نسخه آزمایشی شامل 218,992 واژه

آیندگان:ش:۳۳۷۱

ص۵

العادها… آنچه در نگاه اول ، نظر هن تازه وارد را بخود جلب می کند، بیابان یکدست بیرون شهر تهران است ، که لولههای کورمیرخانه ، ردیف به ردیف ، در آن روئیده . و با دردی که از سر هر یک بیرون می آید، آسمان بالای سررا سیاه و افق مقابل راتیره کرده است کوره های آجر پزی تهران در پنج نقطه از جنوب شهر واقع است » «محمودآباد» در ده کیلومتری جاده خراسان خراسان – خاتون آباده در بیست کیلومتری جاده قرچک در پانزده کیلومتری جاده ورامین داسمعیل آباده در شش کیلومتری جاده ساوه : ▼ شمس آباد، در دوازده کیلومت جاده ساوه > در فاصلهی نزدیک «صود آبـاد (روستایی که تقریبا در صدکورهی دوروبرخود . حل شده) شهرک نسبتا مدرن و مجهزی ساخته شده که به وسیلهی دیواری از سیم خاردار از محمود آباد جدا شده است . این شهرک نوساز که «خاور شهره نام دارد و ساکنان آن اغل کارمند و مهندس هستند با روستای مجاور خود که بیشتر ساکنان آنرا خوش نشین ها وکارگران محلی تشکیل می دهد آشکارا در تضاد است ✓ شتاب در کار ، بخاطر دستمزد بیشتر قسمت مقالبداری، اولین مرحله از کار کورهیزی است . کار قالبدار که پست تریــزو پائین ترین شغل را در کوره پزخانمدارد ،عبارت است از بریدن گل هایی که گلساز، آنها را : به محل کار کارگران در سرکوره ها رویم . جایی که مخلوطیره و گردو خاک بهم آمیخته و یک رشته جـــــــادهی خاکی و پرسنگلاخ آنرا به جاده اصلی پیوند می دهد ماشین های باری بزرگ و کوچک با انباشتهای ان خاک می روند ، و با باری از آجر بر می کار قالب کشی در کوره های آجر پزی ،بیشتر به عهدهی کودکان دوازده تا شانزده ساله است. این کار دشوار ، از رشد کافی آنها جلوگیری ی کردند . تبدیل این خاک های بی بهابه آجر های گران قیمت که اینروز ها خریداران بسیار در بازار دارد ، کار طاقت فرسایی است ک کارگران کوره پزخانه با ابتدائی ترین ابزار و وسائل کار انجام می دهند ،ودر این راه از روح و تن خود مایه می گذارند. آسمان بالای سرمان سیاه است! بسیاری از کارگران قالبدار به دلیـ ی سروکار داشتن هر روزه بااب و کل ، از بیماری های زیادی ـ بیشتر روماتیسم ـ رنج – و به علاقه به دلیل حرکت بی وقفه ای : هنگام کار به بدن خود دهند ، دچاربیماری های دیگری چون درد روده و درد معده هم می شوند . ( ( گزارش که مادر بهار و تابستان زده لیم و آنها احتکار نگاه به کارگران کوره پز و فضای غبار گرفتهی کوره های آجرپزی یادم نمی آید که عیدی گرفته باشم ، همهی قانون کرده اند) دریافت کرده باشند . من هیچوقــت های فعلی کوره پزخانه به زبان کارگران است و طوری تنظیم شده که کارفرما ها سود ببرند مثلا اگر یکروز پنج هزار خشت بزنیم ، وشبانه به دلیل ریزش باران ، همهی خشت ها خـراب بشود ، دستمزدی به ما تعلق نمی گیرد و ماباید از نو شروع به کار کنیم . یا مثلا در گذشته ، ماهها حقوق مارا به موقع پرداخت نمی کردند ، یا به شکل نامرتـب پرداخت می کردند ، ومارا وادار می کردند که برای رفع نیاز هایمان پول قرض کنیم . اگــر اعتصاب هم می کردیم ، یا دستکم حق خشـت می خواستیم ، ارباب یک طوری با پاسگاه م ساخت که با زندانی کردن دو تا از کارگران و زدن بقیه ، کارگران به سرک رکار برگردند. ما از کلهی سحر تا غروب ، خونو عرق می ریزیم چهار نفری پنج ـ شش هزار تاخشت می زنیم ، نه وقت نماز خواندن پیدامی کنیم نه وقت غذا خوردن ، ۹ سال است اینجا کار می ورئیس پاسگاه کنار آمده بودند ، در صدد به هم ساخته ، و قراردادن آن در قالب های چهـار کودکان «قالبکش» پس از چند سال کار مداوم و دشوار، در «رنج آباد» کوره ها : زدن اعتصاب بر آمدند ، و با کارگران اعتصابی به زدوخورد پرداختند ، وعده ای از کارگران نیز گوش با تهدید به سرکوره های خود بازگشتند. ” J 1 1 – در قسمت دیگر ، کارگران کورمجبر خشتهای خام رادر کوره می چینند و در جسب همیشه باید منتظر بمانیم تابهار بیاید آنها ، کارگران «کوره سوز، ذغال لازم برای سوخت کوره را جهت پختن خشت ها با دست در سوراخ مخصوص کوره می ریزند ، ، و«ذغال کش، ها ذغالها را باروغن سیاه و ذغال سنگ و خاک اره می آمیزند و سوخت کوره را آماده کوره های آجریزی تهران در پنج منطقه جنوب اطرافشان رها 1 . از رشد کافی باز می مانند و به پیری زودرس دچار میشوند «…دیو کوره ها از زمین قد کشند در روز بعد ، کارگران خشمگین اعتصابـي زنهای بسیاری در کوره پزخانه ها ،کار خشت جمع کردن را هزاران کارگر از دور دستهای خراسان و که خواستار دستمزد اضافی بودند ، به الگو آذربایجان به آنجا هجوم می آورند و برای کردن تمام خشت ها و از بین بردن ابزار و آلات به عهده دارند . فروختن نیروی بازوی خود مسابقه میگذارند؛ خشت مالی پرداختند ، و به این وسیله اعتراض و هرکس برای جا انداختن خود در کار ، بهای خود را نشان دادند . به دنبال ایــن شورش از اولش دست خالی بردم . زنند پرداختند پخته شده را از کوره در می آورند ، تاپس از کمتری می خواهد …. آنها سرگذشت غمباری ژاندارم های منطقه برای خاموش کردن ایـــن نبودم دنبال یک کار و کاسبی درست و دارند. در چهاردیواری های مرطوب و تهی گروه آتش که رفته رفته به دیگر کوره ها نیز سرایت حسابی بروم که نان حلال تویش باشد . از گروه با هم زندگی می کنند .هیچکس به آنهـا می کرد ، به کارگران حمله کردند ، وکارگران زن بچگی بابا و ننهام به من می گفتند توهیچی آجر دربیار» ها آخرین مرحله از کار خودمان بگردیم ، بدون آنکه مزایا و حقوقی به ذره ای محبت نمـی کند . کتکشان و مرد نیز با سنگ ، به پاسخگوئی این حملـه نمی شوی . راست هم می گفتند . سیسال کردن قالب های سنگین و انتقال آن به میدان کارگران مقالب کش، نیز که کارشان بغل کوره پزی را انجام می دهند . آنها خشت هـای ما تعلق بگیرد ، چون در پائیز و زمستان کار تحقیرشان می کنند . آنها را به سخن چینی وا در زنجان شاطر نانوایی بودم . آخرشهم . است ، دست کمی از قالبدار ها و کل ساز ها می خوابد . در مدت بیکاری در جای دیگری به دارند و بهم بدبینشان می سازند .و از از کار افتادن ابزار و آلات تولیدی توسط مثل روز اول ، یک وجب زمین هم ندارم ندارد ؛ زیرا حمل چندین خشت بادست که باید خنک شدن با کامیون به شهر منتقل شود ما کار نمی دهند ، چون اول ، تعهد می گیرند که اگر مردم ، تویش دفنم کنند . صمیمی شدن بازشان می دارند . از صبح زود کارگران باعث توقف تولید آجر شد ، و هر چند کارگران آجر دربیار نیز بنوبهی خود از که چهار ـ پنج سال پیششانکار کنیم ، در نتیجه در رابطه با کار قالبداری و خشت جمع کنی با تا غروب آفتاب حقا شبهای مهتابی بیشتر تا تن از کارگران به زور سرنیزهی ماموران پاسگاه سرعت انجام گیرد ، کارگر را شدیدا خسته و مرض های زیادی برخوردارند که واضح ترین ما مجبوریم منتظر بمانیم تابهار بیاید ،ودوباره آخرین توان از آنها کار وادار به رفتن به سرکار های خود شدند ،ولـى ه چرا کارت را ول کردی و آمدی گرفته میکند . کار قالب کشی بیشتر به عهدهی آن ، سردردهای پی در پی به سبب کار در کنار سرکار برویم . بزودی دستمزد کارگران از ٢٨٥ریال برای هر آتش ، آنهم در گرمای سی کودکانی دوازده تا شانزده ساله است که به رضیه احمدی اسکوئی» – هزار آجر ، به تابستان است اصطلاح سبک ترین کار هارا انجام می دهند. ۵۰ تومان رسید. اینگونه اعتصاب های پرشور که بــرای چهل درج صاحب کوره ، از آن «هفت خط هاست هزار تا آجر را که بخاطرش به ما پنجاه تومن می دهد ، در بازار به سیصد تومان ، و در بازار بچههایی که عهده دار این کار هستند پس از بدست آوردن حقوق سادهی کارگری ص ورت چندسال کار مداوم ، به علت فرسودگی زیاد تنها تفریحما ، خواب و استراحت است از رشد کافی باز می مانند و به بیماری پیری سیاه به دو برابر این قیمت می فروشد بخصوص این روزها که بازار ساختن خانه به طور قاچاق گرم است .همهی ارباب ها در کرج گرفته بود ، در روحیه دیگر کارگران کوره پز نیز زندایی خود من که سه ماهه آبستن بود، اثر گذاشت ، چنانکه کارگران کوره پز «اسمعيل هفت ماه تمام در کوره سگ جانی کرد و کار زودرس دچار میشوند . «خشت جمع کن، هـا مسئولیت جمع آوری خشت ها را از روی زمین : «علی اصغر، ، یکی از کارگران کوره پزخانه ویلا دارند و سرمایه شان از ده میلیاردهــــم بیشتر است . سندیکای ما در گذشته همیشه به که زادهی دولت آباد زاده تربت حیدریه است و بسیاری از زنها کار خشت جمع کردن را نفع ارباب بوده ، و حقوق مارادر نظر نمــ ٢٤ سال دارد ، با گله از کارفرمایش میگفت : به تنهایی انجام می دهند . و از آنجایی که هر و انتقال آن را به میدان به عهده دارند. گرفته ، و حالا هم به خاطر فشار کارگران چه برسرعت عمل خود بیفزایند ، از دستمزد مجبور شده در قیمت هر هزار خشت که ما نمی گیرد .. «سیصد فرسنگ راه از ولایتم آمده ام زنیم تجدید نظر کند ، و خشت زنی هــــــزاری محل سکونت کارگران بیشتری بهره مند می شوند ، در کار ، کوشش و اینجا برای کار . الان شش سال است که اینجا شتاب عجیبی دارند. پنجاه تومان را به هزاری هفتاد تومان برساند قالبداری میکنم . قالبدار ها از همه کمتر البته ارباب با این درخواست ما موافقت نکرده، حقوق می گیرند در حالیکه کار من از همه سخت کارگران خشت جمع کن به ازای جمع ولی اگر نخواهد حقوق مارا زیاد کند ، اعتصاب تر است ، چون همیشه دستهایم در داخل آبو کردن هر هزار خشت ، حدود ده تومان دریافت می دارند . ودر تمام روز نمی توانند بیش از های دستم باد کرده . دکترها هم می گویند کاری گوش بدهند . تعداد ما کارگران کم نیست .صد آباد» و «آبیک، قزوین نیز دست به اعتصاب زدند کرد و آخرش هم سر همین کار مرد ، چـون و دستمزد خود را افزایش دادند. خشت جمع کن بود و فشار کار باعث شد بچه در شکمش بمیرد و خودش هم تلف شود . هر سال چند نفر کارگر بخاطر این فشارها مـی آخرین اعتصاب در کوره پزخانهها میرند ، و هیچکس هم مسئولیت آن را به گردن اعتصاب چند هزار نفریکارگران۱۳کوره ، که بیشتر اهـل پزخانهی آمل و تحصن آنها در ادارهی کار و تربت حیدریه هستند ، یک ردیف اتاق های فرمانداری شهر در روز نهم اردیبهشت ماه سال سه در چهار است که به موازات کوره ها و در جاری ، از آخرین اعتصاب های کارگـران فاصلهی نزدیکی از آن قرار دارد . هر کارگر کوره پزخانه ها بود زن و فرزندش را نیز همراه خود آورده ، که آوری ؟ این اعتصاب جنبهی رفاهی داشت. کنند این اتاق ها زندگی می در . تمام کارهای کارگران ابتدا به رئیس ادارهی کار محلــى شخصی خانواده مانند آشپزی و رختشوئی مهلت دادند تا به این درخواست های اصولی می کنیم و آنها را مجبور می کنیم به حرفهایمان کند . انگشت کل است . مچ دستهایم درد می تا کوره اینجا هست که تعداد کارگرانش بـه پنج هزار خشت آوری کنند. جمع آوری خشت ها با دست صورت می و غیره ، در محوطهی محدود مقابل این اتاق گیرد . به قول کارگران صورت می ا برایت نمی توانیم بكنيم . وچارهی دردت این هشت تا ده هزار نفر می رسد .. است که این کار را کنار بگذاری . بادستکش هم نمی توانم کار کنم ، چون گلها دستکش راهم گیرد، و بسیاری از کارگران در اثر این کـار می برد و پاره می کند سنگین از پا در آمده اند . کارگران «انبار زن،، خشت های جمع آوری شده درمیدان را بنا چرخ در انبار انباشته می یک دستگاه مدرن و ماشینی باید کار مرا کنند تا «چرخ کش»ها انجام بدهد ، نه یک آدم . ما روزانه از شدت آنها را به کوره ببرند . این کارها نیز کــ کار آنقدر خسته می شویم که دیگر فرصت فکر نبود بهداشت و ایمنی روز صبح که از خواب بر می خیزند ، می بینند که لعابی از دود بر روی خودو اثاث زندگیشان نشسته است . خانه ها از برق برخوردارند ولی آب خوردن کارگران به وسیلهی تانکر در پاسخ دهد ، ولی هنگامی که باجواب بیتفاوت شدند دی روبرد به شدت اعتراض خـود افزودند. کارگران در تمام مدت اعتصاب ، گروهی را به عنوان کشیک از میان خود درمحـل نمی دهیم ، کوره پزخانه گمارده بودند که صاحب کوره ها چیز هم ندارد تا زمان روشن شدن تکلیف ، آجرها را ازمحل خارج نکند سن کارگران از ده سال تاپنجاه سال متفاوت بود ، که برخی از آنها حدود بیست سال یکی از کارگران خشتمال که به نظر آب انبار های مخصوص ریخته میشود و مورد خسته و بیمار می آمد ، از نبود بهداشت و ایمنی استفاده ی آنها قرار میگیرد آن است که کارگر ذهن و جسم خود را به سختی با زحمت و دشواری زیاد همراه است ،مستلزم کردن به چیزهای دیگر را پیدانمی کنیم . تفريحي ووضع مزاجی بد کارگران صحبت کرد : هم نداریم ، تنها تفریح ما خواب و استراحت کارگران کوره پزخانه هر کدام به صورتی قانون های فعلی به سود کارفرما است یکی دیگر از کارگران کوره پزخانه با سابقه کار در کوره را داشتند . و با این حال در خدمت کار در آورد است .. ه یک کارگر ایام کار – در کوره پز: «کار مرا بايد يك دستگاه ماشینی انجام دهد، نه یک آدم .» «کارگرانی که در حرارت زیاد . نزديك كوره کار می کنند،همیشه از بیماری رنج میبرند کنم ، از مال دنیا فقط یک تکه زمین در دهات تربت دارم که دو هزار تومان خریده ام و به سرعت بینائی خودراازدست ” درد می دهند . را .. زمینه مبارزات کارگران کوره پزخانه هادر نقطه های مختلف کشور بارها برای یکی از کارگران کنتراتی که اهل آذربایجان بود ، وضع خود را اینگونه تشریح می کرد : کارگران گل ساز که مجبورند همیشه بیل دروزی ده ـ دوازده ساعت کار می کنمو بزنند ، تندتند دچار تشنگی می شوند ، و دستهایشان هم پر از زخم و پینه است . سروکار با هزار جان کندن صد تومان می گیرم . انصاف بدهید کدام کار مثل خشت مالی و کوره پزی ما همیشه با دود است . برای همین بیشتـر کارفرمای ما آنقدر طمع دارد که بسیاری از خشت هایی را که ما آلان زنیم ، در انبار نگهداری می کند تا درزمستان ساعت کار به هشت ساعت در روز نزدیکی بیش از اندازهی این کارگران با … بود کارش نخوابد و بتواند باسودجوئی ، کار کارگران تهدید کردند که در صورت بی حرارت کوره ، عارضه های فراوانی را برای رنج و سختی دارد ؟ تازه آنهم سالی دوازده ماه کارگرها نفس تنگی دارند . حمام هم که در اختیار آجریزی خود را با آماده کردن آنها ادامه کارگران پدید می آورد که منجر به بیماری های نیست ، فقط از عید تا اول پائیز است . پنج – نداریم ، باید باهمان قیافه ی سیاه و قیری برویم توجهی مسئولان به خواستههای صنفی آنها، ،با نظر شورای سندیکای منتخب خود ، عمـلا سخت حاصل از گرما می شود شش ماه پائیز و زمستان را باید برویم برای توی رختخواب . دهد . برای همین ، استاد کارهای ما ، ده درصد از حقوق فعلی مارا می گیرند . تاهم کار را برای کار تولید و عرضهی آجر را در بازار به عهده سال آینده برای ما نگهدارند،و هم حق الزحمه خواهند گرفت . پائیز و زمستان را (پختن خشتهایی > «اهل ناکجا آباد» تبلوری از قشر واپس بهبود وضع خوددست به اعتصاب زدند اعتصاب یک هفته ای کارگران کوره پزخانهی خاتون آباده زدهی نظام بیرحم سپری شده وداغ تنگـی در تیرماه سال 56 از جمله اعتصابهای قابـل پیشانی دولتمندان برادعای آن است. مظهری توجه کارگران کوره پزخانه های ایران است از همه آنها که سالها ستم ونابرابری خاتون آباد، ، چهل کوره دارد . در آن فقرشان کشانده است. سال کارگران به ازای هر هزار خشت فقـط ۲۸۰ ریال دستمزد می گرفتند که ٢٥ ریال آن پای حرف این آوارهها،این روستائیان متعلق به استادکار ، ٢٥ ریال متعلق به خشت ورشکستهی فراری وبازماندگان سیل هـاو زلزلهها مینشینیم که سخنشان بیدار کنندهی جمع کن ، ٨٥ ریال آن متعلق به قالبدار ، ۷۰ خفتگان است. ريال متعلق به قالبکش و ٧٥ ريال متعلق به گل ساز بود – در روز نخست ، کارگران سه کوره به نام های «امین» ، «شهاب» و «اقدام» اعتصاب ی «سلطانعلی محمودی، شصت سالسن کردند و دست از کار کشیدند . خبر این اعتصاب دارد ، وزادهی زنجان است . بدنی فرتوت به گوش کارگران دیگر کوره ها نیز رسید ، وبه دارد ، و با این حال برای تهیهی خرج زودی کارگران زیادی از کوره ها به ایــــن زندگی در کنار پیاده رو ها و خیابان ها بسته های تنباکو می فروشد و از این راه اعتصاب پیوستند . در روز پنجم اعتصاب،رئیس شکم ژاندارمری منطقه وعدهای سرباز مسلح برای و بچه اش را سیر می کند . با وادار کردن کارگران به کار و بازگشتن به سـر وجودی که سالهاست در تهران خردمفروشی ، هنوز قادر به صحبت کردن به کوره ها ، به خانه هایشان ریختند ، ولی با واکنشی منفی آنها روبرو شدند . در این بیــن زبان فارسی نیست . و کماکان سئوالهای عده ای از کارگران جاه طلب که باصاحب کوره کنجکاوانه را به ترکی پاسخ می گوید . ● تحصن کارگران کوره های آجر پزی آمل در اردیبهشت ماه امسال ، از آخرین اعتصابهـا کارگران کون بزو ایندگان شهر خرداد | سال دوازدهم اهلناکجاآباد ١٣٥٨ S ) – * چند سال است که در تهرانی ؟ – دوازده سال * زنو بچههایت هم کار می کنند ؟ ـ نه ! زنم از وقتی که مریض شد ، دچار بیماری هستند . آجر دربیار ما ک در تابستان باید در حرارت زیاد کار کننـد ، همیشه از اسهال رنج می برند ، و چشمهایشان اشاره به اینکه :« خواستهی ما فقط أضاف خیلی زود بینایی خود را از دست می دهد ،چون حقوق نیست ، بلکه جلوگیری از سودجوییهای از خود نداشتند . به اقتضای شغل مجبورند به آتش کوره نگاه بی رویه کارفرما و فراهم بودن وسائل امرد: ی خواسته های کارگران ، داشتن حــق چهارتا بچه داشتم ، و مدرن کار است ، ، اینطور نی مسکن ، حق اولاد ، حق خواربار ، حق استفاده «عملی، شد ، کمترین پس انداز و کوچکترین محل سكونتـى حالا فقط روزی پنج تومن خرج تریاک او می شود . تازه اگر قناعت کند . دو تاشان در بچگی کنند دل دوتاشان ماندند بخاطر مریضی مردند از تعطیلات رسمی سالانه ـ که در گذشته از آنها بچهی بزرگم که یک دختر هجده ساله است وفت شوهرکردنش است . اما هیچکس نمی سلب شده بود ـ فراهم کردن سرویس ایاب و آیداو را بگیرد ذهاب برای رفت و برگشت کارگران و تقليــل ه چون نهجهیزیهای دارد، نه زندگیای • + پیش از این در شهر محل تولدت کردی ؟ ا * بررویهم روزانه . د – چون حقوقش کم بود ، کارش روزی شش تومن به زور می دادند. چشم چپم هم از همان موقع ها درد گرفت تاحالا که اصلا با آن چشمم نمی توانم ببینم. سخت . * این بسته های تنباکو را دانه ای چنه میخری ؟ – پنجزار | + دانهای چند می پانزده زار فروشی از شما چه پنهان آقا ، يكتومن 1 … شهرداری : – تقریبا روزی بیست سی می فروشم چقدر کرایه منزل می دهی ؟ ماهی پانزده تومن بیشتر کرایه خانه چون یک اتاق کوچک است ، A $ • – تا از اینها – نمیدانم و الله ! خدا این دولت را عمربده . اگر به من یک کار دولتی در محمد جعفری شهرداری بدهند کار و زندگی ام درست شود . * چطوری میخواهی به زندگیات سروسامان بدهی * مثلا سپوری ، باغبانی بیانی …. * چرا از جوانی نرفتی توی کار – پارتی می خواست ، من هم که یک عریبه بودم . سرو زبان حسابی نداشتم که ببرندم توی کار دولت . اگر بشود میروم قم پیش «آتاه ، بهش می گویم که به من کمک کند تابحال چرا نتهای ؟ شنیدم که همدی ندارها رفته اند پیش آتا دیگر جایی برای من باقی نمی ماند . نازه ، من کسی را ندارم که ببردم خودم راموجاه را خوب بلد نیستم ، توی … و السلام عمرم فقط یک زنجان را دیده ام و یکتهران

برگه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12

حمایت شما از روزنامه‌های ایرانی ضمن دسترسی به نسخه‌ی کامل نشریات، ضامن بقا و تداوم تلاش ماست.
Become a patron at Patreon!