ص۵
کیان ویژه نامه خلاصه مینمایند و نتیجه ونهایتی بیش ازاین برای عمل انسان قائل نبوده و از آنجا ارزشی هم برای انسان اعلام نمیدارند. اما قرآن مجید بحکم آیات مکرر و متنوع کوچکترین عمل را خالی از اثر ندانسته حال و آینده انسان را محمول و مكتسبات او میداند و دنیا را سراسر صحنه نمایش یامیدان اعمال جهالتشان باعث رشد نیروهای بازدارنده ( فرحون و اشراف مهندس مهدی بازرگان با این آیه که خود امیدبخش ترین اعلام است شروع میشود ماقه ای میشناسد که بالاخره مصر و هموار شده امرماش عابد صاحبان اعمال وحسنات خواهد شد(ه) و بالاخره با قبول و تريدان نمن على الذين استضعفوا في الأرض و تجعلهم اللة صدمات و زحمات که برای همه کس و همه وقت بوده وهست خستگی را از تن آدم بیرون آورده مسیرش را معلوم میدارد حضرت عیسی رفتار و محبت و اخوتش با مظلومین و تاریخ برای افرادی از مردم احترام و ارزش قائل شده و نجعلهم الوارثين (1). است و نامشان را به بزرگی میبرد که برای خود کار نکرده محرومین روش است. خودخواه وخودپرست نبوده هدف و ایده و فضیلتی را تعقیب کرده اند که مفید برای نوع انسان و موجب افزایش مقام و پیدایش هرعت ممکن است چندین عامل موثر باشد . گردید . آیا درآن زمان بار توانایی لازم را داشت که وقوع هر اتفاقی معلول علتی میباشد و برای همه پیروان ارزشهای فردی ، سودگرایان ) وضدتکاملی ماتوجه داریم که هوای نفس اثر حتمی بر روی وجدان بتواند درست فکر کند وبهترین شیوه مبارزه را در رویارولی انسان دارد و پارهای از اوقات چنان اورا گمراه با دشمنان انسانی انتخاب کند ؟ جواب این سئوال منفی و سرانجام وعده ملاقات پروردگار را میدهد: یا ايها الانسان انك كادح الى زبك كدها فعلاتيه(٦). میسازد بین اسلام نیز که منادی و مجری مساوات و برادری و چه کلامی امید بخش تر، چه مسیری بی پایان تر وجه مقصد ارزش او شده است. این تعریف و منزلت بایی در مورد کلیه آزادی بود (و خیلی زودتر از آنکه انقلاب کبیر فرانسه شعار و مقامی والاتر از آنچه پیغمبر والا نظر ما از قول خدا (وبا نیکوکاران و اصلاح طلبان صادق و جاری است. ضمنا درجه رنگ و نژاد و جنس و مقام را با ابلاغ آیه شریفه معروف توجه به وصف قبلی خدا) به هر انسانی ابلاغ میناید آنجا که رادری را اختراع نماید) امتیازات بزرگان اهم وانان و سرداران، هنرمندان و دانشمندان، ے گانه آزادی ـ مساوات احترام و مقام هر صاحب منزلتی متناسب با قدر و قیمت کال یا ایها الناس انا خلقناكم من ذكر وانثى .. الفا : هایت خاص به بردگان و پس زدگان و فراموش شدگان اجتماع نموده خلقت العالم لاجلك و خلقتك لاجلی جهان را برای خاطر و مقصد تو آفریدم وترا برای خود و داشت و در دوران خود حضرت و خلفای راشدین و مخصوصا او اصولا علت «بودن» خود را در این خواهد بود ، زیرا بشریت هنوز درآن زمان ه برحد دنیا ومسئولیتهای خطیر انسانی خویش را را فراموش خود نرسیده بود ، پس چه میشود ) هدف آفرینش برایتست میکند و به دیوی خونخوار تبدیل میگردد . ولی چون که میروهای پیشرو بسوی خدا ، در هر مرحله از تاریخ ، غرض خداوند از خلقت انسان سرکشی وتمرد نبوده طی درگیریهائی ، بر نیروهای بازدارنده راه خدا (صلوات است ، علاوه بر الهاماتی که مستقیما به انسان میکند عن سبيل الله ) پیروز شوند و در زمین جایگزین کردند . همچنین مشیت او ایجاب میکند که بنابر احتیاج و ودرست در چنین مرحله ای از تاریخ ، موسی فرزند توده ها راهمانی بیشتر با وحی اورا هشدار دهد و آگاسازد و فرزند بشریت نابالغ ( نابالقی و نارسائی بشریت ، علمـل و نمایندگانی را از جانب خود مامور این رسالت بزرگ نابالغی تولیدی ، اقتصادی ، سیاسی ودرحمه ایجاد میباشد). هشدار نماید . بدین ترتیب است که پیامبرانی از بین این پیام آور الهی ، بمعزم پیکار، از مدین خارج میشود و بشر بر میانگیزاند انسان را به مسئولیتهای انسانی و خداوند او را برای رساندن پیام خود به بشریت لابالغ – فطری خود آشنا سازند واو را آگاهی وبینش دهند . به پیامبری برمیگزیند . ( چراکه خود تهمتهایی که پیامبران خدا به قصد خوشبختی رندیاننده و پیشرو زمان خودش است) و آنگاه مسیر حرکت مطلوب یا هدفی که تعقیب کرده و میزانی که بوسیله آن بشریت را جلو برده است میباشد. انصاف دهیم آیا سرآمد و جامع تمام کمال مطلوب ها ضرت امیر ، عالیترین و کاملترین نمونه دموکراسی را بدنیا نشان داد – و ارزشهایی که توابع مختلف بشریت بدخیال آنها رفته ومردم ملاحظه میفرمایید که پیامبران وخاتم آنها محمدمصطفی(ص) را برساند همان صفات و خواسی که انبیاء برای خدا (فعلا ۲- انسان شناسی و ارزیابی آن: ماترياليستها خدا از نیروهای و سرنوشت خود لنگان و خیزان با تحقیق و تردید، رسید می آنچه را که بشر پس از طی هزاران سال عمر درباره وجود پرستان را مسخره میکنند که پیغمبران آنها، از راه خود خدای فرضی) و جنوان هدف انسان قائل شدماند نیست ؟ آیا آن مطلوب های عالی و هدف های ارجمند که بزرگان خواهی و جهالت، به انسان لقب اشرف مخلوقات داده اند. در و دیده رسیده بودند و دیده بودند، و فوق العاده کامتر و حالیکه با این وصف چیزی جز محصول تمام مطالعات ومكتسبات نموده اند خارج از کمالات تیل است: قدرت، تاریخ تطيب بصیرت، معرفت، محبت، بقا و ابدیت، پاکی و بی نقصی انسان را خلاصه نمیکنند و حاکی از توجهنایان وقدرشناسی بالاتر و گفتماند . جوتر حد نهایی رسانده اند ! است که انبیاء نبت بقام آیا بی انصافی نیست در مسابقه بنری و نظری و عملی در عالم ارزیابی و خدمتگزاری به انسانیت آنها را مقايـه و سرمایه انسانیت داشتهاند. رآمد سایرین و شایسته تعلیم و تبعیت ندانیم ؟1 اگر حق تکریم و تجلیلی دارند برسيرة صالحان است یعنی سبحانیت، جلالت و عظمت، رحمت و فرایندگی، عدالت، ثروت و در همین زمینه ارزیابی و ارزشناسی انسان است که برکت، پرورش با ربوبیت … این کمالات و حالات همانهایی نیست که انبیاء در نات حضرت ختمی مرتبت(ص) میفرماید: لطف خدا شامل کسی باریتعالی (باری تعالای خودشان بگوئیم) سراغ و جمع کرده خالصا و شدیدا بدنبال است که قدر خود را بشناسد و آنکس که ارزش خود را نشناخت خاتم النبیین صلواتی بر روان باله حضرتش بفرستید، تباه شد (رحم الله من عرف قدره ـ هلك امرؤلم يعرف قدره) آن رفته و مردم را بسوی آن دعوت کردهاند ؟ مكتب انبیاء از نظر اداره اجتماع وتربیت شخصیت بعضی از منکرین خدا گفته اند. برخلاف آنچه تورات آیا هیچیک از روانشناسان و آدم شناسان و دانشمندان در اینجا چون عنوان و متن مطلب انسان و میگوید خدا انسان را بر شمایل و شکل خود ناخت، انسان جملهای رسانی و ارزش دهنده تر از این کلام علی (ع) درباره پیغمبران را فقط از دریچه آسان شناسی و انسان دوستی مطالعه درطول تاریخ مصوب میشدهاست بود که تصویری از خود و شمایلی از آنچه دلش میخواست انسان گفتهاند : . کردیم، ضرر ندارد مکتب آنها را نیز که از نظر فلسفی یا در سیرت فرد اکل و ابدال انسانیت ساخت و نامش را – را ما انزعم الك جرم صغير وفياكا تنطوى العالم الاكبر؟ (۲) شرعی و الهی ولی باز از نظر عملی جامعه انسانی و اثری که گذاشت. فرض کنیم چنین باشد. امر مسلم اینست که خدای – سرمایه های انسانیت و تربیت و آینده آن: ارتاحیا روی انسان مینماید بررسی نمائیم. بدون آنکه از قرار قبلی تصویری انبیاء (بقول شما) کاملترین و عالیترین نمونه مؤمنین و منکرین بحث و تعلیق و تردید زیاد درباره روایات خود که صحبت و حرکت در عالم محسوسات ومشاهدات است جامع جمیع کمالات و ارزشهایی است که انسان طالب آن ابتدای خلقت انسان که در تورات و قرآن آمده و مخصوصا خارج شویم: که قرآن زبان حال در برنامه تمام انبیاء برحق ومخصوصا باصراحت واصرار ان توده برپا کرده اند ، بیش از آنکه جنبه نظامی بخود او را مشخص مينمايد وميفرمايد : بگیرد ، جنبش • عقیدهای – سیاسی – بوده است . ه اینان تو و برادرت هارون ، بالآيات من بروید ودر عطیات نظامی انبیاء با پیروانشان نتیجه طبيعي ياداورى من سستی نکنید» (٤٢طه) ودر همینجا جهت بهشتی و عقیده ای ـ سیاسی » بوده که ایشان برای وست را کاملا مشخص مینماید و میگوید : « هردو بری رسیدن به مقصود ، برضد مخالفین توده ، یعنی فرعون بروید که بیگمان او سرکشی کرده است . وقبل از نیروهای سدکننده راه خدا بکار میبرنماند ، از اینرو حرکت ، ابزار روسیله دعوت اورا دراختیارش میگذارد ، عقایدی که آنان به بقراموخته اند حربه قاطع سرکوی دو آیه ولكان تحت نام «بینات» : 1- عا – يدبيضاء سم آنها بشمار می آمد. ومکتبی که تودهها را در ( دست نورانی ) . هیمروراندهاند بنشابه مهمترین عامل فعالیتهایشان اساف نبوت : خيطالها یعنی نیروهای عرافرین و نادانگیز بر ادیان آسمانی با درسهایی از مکتب پیامبران ، اجتماعات بشری تسلط یافته ، آدمیان را از شناسایی خدا متطمن بلدنوع جهانبینی و جامبینی است که که لازمدان شناسایی خود را گاهی از ارزشهای اساسی شالوده فکرات اسمی را برهم میزند و تغییراتی ژرف خویش است ، بازداخته واز عبودیت خدا که شرط آن آزادی درجامعه بوجود میاورد . از قیدوبند عبودیت مرقطب وقدرت دیگر است (المال الله). مانع گفته بودند ، بعبارت دیگر طبقات میگر وزورگو با توسل به حیومهای سیتکاملی وقدرت خویش ربا حیله خاص بهشت ( برانگیختگی ) انسته و انسان را بالا میبرد. ازین جهت فرقی با سایر پیشروان و ایرانی که خدا در خلق آدم میگیرند شده است. قرآن خیلی بیشتر در مکتب آخرين آنها اعتقاد به قيامت وبالاخص مالی آیند و تصور نموده عاشقانه جانب آن پرواز مریسا ميفرمايد: وانقال ربه المتكتلجد والادم فسجدو لزوم شماره است وجود رگان بشریت ندارند. در عشق بعثت يك رستاخیز اجتماعی یعنی دگرگونی عمیق و خویشان ، زمام کار وبار مردم را در دست گرفته و ارزشهای کردهاند. ولی چون اسیاء جامع تر و کاملتر وعاليترين کمالات الاابلیس (۳) تا آنجایی که خدا به آدم مطالبی را تعلیم و ارزش ها را دره و دنبال کردهاند، بنابراین باید حقا برآمد میدهد و از ملائک که میپرسد آنها عاجز از جواب میشوند بزرگان شناخته شوند و برترین احترام و عزت در مقامشان و برتری و فضیلت آدم (انسان را) بر فرشتگان و دانائی خود را نشان میدهد … تدارک قیامت و آخرت یعنی چه ۱ اعراض از دنیا و بنیادی جامعه بود طبقات ستمديده ومسروم وبه زیان طبقات انسانی آنان را در چشم خودشان شکسته ، آنها را به بندگی انتحار ا نه. پرداختی بدنیا ؟ بازهم نه. بلکه عمل صالح و خدمتی ؟ تمام «برخورداره وه عزیزان بی جهته است . خویش واجراء بدون شرط خواسته های کثیف شدانسانی نظام یافته در تکوین وموجودیت خود دائما خودشان مجبور ساخته بودند . ” در حال حرکت است ( حرکت در شکل ومحتوى ) وهرگاه رعایت شود | از طرف دیگر توده مردم ، براثر تربیت مستمر درچنین جهت نیست که مخنور حکیم و مردم شناس نکته صلح در اینجا نمیخواهم وارد توضیح و تفسیر و اثبات این علم و تعدی و خیانت بدیگران نکردن، احترام ورعايت حرکت از يك ميده حذف شود ، در حقیقت امکان بنده نظامهای ضد خیالی ( نظام قوله ) و تلین و تبلیغات ما شاعر شهیر شیراز در وصف صاحب عزیز این جشن میگوید: مطلب دویم. بفرض هم که مدعیان آنرا افسانه و وهمی بداننده حقوق سه کس و حتی حیوانات را نبودن، محبت واحسان و وحیات از پدیده گرفته میشود و بنابراین شرط تکامل وبقای گمراه کننده ، ارزههای واقعی را نشناخته ، واقعیت های كتفاليجي بجماله نمیتوانند منکر این حقیقت شوند که برهم پیغمبر، انسان دارای اتفاق، یتیم نوازی و غریب نوازی و اصلاح کار افراد رامت يك پديده • حرکت دالمی – انست وبراین مینا و بعثت » تحمیلی را پذیرفته و بدانها تن میدهند ، حق خدا را که دائمی خواهد بود . بالخصوص در سلام اسلام که نظامی همان « عبودیت انصاری ، اوست ازبین برده و اگرچه چنان مقام والایی است که خداوند تمام فرشتگان وقوى وحوامل کردن، خانه و مدرسه و بیمارستان و پاساختن، با نیات بلغ العلى بكمال جمع خصاله سلوا عليه و آله یا در دنیا هیچ حقیقت و ارزش مطلقی وجود ندارد و خلقی را در اختیار و استخدام او گذارده است و هیچکی الصالحات گذاشتن … خلاصه آباد کردن دنیای دیگران. نابراین هیچ فداکار و مخترع و متفکری را هم نباید احترام از دانشمندان و بشردوستان چنین مرتبت رفیع و سرمایه و گذاشت یا آگر حقیقت و ارزش و کمالی هست آنانکه بشررا ممکنات عظیمی را برای نوع انسان نفره نکرده پیغمبران میگویند عوض آنکه تمام هم وغم کو متوجه ات بجانب عالیترین مظاهر حق و کمال رهبری کرده اند و بیش و مصروف دنیای خودت باشد دنیای دیگران را هم آبادکن تایید مطلب و ارائه سرحد مرتبت و ارتعه توقف و سکون ، یعنی مرگ و نابودی را در قبال این من دنیای شما را آباد کنم، شما دنياي اورا، او دنیای دیگری جمله نظائر مکرر در احادیث نبوی و ائمه اطهار داشته باشد. پیامبر (نبی) در یک مکتب آسمانی کسی است که در رسول اکرم پیام پروردگار را چنین میرساند. عبدی اطلعتی توحیدی ، اجتماعی ونیز نظامی برای اندیشیدن وصل کردن احيانا بخود اوباور و ایمان داشته ، ولی حق اورا نمی شناسنده است ، انسان مجبور بدیعت همیشگی خواهد بود . چراکه همانطور که حضرت علی(ع) درمورد خوارج فرمود : اگر انسان لحظهای فکر نکند و نیاندیشد ، همانا ایسنائی و أنها حق راشناخته اند اما باطل برآن اراده کرده است. » اری در چنین دورانی است که خدای حکیم، پاکترین، خالصترین و زیدمترین انسانهای هردوره را که از همه جهت برای دریافت وحق خدا وتحمل مسئولیت تبلیغ آن از سایرین دارای رشد و نبوغ بوده اند. بیش از هر کس حق قدسی است که از حضرت رسول اکرم نقل مینمایند و گویااین و بالاخره آن دیگری دنیای مرا آباد خواهد کرد. همگی عملش پذیرا شدهاست سلام و منزلت دارند. البیاء به گدا هم میدهیم و دنیای همگی آباد میشود. در این مکتب همان است که متفکرین وصلحين اثر اکمالات باتي واستكمالات معنوى وتكامل قوای انسانیش وزحمتها وساکتریهای آن آمادگی داشته باشند، برمیگزیند ومقهور ومطيع نمودن قوای حیوانی خود ، به مرتبه ای از ( طبیعتا این نیروهای پیشروی جامعه ، خودشان براثر انسانیت برسد که دارای ملکه عصمت ودارنده ارتباط با مبداء رفتارشان برگزیده میشوند ) ومسئولیت سایت خلق در مقایسه کنیم داده میشود | ا عنایت به افراد بشر : دیدیم اساس روج دموکراسی همین عبادات و احکامی که انبیاه برای مردم آورده اند میکند. بمینیم انبیاء چه گفتند آنرا که گفتهاند و کرده اند حتى اجملك مثلى (بندا من أطاعت مرا بکن تا برا مانندخودم بشری و سیاسی میخواهند. با این تفاوت که در اینجا رقابت با آنچه بشر در سیر طبیعی و اجتماعی و علمی و سیاسی خود یا مظهر خودم نمایم)، در این دستور وعدم وصول به بینهایت و اصطكاك و تزاحم واکراه وجود دارد و راندمان عمل از هر زمینه مقام و خدمت به انسانیت طی کرده ودرك نموده و ارتقاء بصفحات الهی (و از آن جمله خلاقیت را نشاهاراده) صد درصد هم باضعاف مضاف بیشتر میشود. زیرا که هر کی هستی گردد وقهری و طبیعی است که بواسطه داشتن عصت وضع الحرافی موجود و بازگردانیدن آنان براه حق و فطرت بجای مومن و مخالفت، دیگران را در پیشرفت برنامه کومند از فراموشی و اشتباه و روآوردن به تمایلات عاش محفوظ ( راه عبودیت انحصاری خدا ) وپیاده کردن برنامه های – است وبواسطه دارا بودن ارتباط با مبداه تعالى ، آنچه الهی بر واقعیت زندگی را به آنان ندرهناختن و ارزش دادن به فرد انسانی است. انبیاء اولین آیا چیزی غیر از مراقبت و تربیت و تمرین هست ؟ مراقبت و نتیجه دوم: دنیای مردم و زندگیشان درست میشود برای تامین سعادت خلق تشریح مینماید توسط «وحی» (یعنی وسیله این برگزیدگان نام آوران حق ، عدل و کسانی بودند که حتی به پست ترین و زیر دست ترین وفراموش مسولیت و تربیت آیا از چیزی جز علاقه بشخص و وقوف بدون آنکه دنیا پرست یا خودپرست و خودخوابشوند (آن دریافت از مبداء حق که عالم به مصالح ومقايد وحكيم و انسانیت اند ، این است که لایق را از خصوصیات انسانیمان شدگان طبقات مریم عنایت و محبت کردند و برای آنها حق به قابلیت او وامید به آیندهاش انی میشود و هدف وغرض ر سمیت بزرگی که بعقیده کلیه مکاتب اخلاقی و دارای تدبیر کامل در تمام امور است ) میباشد و با زبانی یعنی انديشه ، اختياره مسئولیت، تدبیر و ابتکار و حریم قائل شدند. توجه و تکیه آنها بیشتر بهمان دسته عبادات را بطور روشن در نزديك شدن بخدا و خلاقیت نشان اجتماعی بهترین عیب و دشمن فرد و اجتماع موجب انطاط درخور هم محیط و شریعتش را تبلیغ میکند . بزرگترین عمتهای خداست آگاه سازند و مسئولیت وتعهدی محرومان و ضعیفان و غلامان که در اجتماع بيقدر و قیمت داده قبولی هرسل دینی را مشروط به قصد قربة إلى الله تشريع اضحلال است) الله ابوت : راکه لازمه شناخته همساند بود. مثلا: کرده اند و همانطور که گفتیم نتیجه و نهایت آنرا مثل خدا نتیجه سوم یا اختلاف دیگر با مکاتب بشری : اجتماع حرکت پدیدههای آفرینش پیوسته براین منوال بخواهند و بی اطلاعی و ناآگاهی آنان از وظالمان را با امیان و مردم قوم نوح به او ایراد میگرفتند کسانی متن بانستهاند. متمدن غیر دینی نیز نظام و سلام برقرار میکند و فرد بوده که در هر مرحله از تاریخ طی درگیریهایی پدیدههای گفتن پیام الهی برطرف نمایند و با تربیت ( تهیه وسائل را دور خود جمع کرده است که اراذل و عوام هستند (هم نتیجه و نهایت تکاپوها و فعالیتهای اروپاییهای انسان را تربیت و تکمیل مینماید. باوسع وتحميل قوانین و ارائلتا بادی الرای ….). عالم و عامل که واقف پرموز حیات شدهاند زندگی و فعالیت مقررات فردی و عمومی که قرن بقرن از مقررات ومحدوديت نمایند وهمانا این شیوه حرکت و جایگزینی پدیدهها ، سنت رفته را در آنان بیدار ساخته ، گنجینه عقل و بینان را در سوره قصص سرگذشت حضرت موسی و بنی اسرائیل های دائمی و گوناگون را در جمله جنگ برای زندگی()) بقیه در ماه ) الهی است ومیت خداوندگاری براین قرار گرفته است که که بست مهمان وراهزنان ین نیروهای طاغوتی ، در افت سیرین این ویژگیها به انسان است ، از ایشان صالح جانشین پدیدههای فاسد کردند و موانع راه را باز رشد ) مداوم و شیوههای سمی ، نیروی اندیشه بخواب این حرکت براین نظم باشد که طبیعی ترین و منطقی ترین نی انبوهی از خرافات وموهومات و پندارهای باطل ، که تیاددرش درایرادهای شیطانی، مدفون گفتمانیی و بهره پیامبران و از ایشان در برگزاردن وحی آسمانی پیمان گرفت، شناخت صحیح به آنها بعید و برای اینکه استدلالی درات و آناترا مسئول رسانیدن پیام الهی ساخت این به هنگامی بر حاکمیت قانونی خداوندگار جهان ارائه دهند . برد و بود که بیشتر خلق مساهده میان خود و خدا را دگرگون حاکمیت بی پایان او را برای ایشان نمودار سازند و پدیدههای کرده بودند .. طبیعی جهان را که برای اندینه خفته و روح مرده و کل ( یعنی حق خداوند را که همان حق حاکمیت مطلق حافل ، هیچگونه شگفتي وحالتی نمی آفریند و معمولی بنظر وانحصاری برزندگی انسانها است ازیاد برده و رقیبان و میرسد ، مورد تامل آنان قرار دهند تا با اندیدیدن مران شریکان را که همان قدرتهای ناسب و برهانی تاریخند . به قدرت لایزال عداوندی ی برده و در مقابل عظمت خالق بجای او پذیرفته بودند . شيطانها یعنی نیروهای فرآفرین، جهان ، هرآنچه غیر از او را نمی کرده و نابود نمایند . ت انگیز • طبقات فرمانروا وغاصب ، آناترا از شناسانی ودراین میان پیامبران بعنوان نیرویی برتر آسماند واقعی خدا بازداشته و براهی دیگر کشانیده و از ت که براساس برنامهای مدون ، اهداف خیالی خودرا باده عبودیت وفرمانبری او جدایشان ساخته بودند .) نمایند . ودر مسیر ارشادی خود به برقراری قسط ( مالت ه باچنین زمینه عالی ، خدای سیمان پیام آورایش را اقتصادی ) همت گمارند . درمیان خلق برانگیخت وميمونانش را پیامی به سوی آنان لقد ارسلنا بالبينات والرثا معهم الكتاب والميزان فرستاد ، تا انرا به ادای انجام تکالیف و تعهدی که ليقوم الناس بالقسط و… (حدید ۷۰) . به اقتضای مرفت و آفرینش ویژه خود ( برخورداری از ه همانا رسولان خودرا با بینات فرستادیم وبرایشان اندیشه و اختیار ) بردوش دارند ، رادان سازند ونعت کتاب و میزان فرستادیم تا مردم بقسط گرایند و… فراموش شده خدا را که همان گوهر انسانی و ویژگیهای ( حدید ۲۰ ) . خداباده انسانی است بیادشان آورند و بوسیله گفتن وابلاغ ” همانطور که مهره است عناصر اصلی و ابزار دموت رسالت و حجت را برآنان تمام کنند ، یعنی بهانه ناآگاهی نبوت «بینات»، «کتاب» و «میزان، است که هر کدام بنوبه ونداستن را از ایشان بگیرند و گنجینه های اندیشه و خردرا خود استوار دارند میر نوه میباشند واز طریق این که در زیر اوهام و مالب جاهلی مدفون شده بود ، برای بینات – آموزشهای لازم توسط رسول برانگیخته شده از آنان برخوراند .. بعثت در نبوت : میان مامیین داده خواهد شد .. حوالتي بعث في الأميين رسولا منهم يلوا عليهم نبوت به برانگیختگی است ، یعنی رستاخیز وانگیزهی ويزكيهم و يعليهم الكتاب والحكمه و… ( جمه ۲ ) پس از سکون وآرامش ، این رستاخیز نخست درباطن وروان که این درمها ، آموزههای اینتولوژيك وقوانين المی خود دنی» است رعداز آن در محیط پیرامونش موجود که شامل احکام فردی وعبادی ، سیاسی، اقتصادي واجتماعی می آید ، منبی» با مایههای سردار و بالاتر از عادی و آماده ( تعلیم کتاب ) ومسهلين تربيت وپاکسازی افراد انسانی تصل بار مسئولیت طلیعی است که پیش از بهشت و این مایه ها برمبنای ایدولوژی الهی (ترکیه) ولیز آموختن دانشها و بظهور نرسیده و بصورت بالقوه در هنس «لی» وجود دارد بینشهای الهی در جهت ارائه روشن بینی خاص بمانان در وميون افراد عادی وسمولی ، در مسیر طبیعی اجتماع همه جهات (تعلیم حکمت)، میانه . باتلان وفعالیت معقول است . اما وحی الهی بر او انگیزشی این گروه با این مقامات وتعليمات ، امتی خواهند وانقلابی بوجود می آورد ورستاخیزی در روان او بیا میکند. بود که نیروی محرکه هان ، فقط وفقط ایمان هرچه بیشتر و اورا میموت مینماید . پس از این انگیزش درونی و باطنی به خداست واینکه او با انهاست و می بیند و می شنود وامروزی ا ۔ قل هذه سبيلي أدعو إلى الله على بصيرة انا و من است که راه «نبی» عوض میشود و تلاش رنگ دیگری میگیرد حتی آنهارا تضمین کرده است و با این اطمینان کام اتبعی (سوره یوسف – آیه ۱۰۹) و با جد وجهادی ساوم میگردد تا در جامعه و در متن برمیدارند ، زیرا که دراوید ، یکی برخالی بودن حرکتتان زندگی انسانها ، رستاخيز وتسولی از بنیاد (انقلاب) پلید و متناسب بودن آن باجهت حرکت آفرینش و دیگری ماهیت آورد واین همان مسئولیت رسالت است . آشکار باطل است ، که به اینگونه قرآن روهنگر آن می شود : برای فهم بیشتر در این مورد ، شرح مختصری درباره ر کل جامالحل و زمن الباطل . ان الباطل كان زمرقاء علل نهضت ، شیوه حرکت و مسیر حرکت بهت حرکت ( اسراء ٨٤ ) . حضرت ایران منی از البوم الصور ان ه بكوكه حق امد وباطل نابود شد که باطل خـود مرحله از تاریخ که نهضت موسی صورت گرفت، لایق محو و نابودی ابدی است .. بشریت هنوز به بلوغ فکری خود نرسیده و به همین دلیل ، از سلسله درسهای دادر بررسی و هماهگی فعالیتهای اسلامی تراین مکاهنمها میمیره وادی عمر هار سال چو آمد ورا بهل الدر شی بار «حرا» در خونه بود که یافت چنان بزرگ رسالت ز خالق اکبر لی روانه بمکست ها شتاب کنیم میاد فاصله در راه پیرو ورهر ۱ سیده است کنون در برابر مکه بکار فتح میان بسته همان برای فتح ته هیچش سیاه و مرکب و مرد بل أيطالش ، بس سیاه ظفر خواسته با یکجهان واینت شگفت تماش سلاح و نماش حیله و نه زور و نه ر ولی پرمست زبانش کلید فتح زمان نه مکه معید تاریخ را گشاید در کسیکه هست خطایش باطرت انسان پیامش ادای روح بشر حجاز است شهربند پیام که باختر خود این پیام از خاور طور مکه بغراب است و مینداند کی که این پگاه زمانی نوآورد همبر انبیاءوهدایت بشر طنين طلين برتیش لااله الاالله نکند لرزه به اندام شهر چون شعر نگاه شهر به رفتار تازه مردی است که بوده است امین و شده است پیغمبر پیمبری که خدا را یگانه خواند و نیز بجز خدا همه ارباب زاو شد. منکر رهایی تن و جان را به دین تازه خویش بگوش مردم محروم ، گلتاش دلخواه بجان خیل متعباره هیوماش لشتر ۲ پیام آورد از جانب خدا زی خلق بگونه ایکه فرومانده در سخن گستر به ظاهر است و به ساحر به كاهن وله حکیم که این کمان دگرند و بیبر است دگر ۳ سلامی او مگر از نای مرد و زن خیزد که بازگو شود این اتمها به هر محضر یکی سخن بلیوفید و رستگار شوید ) بجز خدای احد نیست در جهان سرور • کنید بندگی او که رمز آزادیست که بندگیش رمانان کند زهر مهتر بسوی حق بگرانید تا هوید آزاد ملا گروه ستمکش و بند استیگر 4 بسوی او که عزیز و حکیم و قدوس است همان که هست مر او را همه جهان کشور ۷ نژاد و ایر لراید که بوده است و بود توان شناخت و راهر کجا بشم فکر ۸ استان سیاه و روشنگر ✰✰✰ تاره باران و گونه گونه شجر کنید باین جمله تاکه دریابید اوست در همه گیتی هزار گونه اثر الهه خود بزمین است و آسمان از اوست هرچه هست بفرمان اوست فرمانبر سجود اوست نداری که میبرد هرجاع درود اوست خروشی که میکند تیر ) به ابر گفته بارد زمین پرویالله فجر زیاد خود باربار و آرد بر ۱۰ به بهره بردن انسان در این جهان بزرگ بیافریده هزاران نعم برون ز شمر اراده کرده خدا تاکه حکم خوند مردم محروم لك بزرگ خبر ۱ ۱۱ ريم بملك واین نهضت رهانی بخش البر شدند جمنا همان کسان که ربایند گرین بیام ستعد رنجبران خون خلق در ساهر یرانوند کتران ، بهتر اسکان روبرو شدن با او سی که نشد حاصلی و شور و زیر دین امید که با وعده و غریب و نظام از این خوابگری بگذرد پیام آور M کنون بخانه بوطالب است این برخورد سزاست تا که خوی جمله چشم و گوش ایدر : «چه فته یی ست که در شهر کردمی برپا چه آتشییت که افکندسی بخشد و به تر چه گفته یی که جوانان زرمبنر هلماند چه کردمیی که ستاده پسر بروی پسر چگونه سنت اجداد را شماری ات چرا بجمله خدایان ما زنی تسخر تو خود بزرگ تباری چگونه میگولی تفاوتی نبرد بین مهتر و کهتر مهل که قوم از این گفتها خود بی بین سنت و امنیت اوفتد بخطر که جمله ترا دوستار و همخونیم مهل بما بگری چه داری براستی در سر ؟ اگر امارت این شهر و قوم میخواهی ترباش مهتر و ما نیز جمله فرمانی وگر تراست نیازی به مکنت و زر و سیم نیازهات براریم هم جواب ما و در این است ایا یا مجادله بگذار وزین هوی بکثر وگر که باز نگردی از این طریق خطا میان ما و تو همشیر میشود داور .. م . آزرم نیازهای چنان ریسمان و او اختبر نیاز زیستن و نان و آب خود جستن ۳ ظهور نور در ظلمت غیره است و به کس را از آن گزر و سفر برای آنکه تواند براه یزدان رفت باید اینیش داد و پای راهبر چگونه پای ۲ دو پای از معاش خود ستوار چگونه اینی ؟ ایمن شدن ز فارتگر ٢٤ اگر مان نباشد ورا ، ندارد دین ۲۰ که این دو لیست جدا هیچگه ز یکدیگر چو بسترنج ورا بازگیری از دست زشان آدمیش کاهی و هود مضطر ٢٦ هر آنکه بهره کشی میکند ز دیگر خلق چنان بود که بجنگ خدای بسته گیر ۲۷ زمین از آن حمایت و خلق وارث او بق خلق نشاید ستم ز هیچ نفر ۲۸ که تن برنج بعد مرد ، تا بهاماید وگر که بهره رنجش رباید استیکر نیازمند کسی اینچنین که مانده پریش خود اراده و آزادگی از او یکسر زیر وقت انسانیش خود محروم جر از بلندی پرواز مرفکی بید هرآنکه خلق چنین خواست کرد خصم خداست بهره آدم و در طینت است دیر سیر که پیش دانش و تقوی که شاهراه خداست بهیچگونه نباید نهاد سد و سیر رانکه هست مسلمان بهر بلاد یکرت اگر بچهره سیاه است یا بچشم اخضر نژاد و رفت و زبان و زمین نباشد مرز که خود تلاقی توحید و هره هست لار میار ارزش هرکی بقدر پاکی اوست مرانکه دانش و تقواش بیشتر ، چتر ۲۹ و کرکه باز نگردی از این طرق خطا میان ما و تو شملیر میشود ماور ★★★ Alle گبود پاسخ نبی – زمان یکدم ستاد و دوخت لکه لان يغير هی های زمان شد گره که لکه باید بگرند از ره خود ، یا براه گیرد . ! ه به آنکه مایه برا چان ، بود مرا تا جان به هر دو دست بهیدم اگر چه همس و قمر ۱۲۰ ز راه خویش نگریم هیچ رو هرگز . زمان براه فتاد از نخست پویاتر – به این محیط قرآن که دگر حق دارد ملاکت است سرانجام مردم کالر با کا به زمانها ، که بر بهرما مداد مکر و دیدند مالیت کیفر به این مداوم ویند: زمان ، سوگند که ادمیست باحوال خود زیان آور ۱۳ مگر به پرتو ایمان و پایداری حق ر تنگنای بجوید پسری خیر مطر ١٤ تو جالدین عالی بغاله ای آسان ۱۰ بهوش باش و بدین قدر خویشتن بنگر ز روح خویش خداوند بردمیده بتر 16 تونی ز جما مخلوق ، در جهان برتر ۱۷ ز خون بسته ترا آفرید ، ایزد باله ۱۸ ترا ارایه و دانش نهاد در جوهر ۱۹ ز بیشمار صفات خود این دو را بتر داد نز موهیت که بود هر دو بیند و به که خود به پرتو باش صواب دریایی کی اراده مراد ظفر ترا ماید بعلم و هنر ارادملی که تراست ترا رهبر تولی که خالق آزاد سرنوشت خودی ترانه سود و زیان است تها و قمر تو نیمه . بهرش باش دو شهیرند رکار خلق خدا مشکلی بلگشاید جد و جهد تخیزند جمله قرم اگر ۲۰ که آدمی نبرد بهره جز بگوشش خویش به ایده های بآدمي ترسد جز ز خویش مود و ضرر ۲۱ پیمبران همه میمون مرشار والد که کیستی و جان زندگی کی بہتر پیمبران را باید اجابت از سر صدق که روح تازه نمانند در حیات بهر ۳۳ است و تفت بندنت K *** 3 * ★★★ ۲ – محمد رسول الله والنيرسمه اشداء علی الکفار رحماه بيتهم (سوره فتح ـ آيه 6) – و ما علماء الشعر ما عينى له (سوره پسابه ٦٩) 4 – قولو الله تعلم (شمار پیامبر) ه – قل هوالله احد (سوره اخلاص). ا – ويضع فهم أسرهم والاعلان التي كانت عليهم (سوره اعراف ـ ايه ١٠٦) ۷ – الملك تنوي العزيز الحكيم (صوره جسابه۲) ه – أينما تولوافتم وجه الله (موره پاره – آیه ۱۰۲) ۹ – يسبح الرعد بحمده (سوره رعد – آیه ۱۳) ۱۰ – والرياح لواقح (سوره حجر آیه ۳۲) ۱۱ – و لریدان امن على الذين استضعفوا الى الارض و لجعلهم الله و تجعلهم الوارثين (سوره قصض ـ ايه .) ۱۲ – ان جعلواكس في يميني والعمر في يساری ماتركت الدعوه (پيامبر) والعصر ان الانسان لفي خسر – دوره در ۳۷۷ ـ أن الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا (سوره فصلت ایه ای) سوره رعد ۱۳ ۲۱ ـ ليس لالانسان الاسنى – سورة الجم 1) ۲۲ ۔۔ یا التین اثر استجهوالله و للرسول اما معاكم لمايعيبكم . (سوره انتقال او ) ۳ – بارساله لنا الخير لون الشهرمامنا وعاملينا وما لدينا حا من حقوق الله ٢٤ – قال ابودر : اذا فعل النقر على بلد قال الله الكفر DULC ۲۰ – من الاساس له الامعادله ٢٦- اولمثل لى اللتر رجلا الله ، از علی علیه السلام ۷ – وفر واما بقي من الريوالان لم المار فانكوا بعرب ن الله ورسوله . سوره طره ۱۸۹ ۲۸ – المال من الله والشاق مال الله (صیت نوی) – ان اکرمکم الله الشكر – (مور حجرات)۱) 201 انقلاب اسلامی ۱۹۲۰۰عراق بعثت و نبوت ” تلفت فيه من روحی ، سوره حجر ۹۱ ۳ ۱- هجوم نیروی نظامی انگلیس به عراق در دوره جنگ جهانی اول سال 1914 لقد كرمنا بنی آدم سوره ابراه ۳ ازاین چهلم در بغداد و کالمین تست رای محرم آیت الله موسی خالصی بود و او حکم باجهاد و نیز پرداخت – خلق الانسان من عال . سوره علق آیه ۲ سوال برای این مردم داد. (۲) گری برای ماشین از تمن با مربی جام جهانی اول : آتلیس ها بهانه جلوگیری از ـ لا اکراه فی الدین بره ۲۰۷ نلود استان با نیروی ای عظیم خود از فعاله هم العرب با کلیه ۱۳۳ بری عادات کرد. ۱o میلادی) دراین ساز و برگه نظامی برت خود بمعال حمله کرد . در این ایام ۲۰ – ان الله لايغير واعليقوم حتى يغير ولما بانفسهم. گروه بزرگ ایتاله حاج سید صفی کاشانی و ایتال فولواله عراق جرو دو دولت عثمانی بردو دولت مکان درگران معروف بالشين الشريعة استمالی، ایتاله سینمای داماد و نهایتاله وجود داشت . او مانوه قوای کافی به راند و نميد اللينا سید سعید جوان که هنگی از مرا صید و طلای زرد عراق بودند شرکت داشتند . ایت الله سیدابراهات مکانی که دران وت نماید در عران وجود هات و انتی خیلی سریع الله العرب ازارباره تصرف گرداد و بعدا بمیره هنگام فرسین حوالی بود و ایتاله میدهد على خوانساری کادر جریان نهضت ملی ایران خارت ماند ۳ وعده زیادی دیگر از برا لوامر ٩١٤ المقال لمردند ، دوت بر اروتها وسادن است موال توسل شدند وازالها تقاضای اعلان جهاد تمرید The S 1434 پنجشنبه ۲۱ خرداد ماه ۱۳۵۸ بیست وششم رجب ۱۳۹۸ – شماره ۱۰۳۴ المال حمد بود و دولت العالمی و فرالسامر دینار طلاب و روحانیون نیز هراین گروه ارش داد. ازان واله وسه استقلال و آزادی را با سرزمین های لع للمر ران سوریه بشار الارم میدادند مرجنگ بزرگ سن ۷۰ برك دعات لان السليس منها خلال العام موازین بین المللی (۲) محله الان مربيه م بود که لاك سلام به بقیه سرزمینهای سلمان احساس عارم کلیم ماراده کنید و بار وال استور دلع بلعيد . . M. M ا این گل ها را مرتها لرالت میکردند و مردم را از خر المقال عراق بوسیله اسامی برطرمیداشتند . دراسات دولت عملی اور خطرات حمله الناس به متان مالی طرح دولت عثمانی قبل از روحانیون و علمه اعتماد میکنید . مين الاسلام در رام 1914 دراسلامول اعلان جهاد کرد(۱) بعده مبنی بر دفاع در تقابل نیروهای انگلیس ارسال داشت . علمای عراق بعدور حكم مباد آنها دردسر خود عملا در جهد های مد دست به سیم نیرو زده وبهتابه بالرومان الهی پرداختند و این خود از اصول درمان مقاومت سلطان در نبردهای و استمالی کار بر سرزمین های (۳) آیت اللي تعمدتقی خوانساری دراین نبرد دستگیره و از طرف انگلیس ها باشند تبعید گردید . امارداه العلميها در هند ار الرادوك علمانی وتیم عراق دران سردبیر مندریان عموم در این اسارت مران ۱۲ چون این اسارته مختص برای عمر کرد چهه بین الستوران در حدود نفر از ایران ایرانی که بر چه ازین علیه Lat P سران را برادری خود دارای سالمیت اسمیت ۳۱ ل ارکان کار موجة بين العالم تاليفه قصد حسین کی بالیم