در میان شعارهای متعددی که جای خالی روی دیوارهای تهران باقی نگذاشته است ، این شهر را چند جا دیده ام: « آنها که میگفتند دین افیون توده هاست کجا هستند تا انقلاب اسلامی مردم ایران را بنگرند وخجالت بکشند ؟!
این سخن که «دین افیون توده هاست ، منسوب است به یکی از متفکران مارکسیست . احتمالا تعلیمات دین مسیح چنین اعتقادی را در گوینده به وجود آورده است چون مسیحیت تاکید بسیار بر مسالمت و ملایمت و سكون وتسكين دارد که برخلاف آن، اسلام مبلغ رزم آوری و جهد و تلاش و در واقع يك آئين انقلابی است.
با اینحال اسلامی هم که آخوندهای ریاکار و شکمباره و فرصت طلب و مزدور و درباری در طول قرون ساخته و پرداخته اند از جهت تخدیر توده ها دست کمی از رهبانیت مسیحی ندارد و اگر اسلام ، آن بود که در هیات و کسوت آخوندك هـای دعاگو و ثناخوان و سود چران جلوه گر میشد، حقا افیون توده ها بود.
خوشبختانه این تحولی که از چند سال پیش ما ایرانیها شاهد تکوین و سپس شکوفایی آن بوده ایم ، زنگار وهم مجاز از چهره اسلام زدوده و مخصوصا فرصتی برای تجلی سیمای درخشان روحانیت شیعه فراهم آورده است .
امروزه دیگر فلان آخونـد پشمچـال مظہر اسلامیت و روحانیت محسوب نمیشود. روحانیت شیعه را دنیا قیاس از امام خمینی میگیرد . قیاس از امام موسی صدر میگیرد. قیاس از شریعتمداری و طالقانی و امثال آنها میگیرد .
یکی از دوستان معمم ما چند سال پیش به آمریکا رفته بود. در مراجعت ، خاطراتی نقل می کرد و از جمله میگفت: از لحظه ورود به آمریکا ، حرمتی که به بهانه لباس من مراعات میشد برایم غیر منتظره و جالب توجه بود. در گمرك ، اثاثه مرا نگاه . در خیابان و کوچه که از کنار من می گذشتند اغلب کلاهشان را برمیداشتند و سرفرود می آوردند و احترام میکردند . از خودم میپرسیدم این احترامات چه دلیل دارد ؟ حال آن که من مسیحی نیستم و آمریکائی جماعت چندان معرفتی نسبت به اسلام ندارد تا به اعتبار اسلامیت مرا محترم شمارد .
بالاخره موضوع را باشخص مطلعی در میان گذاردم و او گفت: این احترام صرفا به اعتبار لباس روحانی تست .زیرا در اینجا لباس روحانیت معرف دانش و فضیلت کسی است که چنین لباسی برتن دارد . خواه یهودی باشد ، خواه مسلمان ، خواه مسیحی . برای این مردم قابل تصور نیست که کسی بدون احراز مراتب علمی و اخلاقی قادر به پوشیدن لباس روحانیت باشد.
با این مقدمه ، اجازه می خواهم از راه دور دست آیةالله العظمی آقای شریعتمداری را ببوسم و «طیب الله» عرض کنم. چه، تا کنون آنچه از زبان این مرد بزرك شنيده ياخوانده ام برایم آموزنده بوده است و حاکی از علو طبع و سعه صدر و دقت نظر و بینش عمیق انسانی و اسلامی حضرتشان.
مصاحبه اخیر آية الله العظمى با گزارشگر تلویزیون، كما كان بر نکات و دقائق بسیاری اشتمال داشت از جمله آن که فرمودند در زمینه نظریه خواهی از مردم راجع به سرنوشت سیاسی کشور، عقیده به حصر مورد سئوال ندارند و تجویز میکنند عامه را در اظهار نظریه انتخاب آزاد بگذارند. با وجود آن که میدانیم اکثریت مردم تمایل به چه نوع حکومتی دارند چه رای خواهند داد .
در همین مورد آقای مهندس بازرگان چند روز پیش نکته یی را متذکر شد که بنوبه خود کلامی دلچسب و زیبا و متین و خردمندانه بود. ایشان نیز اظهر داشت ما در مرحله تعیین سرنوشت رژیم و تدوین قانون اساسی جدید ایران قرارداریم و این کار باید در کمال دقت و با منتهای منانت انجام شود . قانون اساسی زیر پیراهن نیست که بتوان آن را امروز پذیرفت و فردا عوض کرد.
نظام سیاسی و قانون اساسی ایران که به حکم انقلاب اخیر و اراده اکثریت ملت ایران مورد تجدید نظر قرار میگیرد، یادگار جنبش عظیم مشروطه خواهی هفتاد و چند سال بر عمر آن میگذرد.
عقیده ها مختلف است و البته محترم. ولی به رغم آنچه در باب نهضت مشروطه و قانون اساسی نوشته و قصد بی اعتبار ساختن آن را داشته اند ، تا جایی که فهم قاصر و مطالعات ناقص من دستگیرم ساخته است هم انقلاب مشروطیت ایران انقلابی عظیم و اصیل بوده و هم قانون اساسی، قانونی ممتع و جامع و مترقی.
اگر مشروطیت نوعی تازه از استبداد به دنبال آورد یا قانون اساسی آلت اغراض حکومتهای فاسد و ظالم قرار گرفت، گناه آن را نه بر عهده قانون اساسی میتوان گذارد و نه برگردن انقلاب و شهیدان پیشوایان مشروطه طلبی. روح القوانين، اثر منتسکیو که سالها قبل از انقلاب فرانسه تدوین شده است در بحـث انواع حکومت، فصل مشبعی دارد راجع به فواید و مضار هرکدام از شیوه های مملکتداری چه استبداد، چه جمهوری و چه مشروطه.
مونتسكيو ، حتی بـرای حکومت استبدادی نیز محاسنی قائل میشود ولی در ضمن شرح میدهد که هرکدام ازین حکومتها چه گونه فاسد میشوند؟ چگونه در خطر می افتند؟ چه گونه ماهیت خود را از دست میدهند و چگونه از هم میپاشند؟
این دیگر مقاله بنده نیست که عمرو را دلخور و زید را دمغ کند. کتابی است که پانصدسال از زمان تالیفش میگذرد. بردارید بخوانید و ببینید با چه روشن بینی سیر انحطاط و نزول و سقوط حکومتها را شرح میدهد. بعلاوه، لازم نیست انسان اهل مطالعه باشد. خداوند به انسان چشم داده و یک موهبت استثنائی هم بنام عقـل عنایت فرموده است که هرآینه تعصبات و اغراض آن را تیره نسازد، خیلی مسائل را فقط بانگاهی به دنیای اطرافمان میتوانیم درک و منصفانه تحلیل کنیم.
قانون اساسی ایران، سلطنت مشروطه را به ملت ارمغان داد. مرحوم مظفرالدین شاه که فرمان مشروطیت را امضاء کرد و نخستین سلطان مشروطه بود، و پس از استقرار حکو مت قانون اندک مدتی زنده ماند، مردی خوش باطن ولی علیل و ضعیف و دارای طبیعت کودکانه بود. بعد، محمدعلی میرزا به سلطنت رسید که مردی کله خر و عامی و خشکه مقدس بود. این بزرگوار جز با استخاره و تفال از قرآن کاری نمیکرد و برای به توپ بستن مجلس، گرفتن و کشتن آزادیخواهان، بهم زدن بساط مشروطه، مسلط ساختن قزاقهای روس برجان و مال و ناموس مسلمين طبـق اسناد و مدارک موجود قبلا استخاره کرده بود!
بعد از عزل و خلع و تبعید محمدعلی شاه، سلطان احمدشاه بر تخت سلطنت نشست که هر عیبی که داشت لااقل میخواست مقام غير مسئول و پادشاه مشروطه باشد. اما در زمان سلطنت او ایران به وضعی رقت آور، بیش از پیش، دچار بدبختی و فلاکت و عقب ماندگی و خصوصا مقهور سیاستهای بیگانه شد.
بالاخره کودتای سوم حوت اتفاق افتاد و نوبت رسید به سلطنت پهلوی که شرح آنرا نیز۔ بخصوص درین روزها۔ بسیار گفته و نوشته اند و محتاج به توضیح نیست.
ولكن آيا مردم سوئد و دانمارک و بلژیک و ژاپن و انگلستان هم بخاطر آنکه رژیم پادشاهی و مشروطه سلطنتی داشته اند، از ناحیه سلطنت و سلاطین خود متحمل چنین فلاکت و مذلتی شده اند ؟!
رژیم جمهوری، نسبت به سلطنت، مترقی تر است. ولی آیا میتوان ادعا کرد که این رژیم برای تمام کشورهای جمهوری ترقی و تعالی به بار آورده است؟ در میان کشورهـای متعددی که بارژیم جمهوری اداره میشوند تنها معدودی را میتوان برشمرد که حتی اصول جمهوری در آنجا رعایت میشود و روسای جمهوری را در موعد معين، مردم بارای و اراده خود بر
میگزینند. در بعضی نقاط روسای جمهوری مادام العمـر مسند قدرت را بنام خودشان ثبت داده اند. در نقاط دیگر نیز انتخابات ریاست جمهوری مثل انتخابات گذشته خودمان صرفا یک رای گیری صوری و تشریفاتی است برای ابقـای رئیس جمهوری منصوب.
جمهوریت و مشرو طيـت هیچکدام فی نفسه باطل السحر فساد و استبداد نیستند. هیچکدام هم آزادی و رهایی و پیشرفت و عظمت را در ذات خود ذخیره ندارند. چه بسا که آزادی و دمکراسی در زیر لوای مشروطه سلطنتی تحقق یافته، چه بسیار که استبداد و استعمار و نکبت و کثافت در پشت نقاب جمهوری به ملتی روی آورده است .
اسلام بذات خود ندارد عیبی هر عیب که هست در مسلمانی ما است
ما يكبار، در یک دوران هفتادو چندساله، نظام مشرو طه سلطنتی و قانون اساسی مبتنی بر این نظام را آزمودیم و نتیجه مطلوب نگرفتیم. حال، به اقتضای انقلاب عظیمی که خونبهای عزیزترین و رشیدترین فرزندان ملت محسوب میشود قصدداریم در نظام سیاسی و قانون اساسی پیشین تجدید نظر کنیم. قبلا گفته بودند بلافاصله بعد از تشکیل دولت موقت انقلابی رفراندوم، صورت خواهد گرفت و اکنون می شنویم که این امر به نخستین روز های سال نو موکول شده است.در ضمن اختلاف نظریه ئی هست بین گروه های مختلف که برخی معتقدند فقط یک موضوع آنهم تشکیل جمهوری اسلامی را باید به معرض رای عامه قرار داد و پرسید «آری» یا «نه»؟ بعضا میگویند قید اسلامی را باید برداشت و برای مطلق جمهوری نظریه خواهی کرد. گروهی «جمهوری دمکراتیک» را پیشنهادمیکنندو گروه دیگری اصرار دارند مردم آزادگذارده شوند تا بدون هیچ قید و شرط بین شیوه های مختلف حکومت یکی را برگزینند و نظریه اکثریت مطاع و متبع باشد.
اهل اصطلاح میدانند که بحث و اختلاف نظریه برسر تاکید یا حذف این قیود، جنبه لغوی ندارد و ناظر بر دقايق و ملاحظاتی است که از شرایط و مقتضیات جهان ما ريشه می گیرد . بنده نیز در حدود فهم محدود خودم تا اندازه بی درک میکنم و عالمی در زیردارد آنچه در بالاستی !، و چرایک دسته بر تاکید فلان کلمه اصرار دارد دسته دیگر حذف آن را خواستار است . به همین دلیل هم و ارد بحث نمیشوم و به نکته دیگری میپردازم که شخصا برای آن اهمیت اساسی قائلم .
بنده قبول ندارم که ناکامی مشروطیت در ایران به علت تثبیت رژیم و استمرار سلطنت بوده است . به فرض آن که در جریان انقلاب عوض مشروطه حکومت مشروعه یا جمهوری اسلامی و یا جمهوری دمکراتیک اعلام میشد، باز هم سرنوشتش همین بود .
در حقیقت ، مشروطیت ایران همزمان با انقلاب فرو خفت شعله یی بود که در شبی تیره زبانه کشید و زمانی کوتاه اطراف خودرا فروغ و حرارت ، بخشید سپس با همان سرعت به خاموشی گرائید و تاریکی ادامه پیدا کرد .
شما اگر کبریتی بکشید و آنرا به یک بشکه نفت نزدیک کنید به همین کیفیت مشتعل می شود و میسوزد و بتندی به آخر میرسد . اما اندکی از همین نفت را وقتی در مخزن چراغ بریزید تمام شب روشنایی خواهید داشت.
شعله انقلاب را نیز باید با اتکاء به نیروی حیات بخش و لايزال ملت بر دوام نگهداشت در انقلاب مشروطیت ایران و بسیاری انقلابات دیگر ، مردم تصور کردندبا سقوط دیکتاتور از هم پاشیدن نظام و مضمحل شدن یک طبقه و بالا آمدن طبقه دیگر جامعه قدیم از بین رفته و جامعه جدیدی به وجود آمده است . حال آنکه انقلاب فقط سد ها را میشکند و دروازه جامعه نوین را به روی مردم می گشاید. از آن پس با خود مردم است که این جایگاه تازه ، این قلعه مفتوحه را برای خودشان نگهدارند و آنهم آموزش می خواهد ، مهارت میخواهد.
الان دارند برای پاسداری از دستاوردهای انقلاب یک سپاه ملی ترتیب میدهند. این کار درستی است که در انقلاب مشروطه از همین کار ساده و موثر نیز غفلت شد. منتها کار اساسی و بنیادی آن است که یکایک افراد جامعه را برای حراست از انقلاب و برای بنا نهادن و محفوظ نگهداشتن جامعه انقلابی، در سپاهی متشکل سازیم.کار اساسی آنست که شیوه زندگی در یک جامعه دموکراتیک را به افراد ناس بیاموزیم. کار اساسی آنست که دموکراسی را بعنوان يك جريان قابل لمس در زندگی فردفرد مردم جایگزین سازیم. کار اساسی آنست که اجازه ندهیم مردم از کوچه و خیابان، از مراکز تجمع. از میدانهای مبارزه به خانه بروند و پاها را دراز کنند چشم انتظار بر در بدو زند که چه وقت «پیک انقلاب» میاید و سهمشان را از بابت شرکت در مبارزات برایشان می آورد.
اگر این کار را نکنیم، هیچ قانون اساسی و غیر اساسی تداوم انقلاب و حرکت انقلابی جامعه را تضمین نخواهدکرد. باید ببینیم چه رمزی در کار است که مشروطه سلطنتی در انگستان یا سوئد یا ژاپن به فساد الوده نمیشود یا چه دلیل دارد که در آمریکا با وجود آنچنان ارتش عظیم و آنهمه ژنرالهای دست راستی، خطر کودتا جمهوری را تهدید نمیکند؟
بسیارند کسانی که به این دقایق اندیشیده اند و ازهرکدام بپرسید به شما خواهند گفت دموکراسی آمریکا یا دموکراسی انگلیس و دموکراسی سویس و فرانسه و اسکاندونیاوی را مردم این کشورها پاسداری میکنندو دموکراسی چنان باخون مردم عجین شده است که حتـی نمیتوانند تصور کنند طور دیگری هم میشود زندگی کرد.
من دوام انقلاب و شکوفه زدن نهال آزادی را موکو ل به تجدید نظر در سیستم فکری عنصر ایرانی و سرکوبی نفس فساد و تقویت روح فضیلت و شرف و مردمی آزادگی در نهاد افراد ملت میدانم.
چنین استعدادی امروز در ملت ایران هست. ما ملتی را داریم که جلو توپ و تانک و مسلسل ایستاد و گفت دیگر زیر بار فساد و استبداد نمیروم. روزی که این روحیه در مردم بميرد فاتحه انقلاب و دستاوردهای آن را باید خواند ولو سازمان اداری کشور فشرده باشد یا گسترده، و ارتش خلقی داشته باشیم یا قشون سنتی!