، خط مشی جدید حزب را بازگو میکنند و به تقبیح «گروه مرداب منازعه و جنگ خانگی غرق دلاری است و امیدوار است يك مجتمع هسته ۶۱
کلام نخست است. این شماره سوم، تهران مصور، در آن «يك تن از ما مباد» در وضعیتی است که می آوریم. دوره تازه با همکاری این قلم و یاران یکدل بی تفاوتی و سکوت بدترین و نابخشودنی ترین این گروه، تا در براین پاشنه می گناههاست ـ عقوبت آن زیستن درسرزمینی . چرخد، در خدمت است و نه در نبود آن. تا اینجا را، چنین درمی یابیم، که نه آنچنان که میخواهیم. از این هفته با یاری گرفتن از قلم غلط نیامده ایم. از محبتهایتان که امید حرمت قلم به اینست که در خدمت چند تن از یاران – بزرگ پورجعفر و همگان باشد؛ نه در خدمت صاحب آن، تا همکارمان سیروس علی نژاد و گستردن وارمان میدارد، چنین پیداست. سعی در در این آغاز راه، که هنوز در پیچ و هرچه همه بگویند را تکرار کند ـ به قصد بخش «ایران» و افزودن بر «زیر ذره بین» – | خمهای نخست آنیم. یکباردیگر میعادسختی شنیدن: آفرین – زمان، دیگر زمان«آفرین» صفحه کهنسال تهران مصور قلم را با یکدیگر تکرار کنیم. نه برای آن و «صد آفرین» گذشته است. زمان گفتن انعکاس رویدادهای ایران کرده ایم. که شعاری داده باشیم که شعار زندگی را واقعیتهای تلخ است که «برشیرین دارد». بازگشت استادم، حسین مهری را این روزها، هر لحظه در خیابانها میشنویم، ما در تهران مصور، با تکیه بر مسئولیتهای به میهن نیز به فال نيك مي گيرم. بل از آنرو که ایران ما، وطن ما، که بی ‘قلم: حرمت قلم، شان قلم آنرا به جولان سردبیر جهانخواران در کمین اند مسعود بهنود تحلیلی وارد از مسائل ایران در ارتباط با مسائل جهان. براین پایه که نه از بیرون نگریستن به جنبش قرآن را يك عامل دیگر انگیخته دیدن صحیح است نه از داخل نگاه کردن و مبانی داخلی جنبش صرفا تکیه کردن. > حزب فقط حزب الله نیست شود، قیام برای آن قیام ایران برای آن نبود که دستبندها عوض شود، پوزه بندهـا عوض که دیگر بود دستبندی نباشد، پوزه بندی نباشد. دیگر کسی نتواند بگوید: «این است و جز این نیست»، برای آن نبود که زیر فشار هم شعار واحدی بدهند. این مقاله حسین مهری است نویسنده و روزنامه نگار سرشناس و جراتمند که همواره در دوره اختناق هم حرفهای خود را زده است. از يك ديکتاتوری به دیکتاتوری دیگر؟ ۲۶ عنوان سرمقاله این شماره است از عبدالله والا. او با تکیه به آنچه در پنجاه سال اخیر گذشته و پیش بینی ها و بینش دکتر محمد مصدق و آنچه دیدیم در گذشته اتفاق افتاد، بیم آن دارد که به دمکراسی که قیام ملت برای آن است ترسیم، تضادها و کم و کاستیهای قانون اساسی بزرگ پورجعفر در يك نگاه تناقضهای قانون اساسی را برشمرده است. نیز تغییراتی که در طول سالها قانون اساسی به سود مرتجعان حاکم به خود دیده است. این باب تازه ای برای نگاه به چند و چون قانون اساسی است. آلبوم روزهای فریاد و شادی تعجب می ی کنید که چرا عنـوان روزهای فریاد و مر تی به فریاد وشادی بدل شده است. این تغییر از آن روست که در هفته ای که گذشت مردم يكروز شاد و پرشور داشتند. روز رفتن شاه و نیز خبر داده اند که حضرت آیت الله العظمی خمینی روز جمعه از پاریس بری می به فریاد و شادی بدل شده است. است. جهش بزرگ چین بسوی خارج سیاست خارجی چین، در ایـن سالها، همواره از سوی اندیشه گران انتقاد بوده آیا متحد چینی تازه آمریکا است برای سرکوبی مردم کشورهای جهان سوم؟ در این کشور قاره چه می گذرد و نگاه آن به کدام گزارش خواندنی از است؟ اینار و سیاست چین است. سر وضع و حال و ۵۹ ا – ه ۵
« هو بی» ایجاد کند. کردن هستند. ۱۴ میلیارد دلاری فولاد در ایالت پی سفر تاریخی اش به یوگوسلاوی، کشاورزی، دیوان سالاران حکومت و رومانی و ایران در پاییز گذشته، قدم- حزب مردان و زنانی که سیاست گروه بازرگانان ایالات متحد در بازار | هایی را برای پذیرفتن موضع «تنگ» بالا را دقیقا به اجرا در میاورند، عوامل مکارهی نوامبر گذشتهی «کانتون»، برداشت و خواستار تسریع در «امروزی ضروری در اقدام چین برای امروزی ۸۳ میلیون دلار کالا فروختند. هتلهای | کردن چهار نهاده شد. «اینترکونتی ننتال» پان آمریکن، اساسا ژاپنیها همچنین از پافشاری در جریان انقلاب فرهنگی، فتنه موافقت کرده است که چندین هتـل چین برای تامین تکنولوژی بسیار جدید جویان سیاسی، که بیشتر به حلوص جهانگردی در چین ایجاد و اداره کند . نگران اند يك مقام توکیو میگوید ما انقلابی علاقه داشتند تا به تولید دار ایالات متحده، احتمالا امسال فرآورده | با تمایل شدید «تنگ» برای امروزی آمد، به بسیاری از این مدیران افترا هایی به ارزش ۷۰۰ میلیون دلار به چین کردن چین همدردی میکنیم. اما وقتی زدند. خواهد فروخت که عمدهی آنها گندم، | سطح تکنولوژی چینی ها بسیار پائین مدير يك كارخانهی شیشه سازی پنبه و باقلای «سویا» خواهد بود. است، برای او عاقلانه نیست که در «لایرن»، می دوید، «وقتی گروه پکن سرگرم معامله با نیمدوجین تقاضای بهترین تکنولوژی را بکند. | چهارتنی قدرت را در دست داشت، شرکت نفتی آمریکایی برای اکتشافات تکنولوژی در کشوری مانند چین،فقط اغلب، اجلاس های مطالعه ی سیاسی ساحلی است. افزون بر این، بازرگانان قدم به قدم می تواند حرکت بکنـد. تشکیل میشد. اما آنها واقعا خود را اروپایی و ژاپنی دارند آگاه میشوند «ه. ك. شائو»، مدیر کل دفتر بازرگانی وقف مطالعهی سیاسی نمی کردند. در که چینی ها معامله کنندگانی خشن و تايوان، يك قدم دورتر می رود: «شما عوض، هدف آن که از به اصطلاح خواستار بهترین کالاها با پایین ترین نمی توانید صنعت را در يك خـلاء رهروان سرمایه داری انتقاد بشود و بهـای ممکن هستنـد. يك بانك امروزی کنید. کمونیست هـا قـادر کادرهای برجسته مجازات شوند.» دار کانادایی می گوید «آنها وقت خیلی نخواهند بودکار زیادی را انجام بدهند، در نتیجه، مدیران یاد گرفته اند زیادی را برای اتخاذ تصمیم صرف مگر آن که نظام سیاسی و اجتماعی خود که بی آنکه موضع سیاسی یی را اختیار و همچنین تمامی ساخت اقتصادی خود کنند که ممکن است در سیاست آینده را هم اصلاح کنید.» «چوپی یوان»، يك سبب مجازات آنها بشود، با احتیاط آکادمیسین پکن، می گوید «فقدان در میان این جنبش قدم بردارند. و کارگران ماهر قاطع خواهد بود. چینی ها بی میل نیستند که از عادتهای قدیـم، سخت از میان می چیزهای بسیاری وجود دارد که ما رود. يك ديپلمات غربی که ماه گذشته رقابت سرمایه داری بهره برداری کنند . میخواهیم انجام بدهیم. اما در کشورها، از چندین کارخانه بازدید کرد، یادآوری می کنند .» رقابت اروپا و ژاپن «تنگ» موقع بازدید از توکیو در دو مسالهی نداشتن اشخاص ماهر مطرح | کرد که بسیاری از مدیران، هنوز در ماه پیش، به خبرنگاران گفت «من با است.» آغاز کردن اصلاحاتی که پکن تقاضا چین وجود نخواهد داشت. من به رهبران اروپایی ملاقات کردم که «روس. اچ. مونرو»، خبرنگار | کرده است، در نگ می کنند. همچنین گفتند اگر زیاد با ژاپن همکاری کنید ، در بارهی نقش آیندهی «تنگ»، نگرانی «تایم» در هنگ کنگ، می گوید، هر نقشی برای اروپا در امروزی کردن چند بیشتر چینی ها از رفتن «مائو» وجود دارد. يك كارشناس آمریکایی و رادیکالها وظهور «تنگ شیائوپینگ» | امور چین، پس از بازديد يك ماهه از اروپایی ها گفتم نگران نباشید خواهش ظاهرا استقبال کرده اند، سالهاناآرامی | چین، می گوید، عده یی عقیده دارند که میکنم با ژاپنیها رقابت کنید.» تنها مارس گذشته، «هوا»ی ۵۷ سیاسی، هنوز نفوذاساسی روی زندگی «تنگ شیائوپینگ، قلب و روح آنها دارد. بسیاری از کارگران عادی، اصلاحات جدید است و منبع نگرانی ساله که بیش از «تنگ» ایدئولوگ پس از این که سال ها تابع عقاید | آنها این است که تنگ پیرمردی است، در يك كنفرانس علمی در پایتخت که پیش از آن که اصلاحات به نحو بی پایان و متضاد بوده اند، در بـارهی اندرز داد که «کار سیاسی و مسلکی باید تقویت شود.» «تنگ» که در برابر نظام و رهبرانش بدگمان شده اند و سالم جا بیفتد، ممکن است بمیرد.) به هر حال، «جهش بزرگ چین در برابر اندرزهایی که برای تغییر همین شنوندگان موعظه می کرد، گفتهی به سوی خارج»، خواه باعث شادمانی دادن اعمال ياعقاید آنها داده میشود، «هوا» را رد کرد و استدلال کرد که شود یا نگرانی، در سراسر جهان با مصون شده اند.» «ما نمی توانیم تقاضا کنیم که فتنه جویان سیاسی دانشمندان و تکنسین هـا، کتاب هـای سیاسی و تئوريك زيـادی را مطالعـه گذاری کنند. طرز تلقیهای مدیران متوسط کنند». «هوا»، ظاهرا به مقداری آموزش مجدد نیاز داشت. رئیس، در رئیسان کارخانه ها، رئیسان گروه های دقت تماشا می شود، نه تنها از سوی کسانی که قصد دارند در آن سرمایه ۶۲
موزیک محمدرضا شاهید الویس پریسلی از نگاهی دیگر (۲) خوی مردمی الویس پریسلی شد. از طلاق الويس افسرده و عنوان تراژدی زندگی الویس زمانی | تقريبا منحصر بفرد داشت او اخبـار قوت گرفت که مادرش به علت بیماری ناراحت کننده را با دقت مطالعه می غمگین شد. و بیش از پیش به قرص و کبد در گذشت. با مرگ عزيز تريـن کرد و به صورت ناشناس بخشنده به دارو پناه برد. وزنش بسیار شد و به و دوست داشتنی ترین فرد زندگیش، مردم كمك می كرد. فرضا زن بیوه ای دویست وسی پوند رسید. بعد از مدتی الويس همه چیز خود را از دست داد. که مادر هشت فرزند بود، برای عمل ليندا تامپسون Linda Thompson دوست در اشعار او قصیده، جایگزین آهنگهای چشمش که هزینه ای بسیار سنگین را دخترزمان کودکی الویس با او ازدواج حزن انگیز و موسیقی راك شد که در بر می گرفت از بخشش شخص ناشناسی | کرد، ولی این ازدواج هم فقط چهارسال زمانی شهرت او را فراهم ساخته بود. برخوردار میشد! و یا کارگری ناتوان | و نیم دوام داشت: در سال ۱۹۷۶ که در اوایل دهه شصت الويس جدید، به که خانه اش را در جریان آتش سوزی | لیندا او را ترك كرد، سلامتی الويس استار ظاهر شد، ولی از دست میداد چکی با مبلغی بالادر یافت بیشتر و بیشتر به خطر افتاد، او از این دوره برای او به عنوان يك هنرمند ، می کرد. ناراحتی قلبی رنج می برد و پس از به عنوان يك انسان، از نامطلوب ترین الويس اغلب هدایایش را زمانی | مرگش کالبد شکافی نشان داد که قلبش دوران زندگی بود، انقلابی را که او اهدا میکرد که به سرحد عصبانیت و بیش از آنچه می بایست بزرگ شده در موسیقی پایه گذاری کرده بود، بیتل ها جنون میرسید و در واقع این کار را بود. شریان هایش درست مثل سرخ رگ تصرف کرده بودند. از تمام کارهایی | تنها برای تسکین اعصاب و بدست های يك پيرمرد هشتادساله می نمود. که او انجام میداداحساس پوچی برمی آوردن آرامش می کرد. اتفاق می افتاد | الويس غمگين، مأیوس و تنهازندگی خاست. پناهگاه الویس در این زمـان که در روزهای ناگوار زندگیش بیش | میکرد. و بالاخره در بعد از ظهر ۱۶ خانه اش در گریس لند بود از بیست هزار دلار جواهر و لبـاس ماه اوت سال ۱۹۷۷ در گذشت و بدین سقف و کف اتاقها با رنگهای تند و هدیه میداد. ترتیب نقطه پایانی برزندگی سلطان زننده ای رنگ شده بود. محافظینش از در سال ۱۹۶۹ الويس باردیگر | موسیقی راک گذاشته شد. او یکی از خانه او چون زندان یا دژی مراقبت در لاس وگاس برروی صحنه ظاهر بزرگترین خوانندگان قرن ما بود. بین میکردند، او فقط شبها به اتفـاق شد و این بار حتی زنان میانسال هـم | سالهای ۱۹۵۴ تا ۱۹۷۷ بیش از هفتصد محافظین از خانه خارج میشد. ساعت ضمن اجرای برنامه به هیجان آمده و میلیون نسخه از صفحه هایش به فروش ۲ بعد از نیمه شب با دکتر دندان فریاد می زدند. رفت. این او بود که موسیقی غم انگیز پزشك قرار ملاقات می گذاشت!!. برای اولین ازدواج الویس در سال | سیاهان آمریکا را با موسیقی هـای ديدن يك فيلم در سینما یا تاتر آن ۱۹۶۷ صورت گرفت او که عاشق | گاسپل Gospel و کانتری Country و محل را نیمه شب انحصارا اجاره می پریسیلا بولیو دختر جوان يك كاپيتان | موسیقی پاپ pop درهم آمیخت. هیچ کرد. گروه ۱۵ نفری محافظین او را نیروی هوایی شده بود از سال ۱۹۶۰ | کس به اندازه او در پیشبرد موسیقی که ممفیس مافیا نامیده می شدند مردان به مدت هفت سال صبر کرد تا پریسیلا | راك نداشته است. جوان تشکیل داده بودند که لباس های به سن قانونی برسد. لیکن این ازدواج باید پذیرفت که موسیقی راك مخصوص به تن می کردند. الویس در دوام زیادی نیافت. از این ازدواج | يك انقلاب اجتماعی را در برداشت و زندگی خصوصی رفتار و عاداتـى الويس صاحب دختری بنام لیز امارسی | رهبر این انقلاب کسی جز الويس نبود. دیوارها، سم ۶۳
از شماره سوم تهران مصور ۳۶ سال پیش 00000000000 ۶۴ ه تهران مصورازآغاز عدل مظفر | [ICIE روز ۱۷ آذر قوام السلطنه دولت و شالی وتقام خود را اینطور حفظ کرد
خانه نشین پراکنده گوئی شنوندگان گرامی، در کتب که کارشناسان فـن زالو شناسی تاریخ و سیر آورده اند که قرن ششم و زالو فروشهای کهنه کار هم از هجری مرد مسافری به شهر ری می شناسایی آنها عاجزند، منتها صفت شنوندگان گرامی پراکنده گوئی امروز ما راجع آمد و در بین راه دچار عطش شد از مشترك و تغییرناپذیر این زالـوها به حیوانی است که او را زال جوئی آب نوشید که اتفاقا در آن آب که از باب خبرگی و بصیرت از می نامند. زالو بروزن یا بو کرم زالوهای فراوان بود و آن زالوهـا روی آن آنها را میشناسند دلسیاه کوچکی است سیاه که گاهی گرد و بخرخره مسافر بدبخت چسبیدند. روان تاريك آنهاست و بدبختانه قلنبه زمانی دراز میشود و در پس از چند روز مشاهده کرد خطرناکترین نوع آن مخصوص دیار قنات آب شاه تهران فراوان است. که از گلوی او پیوسته خون می آید ما میباشد زالوهایی که قبلا برای گویند پدر بزرگ زالو که درعهد بیچاره تصور کرد که دچار بیماری شما شرح دادم اگر خون آدمی را دوم معرفت الارض برفراز کوه بیبی سل شده است و دست از جان شیرین ی مکند لااقل نفع هم میرساننـد شهر بانو میزیسته به اندازه يـك شست، وقتی وارد شهر ری شـد بالاخره با همه حرصی که به خون یابوی بزرگ بوده ولی غـم ايام شخصی او را به بیمارستان پزشك خوردن دارند چون باندازه ظرفیت ناپایدار روزگار غدار پیکر او را حکیم نامور معروف ایرانی محدود خودبیشتر نمیخورندخطرناك ضعیف و ناتوان ساخته ما در دنیای رازی هدایت کرد و مسافر بانومیدی نیستند. کنونی که به اندازه ماسوره چـرخ بنزد آن حکیم بزرگ شتافت. رازی امانه حرص و طمـع ايـن زینگر درآمده است (اظهار تاسف همینکه او را معاینه کرد و از شرح زالوها که کار آنها هم خونخوردن شدید حضار) این حیوان عشق غریبی مسافرت او پرسید روبدو نمـوده است پایانی دارد و نه ظرفیت آنهـا گفت بیماری تو سل نیست و عـلاج سهایتی پذیر است. کسانی که در علم فلسفه اولی فردا بامدادان نزد من بیا تا مطالعه دارند بر اثر پیدایش ایـن مرض تو را علاج کنم روز بعـد زالوها لایتناهی را تصدیق می کنند. این زالوها هم به خرخره و به خوردن خون آدمی دارد و حـر او در این کار از حرص مرحـوم قارون به جمع آوری طلا و نقره بیشتر است. وقتی نیش خود را به جانی آن شخص نزد رازی حاضر میشود و کند عبث عبث ول نمی کند و حکیم فرمان میدهد که شاگردان حلقوم آدمی میچسبند اما به خرخره خون شخص را میمکد تا خود دست و پای او را محکم نگاه دارند و حلقوم ملتها. به حلقوم بینوایان جان بر سر این کار نهد. اما انسان و مقداری آب خزه آلود و کثیف به و یتیمان و مسکینان ـ به حلقوم دو با از حرص و ولع این حیوان حلق او می ریزند و زالوها خرخره تیره بختان و بیچارگان به حلقـوم استفاده کرده او را بـرای او را ول کرده به خزهها میچسبند ستمدیدگان و مستمندان (تعجب و شفای بیماران خود به کار میبرد و و چون آب را برمی گرداند زالوها تاثر حاضرین) اینزالوهای اجتماعی روی همین اصل گاهی در مـوارد هم با آن آب بیرون می آیند و آن مرد انواع و اقسام فراوانی دارند و به بروز بیماریهایی نظیر حصبه بهای نجات پیدا میک کند. اسامی گوناگون نامیده میشوند که زالو بالا میرود و پول کلانی گیر (صدای تحسین و کف زدن خیلی میل داشتم يكايك آنرا برای زالو فروشان می آید. شدید حضار) این حیوان با اینکه به ایـن راجع به انواع زالوها علمای جهت محبوب و مورد توجه آدمـی جانورشناس تحقیقات فراوانـی است گاهی هم اسباب دردسر میشود کرده اند که اگر من بخواهم به همه گندمهای این زالوها به حلقوم این شما نام برم. ولی میترسم هنوز حرف از دهانم بیرون نیامده یکی از کلـه نیز بچسبد و دیگر نتوان دای ضعیف خود را به گوش شما نینی برسانم. علاج قطعی و موثرتری که و آن زمانی است که در آب آشامیدنی آن تحقیقات در این پراکنده گویی بوده و انسان ندانسته آنرا بنوشد، اشاره کنم سخن طولانی می شود. فقط اینجاست که این حیوان انتقام سختی يك نوع آنرا که اخیرا کشف شده از انسان می کشد و بیخ خره خره از همه انواع زالوها بلکه از او میچسبد و خون گلوی شخص را گزندگان و درندگان خطرناك تـر برای برطرف کردن این زالـوها و می مکد و گاهی سبب هلاکت جـان است برای شما تشریح میکنم. ایـن دفع آنها اندیشیده اند يـك جنبش شیرین می گردد (فـریاد علنی و زالوها که در اصطلاح آنرا زالو معنوی و اخلاقی است ولی کی. مگر دشتنام حاضرین) اما چاره این کار های اجتماعی می نامند حیواناتـى این زالوها رمقی دیگر برای ماباقی را هم باز انسان پیدا کرده وحکایت هستند که برخلاف سایر زالوها که می گذارند که از جـای خـود شیرینی راجع این موضوع است که رنگ آنها سیاه است رنگ و شکل بجنبیم. مگر اینکه همه ما لااقـل اجازه بدهید برای شما بیان کنـم معینی ندارند. و هر لحظه به هزار عزم و همت حکیم بزرگ رازی را رنگ و هزار شکل درمی آیند، بطوری داشته باشیم. (بفرمائید؛ بفرمائید..) – ه ۶۵
ے ** 1 ift کاریکاتور ۶۶
A-37 2007 ه H بسپیدی برف نیا نی میں لیں میں TEEE SNOW ALL PURPOSE DETEMENT Sante So Sa CATEOSE با پودر
بـاغـذا واقعـأخـوبـه ســون آپ تنهـانـوشـابـهـای کـه بـه رنـگ احتيـاج نـدار 7up 7UP Tur
اربعین، روز بزرگی بود. روزی که | بود، و از پیش شعارها معین شده بود و حتی این شعارها، انگار تصویب شده نبود. به قلم نمی آید، روزی که توصیف نمی توانش | هدف آن را جامعه روحانیت تهران در هر حال جماعت دوروبر، با آنها سرساز کاری کرد. چشم نیز از دیدن همه آن عاجز بود. | اطلاعیه ای تایید و تحکیم خواست ملت ایران نشان نداد. ریختند و برهم زدند: حزب و بزرگتر از آن که هم آن را بتوان دید یا | (تامین استقلال و تمامیت ارضی و آزادیهای حزب الله، رهبر فقط روح الله. جمعیت زیر شنید. به مثابه رود خروشانی بود که سرچشمه | فردی و اجتماعی و برقراری جمهوری اسلامی پرچم سازمان ملی دانشگاهیان، اندکی مقاومت معینی نداشت. جویبارها از اطراف تهران، | تحت رهبری آیت الله العظمی خمینی) اعـلام | کرد با سکوت یا با شعار: «درود بر خمینی از همه جای نهران سرازیر شده بود و در | کرده بود. از این رو «استقلال، آزادی، | مبارز» و همینطور: «تفرقه، تفرقه، سلاح مسیر شاهرضا آیزنهاور رود با عظمتی | جمهوری اسلامی» بیشتر از دیگر شعـارهـا ساخته بود. رودی که در آن انسان، شعار | فریاد میشد، اما این به مذاق همه گروهها | فقط حزب الله از چهارسو می آمد و جمعیت و تفکر سیاسی جریان داشت. ملتی میرفت | خوش نمی آمد و بسیار بودند کسانی که این را زیر فشار می گرفت. فریاد کنندگان به تا گامی در جهت سرنوشت خود رقم زند | شعار را نمیدادند و در برابر فریاد دیگران | داخل صف رخنه کردند و نگذاشتند شعاری دشمنان است.» اما کاری نبود. فریاد حزب جز آنچه خود می خواهند داده شود. جمعیت و آینده خود را بسازد. اربعین، انگار روز رستاخیز بود، محشر بود، محشر کبری. آدمها پلا کاتها و خاموشی برمی گزیدند. جبهه ملی خواست به مقاومت برخیزد، اما یکی از کسانی که به قصد برهم زدن آمده بود و شعار حزب عکسها در يك صف عظیم، به رژه ایستاده | پیش از هر چیز بگوئیم که جامعه روحانیت | فقط حزب الله میداد، کاردی بر کشید و بودند. هرگز لشکری به این عظمت، در يك | تهران، این راه پیمایی را از طرف خود، با | زنی از بیم گریخت و کسی از میان جمعیت روز، به جنگ بر نخاسته است! عکسها بزرگ | همکاری جمعیتهای ملی اعلام کرده بود. به طعنه گفت یکباره بگوئید حزب فقط و كوچك، برعلمهای چوبین، برسر دستها و جمعیتهای ملی بسیاری در این تظاهرات | رستاخیز و ما را خلاص کنید. جمعیت دیگر بلند بود. پلاکاتهـا رنگارنگ، رنگارنگ در عظیم سهیم بودند اما از جبهه ملی که تا رمقی نگرفت و پلاکاتها بدست دیگـــران ظاهر و در باطن، جلوه تظاهرات را دوچندان | چندی پیش نامور ترین این سازمانها بود، افتاد و اگرچه سر پا ماند اما دیگر ماهیت می کرد. بلندگوها با همه خشخش خود خبری نبود، یا اگر بود چندان ناچیز بود که | و هویت خود را از دست داده بود. شعارهای مردمی فریاد می کردند و جماعت دم به چشم نمی آمد. (براستی آیا از جبهه ملی به دیدن دیگر دستهها رفتیم.هر آنکس می گرفت. سرودها یا سرودوارهها، بیشتر از دیگر چیزی مانده است و آن را هنوز باید که موافق شعار بلندگوها بود، کیف تمامی همیشه، جای خود را باز کرده بود. ازشهیاد از سازمانهائی پنداشت که در نهضت ایران می کرد و بگوئیم که اکثریت نیز با آنها که مردمان نام آن را به میدان آزادی تغییر | نقش دارند؟ به نظر چنین نمی آید!) عکسهای بود، اما در این روز، به نسبت تاسوعا وعاشوراء داده اند، تا میدان فردوسی،سرودها، یکنواخت، مصدق بود. بزرگ و كوچك، اما زیاد نبود. | جمعیت تماشاچی بسیار شده بود. آنها در از زبان زنان و مردان تکرار میشد. زنان | انگار پاسداری این بزرگمرد تاریخ ایران | پیاده روها، همانند کسانی که برای دیدن با چادرهای سیاه، در صفهای جداگانه، با را باید از این پس به عهده دیگر سازمانهای | آمده اند، حضور داشتند، اما بی تردید در زنجیری که از دستهای جوانان در دوروبر ملی گذاشت که جبهه ملی از پس همین | تظـاهـرات شرکت نداشتند. این، و نیز آنان کشیده شده بود، آهسته و ناز کانه | يك كارهم بر نمی آید. مقاومتهایی که این سو و آنسو دیده می میچمیدند و سرود حماسی میخواندند و در ۳۴ اسفید بود که به این سیل | شد و تنوع شعارها که گاه جرات فریاد مردان و بویژه جوانان در دسته های منظم | خروشان پیوستیم. زیر پلا کاتهای سازمان | کردن آنها یافت میشد، همه وهمه از کیفیت آنان را یاری می کردند. ملی دانشگهیان ایران. شعارهای آن متفاوت | بهتر این تظاهرات نسبت به تظاهرات روزهای شعارها اغلب رنگ مذهبی داشت و بود: «اتحاد،اتحاد، ضرورت انقلاب»، «بیداری | تاسوعا و عاشورا حکایت داشت. در مجموع جای جای با مفاهیم سیاسی و گاه ملی آمیخته | سیاسی حافظ انقلاب است»، «دانشگاه سنگر میشد. این طبیعی بود، زیرا، راه پیمایی به آزادی است»، «درود بر خمینی مجاهد – سلام | می توان به این نتیجه رسید، که نهضت رشد دعوت جامعه روحانیت تهران صورت گرفته بر فداتی، درود بر مجاهد» و از این دست. داشته است. تصادها رشد کرده است و با AND – تظاهرات اربعین ورشد کیفیت جنبش صف سازمان ملی دانشگاهیان را از هم پاشیدند زیرعنوان «لزوم نابودی کمونیسم» می خواستند عده ای را باماشین زیر بگیرند
میشود و گویا از این پس برخوردها بیشتر و نشانه اتحاد، بالای سر نگهداشته بودند و روحانیون آنان را مزدوران خارجی خواند و عمیقتر خواهد بود. تاثیر و عینیت اعتراضهایی | سکوت اختیار کرده بودند. چند تنی از که در هفته گذشته، در مطبوعات، نسبت به از مردم خواست که به آنان ملحق نشوند. نادیده انگاشتن سهم بسیاری از مردم در چندسو، شعار میدادند: حزب فقط… صف | غریب آن است که آیت الله خمینی، ازهمگان جنبش شده بود، به وضوح در جمعیت دیده مجاهدین راستین خلق ایران با آرم بزرگ | خواسته بود حتی اگر به او و عکسش اهانت میشد. نیز می توان گفت که این جمعیت خود، قلمدوش آنها، در طرف دیگر خیابان | شود، بخاطر آن تشنج ایجاد نکنند. در حرکت بود. سکوتشان برانگیزاننده بود يك ميليون نفری و بیشتر، اگر در تظاهرات و مظلومیتی را میرساند. سه صف زنجیروار بزرگ پیشین، یکپارچه بود و يك هدف را دنبال می کرد، اکنون پس از برآمدن آن هدف خاص، در بدست آمدن هدفهای نهایی با خود نیز جدلها و جدالهایی دارد. این | ایستاده بودند، زنی نیز به چشم میخورد که می در میانه خیابان جمشیدآباد نیز، یکی نشاندهنده آن بود که سخت از خودحر است از روحانیون، بوسیله بلندگو، از آنان ی کنند و نیز میرساند که سخت مـورد خواست که متفرق شوند ولی نشدند. سعی حمله اند. در بین کسانی که در زنجیر صف برای متفرق کردن آنها ادامه داشت تا آنکه | يك زن چادری، از بیرون جمعیت به کسانی | مردانه مقاومت می کرد. شیرزنی بود. جمعیت که شعار حزب فقط حزب الله میدادند، تا منظور، بویژه در جمله ای که یکی از تظاهر کنندگان، زمزمه می کرد چهره می پس از مدتی سکوت، فریاد بر می آورد: اتحاد، نگروه را متلاشی کنند، تاخت، و کار آنان نماید: «جو طوری است که نمی توان نفس اتحاد، ضرورت انقلاب. ولی در ۲۴ اسفند، کشید.» و مقصود آن بود که دمکراسی را غیردموكراتيك خواند و آنها از کار خود عده ای و از جمله صدایی که از بلندگو | دست برداشتند. جمعیت راه افتاد. باشعارهای | رعایت نمیشود و آزادی دیگران پامال می گردد. کسی دیگر به شکوه می گفت که برمی خاست (يك روحانی) نفاق را به آنان | دلخواه خود و چون سیلی شد که وقتی به نسبت میداد. در فاصله دانشگاه تا ۲۴ اسفند، خیابان اردشیر بابکان رسید، به حدود ۳۰ تا بر بالای سر این عده عکسهای آیت الله و میهن نبودند! «خدا، قرآن، خمینی» اصلا شعار ملی نمی- | آنها چندین بار ناگزیر شدند بنشینند. یکبار | ۵۰ هزار نفر رسیده بود. تواند باشد، پس سهم «مردم» و «میهن» کجا عده ای از مجاهدین طوری در کنار آنها قرار رفت؟ و میغرید که: انگار اصل ماجرا مردم | گرفتند که آنها را از گزند مصون دارند. زن و مرد، در این گروه، همراه و همصدا | خمینی، آیت الله شریعتمداری، خسرو روزبه، خسرو گلسرخی، صمد بهرنگی در اهتزاز بود. به نوشته یکی از روزنـامـه هـا، نهایت سخت گیری و کارشکنی توسط گروه حزب قطعنامه خوانده شود. ماده به ماده خوانده | فقط حزب الله برای این عده انجام گرفت کانون مستقل معلمان بودند. در میدان ۲۴ اسفند همگی نشستند تا و حتی به زنان بیچادر اهانت کردند و بروی گروهی از شکوه گران و ناراضیـان زیر پلانتهای کانون مستقل معلمان جمع شده بودند. به آنها در خیابان شاهرضا،مقابل شد، اما آنان که به تقریب نیمی از میدان دانشگاه رسیدیم. (انجمن اسلامی معلمان ایران هم برای اولین بار اظهار وجود کرده بود و در جای دیگری پلاکاتی داشت) در میان آنها معلم، دانشجو، محصل، کارگر و را پر کرده بودند، «صحیح است» نگفتند، جز | آنان رنگ پاشیدند و در خیابان جنوبی | در يك مورد که خود را با آن موافق می دیدند. | دانشگاه يك وانت بار کوشید زیر لوای «لزوم در پایان قرائت قطعنامه، پایان راه پیمائی نیز | نابودی کمونیسم» آنها را زیر بگیرد. اعلام شد، اما آنها یکدیگر را به خیابان این گروه سرانجام موفق شد قطعنامه ای | زندانی سیاسی و… بودند. حکایت می کردند | جمشید آباد جنوبی دعوت کردند و پس از | صادر کند. يك قطعنامه فراگیر که در يك نظام دموكراتيك، بسیار بیشتر از قطعنامههای | معمول باید هوادار داشته باشد. – روحانیون و بسیاری دیگر از جانب که چندبار به طرف آنها حمله شده ولی | خواندن قطعنامه متفرق نشدند. توانسته اند با سکوت، جمعیت خود را حفظ کنند. نیز می گفتند که در فاصله کاخ – وصال چندتن از روحانیان به هواداری آنها | آنها، این گروه را به تفرق دعوت کردند، برخاسته و آنها را از تعرض مصون داشته اند. | وقعی ننهادند. کار بدانجا کشید که در تقاطع در برابر دانشگاه، آنها دستهای خود را، به خیابان آیزنهاور جمشیدآباد، یکی از –
صدای رادیو تلویزیون بزودی خاموش میشود؟ رادیو تلویزیون، پس از ۷۰ روز اعتصاب رادیو تلویزیون، سازمانی که اصرار کارکنان. همپای رقیب بددارش، وزارت سرهنگ نتیجه این وصلت و باضمانت آن مؤسس اتحادیه کارکنان رادیو تلویزیون هرچه فعالیت اعتصابیون و گروه که در دوران دولت نظامی به معاونت سیاسی و هنر، در سالهای اختناق رشدی سرطانی | از سوی دولت، استقلال تلویزیون و آزادی که حالا اجازه ورود به محل کار خود بیان و تهیه چند برنامه مردمی بود، از داشت. چنانکه اينك نزديك 9 هزار را پیدا کرده بودند گسترده تـر و کارمند دارد و چند ده ساختمان و شرکت جمله فیلمی درباره وقایع دانشگاه و همبسته تر میشد، فشار بر مدیران و واحد وابسته که شامل تئاتر وسينما تیراندازیها که در خبر تلویزیون پخش افزون می گشت. بطوری که در روزیکه و استودیو فیلمسازی و جشن هـای شد و يك برنامه ویژه صفحه اول که پیام شاپور بختیار ضبط و پخش شد، گونه خون، مراکز هنری برای موسیقی بررسی رویدادهای ایران بود و آخرین تورج فرازمند مدیرعامل سازمان نا گزیر اصيل، باله، کودکان و… دارای برنامه مسعود بهنود در تلویزیون! و شد خبرهای رادیو را خود بخواند نمایندگیهای تشریفاتی و هم خبری در برنامه یی در باره سانسور مطبوعات از باری، با معرفی وزیران کابینه بختیار خارج از ایران و مراکز بزرگ در علیرضا میبدی. فرازمند که در روزهای آخر شایع شده شهرهای بزرگ ایران، از اواسط بخش این چند برنامه – ازجمله بود وزیر اطلاعات میشود، استعفا داد دوران حکومت شریف امامی، يك خانه | مهمترین آنها فیلم خبری دانشگاه و خواست راهی فرانسه شود که ممکن تکانی بزرگ داشت، يك تغيير روش بسیاری را ترساند، دست كم يك وزير نشد، در نتیجه باوجود استعفای پاره یی اساسی. را به استعفا رساند و شهردار پایتخت از معاونان ـ ازجمله پاشا سمیعی ماجرا با استعفای رضا قطبی را معترض کرد. بنیانگزار آن آغاز شد. تنها مدیرعاملی چند روز بعد با پایان حکومت منصوب شده بود ـ و نبودن افراد، رادیو که این سازمان از بدو تاسیس ـ پیش | شریف امامی و حضور نظامیان و تانك تلویزیون که خبر تلویزیون آنرا به علت از آن که رادیو، تلویزیون آموزشی، در رادیو تلویزیون، شاه حسینی که بی نام | خاموشی برق کسی نمی بیند، تن کشان تلویزیون نابت را ببلعد، بخـود دیده آمده بود، خوشنام رفت. و مدتی وزیر و درهم و مبهم به کار ادامه میدهد و بود. با این تغییر باند قطبی سرگردان اطلاعات نظامی ـ تیمسار سعادتمند تا لحظه یی که این گزارش نوشته میشد خود آنرا اداره کرد شدند، باند جعفریان ـ معاون سیاسی البته سرپرست | اعتصاب نشکسته بود. فراری، باند محمودی ـ معاون دیگر سازمان تورج فرازمند مفسر قدیمی در آخرین روزهای دولت ازهاری پراکنده، باند هدايت ـ معاون فنی . رادیو و مدیر شبکه اول تلویزیون بود که اعتصاب و مبارزات کارکنان رادیو تا فرازمند به عنوان سومین مدیرعامل تلویزیون که میخواستند سازمـان از مدتی کوتاه سیروس هدایت سازمان رادیو تلویزیون مشغول به کار اشغال نظامیان بیرون آید و مستقل و قائم مقام وزیر اطلاعات در سازمان بود شد. در يك ماه خدمت او، تمام مدت بیطرف و واقعگرا باشد؛ برنامه در و دفیل، تا منوچهر آزمون همه کاره | سازمان در اعتصاب بود، گهگاه روزهای | رادیو و تلویزیون قطع شد و چند روز سخت گذراند، روزهای اعتراض وحمله کابینه شریف امامی توانست یکی از بعد رادیو تهران ـ که البته این اواخر كتك و دستگیری و عملیات پنهانی که | تریبون شخصی چند گوینده ـ خبرنگ بستگان خود دکتر ناصر الدین شاه حسینی را در يك انتصاب غیرمترقبه و انتقام | گاه پخش و اخبار را هم در بر می گرفت. بود، برای شعرخوانی و فرستادن پیامهای جویانه، به جای قطبی دشمن دیرینه اش گفتگو با اعتصابیون تا نظامیان بودند خصوصی و … ـ و قرار بود که رادیو بنشاند (ذخیره یی برای روز مبادا؟!) به جایی نمی رسید. تلویزیون بین المللی نیز به این سر نوشت و این زمانی بود که همزمان با آغـاز همزمان با اعلام نامزدی شاپور | دچار آید که باوساطت دولتیان و این جنبش مردم، اعتصاب در رادیو تلویزیون بختیار برای نخست وزیری، سازمان | استدلال که خارجیان در روزهای اعتصاب برای کسب آزادی بیان آغاز شده بود. رادیو تلویزیون و فرازمند مدیرعاملش و تعطیل، به دلایل بی شمار تنها تفریحی شاه حسینی که نخست زیر تاثیر فعالیتی چشمگیر را آغاز کردند و این | که دارند تلویزیون یا رادیو است أشفته و… نگار ماند. بدین ترتیب اينك نزديك ۸۰ روز معاون سیاسی جدید سازمـان دکتر در احوالی بود که اعتصاب پیوسته شد جهانیانی ـ که او هم یار غار و منصوب و آن دودستکی که به تحريك دكتر جهانبانی – حالا معاون اداری و مالی | است که تمام بخش های دستگاه عریض دکتر آزمون و سازمان مربوطه بود ـ و طویل رادیو تلویزیون و توابع از کار بوجود آمده بود، از بین رفت، و جز در برابر اعتصاب کنندگان جبهه گرفت افتاده و تنها پخش با آخرین رمق هایش و شکست خورد، تا به آنان پیوست و فرازمند و معاونش و چندمدیر وچندین با چندتن که بیشتر مـدیـران ( مطلوب و منظور آنها شد و در نخستین تن دیگر، کسی باقی نمانده بود، حتی افراد فنیاند، مشغول کار است مراکز شهرستانها و خارج از کشور وهله دکتر جهانبانی را از معاونت تمام برنامه های تولیدی متوقف ماند سیاسی سازمان برداشت، به خواست و نیز به اعتصابیون پیوستند. ه همه 9 – – 1
خونین در قم در پشتیبانی از پایتخت دست به اعتصاب زدند. در روزهای جنگ و گریز با آیت الله خمینی. ۹ آبان اعتصاب کارگران نظامیان، محل اجتماع کارکنان عتصابی ۲۹ بهمن تظاهرات بزرگت صنعت نفت آغاز شد. کارگران که به سازمان راهشان نمیدادند، تبریز که در آن اغلب بانکها طعمه خواستار، لغو حکومت نظامی و پارك پهلوی تلویزیون بود، آنهم دائم آتش شد و بسیاری کشته شدند. آزادی کلیه زندانیان سیاسی بودند. با حملات گازانبری ماموران پراکنده اسفند و فروردین (۱۳۵۷) این اعتصاب بزودی سراسر مملکت میشد، ولی جالب است که تمام خانه تظاهرات قم و تبریز به شهرهای را فرا گرفت و هنوز ادامه دارد. های اطراف، کارکنان تلویزیون را پناه دیگر مانند تهران، قزوین و یزد ۱۳ آبان ـ از کشتار دانشگاه میدادند و هم بورژواهایی که برخرید کشیده شد. تهران فیلمبرداری شد و شب هنگام از فروشگاه بزرگ پهلوی مشغول بودند . ۱۱ اردیبهشت تهران برای ازتلویزیون پخش گردید و این، چند اما با اینهمه درگیری، كتك و بازداشت نخستین بار صحنه تظاهرات برعلیه روز پس از آن بود که کارکنان کم نبود. و زیر فشار شدید نظامیان دستگاه ظلم و استبداد شد. رادیو تلویزیون در پی اعتصابی دو بار نیز تلویزیونی ها در بهشت زهرا ۱۷ خرداد ـ ارتشبد نصیری موفق، سرنوشت سازمان خود را در اجتماع کردند! رئیس ساواك از پست خود برکنار دست گرفته بودند. شد و سپهبد ناصر مقدم جانشین ۱۴ آبان او گردید. ارتشبد نصیری چند روز تظاهرات بیشتر مردم شهر قرار تهران صحنه جنبش، آهسته آهسته به حرکت افتاد بعد به سمت سفیر ایران در گرفت و بسیاری از ادارات، هتلها، پاکستان منصوب باشد. بانکها، و ساختمان وزارت اطلاعات ۲۱ مرداد ـ در اثر تظاهرات و سفارت انگلستان به آتش کشیده شد. براثر این تظاهرات شریف امامی برای مدت يكماه در آن شهربرقرار استعفا داد. مروری شدید در اصفهان، حکومت نظامی بر رویدادهای يك سال ایران . ۲۸ مرداد ـ سینما رکس ۱۵ آبان شاه برای ملت پیامی فرستاد ودولت نظامی ارتشبدازهاری آبادان در آتش سوخت ودر آن بیش را برسرکار آورد،همزمان با انتصاب از ۵۰۰ تن کشته شدند. ۵ شهریور ـ دولت آموزگار – – – شریف امامی به نخست وزیری رسید. 1 ودارودستهاش معزول شدومهنـدس مطبوعات آغاز گردید. دولت نظامی واحـدهـای بـزرگ مطبوعاتی آشغـال شـد واعتصاب ۱۱ آذر ـ با شروع ماه محرم بانگ الله اکبر از پشت بامها بعد ۱۶ شهریور – تظـاهـرات از ساعات حکومت نظامی برخاست بزرگ سیصد چهارصد هـزار و مردم اعتراض شبانه خود راعلیه نفری در تهران. دولت و حکومت نظامی آغاز کردند. ۱۷ شهریور – پگاه رادیو ۱۹ و ۲۰ آذر بزرگترین ایران اعلام کرد که در ۱۲ شهر تظاهرات تاریخ در ایران برپا شد تهران، تبریز،قزوین، کرج، مشهد، و تنها در تهران حدود ۲ میلیون نفر قم، اهواز، کازرون، شیراز،جهرم، ودر سراسر کشور حدود ۸ میلیون آبادان و اصفهان حکومت نظـامی نفر دست به تظاهرات زدند. مستقر شده است. اما مردم بیخبر شنبه ۱۶ دی ـ دولت شاپور که خود را برای تظاهرات أمـاده بختیار روی کار آمد و همزمان با در يك سال اخیر، حوادث در میکردند و از ۷ صبح در میدان آن اعتصاب ۶۱ روزه مطبـوعـات ایران، چندان به سرعت و پیدرپی ژاله جمع شده بودند،قتل عام شدند. شکست. آزادی قلم در اثر مبارزه یی تهران، تبریز، پیگیر واصیل که ملت ایران بارن و مهر اتفاق افتاده است که هیچکس اسها را دریاد ندارد ودر يـك مـراجعه اصفهان، شیراز و قم دست به همگام بود، به دست آمد. باورنکردنی می نماید. اغراق نیست اعتصاب عمومی زدند و به دولت یکشنبه ۱۷ دی ـ اعلام عزای اگر گفته شود، حوادث به تندی باد عراق که با آیت الله خمینی سر عمومی از سوی جبهه ملی ایران می آیند و می گذرند وهرروز خود ناسازگاری داشت اعتراض کردند. دوشنبه ۱۸ دی ـ اعلام عزای آبستن حوادث تازه ای است. نگاهی ۱۸ مهر – حضرت آیت اللـه عمومی از سوی پیشوایان مذهبی به تاریخ وقایع و حوادث يك سال خمینی، پس از تبعید از عراق وارد اخیر عبرت آموز است: مطبوعات بزرگ پاریس شد. ۱۷-۱۹ دی ۱۳۵۶-تظاهرات _ – ASPILO

حمایت شما از روزنامه‌های ایرانی ضمن دسترسی به نسخه‌ی کامل نشریات، ضامن بقا و تداوم تلاش ماست.
Become a patron at Patreon!