نسخه آزمایشی شامل 218,992 واژه

آیندگان:ش:۳۳۷۲

ص۶

فرهنگ برمی خیزد این موفقیت بزرگی بود. چون پس از شناخته شده صحبت می کرد. او متن گریگوری کوزینتسف را بیشتر اقتباس های پر آوازماش ، شاه لـير (۱۹۷۱) ، «هام كيشوت ، ( ١٩٥٧ ) می شناسیم کوزینتسف ساگانه و ترینوژی) بودم که از زحمتکشان و عدالت اجتماعی می ماکسیم ( و جوانی ماکسیم . ( ١٩٣٥) چگونه انقلاب هنرش را می سازد ؟ از برخورد چشمان درخشان سبز جادوگری را که فرمول های خشک مدرسه ، به جایی رسیده نمایشنامه را به ما داد و خودش آن را خواند و عقایدش را شرح داد و امکانات گوگول آفریننده بود می دیدم و . س صحنهای را تشریح کرد. حالا برای مـن شد صحبت کرد. تفنگدار ، را که با اسب های خود درجلویم در شب با بقیه از جلوی خانه هـای مشکل است که بفهمم آیا کار او راهی برای رفتند. در واقع کارم با طبیعت بیجان گذشتیم و فریاد زنان در خیابان تشویق ما بود یاتنها فريفتهی شور و شوق رنگ زده می به هیچوجه خوب نبود اما به جای آن های خالی ، شعر هایی را که تازه از ما شده بود. به هرحال ما شروع به طرح کاریکاتور میکشیدم ویا بکور هایی برای دادن برای دکور کردیم . اما پترو گراد رسیده بودند می خواندیم: همان موقع نمایش های خیالی حقایق بی ارزش کافیست ! فکر های ابلهانه را از سرتان بعضی از همکلاس هایم در استودیوی طراحی تبلیغاتی کار می خیابان ها ، قلم های نقاشی ما آنها مرا در گروه خود قبول کردند با اینکه مه شدند. استودیو های هنری و نمایشی و میدانها بوم ما مبازگشت ماکسیم» ۱ ۱۹۳۷) وساکسیم دروببرکه ( ۱۹۳۹ ) را دارد که درماه های اخیر بارهادر تهران و شهرستان – فکر دیگری ما را به خود مشغول کرده بود فکر تشکیل تئاتری از خودمان در ما متولد مسلسل تمام کوچه کمیته ها و بخش های بی شماری سرگرم رابر کرده بود بحث بر سر پروژه های عظیم نمایش های شب صدای تانک ها به گوش نمایش داده شده و چنانچه از برنامه و سکوت سیاه شب جای خود را به صدای کلاسیک دنیا، تشکیل فستیوال های محبوب برمی آید چند فیلم صامت کوزینتسف شنل مردم و تزئین میدان ها برای جشن اول ماه گلوله ، ضجه و انفجار می داد. راهزن ها (۱۹۲۷ ) : مسابل جدید» ( ۱۹۲۹) نیز با شکستن درها به خانهها حمله می کردند زودی به نمایش درخواهد آمد. بازیگرانی جو ان ۔ نظیر الکسی کابلر(۲) هیچ کاری بلد نبودم. فکر می کنم برای ازسر بدر کردن فکر های ابلهانه برای که بعد ها فیلمنامه نویس شد به ماپیوستند. مشکلی در پیدا کردن همکاران با خود تقاضای کمک های مسی تشکیل شد. همه با علاقه و شوق به هنرروی و مردم با کوبیدن قطعه چوبی روی بشقاب کوزینتسف را که به سال 1905 جوانی و شوقم بود که آنها دوستانه رفتار من اصلا مشکل نبود: هنوز حقایق کمی آوردند. و همین شوق بود که هنر را به می کردند و روشن کیفزاده شده وتحصیل کردهی نبود ازچه کسی کمک میخواستند می دانستم، حتما حقایق بی ارزش هم کم می می کردند. در همانجا بود که برای اولین بار . برو نشدیم. چون در هنر در آن زمان همگان آموخت. سخنرانی های مختلفی در ادمی هنرهای زیبای پتروگراد است در – می رسید و من دوباره با کوله پشتیم ازدیوار بارهی هنر باروک ، اوکراین ، تئاتر ژاپنی طرح نمایشی تبلیغاتی را ریختم. این طرح دانستم. همکی پرستشگر یک خدا بودیم: مایا ، باید کودک انقلاب اکتبر نامید، زیرا و پنجره های خرده شده با گلوله می کوفسکی . بعضی از دوستان خوش اقبال در واکونی با درهایی باز که صحنه را به انجام می گرفت. بعد ناگهان درهای دنیایی به رویم را در پرماجراترین شکلش کشف کردو من تنها در ورزشگاه آموزش نمیدیدم. گذشتم و در سر راهم مردانی مسلح وملبس شعر های اولیه او را در اختیار داشتند • آورد به نمایش درآمد. سربازها گشوده شد که من حتا رویای آنرا نیز نمی وجود می خدمت کوزینتسف از تجربه هایی در کت های بلندآبی رنگ را تماشا میکردم عصرها به کلاس نقاشی میرفتم. کلاسی که (تماشاگران ما) در جلوی صحنه روی زمین شعرهای جدیدش به صورت جزوه به دست ما نمایش و تئاتر شروع کرد و به سینمارسید می رسید و ما بیدرنگ آن ها را از بر می مرگ شهر را پوشانده بود. مردم از مرک از گروه کوچکی از جوانان تشکیل میشد. نشستند. با موفقیت این رشته را پی گرفت، آن هیچ احترامی صحبت می کردند : « آنها . بیش از چهار دهه: از غرابت نخستین دیدم نقاش معروفی که قراردادی با تئاتر او را به دیوار چسباندند، ، و او را ریزریز فیلمش « ماجرا های اکتبر، ( ١٩٢٤ ) کردند، یا کارش تمام است، . در فاصلهی کردیمبا صدای بلند میخواندیم وبرای یکدیگر بزرگ شهر ( تئاتر لنين فعلی) داشت و از تکرار می کردیم. این کار هر روز از صبح علاقه ام خبر دار بود مرا به عنوان دستیار انتخاب کرد. کارم اصلا پیچیده نبود : باید شب ادامه داشت. ما معانی بیشتر مصرع هارا درک نمی کردیم. اما ریتم هرخط شعر و رنگها را در ظرف های مختلف می ریختم قلم مو رادر رنگ انتخابی نقاش فرو می کردم تصاویرش قلب ما را مالا مال می کرد. لذت نفس ما را میبرید و دو رنمایی از دنیایی جدید را از خود بیخود یکرد. اکسپرسیونیسم شنل ، ( ۱۹۲۷ رمانتیسم و خون روی برفه ( ۱۹۲۷ ) ایستادند گوش می کردند و کالیبر تنگ ها واقعگرایی و زن تنها» (۱۹۲۹ ) تابرگردان گفتند مردم عادت کرده بودند که بتوانند نزدیکی از آنها توپ ها می غریدند. مردمی های درخشانش ازآثار کلاسیک ادبی . صدای اسلحه های مختلف را از همتشخی ادامه دارد از فیلم های معروف کریکوری کوزینتسف ( جزآن هایی که در بالا آمد) بدهند. در خیابان مردم، مردی را که کران توان از مردم ساده.(١٩٤٥) وبلینسکی فروشی کرده بود تماشا می کردند. سپس (١٩٥٣) نیز نام برد. او را این طرف و آنطرف می کشاندند در آنچه در زیر خواهد آمد با استفاده حالیکه اجناس فاسدی را که فروخته بود به او آویزان بود از کتابی نوشتهی کوزینتسف و دو مرد ها از میان جمعیت مصاحبه قدیمیاش فراهم آمده و قصداین راهی می جستند تا او را وحشیانه کتک دارد ده بیان کنندمی هنری جامعه ای بزنند. خون که به طور عجیبی قرمز به نظر می رسید صورت و لباس او را پوشانده از انقلاب باشد. بود و قیافه اش به هیو مانست ؛ لایی می من در کیف، به دنیا آمده و در همان من این صحنه ها را به خاطر می سپردم که ورزش روی آوردم . نوع آموزشی بعد ها درساختن ماکسیم درو ببرک، بکارم که ما در سال های نخست انقلاب داشتیم آمد. من با چشم های خود در سال ۱۹۱۹ تصوریری از فیلم «جوانی ماکسیم ساختهی کوزی رژه اولین سواره نظام ارتش سرخ رادیدم. بسیار عجیب بود. وضع کلاس ها را مداوم دیوار ها پوشیده از اعلامیه بودند :: هنگامی خانه شلیک توپها مختل می کرد و عصر کوله باری انباشته از کتاب به ه ستاره سرخ نشانهی چیست ؟ مردانی با مجموعهای از طبیعت بیجان مقابل ما قرار اصلا نمیدانستم که شهر در اشغال ستارهی سرخ به روی کلاه های پوستیشان می گرفت. چند سیب روی دستمال، ما باید چه گروهی است. در میدانی نزدیک ورزشگاه «کیف» را آزاد کردند. این مردان اشغال این اشیاء را نقاشی می کردیم اما تصویر جسد های بهم پیچیدهی مردان کلوله خورده گران و راه زنان را فراری دارند ، به کشت های دیگری ذهنم را به خود مشغول میکرد: در گوشه و کنار افتاده بود. معلم ها و کشتار پایان دادند دولت خلق، را بنیان صدای طبل ارتشی ها را می شنیدم . های مختلف دربارهی آفریقا و طرز استعمال نهادند. مردانی سرشار از انرژی میز های شخصیت های کتاب های مورد علاقه ام پیش دادند و در همان زمان صدای افعال لاتین می بخش هنری اوکراین را اشغال کـــردن شدند . مانند جرقه هایی که چشمم ظاهر درس ★★ بیکاری بدانجا میبرد آنها (١٩٦٤) .*** 5 با امپریالیسم، باچشم پوشی ازیکی دوکمبود، پذیرفتنی است و کاربرگذار کنندگانش قابل ستم،مبارزه در پی دارد تحسین . کمبود نمایشگاه را میتوان در نبودن تصویر هایی از رویداد هایی مانند مبارزه های مردم الجزایر رویزیا و آفریقای گزارشی از نمایشگاه عکس «خلق هـای جهان در جنوبی ، چین ، کوبا ، کامبوج ، لانوس خاورمیانه عربی دانست که دلیلش را شاید دردسترس نبودن منابع باشد . عکس های مبارزه با امپریالیسم » این نمایشگاه از مجله ها یا کتاب های عکس در راهروی طبقهی دوم دانشکدهیمن بابیداد صاحبان قدرت بیشترین سهم ( باچهل خارجی گرفته و چاپ شده و بازدیدکنندگان های تزئینی نمایشگاه عکسی بانام مخلق های وپنج عکس) در این مجموعه ، از آن ویتنامو می توانند تصویر های انتخابیشان را درهمان اندازهی موجود در نمایشگاه ، سفارش دهند با آمریکا است مشهور و آشنایی دیده و به قیمت ده تا پانزده تومان بخرند رئيس پليس ويتنام شلیک از فاصله ی چند سانتی باتانگی جابه جا عمران کس ها متنهایی آمده است که همان مضمون و مفهوم جهان در مبارزه با امپریالیسم، از روز شنبه مبارزهی ویتنام دوازدهم خرداد برپاشدم که برگذار کننده اش ، میانشان انجمن دانشجویان دموکرات انستیتو علوم بیمارستانیست متوجهل مكس ، مجموعهی آنـار را روی زمین پس از تصویر هایی از ویتنام نمایشگاه و خلق های جهان در مبارزه با امپریالیسم، را تشکیل میدهد که با چندعکس عکس از جامعهی آمریکا میتواند تاکید تصاویر را در خود دارد و در واقع نشان از انقلاب سال ۱۹۱۷ شوروی شروع و با باشد براین واقعیت که جامعهی سرمایه داری دهندهی گزینش صحیح اشعاربرای همخوانی آمریکا باوجود قدرت ظاهری جهانی اش از با تصاویر است . عکس ها و شعر ها عکسی از انقلاب ایران پایان می یابد . مسیری که بازدید کننده از ابتدا تا انتها طی مسی درون پوسیده است . در عکس های بعدی یاری همدیگر بازدید کننده را در مسیری یک کند دربرگیرندهی عکس هایی است : از جنگ شاهد رفتار پلیس فرانسه (درمی٦٨) هستیم دست و یک پارچه پیش میبرند و بیننده قدم جهانی دوم ، جنگ ویتنام ، جامعهی فاسد که تفاوت چندانی بارفتارپلیس آفریقای جنوبی به قدم از عکس بدعکس ، ظلم ،ستم بیدادگری امریکا انقلاب ماه ١٩٦٨ فرانسه ، فقر ندارد در مقابل اینها ضرورت مبارزه را احساس بیماری ، تبعیض و ایرلند ، ظفار ، اسپانیا و مبارزهی این مردم در افریقا ،بنگلادش جهان در مبارزه جر کے آزادی ارکان کی حزب ایران j 3 6 اینرو مسئله (قدرت) سیاست 64 نوشته ای از گریگوری کو زینتسف ، سازندهی فیا د جوانی ماکسیم » • ● نمایشگاه شکستن قلمها ، بستن دستها، هامها، توقیف روزنام چیز نداریم به دنبال بدون آزادی – ن معاویه خریدن وجدان وقلم و اندیشه، سیاه و خاموش بدو 9 صدای گریه کفتارها و روزه شغال بسته است بگوش بنیاد اسلام بر آزادیست اسلام گوید (خدایت آزاد آفرید تا آزاد نیست یکی فرشتهها را اهریمن انسان را را مورد بررسی عمین قرس برتراند و مرگ او ختم برپا دارند. قدرت سعودی کتاب آسمانی بشری قرآن فریاد بخواهد خدمتگزار نیست قرآن در بیش از استبداد می بودند به یکبار تسلیم شدند تمدن بیون آزادی یعنی سنگ کرائی، فرهن آیه از لوفای بعهد) عمل به میثاق سخن خواهند آزادی را به خاک بسپارند و برای بدون آزادی یعنی فرهنگ استعماری فرهنگ راسل فیلسوف بزرگ گفته از کسانیکه میثاق های خود را شکسته اند نبشر عبادي الذين يستمعون القول و فساد و فحشاء سوسیالیسم بدون آزادی یعنی يتبعون أحسنه نکوهش کرده است که در یکی از این آیات کاپیتالیسم دولتی آئین بدون آزادی یعنی هم مسلک متفکر ما (مهندس عایقلی بیانـی ) مرحبا به انسان هایی که به افراد بشر آنان که به صد زبان سخن گفتند اینک درباره کسانیکه به عهد خویش پیمان شکن حکومت خفقان آور و ضد انسانی ( آب آنرا با عنوان (رام کردن قدرت) در سی سال آزادی نیستند به نیکی یاد کرده است ( الذيـن دهند تا حقایق بازگو شوند و مردم رسیده است که خاموش شدند. کلیسا) اسلام بدون آزادی یعنی اسـلام پیش ترجمه دردسترس نسل برگزیده و فرزانه در سایه آزادی راههای حق و باطل را ازهم يومون بعهد الله و لا ينغضون الميثاق ) . هرچیز بدون آزادی یعنی هیچ جامعه ما قرار داده است. باز شناسند بهترین عقیده ها و ایدئولوژیها ولی نمی دانم چه شد آنهائیکه ریششان دمکراسی بدون آزادی یعنی یک نظام ششماه پیش که همه مادر برابر نیروی را برگزینند. در راه مبارزه برای آزادی سفید شده پدید پرک و پوچ هیچ ، استقلال بدون آزادی قهار اهریمنی امپریالیسم و منارشیسم قرار عظمت این گفتار از اینجا به خوبی آورندگان نهضت آزادی ، پیشگامان حریت ، یعنی جامعه بدون آزادی یعنی خیل بردگان باشیم آیا بهتر و افتخار آمیزتر نخواهد بود داشتیم میتاریسم ها دستگاه پهلوی مثـل وای باران ضامن سعادتات ایران است آشکار است که مقام کبریانی برای بشریت امان زورگوئی و خودکامگی و دشمنان بی سکان درنده ما را می درید و باره می کرد این اندازه ارزش و شخصیت قائل است که همه در صفوف فشرده درکنار هم همه چون به او آزادی می دهد در برابر فراترین گفتار یک روان در چند کالبد باکمال اعتقاد و ایمان آزادی بیان و قلم داشته باشد. مرحبا به این آزادی اگر قرار است ما شاهد مرگ آزادی و اسیران ، دانش بدون آزادی یعنی بیهودگی پیش از مرگ آزادی مرگ خودرا به بینیم. اندوم فریاد می زدیم (استقلال ، آزادی، جمهو استقلال، آزادی ، جمهوری اسلامی همه بیائید این میثاق براستی با این شعار ( استقلال، آزادی اسلامی) این شعار ملاط چسبنده ای بود همه اقشار ملت را بهم آمیخته و محکم کرده جمهوری اسلامی) میتوان جامعه ای کامل و مترقی ایدال ساخت که در عین محکومیت مسلمان قشری ، سطحی و ساده استبداد ، استعمار و ارتجاع میتوان قدم (جمهوری اسلامی) مدینه فاضله علوم دیرین شعار روزهای انقلاب برای خود مجسم می کرد جهت نیل به این های استوار و محکم برای (ناکجا آباددلبخواه) رداشت. پایگاه برتر انسانیت) جان شیرین را گرفته رایگان در راه آرمان مقدس را از یاد نبریم علی کویی داد ناسیونالیست ها وطنخواهان کشور ما اهریمن بذر (کرکاس) بذر نفاق کریه قدرت برسی مست نگردی مردی نتایج حرکت ها و تشنجات اجتماعی شقاق افشانده است هنوز بذر یکانکی خود را راضی همبستگی ما از زمین سربر نیاورده میبوسد دست لم دست الحذر از قدرت ، از این شراب کهنه بودند، از واژه(استقلال) گیرا ، از این توسن سرکش ، چه آدمیان و بجای آن بذر جدائی ( به اردوی گسترده حق طلبان پیوسته بودن کارزار هوس و آرزو به انتهای دور را در اما آنانکه شیفته آزادی و دموکراسی به صحراهای بی نام و نشان برده از اعتقاد داشتند که یک جامعه آزاد هرگزآلود رزمندگان و یاران دور کرده است و منحرف نمی شود با گامهای استوار ودل ( استقلال و آزادی ، جمهوری اسلامی) سرانجام چنان مرکوب مغرور و خود خواه های گرم هرگلوله دشمن را بجان می خریدند راه سازندگی جامعه ما در راه بارورشدن توفان خود را برزمین کوبیده است (که نه از تاک انقلاب گام برمیداشتیم همه دست بدست فریاد می زدند (استقلال ، آزادی ، جمع نشان مانده نه از تاکنشان) اسلامی). همه درکنار هم برای نابودی کامل استعمار و آری وقتی آزادی بود کمتر سیاستمداری فرزانه و دوراندیشی ارتجاع و استعمار پیش میرت آزادی بما بين . را میتوان یافت که در حال پیاده و سوار کسانیکه بد را پسندیده اند اسلام می دهد یک گونه) اندیشیده و یکسان عمل عدالت و مساوات ، تقوی و فضیلت ،آرامش ندانم زخوی دیده اند آنطرف میز، این طرف زمین و آسایش ، ترقی و تعدز ناسیونالیس وسیالیسم و همه چیزهای خوب به ما نراز زین زیاد فرق نکند تا پیاده بوده دم حق و آزادی برادر و برابری ، انسانیت اسلامیت زده ولی همی رل قدرت ماشیر راه خود را باز و هموار لات او را بهمزین اجتماعات – L همه در بارهی و آن را روی زمین بخش می کردم. روزی پس از تمرین طرح هایم را به «شعر صنعتی»بحث کارگردان دادم. او خیلی دقیق به طرح ها نگاه کرد و گفت که مرا به همکاری نـقاش می کردنددرحالی جوانی خواهد گمارد تا دکور های کار از میان مطبوعات – 6 T که هیزم میشکستند جدیدش را بسازیم. بلافاصله پسر جوانـی ۱- یوتکوویچ کارگردان هم دوره ( حدودا همسن خودم) آنجا حاضر شد . کوزینتسف ، که نخست در گروه د کوزینتسف ، کار می کرد. مستقلا با دماغی عقابی ، چشم هایی زنده ، ملبس به پیراهن تازه اطو کشیده وشلواری سبز کارگردانی پرداخت . از فیلم های معروف تا بخـاری هـا را نامش سرگئی و نام خانوادگیش بو تمکو وید(۱) يوته کوویچ میتوان از : « اتللو ، (۱۹۰۳) برد. و لنین در لهستان (١٩٦٦) نام برد. روشن کنند . ۲۰۰ـ الکسی کابلر پس از جدایی ازگروه اما کارگردان سرانجام از ما خواست که دکور هایی برای یک ایرت بساز موضوع کو زینتسف و کار به عنوان دستیار در فیلم شگفت انگیز این بود که او طوری صحبت آرسنال ( ۱۹۲۹) ساختهی و داوژنکو ، به می کرد مثل اینکه جو انی ما را فراموش کرده فیلمنامه نویسی روی آورد. و فیلمنامه لنین استادی مشهور که بابزرگترین نقاشان کار اکتبر ( ۱۹۳۷) ساختهی و میخائیل رم کرده بود با دو جوان درست مثل طراحـان را الکسی کابلر نوشته است. است که خواس اب کارگران توصیه کرده و آنرا تصوید این کتاب ا: چگونگی انقلاب کارگری دانسته است. د اصلاحات ارضی اجتماع … ترجمهی خلق مسلمان تک شماره ۱۰ ریال – Malu J کشورمان نوکرا شرق و غرب ایندگان دوشنبه۲۱ خرداد ١٣٥٨- صفحه 6 شماره ۳۳۷۲- سال: وازدهم و شروع به رشد کرد. جھا هوشیار باشیم توفان انقلاب با آن صدای شکننده که ستیزگی سبز می قامت استبدادی شاهنشاهی را در هم شکست. نماید که با بادگیر های بسیاری که عیب داشت همه ما با اعتقادراستین چنین می ندوین و تهیه قانون اساسی که شناسنامه هویت انقلاب ماست و میتواند ستایش و فاشیسم بر سر راهش فرا داشته توان از نفرین نسل های بعدی را بدنبال داشته باشد. دهد و دورنیست که صدی دیگر افتاده ایم و بهترین فرصت را به آنها که شکوه را بدل به خاطره ای دور خواهند اصول مستیبخش انقلاب وهویت ما را مثل یک جعبه جادو (بدون آنکه ونش آگاه شویم) به ما غالب کنند عنوان کنند چون شرایط مملکت برای چه برما رفته است که چنین درنخ منزل بد مستی آغاز کرده ایم و به جای آنکه نه آقایان اسلام با این . و کلای آزاد و مبارز آن گربند قانون اساسی باید و مقتدر، دام بر سر راه دشمن انتخاب نمایندگان مجلس موسسان مناسب ندارد اسلام دین آزادگان است اگر بایدقانو بیائید مثل روز های نخست انقلاب که پریالیسم و صهیونیسم و نوگران خانگیشان نیست بهترست بارفراندوم کار قانون اساسی اساسی جدیدی رضع شود باید تسلیم یک شعار کامل و مترقی بگستریم شمشیر آخته کشیده ایم و کردن را پایان دهیم قانون اساسی مه اصولی کاردان منیر (استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی شدیم یکدیگر را نشانه رفته ایم. های کودتایی جهان راه تحقق این سه اصل باهم میثاق بستیم آری چه برما است. درگوشه ای از ظاهر تدوینش به مجلس حداقل برای کشورمان ایران عزیزمان که با تمام تلاش موسسان واگذار میشود. به میناق خود وفادار وپای بند باشیم دیرین را نشکنیم.. دشمنان و منافقان همچنان ایران باقی همین دیروز بود : خلیج فارسش با آذربایج برابر خوزستانش و مردان آزاده و اندیشمندش با شریعتمداری شهای متصاری انقلابی که شرق غرب از شده اند. ناگهان اعلام SER طرح از کاسیز مرم . خارج نند : اعلام درامه های حاصله تعیین میزان : هانه ازیگر خوا نفاق بین شیعه و سنی، در گوشه ای کتابفروشی عامل اجرایش بود، بیسوادند . می خواهید ها را آتش می زنند و در نقطهای روزنامه ها مهمترین اصول زندگی امروزی های آیندگان کشند. مبارزترین روشنفکران را بایک (آری) کوچک تصویب کنید. مگردر . را به آتش .اهل قلم را تهدید به مرگ میکنند انقلاب مشروطیت آنهم در زمانی که یک جانی رسیده که در فرهنگ هزارم امروز متفکر، حقوقدان و تازگیها کار آنان مردی مبارز چون دکتر مصدق که قانون نداشتیم پابرهنهها قانون اساس شمشیر بریتانیای کبیر را شکست طاغوت تصویب کردند. مگر قانون اساسی کنار تصاویر است یا لباس ملی است که هرکس بر خودش یک مدل آنرا سفارش دهد می شود و تصویر در و خارتر و بگین به آتش . غافل که این تصویر اگر هزار بار هم با دادن دهها هزار شهید انقلابش بسوزد باز در تاریخ ملت ما یکی از زیباترین پیروزی رسانده گوسفند نیست که فصل ها ازآن مصدق است. عنوان جویان هر لحظه که اراده کردند . حماسی ترین چراگاهش را عوض کنند. ما باری برما چه رفته است که در آستانه درکانو ری زندگی کنیم که هزاران سال مکتوب دارد اریشسران تمدن اسلامی به تفکرانش ازهای ارزد حال یک باره این متفکرا شوند وشش میلرز دربسته رقم همانگون ین تدوین کردد و رسد. انقلاب بایکو شدن قانون ، انقلاب رانفاق و دو بس قانون اساسی کشیدن نابود شیار باشیم برای نابود کرد اسی و اسلام انقلابی مدارک وسیعی که اینک مقدمات آن خوزستان سیستان

برگه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12

حمایت شما از روزنامه‌های ایرانی ضمن دسترسی به نسخه‌ی کامل نشریات، ضامن بقا و تداوم تلاش ماست.
Become a patron at Patreon!