نسخه آزمایشی شامل 218,992 واژه

تهران مصور:ش۸:س۳۶

اختلاف دانشگاهیان با دولت فعالیتهای آموزشی آغاز شد انقلاب می تواند بجامعه دانشگاهی ایران روسا و مدیران و واگذاری اداره امـور سرانجام فعالیتهای آموزشی دانشگاهها بدهد و اگر چنین نشود بساکه تغییری بنیادی دانشگاهها از مسائلی بوده که از مدتها پیش، و موسسات آموزش عالی کشور، پس از حدود کیفی در دانشگاهها رخ ننماید. آنها می پس از تقدیم لایحه کذائی استقلال دانشگاهها شش ماه تعطیل، شنبه گذشته در میان موجی گویند حال که وزیر جدید علوم و آموزش به مجلس، در زمان صدارت دکتر نهاوندی و از اختلافهای آشکار برسر شیوه اداره عالی منصوب شده است، براساس قولی که اعتراض استادان، مورد توافق قرار گرفته مراکز آموزش عالی، آغاز شد. مهندس بازرگان، نخست وزیر دولت موقت بود و اکنون، این وضع نوعی رجعت به گذشته دانشگاهیان بر این اعتقادند که اداره انقلابی داده است، روسا و مدیران باید است. دانشجویان پیشگام دانشگاههاومدارس امور دانشگاهها، متناسب با شرایط انقلابی انتخاب شوند. عالی نیز که نقش فعالی در حرکتهای سیاسی کشور و برای پیشگیری هر نوع بازگشت به اختلاف میان دانشگاهیان و بویژه چند ماهه اخیر داشته اند طی بیانیه ای این دوران سیاه گذشته، دوران پژمردگی وزوال استادان عضو سازمان ملی دانشگاهیان ایران انتصابات را غیر دموكراتيكدانسته اندوطرحی استعداها، به جای واگذاری به يك فرد معين با مدیران انتصابی و به نحوی دولت، تاکنون برای اداره دانشگاه از طریق شوراهای موقت منصوب شده از سوی دولت و یا مقامهای در چند دانشگاه، به طور آشکار عنوان شده ارائه داده اند. بالا، میبایست به شوراهای منتخب دانشجویان، است. دانشگاهیان پلی تكنيك نيز با تشکیل کارمندان و استادان واگذار گردد. دولت سازمان ملی دانشگاهیان ایران شورای استادان این دانشگاه و واگذاری نیز ظاهرا و در حرف با این طرح مخالفتی (دانشگاه تهران) با صدور اطلاعیه ای تاکید قدرت و مسئولیت به آن، به طور آشکار با ندارد، اما در عمل مغایر با این شیوه رفتار کرده است که در انتصابهای انجام شده هیچ انتصاب دکتر فریداعلم به سمت سرپرست و برهمین اساس پرسشهایی را به طور نقشی نداشته و ندارد. این سازمان در اطلاعیه موقت این دانشگاه مخالفت کرده انـد موقت برای اداره امور دانشگاهها، سامان خود یادآور شده است که چنین انتصابهائی بر اساس تصمیم استادان، کارمندان و استادان دادن به وضع آموزش و تدوین آئین نامه ها آزادی، استقلال و دموکراسی دانشگاهی را این دانشگاه شورای موقت عهده دار مسئولیت اساسنامه های جدید برگزیده است. به خطر خواهد افکند و راه را برای بازگشت دانشگاه و تدوین اساسنامه آئین نامه ها و دانشگاهیان معتقدند، دموکراتیزه شدن مجدد استبداد و خودکامگی در دانشگاهها برگزاری انتخابات برای تعیین شورای محیط های دانشگاهی، انتخابی شدن مدیران خواهد گشود. یکی از اعضای این سازمان هماهنگی دائم کارمندان، دانشجویان و استادان می کند و مسئوولان، از حداقل دستاوردهایی است که در دانشگاه تهران گفته است: انتخابی شدن خواهد بود. > 9.
همه تطهیرشدندجز کارکنان رادیو تلویزیون به صراحت باید گفت که کارکنان به رادیو تلویزیون مطلبی نخوانیم. درروزنامه ای سازمان رادیوتویزیون از بدشانس ترین و در خواندم که «رادیو تلویزیون را تصفیه کنید عین حال صبورترین مردم این آب وخا کند. نویسنده این مقاله ضمن پرت بودن از اوضاع در دورانی که خوان نعمت «قطبی» و احوال فکر می کند که آقای قطب زاده الك گسترده بود هرعزیز دردانهی فرنگ رفتـه ای دستش گرفته تا ریزودرشت را غربال کند وارد ایران میشد یکسره به سراغ «جام جم» غافل از اینکه خود ایشان هم میهمان ناخوانده ای می آمد و جالب اینکه بلافاصله با حقوقی است. متناسب و منشی خصوصی گوشه ای را برای بقول یکی از دوستان: خـوردنـد خود غصب می کرد، انگار از پدر به او ارث چاپیدند، بردند و حالا مکافاتش را کارکنان آنچه در اداره دانشگاهها کاملا تازه رسیده، به حکمرانی مشغول میشد. است، حضور دانشجویان و کارمندان در سازمان رادیو تلویزیون باید پس بدهند. اویسی را فراری دادند، و بجایش کنار استادان است. تاکنون حتى استادان در آن زمان کارکنان رادیو تلویزیون هیات علمی نیز آنچنان که باید در دانشگاهها | بیشتر با این گونه اشخاص روبرو بـودنـد فلان پاسبان را گرفتند، به «قطبی، اجـازه اشخاصی که از حداقل شعور کاری بیبهره خروج از مملکت دادند وبجای او تقی روحانی بودند و ادعاشان به عرش خدا میرسید. و مرتضی لطفی را به زندان انداختند! زمینها | نقش تعیین کننده نداشتند. مقامها ومسئوولان از بالا، از سوی وزیر علوم و دولت انتخاب میشدند. و به همین دلیل نیز رقابت زیانباری را در ثبت اسناد این مملکت به نام خود و نبود معیار در گزینش مـديـران و اعوان و انصارشان به ثبت رساندند، ازبانكها در گرفتن پست و مقام و دستگاه بوروکراسی | مسئولان به اندازه ای در این سازمان قوت ارز خارج کردند و بالاخره در همین عریض و طویلی به جـای رشد آموزش و گرفته که هیچ ضابطه ای ملاك كار نبود. و «ظلم گستری، سابق که کاریکاتوری از پژوهش، در دانشگاهها ایجاد شده بود. رابطه بود که در تمام ابعاد جای داشت. دادگستری بود، حق را ناحق جلوه دادند اما دانشگاهیان، دانشجویان و کارمندان بتدریج ارزشها از بین رفت. بطوری پاره ای از همین ارتشیان غیور بودند که از میخواهند این معیارهای زیانبخش گذشته را که دیدیم، نویسنده، گوینده شد، گوینده تاج و تخت کیانی پاسداری می کردند، وجملگی شکنند، میخواهند معیارهای نوینی | قلمزن و تهیه کننده بخود جرات داد که در خدمت آریامهر بودند. حالا چه شد که جایگزین آن کنند. دانشگاهیان در درون بنویسد و هم بخواند!! يك روزه بعداز انقلاب همه آنها تطهیر خویش انقلاب کرده اند، میخواهند بنیادی و این دخالت در کار بجایی کشید که شدند، به جز کارکنان رادیو تلویزیون!! درهم در زمان «قطبی» عدهای نورچشمی دیگر با رسالتی دیگر را پی ریزی کنند حاکم برسرنوشت خویش باشند. اختلاف دانشگاهیان با دولت، به نظر هزار و به روایتی ۹ هزار کارمند! تمام معیارها و ارزشهای شناخته شده هر کار، در سازمان بهم ریخت. و سازمانی شد با ۸ فرنگ رفته کارها را قبضه کرده بودند و به کسی اجازه دخالت نمیدادند و در نتیجه برس میرسد جز با توافق دولت و واگذاری قدرت جالب اینجاست هر نخست وزیری بسیاری از استعدادهای درخشان در بطن خفه به دانشگاهیان امکان پذیر نخواهد بود و از کار آمد، روی سخنش با کارکنان این شد و حالا گروهی از هواداران جنـاب آنجا که فعالیتهای آموزشی در ارتباط | سازمان بود. نخست وزیری در دوران حکومتش، قطب زاده که روزبروزهم تعدادشان زیـادتـر مستقیم با مسائل یاد شده است، پیش بینی | این سازمان را «لانه زنبور» خواند. دیگری میشود. فضای کار را بر کارکنان این سازمان میشود تا حصول توافقی در این زمینه و آمد و با رقم ثابتی گفت که ۷۰ درصـد تنگتر می کنند. روشن شدن وضع دانشگاهیان و حضور | کارکنان این سازمان ساواکی و جاسوسند! پخش نکردن بسیاری از رویدادهای دانشجـويـان، استادان و کارمندان در و چنان چماق تکفیرش را بر فرق کارکنان مملکتی که خوشایند جناب قطب زاده نیست، م گیریها، دانشجویان به سادگی در بیخبر از همه جا کوبید که هنوز سرو وكلهی باردیگر سرو وكله عفریت سانسور – آنهم از کلاسهای درس حضور یابند و فعاليتهـا بسیاری از آنها زخمی است! دیگری گفت نوع بسیار خطرناکش ـ را نشان میدهد. آنچنانکه باید از سر گرفته شود. از مسائل که این سازمان لانه فسادست و سرانجام براستی که . چه صبورند کارکنان این دیگری که هم اکنون در دانشگاهها مطـرح جناب قطب زاده در سخنرانی تاریخی ومبسوطی سازمان. دیدیم که همین کارکنان صبور است، کمی وقت برای جبران دروس عقب که در محوطه سازمان ایراد کرد، ادعا کرد چه مبارزه طولانی و پرشکوهی را در دوران افتاده است. برهمین اساس بسیاری از که ۷۰ درصد کارکنان این سازمان زائدند، طاغوتی علیه استبداد و اختناق و ممیزی برپا دانشگاهها و مدارس عالی از هـما كـنـون ایشان درعین حال سازمان رادیو تلویزیون را کردند. موافقت خود را با ادامه فعالیتهای آموزشی متعلق به پابرهنه ها دانست! و ایجاد ترم تابستانی اعلام کرده اند. روزی نیست که در روزنامه ها راجع > 9 M بادشان گرامی باد. 9 کارمند رادیو تلویزیون ه ۱۱
زیرفروبین دامغان و شاه عباس مخصوص این کارساخته شده است. این افراد اعضای ساواك، يا وابستگان به جالب اینکه این آپارتمانها، معمولا به نام معاونان آقایان اجاره شده است. که نامه دکتر مصدق، خانه شریف امامی را نجات داد. جریان قضیه بدین قرار است: پس از آنکه از طرف کمیته انقلابی خانـه شریف امامی نخست وزیر اسبق مورد بازدید قرار گرفت در زیرزمین، کتابخانه مفصلی همزمان با فروریختن آخریسن | نقش آنها را نشان می دهد. وجود داشت. اولین بار خانم ایشان در منزل | سنگرهای رژیم طاغوتی، نگرانی اصلی از آن کشف ۸۰۰ میلیون ریال پول نقد نبود و افرادی که مراجعه کردند نمره تلفنی | هنرمندان و بخصوص نقاشان بود که چون | و ارز ـ فرانك و دلار ـ درمحل پنهانی خانه بافی گذاشتند که به محض مراجعت خانم با | زیر حمایت فرح بودند، بیم آن میرفت تا | عباسعلی خلعتبری وزیر پیشین امور خارجه | آن شماره تماس برقرار سازند. این کار این نظام به يك چوب رانده شوند. و فرد مورد علاقه هویدا، از داستانهای رژیم بوده اند. در عملی شد و بعد در حضور دکتر مهدی شریف همت معصومه سیحون در این میان | هیجان انگیز هفته گذشته بود. امامی برادر مهندس شریف امامی و خانم | کارگر افتاده، او با جمع آوردن نقاشان ماجرا را یکی از پیشخدمتهای خانه | ایشان بعضی از اسناد و مدارک را به وسیله تنگدستی که در همهی این سالها موضوع | خلعتبری فاش کرده و به اطلاع کمیته امام وانت باری خارج ساختند، از جمله کـار | بیعدالتی بودند واز «نورچشمی»ها نبوده اند، | رسانده و گفته است که پشت کتابخانه صندوق مخصوص که بعضی از اشیاء از ر فراهم آوردن يك نمایشگاه دائمی وادامه | «آقا» تکمه یی است که به يك پستوی بزرگ قبیل کلکسیونهای مختلف آن به کمیته | دارکه: شکیبا، حاجی زاده و کلانتری از | راه می یابد. برده شد. ولی روز بعد تلفن کردند و تمام نقاشان. کاوه گلستان، و محمد صیاد در شبیه این پستو، در کاخ نیاوران لیز را سالم پس دادند. در گاوصندوق شریف آن، فعلا، حضور دارند، وسایل حضور مسئول | کشف شده که گفته میشود به راهروی امامی دستخطی از دکتر محمد مصدق برای و متعهد نقاشان در جریانهای سیاسی اخیر | ختم می شود، که به ساختمـان ساواك در دکتر عبدالله معظمی رئیس مجلس وجـود را فراهم آورده است. سلطنت آباد میرسد. داشت که بعد از بر کشتن از شورای امنیت از جمله اسرار مالی وافتضاحاتی خلعتبری از آن کسانی بود که به نوشته شده بود و در این نامه دکتر مصدق که فاش شده است، در ارتباط تمـام | چشم خیلیها، از جمله رئیسش هویدا، آدم از ملی شدن صنعت نفت که مجلس آن را امپراتوریهای مالی با یکدیگر است، که | سالم و در نتیجه بی پول می نمود. تایید و تنفیذ کرده بود با عباراتی شیوا | همگی سرانجام در يك نقطه بهم میرسیدند، گفته می شود، يك خبرنگار آلمانی سپاسگزاری کرده بود. و آنهم تشکیلات اشرف پهلوی است که | کشف کرده است که دکتر اقبال، مونس قضیه از این قرار است که دکتـر پشت سر تمام افتضاحات بوده است. جالب | انیس شاه که داستانها درباره او در کتاب معظمی برادر همسرشریف امامی از بنیان گذاران اینکه در تمام سالهای اخیر، «بوی فرند»های | ثريا – ملکه سابق – آمده که نقش اصلی جبهه ملی بود و بعد از آیت الله کاشانی خانم به عنوان مدیر عامل وسرپرست موسسات | او را نشان میدهد، برخلاف تصور همگی رئيس مجلس شد و چون همسر و اولادی مختلف در خدمت سازمانهای گوناگون | چندان فقیر و تهی دست هم نبوده است. نداشت، اسناد سیاسی او به خواهرش سپرده بوده اند. این خبرنگار فاش کرده است که داشتن عشرتکدههای متعدد، باوسایل | دکتر اقبال صاحب چند کارخانه کاغذسازی گفته می شود، علاوه بر لیست ۵۰ لہوولعب و مواد مخدر، از جمله خصوصیات | در اسکاندیناوی و آلمان وسهم بسیار دريك نفری که توسط صادق قطب زاده سرپرست مشترك اين سازمانها بوده است. کارخانه سازنده کارخانه کاغذسازی در سازمان رادیو تلویزیون اعلام شد از این داستانهای مربوط به «مار کـوس | دانمارك بوده است. سازمان اخراج شده اند، فهرست ۱۷۰ نفری معشوق یونانی اشرف و پالانچیان مقاطعه کار البته معلوم نیست که اینها متعلق دیگری در راه است که بیشترین چهره مشهور و خوش سیمانی که چند سال پیش | به خود او بوده، با ولینعمتش. های نامدار این دو وسیله را دربر می گیرد. در يك حادثه مشكوك درگذشت و… از آن درمیان همین ۵۰ نفر نیز نام چند تنی جمله است. میشد. عجیب به نظر میرسند، از جمله: فریدون فرح اندوز، شهواز و کیمیاوی. که دو نفر اخر عضو شورای موسس اتحادیه کارکنان انـد زیباترین مجموعه وسایل وادوات در چندین و چند نقطه تهران | سکسی درخانه سهراب محوی، آجودان عشرتکدهها و خلوت خانه هایی کشف شده | شاه از افراد نزديك به دربار پیدا شده، او است ـ آنهم توسط صاحبخانهها ـ که برای همان کسی است که چندسال پیش ازدواجش ولی فرحاندوز از جمله کسانی است که از وزیران و صاحبان مقام در رژیم پهلوی اجاره | با پرویز صفاری ـ دو مرد! ـ در «کی کلاب دوران شریف امامی در اعتصاب بودنـد. شده بود، تا بتوانند دور از چشم سروهمسر | سروصداها براه انداخت. اعتراض کارکنان هم بیشتر از آنجهت است به کارهای پنهانی بپردازند. این آپارتمانها منقلهای طلا، اتاقهای آیینه یی و که علت اخراج افراد توضیح داده نشده، و معمولا در وسط شهر قرار دارند و گفتـه | وسایل سکسی بلور و مطلا از جمله وسایل این توهم برای بعضی پیش آمده که همهی میشود که در ساختمان ۱۰ طبقه در خیابان | به دست آمده است. – –
BM LA رهبر انقلاب ایران، پس از ۱۶سال آیت الله در قم… روحانیان، روز پنجشنبه ۱۰ اسفند مـاه فراق به سر آمد می آورد و شاه را نصیحت کرد که از کردار دوری از شهر مقدس قم، مركز قـدرت ناسزاوار خویش دست بشوید اما اونشست و پایه های حکومت خویش را سست کردتا به آن بازگشت و روح جداشده به تن باز آمد بدانجا که مردم از این سرزمین بیرونش و مردم قم و همهی شیعیان ایران شادیها کردند. کردند. آیت الله خمینی چون از قم تبعيـد قم همان شهری است که آیت الله میشد رهبر شیعیان ایران بود و چون خمینی ۱۶ سال پیش در آن به نفوذامپریالیسم بدانباز آمد رهبر انقلاب ایران، رهبر همه آمریکا تاخت و برای مردمان گفت که این ایرانیان، رهبرهمه وطندوستان، رهبر همه غول با عوامل دست نشانده اش چه بر سر ایران آنها که با امپریالیسم درستیزند.
b
اسامی تشانجات از اتعا شرق و غرب است ( – کارکنان پالایشگاه نفت اصفهان الا اسلام امامی به پایگاه انقلاب خوش آمدیکومند www
مقالات واژه می ترساند… سطر، تیره پشت را در آغاز، کلمه بود می لرزاند. نوشتار، واژه، خواب از چشم قدرت می رباید. شورشها، واژه به واژه، ساخته شده اند. انقلابها، از انفجار کلمه آغـاز کرده اند. جادوییست در این کلمه، جادوی آزادی… تقـدسیست در واژه که هیچ تقدسی از آن بی نیاز نیست. خطری است در کلام برای قدرتها. چیست در کلمه که میترساند؟ در سطر، چه چاشنی انفجاری است که قدرت، حتی قدرت برآمده از درون انقلاب، از آن در بیم است؟ يك حكمت فرانسوی می گوید: «تنها حقیقت است که مجروح می کند، آری، حقیقت، پای قدرت را میخلد، حقیقت درفوران واژه، زبان می گشاید. اندیشه، بی واژه، اندیشیدنی نیست…. قدرتی که از کلمه مجروح میشود، از حقیقت مجروح شده است، و قدرتی که از حقیقت مجروح میشود، قدرت بیحقیقت است. قدرت راستین، قدرتی که به خود مطمئن است، قدرتی که میداند از بطن توده آگاه برآمده است، از واژه نمی ترسد، از سلاحی که تا همین دیروز، تا پیش از گشوده شدن دژها و پادگانها، برای انگیختن توده به کار میبرد، وحشت نمی کند، مگر آنکه ریکی به کفش داشته باشد. چیست در کلمه که جادو می کنـد که آزاد می کند، که جادوی آزادیست؟ در کلمه، فریاد است، در واژه، بانگ اعتراض است، موج خواست و نیرویطلب است، در کلمه، اندیشه ست، واندیشه، ارتباط برقرار می کند. کلمه، غريو مظلومیتیست که دیگر نمیخواهد مظلوم باشد، نمیخواهد ظالم را حتی در جامه سرنگون کننده ظلم، بپذیرد. ظالم، ظالم است، در هر جامه یی. آغاز کلمه بود… در چیست در کلم بوده نگاه در لحظه لحظه تاریخ، کلمه کنید به آتشفشانهای جهنده تاریخ. همه آنها از کام کلمه جهیده اند. انقلاب کبیر فرانسه، با واژه های مقدس «روسو» و «ولتر و «منتسکیو، شکل گرفت. «لویی»ها حنجره میفرسودند که این واژه گزاران، توطئه گرند، به روح فرانسه خیانت می کنند، وحدت ملی را شرحه شرحه می کنند، چنین می کنند چنان می کنند، بگیریدشان، بکشیدشان. حنجرهها فرسود و آزادی، در قالب واژه های واژه آوران، گردباد شد. همه پیامبران آزادی، واژه را به خدمت گرفتند، با واژه، آرای خود را، حقیقت خود را، به مردمان رساندند و هر رگز از ممیزیها، از ساواك هـای پیـدا و ناپیدا نهراسیدند. ۱۶ حسین مهری واژه پیروز است و واژگان، آیت همه آیتها. هیچ آیت دیگری درخور ارزش گزاری نیست، زیرا تنها در واژهها، همه آیت، همه حقیقت، میدرخشد. قدرت می ترسد از واژهها، می ترسد از آیت آیتها، می ترسد از حقیقتها. پس جهل انباشته، «بسیارتر از بسیاران»، تعصب رایج را به حان واژه گزاران می اندازد، سنگ را میبندد و… قدرت می ترسد که واژه، مچش را باز کند، می ترسد، پس سانسور نوشتاری و دیداری و شنیداری را به جان واژه می اندازد. به گمان خود، این چنین، حقیقت را خفه می کند و به بقای عمر خویش می افزاید. بینوا، سرنوشت اسلافش را نمیبیند نمیبیند خودکامگان چگونه در خون می تپند یاچگونه دربدر هر رباط و کاروانسرا میشوند. امان ازقدرت. چه فاسد کننده ست، چه دگرگون کننده ست. سرشت قدرت، تباهی آور است. درست همان را که تا دیروز مویه می که
که می ترساند؟ کرد که اختناق است و شهربندان و نفس از هررده و هر گونه، می روند، بایدبروند… تایید خود را از اجتماع زبان دار می گیرد. | سوزان، آری، درست همو را در مسندقدرت، تو به کلمه ایمان بیآور. سحری در کلمهست رژیم نجیب، خود را قیم و مردم را صغير به سایه تازه یی تبدیل می کند، به شبحی آزادی که قدرت نمی تواند آن را به زنجیر کشد، نمیداند، قرنطینه نمیسازد، بهداشت روانی کش، درست باهمان بهانه های سلف. لاجرم، سحر ارتباط، سحر هم فکری و همدلی تجویز نمی کند شستوسوی مغزی نمیدهد، هر کس که نفس کشید، عامل است و دست سحر اتفاق. پرورد… بدابر روحیه که با جا به جا شدن نظامها همان میماند که بود. آری، قدرت فاسد می کند، متفرعن تو از میان آنها یکی را می توانی بر گزینی، | نکرد، به ساختن سلاخ خانه فکر وکشتارگاه واژه نمی پردازد، مردم را شنونده و سربهراه . آری. خودکامه، در هر لباس و هر نمی خواهد، ترافيك دوسویه برقرار میسازد، مردمی که ی کند، خودبین و لجوج ويك دنده وخودکام یا برنگزینی و چیزی تازه آوری. می کند و يك روز چشم می گشایی و میبینی که جنگ با دیکتاتوری در میان نبوده است، پایگاه همیشه می گوید: «همین است که از بیم چند قارچ سمی، کشتزاری را کشت يك ديكتاتور با دیکتاتور دیگری گردگیری هست، میخواهی بخواه، نمیخواهی نخواه». نشده رها نمی کند، او دستهای خود را برای | می کرده، میبینی همه امیدت برباد رفته است، می گوید: در راه بیشتر نداری. سئوال را میخواهند بدانند به کجا می روند میبینی دکترینی به دکترین دیگری جای من مطرح می کنم. تو تنها باید بگویی آری، و چه چیز در انتظارشان است و کدام شورا سپرده است، میبینی در هیچ نظامی، زبانت یا نه… می گوید: من می گویم آری، تو نیز با چه چهره هایی درباره آنها تصمیم می گیرد، گشوده نبوده است وافسوس می خـوری، راهی نداری جز آنکه بگویی آری. رو می ی کند، میداند که نهانکاری، ریشه اش کامت تلخ میشود و دل میبری، دل میبری وبدبختی تو از آنجاست که خودت، با را میسوزاند، نه فقط ریشه او را، ریشه امید از هر برخاستن و برخیزاندنی. فریادهایت، او را آورده یی. تو با گامهایت | ملتی را اما نومیا نباید شد. در همگامی با گامهای دیگر، او را خواستی. اگر جز این شود، مردم دست به اسلحه میبرند: واژه هایشان را از نیام بیرون می آن یکی را تو نیاورده بودی. از اين يك كه نومید نباید شد، زیرا واژه حضور دارد. ماشه اش را بکش. قدرت می کوشد خود آورده یی انتظار بیشتر داری و هیچ به آورند واژهها، اگر نتوانند مستقیم سخـن واژه را پوزه بند زند، خبر را غربال کند، دست نمی آوری، سهل است، بسیار چیزها از گویند، لباس مجاز واستعاره میپوشند، و تصویر خود را برصفحه نشان دهد، سهام دست میدهی ردستافسوس می گزی تو خود آنگاه واژه، چاشنی انفجاری پیدا می کند کشیهای بیفردایش را در این یا آن رسانه، اختر خویش را بدکردهایی واز فلك چشم ضربه میزند و می گریزد، همه جا به پیچ در بخشهای گوناگون، همانند سلف، به رخ نيك اختری نباید بداری. کشد، می کوشد با افترا، واژه را از میدان با این همه نومید نباید شد. ماشه طنز و هزل برتن می کند، هزار فن و ترفند به در کنـد، امـا واژه از حرکت | کلام را بکش. خودکامگان، اجتماع بی زبان به کار میبرد، به روزنامه شفاهی تبدیل می نمیماند، پویه و پویندی در واژه ست که چون میخواهند و تایید خود را در زبانهای بریده شود که تیراژ تیراژهارا دارد، همان روزنامه یی خود انسان، خاصیت جان به در بردن دارد، آیاء وسخنهای خاموش شده میجویند، اما تو واژه که در روزهای نهضت عليه سفاك، بيچاپخانه | سخت را می گذراند، جان سخت است، ربع را از دست مده. این اندیشه تست، بیراژه، و بی هیات تحریریه، خبرها را در چشم برهم قرنهای خودکامگی را از سر می ی گذراند زدنی، به سرعت برق و باد، پخش می کرد و اندیشیدن و در رابطه بودن ناممکن است. چالاك از هر معرکه می جهد و برخصم آزادی، نگذار واژهات را به سکوت تبدیل کنند. باك چريكوار، پیاپی ضربه بر تیره پشت رژیم می توند، پتك می کوبد… مدار. اجتماع زبان دار، به زانو در می آورد و می کوفت. واژه هایت را به جان نگه دار، برادر. با واژه، با کلام، با نوشتار، بی که چگونه آن سفاك را، آن نانجیب دیدیم نومید مشو. انقلاب تو در راه است. سرود ترین رژیم را، به زانو در آورد. حرمت نمی توان بود. حرمت را، حرمت را، حرمت را… در برابر واژه، حرمت را نصب رژیم نجیب، نظام دمـوکـرات منش، تر از دور دست به گوش می رسد. دیکتاتورها تبدیل میشود، لباس شایعه میپوشد، جامه | آزادی، عین سازید. 9 – از چون و چرا بازخواست نمی هراسد، از واژه، «این است که هست، را تغییر محاسبه باك ندارد، دباغخانه سانسور نمی میدهد. واژه می گوید بسیار چیزها هست که سازد و اگر دباغخانه اش، سکوت برقرار Wasoone
آنکه حجت دارد، از آزادی بیان باکی ندارد ـ امام خمینی سخنی با اطرافیان امام میگویند پیرامون رهبر بزرگ انقلاب، امام خمینی، دو حلقه است، به عنوان مشاوران و پیرامونیان امام. نخست «حلقه پاریس»: بنی صدر، قطب زاده و دکتر یزدی. دیگر «حلقه تهران» آیات: دکتر بهشتی، خلخالی، ربا نی نژاد، هاشمی رفسنجانی و… به پیروی از امام که آزادی را و آزادی بیان را به ما ارمغان دادند. و با تاکید بر بزرگی رهبری انقلاب، که تاریخ گواه آنست و ماهیت انقلاب ما ، که اسلامی است. سخنی دارم با «حلقهی پاریس» و «حلقهی تهران». مسعود بهنود _ با: حلقهی پاریس در نیمه راه انقلابیم، گام نخست که این هردو، نه کاریست خرد. تنها از دلارهای نفتی در تبدیل شدن به جامعه یی ویران کردن نظام استبدادی و مظاهر آن رهبری کار اندیش و آگاه و دردشناس مصرفی، در مادی گرایی، در ثروتهای صوری، بود، می رود تا پایان پذیرد. گام دیگر ساختن بر می آید، نه اینکه از جلا و شفافیت رهبری در رفاه کاذب و مخدر. در پرتقال لبنانی، در جامعه یی آزاد، مستقل و نیرومند است که نمی کاهد بل بدانقدر می بخشد و معیاری پنیر بلغاری، در گندم آمریکایی، در برنج در آن عدالت جاری باشد. از آزاداندیشی و گذشت انقلابی به دست پاکستانی، در پیکان انگلیسی، در یخچالها، در این گام دوم. با حفظ «وحدت کلمه»، میدهد، که می تواند بود. تلویزیونها، در فرهنگ بسته بندی شده سرمشق با ادامه دادن به پیروی از رهبری، باید از امام در قم تاکید دادند: «آن که حجت غربی، در نوجوانان موتورسیکلت سواری که جان مایه گذاشت و در کار ساختن بود. دارد، از آزادی بیان نمی هراسد» و این همان همه فکر و ذکرشان دانستن زندگی «مبارزه منفی» که پاره یی از روشنفکران و است که از رهبر بزرگ چنین نهضتی چشم خصوصی هنرپیشگان سینماست، در کوچاك خرده گیران حرفه یی، آنها که «به به» گدایی انتظار بودیم. ما آزادی خود را باز یافته ایم، در مردشش میلیون دلاری، در قهرمانپروریها، کنند و شجاعتی موهوم را به خودنسبت که نه فقط خوف انگیز نیست، بل راه بر تفرقه در… بود. میدهند، در پیش گرفته اند، حرکتی ضد اندازان میبندد. رژیم طاغوتی، تمام کوشش خود را در انقلابی است. سکوت و سکون ما فرمـان جهت نگهداشتن ایران در حالت يك جامعه مرگ انقلاب ما و بازگشت طاغوتیان ـ اگر نمايش يك فيلم در تلویزیون – بانام مصرفی بیهویت و در فقر کامل فرهنگی نه پیشینیان همپالگیهایشان را میدهد ـ بر دروازه های تمدن بزرگ ـ، سخنرانی آقای بدون آزادیهای بدیهی انسانی به کار گرفت بنی صدر درباره فقر تغذیه در ایران و… تصویر جامعه امروز ایران را، که ما مباد! آری… انتقاد، رسالت ماست برای نشانگر آنست که سالها دوری از ایران و جنبش مردمی، بندهایش را گسست، اسراف نمودن راه از چاه و دین ماست به توده هـای آشنایی با مسایل این جامعه از طریق نوشتهها و زیاده روی در مصرف، پولدوستی و… واقعی ستمدیده یی که رهایی خود را در این انقلاب و تجربیات دیگران، امکان ارزیابی دقیق، می کند، نه اصرار در فقیر نشان دادن آن و دیده اند و جان و دل به آن سپرده اند. وانجام بررسی بیغلط و نگرش عمقی مسایل این یا ثابت کردن فقر تغذیه افراد جامعه. وظیفه یی در برابر رهبر است. رهبری که در جامعه را، از میان برده است. مساله در آنجاست که جامعه این هفته، به دونشانه از بزرگ اندیشی و دردبزرگ جامعه امروز ایران، نه در پروار بندی میشد تا هر چه بیشتر مصرف کند، آزاده پروریاش برخوردیم: نخست اذن آن خانه های کوچک، گودهای جنوب شهر، اتاقهایی کشاورزی ویران میشد تا هر چه بیشتر پول که نخست وزیر منتخب، از کمیته های امام که در آن چندین نفر سکنی دارند، بل درموارد نفت به مصرف خرید مواد غذایی برسد – خرده گیرد و از تندرویها و افراط گراییها دیگری است که خطر آن بیشتر، درد آن البته آنچه ازهزینه تسلیحات میماند ـ مساله است. نکوهش کند، دیگر سفر امام به قم، که جانگزاتر و آثار اجتماعی آن هراسناك تر تهران بزرگ، در جنوب شهر آن نیست. نشانه روشنی است برای دور کردن عواملی خانههای كوچك و مردماني فقيـر از دور دولت که می توانند، از شتاب انقلابی ایران ما، در این سالها ـ و به ویژه تنها از آن ایران نیست. در نيويورك و دولت موقت بکاهند. در سالهای بالارفتن قیمت نفت و فراوانی واشنگتن و لندن و پاریس ورمو… هم نظیر ***
دلنگرانی روشن اندیشان، از اطرافیان امام است. ه نام رهبر انقلاب عزیز تر و بزرگتر از آنست که بگذاریم، کسی . پشت آن پنهان شود. آنها را می توان یافت که شایددرخانه هایشان تلویزیون رنگی و مصرف سریع واردات که در یخچال گوشه اتاق مواد غذایی کم آب وبرقو یخچال و تلویزیون پیدا نشود و فیلمهای تبلیغاتی و مخدر غرب، جوانان ما نیست. پدر سه سال مریض وزمین گیر است، را از کتاب رو گردان کرد و تنبل وپولدوست اما در بغل مادر طفل ۳ماهه دیده میشود، در حیاط و در کوچه کثیف دهها طفل درهم در جلو خانهشان يك پيكان. به خیابانهای پر از اتومبیل نگاه و مصرف کننده و بنده رفاه بار آورد. کنید، بقالیهای پر از اجناس فرنگی جوادیه از آن روز که مصدق كبير، مصائب می لولند، بیش از آن که نشان از بیعدالتی را ببینید، بدهکاری مردم طبقه پائین را به فقیران ایرانی را در دادگاه لاهه مطرح کرد اجتماعی باشد، یادگار دوران اختنـاق و شرکتهای تعاونی برسر خرید مبل وفرش و ایران آزمایشگاه فقر جهان بود، دیری «استثمار فرهنگی» است. و لباس در نظر بگیرید به آمار دیدارهـای گذشته است. امروز دیوارخانههای غمزده درآمد ایران از راه نفت، که همهی گروهی – تورهای مسافرتی – نظری بیندازید، کاهگلی جنوب را ورقههای غـذای آن در راه ایجاد تورم مصنوعی و بالابردن بیشتر کارمندان، کسبه، کارگران و ارسالی برای کارشناسان نظامی آمریکائی قدرت خرید کاذب همگانی ومصرف دیوانه وار ساکنان جنوب شهر را در آنها می بینید که می پوشاند. و صیادان ماهی و صدف جنوب و ریختن به جیب این یا آن شرکت بدکار با استفاده از باجهای حکومت راهی دیدار در شرکتهای عظیم غربی به کار مشغولندو بین المللی مصرف میشد، بیشتر از آن بود ینگه دنیا و فرنگ و خرید سوغاتی میشوند. پول خوبی می گیرند تا با آن يك اتومبيل که تنها خاندان سفاك آنرا، سر راه بدزدند، به خانههای روستایی بروید و ببینید که از مونتاژ شده بخرند و مواد غذایی فرنگی پرداخت به مردم و دریافت دوباره از آنان به محل وامهای بانک کشاورزی و بـا تسهبلاتی . مصرف کنند. صورت اقساط ماهیانه، به حیل و ترفندهای که برای همین منظور در نظر گرفته شده، بجای نشان دادن مظاهر فقر درجنوب گونه گون، دزدی مدرن بود. کافی است به لیست شرکتها و کارخانههای خاندان کذا چقدر وسایل غیر لازم و تجملی خریده اند، شهر تهران، که ناشی از فقر فرهنگی، نه تب مصرف و رفاه تقلبی این ملت را می – فقر اقتصادی است، باید مساله را در نگاه کنید، تا حقیقت این جامعه مصرفی آپارتمانهای رفیع دوروبرشهر جستجو کرد، آشکار شود. 5 بیم آن داریم، که پیرامونیان تکنوکرات کشت، نه نبود امکانات تغذيه. برداشتهای از راه دور، ناشی ازسالها خبرنگاران خارجی نیز دیری است بجـای دوری از وطن، آدمی را غیر واقعی و «علم زده» نشان دادن زاغهها، برجهای ۴۰ طبقه راعکس می کند. بادید «جهان سومی» و مخصوص برمیدارند، یا ایرانیانی که چون اعراب امام ـ حلقه پاریس ـ با تخصص های بی تردید، آمریکای لاتین به ایران امروز که آزمایشگاه در خیابانهای لندن سرگرم خریدند! «استعمار آمریکایی» بوده است، نگریستن، آدمهایی که از صبح گرفتار رام بافقر» «گرسنگی» و…شوند و در نظر نگیرند ممکن است ما را از دستیابی به نتیجه گیریها بندانهای طولانی اند و در پیچ وخـم ادارات که تنها با بالابردن سطح فرهنگ همگانی بانیتی پاك، گرفتار معیارهای جهانی «مبارزه و برنامه ریزیهای درست باز دارد. اسیر، تصویر اصلی انسان ستمدیده و جامعه می توان «انقلاب» را پایداری بخشید، خیل کشاورزانی که روستا را با استثمار شده ایرانی را به رخ می کشند. هر با آزادی و امکان برقراری تبادل اندیشه و همای صفایش، با مسجد محقرش، با آنچه آقای بنی صـدر ـ که در دانش و نظر. پیشنماز مهربان و آشنایش رها کردند، تا معلوماتش تردیدی نیست بکوشند تا فقر و بی عدالتی اقتصادی را . در شهرهای بزرگ و دودزده کارهـای نشان بدهند که کودکان ایرانی دچار کمبود فرموده امام ـ با در اختیار گرفتن ثروتهای ساختمانی کنند و پولی بیندوزند وینستون مواد غذایی هستند، یخچالهای پر که در افسانه یی و سرقت شده خاندان آن سفاك، بکشند، به لاله زار بروند، فیلم فردین ببینند، شهرهای دورافتاده دیده ام و مصـرف نیز می توان جبران کرد. رادیو ترانزیستوری بخرند و پول.. وپول. کاغذهای کودک انگلیسی به جای قنداق کمر پول ما را به اینجا کشانده که دهان گشاده باید دید درخانههایی که ساخته می درروستایی نزديك دزفول دیده ام، و مقدار شود، چه انسانهایی زندگی می کنند، . چه در انتظار مواد غذایی کنسرو شده و بنجل مواد غذایی که دور ریخته میشود، و کارگر می آموزند، در ذهنشان چه می گذرد، چقدر آمریکایی و آلمانی و انگلیسی و… بمانیم نقاش که روزی ۲۰۰۰ ریال در برابر کمترین از عمر را به مطالعه و نماز و تفکر سالـم که پایان یافتن جنگ ویتنام بازار خوب تخصصی مزدمی گیرد و…استدلالها رالنگ می گذرانند. بهتر بود. هندوچین را از دست آنان ربود. بازار ایران کند. نه اینکه فقر در ایران نیست، هست. با: حلقهی «تهران» تحصیلات بسته بندی شده غربزده امامساله اصلی که باید به درمان آن کوشید، سخن سراسر گلایه و از سر درد و بدون ایجاد تعمق و اندیشه عملی در آدمها، این نیست. رئیس دولت موفت، انقلابی پا کدامن و معتدلی برای گرفتن جواز به دست آوردن پول، جنوب شهر تهران آنجا که در اتاقی که زندگیش سراسر مشحون از مبارزه گسترش سرسام آور و جنون آسای شبکه سه در چهار، پنج نفر در هم میلولند، درحالی است، نشانه آشکاری از تفکر انقلابی، رهبر – Sus – – – –
۵۰ ریال تهران مصور جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۵۷ – شماره ۸ – سال سی وشش •
دیرین را باز می یابد. انقلاب بود. این که نخست وزیر منتخب امام، لب این انقلاب و رهبر آن، برای ما به شکایت از کمیتـه هـای امام بگشاید، از عزیزتر از آن است که در پیله سکوت فرو تندرویها گلایه کند، تندتر برود و تهدید رویم و نگوئیم که از پیرامونیان امام می راه سیروس علی نژاد از تاریخ برانداختن رژیم پیشین، هنوز به کناره گیری کند، مختصران که، از مبارزان هراسیم. انقلاب که نام سربازان امام را برخود دارند، روشن اندیشان، از آن بيمناكاند که شکوه کند. بیشتر از آن كه يك سخنرانی پیرامونیان به ظاهر مشار ومشیر، کمیته نشینان | ساده و معمولی رئیس دولتی باشد، نشان از ـ که حقی نیز بر گردن انقلاب ایران دارند، آن دارد که رهبری انقلاب چه با گذشت اما نه آنقدر که بگذاریم خطاهای احتمالیشان است، . چه صبور، چه پذیرا. به جنبش متعالی مردم ایران خدشه وارد آورد این، با معیارهای دوران طاغوتی نمی آنها که در ماههای پایانی رژیم منحط مطرود، ماهی نگذشته است که اتحاد نیروهای چپ خواند، ما را عادت داده اند که نباید به هر آنچه با نثار مال خود و به جان خریدن خطرها، و راست شکاف برداشته است. آنها در از پرتو رهبر، نیرو می گیرد، گزندی وارد نهضت را یاری کردند، باید بدانند نام امام قالبهای مذهبی و غیر مذهبی ظاهر میشوند و آید. ما عادت کرده ایم که هرشکوه را بزرگتر، عزیزتر و درخشانتر از آن است که تلاشی برای حفظ یگانگی صورت نمی گیرد، بدگویی بپنداریم و موجب کاستن از قدر بگذاریم با تندرویهای خود، تنگ نظریهای سهل است گاه کوششهایی نیز درجهت فرمانده. حال آن که. بزرگی انقلاب ما، غیرانقلابی، در پرتو آن نهان شوند و از صف آرائی هرچه بیشتر به چشم میخورد. می- . بهمین هاست. نخست وزیر منتخب فاش می- انتقادها مصون بمانند. توان گفت تقسیم بندی نیروها، هر روز آشکارتر گوید که دولت را از اطرافیان امام رنجشی انقلاب این اجازه را به ما داده است میشود وصف آرائی هر روز شکل تازه ای به در دل است، و امام اذن آن میدهند که تا دلنگرانیهایمان را بازگوئیم، و دلنگرانی خود می گیرد. بگوید. اینست رفتار شایسته بزر كانو بايسته ما امروز همان است که امام را واداشت تا اوضاع کشور، با گذشته فرق چندانی نکرده است. در ارتش، به رغم بازنشسته بزرگیش در بند کلمات نمی افتد. به قم روند، تا پیرامونیانشان، رفتار دولت کردنهای وسیع، سعی میشود تا قالب اساسی و ثنا از خویشتن را، نه انقلابی را مشکل نکنند. اجازه نمیدهد، بل نکوهش کند. به قم تنگ نظری، ناشکیبائی، بزرگ انگاری در هم نریزد و به صورت گذشته حفظ شود. میرود تا آنچنان که شایسته بزرگان است، خود، سرکوبی اندیشه های سازنده با تهمت هرچند بسیاری از افسران جزء و درجه داران | تنها دلمشغول کارهای بزرگ شود. آمد تا های ضدانقلابی، طرد عناصر مفید که و سربازان برسر کارها حاضر نمیشوند، اما بت شکنی باشد، در تاریخ ماندنی. و چون همداستان آنان نیستند، در نظر نگرفتن اندك اندك آرامش باز خواهد گشت و وضع بتها شکست، خانه را به خانه نشینان وانهاد و واقعیات جهان امروز، ازنام امام سپریساختن عادی خواهد شد و نظامیان، چون مهره های | شطرنج، گوش به فرمان فرماندهان خواهند ماند. فرماندهانی که در صداقت انقلابیشان مردی مردی مدح چون فرشته یی، آمده از دور، که رهایی ۴۰ برای ارضای خودخواهیهای خود و… میلیون امت را در رسالت خود دیده، میرود آن افعال ضدانقلابی است که بیم «اختناق و تا در خانه سنتی خود، در کنار حوزه علمیه تفتیش عقاید» را در دلها می اندازد. قم، به نظاره رهروان و پاسداری دستاوردهای امام، با رفتن به قم، حلقه یی را از دور انقلاب، بنشیند: تردید هست. نهادهای اقتصادی، اگر چه شیرازه – گسیخته ای دارند، اما سعی در جمع کردن | دولت گشوده اند و کسانی را از سرراه دولت کارها را، به دولتمردان و مردان پاك دست و پای خود و آغاز حرکت دیگر می کنند. کرده اند، که وجودشان، با همهی حقی به اصطلاح کارها دارد روبراه میشود، وآب رامی نهد. رای خود را می گوید، راه تواب را که گفتیم بر گردن انقلاب ما دارند، این می نماید و در صف قدسیان می ایستد. هنگام دلنگرانیها را پدید می آورد. از جوی رفته به جوی باز می آید. نهادهای سیاسی مهمی که در میان توده های مردم، صاحب نفوذ باشد، و از منافع دور ترك تهران، که ورود امام، بدانجا بیرون زدن را معنی میداد. در پیامی به ملت، از دیو قدرتی که ناشی از قدرت توده هاست، ناشی اذن آن که نخست وزیر، رازهای سربه مهر بگشاید و حرفهای نگفته بگوید، آنان دفاع کند، پا نگرفته است. احزابی از و سفر امام به قم، هشداری است برای همهی این گوشه و آن گوشه سر بر می آورند، از نیروی لایزال ملت ایران، راه را می نماید، آنان که چنین نمی اندیشند ونویدی جانبخش اما چندان جدی گرفته نمی شوند. این احزاب | کاستیها را بر می شمارد. برای دولت، ازملت، است برای همهی آنها که بی تردید در را البته دولت به راه نمی اندازد ولی عظمت رهبری و ماهیت انقلاب ما، آزادی را بنیانگذارانشان پایگاه اجتماعی درخور توجهی کند مهلتی طلب م اينك تاريخ ايران، ادامه راه تمـام طلب می کنند، تا چاله ها و چاه ها را بنمایانند ندارند. قهرمانان نامی خود را، آن قهرمانان افسانه یی و انقلاب بزرگ مردمی ما را که از سوی باستان، تابزرگان این قرن امیر کبیر، مصدق، جهانخواران زخم خورده آسیب پذیر است، با مدرس و…، در کلام خمینی جستجو می کند. هشدارهای بموقع خود بنمایانند. ایران ما، راههای نرفته میرود. این رسالت و وظیفه همـهی روشن اندازه ای که ضرورت انقلاب، ایجاب می- دیگر نه لقمه ییست، چرب وشیرین، اندیشان است و دین آنها به توده یی که با در کام جهانخواران، نه بازیچه است، نه نثار جان خود این جنبش را به بر نشاند، کند، نمی یابند. این وضع در رادیو تلویزیون رسانه های همگانی از نوعی سانسور د اختناق مستقيم ونامستقیم رنج میبرند و فرصت افشاگری و هدایت توده ها را به استثمار شدنی است،نه به دریوز، بر در ارباب این وظیفه، را انجام می چندان ناراضی ببار آودره است که سرپرست آن یا اطرافیانش بین مردم راه می افتند و ومانند دوره های رژیم پیشین به تهیه طومار و بی مروت دنیا ایستاده. بزرگ است وعظمت ۲۰
ردیکتاتوری احتمالی نظامی ببندیم جمع آوری امضاء می پردازند. يك نفر، صاحب نفوذ یا فرصت طلب هستند. در نظر دارد کمیته های انقلاب را تعطیل کند، از سوی دیگر مسائل حادی در برابر از این جهت آنها از اصالت کافی برخوردار دولت پدید آمده است. مساله کردستان را ر این درست نیست. این کمیته ها می توانند نمیتوان جدی نگرفت. خلق کرد میخواهند نیستند و توده ها از آنها، پشتیبانی کافی نمی- | بازوی دولت در پهنه سرزمین وسیع ایران از مواهب انقلاب آنقدر بهره مند شوند که کنند. این کمیته ها شکننده است، وتاکنون | باشند، بشرط آنکه حمایت تودهها پشت آرزوی دیرینه خود را جامه عمل بپوشاند، سرشان باشد. براساس انتخاب تشکیل شوند این حق طبیعی آنها است که سرنوشت خویش بارها دیده شده است که اعضای آن دست از کار کشیده اند، یا که فعالیت چندانی و برگزیده مردم باشند. در کمیته های انقلاب ندارند. و سر در انزوای خویش نهاده اند. نباید برای فرصت طلبان و قالتاقها جایی در را خود تعیین کنند، این حق طبیعی آنها است چنین کمیته هایی قادر نخواهند بود، در يك نظر گرفت. کمیته های انقلاب از نیروهای که بخواهند از منابع اقتصادی خودبهره مند وضع بحرانی شهر را از کزند حادثه برهانند. اصیل انقلابی و از افراد مورد اعتماد مردم شوند. چگونه میتوان در يكشرایط انقلابی، حال انکه کمیته های انقلاب باید از دل مردم تشکیل میشود. در این صورت این کمیته بر میخاست و از نیروهای اصیل تر کیب می هرچند گاه که ضروری باشد می توانند باقی | شد تا در مواقع بحرانی، بتواند دست به عمل بمانند و اعمال آنها نه خلاف اعمال دولت بزند. از اصالت نداشتن بسیاری از کمیته ها بل كمك كننده به آن خواهد بود. نیز دولت باید راه خودمختاری کردها با خواستهای خلقی مخالفت کرد. دولت در این زمینه تاکنون نر مینشان داده است، اما در زمینه های دیگر نه. دولت عملا مقابل سازمان چریکهای فدائی خلـق ایستاده است. اگر چه ظاهرا این رویاروئی دارد. از کمیته های انقلاب دولت انقلابی | را به گونه ای که به یکپارچگی ایران لطمه همین بس که دولت انقلابی از آنها شکوه ناراضی است! نزند، هموار کند. بدینسان آنها پشتیبان دولت | در تهران شورای انقلاب هنوز به مردم انقلابی خواهند بود و رویاروی آن نخواهند | آشکار نیست، اما برهم زدن نمایشگاههای عکس شهدای فدائی خلق در نقاط مختلف ار جمله در لنگرود و حمایت نکردن دولت از معرفی نشده است. ولی پیداست که ترکیب | ایستاد. آنها نشانه این امر است. در حالی که آن، همه گروههای اجتماعی را نمیپوشاند و دانیم سازمان چریکهای فدائی خلق در بین مردم از نفوذی چند ساله برخوردار است. به هنگام نخواهد توانست از عهده کارزار | گروههای اجتماعی و پذیرفتن حفظ وحدت از طریق آزادی همه گروهها است. پذیرفتـن هرچه حزب توده، زمینه های نامساعدی اما اصل کار، در آزاد گذاشتن همه رآید. دولت در مجموع وضع رضایت بخشی چنین رابطه ای، سبب خواهد شد تا ایرانیان، | در بین توده های مردم دارد، سازمان چریکها ندارد. دولت صاحب اقتداری نیست، دولتی جامعه ای آزاد داشته باشند، چیزی که سالها از زمینه های مساعد، بویژه در بین جوانان که نیست که خود راه خود را بر گزیند و شاید بل قرنها در پی آن بوده اند. نیز سبب خواهد در طول تاریخ همواره آغازگر تحول بوده اند، اختیاراتش از دولتهای پیشین چندان بیشتر شد، که همه گروههای اجتماعی از دولت برخوردار است. و نمی توان آن را دست کم نباشد. ملی حمایت کنند و پشتیبانی آنها ، ازشکنندگی گرفت، و همان اشتباهی را مرتکب شد که دولت شاهنشاهی مرتکب میشد. است همه و همه اینها جامعه ایرانی را | آن جلوگیری خواهد کرد. وقتی همگان شکننده میسازد. به گونه ای که نخـواهـد | احساس کنند که جامعه ای آزاد دارند، جامعه در يك برداشت کلی، در شرایط توانست در برابر يك پينوشه احتمالی سربلند | شکست ناپذیری متولد خواهد شد. از تشکیل کنونی ایران، حفظ وحدت در آزادی همه كند. يك ضياءالرحمان احتمالی را از جای چنین جامعه ای استقبال کنیم. بدیهی گروهها و سازمانهای اجتماعی نهفته است که در این راه باید آزادی گروههای بکند، به يك سوهارتو احتمالی امکان عمل اما دولت، حفظ وحدت را در این آزادی ندهد، و این نگران کننده است. زیرا امکان | اجتماعی ناوابسته (به شرق و به غرب) را در نمیبیند و همین امر سبب میشود که قدرت میدهد امپریالیسم برای حفظ منافع خود، به نظر داشت. تضمین آزادیهای نهادهای اجتماعی | دولت مرکزی شکننده باشد. يك راه حل نظامی دست یازد. البته نها کنون، از جمله مطبوعات، بدون هیچ نوع تعصب و کمیته های انقلاب در همه شهرها هر گاه که فرصت را مناسب یافت. هر گاه قشریگری چنان وضعی خواهد ساخت که تشکیل شده است، اما همه این کمیته ها که فرصت مناسبی بدست آورد. پینوشه ها و ضیاءالرحمانها و… امکان عمل برای آنکه چنین امکانی از امپریالیسم | نیابند و اگر دست به عمل بزنند کور خودرا گرفته شود ضروری است دولت انقلابی به کنده اند. منتخب مردم، یا برخاسته از درون همه گروهها نیستند. مردم بسیاری از شهرها، آشکارا از اعضای کمیته های انقلاب شکوه اقداماتی دست بزند: دارند. آنها می گویند و میبینند که فرصت طلبان، دور را از دست نیروهای اصیل، گرفته اند. بیشتر اعضای این کمیته ها منتخب و کمیته های انقلاب را بازسازی کند. دولت شورای انقلاب را بر اساس حفظ وحدت از طریق آزادی همه گروهها بنیاد نهـد
انقلاب اقتصادی در پی انقلاب سیاسی عبدالله والا «وحدت کلمه» در بين يك ملت شده ارتباطی به مذهب و کیش، لهجه و زبان ندارد. ترغیب نمودند، ولی چه سود «گوش اگر بنابر این صاحب حق ملت است و گوش تو و ناله اگر ناله است – آنچه البته به همین دلیل در کشورهایی که زبان مختلف اوست که شخصی را در مقام شاه مینشاند به جایی نرسد فریاد است.» چنین هم شده دارند، چون سویس می توانند زير يك پرچم و دستوراتش را گردن می نهد، اگر رفتار، پیغام و نامه و اعتراض شکایت سودی و با ایدهای مشترک به حیات سیاسی خود کردار، پندار چنین فردی در جهت تقویت نبخشید ناله بجایی نرسید، گوش ناشنوا ادامه داده و از مواهب خدادادی برخوردار معنویت و مصالح ملك و ملت استقرار یابد، حتی فریاد ملت را هم نشنید و سرکشی و شوند و در حکم واحد، نسبت به مسائل و خوشبختی و رفاه و سعادت به دنبال دارد، تعدی کرد، باطل را بر حق، فساد و تباهی اگر جز این بیاندیشد و جز این بکند بر را بر صواب و صلاح برگزید. ملت دست مشکلات مملکتی ابراز نظر نمایند. آنچه در حقیقت افراد مختلف را به سرش همان می آید که دیدیم. محمدرضا رد بر سینه او زد و از کشور بیرونش کرد. زير يك درفش می کشاند «وحدت کلمه» و پهلوی چگونه مقام شاهی را از دست داد ایمان و اعتقاد به رهبران سیاسی واجتماعی و ملت او را طرد کرد و نامش را به ننگ دیگر مسائل در ید و اختیار مردی صالح و کشاند، و مرگش راخواستار شد. ازطرف حقشناس قرار دارد و ملت نظر و رای او اينك رهبری ملت از نظر معنوی و است. در ایران، وحدت کلمه در شاهنشاهی دیگر وظیفه بالاتر و خطیری که برعهده را در نهایت میل و رغبت تمکین می کند و خلاصه میشد، مع الاسف شاهان فاسد، این شاه محول میشد، مراقبت از دین و آئین او را حقیقتا نایب امام و از هر جهت منزه سنت را ملكوك كردند و آخرین شاه به ملت بود که پایه های مستحکمی برای بقاء و متقی میشناسد. به خوبی میداند که این جای آنکه خلقهای ایران را با رهبـری کشور است. مرد به دنبال مال و مکنت نیست و با لقمهای صحیح به تعالی و ترقی رهنمون شود، باخود پادشاهی که نخواهد یا نتواند نظر نان سدجوع می کند، و عبادت و ریاضت خواهی، غرور، طمع، آزمندی غیر قابـل علمای دین و آیات عظام رعایت کند، خود را از دست نمیدهد، و ترك اولی نکرده تحمل و رشاء و ارتشاء و دلخوشیهای غیر دیگر نباید در این توقع باشد که ازطرف و نخواهد کرد. کما اینکه مفسر خبر گزاری معقول چون خرید اسباب بازیهای گران رهبران مذهبی سکوت ببیند و تمکین. فرانسه درباره این آزاده مرد چنین نوشت: قیمت جنگی، لطمهای شدید به احساسات رهبری دین، در کشور مسلمان شیعه او مردی است که فقط به فکر عظمت اسلام، ملی ایرانیان وارد کرد. جعفری در حدی است که بالاتر و والاتر استقرار عدل، نظام بیطبقه اجتماعی است و در زبان پارسی، شاه تنها به معنای از مقام سلطنت است، زیرا ارتباط روحانیت به هیچ وجه در پی کسب مقام و منزلت نیست، شهریار، سلطان و صاحب تاج و تخت و با معنویت است و رابطه شاه با مادیات از مادیات شدیدا گریزان است و منزلت در کسی که بر کشور پادشاهی کند نیست دنیوی و شاهانی که در گذشته نامي نيك درگاه الهی را به همه چیز ترجیح میدهد. بلکه معنای: برتر، بهتر، بزرگی و خوبی از خود بجا گذاشته اند از دل و جان در بنابراین «وحدت کلمه» در بین جامعای را نیز شامل میشود. ایرانیان به هرچه که اطاعت دستورات رهبران مذهبی خلوص نیت ایرانی به وجود آمده است و این موهبت در مقامی والا و مرتبهای شامخ داشت شاه را نشان دادند و نظرات آیات عظام را مرعی گذشته در جهت عکس قرار داشت و مردم شاه و دولت شاه را از خود نمیدانستند. اينك، وحدت کلمه ای که به وجود چون به رای العین میدیدند که اکثر اقدامات آمده، در این نکته استقرار یافته است که در جهت مخالف مصلحت ملت و درحقیقت به آن کلمه می افزودند مثل شاه بیت شام داشتند. راه، شاهکار، شاهپر و شاهرگ و شاه میوه تاسف در این است که بساط ظلم در بین شاه و رهبران دینی ملت ایـران نوعی خودکامگی یا خودکامگی مطلق بود؛ و ستم را فرماندهان جبار و شاهان ستم رهبران دینی را در درجه اول اهمیت قرار به همین جهت همه اقدامات و نظرات اصلاحی پیشه آن چنان گستردند که امروز کلمه داده اند و الحق هوشیاری و فراست خود را به نتیجه ای معکوس میداد. زیرا ازطرف ملت «شام» میرود از زبان پارسی که مظهـر جهانیان اعلام کردند که دین بالاتر ازسلطنت مقاومت منفی میشد و تمکین نمی کرد، چون شاهنشاهی جهان بوده است برچیده شود. است و پایه های سلطنت وقتی دوام وقوام می یابد ایمان و اعتقاد نداشت. مردم، از دوران قدیم، شخصی را که که دین از آن حمایت کند و رهبران دینی حال میبینیم که با يك دستوره دارای نبوغ رهبری بود، به شاهی بر می سلطنت را تایید کنند. مغازه ها باز میشود، بازار راه می افتد، چرخ گزیدند و او را به سرپرستی خویش می همانطور که حضرت آیت الله العظمی کارخانجات به گردش در می آید، چرخهای خمینی در گذشته عنوان مطلب کرده اند، اقتصادی به حرکت درمی آید، مردم حکومت گماشتند. در قانون اساسی در اصل سی وپنجم بارها شاه سابق را به رعایت عدل وانصاف را از خود میدانند. نیز این معنا با این جمله به کار برده شده رهبری کرده اند و همواره در اعلام نظرات نظم و نسق برقرار میشود و میرود است: سلطنت ودیعه ایست که به موهبت کتبی و شفاهی خود، محمدرضا پهلوی را به که در حقیقت و واقع «وحدت کلمه» مفهوم الی از طرف ملت به شخص پادشاه تفویض اجتناب و دوری از ظلم و ستم و جور و فساد واقعی «وحدت ملی» را به دست آورد و این ۲۲ مه
خود سرمایه ای است عظیم زیرا خـواست ملت است و بدون شك خداوند نیز رحمت خود را از چنین مردمی که فساد را از بین خود دور می کنند، دریغ نخواهد داشت و ملت ایران را مشمول عنایات خاصه قرار خواهد داد. مصر در پی جانشینی ایران در منطقه دیدار «عرفات» مسائل جدی را دربارهی عربستان، تشنج در منطقه افزایش یافت. · تاثیر ارتباط فلسطینی ایران در مـورد در ریاض يك مقام سعودی اعلام کرد ملت وجود دارد: انقلاب را از مرحله در این فرصت، این توقع از رهبر سیاستهای نفتی خاورمیانه مطرح کرده است. که دیدار «عرفات» از تهران يك علامت به رژیم «آیت الله خمینی قبلا اعلام واشینگتن بود که ایالات متحد بیدرنگ «احساس» به مرحله «عمل» در آورند و درد کرده است که ایران، دیگر به اسرائیل باید سازمان آزادیبخش فلسطین را بشناسد، های بی درمان گذشته را بهبود بخشند. نفت نخواهد فروخت اما این رژیم چه کار این شایعات وجود داشته است که رژیم نمونه: گرانی ارزاق عمومی است و دیگری انجام خواهد داد؟ سازمان آزادی بخش «خمینی» ممکن است در آینده جریان مداوم عدم تعادل بین درآمد و هزینه طبقات متوسط فلسطین چند روز پیش اعلام کرد که نخستین نفت به غرب را موکول بـه شناسایی و پائین کشور، چون حقوق بگیران و کارمندان وظیفهی «سفارت» آن در تهران آنخواهد فلسطینیها از سوی آمریکا سازد. مقامات موسسات خصوصی درآمدشان محدود و بود که ایران را متقاعد سازد تحریم شدیدی سازمان آزادیبخش فلسطين، يك قدم فراتر هزینه زندگی با ندانم کاری و یا تصمیمات علیه اسرائیل به عمل آورد، از جمله این رفتند و اعلام کردند که قیمت نفت ایران غلط مسئولان امر، قوس صعودی می پیمود که حکومت همهی شرکتهای خارجی باید براساس بازگشت بیت المقدس به و در نتیجه عسرت و مضیقه دیده میشد و را که بیت المقدس دادوستد می کنند در حاکمیت عرب تنظیم شود. مطبوعات مصر، عدم رضایت در بین کلیه طبقات وجود داشت لیست سیاه قرار دهد. و به محض اینکه دولت يك تومان برحقوق يك تاثير انقلاب در ایران، آنبوده چیز چاپ نکردند. سادات احساس می کند دربارهی بازدید «عرفات» از تهران، هیچ و مستمری کارمندانش می افزود، بهای ارزاق است که روابط قطعی واشینگتن باعربستان که روابط «خمینی» ـ «عرفات» تنها می تواند عمومی و مایحتاج مردم با مقیاس بیشتری سعودی را در وضعی شبیه به بیگانگی قرار به افزایش احساس بیگانگی مصر ازبرادران گران میشد و در نتیجه تلاش و کوشش داده است. سعودیها عقیده دارند که مسلمان خدمت کند. سادات همچنین عقیده به جایی نمیرسید و فاصله بین درآمد و برای حفظ منافع ایالات متحد، به نحو قوی دارد که تغییر اوضاع در ایران ممکن است هزینه روز بروز زیادتر می گردید و قیمت عمل کرده اند و کوشش کرده اند قیمتهای «کارتر» را متقاعد سازد که باید به اسرائیلیها کالا افزایش می یافت، آنهم افزایش غیر نفت را پائین نگاه دارند، و پس از بسته شدن فشار کافی وارد کند تا آنها را وادارد میدانهای نفتی ایران، در ماههای اخیر نفت امتیازهای بیشتری بدهند. با كمك فراوان فراوانی استخراج کرده اند تا نیازهای امریکا ایالات متحد که میزان آن براساس پاره یی متعادل و نامناسب. اينك علاوه بر انقلاب سیاسی، انقلاب را برآورده سازند. اما سعودیها دارندایمان از برآوردها دست کم هشت میلیارد دلار است، اقتصادی لازم است آنهم انقلاب عملی و خود را به توانایی واشینگتن برای نیل به «سادات» میل دارد که مصر نقش ژاندارم این کاریست درخور حضرت آیت الله که صلح در خاورمیانه که مساله فلسطینیها غرب در خاورمیانه را به عهده بگیرد و در با صدور يك فرمان دستور دهند که ضابطه ای را حل خواهد کرد از دست میدهند. مهمتر شبکهی قدرت خلیج فارس، به نحو مؤثـر در مایحتاج عمومی به وجود آید. ما يحتاج آن که، در پیسرنگون شدن شاه، سعودیها جانشین شاه ایران بشود. «سادات» که مطابق عمومی در چهار یا پنج قلم خلاصه میشود به تعهد ایالات متحد برای حفظ سلطنت معمول خوشبین است، هفته گذشته اعلام و آن نان، گوشت و سوخت، تره بار ومسكن های مطلقهی منطقه، دیگر اعتماد ندارند و کرد که قصد دارد دريك دو هفته آینده است که روی محاسبهای دقیق صاحب نظران از اینجا بیش از همیشه دربارهی امنیت خود، به ایالات متحد پرواز کند تا کارپیش نویس می تواند تنزل یافته ثابت بماند، و دیگر بیم دارند با دریافت گزارشهای نبردهای جدید پیمان را يكسره کند. هیچ کس حق نداشته باشد از آن تخطی کند مرزی میان یمن جنوبی مارکسیست و یمن از تایم و مسلما هم امر امام را با دل و جان اطاعت شمالی در راس جنوب غربی شبیه شبه جزیرهی خواهند کرد و دیگر ما يحتاج عمومی نیز بهمین نسبت پائین آمده و رفاه همگانی کند و کارهای لوکس و غیرضروری از و زیر بنای اقتصاد ملت تحکیم گردد، کشور قبیل راکتورهای اتمی و یا… را از برنامه ایران به سرعت رو به عمران و آبادانی به وجود می آید. مساله دیگر تعادل واقعی بین درآمد جاری خود حذف کند، و درآمد سرشاری خواهد گذاشت و رضایت خاطر عمومی که که از نفت به دست می آید درواقع و حقیقت وظیفه اصلی دولت است، تحصیل خواهد کلی مملکت و هزینههای ضروری آن است چنانچه دولت در خرید تسلیحات تجدیدنظر به مصرف آبادانی و عمران کشور برساند شد. در این باره سخن ناتمام است. ه ۲۳
۲۴ قصه کودتای ۱۲۹۹ چطور «رضاخان» را ساختند وبهجان ملت ایران انداختند! در سوم اسفند ۱۲۹۹، نطفه سلسله پهلوی با يك كودتا بسته شد. در نیمه آذر ۱۳۰۴ مجلس موسسان با تغییر سه اصل قانون اساسی آن را به دنیا آورد. و در چهارم اردیبهشت ۱۳۰۵ با انجام مراسم تاجگذاری، اسم و رسم آن به تثبیت رسید. شاه سابق نوشته است که من بارها به پدر خود اصرار می کردم که خاطرات قبل و بعد از سلطنت خود را بنویسد، اما او همیشه متعذر به این نکته میشد که ممکن است از لابلای این خاطرات مطالبی درز و تراوش کند که به مصلحت ملت ومملكت نباشد. اگر این نقل قول، یکی از نوادر وقایع راست و درستی باشد که به قلم پهلوی (پسر) آمده است، این احتمال نزديك به يقين به نظر میرسد که «رضاخان، مراتب وقاحت و گستاخی جانشین خود را در قلب حقايـق نداشته است، و پیش خود حساب می کرده که اگر نیمی، حتی کمتر از نصف واقعیت را هم بنویسد، باز خواننده، خواه وناخواه در خواهد یافت که نطفه کودتای۱۲۹۹ در شرایط طبیعی و متاثر از انگیزه های ملی منعقد نشده است و قزاقهایی که سالها زیر دست فرماندهان روسی تربیت شده بودند و بعد ارباب عوض کردند، و چند ماهی در قزوین تحت اوامر افسران انگلیسی تجدید سازمان یافتند و حقوقهای عقب افتاده اشان را گرفتند ونقائص تجهیزات و تسلیحاتشان را رفع کردند وحتی فرمانده شان، سردار همایون، را برداشتند و به دستور کلنل «اسمایس»، «رضاخان، به فرماندهی کل دیویزیون قزاق رسید، بسائقه غيرت وطنخواهی و به خاطر ملت، آنطور که بعدها ادعا میشد، اقدام به کودتا نکردند. گواینکه خودشان در اول کار، در تهران خواب آلود جار میزدند که ما را انگلیسها راهی تهران کردند. در واقع، کودتای ۱۲۹۹ زائيده يك ائتلاف الزامي واجباری بین دوجناح نظامی و سیاسی انگلیس در ایران بود. میرپنج رضاخان را ژنرال «آیرنساید فرمانده کل نیروهای انگلیسی در ایران، در شهر قزوین دیده و شناخته و با او به گفت و شنود نشسته و قرار ومدار يك كودتا و يك دیکتاتوری نظامی را گذاشته بود. وبدین منظور نیروی قزاق را که در این هنگام در منطقه قزوین دربست در دست انگلیس ها بوده با اسلحه و مهمات کافی در اختیار او نهاده تا برنامه مورد نظر را به مرحله اجرا بگذارد.
و سید ضیاءالدین طباطبائی را «نورمن وزیر مختار انگلیس در ایران، پس از اطلاع از این به اصطلاح بند و بست ژنرال آیرون ساید، با عجله علم کرد و پیش انداخت تا خود را دست و پابسته تسلیم نظامیها نکرده باشد و عنان حکومت کودتا را، دست کم برای مدت کوتاهی که شده به دست فردی بسپارد که فرمانبردار و سر سپرده سفارت است و طی چند سال از هیچ خوش خدمتی نسبت به انگلیس ها دریغ نداشته است. نقشه ای که انگلیس ها در ایران تصمیم به پیاده کردن آن گرفته بودند، راستی را بخواهیم بخشی از طرح بزرگی بود که آنها برای همه کشورهای همجوار شوروی، در نظر داشتند. در تلاشهای نخستین انگلستان که آن روزگار بزرگترین دولت استعماری و یکه تاز سیاست جهان بود و برزم ر زمان فخر میفروخت که آفتاب هرگز در سرزمینهائی انگلیس در آن در اهتزاز است، غروب نمی کند، براین مدار قرار داشت که انقلاب سال ۱۹۱۷ کمونیستها را در روسیه و بعد گسترش آنرا در همه ممالك ومناطقى که مستعمرات رژیم تزاری به حساب می آمد، با شکست مواجه سازد و چون در این امر توفیق نیافت، درصدد برآمد که کشور جدیدالولاده شوراها را در حلقه ای از رژیم های ضد کمونیزم در محاصره قرار بدهد، و بقیه دنیای بعد از جنگ جهانی اول را، از نظر نفوذ و توسعه رژیمی که در بیست و دو میلیون کیلومتر مربع مستقر شده است، در امان نگهدارد. بدین ترتیب این تصادفی نبود که در چین «چیان کایچك» در ترکیه آتاتورك، در فنلاند «مانرهایـم»، در لهستان، پیلسودسکی… … و بالاخره در ایران رضاخان، میدان برای عرض وجود یافتند که همه باهم در يك خصيصه مشترك بودند: مبارزه با کمونیزم … و پیامدهای همین سیاست بود که در آلمان هیتلر در ایتالیا موسولینی را قدرت رساند و مثلث توکیو، برلن، رم را برای رویارویی با بلشويزم تشویق و ترغیب کرد. نیروهای انگلیسی که درسالهای بعد از جنگ جهانی اول، در ظاهر به دستاویز دفاع از تمامیت ارضی ایران و حفظ استقلال آن در برابر خطر کمونیزم… در ایران موضع گرفته بودند، در حقیقت خود احتیاج به حمایت و پشتیبانی قدرت دیگری داشتند هربار که با مبارزان انقلابی سرخ روبرو > بامشاد میشدند، چنانکه مقابله گیلان ضرب المثل شد، آشکارا نشان میدادند که تاب مقاومت ندارند. و فرار را، هرقدر هم که شرم آور باشد، برقرار ترجیح میدهند. بدین جهت در | اواسط سال ۱۲۹۹، مقارن سال ۱۹۲۰ میلادی | که ژنرال آیرنساید به فرماندهی شش هزار تن سرباز امپراطوری مقیم ایران منصوب شد، قوای انگلیس پشت جبهه جنگ را در منجیل ر قزوین و زنجان میپایید و در جبهه جنگ در گیلان، این نیروی قزاق بود که تحت فرماندهی افسران روسی – بازماندگان ارتش تزاری ـ با مبارزان نهضت انقلابی معروف | به «جنگل» و سربازان ارتش سرخ مقابلـه می کرد. ژنرال «آیرنساید» در حدود شش ماه فرصت داشت که روحیه افراد تحت فرماندهی خود را تقویت کند و جلوی پیشرفت انقلابیون جنگل را با كمك قوای حکومت مرکزی بگیرد و نیروهای بریتانیایی را حتی المقدور به سلامت از ایران بدر ببرد. اما قبل از اینکه ژنرال آیرن ساید، فرصت آن را بیابد که به تقویت روحیه افراد فرسوده ومايوس و از پادر آمده خود بپردازد، قزاقها در گیلان به سختی شکست خوردند و عده زیادی کشته شدند و آنها که از این معرکه جان بدر بردند با زحمت و مرارت فراوان، از راههای مختلف خود را به قزوین مقر نیروهای ذخیره انگلیس رسانیدند و اردویی از قزاقها در «آق بابا» چهار فرسخی قزوین به وجود آمد که افسران روسی دیگر در آن پا نگرفتند و جملگی از راه بيـن- النهرین از ایران خارج شدند ودیویزیون | قزاق دربست در دست فرماندهی نیروهـای انگلیس در ایران قرار گرفت. جزئیات آنچه از این به بعد روی می- دهد، چندان مهم نیست…. مهم اینست که ببینیم ژنرال «آیرنساید، چطور رضاخان را پیدا کرد و با علم کردن او برای يـك کودتا زمینه مساعدی برای وصول به اهدافی را فراهم آورد که وزارت جنگ امپراطوری از او خواسته بود…. و در این مورد گمان نمی کنم که هیچ سندی گویاتر از دفتر خاطرات ژنرال «آیرنساید» باشد که به آقای دکتر جواد شیخ الاسلامی بخش هایی از آن به فارسی برگردانده شده است. اولین باری که «آیرنساید» با فرمـانـدهـان دیویزیون قزاق، در «آق بابا» آشنا میشود روز یازده آبان ۱۲۹۹ است و در همان جلسه است که رضاخان، نظرش را 2 عه ۲۵
گیرد و در دفتر خاطرات خود درباره او آیرنساید جریان آن را به شرح زیر ثبت چنین می نویسد: کرده است: بعد که است در این روز به قرار زیر است. است برای خداحافظی نزد «نورمن» وزیر مختار انگلیس می رود، جریان نقشه کودتار «رضاخان فرمانده» آتریاد تبریز مسلما د… پس از مصاحبه ای که امروز با قول و قرارهایی که بارضاخان گذاشته به اطلاع | یکی از بهترین افسران ایرانی است. رضاخان داشتم اداره امور قزاقان ایرانی را می رساند، «آیرنساید، در این زمینه در اسمایس می گوید که بین صاحب منصبان به طور قطع به او واگذار کردم. این مرد دفتر خاطرات خود چنین می نویسد: مقیم قزوین این مرد از همه لایقتر و درعمل واقعا مرد تا کنون افسر ایرانـی «… در وضع کنونی ایران کودتا | فرمانده حقیقی لشگر قزاق است گرچه به ندیده ام که این اندازه صریح اللهجه وبيغل از هر زمان دیگر بهتر است، آزادی عمل | ظاهر تحت اوامر يك فرماندهی سیاسی و غش باشد. برایش توضیح دادم که نورمن بیچاره را ازش گرفته ام وقتی که به (سردار همایون) انجام وظیفه می کند که خیال دارم به تدریج از قید نظارت خودم تفصیل قول وقرار خود را با رضاخان برایش | از تهران منصوب شده است. آزادش کنم و او هم از همین حالا باید نقل کردم بینهایت وحشت زده شد و گفت دومین دیدار ژنرال آیرنساید از ترتیبات و تدارکات لازم را با سرهنگ این مرد پس از ورود به تهران شاه را حتما اردوگاه «آق بابا» در ۲۴ دیماه ۱۲۹۹ به اسمایس بدهد که اگر شورشیان گیلان پس از تخت سلطنت پائین خواهد کشید، گفتم عمل می آید که بخشی از یادداشتهای او از رفتن ما از منجیل خواستند به قزوین یا این طور نیست و من به حرف رضا اعتقاد تهران حمله کنند جلویشان را بگیرد. دارم… بالاخره دیر یا زود میبایست تکلیف | د…فرمانده لشکر قـزاق (سردار در حضور اسمايسيك فقره مذاکره قزاقها را معلوم کنیم برای همیشه که نمیشد همایون) مردی است ضعيف الجثه و بی مصرف طولانی با رضا داشتم اول میخواستم تعهد۔ آنها را در قزوین نگاه داشت…) ولی نیروی محرك، روح فعال و اکسير حیات نامه کتبی ازش بگیرم ولی بالاخره به این این لشکر سرتیپ رضاخان است که سابقا نیز با او نتیجه رسیدم که سند کتبی در این مورد اما بر خلاف تصور ژنرال آیرن ساید، | برخورد کرده و از همان تاریخ خیلـی فایده ندارد، چون اگر بخواهد قولهایی را نورمن که نمی خواهد دست و پا بسته در مریدش شدم… اسمایس می گوید که این که به ما داده زیرپا بگذارد همین قدر کافی برابر يك عمل انجام شده قرار بگیرد.. افسر ایرانی فرماندهی بسیار خوب وبرازنده است ادعا کند که در دادن آن سند مجبور فی الفور دست به کار میشود و از اینجا به با بودن او در قزوین دیگر وجود بعد این اوست که مسیر کودتا را تعیین بوده و هرچه نوشته چون تحت فشار بوده سردار همایون زاید است… به اسمایس باطل و بلااثر است معالوصف در مطلب ی کند… گفتم همایون را مرخص کند که سراملاکش را کاملا برایش روشن کردم: آقای پارسا تویسر کانی که در طی در تهران برود… عقیده شخصی من این ۱- یکی اینکه مبادا به این خیال زمستان سال ۱۳۳۲ در نوشتن خاطـرات است که نباید این سربازان و افسران آنها بیفتد که با همین اسلحه و مهماتی که در سپهبد امیراحمدی به او كمك می کرد روزی را عاطل و باطل در اینجا نگاهداشت بلکه اختیارش می گذاریم خود ما را از پشت سر که به وقایع کودتا رسیده بود از قول امیر باید راهشان را به سوی تهران، پیش از مورد حمله قراردهد. چنین عملی منجر به احمدی افسر قزاق هم پالکی رضاخان نقل آنکه من از صحنه خارج شوم باز گذاشت… اضمحلال کاملش خواهد شد. می کرد که: «وقتی ما آماده حرکت به طرف به حقيقت يك ديكتاتوری نظامی در ایران ۲- باید قول بدهد که پس از ورود تهران بودیم و دستور داده بودیم که جلوی | تمام اشکالات کنونی ما را حل خواهد کرد به تهران شاه را به هیچ عنوان از سلطنت عبور و مرور را در جاده قزوین به تهران و به قوای انگلیس مجال خواهد داد که برندارد. رضاهر در درخواست مرا باخوشروئی بگیرند، به من خبر دادند که اتومبیلی از بیهیچزحمت و خطر خاک این کشور راترك و میل آشکار پذیرفت پس از ختم مصاحبه با تهران رسیده است که حامل مردی است هم دست دادیم و او رفت… به اسمایس کلاهی با ریش و سبیل و میخواهد مرا ملاقات سوم ژنرال آیرنسايـد و گفته ام که جلو اقدامات این مرد را نگیرد ببیند گفتم او را بیاورند و وقتی آمد. دیدم رضاخان در ۱۱ بهمن ۱۲۹۹ صورت می گیرد و بگذارد که او قوای خود را به تهران ببرد. قیافه اش برای من آشنا نیست. از او ولی درباره این ملاقات در دفتر خاطرات او سه روز بعد ژنرال «آیرن ساید» که خواستم که خود را معرفی کند گفت من تنها این عبارت آمده است که: «رضاخان به قصد تقبل ماموریت تازهای عازم بغداد سیدضیاءالدین هستم… پرسیدم کـارتـان خیلی عجله دارد که هرچه زودتر به کاری شده است برای تودیع به دیدن احمدشاه چیست و سید با زبان الکنی که داشت مشغول شود واز اینکه وجودش در قزوین می رود و بدون اینکه اشاره ای به قرار ومدار گفت: «مم مـن… رر رئيس الوزراء شمـا باطل و باطل مانده است بسیار ناراحت است.. هایی که با رضاخان گذاشته بکند فقط می۔ هستم.» و بالاخره ملاقات چهارم در ۲۳ بهمن گوید که: «حیف است اعلیحضرت ازافسری ۱۲۹۹ (ده روز قبل از کودتا) در گرانـد لایق که وجودش در قزوین عاطل و باطل هتل قزوین انجام می گیرد که ژنرال افتاده است استفاده بهتری نکند، اما روز کنده. ۲۶ مه > 9 5
شمایل عجز: «عاشقان در مموریام ماكسنت» ۱۹۲۶ نمایش بیش از ۲۰۰ اثر از درنه ماگریت – تابلوها، رسمها و مجموعـه یـی از اشیاء سوررئالیستی ـ ازماه گذشته که در «مرکز پسیلو» در پاریس کشوده شد، همواره مملو از بازدید کنندگان بوده است. این، شایستهی شهرت خود است. نقاشی های شگفت انگیز «ماگریته، هنوز، بهترین راه به سرزمین ذهن است که «سوررئالیسم، «سرزمین خودخوانده است و نام آن «لورمرویلو،است. «ماگریت، در ۱۹۶۷ در ۶۸ سالگی در گذشت. هراس در افق: شکارچیان در لبهی شب. تحولی در نقاشی قرن «گورگون. ۱۹۴۳
S امریکائی برو! مشتهای ما در نقش هزار فریاد است. فریادهای ما تصویر هزاران مشت است. ای دیو بروا ای عقاب پرهایت را، به فرمان امام در جنگهای شوم تو دیگر ایران، طعمه یی نیست می چینیم. لقمه یی نیست، خاری است گلوگیر. امریکائی بروا آنچنان گلویت را به انتقام آنچنان پرت را بچینیم، * بشاریم. که دیگر درحدود ما نیز نبری! ایران، اينك، يكسره فریاد است. ما ایران را به فرمان رهبرمان، چنان می سازیم، که چشمانت از حیرت بیرون برد. امریکائی بروا
امریکائی برو! در مشتهای ما نقش هزار فریاد است. فریادهای ما تصویر هزاران مشت است. ای دیو بروا ای عقاب پرهایت را، به فرمان امام در جنگ های شوم تو دیگر ایران، طعمه یی نیست لقمه یی نیست، خاری است گلوگیر. امریکائی بروا آنچنان گلویت را به انتقام می چینیم. آنچنان پرت را بچینیم، بشاریم. * که دیگر درحدود ما نیز نبری! ایران، اينك، يكسره فریاد است. ما ایران را به فرمان رهبرمان، چنان می سازیم، که چشمانت از حیرت بیرون برد. امریکائی بردا
1095 آوانگارد m 11 ‘ همه کوارتز همه سیکو همه درحد اعلای دقت. WED 2 22:08 SEIKO Quartz SEIKO QUARTZ LIC ساعت کوارتزسیکه بارانی یکصدبرابر دقت ساعتهای معمولی، ساعتی که بابات باطری کو حلف کار میکند و تعویض باطری حتی توسط خود شما به سادگی انجام میگیرد . ر هدیه ای که سالها می ماند روزی خواهد رسید که همه ساعتها مثل سیکر ساخته شوند 10:08 42
}}} در ساقه های نازک گندم خونم که خون شریف هرچه کشاورز در جسم سخت چکش و داس و غیر کارم که گشته ام متراکم شب با رفیق فیدل کار هزار، بل دهها هزار شهری افزارمند تا دیرگاه در سیرا ماندیم در بیشه زار آهن و پولاد در جنگل عظیم فلزات در جنگل صنایع وابسته نیروی کار ارزانم ارزانی چپاول هر انحصار کر از سیل پرخروش و کف آلود رودها جریان جاودانه تاریخم تاریخ : تاریخ قرنها استثمار همچون ستون معظمی از سنگ میراث تخت جمشید برشانه های لاغر و رنجورم هر صبح و شام سنگینی صبح مرا به رنگ شب تار می و یاد روزگار خوش پیشین یاد بهشت گمشده اعصار دوردست افسانه های عصر طلائی در عمق ذهن نا آگاهم احساس غربتی خفقان آور گهگاه بیدار می کند و حالتی غریب گلویم را از بغض تلخ کینه گران بار می کند چون غرش پلنگ در عمق جنگل بدویت فریاد خشم من سرشار کینه طبقاتی در چارسوی خاك طنين در می افکند این کر کسان خونین چنگال را از هول مرگباری چندی می آکند فریاد من به هر سوشان می پراکند اما به گرد خویش در جنب وجوش خامش سایه پرواز کر کسان را هر بار می توانم دید پرواز کر کسی پیر در شامگاه دولت مستعجلش اهل کجائی از من میر نیمیم اهل فرقانست نیمیم اهل ترکستان نیمیم جان و دل آب و گل در قرطبه طبابت آموختم و با تفنگ در مكزيك آشنا شدم بر تخته پارهای نیمه شب از خلیج گندم تمساح سبزمان را آزاد کردم و بامداد در بیشه زارهای بولیوی مشتی گلوله در قلب خویش یافتم جوینده عاقبت یابنده است برخاستم همچون جبال مرتفع «آنده مانند قله «کاراباس» با شرکت و شکوه «دماوند» بر جانیان آمریکائی در شرق آسيا دریایی از گلوله فرو ریختم امروز سرباز جانی صهیونیسم در تپه های «دیر یا سین زنده به گور می کندم. امروز سربازهای جانی مزدور پرتغال در گینه، در موزامبيك وارونه از وخت سرنیزه می درد شکمم را و کارد مثله می کندم عضو عضو امروز پیر کاغذی انصارها الولوی قلب امپریالیزم از هم دریده می خوردم، خام خام فردا بانك رسای من در غرب می رسند به كمك در شرق می رسد تا سمیلان پیکار ناتمامم را دنبال می کنم فردا در «مونتوویدئو وابسته نظامی آمریکا را – در دادگاه خلق به اعدام محکوم می کنم غربال می کنم فردا روز عید تست در نیمه جنوب ويتنام در هندوچین، سراسر آتش بیا می کند این کار را هر سال کرده ام، هر سال کوروش مرا به غارت بابل برد
و داریوش در شوش و در پاسارگاد از کودکان من بیگاری کشید شاهپور شانه ام را سوراخ کرد دادگستر نوشیروان دهها هزار خويش مرا قتل عام کرد شمشیر صدها هزار یار مرا کشتند صدها هزار مرتبه مردم هربار برخاستم و زنگار خون به پیکرهام شستم خاك از جبین خویش ستردم مانده نه، رفتنی – | ياران من، اينك برابرم ظاهر میشوند و شاه مستبد را تا آنسوی خزر تاراندم با دیدگان خندان، اندام خونفشان از يك دو قطره تا اقیانوس از يك دو کارگر تا توده از يك دو انقلابی تا انقلاب … مردم هزازبار و نمردم رفتم هزار بار ولی ماندم و با تمام پیکرهام مشت با ماهیان پیر نمیساختم زی ناخدای کشتی تاراج با خشم حمله بردم روزی پاك از کسان خویش بریدم از من مپرس اهل کجائی من اهل جویباری خردم هستیم در جویبار خردی آغاز شد اخلاق تند و ناجوری داشتم خود می کشانم به زیر یکدست مانده در زنجیر ستمگران دست دگر به قبضه شمشیر بر دوش من رسالت خلقی کبیر تلها اگر که ساخت ز چشمانم خود کامهای سفیه به کرمان در ماورای رود ارس دشنه ای در قلب آن سیه دل کردم از خون تابناك بهايیپور صدبار بیشتر دژخیم بارگاه خلیفه مرا در طول جویبار تنها و تك به راه افتادم تا خون بیدریغ قبادیها هم در برابر چشمش مثله کرد صدبار بیشتر در صد ایالت و صدها شهر با آهوان دشت سخن گفتم با سبزهها و جلبكها سیل پرخروش و کف آلود رودها بر کفچه ماهیان خندیدم دژخیم گردنم را زد آنگاه با غرور سرم خونم که میدوم چونان که در عروق طبیعت در شاخ و بر برگ درهم کاج و بلوط را خود در طبق نهاده به دربار برد در ساقه های نازک گندم در سنگ و استخوان و سفال در مفرغ و برنج، در آهن از قورباغه دوری جستم با مارمولکی دانا آشنا شدم و دشنه ای به وام گرفتم در کوهپایه. الموت از جویبار خرد به نهری بزرگ از خون خویش و صدها صد همچون خویش | از نهرها به رود، از رودخانه تا اقیانوس رفتم خاشاك و خاك كوهستان را سیراب کردم پس واپسین سرودم را خواندم – لبخند هوشیار امیر اندام پر صلابت اسکندر چشمان پرفروغ صلاحیها و چهره نجیب کتیرایی میدوم در سیل پرخروش و کف آلود رودها خونی که خون شکوهمند حسنپور خون گرانبهای صفایی خون عزیز سالمی و سید در سیر جاودانه تاریخ از سینانتروپ تا مائو سیر خونم که میدوم خاك، در تمام دومینیکن بر سطح رود برکه و تالاب و با غرش مسلسل اسکندر در بامداد فروردین در شرق و غرب اندونزی انبوه خفتگان را بیدار کردم با هرچه کینه طبقاتی در خود سراغ داشتم آن دشنه را در قلب فرسیو راندم من باد زخمدارم بینام، بی نشان خاك فلات محبوبم را می پوشد از محمره تا خوارزم از ساحل ارومیه تا سیستان صدها امیر و شاه و خلیفه بر تخت می نشانم | انبوه تیترهای درشت در شهر منفجر شد بر چوب شش هزار صلیب در راه «کاپوا و انفجار آگاهی خونم که میدوم از پشتکوه تا بینالود از سهند تا تفتان را لرزاندم من اهل جویباری خردم در سیل پرخروش و کف آلود رودها جریان جاودانه تاریخم هر روز سایه روشن امواج با لاله های سرخ که می آرد آب هر شب طنین همهمهی آب با انعکاس پرتو سرخ ستاره ها یاد عزیز یارانم را در ذهن سالخورده من زنده می کند. در چهارسوی گیتی بر قله ای رفیع می اندازد در سیر جاودانه تاریخ رودی عظیم و سرخ که در مسیر خویش با کوهبار امواجش ور کوه و کوهبار وز تخته سنگ از جای کنده پیش همی راند و جاودانه پیش همی تازد ذره های كوچك خاشاك را این نظم ضد خلقی پوشالی را از باد و گردباد همچون تفی بر چهره فساد میاندازد و پرچم رهایی هر خلق را ياران من، ياران ناشناخته آشنا و در صحن شاه عبدالعظیم با يك گلوله ناقابل شاه شهید را به درک واصل کردم تبریز را به جوش آوردم در رشت فتنه برپا کردم در جنگل شمال یا در امیرخیز با میرزا و باقر و ستار همرزم بوده ام گمنامها و ارزانها تاسطح صدهزارتومانیها و در کنار حیدرعمو اوغلو جان دادم از رفته ها و پویانها تا مانده ها و دهقانیها بر سنگفرش در همه سوی «پوتز» سه ۳۱
آن روز، شاه سابق واردشیر،دوبدو کلاه را قاضی کرده بودند در در کاخ دارالسلام رباط در اتاقی من امير و وزیرو سفير… و جز مسخرگی خودتان به فکر تشكيل حزب رستاخيز مشرف به باغچه ای خلوت که پرنده ای نیز هیچ خاك دیگری نمیتوانیم به سر بریزیم. افتادید… حزب فراگیر، تا در قبرستانی که آن پر نمیزد.. آریامهر واردشیرزاهدی روزگاری یادم می آید که ساعد گفته بود ساخته بودید، مرده ها رازنده کند اماهیچ دو به دو باهم مشغول صحبت بودند… ولی که به پدر شما نمیشد دروغ گفت، برای معجزه ای از آن جز کند وافتضاح، بروزر دیوار موش داشت، موش گوش ودر بیرون اینکه مورا از ماست بیرون می کشید و ظهور نکرد… حصار پيك خبرچین باد، به هوش بود ودر حقیقت را، هرقدر هم که تلخ بود، بدست آریامهر، توی حرف اردشیر دوید می آورد، ولی به شما نمیشود راست گفت که، ولی این از بیعرضگی آموزگار بوده جوش وخروش. زیرا دلتان میخواهد کارها به همان ترتیبی بیعرضگی هویدا بود. اردشیر با همان لحن ولی اردشیر، ما دیر جنبیدیم.اگر جریان پیدا کند که خیال کرده اید. گزنده ادامه داد هویدا و آموزگار ومن و زودتر دست به کار شده بـودیـم، ورق را آریامهر در حالیکه روی صندلی، امثال ما کی بودیم؟ عروسکهای بی اراده در خودش را جابه جا می کرد گفت: ساعد غلط شما نیز به جای اینکه به خود کرد… من همیشه حاضر به بحث بوده ام. بیایید و شور کار را در نیاورید وتصميم به استفعا بگیرید، در همان ماه مردادروزنامه عوض می کردیم. دست شما، – بحث روی چی؟ در همان ماه مرداد… اردشیر لبخندی زد و پرسید: چی مرداد؟ قربان خودتان فرمان صادر کرده اید که کردیم، که همه باید بگویند امرداد. در حال حاضر، روی کوتاهیهایی نویسها را دور خودتان جمع کردید و توپ زدید و تهدید کردید که «این دفعه دیگر اردشیر نگاهی طولانی به مخاطب خود وقایع دوران مصـدق تکرار نخـواهـد ول کن اردشیر، حالا که وقت انداخت و گفت شما فقط يك كوتاهی کردید شد و من ومیهن پرستان و نیروهای مسلح شوخی نیست. من دارم حرف جدی میزنم… به هیچ وجه اجازه تجدید چنان وضعی را يك پدر سوختهای يك روز به من گفت که ـ آها، بگو، بگو چه کوتاهی کردم؟ نخواهیم داد… و همه باید بدانند که با قربان مرداد به معنی مرگ و نیستی وازاین کوتاهی شما این بودکه در همان دستگاه ارتش نمیشود شوخی کرد. حرفهاست. اگر يك الف سرش بگذارند ماه مردادی که میفرمایید باید می جنبیدیم، – آریامهر با صدای گرفته ای گفت به معنی جاودانی وهستی ونمردنی میشود و وخلت اوضاع را درك نكرديد واستعفا ولی ما که از این ارتش استفاده نکردیم. اصرار کرد که برای شکون ۲۸ مرداد هم ندادید. دیگر چه استفاده ای میخواستید که شده بگوئید همه بگویند: امرداد. من آریامهر که باد غبغبش دربـاره بکنید؟ حکومت نظامی نیاوردید که آوردید؟ هم فرمانی صادر کردم ولی حالا میفهمم که سرجایش آمده بود، با نوعی تحکم پرسید: دولت نظامی راه نیانداختید که انداختید، همان مرداد بیشتر وصف حال بوده است. چرا استعفا میدادم در آن وقت که هنوز آب قتل عام و کشتار دست نزدید که زدید؟… خوب، داشتم می گفتم که اگر ما در مرداد از آب تکان نخورده بود؟ دیگر از چه کاری کوتاهی شد که حالا به موقع می جنبیدیم به این حال وروز نمی اردشیر پوزخندی زد و گفت: در این افسوسش را میخورید. افتادیم… اتاقی که شما هستید ومن و خدایی که ناظر – آریامهر که با ناراحتی آب دهانش اردشیر باز با تبسمی گفت پدران برحرفهای ماست، شما امر را به کی می را قورت میداد گفت… آیا نمیشد مثل ی گفتند که: مرداد سال ۱۳۳۲ جریان مخالفی به وجود خواهید مشتبه کنید؟ به خودتان؟… به من که ما اگر را با مگر تزویج کردند از آن در جریان وقایع بوده ام؟ به خدایی که شاهد بیاوریم؟ شد بچه ای «ای کاشکی» نام. همه حقایق بوده است؟ به کی؟…. سالها اردشیر با زهـرخـنـدی جـواب داد آریامهر با لحن عصبی گفت باز هم که اوضاع و احوال آن روز با اوضاع واحوال در ایران آب از آب تکان خورده بود که تو مسخرگی می کنی؟ چته؟… بود ولی شما نمی خواستید به روی خودتان امروز فرقی داشت در آن وقت بیست وهفت فقط من حواسم جمع است – هیچی ماه بود که دولت دکتر مصدق در چاههای بیاورید. راستش را بخواهیم زنگ خطر ومیدانم که دیگر نه شما شاه هستید ونـه آن روز به صدا درآمد که شما برای نجات نفت را بسته بود و مذاکرات متوالیش با 5 ـ مثلا کی؟ – – 9
نگویند از سربازیچه حرفی گزان پندی نگیرد صاحب هوش | انگلیسها و آمریکاییها و بانك بين المللی اردشیر شانه ها را بالا انداخت و گفت دیدار فرماندار کل رفتند مطلع شدند که او به ثمر نرسیده بود و با همه تلاشهایی که به شاید ولی پیش نیامد برای اینکه مردم این بار و همه فرمانـدارهـای کل را نایب السلطنه عمل می آورد، نتوانسته بود كه يك قطره مار گزیده هایی بودند که از ریسمان سیاه و احضار کرده است بنابراین آن دو نیز به نفت به طور مستقیم به کشوری از کشورهای سفید می ترسیدند. کاخ نایب السلطنه رفتند… و با چشمان از جهان بفروشد بدین ترتیب وضع اقتصادی آریامهر بی اختیار بالحن تحقیر آمیزی حدقه بیرون آمده دیدند که همه فرماندار خراب و از هم پاشیده و آشفته مملکت رمقی گفت چقدر مردم مردم می کنی مردمی که با های کل در برابر نایب السلطنه صف بسته اند برای مردم باقی نگذاشته بود و همه کم وبیش يك غوره سردیشان می کند و با يك مويز و نایب السلطنه با صورتی گرفته ر حال خود را در بن بستی تاريك و بدون روزنه گرمی که قدرت تعیین کننده نیستند. وضعی عصبی و ناآرام مرتب در اتاق قـدم احساس می کردند. با این همه اگر در میان آنوقت اردشیر به پشتی مبلی که روی میزند و هرچندگاه به جلوی پنجره میرود و همین مردم نیز تفرقه نیفتاده بود محال بود آن نشسته بود تکیه داد و گفت يك روز به بیرون نظری می اندازد… در هندی به پنجره که نقشه «آلن دالس» رئیس سیا و «لوئی من نیز همین حرف را به شخصی زدم و او نزديك شدند و دیدند جمعیت انبوهی در برابر هندرسن، سفیر آمریکا در تهران وخواهرتان برای من يك قصه هندی تعریف کرد… قصه کاخ نایب السلطنه جمع شده اند و با مشت «اشرف، که در سویس طراحی شده بود و در کشاورز هندی که باهم برسر اینکه قدرت های گره کرده خواستهای خود را تکرار ژنرال شوارتسکف، مستشار آمریکایی در دست کیست گفت وشنود داشتند و چون کنند…. و هیجان و التهاب ایشان قرار و می ژاندارمری با صرف ده میلیون دلار قرار بود به این نتیجه رسیدند که قدرتمندترین فرد آرام را از نایب السلطنه و فرمانداران کل که چندصد نفر از تیغ زنها ولوطیهای محلات آن دیار ارباب مزرعه آنهاست گفتند پس سلب کرده است. تهران را راه بیاندازد و حکومت مصدق را به سراغ او برویم و از او بخواهیم گشایشی و در هندی در حالیکه به آن جمعیت از پا دربیاورد، با موفقیت پیاده بشود… در کار ما به وجود بیاورد… اما وقتی در عظیم خیره شده بودند احساس می کردند که صدای آریامهر که گویی از ته چاه کشاورز به خانه ارباب رسیدند خبردار شدند به آنچه در دنبالش بوده اند رسیده اند و به در می آمد، بلند شد که ولی شد… که ارباب را آن روز مهاراجه ناحیه به باد رای العین دریافته اند که قدرت واقعی در دست اردشیر در حالیکه پلک چشمهایش فحش و دشنام گرفته است و او چنان ازاین مردم است در دست آدمهایی مثل خود آنها آشکارا سنگینی می کرد گفت بلی شد ولی بابت در خشم و ناراحتی است که هیچ کس که وقتی باهم باشند عظیم ترین قدرتها را کشاورز گفتند قدرت به خاطر يك تصادف يك اشتباه دولت مصدق را نمی پذیرد در که بعداز فرار شما اعلام کرد که در فکر تشكيل يك شورای سلطنت است و به به زانو در می آورند. در دست مهاراجه است… خوبست به دیدن او برویم….. چون بنزد مهاراجه رسیدند، حاکم و اردشیر نیز سیگار برگی آتش زد و در پلیس دستور داد تظاهرات مردمی را که انگلیسی منطقه داشت با تلفن برسر مطلبی دود آن خاطرات روزهایی را زنده کرد که خواهان جمهوری هستند متفرق کند درگیری او را توبیخ می کرد و مهاراجه هرقدر بیشتر بعداز بیست و هشت مرداد باشگاه افسران را پلیس با مردم جمهوریخواه و چپیها فرصت عذر میخواست آشکار بود که حاکم کمتر به صورت مركز عیش ونوش زاهدی پده. . غیر منتظره ای در اختیار شوارتسکف گذاشت میپذیرد… دو هندی به هم نگاهی کردند و زاهدی پسر در آورده بود. که نقشه خود را عملی سازد و کاری که گفتند پس قدرت در دست حاکم انگلیسی شب قبل، ما اجرای آن را پرمخاطره می- منطقه است خوبست به دیدن او برویم… دانستیم بی دردسر از پیش ببرد و خانه مصدق هنگامی که آن دو به نزد حاکم انگلیسی منطقه را که وسیله تعداد محدودی سرباز محافظت رسیدند خبردار شدند که او را فرماندار کل میشد به آسانی به تصرف در بیاورد. این فقط استان به خاطر خطائی منفصل کرده است… يك تصادف بود و بس. آریامهر با تمجمع پرسید این… این برداشت هندی حالا این بود که قدرت در تصادف این بار امکان نداشت پیش بیاید؟! دست فرماندار کل استان است… و چون به 5 آریامهر آهی کشید و ساکت شد بامشاد
گفت و گوی «پیر دروئن نویسنده «لوموند» با «ژاك روفيه» استاد «کولز در فرانس». ترجمه: حسین مهری تاریخ طبیعی آزادیهای ما – دومین و آخرین قسمت دست خالی، پشت دروازههای هزارۀ سوم… ۱۳۰۷ – داریوت داوری –
«ژاك روفيه»، پزشك واستاد «کولژ دوفرانس» پنجاه و شش سالـه کوششهای پژوهشی اش را در دانشکده پزشکی «تولوز» بنیاد کرد و درهمین شهر، مرکز خون شناسی «کانون ملی پژوهشهای علمی» را به وجود آورد. در سال ۱۹۷۲ کرسی مردم شناسی جسمانی را در «کولژ دوفرانس» به دست آورد. «ژاك روفیه» که در «مدرسه عملی بررسیهای عالی» نیز مذیر بررسی هاست، میدان نگرش خود را هرچه بیشتر گسترش داد و در سال ۱۹۷۶ در کتابی با اهمیت به نام «از زیست شناسی تافرهنگ»، اندیشههایش را درباره 6 تحول جامعه عرضه داشت. این، دومین و آخرین بخش گفتوگو با اوست. در بخش نخست، «ژاك روفيه»، تشریح کرد که «تاریخ طبیعی آزادی های ما»، چگونه تنیده شد و پیشرفت ما از طبیعت تا فرهنگی، چگونه صورت بست و این همه، چگونه به مردمسالاری (دموکراسی) فرجامید که رژیمیست به بهترین وجه سازگار با طبع جامعههای انسانی. آگاه شوند، ممکن است نتوانند با دشواری کند. این از صدوپنجاه کشور عضو سازمان گریختن از زیر بار فدا کاری ها نیست، بلکه يك مشت اسپانیایی در مكزيك، با ملل متحد، دست بالا، بیست دولت را می تقسیم آنها به طرزی مساویست. زندانی کردن «اینکا»، در اندک زمان، یکی توان در شمار دمو کراسیهای لیبرال آورد. در فرانسه، به جز چند منفرد، هیچکس نه در از سازمان یافته ترین جوامعی را که جهان به خود دیده بود، سرنگون کردند. ایدئولوژی اکثریت، نه در اقلیت، جرأت ندارد حقیقت آنچه ما آن را وضعیتی عـادی تلقى کنیم، حالت استثنایی پیدا کند. به نظر را بگوید. این رویه، خطرناك و مغایر باروح ناسیونال سوسیالیستی، هیـچ بخت بقا در ویرانه های برلین نداشت. ژنرال «مك آرتور»، يك دموکراسی واقعیست. در سیاست، هیچ شما، این بی تناسبی از کجا ناشیست؟ این خطر را شناخته بود که دولت آمریکا چیز بدتر از امید سرخورده نیست. آیا می ما پشت درهـای هـزاره سوم را مجاب کرد امپراتور «هیروهیتو» را، برای پندارند که مردم، درصورتی که به درستی ایستاده ایم. در گیروداری به این هزاره نزديك محاکمه شدن همراه با دیگر جنایتکـاران میشویم که بحرانی عمیق، بیداد می جنگ، به «نورنبرگ» نفرستد، چیزی که هایی که گریبانشان را می گیرد، دست و بحران، مانند بحرانهایی که پیش از آن رخ استالین، به جد، آن را میخواست. بیم آن داده، عرضی نیست، ساختیست. پس از جنگ جهانی دوم، بیشتر کشور قابلیت خود را در سازگار شدن با خطیرترین یکباره محروم از نماد دولتی، به هر گونـه هایی که طعم استعمار را چشیده بودند، به استقلال دست یافتند. آنها که در اینده مواقع، نشان داده اند، و به طرزی بسیار کار ماجراجویی دست یازد. جهان سوم را ساختند، در گردهمایی آمدتر از دیکتاتوریها. به یاد آوريـــــــم دولت در دولت بریتانیای کبیر را که باندونگ» در سال ۱۹۵۴ ایـن جنبش را در وضعی ـ اما دموکراسی هاغالبا میدان کارزار تقریبا نومید به سر میبرد. چرچیل،حقیقت بر گشت ناپذیر خواندند. استقلال اقتصادی، بود و جز خـون و اشك، رقابتهای سیاسی آن چنانیست وسرانجام، گفته سایه به سایه استقلال سیاسی میرود. از بشارتی نداده بود، و میهناش، به تقریب فسوسا، توسل به رژیمی «زور وزر، (عضلانی) گردهم آیی «باندونگ» تا اتخاذ تصمیم به چشم مردم، به عنوان شری کم آزار،جلوه دست تنها، با اروپای هیتلری رویاروی شد. کشورهای صادر کننده نفت برای چهار برابر اندکی بعد، دموکراسی آمریکا، می کند. دموکراسیها قادر به پذیرش تغییر پنجه نرم کنند؟ رژیمهای آزادی، در تاریخ متـاخر، که ژاپن که هنوز يك دموکراسی نبود، را به مردم ساختن قیمت نفت، به زحمت بیست سال طول و حتی تهییج آنند، اما ضرور است که توانست در کوتاه زمان، تواناترین ارتشی را کشید. مواد خام دیگر نیز از پیروان شدند. مردمان به خوبی آگاه شوند و به وفاق ملی که جهان هرگز به خود دیده بود، به حرکت رفاه کشورهای توانگر که در بخشی، مبتنی بر سویه یی برسند. این سیاست به بیشتریـن در آورد. دموکراسی، شناخت و آزادی می- دست یابی بر منابع طبیعی به بهای نازل بود، طلبد. ذخایر معنوی آن، شمارش ناپذیرند، جرأت و هشیاری نیاز دارد. از این همه، صدمه سخت خواهد دید. وسوسه یکه تازانه (توتالیتر) همواره زیرا تصمیم و اقدام به عهده تن به تـن این تغییر، بی گمان، بارزترین رویداد لحظه های دشواررا همراهی می کند. آزادی، شهروندان است. به عکس، دیکتاتوری در تاریخ قرن بیستم را تشکیل میدهد. بررغم طرفة العيني، فرو میپاشد. ملتی که يك به هیچگونه ترك دعوى تن نمیدهد. در زمان سخنان اطمینان بخشی که از همه جوانب به کنونی، یکه تازی(توتالیتاریسم) همواره شکل مسلك (ایدئولوژی) را دریافت میدارد و همه گوش می رسد، این بحران خواهد پایید.رفاه چیز را بر آن میسازد، آنگاه که این مسلك کودتا به خود نمی گیرد، ممکن است روش مصنوعی و مبنی بر فلاکت دیگران بود. افول می کند، خاصه آنگاه که این مسلك خدعه آمیزی در پیش گیرد این روش، توزیع داد کرانه تر ثروتها ميان ملتها در يك تن مجسم میشود، دیگر هیچ چاره و . معطوف به نقشی هرچه بزرگتر است که بیچند و چون، کاهش سطح زندگی کشور در جهت منافع دولت، به وسيله يكسازمان های غنی را در پی خـواهـد آورد. معضل، پناهی ندارد. ۱۹۴۰
ه استقلال اقتصادی، سایه به سایه استقلال سیاسی میرود… ه رفاه ما غربيان مصنوعیست وطفیل فلاکت دیگران… در سیاست، هیچ چیز بدتر از امید سرخورده نیست.. ذخایر معنوی دموکراسی، شمارش ناپذیر است، تصمیم و اقدام به عهده تن به تن شهروندان است… و رژیمهای آزادی، قابلیت سازگار شدن با خطیر ترین موقعیتها را دارند ـ دیکتاتوریها در طرفةالعینی فرو می پاشد… آزادی هرگز تن در نمیدهد، هر گز ترك حق نمی کند… اداری روی آور به فنسالاری (تکنوکراسی) این کمیسیونها، بدون اختیارهای واقعی یا رجوع کند. این محیطی ایمنی بخش است. بسا فراموش می کنند که انسان، او نیاز دارد پیرامونیان خود را ایفا میشود. در نظام مردم سالارانه زود به دست آمده، به ندرت از میدان اقتدار (دموكراتيك)، مردم نمایندگانی موظف به اخذ و جابریت سازمان حکومتی که خود از آن تصمیم به نام آنها، برمی گزینند. چرخ منشا دارند می گریزند. این جدایی میان قوه بشناسد و با آنان رابطه برقرار سازد. دنده های اداری باید این تصمیمها رابی کمر مقنن و قوه اجرایی، میان قوه سیاسی و فنی، انسان شهر بزرگ، آنجا که اکنون کاست به موقع اجرا گذارند. از این قرار، بی گمان بر مشکل بزرگی دلالت دارد که اکثریت معاصران مامیلولند، تقریبا همواره براثر پیچیدگی اداره جامه های امروزین اکنون می رود گریبان قدرت دموكراتيكرا منزوى يك چاردیوار است. او نمی تواند پیوند برقرار سازد ودر بیم ودلهره سر می (مدرن)، سازمان اداری، قدرتی ناشناس و نگیرد. سهمگین شده است که دلبسته تشکیل دولتی در دولت است. برگزیده، عقل کل نیست. در برابر درخطری که جامعه های کند. جوانان که در برابر شرایط ناانسانی شهر، حساس تر و زودرنج ترند گاه ما را تهدید می کند، چه پیشنهادی دارید: غول تعدد و تخصصی بودن مسایل مطروح، چنان دولت همه جا حاضر و تنشهای بین المللی؟ در سنگر تبهکاریها اعتیاد مقام می گیرند. است که لوایع تصویب شده از جانب قدرت، برای آنکه بتواند به طرزی ما به جای حمله ور شدن به ریشه های بیماری، مجالس ملی همواره صورت قوانین کلی آزادمنش اعمال شود، باید وسيغا تمركز سلاح سرکوبی را به کار میبریم که این چارچوبی را دارد که اصول عمومی را تعریف زدایی شود و در زمینه همه آنچه به زندگی هرگز چیزی را حل نکرده است. به محض ی کند، اما کیفیت اجرای آنها به مجری روزمره شهروند مربوط میشود، در سطح آنكه يك گروه از واماندگان خنثی شوند، راسپرده میشود،و مجری، گاه غرض قانون گروههای محلی مـانـنـد بخش ومنطقه گروههای دیگر سربر می آورند. ما همه گزار را نقض می کند. (در فرانسه) ـ عمل کند. روزه تبهکار و معتاد میسازیم. آنها میوه 5 > – واقعیت قدرت از دست سیاستمداران این، تنها وسیله مشارکت دادن گروه ها های جامعه یی خلاف طبیعتاند. خارج می شود و به دست فن سالاران در اداره امور خویش است. از بخش که بگذریم، منطقه باید (تکنوکراتها) می افتد. استفاده از وسایل این مشارکت با طبع انسان نیز اختیارهای اداری وسیع دریافت دارد و جدید اطلاع رسانی و مبادله رسانه های سازگار است: واقف بودن، آزادبودن، مسئول مسایلی را رتق وفتق کند که بیش از آن گروهی، «انفورماتيك، وارتباطهای دور بودن. این مشارکت، شرط هر گونه همه گیر است که به کادر بخش وانهاده شود قدرتی نامتناهی به مدیران اجرایی می سپارد پیشرفتی است. بخش، با بعـد بـالنسبـه منطقه، در بر گیرنده يك مجموعه طبیعی در وممكن است برای شهروند، جز آزادی کوچکش تنها واحد اداریست که عین حال تاریخی، جغرافیایی و غالبا صوری بی مایه یی باقی نگذارد. در مقیاس انسانی وجود دارد: تنها مجموعه یی اقتصادیست، اما این، خاصه، مجموعه یی به کار اندازی «کمیسیونهای تامین که در آن، همه مردم یا تقریبا همه مردم، فرهنگیست ساخته شد، از آحادی که حراست شهروندان» که تقریبا همه جا قارچ یکدیگر را می شناسند وهرکس میداند مشتركشان، شیوه معینی از احساس کردن آسا می رویند، درمانی واهی به شمار می آید. برای حل وفصل مسایل هر روزه به چه کسی واندیشیدن است. این، محل مبادلـه هـای – –
که ممتاز است. بیشتر کسانی که آن را تشکیل این گفته در باب منطقه های متعددی از جهان جویی کرد، خاصه در میان کشورهای توانگر میدهند در میان خود بسیار آسان تر رابطه که در آنها، به سرزمینهایی هم فرهنگ، و کشورهای تهیدست، مصرف کنندگان و برقرار میسازند تا با دیگران. در «کرسی و رو دررو با معضل های همانند، برمیخوریم تهیه کنندگان مواد خام. «گردهم آیی شمال (اهل جزیره کرس)، در «برتون»، در اثر حادثه یی در تاریخ از هم جـدا جنوب» که به پیشگامی فرانسه صورت گرفت داوکسیتان، یکدیگر را زود به جا می آورند. شده اند، نیز مصداق دارد. چرا کشورهای باید از سر گرفته شود و به نتیجه رسد. استان که به دست دولتی تمرکز کرا به سلسله جبال «آند» یا کشورهای «ساحل» روابط میان ملتها بیشتر وقتهـا بنابـر عنوان وسیله اجرا به وجود آمده، باید از افریقا که با مشکلهای همسان در زمینه رشد قانون جنگل، تنظیم واداره میشود. اگر میان برود. بی گمان، استان، در دورانی که برخوردارنـد در صدد برنیایند که از افراد به خود اجازه دهند که در زندگی کشور (فرانسه)، متشکل از ایالتهای قدیمی رهگذار ادغام، گره از کار خویش بگشایند؟ خصوصیشان، آنگونه عمل کنند که برخی درست ادغام نشده بود و عرضه تهدیدنیرو اما جامعه های فرا ملیتی (فوق ملی، سوپرا از دولتها، عمرشان را در زندان به سر خواهند های گریزان از مرکز، خدمتهایی کرده ناسیونال)، به قصد کارآمد شدن، ناگزیرند رساند. واقعیت دست یابی به توانایی صنعتی، بی بهره بودن از مواد خام براثر بزرگ ترین است. در سرزمینی چون سرزمین ما که در از اختیارهای واقعی بیبهره شوند. آن، سطح تربیت و آگاهی سیاسی جای هیچ ملتی را نباید یکبار برای همیشه بدبیاریها، یا داشتن پولی نیرومند، گرسنگی تردید باقی نمی گذارد، ساخت استانی،ترمز ماهیتی ثابت شمرد. این ملت، مانند هر دادن دیگران را موجه نمی دارد. باید که نظام پیشرفت به شمار می آید و شاید مانعی در موجود زنده یی در مقوله فراگردهای پویا بین المللی تازه یی تاسیس کرد که راه شکوفایی دموکراسی راستیں. (ديناميك) وارد میشود و باید بتواند بنابر هر کس مکان خود را بیابد و همه دست از آن مقتضیات تاریخ، تغییر شکل و حالت دهد. اجحافها و تجاوزها بدارند. از این که و در تراز بین المللی، چگونه ممکن در زمان حاضر، ملت گرایی (ناسیونالیسم) بگذریم، هر کوشش برای پیشرفت، مقدر میدانید که همکاری، جانشین رودررویی سخت و بی انعطاف، به همان اندازه منسوخ و به ناکامیست. اقتصادهای ما بیش از آن به بی اعتبار است که استان بندی. این ملت اقتصادهای دیگر وابسته ست که کشوری، باید رابطه های میان کشورها را گرایی، خطرناك است، زیرا ملتها را منزوی نك وتنها بتواند دشواریهای خود را سامان بازشناسی بنیادی کرد. نخست روابط میان میسازد و بیم آن است که ملتها، آنگاه، بهد. هیچ دولتی، هیچ اکثریت راست یاچپی، شود؟ کشورهای همسایه که تاریخ معین، قـدر در گیر هر گونه ماجراجویی شوند. منطقه مرقدر جامع و بهم پیوسته و خودبس، نمی- مشتركشان را میسازد و در فرهنگ واحدی بندی بین المللی و «درون ملتی»، بی چندو واند در این مقام ایستادگی کند. بشریتی شریکند. ادغام سریع تر جامعه اروپایـی چونی، بهترین ضمان آزادیهای ماست. که باید ساخت، بدون فداکاریهایی چند، (بازار مشترك) باید بر رقابت کم وبیش اذعان اما در فراسوی ادغام کشورهایی که پیشرفت نمی کند. در تن در دادن به این که سرزمینهای پیر غربی ما هنوز شتراك فرهنگ، پیوندشان میدهد، سزاوار داکاریها، تردید نکنیم. تازه، مگر چاره به آن تن در میدهند، نقطه پایان کـذارد. آن است که گفت و شنودی جهانی را . یگری داریم؟ شده یی
داستان پیدایش سازمان مجاهدین خلق ایران و سازمان چریکهای فدائی خلق ایران …S سیر مبارزه مسلحانه برای علی کامران هفتاد سال اخیر تاریخ ایران، سرشار سوسیالیستی که سازمانهای اولین حزب به وجود آورد تا سازمانها و گروههای مبارز مختلف مبارزاتی تجربه شده است، بی آنکه در آورد. تا این اواخر هیچ کدام بتواند شاهد پیروزی از پیچیدگیهای مبارزاتی است. اشکال کمونیست ایران نمایندگان آن بودند قدیمی در شکلهای تازه اعلام وجود کنند. نمایندگان بورژوازی ملی وروحانیت سردار سرسپردگان امپریالیسم مترقی از يك طرف و مارکسیستهای اعضای را در آغوش خلق ایران جای دهد. مبارزات انگلیس یعنی رضاخان توانست با استفاده گروه ۵۳ نفر و طرفدارانش از طرف دیگر، ۷۰ سال اخیر مجموعه کم نظیری از تنوع و از اختلافهای میان آنها و اشتباهاتی که در تشکیلات جدیدی که به وجود آوردند تعدد افکار و سازمانهای پیشرو انقلابی است، مرتكب شدند بر هر دوی این گرایشها متشکل شدند و به فعالیت پرداختند. مشہور۔ ما کلیه این اعتقادات و سازمانها در بدنه فایق آید و رهبران سازمان های آن را ترین سازمانهای این دوره جبهه ملی ایران در جریان عمده مبارزاتی خلق ایران جای کشته، زندانی کرده و سازمانهای مبارز را و حزب توده ایران بودند. از آنجا که می گیرند. جریان ملی ـ مذهبی و جریان نابود کند. امحاء حزب کمونیست ایران و فعالیتهای این دو جریان اساسی نتوانست تقریبا تمام سازمانهای آن، گروههای طرفدار بخشی از گروههای اجتماعی مبارز را راضی سوسیال دمكراتيك. از جنبش مشروطیت تا پایان حکومت خانواده جمله است. قاجار تلفیقی از نظریات روشنفکران این در آغاز، مبارزه نوین ملت ایران آیت الله مدرس و روشنفکران ملی از آن کند، در کنار حزب توده و جبهه ملی ایران بعضی از جناحهای چپ و راست این بود تهاجم ارتجاع آنچنان موفقیت آمیـز در سازمان گروههایی متولد شدند که در جریان بود. مرکز غیبی تبریز، انجمن های که خط مشی مبارزاتی جداگانه ای نسبت به آنها در تمام مدت حکومت رضاخان جز متعدد تهران، مجاهدان رشت، مبارزات شیخ در دو سه مورد سکوت حاکم بود، جامعه اتخاذ کردند. مانند فرقه دمکرات، شورای محمد خیابانی و جنبش جنگل در گیلان به آنچنان ترس و رخوتی دچار آمده بود کار و اندیشه انشعاب خلیل ملکی و جلال که حرکات چند تن از فئودالهای بزرگ آل احمد از حزب توده. اختلافات دکتر مصدق با آیت الله کاشانی، حائری زاده، حسین اما، به تدریج که حاکمیت امپریالیسم ترقی خواهانه مینمود. ایران مستحکمتر شد، گرایشهای موجود روزهای آخر حکومت رضا قزاق مکی، بقائی و… در مبارزات خلق ایران ریشه دارتر شد مصادف با جنگ جهانی دوم بود. تضادهای اما جریان دیگری که مستقل از این تغییرها و تبدیلهایی در آن رخ نمود. این امپریالیستی ایران را که یکی از مهره های در سازمان عمل می کرد و مدتها بر می تغییر و تبدیل گرایشهای اساسی آغاز امپریالیسم انگلیس به شمار می آمد، ناگزیر زبانها بود گروه فدائیان اسلام بود مشروطیت را به صورت در جریان ملی ـ که دست بردن به اسلحه به نابودی کسانی وارد کارزار کرد. روحانیت مترقی و روشنفکران بورژوا و خرده هجوم نیروهای متفقین به ایران مخالف اسلام و به زعم آنان ایران شمرده بورژوا در راس آن قرار داشتند سلطنت رضاخان را واژگون کرد وفرصتی میشدند، پرداخت. که 9 –
فضل الله الله گروه جزنی – ظریفی با وسعت بخشیدن به اندوختههای علمی خویش و شرکت در جریانهای گوناگون مبارزات چه به صورت علنی و چه مخفی، اعتلای مقام انقلابی خویش را ممکن ساختند. روابط این انقلابیون باگروهها و محافل دیگر که بر مبنای تجربیاتشان استوار بود، موقعیت گروه را به آنجا رساند که توانستند به صورت گروه اول سازمان چریکهای فدائی خلق ایران مجاهدین خلق ایران درآیند. سرنگونی رژیم پهلوی این گروه نیز چندان دوام نیاورد و ملی در مبارزه با امپریالیسم و بورژوازی جدید با مسائل ایران طرح شد. اعضای آن در اوایل دهه ۳۰ توسط نیرو کمپرادور، باز مبارزات ملی را بر دوش سازمان مجاهدین خلق های رژیم محمدرضاشاهی دستگیر و چندتن روحانیت مترقی که تا آن زمان همگام از رهبران آن اعدام شدند. آخرین کوشش جبهه ملی به شمار می آمد، انداخت. این گروه تشکل دوباره آنها تشکیل نمایندگانی متفاوت جبهه موتلفه بود که توانست منصور نخست وزیر را ترور کند. در این جریان چهار تن اما مهمترین گروه ملی ـ مذهبی که شکست بورژوازی ملی ایران پیدایی یافت «سازمان مجاهدین خلق ایران» است در پی نیروهای ملی دریافتند که دوره که هسته مرکزی آن در سال ۱۳۴۴ توسط زندان افتادند. از افراد این گروه کشته شدند و بقیه به مبارزه سنتی با رژیم سرسپرده و دیکتاتوری محمد حنیف نژاد، علی اصغر بدیع زادگان و محمدرضاشاهی بسر آمده و لازم است که سعید محسن پایه گذاری شد. این سازمان شکست حزب توده وجبهه ملی ایران، راههای جدیدی برای محو دیکتاتوری بیابند. با نفی شیوه مبارزاتی سازمانهای متعلق به در مبارزه با ارتجاع داخلی و امپریالیسم از آنجا که ایدئولوگهای بورژوازی ملی بورژوازی ملی و خرده بورژوازی سنتی، بیگانه نتایجی به بار آورد ـ که تجزیه و از تجزیه و تحلیل شرایط جدید حاکمیت ریشه ای ترین تجزیه تحلیل طبقاتی را از تحلیل آن از حوصله این مقاله خارج است امپریالیسم باز ماندند، نمایندگان دیگری از پایگاه اجتماعی ملی ـ مذهبی ارائه داد و ما فقط به بخشی از نتایج و تجزیه وتحليل میان اقشار خرده پای بورژوازی و تهیدستان صریحا اعلام داشت که ما در ستم طبقاتی فعالیتهای این دو جریان نظری خواهیـم شهری سر برآوردند و نظریات اجتماعی موجود و وابستگی به امپریالیسم و حاکمیت انداخت. جدیدی با نظر به مبانی عقیدتی گروههای بورژوازی کمپرادور استثمار است. چیزی علیرغم شکست جبهه ملی ایران، مبارز گذشته تدوین شد که هر چند ابتدائی که سازمانهای ملی – مذهبی گذشته جرات بورژوازی ملی امید خویش را از دست نداد اما بدیع شمرده میشد. اشاره به آن را نداشتند. و با حمایت مجدد از سازمانهای باقیمانده آنان با طرد نظرات نماینـدگـان آنان اعلام داشتند که اقداماتشان در جبهه ملی این سازمان را در اشکال مختلف بورژوازی ملی ایران و اعلام عملی این مطلب جهت ایجاد جامعه ای بیطبقه و توحیدی است و با نامهایی از قبیل جبهه ملی دوم تا اوایل که بورژوازی از حل مسائل ایران عاجـز که در آن نشانی از ستم طبقاتی نباشد. دهه ۴۰ کشانید، تا اینکه در این سالها است به تشکیل سازمانهای خاص خویش استثمار امری متعلق به گذشته باشد. بورژوازی ملی آنچنان ضعیف شد که پرداختند که «حزب ملل اسلامی» مهمترین سازمان مجاهدین خلق ایران با سازمان وی برای همیشه از بسیج کردن آنان است. این گروه مرکب از پیشه وران، تفسیرهای تازه خود از قرآن و قوانین الهی مردم و مبارزه با دستگاه محمدرضاشاهی بورژواهای خرده پا، روحانیون و روشنفکران راه مطالعه شیوه های مبارزاتی شصت سال عاجز ماند. ناتوانی بورژوازی ملی و جبهه اسلامی بود که در درون آن نخستین برخورد اخیر جهان و جنبش کارگری را باز کرده 2
ALENE نام خداوند، اينك، بجای نام آنها که ذره یی از اقیانوس هم نبودند و خودرا تلفنها و گفتگوهایی بودیم درباره مقالات صاحب امتياز ومدير مسئول عبدالله والا «خدایگان، مینامیدند،نشسته است. کلامی، همکارمان واستاد من حسین مهری، همهی سخنی، مقاله یی و گفتگویی بی نام او آغاز این واکنشها خوشامدگویی نبود، تشویق نبود. بسیاری نیز پرخاش می کردند اما، نمیشود. هم از اینرو، دفاتر مدح بسته شده دلمانشاد، جز يك خانم کسی نکوشیدبا هفته نامه مستقل سیاسی و اجتماعی شماره مسلسل ۱۶۱۴ است، دیگر همه ثناگوی سفاك نيستند. فریاد و سزا، سخن خود را بگوید. واین نیز دقیقا تصویر ملتی است، روی جلد این شماره، که شماره پیشین نشانی موقت، خیابان لاله زار، گراندهتل | نقاشی حجت شکیبا، نقاش برجسته است زنده. در انتظار این روز بودیم، روزی که به همت معصومه سیحون در تهران مصور دیگر همه عضو حزب «به من چه نباشند. تلفن ۳۱۳۸۳۸ – ۳۱۳۸۳۹ نشسته است، نشانگر همین است. دفاتر آنها که از این آزادی، تنها تشویق و مدیحه سرایان بسته شده، صلهها نیز به به به گویی را انتظار دارند و میطلبند و جز مسعود بهنود گور رفته است، صله دهندگان نیز رفته اند. آن، عصبانی وخشمناكشان می کند، امروزی آگهیها ۳۱۱۵۱۵ نیستند سردبیر اينك، از هر ورقه یی چاپی مردم را توقعی معاون تحریری سیروس علی نژاد دیگرو خواستی دیگر است. تهران مصور، یکبار دیگر بدنیست معاون فنی حسن لکولی مردم تشنه دانستناند. این را،می به تاکید گفته شود، قبول هیچ گروهی توان از فحوای کلامشان وقتی با آنان لیست، کارکنان امروزی تهران مصور، نه پیشینه سیاهی دارند که برای پوشاندن آن دبیر صفحات جهان شهلا شریعتمداری | گفتگو می کنی، دریافت. کاوه گلستان محمد صیاد – مردم، بی تفاوتی را با طاغوت به به تملق انقلاب ورهبری برخیزند. نه آنقدر نسبت به مسئولیتهای خود بی اعتنایند، که مغرب فرستاده اند، وقتي يك مقاله خوانند که نمی پسندند، قلـم بر می دارند، تنها «تشویق» شما را چشم انتظار باشند. . در این میان امیدمان، تنها به آنهاست مینویسند. تلفن برمی دارند و می گویند. که منطقشان را قوی می کنند، نه صدایشان گاه می آیند خشمناك اند، یانه برایشادباش را. تهدید نمی کنند، راهنمایی می کنند آمده اند «خدا قوت» می گویند. و این دقیقا ما در خدمت آنهائیم. داستان ملتی زنده است. تمام هفته پیش، زیر فشار نامه ها سردبیر دبیر عکس عکسها از مدیر داخلی فتح الله والا حروفچینی آگهی ها شهرستانها چاپ شرکت افست (سهامی عام) للفن: ۳۵۲۰۵۹ – ۳۵۲۶۱۶ ۰ محمد شریف صالحی خانلر حشمت – ۲۵۲۷۶۹ فهرست چیست در کلمه که می ترساند ۱۶ کلام نخست قدرت می ترسد که واژه مچش را باز کند، می ترسد، پس سانسور نـوشـتـاری و دیداری و شنیداری را به جان واژه می اندازد. به گمان خود، این چنین، حقیقت را خفه می کند و به بقای عمـر خویش می افزاید. سخنی با اطرافیان امام ۱۸ در این مقاله، مسعود بهنود اطـرافيـان امام را هدف می گیرد تا گزندهایی را که بر انقلاب ما به احتمال می رسد، بازگوید. راه جلوگیری از دیکتاتوری و گیری | نظامی سیروس على نژاد در نگرشی به وضع کنونی جامعه ایران عقیده دارد که باید یگانگی نیروها را بر اساس حفظ وحدت از طریق آزادی همه گروهها نگهداشت تا امپریالیسم دست به راه حلی نظامی به سود خویش نزند. انقلاب اقتصادی در پی انقلاب سیاسی عبدالله والادر این مقاله اعتقاد خود را دایر بر به کار انداختن چـرخـهـای اقتصادی، بگونه ای که انقلابی اقتصادی در پی انقلابی سیاسی باشد باز ی گوید. ۲۲ ” چگونه رضاخان را ساختند با مشاد، با نقل قولی از انگلیسیـان اربـابـان رضاخان، قصه کودتای ۱۲۹۹ را بازمی گوید و می نویسد که چگونه رضاخان را ساختند و به جان ملت انداختند. سیر مبارزه مسلحانه برای سرنگونی رژیم علـى كـامـران همکار تازه ما زمینه های پیدایش مبارزه مسلحانه در ایران وچگونگی پیدائی در سازمان معتبر چریکی ایران – سازمان چریکهای فدائی خلق ایران وسازمان مجاهدین خلق ایران ـ را نوشته است. ۲۸ 9 ۳
در بارور ساختن جنبش ملی – مذهبی سهم تن از رهبران آن و تعداد زیادی از اعضا «ما به جرم خود افتخار می کنیم، ما به به سزایی ایفا کردند. گذشته از مبانی عقیدتی طرفدارانش دستگیر شدند. دفاعیات رهبران اینکه دست در دست چریکها برای نابود جدید، استراتژی مبارزاتی نو را که مجاهدان قهرمان این سازمان در بیداد داههای رژیــم کردن امپریالیسم و صهیونیسم مبارزه می پیش رو مطرح کردند همان حلقه مفقودهای پهلوی از اسناد معتبر تاریخ مبارزات اخيـر بود که بسیاری از گروههای مارکسیست کنیم، افتخار می کنیم. به غیر از نبرد یا خلقهای ایران به شمار می آیند. در اینجا تسلیم راه دیگری وجود ندارد، یا نبرد لنینیست در پی آن بودند. حلقه مفقودهای لازم است که از چند تن از رهبران ایـن که مبارزه مسلحانه نام داشت. است مثل فلسطین و ویتنام و یا اسارت مثل خودمان. ـ ناصر صادق، از رهبران سازمان که سازمان مبارز، جملاتی نقل کنیم تا راهگشای 9 این سازمان آغاز تاسیس درصدد شناخت این مبارزان دلاور باشد: یافتن راهی بود که بتواند امکانات مبارزاتی – سعيد محسن، از رهبران سازمان در شهریور سال ۵۰ دستگیر و در فروردین نهفته در درون خلق را به فعالیت در آورد. که در شهریور سال ۵۰ دستگیر و درخرداد شهادت رسید، در دادگاه چنین این سازمان می کوشید با انتقال شعارهای خاص خویش به میان توده های ملی – مذهبی نیروی لایزال مردم را در مبارزه با استبداد ۵۱ به شهادت رسید، در دفاعیات خویش خطاب کرد: به سرسپرد نان رژیم گفت: «در اینجا ما به اتهام کوشش برای « در نظر شما قهرمانان ملت و ازجان رنگونی رژیم کنونی ایران محاکمه و بورژوازی کمپرادور به مقولات و مفاهیم گذشتگانی چون شهدای سیاهکل و آرمان شویم. ما با کمال افتخار چنین اتهامی را مبارزات ملی ـ دمكراتيك مسلح سازد. خلق و مجاهدین خلق و… اشرار مـحسوب می کنیم…. سازمان چریکهای فدائی این سازمان برای اولین بار ادبیات میشوند و باید در دادگاه نظامی در بسته مبارزاتی گروههای ملی . خلق با تقدیم دهها شهید پیشآهنگ ایـن مذهبی را تغییر محا لمه شوند، ولی شما و طرفداران سیستم راه مشترك بوده است و تجارب ذیقیمتی برای داد، و از مواضعی سخن گفت که تا آن شما یعنی دزدان اموال و ناموس مردم، آنها مبارزه مسلحانه در ایران به ارمغان آورده روز هیچ گروه دیگری با پایگاه اجتماعی که به اندء اربابان وسرما یه داران خارجی است.» مشترك بدان نظری نیفکنده بود. سند این و به پشتیبانی آنها مردم را می چاپند وجوانان ادعا کتاب «اسناد منتشره سازمان مجاهدین مردم را زیر شکنجههای جلادانه خود می که در شهریور سال ۱۳۵۰ دستگیر و در فروردین سال ۱۳۵۱ به شهادت رسید: ـ محمد بازرگانی از رهبران سازمان ۱۳۵۱ خلق ایران ـ مدافعات» است. دفاعیات این کشند، شرافتمنداند. رزمندگان در به اصطلاح دادگاههای نظامی مملو از صداقت انقلابی این قهرمانان خلق است. آنجا که به استثمار و حاکمیت امپریالیسم اشاره می کنند، نقطه تجلی عملی اعتقادشان به وحدت با کلیه رزمندگان راه آزادی انسانهاست. آنجا که از شکنجه های وارده بر همه مبارزان یاد می کنند، سند احترام به همه رزمندگان را امضاء می کنند. آنجا که از پیشتازان مبارزات مسلحـانـه شهری یاد می کنند، نه تواضع که اعتقاد آمیخته با احترامشان را بازمی گویند. به هر حال «سازمان مجاهدین خلـق ایران، با اعلام این نظر که «تنها راه رهایی خلق ایران از چنگال استبداد و امپریالیسم مبارزه مسلحانه است»، درك دقيق و عمیق خویش را از شرایط اجتماعی اقتصادی ایران نشان داد. صرفنظر از اختلا ترکیب نظرت مربوط به استراتژی مبارزه مسلحانه، بستر فکری رسیدن به چنین تلقی و مرحله ای به تقریب همان است که سایر امیر پرویز پویان عباس مفتاحی گروههای معتقد به مبارزه مسلحانه در آن گام نهادند. کشف سازمان ۱۳۵۰ به دنبال نفوذ ساواك شف شد و چند – مسعود رجوی، یکی از رهبـران «اگر رابطه، رابطه استثمار بردگی باشد، مجاهدین خلق که در سال ۱۳۵۰ دستگیر زحمتکش برده است. بنابراین تنها ضابطه سازمان مجاهدین خلق ایران در سال و به تازگی از زندان رها گشت، در دادگاه تعیین کننده در يك جامعه اوضاع اقتصادی آن جامعه است، اقتصاد و روابط تولیـدى چنین گفت:
حزب توده از يك طرف و عدم توانائی حزب نقش عمده دارد، در حال حاضر روابــط دستگیریهای اولیه و نابودی سازمان نظامی حزب، امپریالیستی و سرمایه داری بر جـــــــــان گروههای دمکرات کردستان و اصفهان بی ثمر توده در بسیج نیروهای مبارز از طرف دیگر احیای حزب را سر دادند. حزب توده دیگر عناصر مارکسیست را وادار به تشکیـل حکمفرماست.» علی میهن دوست از رهبران سازمان هیچگاه نتوانست آن قدرت افسانه ای را که گروههای جدیدی کرد که سعی داشتندباطرح مجاهدین خلق ایران که در شهریور سال می توانست کارگران و روشنفکران را در افکار نوین مارکسیستی جنبش کارگری را ۵۰ دستگیر و در فروردین سال ۱۳۵۱ به ابعادی عظیم بسیج نماید، به دست آورد. از بن بستی که بدان دچار شده بود، برهانند. گروه رفقای شهید جزنی ـ ظریفی از نخستین فشار رژیم بیگانه پرست بر حزب فعالیت آن شهادت رسید: در این راه گام نهاد. «دشمن، چریکهای قهرمان شهری را را محدود ومحدودتر ساخت تا آنجا که آخرین گروههای مارکسیست داخل کشور بودکه خرابکار و توطئه گر می نامد، این نامی است فعالیتهای درخور توجه حزب توده تشکیل گروههای مارکسیست ـ لنینیست بس ارزنده، زیرا که چنین عنوانی را به گروههای دمکرات کردستان و اصفهان بی ثمر مجاهدان انقلاب الجزایر و فدائیان فلسطین ماند، هر دو آنها کشف نگرش مجدد به دست آوردهای مارکسیسم در عده زیادی از داده و اکنون نیز میدهند… سازمان مجاهدین افراد آن دستگیر شدند. جنبش جهانی طبقه کارگر توانستند تجربیات خلق با پذیرش ایدئولوژی شهادت وظیفه در اینجا نیز همان تغییرات که در جدید جنبش جهانی کارگران را زمینـه خود میداند که در نوك پيكان مبارزه مسلحانه سازمانهای بورژوازی ملی ایران پیش آمد، مناسب طرح استراتژی نوین مبارزات خلقهای تودهای ضد امپریالیستی راه گشای خلـق صورت گرفت. یعنی گروههای مار کسیست ایران و بخصوص طبقه کارگر قرار دهند و به سمت جامعه ای تولیدی بی طبقات و آزاد که از روشهای حزب توده و نظریات آن برای نتایج آن را مقدمه تجزیه تحلیلهای خاص خویش از شرایط اجتماعی اقتصادی ایران سازند. انقلاب کوبا و تجربیات تاکتیکی ناخشنود بودند، در اندیشه طرح استراتژی باشد. مبارزه با بورژوازی وابسته به امپریالیسـم قدرت از دست رفته جدیدی برای مبارزه شدند. تعدادی از جوانان تقریبا موفقیت آمیز جنگهای چریکی در آنچنان عمیق بود اما شکست حزب توده وطرفدارانش عضو سازمان جوانان حزب توده که نتوانستند آمریکای لاتین تجربیات خلقهای فلسطيـن و ظفار همه و همه مجموعه استنادات برحق بعد از نابودی سازمان مبارزه مسلحانه سازمانهای پیشگام را تشکیل میدادند. که ارتباط خود را با حزب ادامه دهند، به > > مسعود احمدزاده – نیمه مستعمره جای خود را به فورماسیون بورژوازی کمپرادور داده بود، شکل مبارزه نیز باید تغییر می کرد. این الزام به مفهوم مبارزه مسلحانه هم در استراتژی و محمد حنیف نژاد نظامی حزب که عده زیادی از افسران سازمانهای ملی و از جمله سازمان جوانان هم در تاكتيك مبدل شد. نظر این گروهها به صراحتی که ذکر جبهه ملی ایران پیوستند که بیژن جزنی انقلابی عضو آن بـودند، شد نبود. چرا که گروه جزنی ـ ظریفی در و حسن ضیاء ظریفی از آن جمله اند. باری، گستردگی خویش را از دست داد، و روز به روز محدودتر شد، تا آنجا که بعد از سرخوردگی از نتایج به دست آمده فعالیتهای ابتدای طرح استراتژی مبارزه مسلحانه بودند میز پرست گروههای مبارز مارکسیست با توجه به حاکمیت گروه جدید وابسته به امپریالیسم که بورژوازی کمپرادور تازه به قدرت رسیده بود، اعلام کردند که مناسبات اقتصادی جدید با مناسبات قبل از دهه چهل، تفاوت کیفی دارد. زیرا سلطه امپریالیسم انگلستان که به صورت حمایت از فئودالیسم پوسیده و برتر داشتن آن نسبت به اشکال بورژوازی بود، به شکل تسلط بورژوازی کمپرادور ونابودی تدریجی و قطعی فئودالیسم به نفع آمریکا بود. در این روند دشمن داخلی که . امپریالیسم تازه نفس آمریکاست، ازروشهای دیگری برای تامین سلطه خویش استفاده ی کند، و ضرورتا در واکنش مبارزاتی خلق و طبقه کارگر نیز میباید تغییراتی صورت گیرد. آنجا که شکل بندی نیمه فئودال سرسپرده
که توسط پلیس و بارخنه عناصر ساواك كشف شد و رهبران آن به زندان افتادند. چریکهای فدائی سعید محسن در دادگاه: در نظر شما قهرمانان ملت و از جان گذشتگانی چون شهدای سیاهکل | و آرمان خلق و مجاهدین خلق و… اشرار محسوب میشوند ولی شما و | طرفداران سیستم شما یعنی دزدان اموال و ناموس مردم شرافتمندند. باقیمانده افراد گروه تصمیم به ادامه مبارزه گرفتند و تنی چند از این مبارزان خود را به مبارزان فلسطینی رسانده با ابـراز مسعود رجوی در دادگاه: لیاقت و شهامت حتی به مراحل فرماندهی پایگاه های فلسیطنی رسیدند (ازجمله علی اکبر صفائی فراهانی که در اردوگاههای فلسطین به «ابوعباس» معروف شد) گروه جزنی ما به جرم خود افتخار می کنیم، ما به اینکه دست در دست چریکها برای | نابود کردن امپریالیسم و صهیونیسم مبارزه می کنیم، افتخار می کنیم. به غیر ظریفی با وسعت بخشیدن به اندوخته هـای از نبرد یا تسلیم راه دیگری وجود ندارد. یا نبرد است مثل فلسطین و ویتنام علمی خویش و شرکت در جریانهای گوناگون و یا اسارت مثل خودمان. مبارزات چه به صورت علنی و چه مخفـی اعتلای مقام انقلابی خویش را ممکن ساختند، روابط این انقلابیون با گروهها و محافل كبير سازمان یعنی مسعود احمدزاده، امیر ایران نهاده بودند، با تشکیل گروههای دیگر که بر مبنای تجربیاتشان استوار بود، پرویز پویان، عباس مفتاحی به وجود آمده چریکی شهر و کوه، تردیدهای متزلزل کننده ای را که در میان بحثها ومطالعاتشان موقعیت گروه را به آنجا رساند که توانستند بود. به صورت گروه اول «سازمان چریکهای فدائی آنان در اواخر سال ۴۶ تصمیم گرفتند گریبانگیر آنان میشد، کنار نهادند، و خلق ایران، در آیند. که هسته مرکزی گروه را به وجود آورند. اولین حرکت بزرگ و توده گیر سازمان سازمان چریکهای فدائی خلق ایران با توجه به آشنائیهای آنـان با دیگر یعنی عملیات تیمهای چریکی در کوهستان که بعد از رستاخیز سیاهکل موجودیت خویش همفکرانشان، شاخه های گروه در مشهد و های سیاهکل را تصویب کردند. را اعلام کرد. از اتحاد دو گروه جزنی و تبریز ایجاد شد، هدف عاجل این گروه درخشانترین حرکت انقلابی گروم پویان ـ احمدزاده به وجود آمد. گروه بیژن همانطور که مسعود احمدزاده می گویـد های مارکسیست جدید که پایه های تردید جزنی در جریان مبارزات دانشجویی با گروه آموختن مارکسیسم ـ لنینیسم و تحليـل بسیاری از محافل مارکسیست را در هم ریخت دیگری از مبارزان مارکسیست که آنان شرایط اقتصادی اجتماعی میهن بود. اما – آنان را به سوی مبارزه مسلحانه هدایت نیز در صدد طرح استراتژی جدید برای به تدریج که گروه گسترده تر میشد، مسائل کرد، جریان وقایع سیاهکل بود که مبارزه بودند، رابطه برقرار کرد. جدیدی برای آن مطرح می گردید. ازجمله آفرینندگان آن اولین، معروفترین وقاطعانه نظامی را بر اولین شهدای به خون خفته سازمان چریکهای که فدائی خلق گشتند. سرخی خون ره مطالعات و تحقیقات این گروه آنان اینکه فقط فعالیت سیاسی راه گشای خلـق ترین عمل سیاسی عليـه را به نتایج تقریبا مشابهی رسانـد. امـا و طبقه کارگر خواهد بود، یا اینکه چیـز ستمگری محمدرضاشاه انجام دادند ولاجرم محدودیت تجارب در ایران بن بست تئوريك دیگری نیز لازم است. آن حملات دیگر گروههای مارکسیست کشور به مبارزه مسلحانه انقلابیون آمریکای نظرات حسن نوروزی و تنی چند از پاکشان چه زود به رخسار سازمان نشست و لاتین، موقعیت لازم را برای اعلام قطعی طرز دیگر اعضای گروه الزام طرح استـراتژی سیمای انقلابی آن را گلگونتر ساخت. جدید مبارزه ایجاب نمی کرد. پیوند این جدید مبارزاتی را روشن ساخت و در پی سرخی خون پاکشان زردی صورت در گروه و انتقال تجربیات و اندوخته هـای مطالعات و تحقیقات بسیار، جزوه رد تئوری ناپاکان را آشکارتر ساخت، شهامت آنان، علمی آنان به یکدیگر ساخت تئوريك مبارزه بقا و ضرورت مبارزه مسلحانه توسط رزمنده تفنگچی های رژیم را به لرزه در آورد. مسلحانه را آماده کرد. مطالعات و کوشش شهید امیر پرویز پویان، جزوه ضرورت مبارزه شجاعت آنان پایه های تخت ستم مشترك در گروه به ساخت سازمانی وتدوین مسلحانه، هم استراتژی هم تاكتيك، وسيله محمدرضاشاهی را متزلزل کرد. صداقت آنان چند رساله مهم در مورد حقانیت مبـارزه مسعود احمدزاده نگاشته شد، و اولین پایه اشك در چشم همه دوستداران آزادی آورد. های تئوريك و منسجم مبارزه مسلحانه را جغدها بر ویرانه های تخیلات خویش نشسته بودند و آوای شوم خویش را . داده بودند س مسلحانه منجر شد. گروه درمی پیوندشان به گروه پی ریزی کرد. بیژن جزنی سازمان چریکهای فدائی خلـق این رزمندگان انقلابی که جان خود که هیهات از جوانان برومندی که جان ایران را به وجود آورد، با کوشش شهدای را ودیعه پیروزی انقلاب خلق و طبقه کارگر پرارزش خویش را در راه بی ارزشی باختند. –
ستمگران مذبوحانه تلاش می کردند از تا وحشت خویش را با جملات توخالی و ابلهانه ای از قبیل «كمك آشپزهای ارتش ما آنان برخواهند آمد، بپوشانند. هجوم متهورانه آنان به پاسگاه ” ژاندارمری سیاهکل و مصادره آن، مقاومت دلیرانه آنان در مقابل بسيج فوق العاده نیروهای ارتشی، نبردهای جسته و گریخته آنان، برخوردهای انقلابیشان با مردم و اسارت اشك آورشان تحمل شکنجه های ر وحشیانه قرون وسطایی دژخیمان سرسپرده همه و همه حماسه آفریدند که آفرین ابدی خلقی نثار آفرینندگان آن شده است. ضربات مرگباری که رژیم سرسپرده بر پیکر سازمانهای انقلابی وارد می آورد هر لحظه آنان را به سوی مر مرگ قطعی کشاند، اما مقاومت و حمایت گروههای معتقد به مبارزه مسلحانه این شعله را پایدار می ساخت، عملیات متعدد سازمان به دنبال اعدام ناجوانمردانه رزمندگان انقلابی و حماسه آفرینان سیاهکل آغاز شد. در طی هر يك از اين عملیات عده ای دیگر از دلاوران خلق شهید و یا دستگیر می شدند، اما دریای خلق امواج بیشتری بر ساحل مبارزان می ریخت. سازمانی که میرفت تا برای همیشه در سینه تاریخ مدفون شود، هدیه های خلق را هرچه بیشتر گرد آورد تا آنجا که بزرگترین سازمان رزمنده مارکسیست را به وطن و خلق وطن تقدیم کرد. می
بررسی قدر تها و ضعفهای عربستان سعودی عربستان سعودی تاکی مقاومت خواهد کرد؟ یکی از اسرار فاش ناشدنی بانك مركزى در ماه دسامبر و در پایان کنفرانس تغییر می کند. اوپك، شيخ احمدز کی یمانی وزیر نفت عربستان ثروت خانواده سعودی بعضی از آمریکائیها پیش بینی می کنند که تا دوسال پیش در یکی از مدارس قاهره رژیم سلطنتی در اینجا سرنوشتی مشابه معلم زبان فرانسه بوده است. هواپیما به سوی عربستان «پاکتهای پولی است که هر ماه برای رژیم ایران پیدا کند. و میدانید چرا؟ برای جده در پرواز است. ما به سواحل شرقی پشت ۳ هزارشاهزاده سعودی ارسال می شود. گویا اینکه شاهزاده های سعودی خود این شایعه کرده ایم. به طلای سیاه. . میزان این پولها به تناسب سن دریافت کننده را میپراکنند». دولتمرد عالی مقامی که این سخنان را برزبان می آورد، نمی تواند بروز بحرانی چون آشکارا از بالارفتن قیمت نفت ابراز بحران ایران را در عربستان سعودی تصور تاسف می کند. در عربستان سعودی مطبوعات کند. با این حال نگرانی خود را پنهان نگه کلمه ای درباره احساس وزیر نفت نمی نویسند. خانواده سعودی در حال حاضر ۷۵ میلیارد دلار نمی دارد و بعد از مکثی کوتاه در حالیکه شاهزاده فهد، ولیعهد، میزان بهای نفت را برآورد میشود. درحالیکه این میزان پنج با انگشت عکس ملك فيصل فقید را نشان «منطقی و موجه» میخواند. اما البته از روی سال پیش، از ۵ میلیارد دلار تجاوز نمی کرد میدهد، اضافه می کند: «او با دستهایی آهنین سیاستمداری: چرا که باید وحدت جهان عرب بهره سالانه این دارائیها به ۷٫۵ میلیارد دلار، کشور را اداره می کرد، اما امروز…» جمله را حفظ کرد. یعنی مبلغی در حدود درآمد نفتی عربستان او ناتمام می ماند. اگر انقلاب بعد از ایران اما تلمبهها با آخرین قدرت کار در سال ۱۹۷۳ یا تقریبا ۱۰ درصد درآمد سعودی میزان دارائیهای خارج از کشور به سراغ بزرگترین صادر کننده نفت جهـان ی کنند: بیش از ده میلیون بشکه در روز. سالانه کنونی این کشور می رسد. بیاید و این کشور را فلج کند؟ اینهم سیاست روز است. چرا که بایدعملکرد وقتی درباره میزان و نوع نقل و وسعت عربستان سعودی چهار برابر بدون اشکال اقتصاد غرب را تامین کرد و انتقالهای پولی عربستان سعودی در خارج از وسعت فرانسه است و به قول سعوديها يك پی آمدهای ناگوار بحران ایران را زدود. عالیجناب محمدابالخیل وزیر دارایی عربستان «شبه قاره». ۷۰ درصد این سرزمین شهرسازی اما تا چند وقت دیگر عربستان سعودی سئوال می کنیم، بازیر کی از دادن پاسخ شده است. برای حمل و نقل میان شهرها می تواند همین روند را ادامه دهد؟ این طفره می رود و می گوید: «چه می گویند. ما از هواپیما استفاده میشود. بیشتر جمعیت سئوالی است که برای تمام دولتهای غربی تمام تلاش خود را صرف توسعه مملکت می این کشور برروی منطقه ای میان سه شهر مطرح است. اما در عربستان سعودی کسی کنیم و امیدواریم هرچه زودتر میزان این دهران ـ رياض و جده متمرکز است. از نفت حرف نمیزند. البته گاهی از سخاوت نقل و انتقالها کاهش یابد». وزیر دارائی منطقه ای که در میان کویر سرخ رنگ خداوند بخشنده و مهربان، یادمیشود. دکتر عربستان را به عنوان یکی از نیرومندترین وسیع و خالی از کاروانها، جزیره ای مسکونی عبدالهادی طاهر، رئیس شرکت ملی نفتی تکنوکراتهای دستگاه حکومتی ریاض می «پترومین» عقیده دارد «لااقل تا ۸۰ سال دیگر شناسند. وی محتاطانه اضافه می کند: «۷۰ همسفران ما يك افسر نیروی دریایی میتوان به درآمدهای نفتی امیدبست». درصد سرمایه گذاریها دولتی است. اما ما اما میلیاردرها از میزان دارایی خود کنیم و یکی از اقتصاد آزاد را تشویق می زوج آمریکایی، گروهی سرمایه دار ژاپنی، و ثروتی که در بانکها خوابانده اند حرفی مهمترین هزینه های زیربنایی ما را تشکیل در کارمند زئیری و يك پاکستانی زوارخانه نمیزنند. يك بانكدار انگلیسی مقیم ریاض بخش اقتصادی خصوصی به خود اختصاص خدا، هستند. پاکستانی لباس سنتی حج اظهار نظر می کرد که تصمیمات نفتی اخیر، میدهد». وزیر دارایی به عنوان مثال از صندوق پوشیده است و يك شانه او لخت است. در آمدهای عربستان سعودی را به نحوی غیر توسعه املاك سخن می گوید و از ۹۰هزار مهماندار هواپیما هم يك خانم مصری است منتظره افزایش خواهد داد. وام ساختمانی . ۳۰ میلیارد فرانك (فرانسه) به شمار میرود. بدون اونیفورم و با لباس اعراب بدوى، يك – ۴۴ – & 9

  • اگر انقلاب ایران به عربستان برسد بزر رین صادر کننده نفت جهان فلج خواهد شد ه ۳ هزار شاهزاده سعودی هرماه از بانک مرکزی پول می گیرند ملك خالد پادشاه عربستان سعودی که طی سه سال در این بخش خرج شده است. «مشارکت فروشنده» رعایت می شود.عربستان نتیجه این فعالیتها ایجاد يك ميليون راحـد سعودی برای جلب اعتماد شرکتها و زایل مسکونی و ثروتهای افسانه ای است که از کردن ترس آنها از ورود عربستان سعودی به این راه عاید عده ای شده است. به همین دلیل بازار جهان تولیدات پتروشیمی، آنها را در و به منظور مبارزه با تورم صندوق مزبور به طرح مشارکت داده است. اما آیا این شرکتها مدت ده ماه در ۱۹۷۷ و ۱۹۷۸ فعالیتهای خود راه علاقه سعودیها را تا به آخر خواهند را متوقف ساخت. پیمود؟ دکتر الزميل می گوید: «کشورهای مورد وزیر دارایی اعتراف می کند که «از صنعتی باید از افزودن برظرفیت تولیدی سال ۱۹۷۶ درس عبرت گرفتیم». در سال پتروشیمی خود پرهیز کنند. چرا که ماگاز ۱۹۷۶ افزایش قیمتها در بعضی از بخشهابه مورد نیاز این صنایع را در اختیار داریم. ۷۰ درصد رسید. دولت با قاطعیت واردعمل البته این در مورد ایران، عراق و امارات عربی شد. در سال ۱۹۷۷ نرخ تورم به ۳۵درصد متحده نیز صدق می کند. و در این صورت و در سال ۱۹۷۸ به ۱۰ درصد کاهش یافت. دامنه رقابت گسترش خواهد یافت. آیا دلیل این موفقیت هم اصرار وزیر دارایی عربستان سعودی قادر خواهد بود درشرایط بر کاهش بودجه به میزان ۳۰ درصد، به رغم عادی نیز باهمین ظرفیت صادراتی نفت تولید کند؟ آیا آیندهای صنعتی در انتظار این مخالفت وزیر برنامه ریزی بود. در پشت سر این موفقیت باید چهره کارل شیلر وزيـر کشور خواهد بود؟ يك بانكدار خارجی که دارائی سابق جمهوری فدرال آلمان راجستجو از ده سال پیش در ریاض به سر میبرد، در کرد. وی از سال ۱۹۶۷ به بعد چند ماه در این مورد تردید دارد معتقد است گرانی سال را در ریاض می گذراند. یکی از مقامهای دستمزدها و سنگینی هزینه ایجاد کارخانهها، مهم ریاض می گفت «ما در حال حاضر طرح نفع حاصل از فراوانی سوخت را جبران می- وزیر برنامه ریزی را کنار گذاشته و طرح کند. وی می گوید: «فکر نمی کنم جز درچند شیلر را دنبال می کنیم». بخش صنعتی، ازجمله پتروشیمی، عربستان به رغم این رکود، اجرای طرحهای سعودی بتواند در بازارهای بین المللی به رقابت صنعتی اصلی برنامه دوم (۱۹۷۵ تا ۱۹۸۰) بپردازد،. ادامه دارد. ساختمان اولین رشته از کارخانه این گونه اظهارنظرها به مذاق دکتر های صنعتی طرح «شرکت صنایع زیر بنائی فيصل البشير معاون وزیر برنامه ریزی خوش سعودی» آغاز شده است و دکتر عبدالعزيز نمی آید. او می گوید: «راستی فکر کرده اید الزميل رئیس این شرکت، خـود را «بازوی که ما دل خودمان را به آفریدن خرهای لنگ دولت برای ایجاد صنایع سنگین، مینامد. وی خوش کرده ایم؟ البته این درست است که هم اکنون با دهها کارخانه مهم جهانی، از ما به صنایع نوپا كمك می کنیم. اما فقط برای آمریکا تا ژاپن، در حال گفتگوست. در اجرای مدتی کوتاه این کار ادامه خواهد داشت. شاهزاده فهد ولیعهد عربستان سعودی در این صورت چه برسر صنایع معطوف به بازار برنامه ایجاد چهار کارخانه پتروشیمی، اصل کارل شیلر مشاور اقتصادی سعودیها. ۴۵
    فيصل ملك خالد گرفته، تا شاهزاده فهد از جلوی کاخهای شاه و شاهزادگان . ولیعهد و معاون نخست وزیر. گذرانند. آخرین «هوس» شاهزاده فهد می گویند که این شاهزاده فهد مرد ساختن کاخی به سبك كاخ سفيد واشینگتن، داخلی خواهد آمد؟ آیا آنها دستخوش ورشکستگی نخواهند شد. در عربستان سعودی لغت سرشماری کابوس می آفریند. آمار سرشماری ۱۹۷۶ نیرومند عربستان سعودی است. اما در این منتهی دوبرابر نسخه اصلی است. هرگز منتشر نشد. به طور رسمی جمعیت شکی نیست که او اداره کننده اصـلی در برابر ساختمانی که مراسم عروسی عربستان سعودی را ۸ میلیون نفر ذکر می کنند. کشورش است. البته ملك خالد که سلامتی در آن جریان داشت دویست كاديلاك و يك مقام عالی رتبه خسته از «دروغهای مصلحتی خود را بازیافته، هنوز پادشاه است، هنوز بیست رولزرویس صف کشیده است. تازه فاش می کند که جمعیت عربی و خارجی این تصمیم می گیرد و هنوز هیچ فرمانی بدون به قول يك جوان عرب، اين يك عروسی کشور در سال ۱۹۷۶، ۳٫۵ میلیون نفر بوده امضاء او اعتبار ندارد. محقرانه در خانواده سعودی است. همین است. در حال حاضر میزان جمعیت به زحمت از بنابر سنتهای بدوی، که درواقع درهم جوان اضافه می کند: «میبینی که شیرینی مرز ۴ میلیون فراتر می رود. شکننده قدرت مطلق ملك فيصل بود، دولت درآمدهای نفتی عادلانه توزیع نشده است. دکتر بشير ضمن اشاره به این موضوع عربستان سعودی باید هر تصمیمی را با توافق يك كارمند عالی رتبه هم به لحنی تاسف بار اعلام می کند: «اگر برای صنعتی کردن کشور شاهزادگان سعودی به مورد اجرا در آورد. می گفت: «تمام کاسبهای ما شاهزاده نیستند. باید شمار جمعیت را ملاك قرارداد، لازم نیست و به دست آوردن این توافق با توجه به اما افسوس که تمام شاهزادگان ما کاسبند!» حتى يك كارخانه ماکارونی سازی در عربستان پراکندگی خاندان سعودی، براى ملك خالد به خاطر همین کاسب کاریها و زن سعودی ایجاد شود. اما اگر به قدرت خرید و شاهزاده فهدکار آسانی نیست. بارگیهای بعضی از شاهزادگان سعودی است این جمعیت توجه کنید، نظرتان عوض میشود در کنار ملك خالد، شاهزاده محمد که برخی گمان میبرند دربار سعودیها هم برادر بزرگتر وی قرار دارد که شورای در معرض خطر سقوط است. بعضی از منابع شاهزادگان او را برای جانشینى ملك فيصل ریاض حتی از انجام چند چشمه تظاهرات تقریبا تمام صاحبان صنایع عربستان مناسب تشخیص نداد. او بود در جده ریاض خبر میدهند. و از بروز سعودی به بازار داخلی تکیه دارند. يك كارگر ۱۹۷۷ فرمان سنگسار شدن نوه خود را به چند شورش در چند سربازخانه و غرولند جوش کار ده هزار فرانك درماه درآمد دارد. یعنی درآمدی معادل دوبرابر حقوق يك تکیه به بازار داخلی که درسال جرم زنا صادر کرد. مرد نیرومند شماره سه عربستان بعضی از افسران…. درواقع رژیم ریاض برگهای برنده تحصیل کرده کار مندوزارتخانه. برای مؤسسات شاهزاده عبدالله معاون دوم نخست وزیر و زیادی در دست دارد. پلیس عربستان سعودی عمومی، مثل شرکتهای حمل و نقل و هتل رئیس گارد ملی این کشور است. برای او هرچند از صحنه دور، ولی از نظر نفرات داری نیز آینده ای روشن پیش بینی میشود. بختی برای رسیدن به تاج و تخت وجود غنی است. البته امکان بروز اغتشاش وجود هر شرکت تازه تاسیسی معادل ۵۰درصد دارد. چرا که او برعکس شاهزاده فهد دارد. بسیاری از کارگران مهاجر در شرایط سخت به زندگی ادامه می دهند. مشکل د نوگرا»، محافظه کار است. در اطراف شاهزاده فهد شش برادر بتوان در خیابانهای جده کارگر استخدام از سرمایه خود را از دولت وام می گیرد بر در آمدهای شرکتها نیز مالیاتی تعلق نمی گیرد. تنها مالیاتی که طبق قوانین اسلام تنی او قرار دارند که همگی مقامهای طراز کرد. دستمزد کارگران مهاجر بین ۲هزار به اسم زكوة» يا «سهم فقرا» دریافت می شود، اول را دارا هستند. بین آنها باید از شاهزاده تا ۲ هزاروپانصد فرانك در ماه است که اختیاری و غیرقابل کنترل است و میزان آن سلطان وزیر دفاع و نیروی هوایی نام برد نسبت به سطح درآمدها در عربستان ناچیز که قدرت شماره ۴ خانواده سعودی به شمار می نماید. عمله ها کارگران ساختمانی > > تنها ۲٫۵ درصد درآمدهاست. در عربستان سعودی سنت بازار سرمایه می رود. از این برادران بیشتر از محبت، شبها را زیر نور شمع در ساختمانهای نیمه داری و اقتصاد اسلامی به نحوی جالب باهم دشمنی توقع میرود. آمیخته شده است. به گفته یکی از بزرگترین صاحبان صنایع، «کشور تحرك سریعی دارد، ورسای و کاخ سفید اما ساختمان اجتماعی کاملا محکم باقی مانده تمام به صبح میرسانند. اما واقعیت اینست که بسیاری از این کارگران مهاجر بیشتر در آمد مد خود را به وطن خود میفرستند. از دار از درباریان تحلیل می کند. يك سرمایه دار، و آموزش و تحصیلات آنها، از ایشان افرادی به قول يك سعودي: «انها جرئت تكان بجنبانند کارد جمله یمنیها كه يك جامعه کارگری و سعودی، پسران ملك فيصل پادشاه فقیـد است. خانواده سعودی قدرتمند و متحداست» شگفت آور نیست اگر این سرمایه عربستان هستند. شباهت آنها به پدرشان كاسبكاري يك ميليون نفری تشکیل داده اند. يك تكنوكرات ويكوزير درعربستان سعودی استثنایی ساخته است. به علاوه آنها شهرت خوردن ندارند. چون اگر سر هرقدر نیرومند باشد، در برابر قدرت خانواده و محبوبیت بیشتری از پسرعموهای جاه طلب ملی برویشان شليك مي کند. چنین حادثه ای خود دارند. برجسته ترین پسران ملك مسعود، بی سابقه هم نیست). * ۴۶ و بالاخره شخصیت مهم دیگر خانواده 2 سلطنتی سرخم می کند. سعودیها این کشور را به وجود آورده اند شاهزاده سعود الفيصل، وزیر امور خارجه راننده میلیونر تاکسی و هنوز هم سرنوشت این کشور را در دست عربستان سعودی است که آینده ای درخشان دارند. چگونه می توان برای يك لحظه برایش پیش بینی میشود. اما آیا خود سعودیها نمی توانند عامل که شده وجودشان را از خاطر برد؟ عکس به قول يك سرمایه دار فرانسوی مقیم بروز اغتشاش باشند؟ این بعید به نظر می آنها زینت بخش در و دیوارهاست: از ملك عربستان، «ریاض به ورسای قرن هفدهم» رسد. اعراب بدوی حداکثر ۳ میلیون نفرند عبدالعزيز (ابن سعود) و دو پسرش ملك میماند. مردم بیشتر عمر خود را به عبور و در نتیجه به راحتی قابل کنترل. دو تا سه
    هزار شاهزاده و شخصیت سعودی طرفداران پیدا بشود و بتواند چند گردان را با خود بلندمدت در این کشور داشته باشند. خطر پروپاقرصی دارند. حتی سعودیهای دور از همدست کند، نخواهد توانست به قدرت فعالیتهای تروریستی وجود دارد. چاههای نفت دستگاه حکومتی هم از خرده ریزهای خوان برسد. ارتش عربستان سعودی از نظر تعداد آسیب پذیرند. به محضی که فضایی ناامن نعمت آنها برخوردارند و لااقل هر کدام افراد چندان غنی نیست: ۵۵ هزار سرباز، در ماه پاکتی محتوی ۲ هزار فرانك پول ۵۵۰ تانك سنگين و تقریبا ۱۵۰ هواپیما که از همه خود سعودیها از کشور خواهنـد بر کشور سایه بیندازد، این جمعیت و اول دریافت می کنند. اضافه درآمدهای ناشی دیگر کهنه تلقی میشود. این ارتش تحت گریخت. از شرکتشان در خدمات اجتماعی. تازه راه نظارت سعودیها، تمام خاك عربستان سعودی در پایان مسابقات فوتبال در استادیوم های دیگری هم برای کسب درآمد وجود را زیر کنترل دارد. حتی خلبانان آموزش ریاض خیابانها لبریز از اتومبیل میشود. دارد. مثلا يك راننده تاکسی می تواند با به دیده و ماهر ارتش عربستان سعودی هم از شاهزاده ها كاديلاك سوار میشوند و فقرا عهده گرفتن «سرپرستی، يك كروه کارگر بین شاهزادگان انتخاب شده اند. داتسون. اتومبیلهای تویوتا به اتاقهایسبك | یمنی فورا پولدار شود. در اواسط ماه دسامبر شنزارها در تصرف اتومبیل عربی، با پشتی و مخده و فرش و تخته پوست بحران ایران ایجاد يك ارتش نيرومند تبدیل شده اند. در هفته ۲۵ نفر در اثر حوادث فرانك در ماه درآمد دارد. گذشته پلیس ریاض پسر ۱۵ ساله ای را که با اتومبیل مرسدس بنز وارد کلاس درس شده، و روی نیمکت مدرسه رفته بود، را بیفایده نمایاند. شاید فقط لازم باشد رانندگی در ریاض کشته میشوند. در سال بازداشت کردند. ظاهرا این پسر بچه ۲۵ هزار گارد ملی تقویت شود. ۳۵ هزار عرب بدوی ۱۹۷۸ ده هزار نفر به خاطر تخطی ازقوانین که وفاداری آنها اثبات شده است، ریاض رانندگی بازداشت شده اند. زنان حق رانندگی باقی می ماند ارتش. بیشتر نفرات ارتش را زیر کنترل دارند. ندارند. اما گاهی زنان خارجی را پشت فرمان | از حقوق خود ناراضیاند، اما از امکانات با این حال يك خطر جدی وجود اتومبیل می توان دید. اتومبیل سراسر رفاهی مناسبی برخوردارند. به رغم روحیه بعضی دارد و آنهم خطر بی ثباتی است. نیازهای شنزارها را پوشانده است. بدویها برای عبور از افسران، امکان سر بر آوردن يك «قذافی» – اقتصادی کشور، آئین حج و نفوذپذیری از کویر در کاروانی از اتومبیلهای مجهز دیگر از میان کویر بسیار کم است، و به مرزهای عربستان سعودی باعث شده است به تهویه مطبوع سفر می کنند. قول يك مقام سعودی، حتی اگر چنین شخصی که هزاران خارجی اقامتهای کم و بیش اما آیا زندگی مذهبی، که رکن اتومبیلها سطح شنزار را پوشانده اند. ه ۴۷
    اصلی حیات اجتماع سعودیهاست نمی تواند «علماء» به چشم میخورد. یکی از این جوانان به شرکتهای خارجی سر میزند و زنان تحت تاثیر «شیوه زندگی آمریکایی، قرار می گوید: «من انقلاب درونی خود را به انجام کارمند را مجبور به ترک کار می کند. آخرین بگیرد؟ شاهزاده فهد اصرار می کند که ما رسانده ام. اما وقتی لازم شود تظاهر می کنم، ممنوعیت برای نوعی بازی «تخته نرد کاغذی «نور چراغ برق را خاموش می کنیم اگر چون نمیخواهم باعث دلخوری پدر و مادرم اعمال شد آنهم به این بهانه که این بازی بدانیم باعث کم شدن نور ایمان است». بشوم». او از ابتدای کار تلویزیون تعریف جوانان را از وظایف مذهبی شان غافل در شمال جده، بزرگترین فرودگاه ی کند و از هنگامی که مادرش از گوینده کند. به قول يك كارمند جوان «علماءمذهب جهان از شنزار سر بر آورده است. در آینده تلویزیون رو می گرفته چون می پنداشته با اتخاذ اینگونه تصمیم های مضحک آتش به روزانه ششصد هواپیما دو میلیون حاجی را است که قادر به دیدن اوست. تلویزیون پنبه اجتماع میزنند». به این فرودگاه خواهند آورد. از این دو عربستان چهار بار در روز مناظری از مراسم میلیون زائر يك ميليون آنها خارجی هستند حج در مکه را نشان میدهد و صدایی رسا درواقع جامعه سعودی در معرض خطر از هم پاشیدگی در اثر ملال است و از جهان اسلام می آیند كه يك سرش این تصاویر را با خواندن آیاتی از قرآن قاچاق الکل و نوار موسیقی باعث شده است اندونزی است و سر دیگرش سنگال همراهی می کند. آیه های مقدس بر که مجالس میخوارگی پنهانی و توام با عربستان سعودی به خاطر پاسداری از خانه تلویزیون نقش میبندد. آنهم به رنگ سرخ. نمایش فیلمهای مستهجن رونق بگیرد. زنان صفحهٔ اتحاد قدیمی که در ابتدای تاسیس خود را به برگزار کردن میهمانیهای زنانه کعبه که محور معنوی جهان اسلام است. به خاطر ثروتهایش می تواند بر سرنوشت خاندان سعودی، میان تاج و تخت و مذهب، دلخوش می کنند و مردان سعودی با اشتیاق نیم میلیارد انسان تاثیر بگذارد. البته به قول میان جد پادشاه کنونی و عبدالوهاب، مصلح از سفر آینده خود به خارج از کشور حرف يك افسر جوان سعودی «لامذهب»، اگر با تقوی به وجود آمد، هنوز معتبر است. به میزنند. این کشور بتواند مانع بروز شك و تردید عکس ایران، در عربستان سعودی «علـماء در مورد ایمان اسلامی خود بشود». وابسته به نظام حکومتی هستند از محافظه در ریاض و در ساختمان وزارت کاری ملك خالد قدرت می گیرند. روزهای می برند. به گفته محمود نصر معاون وزیر برنامه ریزی، صدایی بلند هر روز سر ظهر جمعه در میدان مسجد جامع ریاض، در مرکز آموزش عالی، در حال حاضر ۲۳ هزار دانشجو در راهروها طنین می افکند و کارکنان «سوق»، دستها و گردنها بر خاك در دانشگاههای سعودی و تقریبا همین تعداد وزارتخانه را به نماز میخواند. در دستشوئی۔ هر متجاوز به ناموس دیگران، هر قاتل، هر دانشجو در دانشگاههای اروپایی و آمریکا میغلتند. به تحصیل مشغولند. ; زوار های وزراتخانه مردان به پاهای لخت خود فاسق و هر دزدی به موجب قوانین «شریعت» مسح می کشند. گروهی دیگر فرق سر را خیس می کنند. کارکنان بعد از وضو به نماز خانه می روند و نماز می گزارند. مجازات میشود. روحانیون حتی در جزئیات زندگی روزمره نیز دخالت دارند. در نوئل گذشته مقام سعودی اضافه می کند: «عربستان کشور عجیب غریبی است. اما بالاخره اوضاء در بعضی از جوانان غرب گرای تمام درختهای کاجی که توسط غربیها برای روبراه خواهد شد؟» ژروم دومولن – اکسپرس سعودی، اگر نه طرد مذهب، لااقل نوعی برگزاری مراسم عید وارد شده بود، در بندر خستگی از سنتهای دست و پاگیر تحمیلی به آتش کشیده شد. پلیس مذهبی گاهگاه > خانه خدا در فرودگاه جده…. ASPATE FA بیشتر پولدارهای سعودی سه تا شتر ماه از سال را در خارج از کشور به سر
    کارخانه نان ماشینی جهت ایجاد واحدهای تولید نان بربری، لواش، تافتون، و سایر نانهای فانتزی (اروپائی) ساندویچی، همبرگری باکیت، كيك وشيرينی شرکت بین المللی و بازرگانی آچل نماینده انحصاری کارخانجات معظم MONDIALFORNI BENINI – با کادر مجهز مهندسان جوابگوی سئوالات و همکاری با شماست. – شبخواب ساخت امریکا مستقیما با دستور تلفنی شمـا بـرای شما ارسال میگردد. کارخانه تولید ماکارونی قیمت فقط ۲۹۹ تومان جهت ایجاد واحدهای تولید ماکارونی بصورت اتوماتيك و یا نیمه اتوماتيك در فسرمهای بلند، عمودی از کارخانجات معظم ایتالیا. کوتاه، ورمیشل با دستگاههای بسته بندی افقی و هم الان بـا تـلفنهای ۸۳۱۷۹۰- آدرس ـ تهران ـ خیابان پهلوی سابق بالاتر از پارك ۸۳۲٧٧٦- ۸۲۹۸۷۸ تماس بگیرید تا فورا ساعت برای شما فرستاده شود شماره ۱۲۰۸ ساعی . تلفن- ٦٨۵۸۳۴ از شهرستانها نماینده فعال و معتبر پذیرفته میشود ساعت برقی شبخواب درتاریکی هنگام استراحت کلیه مواد پروتینی 8:20 مـواد پروتینی ونک میدان ونک خیابان ولک پلاک ۲۸- تلفن ۱۸۸۸۰۰ ساعت کار: اصح إلى العدازظه گوسفندی تازه ماعت خوان به گوساله وقت صحیح را با نور بـه سقف اطـاق خواب شما منعکس میکند لومه • گوشت خورشتی گوسفند و گوساله تازه سنک، همبرگره میگو مر وماعی «ساعت شبخواب بیصدا و دارای زنگ آلارم میباشد ساعـت بـرقی M. F. سفارشات تلفنی پذیرفته میشود.
    م. بهنود یادداشتهای کوچه انقلاب پدرم، خدا بیامرزدش، از فلك فیلمی با نام «دروازه های تمـدن مدرسه برمی گردند، دیگر کسی در نمی در محله ما، رسیدن دعوتنامه انجمن الافلاك كه برگشت، تکیده و درهم شده بزرگ، که در تلویزیون پخش شد، نه کوید. بود و دائم در فکر بود، بالاخره ندانستیم، فقط تنفر برانگیز نبود. بلکه اگر طاغوتیان در آنجا چه برسرش آورده بودند. فقط شعور داشتند، می توانست در سالگرد ششم خانه و مدرسه، برای پدری که دیگر پسر میدانستیم زمستانها کتف هایش درد می بهمن كذا، پخش شود. چرا که در توجیه ندارد، شیونی در خانه براه انداخت و اینها گرفت و این عذاب را تا مرد باخود داشت: آنان بود. راستی، خیانت بزرگ آنان پاك همه نفرین شهر است. هر آجر خانه های از اثر شکنجه قپان که دستهای کوتاه او نکردن جنوب شهر تهران بود. که آب و شهر، هر آدمی از آدمیان شهرها به هزار برق دارد. تلویزیون در همه جای آن دکل زبان نفرین می کند: « ولیعهدت بمیرد، شاه تاب نیاورده و دوبار در رفته بود. روزي يك كاغذ امتحانی چند تا شده کاشته، یخچال و… همه چیز دارد. تنها جلاد. چرا کشتی جوانان وطن را». سر کوچه، در پیچ خیابان، آنجا از میان یادداشتهایش به دستم افتاد که کثیف است. متن مدافعاتش بود و چیزهایی دانستیم، فقر، تنها در ایران نیست. مخصوص که شباهتی به پکن دارد، با روزنامه های ی درباره علت محکومیتش که تا پای اعدام هم طاغوت هم نبود. برعکس آنچه باید به عنوان دیواری و روزنامه های هر صبح و عصر او را برده بود: خواندن نهج البلاغه و تفسیر «دروازه های تمدن بزرگ، مردم بدانند، در یکی میخرد و می گشایند و به دیوار می آن و تشریح مجاهدات مسلمان برای کارگران کاخها و در جلال و جبروت کذائی و ظاهری و کارمندان سیلوی الیگودرز، تشكيل يك شمال شهر تهران می گذرد. گروه که به دهقانان مقاومت با فئودالهای تلاش در اینکه صاحبخانه بدبخت زمان: فولادوندها، بیاموزد، شرکت در چسبانند، و دیوار پر است از بیانیه ها و اعلامیه های قدیم، عکس های گلستان و صیاد در تهران مصور و… بچه ها ایستاده اند، هفته جنوب شهری را محکوم کردن که خود، پیش مسلسل داشتند حالا نه. اينـك که در ه ماه درسی به عنوان کارمند غله) و… کلاسهای آموزش مسایل سیاسی و احکام ستمدیده آن رژیم منحط است، همچـون مسلح اند به بینشی که اسلام در بروجرد ودورود(حوزه های ماموریتش تلاش در نشان دادن چند پولدار و نیمه از انقلاب گرفته اند، به آنها داده است. بولدار شمال شهری به عنوان خطاکاران و بحث مثل بیشتر جاها برسر اینست که بعدها داستانها درباره خسرو روزبه به عنوان «ضد انقلاب، از کوششهای عبث چریکهای فدایی خلق کار درستی کردند و و دیگرانی که در زندان دیده بود ومجاهدانی تلویزیون در این هفته های انقلاب بوده است. چون آیت الله طالقانی و… و… همین مهندس کنند، یا…؟ در کوچه های انقلاب هنوز مادرانی فدائیان خیلی مجاهدت کرده اند، بازرگان برای دیگران می گفت، منهم پرسه میزدند که با عکس ۴×۶ فرزند شنیدم. چقد شهید داده اند، اما حالا باید مطبع خود که گاه از کنار کارنامه مدرسه آنها رهبری باشند و پیرو تصمیمات اکثریت مردم… در چند کلامی که به عنوان وصیت کنده شده، به امیدی عبث راه میسپرند. چند ماهی پیش از مرگش، در خلوت به من آنها دنبال نشانی از عزیز خود می گردند. که پسر بزرگش بودم گفت، از برادرش در کوچه های انقلاب تاسالهای سال این چرا؟ اگر قرار بود حکومتی خلاف که از زندان گریخت و از ایران رفت وهنوز دریای شعارهای همگون و ناهمگون باقی میل نظر آنها روی کار بیاید، چرا با انقلاب در بیرون اين خاك است، گفت و… میماند و نوشتههای دیواری، که دیگر کسی اصرار به پاك كردن و پوشاندن آنها ندارد. اصلا مساله از این زاویه مطرح هفته پیش بر مزارش رفتم، گویی تا بگویم: پدر سرانجام آنچه میخواستی رخ نیست، آنها با رهبری انقلاب همصدا هستند در کوچه های انقلاب، اينك نه نامهای منتهی می گویند باید از راه جدی تری رفت داد، طاغوتیان رفتند. پدر! جوانها به خاك همیشگی منحوس شاهنشاهی، بل نامهای تازه می و مرحله دوم انقلاب را با قاطعیت و درجهت در غلتیدند و به شهادت رسیدند. پـدر! بینم. هر کوچه به نام شهیدی، هر محله نام سرکوب کردن همهی ذهنهای ضد انقلابی راست گفتی با خواری رفتند، تنفر ملت روزی از روزهای فریاد و شهادت را دارد. و ویران کردن تمام مواضع ضدانقلاب پیش بعضی از خانهها را عصرها که بچهها از حدودی ندارد. کاش زنده میماندی. رفت… – >
  • ۵۰ عکس آشویتز وجود اردو گاه را در سال ۱۹۴۴ فاش می کرد چرامتفقین اردوگاه مرگ آشویتز را بمباران نکردند؟ 2 you sh بیش از يك سال پیش از پایان جنگ جهانی دوم، عکسهای هوایی تجسسی که متفقین برداشتند وجود اردوگاه مرگ نازی را در «آشویتز، آشکار ساخت. عکسها مجددا، این سئوال را مطرح می کند که چرا متفقین، اردوگاه یا راه آهنی را که قربانیان را به آنجا حمل می کرد هرگز بمباران نکردند. عکس های هوایی که هواپیماهـای آمریکایی و انگلیسی از ۴ آوریل ۱۹۴۴ تا ۱۴ ژانویهی ۱۹۴۵ از «آشویتز، برداشتند به روشنی، اتاقهای گاز و کوره های آدم سوزی اردوگاه را نشان میدهد. اجساد قربانیان، در این کوره ها سوزانده میشد. چندیـن عکس، زندانیانی را نشان می دهد که درحال ضد عفونی شدن هستند و برای خالکوبی شدن صف بسته اند. يك عكس، صفی از ۱۵۰۰ زندانی را نشان میدهد که دارند به داخل اردوگاه راهنمایی میشوند. اینها از ۸۵ واگون راه آهن در پایان خط آهـن درست در خارج دروازهی اردوگاه پیـاده شده اند. «سیا» این عکس ها را همراه بايك مقالهی محققانه تحت عنوان «بازدید مجدداز کشتار و آدم سوزی، به تازگی به آرشیو ملی تسلیم کرده است. آرشیو ملی هم، عکس ها را به کاخ سفید داد. پرزیدنت «کارتر، پس از دیدن عکس ها آنها را برای «الی ویسل» رئیس کمیسیون کشتار آدم سوزی، و يـك بازماندهی «آشویتز» فرستاد. هنوز روشن نیست که چرا «سیا» عکس ها را به آرشیو ملی تسلیم کرده است. ر نویسندگان گزارش «سیا»، که با عکس همراه شده است، گفتند که از پس
    چرامتفقین اردوگاه مرگ آشویتز را بمباران نکردند؟ دیگر مسالهی «آشویتز، را مطرح کرد رسید. دیدن سریال تلویزیونی «آدم سوزی» برای اردوگاه مرگ برای یهودیان است. عکس هایی که «سیا» به آرشیو تسلیم تحقیق و نوشتن گزارش اقدام کرده اند. یهودیان به دیپلمات های آمریکایی در برن کرد، در قوطیهای فیلم هوایی قرار داده «دینوبروی گیونی، یکی از نویسندگان، آگاهی دادند که هر روز ۱۲۰۰۰ یهودی در شده اند. این قوطیها، ۳۰ سال، دريك انبار گفت «امید من آن است که علاقه مورخان «آشویتز» به قتل میرسند. این اطلاعات، بنا «پنتاگون، در «سوتیلاند، قرار داشت. پس از را برای استفاده از عکس هایی که از طریق به گزارش، تا ژوئن ۱۹۴۴ به واشینگتـن آن که سریال «آدم سوزی، سال گذشته بار تجسس هوایی بـرداشته شده است، جلب کنم. اين، يك منبع دست نخوردهی تاریخ يك سئوال قاطع درباره عکس هـای «سیا» فیلم را به دست آورد. هوایی «آشویتز، آن است که آیا ادارهی براساس گزارش «سیا»، عکسها آن واکنش فوری که در برابر انتشار «بررسی بمباران استراتژيك ايالات متحده در چیزی را نشان میدهد که تاکنون، فقط عکسها نشان داده خواهد شد، ممکن است انگلستان و ایتالیا، آنجا که هواپیماهای گزارشهای شاهدان عینی درباره جریان اصلا واکنش خشمگنانه باشد. محققان تجسسی پایگاه داشتند این عکس ها را به مرگ در «بیر کنائو» بوده است. «بیر کنائو یهودی از دیر باز سئوال کرده اند چـرا واشینگتن رد کرده بود یا نه. بخش جنایت اردوگاه «آشویتز» بود. متفقین «آشویتز» یا راه آهنی را که به آن عکسهای «آشویتز، تقریبا محصول در گزارش «سیا» گفته شده است، میرسید، بمباران نکرده اند. فرعی و تصادفی عکس هایی بود که از يك عکس های چهار اتاق گازو کوره های آدم سوزی در اردوگاه «ظاهرا از لحاظ تاریخی نمونه است. است.» نویسندگان گزارش می گویند «تا که «دیوید رای من، مورخ دانشگاه کارخانهی سوختهای سنتيك «فاربـن ماساچوست، مه گذشته در مجلهی«کومنتاری، برداشته شد. کارخانهی «فاربن، پنج مایل نوشت: «پرسشی که از جنگ دوم جهانی دور از اردوگاه قرار داشت. در آخریـن به این سوبار دیگر مطرح شده است این سال جنگ، هواپیماهای آمریکایی انگلیسی آنجا که ما توانسته ایم تعیین کنیم، هیچ است که چرا ایالات متحد، درخواستها را بارها این کارخانه را بمباران کردند. چندان عکس دیگری دربارهی اردوگاه وجودندارد. برای بمباران اتاقهای گاز و کوره هـای تردیدی وجود ندارد که عکسهای «آشویتز اتاقهای گاز «بیر کنائو»، تاسیسی بود آدم سوزی در آشویتز، (یا راه آهنی را که وجود يك اردوگاه مرگ را فاش کرده فقط افراد خاصی می توانستند به آن دسترسی به «آشویتز» میرسید) رد کرده است.. بود. مساله این است که مفسران عکس که داشته باشند، وقتی بیشتر نازیها نمی – هواداران این گونه حمله، درك مي- به عکسها نگاه کردند، آیا اردوگاه را به توانستند به آن راه پیدا کنند و هر گونه کردند که این کار، بی تردید بسیاری از عنوان اردوگاه مرگ شناسایی کردند و به عکس برداری هم ممنوع بود. پیش از آن که مافوق خود آگاهی دادند یانه. زندانیان را می کشت اما آلمانیها می «بروگیونی، گفت: «مفسران عکس، خواستند آنها را به هر حال بکشند ونابود کردن در اردوگاه را نابود کردند». در آن زمان دربارهی «آشویتز، آگاهی اردوگاه ممکن بود دیگر قربانیان رانجات بدهد. نابود کردن راه آهن بی گمان از حمل نداشتند. آنها در جستجوی جزئیات کارخانه «فاربن، در طول «آشویتز» بودند، نه چیز دور افتادهی لهستانی در جنوب ورشو قرار و نقل يك ميليون يهودی مجارستانی که در دیگر. داشت، در ژوئن ۱۹۴۰ گشوده شد تا از آن زمان به «آشویتز» منتقل میشدنـد جلوگیری می کرد. ارتش سرخ در ژانویه ۱۹۴۵ اردوگاه را آزاد کند، نازیها تاسیسات ریشه کن سازی «آشویتز» که دريـك منطقـهى «بروگیونی، گفت: «در پرونـدهی اسیران جنگی شوروی پذیرائـی کنـد آشویتز، بعدا اردوگاه اصلی مرگ برای یهودیان اروپایی شد. براساس يك محاسبه آشویتز، عکسی وجود دارد که نشان می دهد زندانیان دارند به سوی اردوگاه برده میشوند. در طول جنگ هر وقت صفی از ۲٫۵ میلیون یهودی در آنجا کشته شدند. در ۱۰ آوریل ۱۹۴۴، «رودلف ورباهر «آلفرد وتزلر» در فراری «آشویتز، اطلاعات مفصلی در اختیار رهبران یهودی درسویس گذاردند. مبنی بر این که «آشويتـز يـك مردم در عکس دیده میشد، روی آن برچسب «تالارخوراكيزی»: چسبانده میشد. از هرالد تریبون X ۵۱
    واپس نشینی سرمایه گذاران خارجی از ایران Chupalli Jean TRIMELINE Fa کارخانه «جنرال موتورز» در ایران کوتاه شده از «نيوزويك» شرکت آمریکایی از شرکتهای خدماتی مدیر نفتی آمریکایی در اواخر دسامبر،تکان | كوچك تا «جنرال موتورز، عظیم، بیش از۱۲ دهنده بود. يك بانكدار اروپایی که بك | میلیارد دلار سرمایه گذاری کرده اند که دهه در ایران زندگی کرده است، می گوید | «تیتر، روزنامه، رویای يك سرمایه دار | بسیاری از آن، اکنون در خطر است.شرکت | «مرگ گریم، لرزه بر اندام هر تبعه خارجی | بود: ایران، دعوت از سرمایه گذاران | های چند ملیتی که در جاهای دیگر مستقرند، انداخت. من مردم را به خاطر این که آمریکایی. این، به ۱۹۷۱ باز می گردد، به همان اندازه نگران اند. شرکت «میتسوی» | خواهند بروند، سرزنش نمی کنم.» زمانی که محمدرضا شاه پهلوی،نخستین بار، | ژاپن، صاحب نیمی از يك كارخانهی بزرگ بازرگانان خارجی، حتی اگر می پول، تکنولوژی، کارخانه ها و خدمات خارجی | پتروشیمی که در بندرشاهپور در دست خواستند بمانند، کار کمی برای انجام دادن | را درخواست کرد تا کشورش را به آلمان | ساختمان است، میترسد که از ۱٫۵ میلیارد | داشتند.شرکتهای ساختمانی در اثر اعتصاب غربی خاورمیانه، تبدیل کند، رصدهاشرکت، | دلار سرمایه گذاری، چیزی به دست نیاورد. و كمرك كه واردات بتون و فولاد را قطع کرده برای پذیرفتن دعوت، یورش آوردند.اخیرا، | کنسرسیوم بین المللی»، که نفت ایران را | است، فلج شده اند. به همین نحو، مواد خام وقتی اغتشاش در ایران ادامه یافت، این | برای شرکت ملی نفت ایران تولید می کند، | «جانسون اندجانسون، که فرآورده هایی برای یورش، در مسیر مخالف انجام شد. شرکت | به علت اعتصابی که میدانهای غنی ایران | نوزادان و دستمال های بهداشتی دريـك های خارجی، گروه به گروه می گریختند، | را واقعا تعطیل کرده است، اکنون روزانه | کارخانهی ایرانی تهیه می کند، و مواد خام ادارات را تعطیل می کردند، کارکنان راترك | ميليونها دلار سود را از دست میدهد. شرکت «جنرال تا پراندرابر»، بايكسرمايه می کردند و نمی دانستند کی باز خواهند قراردادهای خارجی، اکثرا، به قوت | گذاری ۳ میلیون دلاری دريك كارخانهی گشت و آیا باز خواهند گشت یا نه.«مایکل | خود باقی مانده است و شر رکتها تنها برای | لاستيكسازی، پایان یافته است. کمبود لیال»، مدیرعامل «بی.او.سی ایران محدود»، | این میروند که غیر ممکن است تحت سوخت، تقریبا همه را می آزارد و نظام بانك. شعبهی فرعى يك شركت شیمیایی انگلیسی، | شرایط کنونی تجارت کنند. یکی از | داری ایران، تقریبا متوقف شده است. تاکید می کنند که واپس نشینی آنها، فقط تا از چهارده موسسهی «پپسیکو» ایران صدمه | موقت است و همین که نظم بازگشت می گوید «ما هنوز تصمیم های نهایی نگرفته ایم. | نگرانیهای اصلی آنها، خشونت است هم تقریبا همهی سرمایه گذاران خارجی اما هنوز نامعلوم است که آیا اینده یی برای | دربرابر مردم و هم در برابر دارایی. سه ما در ایران وجود دارد یا نه.» بانكهای غربی اکنون حدود ه | دیده اند. هتل «اینترکنتیننتال» پان آمریکن عملیات خود را ازسر خواهند گرفت. میلیارد دلار به صورت وامهای معوق برای | در تهران، پس از آن که شورشیان به راهرو اما تنها چندتن فکر می کنند که برنامه های عمرانی ایران نگاه داری آن حمله کردند، ۲۰۰۰۰ دلار خسارت اقلیم سرمایه گذاری در ایران، کامـلاهمان و هر چند هنوز نکولی در کار نبوده | دید؛ از آن زمان، مدیریت آن، دورتادور خواهد است، کاهش بزرگ درآمدهای نفتی ایران، هتل را دیوار آجری محکمی کشیده است. گذاران خارجی، در آینده بسیار محتاط تر بانكداران را نگران کرده است. حدود۳۵۰ | برای بسیاری از خارجیها، قتل «پل گریم،، کنند که بود و احتمال می رود سره سرمایه بود باشند. ۵۲ ه
    قوانین اسلامی منطقه را در مینوردد وقتی مقررات حکومت نظامی خیابان رستاخیز مسلمانان، روابط اجتماعی | که مسلمانان همهی ۲۰۸ کرسی جز هشت بود که های تهران را به يك بيابان خالی تبدیل در میان نژادها و مذاهب را در خطر واژگون | کرسی در پارلمان را در دست داشته باشند. ی کرده . مخالفان رژیم ایران، از بامهای شدن قرار داده است، مثلا در کوالالامپور، نظام جدید اسلامی که در پاکستان | تاريك مخالفت خود را ابراز می کردند. صدا حکومت مالزی با تقاضای «خلوص گرایان» | به وجود می آید، به آن اندازه خالص نخواهد در شب بسیار روشن است «الله اکبر، (خدا مسلمان مبنی بر این که معیارهای اسلامی که شریعت ایجاب می کند، یا به آن بزرگ است) حضرت محمد (ص) نخستین رفتار اجتماعی باید به قانون تبدیل شود، | اندازه دمكراتيك نخواهد بود که پاره یی بار در سیزده قرن پیش الله اکبر را ادا کرد. مواجه شده است. از سیاستمداران ترجیح خواهند داد. مسالهی اما در ایران در کار انقلاب ـ چنان در اندونزی، مقامات حکومت، اکنون | بیواسطه برای اسلام آن است که آیا قسمت اعظم دنیای مسلمان امروز ـ | گروههای تندرو مسلمان را، از لحاظ خطر | نظام الله و پیامبر او علاوه بر اختلافها می این دعای عربی قدیم پیامبر (ص) «دعوت به برای ثبات حکومت، معادل کمونیستها می- | تواند کالاها و خدمات تولید کند. اما اسلحه» برای میلیونها مسلمان مبارزی شده دانند و در فیلیپین، مسلمانان در جنوب، و مسالهی بزرگتر آن است که ۶۰۰ میلیون که از شیوه های دنیوی و غیر روحانی دست به يك شورش مسلحانه زده اند. مسلمان جهان تا چه درجه یی می توانند با غربی سر خورده اند و خواستار بازگشت به شرایطی که باعث مـبارزه جویی | چالش يك دنیای تکنولوژيك مواجه شوند. قوانین و نظام اخلاقی صحیح اسلامی هستند. مسلمانان شده است از کشوری به کشور | ایران در این مواجهه دارد يك موضوع اسلام، از لحاظ ماهيت، يك دين دیگر فرق می کند، اما علت اساسی، واکنش | استثنائي، يك مورد پراهمیت میشود. محافظه کار و يك مجمع القوانين دقیق وابسته در برابر ارزشها و اصول اخلاقی غربی است به سنت برای رفتار عمومی و همچنین شخصی که اصول قرآنی را نقض می کند. واکنش در جایی نیرومندتر است که «امروزیسازی ” پس از ایران، پاکستان، افغانستان، مالزی، اندونزی و … مسلمانی را در قوانین خود حضور میدهند از آفریقای شمالی تا خاورمیانه و سریع تر بوده است. مالزی، اندونزی و فیلیپین احیای اخیر بدین سان، دختر «داتوك حسين اون مسلمانان خشمهای سیاسی را برانگیخته نخست وزیر مالزی، در حالی که پوشش حکومت سنتی مسلمانان، یا چادر بر سر کشیده، از مدرسه خود در اروپا بازگشت تا نفرت در ایران، روحانیون مبارز که به خود را از فساد غربی نشان بدهد، پدرش او وسیله «آیت الله روح الله خمینی، رهبر خود را به يك مرکز اسلامی فرستاد. انگیخته شده اند قیامی را برپا کرده اند که آزمایش واقعی بعدی احیای مقررات قدرت رژیم را فرسود وحکومت تازهی «شاپور اسلامی، این ماه انجام خواهد شد بختیار، آخرین نخست وزیر شاه را نیز فلج زمانی خواهد بود که شریعت در پاکستان قانون میشود. هم اکنون ژنرال «ضیاءالحق این کرد. در پاکستان، در این ماه ژنرال نمازخانه هایی در کارخانه ها برپا کرده است ضیاءالحق رئیس جمهوری این کشور، گام و برنامه های سینما، رادیو و تلویزیون را های بزرگی برای ایجاد قوانین خالص اسلام سانسور کرده است، اما به زنان پاکستانی به عنـوان قانـون سرزمین برداشت. در که از دیرباز چادر را کنار گذارده اند و افغانستان، محافظه کاران مسلمان، «مارکسیسم» به دانشگاهها و ادارات وارد شده اند، اطمینان فرمانروایان جدید کشور را خفه کرده اند و داده شده است که آزادیهای موجود آنها از گروههای چریکی، که اکنون ادعا می صدمه یی نخواهد دید. افزون بر این، كنند يكسوم این کشور کوهستانی را در حکومت پاکستان، بانکداری بدون بهره را کنترل دارند، حمایت مسلکی می کنند. معرفی خواهد کرد و آزادی مذهب را برای از زمان کودتای چپی در افغانستان هر پاکستانی که مسلمان نیست تضمین نيوزويك: كنت وود وارد آن همسایه كوچك برای ایران نگرانی خواهد کرد. اما به این اقلیتها اجازه داده آورده بود. اينك اين ایران مسئلمان است خواهد شد که به نامزدهای وابسته به مذهب خود رای بدهند. این مقررات تضمین می کند که افغانستان را می ترساند. است که ثبات دست كم يك درچین را تهدید می کند. 9 باری کیم و فضل قرشی سه ۵۳
    قمیها و… و دیگر کیش گرایان نیز بودند. نقشه ای به چاپ رسیده که در زیر آن این آنها حقیقت را دریافته بودند. آنها که فریاد عنوان به چشم میخورد «بنادر محل نفت میزدند (حزب فقط حزب الله ـ رهبر فقط ظرفیت بالای ۱۰۰ میلیون تن در سال روح الله) میدانستند که خدا چیست وچگونه مطلبی که توجه مرا بسیار جلب کرد، نوشته ای است. آیا تو نیز میدانی؟ اگر میدانستی که بود خانم سپیده – تهران به صورت لاتین در این نقشه نوشته جز آن می گفتی! تو گفتی: نیست. من گفتم شده بود مطلب از این قرار است که در این نقشه | سلام و تبريك برای هفته نامه خوبتان، چرا؟ تو گفتی نیست چون نمی نوشته شده Golf Arabo Persique غمگنانه است که در انقلابمان نداریم دانستی، من گفتم هست چون اندیشیدم، تولیز یعنی خلیج عربی ـ فارس. ما که میدانی مانند او را که می گفت «جانم را میدهم تا بیاندیش. خدا مظهر عدالت است، خدا مظهر تنها نام این خلیج، خلیج فارس است و در مخالفم سخنش را بگوید، غمگنانه تر آنکه پاکیها، مظهر آزادیها و مظهر نیکی ها تمام یا اکثر نقشه های جهان این خلیج را با نه تنها او را نداریم که جانش را بدهد تا است. پس چگونه در پرتو حزب الله آزاد نام خلیج فارس به ثبت رسانده اند. شما که من سخنم را بگویم، بل جانم را هم می نتوان بود؟ يك مجلهی ایرانی هستید، چرا این نقشه را که ماهیت اصلی خلیج فارس را از بین ستاند تا سخن در حلقوم من مخالف خفه خانم روفیا شیرخانی شود. این کیفر مرگ را فقط به خاطر اینکه مخالفم برایم صادر کرده اند. تنها جنایتی میبرد چاپ کرده اید. تقاضا می کنم در این موضع نسبتا بیطرفانه شما را درچاپ باره توضیح کامل و جامعی بدهید، زیرا راکه ـ از دید آنها ـ مرتکب شده ام مخالفت مطالب مجله میستائیم و شمارا به خدای یکتا نه تنها من بلکه اکثر افرادی که با دقت به قسم میدهیم همیشه در این موضع قدم این نقشه نگاه کرده اند می خواهند بدانند است. درست است که انقلاب دست آن بردارید و به قولی به نرخ روز نان نخورید. چرا يك مجله ایرانی چنین نقشه ای را به چاپ خاندان ظالم را کوتاه کرده است، اما هنوز خانم شیرخانی ضمنا مطالبی فرستاده اند رسانده است. نتوانسته آزادی من نـوعـی را تامین کند. و خواسته اند که آنها را چاپ کنیم، اما تهران مصور ـ قبلا در این باره توضع درست است که زندان و شکنجه گاهی نیست چون نامه ایشان دیر به دست ما رسیده و داده ایم که به علت سرعت کار اشتباه کرده ایم اما باور کنید آن نگاههای چپچپ و قیقاج مسائلی که مطرح کرده اند، کهنه شده، از بازهم پوزش می طلبیم. از شکنجه بدتر است، حتی کسی نیست که چاپ آن معذوریم. بپرسد با چه چیز مخالفم، فقط به این دلیل خانم يك سر گرد ارتش ـ تلفنی عباس حجازیان ـ مشهد که تمامی حرفهایشان را باور و قبول ندارم نامه ها آزاد باشند، ولی همه بیدار نیستند. (حزب فقط حزب الله است) – * ۵۴ – بواقع از مجله شما انتظار نداشتم مردمی؟ من را خائن، مخالف و ضد انقلاب میدانند. پس از عرض سلام و سپاسگزاری بنویسید ارتش پوشالی؟ چرا ننوشتید ارتش انقلابی که در مسیرش نتوانم عقایدم را بدون خدمت تمام نویسندگان آزاداندیش و واقع بین هیچ ترس و بیمی بگویم، آیا می توانم انقلاب که زیر بار هیچ اختناقی نرفته اند و نخواهند آیا شما قدرت چیفتنهارا میشناسید رفت و همیشه پاسداران واقعی حرمت قلم آیا میدانید که با این تانکها میشد تهران بوده و هستند (که می توانم به عنوان مثال از را ویران کرد. آیا میدانید که فقط چندا آقایان حسین مهری و عبداله والا نام ببرم) از هواپیماهای نیروی هوایی می توانست در برای آزادیش بنامم؟ جواد دانش – مشهد پس از عرض سلام امیدوارم در کار از شما میخواهیم که همچنان در سنگر چند دقیقه تهران را نابود کند؟ نشر حقایق و واقعیتها موفق باشید و جزاین آزادی باشید و این را بدانید که مردان و چه باعث شد که چنین نشود. راستی زنان آزاده همیشه پشتیبان و حامی شما چرا نکردند؟ این نامه در پاسخ مقاله ای است به نام خواهند بود و در جواب خانم منصوره امیری آیا فکر می کنید چندبار به خلبانان «حزب فقط حزب الله نیست» که در شماره در قسمت نـامـهها که گفته بود مجله نیروی هوایی دستور داده شد که تهران را سوم این نشریه به نام فرد سرشناسی (به قول تهران مصور واقع بین نیست و جهت گیری بمباران کنند. آیا کردند؟ شما) درج گردیده بود. امیدوارم که باچاپ ویژه ای دارد و به جای تهران مصور، تهران این مقاله متقابل در آن نشریه استقلال کامل کمونیست نامیده بودند به نظر من این خانم برای آنکه ارتش به مردم دلبستگی نشریه خود را به من و دیگر دوستان واحيانا منصوره امیری است که عينك بدبینی به چشم داشت. برای آنکه ارتش مردمی بود. برای دیگران ثابت کنید. من نمی گویم: تقدیم به خود زده و نمی توانند مفهوم اصلی مقالات آنکه افسران ما و درجه داران ما نخواستند وجدانهای آزاد، بلکه من می گویم، تقدیم باارزش تهران مصور را درک کنند و حرف این کار را بکنند. آیا چنین ارتشی ارتش به وجدانهای بیدار چون همه ممکن است گذشتگان را که هر کسی حقیقتی را می گفت پوشالی است یا ارتش مردمی؟ ۸۰ درصد برچسب کمونیست میزدند، تکرار می کند. ارتشیان ماازخانوادههای فقیرند. از تودههای مهرداد مثنوی ـ اهواز مردم. فکر می کنید چرا به ارتش پناه می برند. به دانشکده افسری، و دانشگاه تو نوشتی حزب فقط حزبا…نیست. نوشتم هست. تو نوشتی فدائیان خلق در مجله مورخ ۱۳ بهمن ماه ۱۳۵۷ پلیس؟ برای آنکه پول ندارند به جای دیگر بودند و دیگر هیچ، من نوشتم خیر، مجاهدین مقاله ای درباره سرنوشت امیرنشینها پس از بروند. ارتشی با این خصوصیات، آیا پوشالی خلق، فدائیان اسلام، طالقانیها، منتظریها، ایران به چاپ رسیده است. در این مقاله است. آیا چنین ارتشی را باید نابود کرد –
    پاکوایبانز مسلسل داشت مرگ یعنی:«چه گوارا» آهای سرباز بولیوی تو که اسلحه بدست داری تو جلادان آمریکایی را میشناسی؟ هدا پای آقای «جانسون» را دیده ای؟ این وحشیها را میگویم سرباز كوچك بولیوی پائیز بود، که بعد از ظهر خنـك از آنچه که بر شما می گذرد بخوانید همان لباس و کتابهای دانشجویی در سوار کاران خلـق خیابان، اسمش را بگذارید پرسه زدن وفرار بتازید، تا به انتها، تا به آزادی از غربت و ناگهان جمعیتی غیر عادی در «آگالوپار» (چهار نعل) به تاخت به تازید سرسخت، خورد نشدنی محله ای که اصلا انتظارش نیست. سئوال و روزی بکار خواهم آمد می کنم، نگاه چپچپ به من میفهماند که از آن روز به بعد به جمع صفحات از قافله عقبم، نگاه يك شرقی اجازه وجرأت اندكم يك صفحه اضافه شد، صفحه ای از دپاکوایبانز، با آنکه اسپانیایی است خود را متعلق به سراسر جهان میداند، هرجا تکرار سئوال است. رفیق اینجا چه خبر پاکوایبانز، مردی از سرزمین فرانکو، از است، میپرسد تو الجزایری هستی؟ میگویم اسپانیا. از آنجا که ابر خفقان روزهـای نه من ایرانی ام….. جواب میدهد، هـا! زیادی آسمان صاف آزادی را از سر مردمش که آزادی نشانه ای جسته، در آمریکای مصدق، نفت…. قرار است «پا کو ایبانز» در دریغ داشت. «پاکو»ی مبارز يك تبعيدي اینجا بخواند چند دقیقه بحث و خرید است. باید هم باشد، لهجه گرمش و ارزانترین بلیط و جای گرفتن در دورترین آهنگهای کاملا آرامش، گرمای وطنش را هم امیدوار به سوارکاران خلق، به کسانی جنوبی، در مزارع، زمزمه اشعارش قدرت کار را بین کارگران چند برابر می کند و شاید محل به صحنه. به چهره اش نشانده است. بعدها کمی تحقیق عرق نشسته بر پیشانی از گرمـی و خواندن یکی دو مطلب مرا مشتاق او می هوا نیست. آمده است. این اوست، فریاد سازد. او در قرن بیستم، قرن خفقان، شعرهای آزادی. لعنت به این غفلت، حق کشیدن شاعرانی مثل رافائل آلبـرتی، لئوفیلیپ، سیگار در سالن سربسته نیست، دارد شعر که تا به انتها، تا به نهایت، تا به آزادی خواهند تاخت. و يك خاطره: هنگام ورود به مرز گابریل سهلایا و میگل هرناندز را خوانده ایران، مامور گمرگ با نشان دادن بستهای سوار کار از «گارسیالور کا» را میخواند، است. شهرت ابتدایی او در کشورهـای در دستم میپرسد این صفحه چیه؟ میگویم اسپانیایی نمیدانم، هیچ نمیدانم، این مشتاقان اسپانیایی زبان از همین روست. کمی بعـد صفحه موسیقی است و شتابزده می گویـد آزادی را چه جمع با شکوهی است، طنین شنیدن دیگر آهنگها و ساخته هایش، اصالت پس عکس این مسلسل روی جلد صفحـه مبارزه وی را برایم آشکار میسازد، سالها چیه؟ جواب میدهم این عکس گیتار خواننده است که شبیه به مسلسل افتاده. خنده ایمی- کند که ها! نمیدونستیم گیتار هم میتوونه شبیه به مسلسل باشه… اما من میدانستم، در يك پائيز در يك بعد از ظهر خنك خودم به چشم دیده بودم. آرای آزادی با اشك من چکار دارد، حالا دارد بر گردان اشعارش را می خواند. فریاد که: مردم اسپانیا به خیابانها بیائید از آنچه که هستید بگوئید اگر جزیی از يك سقف بر سر کسی نیستم اما، چـون توام زندگی من هم مثـل توست ای سنگ کوچـك اگر از من جادهای ساخته نشده
    بـاغـذا واقعـأخـوبـه ســون آپ تنهـانـوشـابـهـای کـه بـه رنـگ احتيـاج نـدار 7up 7UP Tur
    با این وجود، دلم میسوزد که آنها نتوانستند، در شادمانی این انقلاب شريك باشند و کوبیده شدند. 4 دو جوان دختری و پسری، ۲۵- ۲۶۰ ساله، به نظرم دانشجو. پرس و جو کنان آمده اند، مرا یافته اند، تا درباره تختی زندگیش و مرگ اسرار آمیزش بپرسند. در صدد نوشتن سرگذشتی به قول خودشان «بیدروغ» ـ از جهان پهلوانند. از «بابك» پسر تختی می گویند، عینهو پدر، از آنها که خودشان را برای تختی کشتند و هفت تن بودند. با چه جدیتی مشغولند، آنها انقلاب را شکل میدهند، عمل می اندیشند، پیروان «اصالت عمل»اند. به جای رفتن به تریا و سینما و وقت گذرانی به تحقیق برخاسته اند. انقلاب، دیگر گونی اندیشه و عمل است. کارگران چاپخانه ۱۷ شهریور که از این پس نه تاریخ منحوسی با خود دارد، نه نامی از حدود، آن سفاك؛ شده اند وجدان بیدار انقلاب. انقلاب در چشمان باز آنها تداوم می یابد، در مواظبت آنها و کارگران، همه زحمتکشان، تمام مستضعفين. باخود گفتیم: خـواهـران! برادران! شیپور «بیدار باش» را امام زده اند بیدار باش! حریفان هشیارند ومكار، تا بجنبی کلاه از سرمان ربوده اند. اينك بیداری ملت، در چشمهای همه است، همه چون کارگران ۱۷ شهریور که هفته ایست که بچه های کوچه نوشتن انشاء می گیرند و به ۱۵ سال حبس انقلاب، راهی مدرسه اند. جایی که در آن محکوم می کنند. بچه ها. امید فردای ایران، دیگر نه سرود شاهنشاهی میخوانند، نه می روند تا دانش انقلابی، بری فردای انقلابی بزور از زیر عکس آن که پدران و خواهران بیاموزند. و پدرانشان را به بند کشیده بود، عبور می باید گفت ذهنتان باور. درسهـاتـان نام از روزی گرفته اند. که در میدان شهدا – دهند. نه رئیس مدرسه مجبور است دائم به نام هر کلمه اش معنی «آزادی»، همین نزدیکی ـ جوانان میهن، لاله های سرخ نامی عاری از مهر آغاز سخن کند. نه دیگر ما، با خون خود، خون شریف خود، سفاك معلم از خط خارج شده را می آیند و از سر فردا، ساختن ایران بزرگ و آزاد! را به زانو در آوردند. کلاس میبرند. نه دیگر صدیقه را به جرم بچه های ما! درس امروزتان انقلاب! A
    ایران آیت الله طالقانی: انتقاد آری بهانه جوئی نه آیت الله طالقانی، مرد برجسته ای که قشرهای وسیعی از مردم به او و عمل او ایمان دارند، هفته گذشته در يك مصاحبه تلویزیونی نظرهای خود را برای آگاهی همگان بیان داشت. چوب لای چرخشان بگذارند. غیر از این است که میخواهند این حرکت را متوقف کنند. به من اطلاع داده اند که در ایـن چند روزه قریب ۷-۸ هزار نفر از همین ساواکیهای کار کشته و يك عده عمـال «سیا»، و اسرائیل با اسلحه در این مملکت آیت الله طالقانی در این مصاحبه می گردند و منتظر فرصت اند كه يك درگيرى ضمن هشدارهای مهمی به ملت ایران در از همین توده مسلمانها بوده است. از روی داخلی بین گروهها ایجاد کنند و آنها باره فعالیتهای گروههای مختلف گفت: ایمان و عقیده به رهبری اسلام و به اصول استفاده کنند و بتوانند بازهم راهها را برای تا آنجا که این مکتبها نخواهند به اسلام، با دست خالی در مقابل تانك و توپ اربابهایشان باز کنند. عنوان مکتب و بنام ایدئولوژی در مسیر ایستادند و بالاخره این رژیم را منهدم يك چنين خطری را ما در پیش داریم. | حرکت توده های مردم مانع ایجاد کنند، کردند. از این جهت هر کسی انتقاد بکند من از او هیچ اشکالی و محدودیتی برای آنها نیست. آیت الله در این مصاحبه همچنین تقدیر می کنم. هر کسی بخواهد بهانه جوئی همه میدانند که این نهضت و این حرکت گفت: بر هر کسی واجب است از حکومت کند، بیخود نق بزند، من او را خائن می- و این انقلاب باشکوه که در ایران رخ داده انتقاد بکند ولی انتقاد غیر از این است که دانم و باید مواظب خودشان هم باشند پیروزی کارگران کفش ملی یهودیان ایرانی میل ندارند به اسرائیل بروند ایران که در پیروزیهای به دست آمده، نقش هزار یهودی ساکن کشور ما، فقط بیست هزار نفر از مملکت خارج شده اند که فقط از آغاز حوادث ایران، از قریب هفتاد مرحله اجرا در آورد و قریب به اتفاق این تعیین کننده ای داشته اند، با تشکیل اجتماعاتی در کارخانهها و انتشار بیانیهها و قطعنامههای یهودیان را که سر به پنجاه هزار نفر میزدند گوناگون، خواستار تشکیل شوراهـای با هواپیما به اسرائیل منتقل کرد، در مورد هفت هزار نفر آنها به اسرائیل رفته اند واز یهودیان ایران به کار نبرده است. خبرنگار | کارگری، سندیکاهای واقعی، بازگش این عده، تنها چند صد نفر مایلند در اسرائیل لوموند مینویسد اغلب یهودیان که از ایران | کارگران اخراجی به کار و حـق اعتصاب بمانند. روزنامه «لوموند» که گزارشی در به اسرائیل پناهنده شده اند، قسمت اعظـم | آزادی بیان و عقیده میشوند. این زمینه از خبرنگار خود در اورشليـ دارایی خود را در طی چند ماه تبدیل به فرش از جمله این اقدامات، فعالیت چشـم دریافت کرده است، می گوید که این و قالی کرده اند و آن را به خارج کشور | گیر کارگران کارخانه کفش ملی است مساله در اسرائیل تولید نارضائی و سروصدای فرستاده اند که تعدادی از آنها بسیار نفیس نمایندگان انتخابی کارگران و کارکنان این فراوانی کرده و دولت و آژانس یهود مورد است و بهای یکی از آنها به حدود سی میلیون واحد بزرگ صنعتی تاکنون توانسته اند به … قرار گرفته اند که به اقلیت یهودی دلار یعنی بیش از دویست و بیست میلیون | برخی از خواستهای خود از جمله در یافت حقوق ایران، که بزرگترین اقلیت یهودی است تومان می رسد. بیشتر این قالیهای صادرشده پرداخت نشده و سودویـژه و برخی که در حال حاضر در يك كشور مسلمـان اينك در گمرك اسرائیل بر رویهم انباشته | خواستهای دیگر دست یابند. مــــــــذاكره به سر می برد، آنطور که باید توجه نشان نداده است و تجار قالی مقیم اسرائیل از ورود این نمایندگان کارگران با نمایندگان صاحبان است. و نظیر برنامه ای که دولت اسرائیل همه قالی به بازار اسرائیل دچار نگرانی | کارخانه ادامه دارد و کارگران مصممانـه و ۱۹۵۰ برای یهودیان یمن، به شده اند. حقوق از دست رفته خود را طلب می کنند. ۱۹۴۹ جنبش انقلابی مردم ایران، کارگران را که در سالهای سیاه گدشته همـواره بیشترین ستمها را متحمل شده اند، به تلاش گسترده تری برای احقاق حقوق از دست رفته خویش واداشته است. کارگران، رنج دیده esmem
    چند اجتماع را برهم زدند در هفته ای که گذشت چند اجتماع بوسیله گروههایی برهم زده شد و گاه کار به زدوخورد کشید. اجتماع حزب جمهوریخواهان در دانشگاه تهران از آن جمله بود. روزنامه های خبری نوشتند: اجتماع اعضای حزب ۱۴ اسفند، جمهوریخواهان در دانشگاه تهران مورد حمله گروهی از جوانان قرار گرفتن. احمد آباد این گروه هنگام حمله شعار حزب فقط حزب الله… استقلال، آزادی، حکومت اسلامی، میدادند، طرفداران حزب جمهوری میعادگاه تاریخ خواه از چند روز پیش دعوت شده بودند و روز مصدق کودتاگران، اربابانشان و نوکرانشان قرار بود در اجتماع روز جمعه ۱۱ اسفندماه درباره مرام حزب میتینگ داده شود. حزب جمهوریخواه با شعار «آزادی و امنیت برای روز دوشنبه، ایران به پا خاسته بود، غلامان حلقه به گوش استعمار، باید بودند و همه» فعالیت می کند. تا به جبران ستمی که ۲۵ سال سفاکان بر دوشنبه صدای فریاد جمعیت را که می گفت چند روز پیش از آن، اجتماع حزب مرد بزرگ، مصدق کبیر روا داشتند و سعی «زنده باد مصدق» میشنیدند که گوش فلك کارگران سوسیالیست بوسیله این گروه | کردند تا او را به فراموشی بسپارند، خـود، را کر می کرد. برهم خورده بود و کار به زدوخورد کشیده | یکصدا سر به آستان مزار آن مرد بساید. هزاران هزار در سرمای احمد آباد، بود. این نکته نیز گفتنی است که رضا مصدق، مرد جهان سومی، که تك تنه عليـه مرگ بر آن سفاك گفتند که آنان را از براهنی نویسنده، و شاعر، پس از انتشار | امپریالیسم شوم انگلستان قد علم کرد و رهبرشان دور داشته بود و ثابت کردند خبر توضیحی برای مطبوعات فرستاد ونوشت: سرانجام سلطه جوی بعدی، ابرقدرت کینه جو، تاریخ گول نمیخورد. حقیقت پنهان نمیماند. که در این حزب عضو نیست ولی موافق | با تدارك كودتائی ضدمردمی او را به زیر احمد آباد، میعادگاه تاریخ معـاصـر تشکیل احزاب از هر نوع است. ایران بود. آورد. نگذارید قزل قلعه، این زندان بزرگ قدیمی، آزاده در بند بوده است. چنانکه هم امروز این روزها، باز شده است و مردم به دیدارش بسیار کسانی که در آن زندانی بوده اند، میشتابند، و بر خرابه های آن دریغ خون چون به دیدارش میروند، به یاد می آورند های جوانانی را میخورند که به جرم وطن که با که بوده اند ،چه می کرده اند وزندگی خواهی و آزاداندیشی ریخته شده است. د. قزل قلعه چگونه بوده است؛ در زیر سرنیزه سربازانی که بر بام قدم میزدند و «قزل قلعه» دیوارهای کهنه و فرسوده این زندان، یادگار ستمها و ظلمها و قتل هاست. در زیر پای جلادانی که چون در را می این قلعه قدیمی انگار تاریخ آزادی ایران | گشادند، هراس همگان را فرا می گرفت که را در خود نهفته دارد. به یقین هر آجرش اکنون قربانی تازه ای باید بدهند. آزاده ای را به یاد دارد که در راه میهن و بگذارید این زندان قدیمی را به کلی آزای شهید شده است. اما این تاریخ گونه | نگهداریم به یادگار روزهای تلخ، روزهای آزادی، دارد از بین می رود. در زیر باد و | ناگوار که هیچ دولت و حکومتی جرات نکند باران و آفتاب و… و این حیف است. این زندان دیگری بسازد. این زندان که از یادگار ستم دوران پهلوی باید برای آیندگان دو سه سال پیش تخلیه شده اکنون درحال ویران شود نگهداری شود تا در هر گوشه آن، راهنمایی | فروریختن است و اگر بر همین روال به دیدار کنندگان بگوید که اینجا که بگذرد چیزی نخواهد کشید که اثری از شهید شده است. در اینجا چه ستمی رفته | آن نماند. بر جوانان ما، در این گوشه کدام است Yerus
    دنیای غرب از تولید کنندگان نفت بهای آن را چهار برابر و تا مرز ۲۵ دلار برای هر بشکه نیز خریدار لفت آینده ترسناك است کردند، اقتصاد غرب که تا آن زمان چهار پیدا کرد و همین امر کشورهای عضو اوپک اسبه به پیش می تاخت با کاهش سرعت خود را به این فکر انداخت که بهای رسمی موجب افزایش روزافزون بیکاران شد، و خود را در طی سال ۱۹۷۹ از میزان قبلی، اکنون پس از گذشت شش سال در حالی که به مقدار قابل توجهی بالاتر ببرند. بخصوص اقتصاد غرب هنوز کمر راست نکرده و تعداد که در حال حاضر پاره ای از این کشورهـا بیکاران به حدود هفده میلیون نفر رسیده قسمتی از نفت خود را گران تر از قیمت است، به نظر میرسد که باز هم روزهـای رسمی میفروشند. این افزایش تازه در چه تاریکتری به انتظار دنیای غرب نشسته است. حدودی خواهد بود، در اجلاس آتی اوپك | در اواخر پائیز کشورهای عضو اوپك در که در ۲۶ مارس (ششم فروردین ۱۳۰۸) در ابوظبی تصمیم گرفته بودند که بهای نفت ژنو تشکیل خواهد شد معلوم و مشخص می را در طی سال ۱۹۷۹ به تدریج از ۱۲/۷ شود، اما ناظران غربی پیش بینی می کنند که دلار برای هر بشکه به ۱۴/۵ دلار بالا ببرند این افزایش بها بر فرض که دست کم ۲۰ «دنیای غرب دچار وحشت است، زیرا يك چنين افزایشی را دنیای غرب در آن موقع درصد، به جای ده درصد قبلی باشد لطمه و علائم و شواهدی به چشم میخورد حاکی از با نوعی خوش بینی پذیرفت و آن را معقول صدمه اش برای دنیای غرب از ترقی بهای اینکه حتی با از سر گرفته شدن تولید نفت و قابل تحمل تلقی کرد. اما با قطع روزی نفت در سال ۱۹۷۲ بیشتر خواهد بود، زیرا ایران، بهای نفت، همچنان رو به افزایش خواهد پنج میلیون و هفتصد هزار بشکه نفت در آن زمان اقتصاد جهان غرب سالم بود نهاد و اقتصاد دنیای غرب با ضربات تازه ای تولید نفت ایران در پاره ای از نقاط جهان، در حالی که در حال حاضر بیمار است واین مواجه خواهد شد. نفت بازار سیاه پیدا کرد و با اینکه بلافاصله اقتصاد بیمار با افزایش قیمت نفت، بیمارتر مجله اکسپرس چاپ پاریس، در سه کشور عراق و عربستان سعودی ونیجریه خواهد شد و عواقب ناشی از آن میلیونها تشریح این خطری که غرب را به وحشت به رویهم سه میلیون بشکه در روز بر تولید تن را باز به انبوه بیکاران خواهد افزود و انداخته است، مینویسد که در ۱۹۷۳ وقتی خود افزودند، بهای نفت خود به خود بالارفت به تورم جهانی پروبال بیشتری خواهد داد. شکل تازه ای از تآتر نمایشهای خیابانی در ایران سابقه ای یعنی «ارتباط با مردم و ستمهای رفته بر آنها» در این نمایش از ستمی که افسران نسبتا دراز دارد. از نمونه های برجسته اینگونه را همواره همراه داشته اند، موفق نیز بوده اند. عالی رتبه ارتش، درحالیکه با سوءاستفاده از در نمایشهای امروز صراحت، صاف مقام نظامی و آتش اسلحه بر مردم نمایشها تغزیه و شاهنامه خوانی در خیابانها، میدانها و قهوه خانه هاست. در این نمایشها، و زلال موج میزند. نمایشها، چنانکه نقاشی داشتند سخن به میان آمده اگرچه در جامه ای از تمثیل، همواره ستم دیواری در مكزيك، از سالنهای دربسته، با ظرافتی خاص از اشتباهات دولت موقت هائی که انسان در ادوار با آن درگیر بوده، اشرافی و گردگرفته و خیابانهای روشن و انقلابی، در بکارگیری مهره های ارتجاع، به نمایش درآمده است و بی تردید تنها باز انتقال یافته است. هنر «تئاتر» تا کوره ژنرالهای پیشین و اعلام همبستگی آنان با همین ارتباط تاریخی توانسته است، این انقلاب داغ است، شکلهای نوین خود را انقلاب رهایی بخش مردم ایران، پس از اینهمه نمایشها را تا به امروز به صورت یکی از باز می یابد و به تماشای مردم می گذارد. در کشتار وحشیانه سخن رفته بود. قهرمان این معتبرترین و مطرح ترین شکلهای هنری یکی دو هفته گذشته نمایشهایی در دانشگاهها، نمایش در صف نان، اتوبوس، سینما نمی پایدار نگاه دارد. بررسی هنر تئاتر ایران در خیابانها و میدانهای دانشگاهها، به ایستاد و به چراغ قرمز چهارراهها اعتنائی در سالهای سپاه اختناق و بویژه در چندسال نمایش در آمده که می تواند سرآغاز فصل نداشت، چرا که افسر عالی رتبه ارتش شاه اخیر نمایانگر بارز این واقعیت است. در نوینی در هنر تئاتر ایران باشد. در یکی بود و با مردم تفاوت داشت. این نمایش این سالها هنرمندان از آنجا که به سبب از این نمایشها که در دانشگاه پلی تكنيك صراحت، صداقت و سادگی برشت را در فضای اختناق آمیز حاکم، امکان باز کوئی تهران اجراشد، زندگي يك افسر عالی رتبه خاطر زنده می کرد و به دلیل ارتباط مستقیم واقعیات تلخ روزگار خویش را با صراحت ارتش در رژیم پهلوی با چاشنی طنز به با مسائل حاد امروز ایران و بی پیرایگی و بی پرده پوشی نداشتند، از شکلهای سنتی نمایش درآمده بود. از لباسهای مخصوص، اجرایش، از موفقیت چشم گیری برخوردار هنر تئاتر و بویژه شکل مذهبی آن «تعزیه سن و صحنه، دکور و تنظیم نور برای اجرای بود . اجرای این نمایشها را، در صورت خوانی» سود جسته و واقعیات را در لابلای نمایشنامه خبری نبود. همه چیز بی مقدمه و گسترش و تکامل، می توان مرحله نوینی در داستانها و روایات مذهبی به میان مردم در نهایت سادگی اجرا میشد. بیش از ۲۰۰ اعتلای هنر تئاتر ایران دانست. برده اند. و از آنجا که جوهر حقیقی «هنر» نفر ایستاده ناظر این نمایشنامه بودند. ۸ روا مد آنگاه بود و
    زیبنده پاسداران انقلاب نیست انقلاب ما آنقدر جوان است که نه می توان کوچکترین اشتباه و یا انحراف رهبران و پاسداران آنرا تصور کرد و نه می توان بخشید. انقلاب ما آنقدر جوان است که رهبران و پاسداران آن، هنوز خونسرخ شقایقهای پریشیده را بر سنگفرش خیابانها به چشم میبینند. ما برای چه کشته دادیم، خون جوان و بالنده دادیم؟ برای چه انقلاب کردیم؟ بيشك ابتدائی ترین پاسخ به این پرسشها اینست که انقلاب کردیم که بنیاد ستم را بر کنیم. اجحاف را نابود کنیم. به آزادی دست یابیم. به جامعه ای دست یابیم که نفس کشیدن در آن زندگی ساز و لذت | آفرین باشد نه سخت و کسالت بار. رهبران و پاسداران انقلاب در بنیاد چنین جامعه ای نقش عمده ای دارند. اشتباه، بویژه از سوی آنها قابل پذیرش نیست. آنهم در ایـن روزهای حساس. در چند روز اخیر مشاهده شده است که برخی از پاسداران انقلاب، مأموران کمیته امام و… از این مأموریت به طور آشکار سوءاستفاده می کنند. مقررات اجتماعی | را نادیده می گیرند. مردم را به بهانه های مختلف می آزارند. با اتومبیل کمیته در حالیکه لوله سلاحشان از شیشه پنجره بیرون آمـده است از چراغ قرمز عبور می کنند. این رفتار شایسته پاسداران انقلاب نیست. بی حرمتی پاسداران به مقررات اجتماعی، شاید به دماغ برخی بربخورد، بی اختیار آدمی را به یاد ژاندارمها و عمال رژیم پیشین می اندازد. به یاد کسانی که با استفاده از تفنگ و ماشين نظامی و ستاره های «پنج پر، مردم را به هیچ می گرفتند. پاسدار انقلاب تفنگ خود را دوشنبه، روز بازگشایی لولهها ایران، که گلوی سفاك و غرب دیگر نفت ما نمی رود تا سفره های مینمایاند که دشمنان آزادی حساب کار آمده استعمارگر و استثمارگر را در پنجـه هـای مجلل را جلا بخشد، فساد را گسترش دهد، | خود را بدانند که آزادی بدست کارکنان شریف صنعت نفت، فشرد، میرود ارتجاع را متجلی کند، دندانهای آن سفاك | پشتوانه نیست. گلوله های سرخ در انتظار بی تا با آگاهی آنان از دستاوردهای انقلاب را تیز تر کند. خنجرش را صیقل دهد که در قلب | دشمنان انقلاب است. پاسداری کند. عزیزان ما فرو رود. کاخها بلندتر، غرور نه آنکه مردم، آنهم در فاصله چند دوشنبه این هفته، روز بازگشایی فرعونیش، پربار تر شود. نفت ما اينك، خون | روز پس از سرنگونی رژیم، بپندارند که لولههای نفت است تا به جهان بیرون، پیام ما انقلاب است، میرود تا در رگ تك تك افراد | ماشین کمیته و تفنگداران نشسته در آن از را برساند. این بار، قطرات نفت به پیکر ملت خونی تازه جاری شود. مردم نیستند. این کارها زیبنده پاسداران انقلاب ایران، قرار است، خون برساند. آن انقلاب نیست. asseus
حمایت شما از روزنامه‌های ایرانی ضمن دسترسی به نسخه‌ی کامل نشریات، ضامن بقا و تداوم تلاش ماست.
Become a patron at Patreon!