نسخه آزمایشی شامل 218,992 واژه

آیندگان:ش:۳۳۷۲

ص۵

لالمزار این محله قدیمی ، شلوغ وشاد تهران ، محلهساز و رقص و آواز ، محلهی به چرک نشسته ، محله ای که هیچ شب تا کاریکاتور انقلاب در صبح خواب به چشم نداشت ، محلهای که غروب های پنجشنبه بسختی میتوانستی از هر گوشهی خیابان لاله پیادمروهایش گذرکتی ، حالا آن شور و زار،بشکلی تجلی کرده شلوغی گذشته را ندارد و از نفس افتاده است . لاله زار دیگر آن محلهی پرسروصدانیست است . که آن بچه شهرستانی موقع ورودش بـه تهران ، آرزوی دیـدنش را داشت و در نخستین مجال ، سری به آنجا میزد . لاله زار از آن چراغهای زنبوری جلوی تئاتر هـای سربازی هم رفته ام ولی هیچ جا کارگیرم نمی روحوضی ، از نمایشنامه های سیاه بازی و آید . از روی ناچاری آمدم اینجا نو ارفروشی از آن جوانکی که از پشت بلندگو بـرای یکنم ، البته این دستگاه ضبط صوت وميز دیگری است و بابت هر نواری که کنسرت های آغاسی و رقص عربی تبلیغ می کرد ، خالی شده است . غروب ، کشو مغازه و شم ، یک تومان به صاحبش حق دستگاه ها ، زودتر از پیش ، یکی بعداز دیگری پائین کشیده میشوند و هیچگونه مظهری ازمکان روزانه ۳۰ تا ٤٠ کاست میفروشم های عیش و نوش و شب زنده داریهای گذشته فعلا کفاف زندگیم را میدهد تا ببینیم بعد چه بچشم نمیخورد . هنوز بسیاری از کافـه پیش خواهد آمد.. رستوران ها سینما های لالمزار که روز اکثر خوانندگان کوچه بازار با سر ن پیش از روی کارآمدن دولت نظامی ازهاری کردن چند شعر بیسروته وبدوبیراه گفت آتش کشیده شدند دستی به سرو روی سوختهشان نکشیده اند و شاید هیچ وقتهم به شاه أشرف و بختیار ، کاست هایــی مهوع و مبتذل پر کرده اند و اسمش رانوار انقلابی گذاشته اند نکشند زیرا امکان کار به شیوه گذشته برای آنها وجود ندارد . کارگران بیکار آنهابعداز سال ها که تمامی و ققشان را در بیغوله های تاریک لاله زار گذرانده اند ، اینک نومیدانه، دل از لالمزار برنمیکنند . هرچند که میدانند کار گذشته شان ، پانخواهد گرفت با این همه ، آن دسته از سینما های سانسور در لالهزار …! تماشاخانه های لاله زار برنامه های سازو آواز و هایشان را حذف کرده اند سینماها دیگر جرات نمایش فیلمهای سکسی ایتالیائی اندارند ، درباره سرنوشت این آن شورای نظارت گذشته ، و آپاراتچی ها ـ که سینما ها خیلی هم متعصب شده اند . گیرند ! دیگر است . در لاله زار چندین تماشاخانه هست . تا پیش از انقلاب ، اکثر آنها برنامه هایشان را لالمزار که نسوخته بودنه مدتهاست فعالیتشان به آتراکسیون ، شعبدهبازی و نمایشنامههای را از سرگرفته اند ، فیلم ها ، همان بنجلهای سیامبازی اختصاص داده بودند ولی درحال قبل از انقلاب است ، همان فیلمهای کاراته ای حاضر تماشاخانه ها نیز انقلاب زده شده اند چپ و راست روی پرده می آیند و گذشته یک جا زندگی مجاهدین خلق را بروی صحنه تماشاگران مشتاق خود – طرفداران سینه چاک بروسلی – را از دست نداده اند . تئاتر ها اینبار نمایشنامه های انقلابی را جایگزین گذاشته اند و جای دیگر از فلسطین و مبارزات این ملت علیه دشمنانشان میگویند و تئاتر خوانندگان کرده اند سومی مبارزه گروههای اجتماعی زحمتکش – رقص های عربی و کنسرت های رنگارنگ کارگر و کشاورز – را نشان میدهد که با داس و چکش به جنگ با سرمایه داری رفته اند! در یکی از تئاتر های لالمزار به دیدن نمایشنامه ای رفتیم که بهمت گروهی ازبازیگران قدیمی تئاتر و سینما بروی صحنه آمدهبود نام نمایش ،مجاهد، بود . آفیش ها و پوستر هائی ازمجاهدین خلق ایران و خانواده رضائی به در و دیوارش زده بودند . اما داستان در فلسطین میگذشت و دیوانگی های یکژنرال – 9 . tabung تئاتر در لالهزار … 6 . € گزارش ( *8878 تماشاخانه های لاله زار ، دیگر از رقص در ، چهچههی « بلبل شرق » ، آواز خوانندهی نسل جوان » و نمایش « کمدی یگال انتقادی ـ اجتماعی – خانوادگی » خبری . نمایش های تماشاخانه های لالهزار ، یکسر انقلابی شده اند اما همچنان حضور « گران . ترین ماهی شمال » نیز برک کایند. . . راهها و دادن طرح ترافيك مشغول شده و مشکلات اساسی را ـ گویا فراموش کرده است . 422 تحول در ترانه های کوچه بازاری چون اینجا و اقعا میشود د زمینه تئاتر دست به انقلاب زده. بازار عکس و پوستر کساد است. پیش از انقلاب د بارم سر وعده نیومد توی چشمام غبار غم نشسته اومد ای خدا نیگه صبر توکوچه تامنو پیدامی وعدهی امشبو حاشا بازیون چرب و نرمش بخدا للمو غرق تمنا کنه ماه دوباره باز در اومد همش از عهدو وفا سخن میگه من از جورو جفای من میگه آخه کی دیده تو این دوروزمونه زن باوفا و نازنین بمونه فردای روز وعده بر می گرده به گوش من خسته چنین میخونه : به کی به کی سوگند دیشب نبودم یک کاری داشتم جانی رفته بودم.» غافل از این که سریل تجریش اونو بارقییم دیدمبودم ای خدا چکار کنم بگویه کجا فرار کنم ؟ من چه خاکی به سراین دل بیقرار کنم ؟ کارم شده این که روزا بنشینم سر راهش تا تماشای قدو قامت كل عذرا کنم & پس از انقلاب بختيار ، بختيار ، نوکر بی اختیار عاشق پوست خیار ای مردالینگ ، برو ای مایه ننگ تو با این پرروگری ، چرا از رو نمی ری توچقدر خیرمسری دربدری ، خون جیگری خیلی خری تو ردند تازه این اعضای خیلی جوان میری کاری از تو واق واق می کنی پشت تریبون چقدر دم می زنی از دین وایمون برو اینقدر نکن بدبخت جنابت تو آخر می کشی روزی خجالت نکن بردین و قرآن تو خیانت مكن بلوا و آشوب الى كثافت بختیار ، بختیار ، نوکربی اختیار ای مرد الدنگ ، بروای مایه ننگ تو با این برروگری ، چرا از رو نمیری نوکر رضاگری ، دربدری خون جیگری ، خیلی خری : برای کار به اینجا آمدم و این اواخر شبی پرسه در«لاله زار» انقلاب زده میشود به این مردم کرد . موضکردن روسا ۱۲ تا ۱۳۰ تومان درآمد داشتم . بهرحال از چند ماه پیش تابحال تمام روزهایم درهمین در وزارت فرهنگ و هنر دردی را دو انمی کند . باید برای حمایت از تئاتر رامحل های کوچه می گذرد. حالا زندگیم به سخت تازه ای اندیشید . باور کنیدمن درازای دریافت میگذرد . ماهی هزار تومان و ام بيكـاری . دستمزد بسیار کمی به لالمزار آمدم و دراین میگیرم ولی جوابگوی وضع زندگی و زن و نمایشنامه بازی کردم تابه کسانی که از پابرهنه سه فرزندم نیست . ۸ ماه است که اجاره ها حرف میزنند و فقط شعار میدهند ،دهن نداده ام . فرداست که صاحبخانه وسایلم را میریزد وسط خیابان . من دنبال کارمیگردم.. عکس ها و آفیش های فیلم ها تمامی ستارگان زن را ، چه هنگام رقص و چه هنگام آبتنی با پیراهن بلند ماکسی نشان میدهد ! اما اگر کمی بیشتر کنجکاو شوید ، ابتکار صاحب سینما را در می یابید که به سلیق خودش بایک خودکار ماژیک رنگی برای ستارگان سینما لباس بلند دوخته است ! علی رستمی که تماشاگر یکی از فیلم هابود، میگفت تمام صحنه های سکسی و رقص و آو از فیلم راقیچی کرده بودند طوریکه مجبور نمایش جلوی گلوله قرار می گرفت، فضای شدند. پیش از فیلم اصلی چندین فیلم کوتاه نمایش دهند تا دو ساعت را به صورتی سالن راگریه و سرو و صدا فرامی گرفت تئاتر باید ملی شود ! به دهنشان میآمد نثار آن ژنرالسنگ : ما با شروع ده کردیم ، و برنامه ای ه ستاره را حکایت میکرد که برای رسیدن و اقعی آماده کنیم . بهرحال همین تئاتر که تا نمایش میگذارم . به خواسته هایش ، گروه زیادی را جلوی دیروز چراغ زنبوری جلویش میگذاشتیم و بهربدبختی بود راضی اش کردیم که این کجی کرده باشم ..! گلوله قرار میداد در فاصلهی پرده های لنگ و پاچه نشان مردم میدادیم حالا بايك کار را بکند . مردم استقبال خوبی کرده اند و یداله شیراندامی بازیگر سینما که دو باره نمایش ، هر زمان که یکی از شخصیت های نمایشنامه همه را راضی کرده است .. پول زیادی هم به جیب آقا ریخته شد به تئاتر بازگشته است ، میگفت : من در متاسفانه قیمت بلیت ها فوق العاده گران است زمینه تئاتر ۱۲ سال سابقه کار دارم . آن و این بمردمی که در این منطقه به تماشای زمان که با گروه آناهیتا شروع کردم ، هدف برنامه های تئاتر می آیند یکنوع تحميل است. های بزرگی داشتم که متاسفانه سینما آنها را به هرز کشید . الان که روی سن بتاتر لالهزار ی میروم دچار احساس عجیبی میشوم . فکر و مردم می کند کارگر یکی از سیما های هرکاری که باشد میکنم ولی بیکاری از دست بردار نیست . در این ۱۰ سال فقط زندگیم را تلف کردم چو نه چیزی یاد گرفتم نه کارم. برای آینده بدردمیخورد . بهرحال من از صاحب این کاباره دلخوشی نداشتم . او ه خوانند که دو سال پیش سرقفلی اینجا را خریده بود ، باکارگر ها رفتار خوبی در یباتر ایران است . به همه ظلم می کرد . شب ها بابچه دولت برای این موع باید تازه کارها برنامه کاری این مملکت را . رانه هایی که جایی برای خواب نداشتند اجازه نمیداد در اینجا بخوابند . الان نمیدانم چه میکند .. هایی را که احتمالا ایراد دارد ، از رسند . توران مهرزاد میگفت : « بعد از اینکه برای کار خوب و دور از ابتذال به لاله زار است .. اینجا برای ما مسئله مسادی مطرح فیلم درمی آورند . عکس ها و آنیش های فیلم است روی صحنه آوردیم که ۸۰ درصدش تئاتر از رادیو باز نشسته شدم ، دوباره عشق تئاتر بکشانند ؟ این گناه بزرگی است که تماشاگران نیست . اگر نگویم شبی چقدر دستمزد را نیز تا حدامکان درست میکنند . صاحب بسرم زد دیدم لاله زار بخاطر فضای مردمی لاله زاری برای تماشای یک نمایش سیتومان گیرم ، سنگینترم . ما با این فکر آمدیم سینما بیشتر عقیده دارد که فیلم های کاراته ای خوشبختانه بر خلاف پیش بینی ، برنامه و زیبایش بهترین جا برای کار است تماشاچی لاله زار با آن سوابق ذهنی که همه پول بدهند . اگر به صاحبان این تئاتر هـا نشان دهیم چون در این فیلم ها کمتر صحنه هابا استقبال فوق العاده ای روبرو شده است. رفتم پیش صاحب این تئاتر و گفتم شما اجازه بدهند ، فردا دوباره همان برنامههای میدانند ، بطرف تئاتر بکشانیم . فکر میکنم های سکسی وجود دارد و بازیگران آن را هر چند مردم هنوز به تئاتر عادت نکرده اند اینجا را کرده اید کاباره . اجازه بدهید برای سابق را ، راه خواهند انداخت . به اعتقاد موفق ، هم شده لیم اکثرا مرد ها تشکیل میدهند . هنرپیشه های ولی هدفمان این است که زیربنای فکری مردم تئاتر بگذاریم ، راضی نمیشد . گفتم اگر من ، آوردن تئاتر و اقعی به لالمزار و اجرای امیدوارم هنرمندان تئاتر ایران بیایندو کاباره مولن روژ هم بعداز آتش سوزی ۸ماهی درصورتی حق بوسیدن همدیگر رادارند تماشاچی تئاتر های لالمزار برای پذیرش تئاتر شده کامیون اجاره میکنمو رویش برای مردم برنامه های سالم ، بزرگترین خدمتی است که تئاتر های لالمزاررا برای کاردر اختیار بگیرند میشود که بیکار شده است . میگوید به صدای خوانندگان در پشت سن ، اکو ، محمدپرستیدنی مسئول نوروصدای ممن میدادم وکاری میکردم که صدایشان تـوی ترو بهتر بگوش برسد . چون خودشان اگر نگاه به «گردی گرول» يك زاغه نشین سنندج قرار بود بدون میکروفن برنامه اجرا کنند صدایشان بیک قدمی هم نمیرسید من به نقش زن و شوهر را داشته باشند و گرنه تمام صحنه های نامزدی باید حذف شود ! درباره لالهزار و سینما های این محلـه بعداز انقلاب باترابی مدیر سینمارکس یکی از قدیمیترین سینماهای لالمزار گفتگو کردیم میگفت : «بعد از به ثمررسیدن انقلاب ، کمیته ها بما دستور دادند که تحت هیچ شرایطی اقدام به نمایش فیلم های سکسی نکنیم : باين خاطر است که پیش از نمایش فیلم، خودمان مجبوریم صحنه های خلاف عفت را از فیلم بیرون آوریم و تمام سعیمان این است که اکران سینما هایمان مطابق مقررات اسلامی باشد . بهمین خاطر اکثر عکس های سکسی را در صورتیکه نشود ، باماژیک سیاه اصلاحش کرد ، بکلی پاره میکنیم و در ویترین ازآنها ازسال های قبل ، تسلط چند خانواده زاغه و . استفاده ای نمیشود .» اشراف منش و فئودال امکان دستیابی طبقات بیغولهای حداقل پنج نفرزندگی می کنند تعداد نوار فروش ها نسبت به چند زحمتكش سنندج را در رسیدن به حقوق مسلم چون کنترل جمعیت در کار نبوده و ازسویی . خود از بین برده است. از آنجا که سیاست ماه گذشته بیش از سه برابر شده است افزونی فرزندان کمک به کار های رژیم گذشته براساس مصرفی نگهداشتن جامعه فروشندگان لباس و اجناس قاچاق ، ورق خانوادگی ، اصلی بوده که همواره مورد بازی پوستر ، کتاب ، مجلات هفتگـی بوده وحتی نیرو های مولد محلی را بویژه نظر این طبقات وروستائیان بوده است و قدیمی ، شربت و نوشیدنیهای خنک ،و و سایل در بخش کشاورزی تحلیل برد و به نابودی جالب اینکه بهمان اندازه که مواليد مو کهنه صوتی سرتاسر پیاده رو این خیابان را نشانید و چون سرمایه های عمده در دست نظر است، مرگ و میرهای زیاد، به ویژه زاغـه نشینهای سنندج ، يـه شورای شهر چشم دوخته اند در گردی کرول ، در هر اشغال کرده اند . در همان چندمتری پشت چند خانواده و سرمایه دار استثمار کننده که . بر اثر وضع نابسامان درمان بهداشت خو آنهایی که به عنوان مسئول به سندج می آمدند ، به دلیل این که وضع مردم و محله های شهرداری بیش از 40 نفر کاست میفروشند از سوی دولت نیز پشتیبانی میشد قرار مشکلی است برای زاغه نشینان این محله شهر را نمی شناخته اند ، کاری برای ویرانه نشینان آنجا نکردهاند. و چند نفر نیز با تفنگ های بادی و تخته داشت ، این سرمایه داران اکنون یـا سایر محله های عقب ماندهی شهر، تنها نشانه ، منتظر مشتری هستند . صدای بلند سرمایه های خود را به خارج از ایران و نوار ضبط صوت ها قدم به محیط سرسام در صورتی دیگر به خارج از کردستان منتقل عکس یادگاری بایاسرعرفات ! پیرمرد آنگاه به وضع خودش اشاره می کند يكنفر نوار انقلابی ، آن یکی هندی و این چنان برمنافع خونخوارانهشان اضافه شود. دیگری سخنرانی مذهبی پخش میکند . اکثر در شهر یکصد هزار نفری سنندج خودرا نسبت به زاعه هـای «گردی گرول» نشان و بادلی پر درد می گوید: سه سال است آور و گیج کنندهای بوجود آورده است کرد. و یا در بانکهای شهر اندوخته تا هم در کنار این محله، حتا اسطبلهای ارتشی هم بر تری این لباس پاره هارا به تن دارم و تا حالا کاریکاتور انقلاب در لالمزدار ، در نتوانسته ام, لباس تازهتری بخرم، در حالیکه گوشه و کنار این خیابان ، به شکلی تجلسی هستند اشخاصی در این شهر که از حاصل کرده است : ترانه های سازو ضربی انقلابی دسترنج من و امثال من هر هفته روغن بجای ترانه های کوچه بازاری عاشقانه ای که موتور ماشینشان و هر روز نوع موی سر خواننده اش ، از عشق دختر همسایه زنشان و دخترشان را عوض می کنند. منبا نالید ـ حذف فیلمهای سکسی در سینما ها شاپورخاوران یکی از نوار فروشهای شورای انتخابی شهر دوخته شده شورایی شورای شهر، به کارهایی مثل خاکبرداری چهـار این چرخ دستی در تابستان ها سبزی وخیار پشت شهرداری میگفت : جایگزین شدن نمایشهای و انقلابی، بجای که اخیرا بیشتر توجه خودرا به خاکبرداری وزن و چندبچه دارم ، از شرکتی که در آن کار میکردم چند چهار راه و یا ارائه طرح ترافیک و از نمایشهای کمدی و برنامه های آتراکسیون تماشاخانه های لالمزار – فروش پوستر این قبیل کارها معطوف کرده است. اخراجم کردند . هر روز دربدری و بیکاری. گرسنگی بچهها ، و نقنق صاحبخانه را هم های منظره و چهره های روز بجای پوستر دورنمای گردی کرول خواننده ها و هنرپیشه ها بهش اضافه کنید . تنها جایی که برایم مانده کسانی که دورو براین دکه های کوچک نوار بعد از انقلاب، امید مردم و ساکنان محلهای فروشی که تنها سقفش یک چتر پارچه ایست فقیرنشین چون کور آباد، حاجی آباد پیرمست بازار، کردی کرول و ۰۰۰۰ به میدهند . ایستاده اند ، بیکارند میفروشم و در زمستان هايا مریض هستم اگر قادر به کار باشم، بیسکویت و شیرینی در فروشم، چهارتا بچه هم دارم که مدرسه وند . زنم فرشبانی را در دهات يـاد گرفته ولی در اینجا سال قبل برای کـار مراجعه کرد اما ا جو ابش کردند. درآمدمروزی بود ، همین لالمزار بود که میآمدم و یک کردی کرول برفراز تپه شهیدان قرار تا چندی پیش ، عکس یادگاری با نوش گوشه ای می ایستادم عکس های تئاتر ها را گرفته که قسمتی از خانه ها و زاغه نشینان سرگرمی ساکنان محل ، رفتن به گورستان و مشکلات اقتصادی و بیکاری رو به فزونی، ده تومان هم نمی شود تازه بعد از گردش و آفرین و لیلا فروهر نیز در لالمزار بازارگرمی | تماشا می کردم و نوار گوش میکردم! یکروز در نزدیکی پادگان نظامی سنندج ساکن شده اند محله است و اشک ریختن مزار شهیدان به مواد مخدر روی آورده اند تا از این طریق داد کشیدن زیاد. در همسایگی ما در سه آقائی مرا صدا کرد و پرسید : بیکاری ؟گفتم و از نزدیک حتی اسطبل های ارتشی برتری داشت . برخی عکاسهای دو رمکرد که هریک روستایی تازه وارد که سال قبل به سنندج بله . او هم گفت : یک میزو سایبان و مقداری و از دست رفتگان . برای یک سطل آب باید به آرامشی کاذب دست یابند و بدبختی های خود را نسبت به زاغه ها نشان می دهد ساعتها منتظر ماند و در فصل تابستان کم خود را فراموش کنند. وجود یک الاغ آمده بودند، خانه ای را با هزار بدبختی دوربین پولارویدی برگردن دارند ، تاجندی نوار و یک ضبط صوت در اختيارت مـ مردم این محله از ابتدایی ترین نیاز های آبی و آلودگی بیش از حد محیط سببی است اسب برای خانواده کردی کرول اهمیت ساخته بودند عید امسال ، موقع زد و پیش ، پوستر های خواننده ها و هنرپیشه گذارم ، از ساعت ۸ صبح تا ۷ بعدازظهرباید اولیه و حقوق انسانی محروم هستند برای رشد و باروری عفونت ها و بیماری خورد های سنندج با شلیک خمپاره ای ، خانه بسیاری دارد زیرا وجود چنین حیوانی یک های روز را بردیوار نصب میکردند تابچههای بیانی اینجا و کاست بفروشی ، روزانه ٦٠ نوجوانان در کوچه ها پرسه میزنند و گردو های مختلف و اگیردار. و عجیب اینکه آن کمک اقتصادی بشمار می آید. برسرشان خراب شد و مردند . در مورد شهرستانی را که در کاراژ های امیرکبیر و تومان حقوق میدهم . بازی در فصل تابستان و برفروبی درفصل هایی که درصدشان نیز بسیار ناچیز است زمین میپرستم، جواب می دهد : « ما کرد برخورد بایکی از پیرمرد های محل متهم از روی ناچاری قبول کردم .الان ناصرخسرو از اتوبوس پیاده میشدند و به زمستان، تنها سرگرمی آنهاست . بیکاری صاحب یک شعله برق یا یک خط لوله آب عنوان کردن این پرسش که از شورای هستیم. کرد ایرانی . اما مثل این که در این لاله زار می آمدند، به سوی خود جلب کننـد مدتیست که کارم شده نوار فروشی . بعضی آشکار و پنهان و بویژه بیکاری فصلی رواج فصلی شده اند درآخر هرماه با صورت حساب کردستان و در این ایران زندگی نمی کنیم شهر چه انتظاری دارید ، می گوید : وقت ها تا ۵۰ کاست میفروشم ، البته سود دارد. بیشتر ساکنان این محله ، شاکر های سرسام آور ماموران روبرو می شوند. چون یک متر زمین هم به ما نمی رسد و حالا هم پوستری بردیوار نصب میکنند ، و زبانش بعهده من نیست . نقط مزدم را می راننده : ماشینشور، دستفروش ، باریر ، هرگاه آسمان ابری باشد ، نگرانی، ساکنار اما نه پوستر نوش آفرین و لیلا فروهر. حالا خانه ای هم که می سازیم، با هزار خون دل وقتی برایش وضع شورا گیرم . عصر که میشود ، او بایک ماشین رختشو و سبزی فروش – آنهم با کمترین محل را دربر می گیرد چون سقف خانه ها عکاسهای پولارویدی لاله زار، به پیروی از چیزی است؟ من شيرا می آید . بساط را با خودش میبرد و مزد درآمد هستند و هرگونه تصمیم برای نوسازی دیوار های کلی و حلبی قدرت تح هد ، پس چنین . خوردن هست و شهرداری هم همیشه جوب مفید باشد زیرا – تکفیرش برسر ماست و الله آدم خجالت مدروز ، پوستر یاسرعرفات را بردیو ارتصب شهر و شهرستان کشد اسم این لانه زنبور را خانه بگذارد ؟ کرده اند . و مسلسلی تقلبی و دستار عربی نیز گوئید، کار می با خود دارند که مشتاقان بابدست گرفتــن راستی شهرداری سراغ خانه های چندطبتهای و ایجاد امکانات رفاهی برای جنین محلـه را ندارد وخیلی زود روز بعد ، سرساعت ، من اینجا منتظر ھائی ، همواره درتضاد با افکار اشرافی – مخلدهها هم بعد از بارندگی سوت و نوار ها هستم .. و منافع حاكم برموسسات بوده است طه بوجود آمدن دریایی از آنه و باتلاق گل حمیدرضا بنائیان دیبلمه مکانیک یکی آنهایی که به سنندج بعنوان مسئول لای . بدبختانه باو د نوار فروشان مشت شهردازی آمدند، وضع مردم و محله های شهر را ساکنان این محله های میگوید : « من فيلم فنی دارم نمی شناخته اند. مسلسل و بستن دستار برسر ، ژستی انقلاب درکنار پوستر یاسرعرفات .. در مقابل دوربین کورش طاهری عکاس ، بگیرند جوانها بخاطر ناراحتی عباس یاری . . Service w TERS 22 92 er Petan cắt các công t REFFERS Gayle *** PASANG paketradicija, paika vaihty pobol BEST TO NEWS VB-TERMinor ” A PR ایندگان دوشنبه۲۱ خرداد ١٣٥٨۔ صفحه 5 شماره ۳۳۷۲ـ سال دوازدهم #pts scron A RGA WORD AA te GREUZI: NESSUALE نندگی لاله زار دگرگون شده است یکزمان کسانی که پوستر ها و عکس های | خوانندگان را میفروختند ، روزانه بیش از هزار تومان درآمیداشتند . جوانهای لاله زار، رستر های داریوش ، ، ستار ، نوش آفرین گوگوش ولیلا فروهر را روی دست می . نوش آفرین هر روز چندین هـزار مان پول میداد تا عکس های سکسی اش در لالهزار بخرند و بدست کسی نیندولی روز برمیزان آنها افزوده میشد !امروز کسی سراغی از عکس و پوستر خواننده رپیشه ها یاورزشکار ها نمیگیرد را عکس فروشی در لالمزار سخت کساد ده است . بیشترین پوستر هایی که مردم خرند . منظره و عکس هایی از انقلاب اسلامی است . جهانبخش یکی ازفروشندگان ستر میگوید : « زن و سه فرزند دارم میشود صدها پوستر را می آورمبه در و دیو ارمغازهای که صاحبش چندسال است فوت کرده ، آویزان میکنم و منتظر مشتری میمانم اما مدتیست که مردم تمایل خرید نشان نمیدهند همه اش دعا میکنم که این پوستر ها بفروش برسد تا ضرر نکنم. بعد میروم دنبال یک کار دیگر.. ● کاباره ها …کافه های سازوضربی ویرانه های کاباره مولن روژ هم که زمانی گروه کثیری از مردم خوشگـذاران تهران را بطرف خود میکشید همچنان باقیست . کارکنان این کاباره نیز هنوز در انتظار برگشتن به سرکارهایشان هستند . در یکی از قهرمخانه های کوچه ملی با دو تن از کارگران این کاباره به صحبت میشینیم نادر مهجور ،کارسون کاباره مولن روژ میگوید : « آنشب وقتی خودم را به کاباره رساندم ، دیدم کرو هی ریخته اند و باسرو صدا دارند اینجا را آتش میزنند · • . در آن لحظه من شاهد مرگ زندگیسم بودم . شاهد سوختن جانی بودم که . در آن بزرگ شده بودم.. ۱۰ سال پیش بود که من · … صورتشان نور های رنگی میدادم و سعی می کردم زیباتر به نظر بیایند . البته بعضیهاشان بخاطر این کار ، به من کمک مادی میکردند. مثلا ويكن ، عارف و فیروزه هفتهای ۲۰۰ تومان بمن حقوق میدانند . روز آتشسوزی نه تنها کاباره ، بلکه تمامی وسائل زندگی من در آتش سوخت چون شب ها در اینجا می خوابیدم . مقداری هم پول از ها پیش من بود که آن هم ازبین رفت . بعدهامجبور شدم باقرض ، تاوان پولها را بدهم . يكپيكان قسطی خریدهام و روز ها مسافرکشی میکنم. من در زمینه نوروصدا اطلاعات و تجربهی زیادی دارم . سیزده سال عمرم را پای این کار گذاشتم . ولی الان چیزی ندارم و کاری هم نیست که انجام دهم ..

برگه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12

حمایت شما از روزنامه‌های ایرانی ضمن دسترسی به نسخه‌ی کامل نشریات، ضامن بقا و تداوم تلاش ماست.
Become a patron at Patreon!