سرهنگ اصغر قائم مقامی
در حالی که دادگاههای انقلاب اسلامی کسانی را که در حزب رستاخیز و سایر دستگاه های جمعی با ایراد سخنرانیها و انتشار مقالات کمراه کننده به انحراف فکری مردم می پرداخته اند. محکوم به اعدام کند و کمیته های انقلاب به دستگیری عناصر ضد انقلابی دست سوم و چهارم مشغول است، گروهی از خود می پرسند پس تکلیف آنهائیکه عملا جسم و روح مردم را به اختناق و شکنجه کشانده و با تمام وسائل ممکنه از تجلی حق و حقیقت ممانعت کرده و ضد انقلاب واقعی بوده اند چیست ؟ همه میدانیم که در این مملکت سه دستگاه بسیار پر قدرت و مجهز وجود داشته است که تمام برنامه های اختناقی و حق کسی را بمور اجرا گذارده و اجازه نداده است که هیچکس در برابر مفاسد رژیم طاغوتی کوچکترین سخنی بانتقاد بگوید.
یکی از این دستگاههای مخوف و هول انگیز سازمان امنیت بوده که بجرات می توان گفت نود درصد کارکنان آن از صدر تا ذیل هر کدام به نسبت مقام و موقعیت خود در ایجاد خفقان و حق کشی و بیعدالتی نقشی داشته و علاوه بر جنایاتی که تحت عنوان وظائف اداری مرتکب شده اند یک سلسله اعمال جانبی نیز مانند سوء استفاده های مالی، بندو بست با سازمان های دولتی و شرکتهای خصوصی و دخالت در امور اداری و قضائی کشور انجام داده اند که مجموعا در گسترش فساد و تعمیم اختناق عمومی سهم مهمی داشته است . دستگاه دیگری که به مادر ساواک معروف است، سازمان ضد اطلاعات نیروهای مسلح است که در ارتش ، شهربانی و ژاندارمری آنچنان اختناقی بوجود آورده بود که اگر کسی به اسب و سگ و گربه خاندان كثيف پهلوی هم اهانتی می کرد، می گفتند گناه كبيره مرتکب شده و سرنوشت خود و خانواده اش به خطر می افتاد. سازمان منفورضد اطلاعات که از یادگارهای دوران تسلط مستشاران امریکائی در ارتش است با توسل به کلیه شیوه های ضد انسانی برای افسران ، درجه داران و کارمندان شریف نیروهای مسلح به پرونده سازی مشغول بود و چنان رعب و وحشتی در ارتش ایجاد کرده بود که یک ستوان ضد اطلاعات بر تمام عناصر فرماندهی یک لشگر حکومت میکرد و موقعیکه افسران ضد اطلاعات بدفتر فرماندهان پادگانها و روسای ادارات می رفتند، ساعتهای متوالی درها را قفل نموده و به تعیین خط مشی فرماندهان می پرداختند و تحت عنوان (صلاحیت) هر کاری که دلشان می خواست تحمیل می نمودند .
سرهنگ انوشیروانی نخستین رئیس ضد اطلاعات و بدنبال او سرهنگ اردشیر تاجبخش همه افتخارشان این بود که سپهبد ها و سرلشکر ها جلوی میزشان می ایستادند و گریه میکردند. حالا چرا گریه میکردند باید از هر دو طرف پرسید . سرهنگ مرتضی پاکدل (به عنوان نمونه) در ضد اطلاعات تیپ سابق رشت یک عده اراذل و اوباش را خریده بود تا آمد و رفت افسران شریف و مردم دوست تیپ رشت را کنترل کنند و گزارشهای خود را به او تقدیم دارند و البته در تمام ضد اطلاعات های و ابسته به واحد های ارتش و شهربانی و ژاندارمری همین روال جریان داشت. سرلشگر قاجار بخشنامه کرده بود که آمار فعالیت های ضد اطلاعاتی باید در هر ماه افزایش نشان دهد و منظور از این فعالیتها این بود که روسای ضد اطلاعات بایستی تعداد عوامل خود را با تطمیع تهدید و امتیازات غیر مشروع زیادتر کنند و این بدان معنا بود که همه افسران و درجه داران و کارمندان نیروهای مسلح باید بتدریج به عامل ضد اطلاعات مبدل شوند و برای آن سازمان بصورت منبع خبر در آیند . تعجب می کنید اگر گفته شود که در ازای چند خبر که مثلا یک سرهنگ ارتش بیک سرگرد ضد اطلاعات میداد مبلغی حدود صدتومان پاداش دریافت کرد و تازه نوع خبر چه بود . فلان افسر در موقع سخنرانی برای زیردستانش اسـم اعلیحضرت را فقط یکبار بزبان آورد !! فلان افسر موقعیکه داشت روزنامه می خواند وقتیکه چشمش به عکس اعلیحضرت افتاد با بی اعتنائی از آن گذشت!! فلان درجه دار که از نگرفتن فوق العاده اش عصبانی بود با صدای بلند در سربازخانه گفت که این چه اوضاعی است ! ! فلان کارمند بیچاره که دو سال بود ترفیع رتبه اش را نداده بودند به رفیقش گفت که ما پارتی نداریم تا کارمان را درست کند ! ! بله ، اینها حقیقت است و از اینها مبتذلتر هم وجود دارد سازمان ضد اطلاعات که بصورت مزدور نظامیان آمریکائی عمل میکرد، و سازمان امنیت که عامل سیا در ایران بود ، دو دستگاه خطرناکی بودند که باعتقاد عموم مردم ایران باعث و بانی تمام شکنجه ها، کشتارها بندو بست ها و حق کشیهای جامعه ما بودند و امروز هم کماکان به توطئه و ایجاد نفاق مشغولند و با وجودیکه صدها مقاله و هزاران اعلامیه در خصوص اعمال جنایتکارانه سازمان ضد اطلاعات نوشته و پخش گردیده معذالک ستاد ارتش تاکنون نسبت به انحلال این سازمان ضدمردمی اقدام نکرده است. وزیر دفاع ملی در سخنرانی خود برای پایگاه دریائی شمال صراحتا سازمان ضد اطلاعات را یک سازمان کثیف مینامد ولی سازمان مزبور همچنان پابرجاست و عوامل آن آزادانه به توطئه و بندو بست مشغولند . مقامات رهبری و کمیته های انقلاب ، تصور میکنند
که اگر امرای نیروهای مسلح و عده ای از مقامداران دستگاههای دولتی را بازنشسته کردند . کار تمام است و دیگر خطری برای انقلاب وجود ندارد، ولی حقیقت این است که عناصر مزبور نه تنها کوچکترین اعتقاد و ایمانی به انقلاب ندارند و نخواهند داشت بلکه با تمام امکانانی که یک عمر در کاربرد آن مهارت یافته اند در کمین نشسته اند تا چنان ضربتی به انقلاب وارد سازند که فریاد همه به آسمان بلند شود و آنوقت است که اگر برای یک جو رحم و مروت به زمین و زمان توسل شود ،هیچ فایده ای نخواهد داشت. کسانیکه امروز باتکای نیرو هائی که پیروزی انقلاب را تامین کرد سنگرهای خود را مستحکم می بینند ، باید بدانند که عوامل تهدید با وحدتی که سالیان در از براتر هدفهای مشترک خود داشته اند عافیت وارد کار خواهند شد
دستگاه سومی که ماهیت ضد خلقی آن بر همگان روشن است اداره باصطلاح دادرسی سابق ارتش بود که دکترین آن برپایه محکومیت مطلق استوار و همانند دژخیمی که فقط گردن میزند و کاری به بیگناهی یا باگناهی صاحب کردن ندارد ، جوانان مملکت را به میدانهای تیرو سلولهای مخوف زندانها روانه می کرد . هنوز خاطرات و حشت انگیز سپهبد آزموده و جانشینان آنها در ذهن مردم ستمدیده وطن ما باقی است. گروهی از افسران اداره دادرسی ارتش که در مشاغل قضائی بودند عقیده داشتند که هرکس به عنوان منهم سیاسی پایش بدادرسی ارنش برسد، نباید از خوان بیدریغ محکومیت مرگ یا زندانهای طویل المدت محروم گردد . آنها کلمه محاکمه را فقط به معنای محکومیت تلقی ، و برای خوش خدمتی بیک مشت فاسد جنايتكار ، حتی رای خود را در باره متهمان سیاسی از قبل آماده میکردند و مشورتهای نهائی را صرفا برای هماهنگی در میزان محکومیت انجام می دادند دزدهای نظام وظیفه و سایر سازمانهای مالی، ارتش و شهربانی ژاندارمری ، بهترین شکار آنها در کسب ثروت بود . دلالهای اداره دادرسی ارتش دایما با خانواده دزدها برسر افزایش نرخ برائت یا کاهش مدت محکومیت سازش میکردند وقتی پای اتهام سیاسی بمیان می آمد ، چنان قاطعیتی در محکوم ساختن مبارزان راه حق و عدالت از خودنشان میدادند که انگار از حقانیت حسین بن علی در برابر یزید بن معاویه دفاع
می کردند، آری هشتاد و چهار زندان آشکار و دهها زندان مخفی رژیم فاسد شاه سابق به زندانی احتیاج داشت و اداره باصطلاح دادرسی ارتش مامور پرکردن سلولها بود .
اینک روی سخن ما با مقامات رهبری است. با دادگاههای انقلاب است. با دولت با کمیته های انقلاب اسلامی و با سازمان های مبارز سراسر کشور است ، با نهایت صداقت هشدار میدهیم که ضد انقلابهای واقعی شب و روز بطور مستقیم و غیر مستقیم مشغول طرح توطئه برای وارد کردن ضربتهای انتقامی به انقلاب ایران هستند و تلاش می کنند که با ایجاد نفاق ، پخش شایعات ، بندو بست های سیاسی ، تخریب روحیه و صدها اقدام خطرناک دیگر زمینه را برای عملی ساختن توطئه های مهیا کنند، و این مطلبی است که مورد تائید حضرت آیت الله خمینی و سایر مراجع رهبری میباشد
حال باید دید عوامل تهدید کننده امروز که همان مقصران اصلی دیروز هستند چه گروه هائی میباشند و بعبارت دیگر چه کسانی را بایستی در دادگاههای انقلاب اسلامی به محاکمه کشید و وضع آنها را مشخص کرد . ما معتقدیم در این مقطع زمانی بایستی به دادرسی عمال ضد انقلاب اولویت داد، ما معتقدیم که هرگز نباید اجازه داد خونبهای مجاهدان شهید و کسانی که در مبارزات حق طلبانه مردم وطن ما بنحوی از انحاء آسیبهای جسمی و روحی و مالی تحمل کردند بهدر برود . ما هرگز نگفته ایم نمیگوئیم و نخواهیم گفت که همه این عناصر را باید گرفت و کشت ، خیر ، ما معتقدیم که هر فرد در این گروهها باید وضعشان روشن شود که باین معنی بصورت مجرم درجه ۱ ، درجه ۲ و مجرم درجه ۳ طبقه بندی و تفکیک شوند و سپس مجازات آنها تعیین گردد .
البته این نکته را نیز باید اضافه کنیم که اگر ما فقط به ذکر گروههای مشخصی به عنوان ضد انقلابی دست اول می پردازیم بهیچوجه بمعنای آن نیست که سایر تبهکاران و عناصر ضد ملی را تائید تائید میکنیم ، خیر ما اعتراف میکنیم که غیر از این گروه ها اشخاص دیگری هم هستند که شاید در بعضی از زمینه ها خیلی خطرناکتر و مخربتر باشد و به تشخیص ملت ایران بایستی محاکمه مجازات شوند، نظر ما در حال حاضر این است که دولت و دادگاههای انقلاب را بطور
کلی از نظر مشخص کردن گروه های ضد انقلابی راهنمائی کنیم و اینک به معرفی آنها می پردازیم :
۱ – ماموران ساواک در داخل و خارج از کشور
۲- امرای ارتش ، شهربانی ژاندارمری
۳- افسران اداره دوم و ضد اطلاعات و همچنین گروهی از درجه داران و کارمندان زن و مرد این سازمان
۴- افسران دادرسی ارتش که در مشاغل قضائی بوده و عملا امور دادرسی متهمان سیاسی را انجام می داده اند .
۵- نخست وزیران، وزیران ، معاونین وزرای سابق .
۶- استانداران و فرماندهان انتصابی سابق
۷- روسای سازمانهای عمده و مدیران کل دستگاههای دولتی سابق .
۸- سناتورها و نمایندگان رستاخیزی معروف .
۹- ماموران فعال و طراز اول وزارت خارجه در کشورهای خارج.
۱۰- مدیران و کارکنان و نویسندگان طراز اول مطبوعات داخلی کشور که تا قبل از اعتصاب اخیر، نوکر و چاکردم و دستگاه
طاغوتی بودند
۱۱ – چپاول گران بخش های خصوصی و شرکای جرم خاندان کثیف پهلوی در غارت بيت المال ملت
۱۲ – روحانی نماهای خود فروخته و مزدور دستگاه طاغوتی سابق
۱۳ – دلالان درباری و پادوهای سرسپرده رژیم سابق
۱۴- گردانندگان عمده و طراز اول حزب رستاخیز و مفسران مزدور آن حزب در امور سیاسی و اجتماعی
۱۵ – افسران مامور فرمانداری نظامی در تهران و شهرستانها
١٦ – دلقکهای بدکاره ای که تحت عنوان هنرمند و هنر پیشه در خدمت نظام طاغوتی بودند و علاوه بر آنکه جیب مردم را خالی می کردند ، فساد اخلاقی و روحیه مطربی را نیز رواج می دادند.
بهرحال اینها گروههائی هستند که می توانند در صورت بروز وضع غیر عادی و یا ضعف دستگاههای رهبری وارد کار شده و علیه انقلاب ایران اقدام نمایند. بقول یکی از دوستان ، چنانچه همین امروز شنیده شود که عده ای نظامی علیه دولت وارد عمل شده اند ، افراد گروههای بالا باتفاق عده دیگری از عناصر ضد ملی ، نخستین نیروهائی هستند که دســـت همکاری بسوی آنها دراز خواهند کرد و تا آخرین نفس علیه ملت ایران خواهند جنگید عقیده ما این است که اگر میخواهید کسانی را بگیرید و محاکمه کنید، دنبال اینها بروید، اگر هم مایلید که همه را ببخشید خود دانید ولی نباید زجرها و شکنجه ها و مصیبت هائی را که ملت ایران تحمل کرده است . فراموش کنید.