نسخه آزمایشی شامل 218,992 واژه

انقلاب فقط از انقلاب دستور میگیرد

رضا براهنی

مبارزه برای آزادی زنان ، مبارزه ای نیست که ظرفیت هدایت شدن از بالا را داشته باشد بدلیل اینکه مبارزه برای آزادی زنان ، اول مبارزه ای است مبتنی بر درخواستهای اصیل و مستقل خود زنان ثانيا مبارزه ای است در کنار مبارزه افشار و طبقات محروم ،دیگر و ثالثا مجموع این مبارزات ، مجموعه ای است قد علم کرده در برابر ارتجاع ، ضد انقلاب استعمار و استمار ، سلطنت و بورژوازی و امپریالیسم در راه و اژگون کردن کاخهای ظلم و تسخیر قدرت بوسیله محرومان و زحمتکشان کارگران ،برزگران ،زنان جوانان ، سربازان و ملیتهای ستمزده.

از مشخصات دولت های بی برنامه و دولت هانی که بر اساس برنامه ها مبهم قبول وظیفه میکنند بویژه دولت های بی برنامه سر در آورده از انقلاب که می کوشند نتایج انقلاب را به خود تخصیص دهند و در واقع تبدیل به انحصار گران دست آوردهای افشار و طبقات ستمدیده می شوند ، یکی هم عدم توازن آنان در عمل است و در واقع متابعت از اصل کوسه و ریشه پهن. مثلا از یکسو ، دولت کنونی، بدلیل فشار عظیم انقلابی توده های کرد ، مجبور میشود خودمختاری کردستان را ، لااهل بظاهر به رسمیت بشناسد، از سوی دیگر ، روزنامه اولدوز نشریه ترک زبان آذربایجان را ، که حتی در زمان بختیار بی اختیار قابل انتشار تشخیص داده شده بود و از زبان حال ملیت ستمزده آذربایجان سخن میگفت توقیف میکند و حتی گرد آمدگان برای دفاع از حقانیت چاپ « اولدوز » را بوسیله افراد مسلح متفرق میکند. دولتی که برنامه برای انقلاب داشته باشد و به مبارزات هفتاد و یا هشتاد ساله اخیر ایران ، بویژه ملیت های تحت ستم مضاعف ایران ، وقوف داشته باشد اصل خودمختاری کلیه ملیت های تحت ستم ایران را درست بر ناصیه برنامه خویش میکوبد و حتی به کمک افراد مسلح انقلاب ازین خودمختاری در مقابل هرنوع زورگوئی دفاع هم میکند

دولتی که برنامه داشته باشد با یک حرکت ساده نصف جمعیت یک کشور را بدون پرسش از خود آن نصف جمعیت ، دعوت به قبول پوشاکی خاص نمی کند. دولتی که برنامه انقلابی متکی بر ضوابط و نوامیس مادی و معنوی انقلاب داشته باشد. بر زنانی که با علم به مرگ ، با وقوف به شهادت ، و بدلیل شیفتگی به آزادی و انقلاب در جمعه سیاه، پیشاپیش مردان به استقبال مسلسل های استعمار و دژخیمان سلطنت رفتند مردسالاری پدرسالاری ، برادر سالاری و شوهر شاهی از هیچ نوع و شکلش را تحميل نمی.کند دولتی که برنامه انقلابی داشته باشد زنان را بصورت اشیاء جنسی در نظر نمی آورد تا زنان صورت خود بپوشانند که مبادا مردان بوسیله شیطان وسوسه شوند. دولتی که برنامه انقلابی داشته باشد، زنان را در شورای انقلاب راه می دهد ، چهره های زنان انقلابی را از کلیه رسانه های ملی در انظار مردمان مبارز می گذارد و صدا و سرودهای انقلابی آنان را به گوش مردم میرساند. دولتی که برنامه انقلابی داشته باشد خود به دست خود تفرقه ایجاد نمیکند بدست خود چوب لای چرخ انقلاب نمی گذارد، بلکه چرخهای انقلاب را صیقل می دهد و کلیه موانع را از میان برمی دارد کلیه راهها را صاف و هموار میکند و از غرش محیر العقول چرخهای انقلاب به سوی هدف های متعالی و پر تحرک خود کوچکترین بیمی به خود راه نمی دهد. 

  • متکی برکلیه تاسیسات دموکراتیک

دولتی که برنامه انقلابی داشته باشد شکستن قلم نویسندگان آزادیخواه مملکت را شعار رسانه های انحصار شده نمی کند بجای آنکه مستضعفان دروازه غار و شهریار را بخط کند تا آنان گزاندرگز طومار امضاء کنند مشت مستضعفان را بلند می کند و فرود می آورد بر فرق استعمار ، و ضد خفقان بجای آنکه به بهانه دفاع از اسلام نویسندگان مبارز و از جان گذشته را از صحنه فعالیت انقلابی طرد .کند دولتی که برنامه انقلابی داشته باشد بر سر مردمی که انقلاب کرده اند داد نمیزند به مردم احترام میگذارد ، نه احترام الکي تصنعي تو خالی و ریائی بلکه احترامی عینی و عملی که در مرکز آن مشاركت انقلابی کلیه اقشار مردم محروم قرار دارد دولتی که برنامه انقلابی داشته باشد مردم کشور را به مثابه رمه ای بدنبال بریده رفراندومی که کوچکترین منطقی بر آن حاکم نیست نمیکشاند ،بلکه خود را متکی میکند بر کلیه تاسیسات دموکراتیک که از خلال مبارزات مردم و از میان سنگرهای پی افکنده در انقلاب سر برکشیده اند، یعنی کمیته های کارگری، کمیته های سربازی . شوراها، انجمنها و سایر مجامع شور و مشورت، یعنی کلیه نهادهای متکی بر درخواستهای صنفی و سیاسی زنان و مردانی که انقلاب را با خون خود و خون خواهران و برادران خود بارور کردند . دولتی که برنامه انقلابی داشته باشد قانون اساسی را بصورت محرمانه نمی نویساند بلکه بر اساس کمیته ها و شوراها و انجمن ها و ساید مجامع محلی و ایالتی شور و مشورت ، به سرعت تمام گام به سوی تشکیل فوری مجلس موسسان بردارد تا نمایندگان کلیه اقشار و طبقاتی که با شورش خونین بیست و یکم بهمن انقلاب را تحقق بخشیدند در کنار هم بنشینند و قانون اساسی کشور را بنویسند به دلیل اینکه مجلس موسسان انقلابی ، با متکی کردن خود بر کلیه تاسیسات و نهادهای دموکراتیک که جملگی یا از انقلاب کنونی ایران سر بر کشیده اند یا از انقلابات گذشته ایران توشه برگرفته اند و یا متکی بر اصالت مادی و معنوی انقلابات واقعی توده های محروم جهان هستند میتواند تمام اقشار محروم از دموکراسی را در حوزه تمرین دموکراسی

وارد کند بدانان کمیته سازی ، سندیکا سازی ، انجمن سازی ، حزب سازی تشکل انتخاباتی از پائین به بالا ، و بطور كلى بحث و جدل و توضیح سیاسی و فعالیت سالم اجتماعی را یاد دهد. رفراندوم کلیه این مجالها را از دست مردم میگیرد. مجلس موسسان ، با انتخاباتی متکی بر حوزه های گوناگون دموکراتیک این فرصتها را در اختیار مردم میگذارد، مردم به تمرین دموکراسی نیازمند .هستند رفراندوم یک شق و چند شق مختلف را در برابر مردم میگذارد و چون موسسات عینی و واقعی برای توضیح این شقهای مختلف وجود ندارد مردم رو بهمرفته کورکورانه بیک شق از جمع آن شقها رای خواهند .داد در واقع مردم ایران بوسیله این نوع رفراندوم از ارائه راه حل دموکراتیک محروم میشوند و چون بحث درباره شق اصلی حکومت یعنی جمهوری اسلامی، و شقهای دیگر آن صورت نگرفته مردم در واقع تنها به اعتبار حرف رهبری رو حانی انقلاب رای خواهند داد، در حالی که مجلس موسسان که هدفش نوشتن قانون اساسی جديد خواهد بود میتواند احزاب را با کليه برنامه هاشان بسیج کند و تمام اقشار مردم را وارد کود مبارزه سیاسی واقعی بکند تا قانونی نوشته شود که در آن اقشار محروم جامعه داد خود را از اقشار هیات حاکمه بگیرند. مجلس موسسان با سابقه انجمن ایالتی تبریز با سابقه انقلاب دوم ایران ( ۱۳۳۲ – ١٣٢٤ ) بویژه سابقه مجلس موسسان توده های آذربایجان، و به طور کلی با تکیه بر کلیه فعالیت های جمعی و دموکراتیک مردم ایران، میتواند ظرفیت تبدیل شدن به نهاد اصلی دموکراسی را داشته باشد. قانون اساسی نوشته شده و تصویب شده بوسیله نمایندگان مجلس موسسان را برای محکمتر کردن ضمانت های اجرائی می توان به رفراندوم گذاشت. ولی نهادی که پروسه دموکراسی را بکار می اندازد و پیش می برد، مجلس موسسان است و نه نهادی

دیگر.

  • گلنگدن انقلاب

دولتی که برنامه انقلابی داشته باشد می فهمد که دفاع از انقلاب در برابر ضد انقلاب از دو طریق میتواند عملی شود یکی از طریق تمرین دموکراسی و وسعت بخشیدن به استنباط مردم از دموکراسی در عمل ، و دیگری از طریق مسلح نگهداشتن انقلابیون . از دموکراسی صحبت کردیم و باز هم صحبت خواهیم کرد ولی درباره اصل دوم بگوئیم که دفاع از انقلاب باید بر عهده کادرهائی باشد که عملا از طریق اعتصاب و تظاهرات تا بابدست گرفتن سلاح و جنگیدن با دشمن، انقلاب را عملی کرده اند. پس دولتی که برنامه انقلابی داشته باشد کارگران را مسلح میکند چریکهای فدائی خلق و مجاهدین را مسلح نگه می دارد کلیه جوانان شیفته انقلاب را مسلح میکند ضامن اصلی انقلاب ، سلاحی است که در دست انقلابی ورزیده قرار دارد تا سر لشکرها ، سرتیپ ها و سرهنگهائی که شب و روز خواب حمام خون برای ملت میبینند از دلمردگی دق مرگ شوند تا انقلاب حفظ شود ادامه پیدا کند و برای حفظ ،خود برای تامین حیات خود گسترش عرضی و عملی بکند هم منطقه را شعله ور ،کند و هم ریشه هایش را تا اعماق زمین و شاخه هایش را تا آفاق زمان بفرستد. تنها ضامن انقلاب گسترش عرضی و عمقی انقلاب است. اسلحه ای که به دست انقلابی ورزیده است در واقع گلنگدن انقلاب است اگر انقلاب شکست بخورد کاسه کوزه شکست را بر سر نویسندگان آزادیخواهی که با حسن نیت از دولت انتقاد کنند ، نمی توان شکست. شکست خوردن انقلاب را به کردن زنانی که بدفاع از سرنوشت خویش با تحمیل نوع خاصی از پوشاک و نوع خاصی از رفتار مخالفت میکنند نمی توان انداخت. انقلاب را تنها قدرت ناچیز نویسندگان مملکت بوجود نیاورده تا حالا در صورت انتقاد آن نویسندگان از دولت موقت انقلاب شکست بخورد انقلاب یک حرکت زیربنایی و روبنائی است و یکی از اجزاء فعاله آن حتی اگر به انقلاب خیانت هم بخورد که نکرده است، نمی تواند برکل آن حرکت خط بطلان بکشد و تازه نویسندگان

کشور که سالها رنج و حرمان و عذاب شکنجه خفقان را کشیده اند و زنانی که می خواهند در سایه انقلاب به آزادی های واقعی دست پیدا کنند و با مردان حقوق مساوی در همه چیز داشته باشند میخواهند انقلاب را ادامه دهند و کسی که مانع آزادی نویسندگان و زنان و سایر اقشار جامعه می شوند، از درک روحیه عمومی انقلاب عاجز هستند. دفاع از انقلاب در سایه گسترش همه جانبه انقلاب میسر است.

 دولتی که برنامه انقلابی داشته باشد نه نصیری و ناجی و رحیمی را پشت پرده محاکمه می کند و میکشد نه ماموران شکنجه را نه همجنس بازان را و نه قوادان بیچاره دروازه غار را چرا که دادگاههای مخفی فقط جلادانی چون استالین، هیتلر و شاه را می زیبند و نه شما را که انقلاب کرده اید . آبروی انقلاب را در انظار جهانیان نبرید. کلیه جنایت کاران را در ملاء عام محاکمه کنید به خبرنگاران داخلی و خارجی اجازه دهید که دهها سئوال از جنایتکاران بکنند. بگذارید الگوی فکری ، مشخصات عاطفی و غریزی و چار چوب رفتاری این جانیان برای مردم ما معلوم شود تا در آینده بتوان جلوی پیدایش مجدد این الگوها و مشخصات و چارچوب ها و نهاد های مربوط بدانان را گرفت. آن مجامع بین المللی که زمانی بدلیل محرمانه بودن دادگاه ها از شاه انتقاد میکردند اینک دولت موقت انقلاب را ملامت میکنند که چرا محاكماتش در اسرار آمیز ترین اوضاع صورت می گیرد، و چرا مشارکت علنی مردم در این کارها وجود ندارد

  • ابعاد دموکراسی را انقلاب تعیین میکند 

وظیفه انقلاب این نیست که خفقان را با خفقان جواب بگوید وظیفه انقلاب آن است که خفقان دیکتاتوری را با دموکراسی انقلاب تعيين مى کند . انقلاب وقتی که سر برکشید ، تاسیسات خود را پیشنهاد میکند. چون این انقلاب دارای یک کلیت و جامعیت انقلابی است . انقلاب را در انظار جهایان نبرید. کلیه جنایت چون انقلاب زمینی و انسانی است ، چون انقلاب از خون و رگ و پی و استخوان آرد شده اقشار و طبقات مختلف انقلاب ساخته شده، هیچ چیز بعد الطبیعی مافوق طبیعی و مافوق طبقاتی نمیتواند بر آن حاکم باشد.

طبقه ی کارگر درخواستهای صنفی و سیاسی خود را در بعد از جمعه سیاه ، درست از زیر چکمه حکومت نظامی پیش کشید و در راس اقشار دیگر قرار گرفت. وقتی که این طبقه صفوف خود را از طریق کمیته هایش منظم کرد ،زنان جوانان ملیتها و بخشی از دهقانان خواه بنام سرباز و خواه بنام مهاجران روستائی ساکن شهرها و بخشی از خرده بوروژوازی ، بدور طبقه کارگران حلقه زد انقلاب خرده بورژوازی را بدونیم کرد. عده ای بودند در دوران بختیار که بوق و کرنای قانون اساسی را می زدند، و عده ای دیگر نیز بودند که در دانشگاهها ، به دور سربازخانه ها و در اطراف مساجد به تماشا می ایستادند و گاهی در روزهای آخر حکومت بختیار، بویژه در همان بیست و یکم بهمن ماه بدنبال سلاح می گشتند . طبقه کارگر و متحدانش در برابر اقشار فرادست ارتش و بورژوازی وابسته سلطنت و امپریالیسم صف آرائی کردند. نسلی جوان مركب از کلیه اقشار محروم بیا خاسته بود تا بر كليه شکستهای پدران خود خط بطلان بکشد ولی عصیان او عصیان علیه پدر سالاری نیز بود. شاه، این پدر سر خود ملت در رفته بود پس باید پدرسالار بی شرمی چون نصیری تقاص پس میداد گلوله ای که قلب نصیری را سوراخ کرد گلوله ای بود که نسلی جوان شرافتمند و انقلابی ، به سوی نسلی ،پیر بیشرف و ارتجاعی انداخت. بزرگترین خصیصه انقلاب کنونی ایران، جوان بودن انقلابیون است و حقیقت آن است که این نسل جوان از دست آوردهای انقلاب حقوق حقه خود را میطلبد و آیا این حقوق بدور چیزی جز محور مشارکت دموکراتیک آنان در کلیه مراحل تصمیم گیری می چرخد؟ آیا جوانان چیزی جز مشارکت

در همه چیز می خواهند؟

هر کدام از تاسیساتی که در طول مبارزه عليه سلطنت و امپریالیسم، درست در بحبوحه انقلاب، و در هفته های اول بعد از آن

به وسیله خود مردم بوجود آمد. بر اساس حقوق دموکراتیک ساخته شده بود . حق پوشاک برای زنان، ابتدائی ترین حقی است که آنان میخواهند . حق تجمع، حق مسلم کلیه زنان و مردان کشور است . حق انتخاب رئیس دانشگاه، دست آورد انقلاب است و چوب موقعی لای چرخ انقلاب میرود که ریاست دانشگاه انتصابی باشد. حق خودمختاری ملیتهای ایران در دستور جلسه انقلاب است. اگر کسی جلوی خود مختاری ملیتها ،را بگیرد ما او را بدون و اهمه ضد انقلابی خواهیم خواند . فرق بین ترکیه و عراق، یعنی دو کشوری که در آن انقلابی صورت نگرفته ، با ایران انقلابی در این است که در ایران تحقق خودمختاری ملیت ها، در صورت ادامه انقلاب ، حتمی است. ولی در آن دو کشور حل این مساله منوط به پیدایش انقلاب است. شاید انقلاب ایران بحل مسائل مربوط به انقلاب این کشور ها و خودمختاری ملیتهای ستمزده ایران کمک بکند. آزادی مطبوعات نهادی است که درست از اعماق انقلاب به تاریخ ایران پیشنهاد شده. هر کس که مانع آزادی مطبوعات بشود ضد انقلابی است. انقلاب تشنه دیدار از حقایق مبتنی بر دموکراسی است. اگر تحمل حقیقت را ندارید، خود را از انقلاب بازنشسته کنید.

  • انقلاب دچار بحران است

این یک حقیقت است ، و باید گفته شود که اکثریت عظیمی که از طریق اعتصابات اعتراضات راه پیماییها ، تحصن ها و تظاهرات خود انقلاب را جامه تحقق پوشاندند. در رهبری کنونی انقلاب فاقد نمایندگی هستند. چریکی در رهبری میبینیم، نه کارگری نه زنی ، نه نماینده منتخب ملیت ستمزده ای نه نماینده سربازی، و نه نماینده دهاتی ای. با ندادن حق مشارکت به اقشار و طبقات مختلف فوق ، رهبری در تحرک انقلاب توقف ایجاد کرده است. و چرا؟  بدلیل اینکه رهبری بعد کافی انقلابی نیست، بدلیل اینکه رهبری بعلت نداشتن برنامه جانب احتیاط را نکه می دارد ، و درعین حال بعلت نداشتن برنامه از هر دو سه روز چیزی را وسط گود انقلاب پرتاب میکند، و چون از دسته پاچکی این کار را میکند هم بی برنامگی خود را به رخ میکشد و هم من غیر مستقیم از ضد انقلاب از ماموران مسلح ساواک و از کلیه تیمسارهای بازنشسته، دعوت می کند که انقلاب را در جنین خفه کنند

چپ باید به استقلال بخویش بیندیشد. باید حزبش را بسازد. حزب واقعی چپ را حزبی با برنامه را . از آنجاکه هیچکدام از آیات عظام نتوانسته است توصیف قانع کننده ای از جمهوری اسلامی بدست بدهد و از آنجا که شبح جمهوری اسلامی بالاسر مردم نگه داشته شده بی آنکه بمردم فرصت دیدار و مطالعه آن را داده باشند میتوان بصراحت تمام گفت که انقلاب دچار بی برنامگی است. انقلاب هم از نظر ساخت یعنی حزبی، و هم از نظر ایدئولوژیکی دچار بحران است. ما اینک در برابر یک بحران رهبری ایستاده ایم ولی اگر به اجزاء متشکله انقلاب نگاه کنیم میبینیم که بحران رهبری را تنها آن برنامه میتواند حل کند که فدائیان مجاهدین، کارگران، برزگران ، زنان ملیت های ،ستمزده سربازان و دانشجویان را بدور خود گرد آورد. این برنامه چیزی جز یک برنامه چپ واقعی نمیتواند باشد . و چپ واقعی آن چیزی است که از تجربیات انقلابات ایران و جهان درس و الهام بگیرد بدون آنکه خودرا به نیروئی از خارج از ایران متکی کند و با شعور تمام برای حل بحران رهبری زحمتکشان ایران قدم بردارد و در تمام طول راه با آنان باشد، و آخر سر قدرت را در اختیار آنان بگذارد.

و آیا این دقیقا آن چیزی نیست که حکومت موقت عزم جزم کرده است که مانعش بشود تسخیر قدرت بوسیله چپ هم خواب از چشم حکومت موقت ربوده ، هم سرهنگ های دور و بر حکومت را به تکاپو انداخته و هم مثل بختکی برسینه امپریالیسم پنجه در افکنده است تسخیر قدرت بوسیله چپ ، سراسر منطقه را در برابر انقلاب قرار داده است و بنیاد برنامه چپ چیست ؟ دموکراسی و چرا؟

  • وظیفه اصلی ضد انقلاب

بدلیل سابقه های تاریخی خود انقلاب در ایران دو موج انقلابی ایران در گذشته یعنی انقلاب مشروطیت و هیجانهای انقلابی آذربایجان و کردستان در سالهای ٢٤ ۲۵ و ادامه آن هیجانها بسوی ملی کردن نفت در سالهای بعد، دموکراسی را در دستور جلسه حرکتهای متهورانه مردم ما عليه استعمار خارجی و نماینده آن ، یعنی سلطنت، قرار داده بود. هر دو موج انقلابی را امواج ضد انقلابی از میان برداشتند. کودتای رضا خان علیه مشروطیت ، بركليه حرکت های اصیل انقلاب فائق شد نیروی پشت سر رضاخان ، یعنی بریتانیا ، میخواست که درست در زیر ضلع جنوبی روسیه شوروی – کشوری که تازه به انقلابش سرو سامان داده بود و میرفت تا جنگ داخلی و جنگ علیه کشورهای امپریالیستی را پیروزمندانه فیصله دهد – یک دولت متمرکز ضدکمونیست خلق کند. رضاخان که از بیغوله های ارتش قزاق ضد انقلابی خسته شده بود، در مدتی کمتر از چهار سال ضد انقلاب را بصورتی که ارباب امپریالیستیش بریتانیا می خواست سرو سامان داد وظیفه اصلی ضد انقلاب باطل کردن اصل دموکراسی ، ایجاد خفقان شدید ، و سپردن منابع کشور در محیطی کاملا خفقان زده، اسرار آمیز و محرمانه – بدون آنکه کسی فرصت گفتن حتی کلمه عليه رضاخان و بریتانیا را داشته باشد – به بریتانیا بود. در صدر دستور جلسه انقلاب دموکراسی قرار داشت در صدر دستور جلسه ضد انقلاب ، خفقان . 

رضاخان قلدر دوران صلح بود. ارتش او در مقابل یک هشدار ناچیز و حرکت کوچک ارتش شوروی، مثل فانوس خوابید و چه بودجه هائی که صرف این ارتش نشده بود. و خود رضاخان چنان در رفت که انگار سال ها بود که مشق در رفتن میکرد درست در شب روزی که نماد مجسم انقلاب از ایران خارج شد دموکراسی در دستور جلسه انقلاب بعدی ایران قرار گرفت آزاد شدن زندانیان ،سیاسی آزاد شدن ،احزاب، تحرک عظیم کارگران نفت، حرکت برای خودمختاری در آذربایجان و کردستان و ادامه حرکت دموکراتیک برغم شکست انقلاب در آذربایجان و کردستان – در مبارزات ملی شدن نفت ، و شکست ملی شدن نفت بدلیل نگه داشته شدن کلیه عناصر ضد انقلاب در سرجاهاشان بوسیله خود دکتر مصدق ، خیانت حزب توده به انقلاب دوم ایران درست در سر بزنگاههای تاریخی، یعنی در طول سال ۲۵ به آذربایجان و بعد از آن هم به کادرهای خود و هم به توده های مردم و بعد نقطه ختامی که سیا در بیست و هشتم مرداد بر کلیه فعالیتهای توده های مردم و مبارزان ضد استعماری گذاشت ، بار دیگر مساله دموکراسی و ضد دموکراسی را در صدر دستور جلسه انقلاب ضد انقلاب قرار داد بهمانگونه که رضا شاه با انگلستان متحد شده بود تا مشروطیت را از میان بردارد ، محمد رضاشاه با امریکا متحد شد تا بار دیگر هم مشروطیت و هم حرکتهای دموکراتیک بعدی را که در ادامه وصيه مشروطيت بوجود آمده بودند از میان بردارد. خفقان وجه مشخصه اصلی دوران دوم ضد انقلاب هم بود و بهمین دلیل وظایف انقلاب اول و وظایف انقلاب دوم ایران که هر دو به محور دموکراسی می چرخیدند، منتها دومی با روحی به مراتب وسیع تر از اولی – چرا که خودمختاری ملیت ها و برانداختن سلطه خارجی از ایران، به طور جدی در آن مطرح شده بود – محول شد به انقلاب سوم ایران، انقلابی که شورش خونین بیست و یکم بهمن ماه بر تارک آن می درخشد. 

  • سانسور حرفهای اعضای حکومت

سخنان نصیحت آمیز ، پند ها ، تهییج ها و تبلیغ هائی که به صراحت و بلاغت تمام از منبرها شنیده میشد و بر قلم گروه عظیمی از نویسندگان مبارز و مبرز کشور ، بصورتی جدیدتر و شاید به روح زمانه ما نزدیکتر جاری میشد ، و بعد راه را برای بزرگترین تظاهرات ، راه پیمائی و اجتماعات فراهم کرد در بعد از جمعه سیاه ، ترجمه رسا و علمی و عینی خود را در وجود ساختها و بافتهای صنفی و سیاسی دموکراتیک پیدا کرد. نفتگران ایران با اعتصاب ،خود ساخت دموکراتیک اعتصاب را به بافت کلی انقلاب پیشنهاد کردند کانون هائی که تشکیل شده بودند به فعالیت خود افزودند. دو بازوی مسلح و زیرزمینی انقلاب فدائیان و مجاهدین منتظر فرصت و اقعی بودند تا در فضائی نسبتا بازتر و دموکراتیک تر ، اقشار نزدیک بخود را بسوی تسلیح برانند و یا اگر آنان مسلح بودند – مثل سربازان و همافران – بدانان بپیوندند و در حالی که بر کلیه سنگرها دموکراسی حاکم بود و جز روح آزادگی و آزادی و رفاقت چیز دیگری بر آن حاکم نبود، پادگانهای ارتش را به آتش بکشند روح جوان آنچنان بر کلیه سنگرها حاکم بود که هم واژه شهید و هم واژه قهرمان، چیزی جز کلمه جوان را به ذهن آدمی متبادر نمیکند و این جوان هم آنکه شهید شده بود هم آنکه تفنگش را بغل کرده در پشت کیسه های شنی چشم به راه شبیخون زنان ضد انقلاب نشسته بود میخواست انقلاب را ادامه دهد ، طوری که دموکراسی آنچنان و سعتی پیدا کند ، که از درون آن سوسیالیسم واقعی ، سوسیالیسمی ریشه در خاک سربرآورد جوانه بزند بشکفد و سر بر آسمان بساید.

ولی در عمل رهبری حکومت موقت نخواست که چنین بشود. وقتی که چریکهای فدائی خلق خواستند که به سوی خانه امام راهپیمانی بکنند دست رد به سینه آنان زده شد . لكن انقلاب هوشیاری خودجوش خود را هم دارد بدلیل اینکه درست دو روز بعد ازین دست رد بر سینه چریکها ، چپ مغضوب در دانشگاه تهران اجتماعی بیا کرد که از حیث عظمت تنه میزد به اجتماعی که برای آقای مهندس بازرگان نخست وزیر منتخب امام در زمان بختیار ترتیب داده شده بود. پاسخی که رهبری حکومت موقت به این حرکت عظیم چپ داد ترجمه فصیحش را در بی اعتنائی قطب زاده، سرپرست موقت رادیو تلویزیون یافت. وجود قطب زاده حکومت موقت را در بحرانی بزرگ غرق کرده انقلاب صد خفقان ایران را قطب زاده ، به فضاحت بارترین و مضحکترین شکلش غرق در خفقان کرده است. او حتی حرفهای اعضای حکومت موقت را هم سانسور میکند.

  • وحشت دارند دموکراسی را وسعت بدهند

 و بعدها وقتی که امام گفتند که زنان در ادارات حجاب بپوشند زنان تهران چهل هشت ساعت مبارزه دمادم کردند و حکومت را مجبور کردند بصراحت تمام اعلام کند که زنان در انتخاب پوشاک آزاد هستند. چپ ازین پیروزی نیز شادکام شد و اکنون حقوق مساوی زنان با مردان – چیزی که قرار بود تحرک انقلاب خود به خود تامینش کند- در صدر دستور جلسه حوادث بعدی انقلاب قرار گرفته است ،امام مزاحمین زنان را ضد انقلابی خواندند ولی اگر دامنه این مزاحمت را قدری وسیع تر بگیریم یکی از مزاحمین هم آقای غروی سرپرست یکی از بخشهای تلویزیون بود که اعلام کرد که فیلم تحصن زنان در روز شنبه را به این علت نشان نداده است که در داخل زنان خواهر روحانی وزیر کشاورزی اسبق هم دیده شده بود. بدین ترتیب در واقع حرکت اصیل زنان باید بیست و چهار ساعت بعد به معرض نمایش گذاشته میشد. سمپاشی بسوی زنان آنچنان آنان را نسبت به این عناصر عاصی کرد که مرگ بر غروی هم روز بعد جزو شعارهای زنان در اجتماع دانشگاه تهران و راه پیمائی به سوی میدان آزادی درآمد.

 وحشت دارند که دموکراسی را وسعت بدهند. انقلاب با کشتن فوری بدره ای و نصیری و ناجی و امثالهم آنهم به آن صورت مخفیانه و سری و محرمانه تمام نمی شود. سئوالهایی هست که باید بشود چطور شد که بعد از خلع درجه و بازنشسته کردن تیمسارها دیگر به ساختمان ارتش دست نزدید؟ چرا سرباز ایرانی حق کنترل انتخاب و انتخاب در سربازخانه را ندارد ؟ چرا مدیران کارخانه ایران ناسیونال را دولت موقت تعیین کرده است؟ مگر کارگران خود آن درجه هوشیاری ندارند که مدیر انتخاب کنند؟ بچه دلیل دولت برای دانشگاه مدیر انتخاب کرده؟ مگر دانشگاهیان خود از حکومت موقت کمتر درباره اداره دانشگاه چیز میدانند که شما ساخت انتصاب را بر آنان تحمیل میکنید؟ چرا آقای احمد صدر حاج سید جوادی ده پانزده استاندار انتخاب میکند و سی و چهار میلیون نفرحتی یک استاندارهم انتخاب نمی دهند؟ چگونه میتوانید از حقوق مساوی ملیت های ستمزده صحبت بکنید در حالیکه از مرکز برای ولایات این ملیتها استاندار میفرستید ؟ ایا قرار است رئیس جمعیت بیداری زنان هم از طرف حکومت موقت و کميته امام انتخاب شود؟

مردم دموکراسی میخواهند و آن را بدست هم خواهند آورد. چگونه ؟ با مبارزه ای که راهش را انقلاب ایران تعیین کرده است، با مبارزه ای که زنان در طول همان چهل و هشت ساعت اول بعد از شنیدن خبر تحميل حجاب از خود نشان دادند نیروهایی که بخواهند مانع راه این مبارزه سیاسی برای دموکراسی بشوند . مجبور به عقب نشینی خواهند شد. تحرک ، نه توقف، بلکه تنها ذات خود . یعنی تحرک را تجویز میکند. کسی که از این تحرک میترسد یا ضعیف است یا ضد انقلابی . انقلاب فقط از انقلاب دستور می گیرد . و چپ ؟ اگر بحران رهبری را حل نکند چپ خواهد باخت. بحران رهبری فاجعه بیست و هشت مرداد را بوجود آورد آیا میخواهیم در برابر یک بیست و هشت مرداد دیگر قرار بگیریم؟

حمایت شما از روزنامه‌های ایرانی ضمن دسترسی به نسخه‌ی کامل نشریات، ضامن بقا و تداوم تلاش ماست.
Become a patron at Patreon!