نسخه آزمایشی شامل 218,992 واژه

کیهان:ش:۱۰۷۳۶

ص۴

کیان ویژه نامه سهشنبه ۲۹ خرداد ماه ۱۳۵۸ بیست و چهارم رجب ۱۳۹۹ – شماره ۱۰۳۱ یادفرزنداسلام،بزرگ معلم شهادت،شهیددکترشریعتی را گرامی داریم ابطاله نوری دکتر شریعتی فرزند راستین گزیده ای از یک گفتگوی بلند ابوعلی ، ابوسعید و ابوذر… ما بوسیله وحدت کلمه و اطاعت از رهبر دشت فازی و ماشینی تو خط رابط دریا بودی در انهدام جاهلیت صحرا در انهدام خشکی دشت دشتی که آفتاب و سایه نداشت بود که پیروز شدیم · 0 یکی از افوسهایم ، آن است که دکتر شریت را بکار بیشتر نمیدم . بالی مال الفجويان اسلامی دانشگاه بود فردوسی مشهد ، معولمان کرده – برگزار می کند. شرکت کی۔ دوستان | سفيرا تدارك ديدند J برادرخواندهها همراه پلی کل تن ر تقریرانش را ، که از طریق روشنگر سوالی به سان از فرزندانی دارد یا نه ، وارد خته ارشاد تکثیر می شد و چنان سرگرم بدن و من وساعده خانه اش قديم ، أمل خاله چه مشرف قدیم مشهد . بی سیم – جلال را از دست داده بود، که د خیر می شدم که آمده حکومت اجازه نداده بود که مراسم خود دانشگاه برگزار شود هر روز با علی بیشتر است فلان جا دو تا خودم را به بخش یا با در ش کار شدهای ازو ه ا ، وظیفه این را گذاشته بود مساجد منگر و پایگاه آشنا میشیم . با در سالهای و او برسان و کارش در آن دوره خلتان سیاه و چادر جلال من الله ، و من همان مترص شریعتی را برادرتر امیدوار کننده بود . خودم . و در روز عرق بیداری که مال فوق ولیمائی مجاهدان شده بود . دیدارش و فیش بردن از جلال با ماست. و همان مسجد خاطرم نیست واره شدیم . ما را د مجالس در من بیش میشد . هر و براهنگی را . گران استانه در جا مانند. کنارم دانه و علشان پلیس ساواة • میاد هید را از علی انداخته بود . هر جوانی اشته بود محجوب وعلوم با موهای سری ریخته و به بهترین پیشانی ، در این جوانی مال عام خیال می کنم است شرقی گردند . دکتر علی شریعتی ره که آرازه نامش را هم P My de 4 by of شریعتی شهدالله الهلااتمالا هووالملائكه واولوالعلم قائما بالقسط دروغین نیفکند و هرچند همیشه در قفی ، اما هماره به یاد لااله الا هو العزيز الحكيم . بار وديار ورنجور ومهجور هندوستان خود باشد . تاریخ پر از فراز ونشیب تشیع خونین (۱) ، همچون و من گاه خود را همان کلاغی میبینم که هرچند نه سیلی بهم پیوسته از تمامی جویبارها و چشمه ها و چشمه های دلخواه اما – باسکوت و خاموشی خود – باری که قابیل آزادیخواهی و قطني وعشق وشرر وحماسه وايمان وايتار معلوهم بر مرگ برادر، هابیل مظلوم . همه احضار زندگی انسان، در کویر عالی و خاموش، وبرهوت وگاه برندهای مجروح بابالهای شکسته وقلبی شکستهتر سیه زاد وظلمت گرفته و برازجور زندگانیها ، همواره دیوار که از دست رفتن تمامی امیدها و آرمانها و فضیلت ها و های زندانهای چهارگانه انسانرا بافرشهای خدائی وبرطنین شجاعتها و شورها و حماسه ها را در سوشون نشستهام . در خویش لرزانده و از حلقوم عليها وحسينها و ابوذرها و قف تنگی که بازرگان سوداگر وهوم پرست دنیا و دنیائیان حجرها و میثمها ومعيل خزامها و… و… ميعاشرت دنی برایم چیدماند و ـ بهتر بگویم چیدمام – (۲) و بردبارترین ومشاق ترین فریادها را برای مظلومیت انسان و اسارت اندوهبار وی بگوش تمامی ذرات وجـود رسانده انا لله و انا اليه راجعون «بزرگ آمید، هم رفت، دوران تبعیدش سرآمد ، شب هجر به او شب بخیر گفت و نور بهاری سلام (۳) چه زیبا و باشکوه است ، زیبندگی کردندی از «درخشانترین گوهرهای حیات» برگردن انسانیت محکوم بامرگ او انسانیت یکی از عزیزترین فرزندانش را از تاریخ ۔ وارثان هابيل ـ وچه زیباتر و باشکومتر اینکه تک تک این گوهرهای تابناك هريك حصارهای ازتمامی فرهنگ انگار دلش تنگ شده بود ، آخر دوری از عزیزان و دیداری داشتیم و گفتگویی، او معشور بودند کاملا روش ودانش وعشق وجهاد وحمامه عصر خود بودهاند ، و تمام غربت در این تبعیدگاه مگر تا کی قابل تحمل است؟ مگر از افتراق کهنگی و افیون هستند استاد از فرزند شهیدش است ، دکتر در خلوت وجلوت که پشت میز نبودند . که اعتبار ریاست نداشتند خمینی به نیکی کو بزرگی و عظمت استاد محمدتقی شریعتی ز بانگ رود تازه شدند یاد کرده و همواره همه را است به تبعیت و پیروی از این و کوزه های تشنگی خودرا پیشوای لایق و رهبر جامع به جایگاه شریعت بردند و گوهر ایمان را با استاد محمد تقي الهراط دعوت می کرد . ایشان شریعتی محقق و ضربزرگ چیده شان بر تمام کسانی که با دست داد که تیره و کدرشده بود از سرچشمه راستین و زلال تاب تشیع خانه فاطمه سرمت و انسان تاکی می تواند همجواری ذکریا ویحیی ، موسى وعيسى دکتر شریعتی سخن گفت… در مجالی و مسائل با خضوع صدای صاف تو میآمد از «ارشاد» ومحمد وعلى وحسين وسردمدار و پیش کسوت آنان ابراهیم و ستایش دیگران را بهنمیت و بیروی از رهبری حضرت از تبعید از زندان سالنامه زندگی دکتر ۱۳۱۹ ورود به دبستان فیدائی آوارگیها و غربتهای انسانیت غریب بودماند . دریا دلانی که بالایمانی به استواری کوهها و فروری افسوس که کمبود صفحات بت شکن را ترک کند وهمه جا رودرروی تمردوها و بلعیها و بدافراهنگی قلمهای نستوه واطمينان والقانی بهروشنی و قارون های زمانه باشد. رودرروی کسانی که یحیی و ذکریا مجال آن نمی دهد که تمامی آیت الله امام خمینی دعوت سیم تو وصل بود طراوت سپیده دمان و قلبی بوسعت وبیکرانگی اقیانوسها وعلى وحسین را می کنند ، رودرروی کسانی که در لابراتوار فتگو را به چاپ برسانیم، می کرد … همیشه «در ظلمت عام شب ظلم» ، یکته تن به دریای حادثات های مافوق مدرنشان خون را بعترال تبدیل میکنند وحماسه به بخشی از آن اشاره دادهاند و رودرروی زمین و زمان فریاد «حق حق» خویش را را علیم و بینواله میسازند، وچه بگویم خدایا ، رودرروی بر دیوارهای سنگی و در از قساوت ویلیدی عصر خویش می کنیم ..: کسانی که آیت لاکتیناند و او را به گناه عظمت غیر قابـل کوبیدماند . پاششیری سیمیتر از شمشیر اسپارتاکوس و خدمة وتربيش به انواع مختلف تخطئه می کنند ، از پشت ۱۳ اثر ۱۳۱۳ تولد … پیامی به همه جامه دارم ایرانی ، جبهه ملی ، نهضت آزادی و انتشار نشریه ایران آزاد باقی لوفتر و مهربان تر از قلب عیسی وبادیدگانی بگریسته تر خنجر میزند ، وباسکونشان ، با «من ومن کردنشان، و با ۱۳۷۴ بازگشت به ایران با درجه دکترا در رشته های تاریخ جامعه شناسی کاش سراسر ایران صدای مرا ۱۳۳۹ ورود به دانشسرای علمانی معهد از دیدگان يعقوب ، وباقلمی که مرکبش از خون شهیدان والاسرورز به زندان قزل قلعه روانه من حرفهایی از قبیل «الا نخوانید» یا «خام است وجوان» و… می شنیدند ، ما بوسیله دوچیز ۱۳۳۱ ظلمی دراحمد آباد شهد ١٣٤٤ دییری در فرهنگ و استاد باری تاریخ در دانشگاه مشهد برتر است، تاریکیها را شکافته و روشنی ها را شکوفانده . پاسخ احساس حقارت وزبونی ومجل درونی خودرا میدهند. – ١٣٤٦ سخنرانی در حسینیه ارشاد و دانشگاه ها و انتشار چه دردآور وهراس انگیز و در عین حال چه زیبا و باشکوه براسالتها وسعينيتها عشق ورزیده و براسارتها ومحروميتها گریستاند . وقدمى وامورایی است، شباهت زندگی این عزیز – این قبیل wor بسته شدن حسینیه ارشاد و به زندان افتادتان بست ۱۸ ماه در روهای مهاجری که در هیئت خدا گونه گان تبعیدی تازه – بازندگی امر «ریزان ، علی بزرگ . شباهت زندگی دماتی ، زن، مرد همه در يك ۱۳۷۳ – ۱۹ اداه لصياله ، پیوستن به سازمان آزادی باش اما زندگی ملت در مشهد و تهران همراه با کلیت و تمامیت هستی و روح و حقیقت حاکم برآن این اعلی کوچی» بازندگی آن «علی بزرگ» ، باآن تبلور صف حرکت می کردند و همه الجزاء و جروح شدن و به بند المعادن به زبان پاریس پلان و اردوی د هجرت به اروپا بهمراه فریفتگان وملاكك خدای یکتا وقائم برقط بودن او مطلق همه حقایق اساطیرگون ، قباحت این طیعی مظلوم و باد شمار می دادند : اطلال گواهی دادماند غرب باان امام فریبتر و مظلومتر آزادی، جمهوری اسلامی برای ترجمه اباذر عطاری و ورود به باللعبه ادبیات مهد پیروز شدیم .. ۱۳۹ همراه اعضای نهفت کارت طی در زندان قزل قلعه یکی وحدت کلمه ۱۳۳۸ رتبه اول وناره الصل از دانه ادبیات دانشگاهی ، بازاری ، شهری ۱۳۹ سفر به فرانسه تحصیل در رشته تاریخ و جامعه شناسی کتابهایش سلولهای کمیته گوشه این در ولا ازالی انسرای کوهش در کاراسوردانان شهامه ی : پدرش را که استادش مرایش برد و استادایش را بدانی از پیری آموخته به ایمانی تازه بخشیدند . سارتر پیامبر آزادی است ، گورویی که نوع جامعه شناسي و نيالكتيك است، ماسینیون که شناخت عرفانی و دانشگاه تاریخ اسلام و تشیع را به از بخشید و طلاب و علمای راستینی که چهره های مقاومت و عمق و با بردوش گرفتن بارسنگین امالت الهی که کوهها را مگر این است که زندگی امام همیشه در رویاروئی مختصر اختلاف سلیقه ، می تجزیه نیر برای تحمل آن نبود عهد و پیمان نخستین را با آن باشد جبهه مشخص قاسطین و مارقین وناکثین بود. زندگی در تجزیه، هی تفرقه در تفرقه الاستین همه چیز با پشتوانه خون و هستی خویش ادا وعمر این سحابی پرشور وها گرد راستین مکتب اوهم درهمین ایجاد نکنند ۔ مولا علـي گرداند و سلونی پرفکره و روخواز ساری در متن وجود به جبهه سوری هد وگل وجود او را بروز کرد و فرشتگان می فرماید : را بالبیاسهای عاشقانه خود بدان درفیق اعلی، پرحکومتر و قديسان وساكنان حرم سر وطاف ملکوت که ازاین معراج روحنوازتر کرمان : . سرشار وجد وسرور بودند هریه برای ربودن برگی از این ان الله لن يسطع بارلة خيرا ، صطفی صادقی برادر از مرگ که بگویم ؟ گل زمینی که روحهورتر از ریاحین آسمانی بود سر ودست خدا به هیچ دستهای بوسیله «مرگه آئینه گفتن ندارد .. میشکستند و زیرلب پاسخ اولین خودرا به خدای رحیم وعليم ان الوفاء كرم الصدق ولاعلم جا اولينه . و لايدر من على تفرقه خیری نداده و نه از كيف العرج ولقد اصيحنا في زمان لانخفاكر الدانمر کیسار نسبهم هیچوقت میدهای که کلاغ رانده و ماندهای از جرگه خویش که این انسان را برای این می آفرینی که جنایت گذشتگان و نه از مردم حاضرو اله الجهل فيه إلى حسن الحملة ، ولهم : قاتلهماله ا لديرى الحول نیروهایی بودند که هر باستضعاف گلیان خلال سهم عمده کاران کتمان کرو جنایت پوش جواند در وصف فامین تیز آینده ، تفرق وتشت منها خير کند – بیاد می آوردند وهاید از اینکه حدس خود را با گذشت القلب وجه الحيلة و دونه مالي من امراله ونهيه فيلمها رای مین نظر در ایماند و میامدینی که دارا بودند استفعال سیاسی ـ فکری – اقتصادي، وقال انه سمبول مقاومت و ایکار بودند و پرواز کوه آشیانی که جز غربلند حالیتهای برهکوه و هزاران هزار سال بازهم تایید شده بیدیدند، تعدلخوشحال نمی تواند باشد همیشه منها هر بع المره عليها و ينتهز فرصتها من الجريمة له في الدين – در شناسافین عوامل اصلی این جریان بود . و یکی از عوامل این لم الملالة عليه 1) فاجعه دردناک روحانیون وایت بهرژیم حاکم بودند و قول امام زمانش صمیمیت های ژرف و غرورهای آهنین و سیانهای رهاور است و همیشه بود دشمنان بودند، املانها که اندکی دلشان برسیم روزی انسانها میسوخت وفاداری با صداقت توام است ومن هین سری را نگهدارندهار اخوند درباری و وعاء السلاطين ) که در بعد تطعيف فکری و وهم چون طرفان ، لانه نداشته بادسخن بدهد ا ومن مگر و پوسیدگی و دربدری وسرگردانی این «میفوضين قارت است و همیشه باعث استفاده اران نمیدانم ، کسیکه بداند سرلوتش (آخرت) جهت به مکر استعمار به تلاش در راه منافع سلطه گران حاکم اول میبودندو یکی ارسمین اور ممبرش نیستم که در سفره رنگین تامیلیان زمان» و «مطربين دون زمینه را می بیند و صدای ضد انقلابیون است ، کسانی که تره) تحویل نمی گردد ، ما در زمانی هستیم که مردم مگر و فرینی دلیل درچنین رابطهای می کوشید ، آنان را از اعتبار کستان جنایت همیشه وجنایت ازمتر آنانرا به همدستی نشسته ام چکمه پوهان و ندارمندان ارتش سرخ و غرض انها را مسلمان هستند روی اختلافات تیره را خرد و هوشیاری فساد می کنند و جاهان آنان را با است و اسلام را از استانداریهای بیجای آنان هرامان دارد – مدنیت و زرنگه می دارند ، اینان را چه می شود ا ها بعد جزئی در سلیقه و فکر نباید خیابانهای براگ وغرش آفرینی بب افکنهای نابالم بتواند چهره روشن و واقعی اسلام را از زنگارهای طاغوتی بلوید ادارا و انسان پیدان و با تدبیر راه حمله را میامند ولی چون و چون اینهای شفاف بنمایاند آن مطوررگ در قبال روشنفکران آمریکایی را بر سر مزارع و برنجزارهای ویتنام میشنیدند از هم جدا خوند، و وحدتشان امرونی خدا را مانع خود می داند اما با اینکه می تواند به میلانت ي تعد وزالوسطتی که بدون کوچکترین احساس مسئولیت درخت واقعیت وی بود درجه اول بازه اترا رها می کند و هرکس در دینش هوا و توانی شاردارت ه درآمده بودند و توجیه گر روش طاغوتیان کشته و بیعت سپس ارتقاد از مکری اندیشمان خیانت بطلق عالم ندخلقیان گفته بودند نيز دلية عليـن را غلیت می شمرد . با عشقهای بزرگ هور سستی که ایجاد جدایی وانشعاب همواره برترین سلاح در دست توته گران و دست اندرکاران استعمار بوده است مالی که اکنون سوزه این سه آیه های خداوندی تعین و حفظ اصالت وی آنگونه که وتورهای را دارد . در دلش میپروراند و در این و از دیگر سوی ، آن طور بزرگ روی نسل جدید طلاب راه پایداری و خبر ملی و فدا بقول عين القضاة شهيد ارو بازی کن که عاشقی کار تو نیست و درگیری و ناتوانی اینها را در هرگونه زمین و زانوان را حفظ کند . اما نه ….. خميده وشکمهای به پشت چسیده گرسنگان هندی و بیافرائی مطب نوم اطاعت از رهبر خامت و ولایت نجات جهش وزندگینای عزیزان اسلام ودربدری و بی سرنوشتی مردان و زنان لبنانی و سرنوشت است ، بین خود و خدا ر راستین وطوی که سنگ را بزبان می آورد و با ایماد نامتناهی هیمیان جبل عامل – خاستگاه شهیداولها و شهیدانی ها برا ها يك مرد روحانی ، پاك با استرالای امپریالیستی است و درستی تبلیلانی درشرن وارد بشدت و دانشجویان بشدت تاکید و تکیه هاست وآنان را تنها امید خود کردن همه مصلحتها و موقعیتهای وجود سخن میگوید و باناز انگشتان انگشتی ماه را در نیمه لس میکردند ، زیر لب و بادلی پر از درد می گفتند با خلوص و اخلاص است ، کار به آن دامن می زنند جداسازی درکشی بزرگ سازنده و اینان در انقلاب می داند و روشنگرفردای امیدبخش اسلام، او برای اینکه سلامتی غیر توحیدی ، آنگونه که اصول ای های بزرگی هم بود مملکت اسلامی ایران یعنی روحانيون والامان میباشد که هم اعلی این افرادی بریاری وروحانیون الله بکند همواره از این می کنند و همه میدالله صد چندان باید بدانه . میکند و از سوسمارخواران سیاروز وحقیری که جهان بینی علميا ابناه کرملین و استالین فها هم از شفاعت علی و میالکتیکی آن عاجزند جامعه برین میسازده میتواند کلاغ وانده و ماندهای را هم لال به برندهای حقیر مبدل سازد . ای که در بیکران آفتابها سیاهی بالهایش را بزداید و ومیزانتو زمین را بهمرایند و بیارایند و بمیکتائی تو گواهی کند بازمزمه نحیف خویش زوال عين رعایای فریاد های بعد وصل وقسط تو را برا سازند وهمره تمام این همه لطف حق حق حق طلبان باشد و برندهایکه خودرا بدامن تلالاهای بحال انسان ، ای خدای رحیم ای کاش این یکی را بر آنان می بخشیدی . ای خدای رحیم که فضات عظیم استوبیکران کرده ، رهبریهای او بوده که انرا به درماین نقش روحانیون اصل درمان راضا خیر اختصاصی قوم بشدت تحلیل می نمود انسان که میگفت : این روحانیون دادهاند و دراین رابطه اردک معلم شهید دکتر علی شریستی را داشتی در چند ساله اخیر که غرب دراباد معد بنوی شرق هجوم آورد توانسته است طاغوت را باهمه تا حدی که ابراهیم و موسى وعيسى ومحمد را برانسان این توطته ارتجاعی ساخته اند و با توسل بعوامل عاملی و بست یاد قرارداد استعماری را هم اساء للمودند ولی انبوه قرارداد های می فریقی وعلی را به آنان ارزانی میداری تا پاکتاب و آهن ناله براند این جریان را هرچه بیشتر گسترده کند و اکنون طرفداری ابرقدرتها ازاوبرکنار امارتهار را با استای تحصیلکردهای جدید و رایت و هیت در جهت خنثی سازی این جریان هوم بهتر است ماهیت انقلابی اثر حاله طاهم می کنیم . اواز آنرو سره داشت که در موقع سلولیت این مرد هم اکنون مثل روحانیت مبارز رجاونگی برخورد آن شهید بزرگ ترین باانرا چرا روحانیونی یافت می شوند که تهدیدی نبوده و فرد ورنــي بل ارزیانی زنه و بطعی اعمل این لایه را سران و از مردمان و کل زمانشان نمی شناسند که بتوانند با آن برخوردی شمس آل احمد با ت چند از باران ، پرمان برمان و خودم را به یکی کوچه های آخرین خیابان جمال زاده رساندم خود را مرد ماه میلیونها تومان به افراد مستحق • به مقلاب علمی و خانواده های بی سرپرست و خانواده های شهدا کمان میشود . او سخت اقیرانه می دیدم که مرگ نابهنگام از راه به سرش ، به زن برادرم و به برادر و زادگانم تسلیت بگریم ، از مل جلش امیرالموضين زندگی می کند . خلوص ، بقیه در صفحه ) يك طالبه فقیر زندگی میکند اسپرسانی اش درامان باشیم گفته ارایه تحلیل نقل وانت ساولاله نموده و مداله فرصه اجتماعی وارد خواد. در صورتیکه با اجازه اودر روحانیت در کتابی قطور قابل شوین است وبهاين الله برس نمی گنجد ولی می توان گوشهای از اندام خود را روان ساخت عوامل داخلی توطئه در پلک جان سالم اسلامی و درراست بات گیری آن دنیا بایستی این میان تلاش عوامل مغرب وتوطی هینانی که آگاهانه انگونه که دوست بدارم ضرورتها ولبازه زیادی با عنوی) جلست شده و دراین ست ناخوداگاه بهشت نعمان اسلام فراهما نمایان می شود سلولیتها واگذار شود و برترین نیاز و فردین جهالی این ان آهنی که در ریشه گیری نهضت اسلامی منافع خود را بر بادرفته شناخت اصول اسلام است در این شناسایی اردوهایه علمایی که میابند واکنون بران مسعد هرصورت بد راه این اسنه عليم عبارت از نس و سنت است استوار می باند آهانی برای شناسایی اسلامی گردند واکنون حربه همان ماممردن به اخلات درمیان ر و پیشتاز بوده و قادر بناری نهادهای ایدلواوری مانند الدار دانشگاهی و توحالیت می باشد ویران با کلیه پرطرفداری از سئولية خطير اشاعه فرش و آگاهی بین بکار می مرحوم دکتر فریهای روحانیون را فر و طرد نمایند وضمن الصحة عملدار هستند روحانیون اصل که علیه درهای اسلام اس و بی اطلاع از الله فرزد یا اخلاص، فداکاریها ، تدبیر می باشند ـ خواه در لباس سنتی و با ایران برای رسالت است خارج کردن الت به عد السلام فرصت می دهند، درصورتیکه مواقع مرحوم علم شهید درست براین اساس بود که روحانیت را این بار اماتی است از اران ایرانیان دید به آنها قالاته بتصحنه های سیاسی ـ اجتماعی بماند و می بینیم که دقیقا دراین زمینه فرتون اسلامی استاقات رياس مورادیانت دارش با روال فرصتمان فوق میاد. همون گفته قرآن درموره توبه آیه ۱۳- برا گروه برای دین باشرت تصور دارند که بالا بازگشت درمان با آن برگرد قرار داده و بااستاد بهایش بدون لبين دهند یا این کلام عقیق پیشوایانتان که علماء وارتان انبیاء چاوشی محمدن الها سعی دران دارند به این خواست ملطان را نباخته و سرش را ندیده و سیاست این مرد چیزی است که او را لایق و عالی برای کسانی بودند و اصلا نمی شناختم اما خانه پر بود از دوستان و رهبری کشور اسلامی کرده… دوستدارانش . و این ازدحام – … هر مطلبی که بنوق بنده اینان بدون در نظر گرفتن جو و شرایط خاص زمانی خود را برای و امثال بنده درست نماید . • امامان مره لا تاخیر بین هند . و امالیت کول وغرب و وابست انشان که جدای امار وحکوت کن کوشش مستمر درنه ناید آنرا بزرگ کردن و این این را به عنوان به اصل میدهیم که اگر بنا باند اسلام بعنوان جامه عمل پوشانند و جراید شیعریی نیز جولانگاه این چنین اندیشه ی کلام طلبه بویلش و ایدئولونی همراه و ما را بداند و مسعلوه گریست و های افرینی می باشد همچون آیندگان که برای بوده است که تا طرف و آن طرف تبلیغ کرین نمیدانیل در الشجر بود لا ا دانستن ، و بدینال سر و مخصوصا از بعضی از مسلمانها این قبیل چیزها دیده می شود عرق بیلی نبوده بل مکمل یکدیگر می باشند چون آسمان کویره طاغوتیان را ، بلکه های حس توجیه گرمای تایمردانه نکرده فرومایستی هرزمان اوسیداوری حرکتی است طاهری و استاد شیرینی را ازهمایر جلوه داده و ها و صاحبان هناخت عميل باتوجه به فاخته زمان ويدون الترال در حمله اندر یا رودرروی هم قرار نقد و بر تری سازنده برابر خوش آب و رگترینها و از مبادی اصلی آن نمین و تری گرند واین علمه مان اصل جات را با درگیری و برخوردهای من و بیهوده ديناميلك اجتهاد در اسلام است ، ی کردم که که خیلی ناگوار است این عادت بکشاند درصورتیکه شما تا این دو جام بزرگ طارض هم ترین زمانها و امید امید امید این زشت را ترک کندوان رهبری موضع روحانیون در جامعه واطاعت اراتا را بپذیرندو تا روحانیون در یک روند کلی از نظر ترکیب و شکل بندی قاری و حال آنچه متره و تره امیراست تبلیغات وسیعی است که ار الشار جامعه هستند که تهرا از تحولات و دگرگونیهای اجتماعی ارسيلة عامر تبلیاالي شرق وغرب وعوامل الها برعلیه روحانیت زمانی که به لمرات انقلاب برمی هنجن دیگر المشار الی تیر خواهد بود و در محیط واقعیت قتل کره است استعمارگران خارجی و عوامل مساله ریمه این راه را ادامه دهند . این طاغوت بهمان شکل دیگر شیلات ایران نیز دچار آسیبری و حامیان ، طالقین است در است در صورتی هماهه برانندی چهره انقلابی بزرگ رهبر انقلاب اسلامی ایران را خدشه دار نمایند انحطاط و شاد خواهد شد. و سقوط و الحاد عامری از آنها وساین راه از این لوطهای خیر اما ندارد . نیز در چنین جاری های قابل تمد است و درست براین میلی اصلاح و دا کوئی بات برسان روشها و وانیلی بود که این جریانی طبیعی است که ارتجوی راست و ب و عوامل جهت سایر افشار به کار گرفته می شود واین را است بدهیم که مزدور آنها سعی بر آن دارند جهان است را بدالعال کند و روحانیون باید و محد از قار حب مهدات به جان می باشند مشهور صدر قرونه ملی در راه دخالت روحانیت مبارز اله ترین نگاهها در چشمان برئالیها در امور سیاسی ایجاد کنند و راه برای مرد این بازدید و و که از طبقه حاکم و م . ما تسیم راه ماوره تمامیز بالاترینشان را در ترقیال های آنان شایسته نبوده و به برای روحانی نقایانی که اسلام در راستانه شکل گیری بن بست کشیده شود خوب درخدمت همه بودهاند گناهی ایخوملی است . چشمهای آمریکایی ها است جهت روشن این توههای فراستانه فصل گیری دام به حمله او می گفت لوطی گری ارسی – لباس روحانیت هشد انتقاد از دیدگاهی دیگر بوحانیون مغول و معهد مرطول تاریخ شدید بارها بهروسالیون مادز – که مریخی فارس رادیر مگو مشان و مردان و غیورانی چون تشیع همواره سد بزرگ راه طونیان وانه معلمین بودمان پخش شد – مجرد حجت الاسلام هاشمی رفتمالي بتعاليم ودرست کرده و اینگونه انتقادهـا جنبش کمار . اب مشروطه . است پیام من برای عموم ملت ایران لم ممال یال در چنان لرزاند قرار را دکتر شریعتی و رهبری ان تظاهرات امام خمینی غرب الدين از کف گرمان عالم برد الطلاب سیاست آرام و یکارچه ، هول انگیز ترین حوادث میلیام دکتر در آبارش گرچه گاهی از جمله – برای از روحانیون محلی که در من این بود که طيب، و عیاران تاریخ را بر چند روز بعد بارسرالیهای ریمی را درمورد روحانیت وشورای و مواره از عناصر کار استازان فکری – مارزایی افتد به علی وسیلهای در دست افراد معرض ماده مزدوران وابسته و ساکت ر وضع موجود و راضی آرخلوت انقلاب بیاراست وبلگريم حلوله ارتباطی بین این دو استراتژی فریاد باز شده که آنهمه ستایش از یکی از جذابترین و قیام خداسته ای برعلیه رفاخان لوقت جنگاوم یافت واحد در قبال انقلاب اسلامی ایران و برندارد و چه خوب استخوانی انگیزاند ترین سرود های انقلابی روحانیت واقعی و تعهد م شدن است وقیام خونین ۱۰ خرداد اعش در حالیه بارزیابی ی است این توسعه در داخل هداف فردای فرجه البات از میت در زندان طله هایی را ، بارها و بارها از دهان به در کتابهای مختلف از جمله نمودار و در بینایی آنها می برند . خت و سازنده در بازسازی ام درمانه از بیم دارای کام که مقابل عوام بودند و پس از تها جربه گراید بطور والسازی الت از النار وعامر بردارند . و هر الهای ارسمها الون بترسند . اینکه خانه هایتان را عمال رژیم جوانان مجاهد قاسطین ، ناکین ، مارقين کلیدم . و یکی نهایتا اینکه هریتی پی برهمین روشنگران صد و روحانیت ورایی و سید نوشتری، الشاکری واست بهای سارایه می باشد و شکنجه گران می داشته چـون خود را نام ببرند . دکتر از طلاب بطور افزار خیابانهاء این ملا هاد راه امام خمینی است سول و او ملی واتر نبود که با رانده انگلهای بی خاصیت و ریهای آمریکای لاتین برسند و معلاق ستایش بسیار کردهوانها جهاد اگر و مناسبتهای ساعت دیگر ن رنان گامی هموار سرداران از مردای آن را در خط واطل ه زبان عربی بیان می دانند و – الرا می گیری نموده است را برترین طبقات در جامعها رات باان درحالیت و در روش رجال برجعلی چون شهید مطهری ایدالله دانت ، کاتی که برای قابل تمرین است و این گوشی را با درتمام سفر او ارایه مالی و آیت الله سیدمند بهشتی و آنان مسی بازرگان والنون فرستمیان وابسته به امر الیت – برانند که برای دینشان از تمام لذائذ دوره می توان یافت . جوانی سرفنظر کرده و در نبول برج و روشن این روش را د ان این روی را مره مند شوید و کار جریان خط جهان گشوده و با استفاده از گان مرحوم استادشهید استاد شهید دکتر در مورده خاص تاخالص این دو جناح وتعدیران برای آمادروخت جوانی ، به من اولهال، اما اتاقهای تنگ و محدود زندگی علی فراستی عمل مبارزه دران استبداد فراهانی می توان یافت معادی با آب رسانه و بنترل و کت دامن زند ت توالله رهنگام هایسته اند استاد فروسان ه زمانی برای خود و موجودیت بود باید امید است که هوشیاری خود اسلام او فراراه مايرات P بنی هابیل » لیکن ازو یاد می کرد. العمار مان لحظه مرفی، نداشتم ر هم مهد خواهید هم شعروتر از آن بتواند نگرد خود را گروه باران مشهدی استاندار انقلابی فعلی رد. سخن از اسلام بود. دو نوع اسلام ر مسلمانی داریم . یکی اومیک کرت بیان تظاهر میکه کتابی مرامد) و خط سیر مرمید jes ه خود را ه دین رات السلام – گر مرد ، تخت د مان جلد اول لط بیان ✰✰✰ PAJ خود اراده هایی کته برای رفت و کمولون بلت خواهان بردوهی جانت را براه علق – عت را براه درمانی گرون البيشمهای امام خمینی همچون جـدش علـى فقیرانه زندگی می کند . the who js 14 هنوز سرنزده می پژمردند دکتر شریعتی شیفته شخصیت برجسته و میانه سالان مبرز امام خمینی بود و همه را به پیروی اسیر برق سراب از رهبری ایشان دعوت می کرد . 245 . دکتر می گوید پای میمیک سخت جوانه ها و در هوای دوزخی توطئه شریعت و دریا سیم تو دچار ذلت عادت بودند از استاد خیانت را به عالم و از هراس حطهی ماران يك نجف برگشته اعضا نکرده سکوت بلکه تمام استاد خیانت بوسیله امضا شده ، اما نسبت به شخصیت زیور لبها تحصیل کرده های اروپا و آمریکا اطاعت زینت گردنها بود آقای خمینی نفتها ایشان مطیع بود بلکه شیفته شخصیت برجمته در آن زمان سترون و مبرز آقای خمینی بود وتعبير در آن سترون تاریخی اوست که می گوید خروش رودخانه ای آمد دروح خدا» در کالبد از ارداد روحانیت دمیده شد تا آنها از ارتفاع عقیده را به جنبش و حرکت از ارتفاع جهاد درآورد . شکوفه های جوان و تعبیرات نظیران که مکرر در آثارش از آیت الله امـام 1345 dija cs Cog JAR پیمبرانه وصل بود به ناپیدا و سرسرای روح جوانان از ارتباط صدا پر میشد پر التهاب میشد آمادهی جواب میشد و چونکه دعوت قم آمد همه جواب شدند رود شدند روانه شدند و در مصب غيب بهم پیوستند در مصب غیب به همراهان پیوستند امام دستخط رهبری دریا را داشت دریا بود وضد ظلم بر اهنت و موجهای خروشان برآمدند و پایگاه اجانب را انگونه ای که وعدمی حق بود در خون خویش زیر و زبر کردند و آن کویر مسخ و غمزده را 61 شریعتی پلی بین روحانیت در ارتفاع عقیده در ارتفاع جهاد cheurday بدل به باغ شهادت کردند ای باغبان باغ شهادت تو پیشتاز شهیدان بودی ر جای تو خالیست جای تو در بهار رهایی جای تو در تداوم راه جای تو در قلمرو پروردن جای تو در قلمرو افشا کردن جای تو در کنار امام جای تو در همه جا خالیست ه محل پرداختن آب از رودخانه Cull of دمی با احسان اسان شریعتی را که می بینی ، انگار دکتر شریعتی است دکتر . همان نگاه آرام U Ma اموختید ۱ : از او آموختم که ارزشیا از آنانها برتر و ثابت کرنه ، پس طاهره صفارزاده اردبیهشت ۵۸ به حل ایمان آوریم و مردان را بدان بنجیم، از او آموختم که روش از نیت پر اهمیشتر است . هدف وسیله را توجیه می که ، ارو است که می مصلحتی از حقیت بیشتر مصلحت لیست پس اگر برای عليك م جنگی با للهم و پیام و ستم و اسلحه ام بدفاع از آن برخیزم. او آموختم که زیبایی و خبر را ببینم ولو در بدترین السالها فرمای ضعف را چشم پوشی بهترین آنها وخلاصه لكانم ولو از او امرختر که چگونه باید زیست، این چگونه مردن را خود خواهم | همان جوش و خروش وهمان چهره مهربان ، نشانها از پلیر دارد زاد روز • احسان • دکتر ارزو کرده بود فرزنش دلیر شود و کون این گرد دلیری است درجسم وجان. بیش از بیست بهار لیا پائیز ا ) بر او نه اما و چون این میان کره اندیشد و همانند برنایان را در می آورند. این فرزند خلف میکویادگاری است از دکتر شریعتی به او دل بسته ایم و برایش ایزرها داریم . بمالد وسایل س : چه کسانی را در یه باری شخصیت پدران وا می دانید به مهران و درمان باران دارد ؟ س ! ابا من المرو راه M www : این مسئولیتی است بس دشوار و سنگین که ضرورت از نیالت را ان نییه میکند بامیه س : چا وليها با خصوصیالی در برلان برای شما جالب بود – : خونسردی ویه ای استانی ه تسليم طلبی اش در مایل صياش در قبال باش میگر فهم ترطلهها و داشتن استراتژی ، جذب جو غالب ر حمله در مقابل حیله خابرات از سرتان دارید en olles من در جهل مل شق له الا سره به آن را بر علشان عوامم للاقدر ممن تهاست . و ه روحانت راستین با تات – منارات ۳۹۷

برگه‌ها: 1 2 3 4 5 6

حمایت شما از روزنامه‌های ایرانی ضمن دسترسی به نسخه‌ی کامل نشریات، ضامن بقا و تداوم تلاش ماست.
Become a patron at Patreon!