COLLECTION هفته نامه ۱۰ ریال شماره انقلاب ما ، در هدف اصلی خود دارای خطوط مشخصی است که در آن هیچگونه ابهامی وجود ندارد و بهتر آنست که مسائل اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جامعه را در چارچوب انقلاب مردم ایران برای طرح چند روز است که تب حجاب همه جا را فرا گرفته است. این که می گوئیم همه جا را، یک اصطلاح است، «همه جا» نوعی مبالغه است و منظور محیط روشنفکری است و بیشتر در تهران. از شهرستانها خبری نداریم و صاحب این قلم تا این ساعت که صبح شنبه نوزدهم اسفند است از چیست و شهرستانها و زنان و مردان شهرستانی و عکس العمل آنان در برابر شعار «حجاب اسلامی» خبری ندارد. گمان نمی کنم در آنجاها خبری هم : باشد در سطحی که قابل انعکاس به سایر نقاط بوده باشد. در دهات که هیچ، این مسأله «حقوق زنانه را از وقتی که ما عملا دیده ایم مخصوص شهرها و بانوان شهرنشین بوده است. این که می گویم از وقتی که ما عملا دیده ایم، نه مربوط به دیروز و امروز است، بلکه از بقیه در صفحه ۲ حجاب | اسلامی نه استالین،نه سلطان سعیدبن تیمو نویسنده: علی اصغر حاج سید جوادی 8 در میان امواج انقلاب ایران بتدریج هدفهای خصوصی و منافع خصوصی مسلکی و ایدئولوژیکی نیندازیم و راه امکانات علمی و تکنولوژیکی این قرن گردابهای طوفان زانی گشوده می شود که دراماتیزه نکنیم و به پیچیدگی ها و بیراهه طبیعی و فطری یک انقلاب مردمی را در مجهز شود و تمامی وسایل و ابزار تغییر و اگر وضع و موقع و علت و ریشه آنها از هم های مباحث فلسفی و کلامی و حکمی و نیمه آخر قرن بیستم که می تواند به تمامی بقیه در صفحه ۴ اکنون و بدرستی و بصراحت و قاطعیت مورد بررسی قرار نگیرد دیر یا زود از جنبه تا دستیابی به مرحله پایدار درگیری کشاند. های گوناگون جریان طبیعی انقلاب را به انحراف می یعنی از سوئی بستر اصیل انقلاب را آلوده خط سیر طبیعی آنرا بسوی از زمانی که انقلاب اولین پیروزی های لهای واقعی انقلاب با شیارها و چاله ها و خودرا بدست آورده است ومیرود که نظامی گودالهایی از شک و تردید و سوءظن نوراجانشین حکومت جبار گذشته کند هر روز شاهد درگیریهایی در بین جناح های بقیه در صفحه ۶ انباشته کند و توده های مردم را در شناسانی راه واقعی و اصلی انقلاب و شیوه های اصیل آن دچار سرگردانی می نماید. و از سوی دیگر با چنین عملکردی نهال نوپای . انقلاب ما را در مسیر هجوم نیروهای ارتجاع داخلی و استعمارگران بیگانه قرار . fam : h در صفحه ۳ AMD رفتند و عناصر وتقاش دارند آن لباقی مبارز سرمقاله ومقاله حجاب اسلامی چیست وجوع
و تراژدی انتخاب کردن. اما نقطه کشف حجاب» رضاخانی است که پشت سر آن «کیف عبا حجاب اسلامی چیست و چرا همطراز خواسته های آنانست. . بامردان می خواهند و این بدان معنی است که نمی خواهند بازیچه و عروسک و آلت طرب مردان باشند. این درست است. اما بانوان معترض این حقیقت را می دانند که رژیم . بقیه از صفحه ۱ از اینطرف نیز زن گیلانی و مازندرانی را به جرم فساد و دلالی و اقتصاد مصرف دوران شاهنشاهی و انقلاب و عمامه» و جواز عمامه هم آمد، تا امروز. اگر چیزی، خبری یا اعتراضی باشد گمان نمی کنم از حدود شهرستانهایی چون شیراز و اصفهان دامنه آن فراتز پرود. در روستاها، در کارخانه ها و جاهایی که روابط انسانی تر است و کار هست این خبرها نیست و نخواهد بود. دران مکانها زندگی جاری اینکه سراسر بهار را مجبور است با پای لخت و لباس سفید درزیر سرپوش بخشیدن حقوق زنان به آنان، از آنها و زنان عملا و از عمق دوش به دوش مردان کار می کنند، از است. کار برای زیستن هست و روابط انسانی در رابطه با بالازده تا انتهای ران که تا بالای زانو صبح تا شب را در چه ابزار طرب و آلت عیش و نوش و عروسکی ساخته بود؟ کار و پیشه و تلاش انسانی تنظیم می شود. ایمان نیز هست لجنزار شالیزارها فرو می رود و کمر خم می کند و برنج می بجای جمع کردن آنان یا تشویق آنان به شرکت در کارهای و اعتقاد نیز هست. در مناطق روستایی و محیط کار کارد، هیچ روحانی متعصبی به جرم نشان دادن ساق و ران خلاقه اجتماعی و سیاسی، هرروز درسالنها و هتلهای کشاورزی فرهنگ قومی علیرغم تمام ضربه هایی که خود حد شرعی نزده است و نخواهد زد. همیشه و در همه جا متعدد طراحان مدر زیبایی دنیای سرمایه داری و مانکن ها خواند و صفحه تلویزیون و رنگین نامه ها و فرهنگ قومی و بومی در ارتباط انسان با محیط و طبیعت و با کار ساخته شده است. شکل لباس و نحوه استفاده از آن مجلات توخالی را پراز عکس و تفصیلات آنان می کرد و دیکتاتوری به آن فرود آورده است، حاکم است و این نوع لباس و طرز پوشیدن آن در برخورد انسان با طبیعت و مسابقات دختر شایسته و ملکه زیبایی و غیره و غیره راه می کار زاده می شود و شکل می گیرد و به موازات آداب و یک نمود فرهنگی است. اما بحث درباره لباس و نوع انداخت و زنان و به تبع آنان مردان را به منجلات فساد و رسوم، لباس خود را نیز دارد. در محیط کارخانه نیز زنان آن و تنوع آن و آنچه در اطراف لباس و لباس پوشیدن و مد و را فرا می فحشا کشاند. شما هیچگاه به فکر افتاده اید که کارگر متناسب با نوع رابطه انسانی که با همکاران برادران غيره عنوان می شود زاده اخلاق و فرهنگ بورژوازی است. سرگذشت اکثریت دختران معصومی را که به مسابقات کارگر خود دارند و متناسب با رابطه ای که با ماشین دارند و اخلاق بورژوازی این لیاقت را دارد که از مساله ساده لباس ملکه زیبایی و شایسته و امثال آن کشیده می شدند تعقیب پوشیدن نیز عاملی برای فساد بسازد اینست که در هر انقلابی کرده اید و از سرنوشت اکثریت آنان اطلاع دارید؟ باید این را باصراحت گفت و باید دانست که میان شعار هم آنان که با وسیله تولید دارند لباس می پوشند. دیکتاتوری رضاخانی وقتی جان گرفت و مستقر شد و یک جریان مخالف اصلاح کننده در مقابل آن به وجود می به توصیه مستشاران فرنگی خود و روشنفکران غرب زده آید. گوئیم و جز این نیست که تب و تاب تأمین حقوق اجتماعی زنان بارسیله تجمل شدن آنان خود خواست معیار ها و ضوابط غربی را برفرهنگ قومی و اینست که ملی مسلط کند ناچار با مقاومت طبیعی مردم که برخاسته از شعار «حجاب اسلامی» ازحوزه محدود شهر تهران و چند تناقضی آشکار و گودالی وحشتناک عمیق است که باید بادقت دید و بررسی کرد و به داخل آن سرنگون نشد. عادات فرهنگی است روبرو شد و برای درهم شکستن شهرستان دیگر فراتر نتواند رفت. مقاومت مردم به سرنیزه متوسل شد. در مورد کشف حجاب به یادداشته باشید که این قلم هرگز قصد آن ندارد که در سال ۱۳۲۱ یا ۴۲ وقتی که هنوز درآمد سرشار نفت سن و سالی نزدیک به پنجاه یا بیشتر دارند در راه دفاع از چادر نماز به گردش درآید و در برابر تب و تاب نبود وان میزان هم که برد فدای نزدیها ودلالیهای شاه فاجعه را از یاد نبرده اند و چادر دریدن آژانهای تأمینات یا خواهران «متجدد» موضع بگیرد و یا از سویی دیگر شعار و اطرافیانش شده بود و کشور مقروض بود و به وامهای تازه شهربانی رضاخانی را و فرار و به خانه خزیدن زنان را و «حجاب اسلامی» را نفی کند. در این سطور وظیفه اینست نیاز داشت، شاه سابق وشهبانویش فرح سفری به آمریکا استقبال زنان اعضای ادارات دولتی و حقوق بگیران که به خواهران و برادران خود بگوئیم برای موضع گرفتن و کردند وهدفشان سپردن تعهداتی تازه و گرفتن وامی تازه حکومت را از جریان کشف حجاب، که اگر جریانی فرنگی تبلیغ برله ياعليه هر مسأله ای ابتدا باید خود آن مسأله را بود. مجله نیوزویک که از معتبرترین مجلات آمریکائی است پسند هم بود و اگر به فرض لازم هم بود، منطقی نبود و شناخت و ناشناخته و نسنجیده درست نیست به جمعی بر روی جلد خود عکسی از فرح وژاکلین کندی همسر حرکتی و کاری کاملا ساختگی و ظاهر سازی و پوشالی بپیوندیم که اصرار دارند درباره مسأله ای بی آنکه زحمت رئیس جمهور آنروز آمریکا را در کنار یکدیگر گذاشته بود که به نام آزادی زن و بخشیدن حقوق زن قالب زدند و شناختن آن را به خود راه دهند تبلیغات موافق و مخالف . که عکاس مجله در یکی از ضیافتها گرفته بود برای آن در بوق و کرنای دیکتاتوری دمیدند. کنند و این میان به دست آن دسته که در هر صورت دنبال رئیس جمهور آمریکای ثروتمند با یک پیراهن آبی ، اما از آنجا که هررسم برقرار شده و تحمیل شده به بهانه ای می گردند تا انقلاب شمارا مورد سئوال قرار دهند و آستین بلند ودامنی تا زیر زانو را بی هیچ پ وسیله زور عکس العمل خاص خود را در پی دارد، دیدیم شما را و اکثریت مردم ایران را به سردی و یأس بکشانند. فرح میدیدی، لباس خاص فرح می نمود که از گرانترین ، پس از پاشیده شدن بساط قلدری رضاخانی در شهریور بهانه دهیم. انواع لباسهاست ونیمتاج جواهر نشان وکمر بند سال ۱۳۲۰، اولین عکس العمل زنان بازگشت به چادر و من به عنوان کسی که به طور عمیق موافق و مدافع وسینه بند جواهر ودستبندها و انگشترها برتن او درخششی حجاب سنتی و قدیمی بود. هفت سال زور و سرنیزه و حقوق زنان بوده ام و هستم و صمیمانه مخصوصا سهم زنان خیره کننده داشت. در زیر عکس جمله ای به این مضمو دریدن چادر و روسری خانمها نتوانست رسم بی چادری را را در انقلاب کنونی ایران در تمام مراحل آن ازجنگیدن و به – نوشته شده بود: پایدار کند و پس از شهریور و فرار رضاخان جز عده زندان رفتن و کشته شدن تاصحنه را گرداندن و کمک به «این زن از یک کشور فقیر آمده است تا از این یکی معدودی از بانوان بقیه در چادر رفتند. مبارزان رسانیدن بهیچوجه کمتر از سهم مردان نمی دانم و گدایی کند روام ؛ هیچ بیگانه ای نبود که از دیدن آن اعلام آزادی زنان و حق انتخاب شدن و انتخاب کردن به عنوان یک مبارز دلسوز لازم وواجب دانم تصویر نخندد وهیچ ایرانی و قانون حمایت خانواده انقلاب سفید نیز مثل سایر اصول در هر مرحله از مبارزه هرحرکت و شعار اشتباهی را که ممکن واین ابزار آن انقلاب قلابی تر از آن بود که بتواند در روابط اصولی و است به جناحی از گروههای مبارز همسنگرم صدمه ای وارد رسیدگی را به رخ این وان که نه تنها ر منطقی و انسانی دیگری نیز تر رتازه به دوران حاکم بین زن و مرد و حقوق زن در جامعه تغییری بنیادی کند انتقاد کنم. بدهد و طرح تازه ای در افکند کشف حجاب رضاخانی آن بلیغات درباره حقوق زنان و تبلیغ صف شکنانه مقبول ومعقول روز تنها توانست در حوزه محدودی از شهرها چند زن از گشت به دوران اسار زن از اعتراض به میراسر قرآن کریم در آیه انگشت شمار را به کارهای اداری و در کام بوروکراسی شمارمسکوت گذاشتن قانون حما خانواده شروع شد و ومعيار وميزان أن وحدود حاکم بکشاند و به عنوان منشی و ماشین نویس وارد بازار نمی کار کند و قانون حمایت خانواده انتقال دستگاه عریض و خانواده ستگاه بوروکرات دادگست اختیاری پیش انسانی میان ز اینکه زنانی چون فرخ دترین ها را به وزارت و وکالت رسانید. اما در روستاه رمیان اقوام ایرانی و در کار یک از در انقلاب بدر و ری نکرد : نیز زنان تارایی ندارد 5 1133 D L 2010
جانستان و مصنوعی را ؛ و از آن اطاعت اصطلاح «درگیری» را دربحث و گفتگوهای روزانه فراوان به کار می بریم. درسالهای اخیر نیز این اصطلاح را روزنامه نگاران پسندیده اند و می نویسند و شاید میان این سه نوع عقیده هیچه در مطبوعات می بینیم. در اوراق تبلیغاتی می خوانیم نتوان پدید آورد و همین خود نشانه وجود در که تضاد منافع طبقاتی میان استثمار شوندگان و میان جهان بینی های مختلف نیز هست. استثمار کنندگان مایه درگیری پیگیر این دوطبقه جمعی از متفکرین به مکتب اصالت همبستگی و اجتماعی است. تضاد منافع سرمایه داری علت درگیری هماهنگی (هارمونی) معتقدند مثل روسو اصل در گیری های داخلی بین کشورهای سرمایه داری است که مایه را یا منکر شده اند و یا ناچیز شمرده اند. اکثر هواداران می شود و یا تضاد منافع میان رهای مكتب عملکرد (فونکسیونالیسم) از این جمله اند. آنان استعماری و مستعمرات مایه مبارزات و جنگهای جامعه را یک ارگانیسم زنده می پندارند که هر یک از ضدامپریالیستی است و بالاخره اردوگاه سوسیالیسم اندامها و بافتهای این موجود زنده در عملکرد کلی چون طبق تئوری اردوگاه کشورهای از بندرسته است درگیری های بزرگ و همیسته مردم ایران با رژیم پهلوی اگرچه جامعه نقش خاص خود را طبق اصل همیستگی منجر به طردونفی عمال رژیم شد ولی جامعه ما هنوز با نهادهای قوام که مسائلی چون استعمار و استثمار و اختلاف طبقاتی ارگانیک و تقسیم کار لازم انجام می دهند. ولی باید است و تا آنهدام آن نهادهای پلید باید به یافته آن رژیم را حل کرده اند به سوی جامعه بی طبقه پیش می روند، دانست که این نظریه را فقط می توان یک تمثیل علتی برای چنان درگیریهایی نمی بینند و درگیری های اما کم و بیش اختلاف بعضی عقاید آن نیروی همبسته را ظاهرا دانست. ولی حقیقت اینست که فرد فرد انسانها دارای تجاوز کارانه مرزی میان آنان دیده نمی شود. دچار درگیریهای کوچک از داخل کرده است که باید به آن توجه شعور و اراده و اصول اخلاقی خاص خود هستند و در همین روزها، دریکی دوماه اخیر فراوان در داشت و راه حلی برای آن یافت. یک نقش ثابت چون سلولی از یک ارگانیسم کلی عمل باتوجه به اینکه راه حل پیشنهادی رژیم های دیکتاتوری و روزنامه ها می خوانیم و از رادیوها می شنویم که ارتش درگیری صورت همبستگی کامل پیش رفت. اما نمی کنند و جابجا شدن آنان از لحاظ نقش اجتماعی و فاشیسم و کمونیسم سرکوبی درگیری هاست و راه حل دموکراسی ویتنام (از اردوگاه سوسیالیسم) با کامبوج درگیر شد و تنظیم درگیری ها، سعی کنیم ابتدا خود درگیری و وجوه مختلف آن شغلی حکایت از پویش دائمی آنان دارد که با نقش حمله کرده و به سرعت شهرها را درهم کوفت و سراسر را بشناسیم و سپس چنانکه شایسته قیام مقدس مردم ما است، | یاخته یا سلول درجسم یک ارگانیسم زنده معارض است. بتوانیم به فکر تنظیم آن باشیم و راه حلی برای نوع این تنظیم بیابیم. کشور سوسیالیستی کامبوج را به ویرانه ای و پس واقع گرایانه آنست که درگیری را یکجانبه و مطلق ندانیم و آن را در تمام سطوح بپذیریم و برای تعاون، همبستگی، یاری متقابل، دوستیها، صمیمیت ها کشتارگاهی بدل کرد. با چین کمونیست با ویتنام درگیری پیدا کرد و ارتش چین مرزهای ویتنام شکافت و پیش رفت و با تاکتیک «زمینهای سوخته» مخدوش کنند. کلیه تاسیسات و صنایع و کشاورزی سوسیالیستی درگیری یا آشکار است یا پنهان – یا بالقوه است یا ر عشقها اعتبار شایسته ای قائل شویم. بالفعل و یا آگاهانه است و یا ناآگاهانه، کوشش دونفر قسمت عمده ای از ویتنام را بکلی از بین برد. از شنیدن گیرد و نه واقعیت نه در درگیری مطلق شکل می و دیدن این نوع درگیریها بعضی تعجب می کنیم و برای گرفتن یک شغل، رقابت در حزب در راه به دست در همبستگی مطلق، بلکه در مناسبات این دو است که برایمان سوالهایی پیش می آید، و بعضی دیگر به روی گرفتن قدرت سیاسی، رقابت تیم های ورزشی برای واقعیت شکل می گیرد. این مناسبات دوگانه نیز بسیار برنده شدن و بالاخره گوشش کارگران برای بدست آوردن پیچیده و فشرده است. گاه افراد یا گروههای اجتماعی به کی می روند چون با فرد یا گروهی دیگر خود نمی آوریم. بحث ما برسرخود اصطلاح «درگیری» است که سهم بیشتر از نتیجه کارخود، همه درگیری است. حکایت از یک واقعیت قابل توجه اجتماعی می منشا درگیری چیست؟ دراین زمینه سه نوع پاسخ وجود دارد. ۱- تضاد فرهنگهای فارسی این اصطلاح را به «آغاز زدوخورد – روغ جنگ۔ روشن شدن آتش جنگ، معنی کرده اند، و درجهان و جامعه مایه در گیری است. مثلا مولوی گروهها یا افراد دیگر دنبال دچار کند. و افراد اساسی شده اند و گاهی نیز همبستگی با | ها را دچار درگیری با گروههای معین، زمانی جامعه شناسان و اهل علم سیاست آن را شاعر و فیلسوف براساس منطق خاص خود معتقد است اصطلاح فرانسوی conflit اختیار کرده اند که در که جهان براساس تضاد و جنگ استوار است و عاقبت دیکسیونر به «برخورد ـ کشمکش ـ منازعه – مشاجره، این تضاد است که به هماهنگی کشیده می شود: جود می آورد مثلا همبستگی ملت ایران در برابر پدیده «این . نگ با یک درگیری حاد و وسیع چی وسیع و فشرده را به بنكري استبداد استعمار ناخت …… معنی شده است. درگیری یک واقعیت اجتماع افراد و گروههای رقابتهای ♫ زمانی ما سون
نه استالین،نهسلط علمای جامع الازهر و نظامیه بغداد و قم و عدالت اسلامی در میان توده های استثمار کسانی هستند که ماههای دراز با – مشهد و نجف به پیامبر خود ابلاغ نکرده شده ایرانی بود که دروازه های مداین و مضایق زندگی دست از کار کشیدند و نظام اسلام بر مردم جاهل و متعصب و بیسواد و طیسفون را بروی اعراب گشود و کاخ اقتصادی فاسد استبداد را فلج کردند تحول اجتماعی و اقتصادی عصر خود را بت پرست و مشرک و رباخواری نازل شد اشرافیت فاسد ساسانیرا بر سر صاحبانش کسانی هستند که در شهرها و روستاها و بخدمت گیرد با طرح این گونه مباحث کور که دختران خود را زنده در گور می کردند. و خراب کرد و در آن دوران اسلام هنوز زیرحملات مداوم ماموران وحشی رژیم بر بت ها و احشام چوبین و گلین توسل می روحانیتی نداشت و هرگز پیامبر و جانشینان مقاومت کردند و اینها هستند که باید در نکنیم. فساد چیست؟ و هدف فطری و طبیعی چنین انقلابی جستند و در نظام بردگی و اشرافی جاهلی او ادعا نکردند که شناخت اصول اسلام تعیین مسیر سرنوشت خود بطور مستقیم پس از هزاران سال استبداد و بهره کشی و می زیستند. احتیاج به تخصص دارد و هیچکس نباید دخالت کنند. اینها هستند که باید چهارچوب فاصله عظیم طبقاتی و چپاول و اینجا این چنین نمیتواند با اصولی بدون کسب اجازه در باره مسائل اجتماعی و اخلاقی و معنوی انقلاب خود را معین استعماری و بازیچه بودن در دست پیچیده و غیرقابل فهم بر مردمی آنچنان و اقتصادی و سیاسی اسلام حرف بزند. این نمایند. ابرقدرتها و شرکت های بزرگ بین المللی در دورانی چنان ظلمانی و بربریت عرضه ادعا کار را به اینجا می کشاند که مردم بنابراین وقوف براصول اسلامی تنها شود، و اینجا این چنین نمیتواند کلید فهم و یعنی مردمی که نیروهای اصلی انقلاب موجب مرجعیت سیاسی و اجتماعی نمی ایجاد یک جامعه بدون طبقه و بدون ادراکش فقط در دست عده ای محدود از هستند و سنگینترین بار ظلم و فساد نظام شود، و اگر چنین باشد باید در مدارس علوم تناقضات اجتماعی و اقتصادی – اصحاب مسند و کرسی تدریس و تفقه باشد، طاغوتی را بر دوش داشتند باید هیچگاه از انسانی را بست. اگر بنابود جز مراجع مذهبی سرمایه داری وابسته، یعنی جامعه ای که هر و فراموش نمی کنیم که آقای خمینی در مسائل اصولی مربوط به سیاست و اجتماع هیچکس درباره مسائل سیاسی و اجتماعی فردی از افراد آن در تعیین سرنوشت خود نجف و در یکی از مجالس صحبت و حرف نزنند و تصمیم بگیرند و قضاوت جامعه خود حرف نزند در اینصورت درسوره صاحب رای و نظر باشد و هیچ سازمان و تدریس خود در ضمن تشریح اوضاع سیاه نکنند و اینهمه بر عهده کسانی است که انفال قرآن گفته نمیشد که: «بدترین هیچ قدرتی اعم از سیاسی و اجتماعی و اجتماعی و سیاسی ایران در زیر سلطه نظام فرصت و بخت آموزش و فقه اسلامی را جانوران نزد خدا کسانی هستند که از شنیدن اقتصادی و فرهنگی نتواند بدون حضور طاغوتی پهلوی گفتند: من «از نجف گله داشته اند و به این ترتیب جمهوری و گفتن حرف حق کر و لالند و تعقل نمی افراد جامعه در زمینه شرایط اجتماعی و دارم» این گله امام از نجف از چه بود؟ اسلامی و چارچوب سیاسی آن در محدوده کنند، می بینیم که هر انسانی که تعقل نکند اقتصادی و فرهنگی زندگی او تصمیم جز از سکوت و خاموشی و محافظه تعقل و تلقى فقها و تصمیم گیری و و در جامعه در برابر ظلم و جور و فساد بگیرد و بدون رضایت و دخالت او این کاری علمای حوزه نجف در قبال ظلم و قضاوت آنها محدود می شود و جز این سکوت کند و چشم و گوش خود را برحقایق تصمیم ها را بمرحله اجرا درآورد و تجاوز سبعانه شاه نسبت به مردم مسلمان هیچکس دیگر نمیتواند و نباید در زمینه به بنده در نزد خدا بدترین جانور است و این جامعه ای که هر فرد بتواند باندازه نیاز و ایران؟ ادراک خود از محدود اسلامی حکم کلی است و شامل همه آدمیان، زیرا · احتیاج خود وسایل زندگی و کار و رفاه و – اصول و احکام اجتماعی و سیاسی و مسائل سیاسی و اجتماعی حرف بزند و این نوع و کیفیت این وقوف در مراحل عملی آموزش و بهداشت و تکامل و تعالی اقتصادی و فرهنگی اسلام هیچگونه گونه مسائل را در مجامع و مطبوعات یعنی هنگامی که انسان خود را حیثیت و استعداد خود را بدست آورد. مرجعیت اجتماعی و سیاسی قرار پیچیدگی و ابهامی که جز برای روحانیون مطرح کند. بر این ضابطه اساسی و اصلی هدف و مراجع برای دیگران غیرقابل فهم و در حالی که سکوتی که آقای خمینی از نیز اهمیت اساسی دارد. اگر کسی در مقام انقلاب ایران چارچوبی از معنویت غیرقابل درک باشد ندارد. آن شکایت کرد تنها نجف نبود آگاهی به فقه و اصول اسلام ضروری است که در آن چارچوب فرد صریح آیه قرآن است که خدا پیامبران بلکه در قم و سایر مراکز دینی نیز جز در قربانی قدرت جامعه و دولت نشود و دولت و را با کتاب و میزان برای عدالت و قسط میان نسل های جوان در تمام مدتی که مردم جامعه تحت الشعاع قدرت و سلطه فردو یا فرستاد. این پیام یعنی بعثت برای عدالت ایران و سیطره نظام استبداد پهلوی بودند گروه حاکمه و وابستگان و عمال آن قرار برای همه انسانها قابل فهم است زیرا مبارزه اجتماعی انسانها جز برای عدالت و قسط درد بهره کشی قرار زبان و نگیرد. آن معنویتی که اسلام در زمینه ولایت فقیه و سیاست طرح می کند همین است؛ یعنی توحيد بمفهوم وحدت فرد در جامعه وحدت جامعه در فرد؛ توحید بمعنای وحدت قدرت سیاسی و اجتماعی جامعه در فرد و وحدت قدرت سیاسی و اجتماعی فرد در جامعه. J آنچه که ما از حکومت اسلامی و از که ریشه در ذات و قطر فلش J ر تعلیم السلام JAJ >
ان سعیدبن تیمور خود را در مسیر این مسئولیت گذاشت، موجودی و وسایل دران صدتومان نمی کمونیستی تبدیل به یک نظام خودکامه کلمه حق را با صدای بلند و از فراز منبر در ارزید در زمستان وسیله ای برای گرم کردن وتوتالیتر شود. این تجربه عینی تاریخ برابر سلطان جبار ادا کرد و در ظلمات خود نداشتم و از شدت سرما همیشه بیمار است که هم اکنون بطور معمولی دردسترس سکوت و خاموشی صدای اعتراض یک بودم و تمام بدنم درد می کرد و غذایم در مردم جهان وداوری آنها می باشد. پس مسئله برسر اصول انقلابی اسلامی ریا ملت را بلند کرد و از آن پس این او بود که روز از یک نان و مقداری پنیر تجاوز نمی ما جمهوری موبوتورایدی امین و سومورا اصول انقلابی مارکسیستی نیست بلکه در تقریرات و دروس و مباحث خود کرد و تمام اینها هنگامی بود که من ۲۵ هزار و پینوشه ودهها نظیر آن را داریم در آنسوی مسئله برسر شیوه های اجرای این اصول مسئولیت دینی مسلمانان اعم از علمای دینی ترمان با خود داشتم و کسی هم حساب آنرا جهان پرسیده و پرازتعفن سرمایه داری و کیفیت انسانی و اعتقادی اجرا کنندگان این و دیگران را با صراحت گوشزد کرد و گفت از من نمی خواست…… وجمهوری پول بت وهوراک را داریم اصول است. که اسلام و مسئولیت اسلامی غیراز فقاهت اینست محتوای انقلاب ایران و میراث دراینسوی جهان مارکسیستی، وهنگامی که راین درسی است که ما از تاریخ نفقه در عبادات است: اسلام دین فرهنگی آن که موی براندام انسان راست می می خوانیم که حقوق دانی در زیر عنوان گرفته ایم که هیچگاه اسم معرف واقعی اجتماعی است و پیامش پیام عدالت و جهاد کند اینست ضابطه حیثیت انسانی در «مبانی حقوقی وقانونی فعالیت حزب توده مسمی نیست. بین ایدئولوژی ومذهب و نهی از منکر و امر بمعروف است. انقلاب ایران که مهدی رضایی ها و صدها ایران» از حزب توده ایران وحق قانونی آن واجرای اصول آن چیزی بناه انسان وجود در مرحله ای که نظام جبار استبدادی با نظیر او. و بدنبال آنها هزاران شهید پاک برای فعالیت علنی دفاع می کند (آیندگان دارد. این انسان است که به اعتبار مصلحت همه قدرت اهریمنش برجامعه مسلط است باخته در راه اعاده غرور و شرافت انسانی دوشنبه ۱۴ اسفند) به این فکر افتیم که ومنفعت خود شیوه وشکل اجرای اصول را رهبری جماعت و امت نه انتخابی است و نه برجای گذاشتند. آیا واقعا نویسنده فقط از مبانی حقوقی اعم از اصول مذهبی ریا مسلکی معین می انتصابی، رهبری به مخالفت با نظام استبداد اینست حدنصاب حضور و شهادت و وقانونی فعالیت حزب توده دفاع می کند و یا کند. این انسان است که سازمان اجرائی بستگی دارد. در مسیر این مخالفت است که مسئولیت و تعهد انسانی که پس از رضائی می خواهد از این مبانی پوششی برای مخفی اصول مذهبی و یا مسلکی را به مسیر خود شخصیت افراد و میزان ایمان و اعتقاد آنها ها و کتیرانی ها و گل سرخی ها و احمدزاده کردن واقعیت بسازد؟ جاری میسازد؛ علی بن ابیطالب ومعاويه به اصول اصلی اسلامی و مسلکی و ها و يدمحسن ها و حنیف نژادها و کیست که نسبت به اصالت وحقانیت این ولنین راستالین خود را مجری یک اصل اعتقادی آشکار می شود. هرکس که زندگی میثمی خواهد در انقلاب ایران و مبانی تردید داشته باشد و فعالیت سیاسی می دانستند، اما سازمانی که معاویه پس از و آسایش خود را در راه تعیین ریخی و مسیر اجتماعی آن افراد را با عقیده اجتماعی مارکسیستی علی درحکومت اسلامی بوجود آورد از سر مقام و یابد، نه کسانی که هم پاداش دریک حزب وزیر هرنام ممنوع بداند؟ | وسازمانی که استالین پس از لنین درنظام مزایای مادی و اضافه حقوق گرفتند، هم وقتی که به تاریخ سالهای معاصر نگاه مارکسیستی ایجاد کرد هیچیک معرف مردم گذشت و در سهمناک انقلاب و فشار کنیم از خود می رسیم یک حزب اسلام و مارکسیزم نبود. J با تمام افراد آگاه و کادر رهبری اصل اسلام اینست که: «ولباس التقوى رژیم و کشتار روز افزون مردم آسود ، مبانی مارکسیستی ومطلع چگونه . رالكمه لباس اساسی واصیل سلام مثل بیدبرسر ایمان خود نلرزید آنکس حق وحشت ساواک زندگی کردند و به و در برابر رژیم استبدادی پهلوی که زیر عمامه نعلین نیست بلکه تقوی است. تقوی دارد که در تعیی رنوشت انقلاب تفریح به اروپا و آمریکا تقیه حمایت مستقیم امپریالیزم انگلیس و آمريكا يعني پرهیز از فساد وظلم وخودخواهی و تکامل آن دخالت کردند و مسئولیت اسلامی قبال بود دکتر مصدق را که با چنگ ودندان غرور و اسراف و تجمل و دزدی وستم دوران طاغرة نهی از در برابر امپریالیزم ورژیم دست نشانده آن و بهره کشی واستعمار ودورغ وریاکاری چارج دشمن وخودپرستی. ونه برای فرد بلکه برای جامعه ونه برای جامعه بلکه برای نظام سیاسی از وسیله جبار سهم بهان ۱
شناخت درگیریها در حیات اجتماعی و زندگی سیاسی | انسانها و جوامع اهمیت فراوانی دارد. این حکم تجربی که: | «علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرده، در اینجا نیز صادق | است. مشاهدات روزمره گواه بر اینست که یک درگیری | حالت روبرویی با عوامل سرکوب کننده مقابل خود، مدتها می تواند از حالت نطفه ای به حیات پنهانی برسد و به | رشد قدم به قدم خود ادامه دهد و در معین ناگهان به موفق نخواهد شد. به «جامعه خلقی» ناشیستها و «جامعه بی طبقه» کمونیستها این ایراد را وارد دانسته اند که از نقطه حل درگیریها حرکت کرده و عاقبت به قهر و در پی رکوب درگیریها رسیده اند. زیرا ناچار به سراغ حل درگیریهایی رفته اند که طبیعتی حل نشدنی دارند. ۳ـ سرکوب درگیری را عموم اهل نظر نه تنها اخلاقی دانسته اند، بلکه شیوه ای نامؤثر خوانده اند. زیرا درست به مرحله رشد سریع ناگهانی برسد و به صورت حادی در درگیری های بزرگ و همبسته مردم ایران با رژیم پهلوی اگرچه | همان نسبت که سرکوب حدت گیرد، درگیری شدت جامعه ظهور کند. در این حالت نتیجه کار برای دستگاه | منجر به طردونفی عمال رژیم شد ولی جامعه ما هنوز با نهادهای قوام | می پذیرد. تا جائیکه قدرت سرکوب کننده در برابر شدت و حاکم سرکوب کننده فاجعه بار خواهد بود. نمونه زنده این | یافته آن رژیم درگیر است و تا انهدام آن نهادهای پلید باید به | انفجار عوامل مقابل درگیری با خود ناتوان شده و انرژی حالت درگیری انقلاب کنونی ایران است که از یک سال | صورت همبستگی کامل پیش رفت. اما کم و بیش اختلاف بعضی عقاید آن نیروی همبسته را ظاهرا | درگیری چون آتشفشان شروع به عمل و درهم کوفتن طرف پیش با سرعتی ناگهانی رشد کرد و دستگاه فاسد حاکمه | دچار درگیریهای کوچک از داخل کرده است که باید به آن توجه مقابل خود خواهد کرد. انقلابهای مختلف جهانی و انقلاب سابق را با قدرتی انفجاری درهم کوفت. داشت و راه حلی برای آن یافت. مردم ایران درست مورد این مثال است.. پژوهش و علت یابی واقع بینانه درگیریهای اجتماعی باتوجه به اینکه راه حل پیشنهادی رژیم های دیکتاتوری و در تئوری سیاسی نیز اخیرا مبحث درگیری انعکاس و سیاسی برای هر دستگاه و گروه اجتماعی و سیاسی | فاشیسم و کمونیسم سرکوبی درگیری هاست و راه حل دموکراسی | یافته است، به گونه ای که برخی از سیاست شناسان، را بشناسیم و سپس چنانکه شایسته قیام مقدس مردم ما است، دموکراسی و دیکتاتوری یا «توتالیتاریسم» را در الگوی تنظیم درگیری ها، سعی کنیم ابتدا خود درگیری و وجوه مختلف آن اهمیت فراوانی دارد. یک رژیم جدید نیز که پس از هر انقلاب و پیروزی | بتوانیم به فکر تنظیم آن باشیم و راه حلی برای نوع این تنظیم بیابیم. تنظیم درگیریها و سرکوب درگیریها شناخته اند. به این به حکومت می رسد و مستقر می شود نیز بلافاصله پس از حساب که دموکراسی نظامی است مبتنی بر تنظیم استقرار با درگیریهای تازه ای روبرو می شود و بنابراین ۳- سرکوب درگیری درگیریها و دیکتاتوری یا توتالیتاریسم نظامی است بنا هیچگاه بی نیاز از پژوهش مستمر درگیریها نمی تواند که خصایص هر یک را به طور اجمال باید شناخت: شده بر سرکوب درگیریها که به ظاهر نام آن را «حل ا۔ فکر تنظیم درگیری بایستی بر مفروضاتی استوار درگیریها» گذاشته است. بود نوع، شکل، حدت، وسعت و شرایط و اوضاع و احوال باشد و مورد دقت قرار گیرد. در این زمینه می توان معتقد به هر عنوان در سیستم دمکراسی یک چیز مسلم است رشد و عوامل تخفیف دهنده و نحوه های احتمالی بروز و بود که درگیری عنصر متشکله حیات سیاسی و اجتماعی که مبارزه بر سر هدفها، ارزشها و منافع مختلف، نهادی شده ظهور درگیریها از مسائلی است که پیوسته باید مورد جامعه است و بی آن پیشرفت و تکامل و پویایی در جامعه و قبول عام یافته است. در دیکتاتوری و نوع تکامل یافته بررسی و پژوهش دستگاه حاکم اجتماعی و سیاسی باشد. از میان خواهد رفت. با قبول این فرض، درگیری مورد و توتالیتر آن، اصل بر ساختن «جامعه یکپارچه» حاکمیت برای هر رژیمی مصیبت بار انست که عوامل رژیم، شناسایی قرار می ی گیرد و کلیه احزاب و گروهها و تام و تمام یک حزب با یک ایدئولوژی، نفی رقابت چه در خود فریبانه وجود درگیریهای کوچک و بزرگ را نادیده سازمانهای سیاسی و اجتماعی کوشش خواهند کرد که زمینه سیاسی و چه در زمینه افکار عمومی و ایده ها و حه انگارند و کوشش نمایند توده مردم را نیز چون خود به وسیله قواعد و مقرراتی را به کار گیرند و مراعات کنند تا در زمینه اقتصاد، ، و عدم آزادی ایجاد ائتلافها استوار است یک لالائی یکنواخت درباره «هماهنگی» موهوه به خواب درگیری در چارچوب نهادهای شناخته شده چون مذاکرات، دموکراسی درگیری را به عنوان یک اصل مسلم در تمام حکمیت، سازش، قانونگذاری و ایجاد نهادهای تنظیم کننده سطوح می پذیرد و کوشش دارد با نهادی کردن قواعد بازی، فراموشی فرو برند. فشار و لجاج از پائین در جهت نفی واقعیتها به سود در آید و اشکال درگیری به صورت حاد و قهرآمیز در بیاید. آن را تنظیم کند تا از قهر و خشونت در جامعه بکاهد و راه خود، و غفلت از بالا برای دیدن واقعیات از چشم دیگران، ۲- حل درگیری: برخی از جامعه شناسان در حالی که پیشرفت را در آزادی بگشاید. اما توتالیتاریسم درگیری را مظاهر چهره شناسی دوران پس از انقلاب در هر رژیمی واقعیت درگیری را می پذیرند، معتقدند که بایستی آن را یا از بنیاد قبول ندارد و یا آن را «مخل نظم» می شناسد و حل کرد و به عنوان راه حل، «تقسیم متناسب ارزشهای مورد چون درگیری چیزی نیست که بتوان آن را نفی و یا فراموش در حیات سیاسی و اجتماعی به طور کلی سه نوع مجادله و درگیری» و یا «رفع علل» را پیشنهاد می کنند. کرد. شعار «وحدت و یکپارچگی» و «هماهنگی و برخورد عمده با درگیریها را می توان تشخیص داد: به هر ترتیب نقطه عزیمت از حل درگیریها در موارد همبستگی، در جامعه و حکومت توتالیتر به شعار «حل جزئی و مشخص نادرست نیست، ولی هرگاه رژیم حاکمی درگیریها» می پیوندد و عاقبت به سرکوب حضرت امیر قرار دهد. درگیریهای است. ۱ـ تنظیم درگیری ۲۔ حل در اساس – تماشایی ها: «چه خوبه درگیری ع صفحه ۷ ابدا رمیله ای
صفحه ۸ پاکسازی وپاکداری یکشنبه بیست و هفتم اسفند ۱۳۵۷ مادر یک مرحله گذریم. گذر از گداری پرخطره دوساله را در بیمارستان مشهد و هر موجود دیگری را قلیلی از مامختصر حرکتی کرده. اما همه نیروی ما، هنوز درهرستی و در هر کجای دیگر، زیر زنجیرهای تانک، چرخ بکار نیافتاده. اما سرنوشت ساز. قصد تدارک کباب کوبیده داشت! ما، کجا بودیم؟ به کجا می رویم؟ و این گدار کجاست؟ و کرد. درسینما رکس آبادان کباب برگ بود. و اینجا انگار و داریم راه می افتیم. به آرامی. از کنار دیوار پوشیده خطراتش کدام؟ هر قصری که رد می شویم، آهنگ یکی شده گامهامان، کجا می رسیم. . یا فساد در بنیاد بناکار جمعی ما که به آن می رسد دشمن می پنداشت هنوز قادر است. مگر حکومت جز قصر را می خواباند. هرک کجا بودیم؟ کجا بودی؟ سرد بود و سرما، و ما، در معرض سیاه شدن. جان که به کشتار بود؟ و مگر او از کشتار مضایقه داشت ومگر در خود را کرده و یا باد حرکت لب رسید، به پا خاستیم یک باره و باهم. و به یک ندا. «الله هفته پیش تقاضای تمدید سه سال کشتار دیگر را نکرده بنامی خوابد. اکبر»! بودا و می بینی که همه چیز خراب است. کشاورزی خراب اما دیگر کارد به استخوان رسیده بود. سیصدهزار دشمن که مارا در این بیغوله سیاه، سی و هفت سال، به آرامش واداشته بود، خواست مانع شود. با خشونتی حیوانی. کشته درسي سال. و همه جوانان برومند و تحصیل کرده ما. است. هیچ چیزی آباد و و سرپانمانده است. است، صنعت خراب است، بهداشت خراب. فرهنگ خراب درمیدان ژاله، پشته ای ساخت از هشت هزار کشته جوان. و درخورخویش. با چماق و شکنجه حمله کرد. کاری بی اثر. همه دانش آموز و دانشجو. همه فرهنگی و روحانی. هرسال ر اینک توهستی. انقلابی با ایمان، چریک صدیق. در فاصله یک ربع ساعت، از سینما رکس، کبابی ساخت.. ده هزار کشته. هر روز سی تن شهید. و حالا، در رباط یکپارچه ایثار و نگران انقلابی معنوی، که چشم جهان ستم با حدود هزار جزغاله. و باز هم بی ثمر در کمتر از یکساعت، حساب کرده است که کم بوده است. و مهلت جبران مافات کش و ستم گر، به آن دوخته شده. خواسته است چه می کنی؟ به کجا می روی؟ فایده، یکباره شروع کرد از هر طرف هجوم بردن، در اما ملت دیگر تاب قبول بیش از ین را نداشت. درهر تاماه پیش، نقش تو، تخریب بود. باید خراب می کردیم. آنجا، در اینجا، درقم، در کرمان، درمشهد، در همدان، در تبریز، شهری، و کوئی یادشهید عزیزی را هر کدام از ما، قاب کرده دستور این بود. احساس این بود. و حق این بود. و تخریب در کرمانشاه، در زنجان، در اهواز و درهمه جا. نخست بارگبار در قلب خویش داریم. دیگر تابمان تمام شده بود. به ندای کردی. تخریب کردیم. مسلسل. از زمین و هوا درمسجد و بیمارستان. درحریم سردار، به دعوت زعیم، امام خمینی، لبیک گفتیم. و روز پیش هزاران تن را، رژیم قتل عام کرده بود. اماه عموم و حرم امام. و همه بی نتیجه، انوقت تمام نیروهایش بپاخاستیم. و دشمن، تادندان مسلح، اما تافرق الوده به جبن گفت می چیزی نماند، یک هل دیگر؛ یک فشار دیگر! و را جمع کرد. بختیارانی از بین ما برگزید. علم قانون اساسی و زبونی، گریخت. از زیادی جنایت کوفته و خسته بود. او فردا، تو یک زور دیگر می آوردی. یک قتلگاه دیگر، از به دستشان داد. و با ماشین های غول پیکر، تانک وزره هم نیاز به استراحت داشت. و تا سه ماه استراحت نکرد، یاران دست خالی تو به کمک رگبار مسلسل و تانک و . پوش، زد به صف ما. وقتی برای تهیه نفت و نان، و بیشتر به فکرش به کار نیفتاد که کم کشته است. اعتراض، ایستاده بودیم. دیگر حتی به پیرو کودک هم رحم چرخهای زره پوش، درمیدان ژاله، درمسجد جامع اصفهان اینک دشمن گریخته است. به شتاب. و ما به نکرد. اگر سالها هدفش جوانان بود، اینک نظرش به درسینما رکس آبادان، درخیابانهای تبریز، درمساجد قم پاخاسته ایم. به کندی. اما هنوز رخوت درمفاصل هست. درصحن گوهرشاد، در بازار نجف آباد و در هر کجای دیگر هرتنابنده ای بود کودک شش ماهه را درقزوین، کودک عضلات خواب رفته، تن کوفته. دل شکسته. فکر پریشان. قتلگاهها ساخته می شد. اما توفشار دیگر را داده بودی. و به این ترتیب بود که ارتش از کمر تاشد. و همافران و دیگران، به صف تو پیوستند. و فرماندهان بروار بندان شده ارتش، دن کیشوت وار، حمله کردند. تاجایی که از ارتش مخازن سلاح ها باقی ماند.. اما، بادرهای گشوده به روی عاصیان. بروی تو. و ما صاحب سلاح شدیم. و سلاح یعنی قدرت. و تو قادر شدی. با دست خالی، قدرت تخریب استبداد سیاه سی و هفت ساله را داشتی. حالا با دست پر. با دست مسلح چه باید کرد؟ از کدام گدار؟ بقیه در صفحه ۶ ا