ص۵
نیروی دیپلمههای بیکار بی مصرف مانده است خود را دربارهی وضع دیپلمه های کشور اینگونه بیان میکند : بسیاری از دیپلمه های بیکار به دلیل روشن نبودن وضعشان و ولنگار بودن در خیابان ها ، ناخواسته به هرز میروند و منحرف میشوند و انرژیشان بیهوده تلف د میشود . این بیهوده تلف شدن انرژی باعث 6 میشود که نه تنها نیروی آنها در مسیر انقلابی که ادعا میکنند به کار نرود ، بلکه برخلاف آن حرکت کند . دیپلمه هایی را می بجز کارگران سراسر کشور ترین آن استخدام آنها به صورت آموزگار شناسم که خدمت سربازی آشان را هم انجام توسط آموزش و پرورش، برای تدریس در انتظار استخدام رسمی مرتضی کیزاد، بیست و دو ساله که در خرداد ۷ه از دانشسرای مقدماتی تربیت معلم فارغ التحصیل شده است و درحال حاضر بیکار است درباره ی چگونگیبکارگرفتن نیروی انسانی دیپلمه های بیکار معتقد است : اثر از کار افتادن بسیاری از واحد های تولیدی دچار بیکاری شده اند . بسیاری از روستا های دور و نزدیک کشور ، به کار داده اند ، ولی بخاطر بیکاری به اعتیاد مواد نیپلمه های کشور نیز به دلیل کمبود مراکز گماردن آنها در واحدهای خدماتی بهداشتی مخدر و مشروب قاچاق هم کشیده شده اند کانی کارو تحصیل • دربلاتکلیفی بسرمیبرند. آموزشی ویژهی روستائیان و محله هـای سربار خانوادمشان هستند . خود من علاقمند آنجا که پس از جنبش اخیر ملی ، نیاز – کارگری که در پیشبرد امر تولید نقش موثری به ادامه تحصیل در رشته ی شیمی هستم ،ولی فراوان به وجود مدیران تحصیلکرده و خواهد داشت با این وضعی که در مملکت میبینم و با این آموزش دیده احساس میشود ، و روستا ها ایجاد واحد های فنی و حرفه ای برای کند کاری آموزش و پرورش فکرنمیکنم ارزش شهر های کشور از داشتن مسئولان کارآموزی عملی دیپلمه ها ، از دیگر اقدامات داشته باشد که شانسم را امتحان کنم و در تحصیلکرده که در چارچوبی درست آنها را لازمی است که دولت میتواند بوسیله آن کنکور سراسری شرکت کنم ، چون از در امور عمرانی و آموزشی راهنمایی کند مهارت های لازم را به دیپلمه های بیکار صد داوطلب ، یک نفر در دانشگاه قبول محرومند ، لازم است از فارغ التحصیل های ببخشد میشود که آنهم ممکن است رشتهی مورد دیپلمهی بیکار در جهت این نیاز ها حداکثر علاقه نباشد یا در شهر دور افتاده ای باشد. بهرهبرداری به عمل آید برای همین میخواهم زودتر مدارکم راجمع بخصوص که دیپلمه های کشور به دلیل کنم و برای ادامه تحصیل در رشتهی مورد جوابگو نبودان بازارکار ، برای تحصیل به خارج از کشور هجوم برده اند ، یا درتدارک علاقه ام به آمریکا یا استرالیا بروم . هرچند در یک کشور بیگانه آنهم آمریکا که دشمن خروج هستند و انرژیشان در بیرون ازمرز ها مصرف میشود ماست ، تحصیل کردن مشکل است ، و ارز ما وارد آن کشور میشود ، ولی . در عوض اگر دانش و تخصصی یادبگیریم در صورت احتیاج بازدر ایران کار خواهیم کرد بیکاری و ازدواج زودرس ! های لازم و دیگر استفاده از نیروی تحصیل بعداز دریافت دیپلم ، قرار بود من به کرده های بیکار به صورت استخدام در دایره «سیمین غنی زاده عنوان سپاه دانش به روستا اعزام شوم ، بیست سال دارد های فرهنگی و عمرانی.. و در خرداد سال ٥٦ دیپلم گرفته است مسی فکر ازدواج زود هنگام ولی مشمولین دیپلمه زیادی را به بهانه اینکه گوید : « در این یکی دو سال که دیپلم گرفته ام، . ایجاد دانشگاه ها و مدرسه های عالی، طالب حقوق و مزایای بیشتری نسبت به سرباز صفر ها هستند ، از خدمت وظیفه نیازی به ساختن ساختمان های پرهزینه و تازه فقط خانه داری کرده ام و بعضی وقتها هم کتاب خوانده ام . تأسیس ندازد ، و جایگاه هایی که درگذشته معاف کردند ، درحالی که من از جان و دل داوطلب خدمت در روستا ها به شکـل به حزب منخلهی رستاخیز ، کاخهای جوانان، تالار های اشرافی ،کاخهای شخصی و درباری آموزگاری بودم ادارهی آموزش و پرورش که . اختصاص داشته است ، امروز تواند محل مناسبی برای این آموزشگاه های . ایجاد کار برای من تعهد دارد ، گفته است عالی باشد • تا اول مهرماه سال جاری نمیتوانیم کاری برای شما بكنيم استادان تبعیدی و ممنوع التدريس رژیم حالا هزاران نفر مثل من گذشته ، و دکتر های جوان فارغ التحصیل در انتظار استخدام رسمی هستیم .. می توانند امر تدریس نقش سازنده ای – داشته باشند ، و به علاوه کمبو بیکاری – انحراف میآورد استاد را مرتفع سازند .. بوجود آوردن کار برای فارغ التحصیل عباس بیرامزاده» نوزده ساله که در های دیپلمه نیز راههای مختلف دارد که آسان خرداد سال گذشته دیپلم گرفته است نظـ به طور کلی ، استفاده از نیروی انسانی دیپلمه های بیکار از دوراه امکان پذیر است: در روستا های ایران بجایسپاهیان یکی از راه ایجاد دانشگاهها و مدرسه های دانش سابق که برچیده شده است میتوان از . مالی برای جذب این نیرو ها جهت ادامهی وجود دیپلمه های داوطلب برای امر تدریس تحصیل تا مرحلهی کسب تخصص و مهارت استفاده کرد در قبال لد همه چیز به اشاره و بطور مجمل بیان شـده در غیر اینصورت بیان آنچه که آنچه در زیر می آید ، تصویری : یعنی بـاز هـم تخت کوتاه و ناقص ، از آنچه که در یک مرکزپزشکی می گذرد . نوشته ، حکایت گونه است اما با خالی نیست ؟ استاندارد های قصه نویسی مطابقت ندارد اعت در این درمانگاه می گذر پنجاه شطبت صفحه میشود نور الدین سالمی ؛ انترن بیمارستان هزار تختخوابی بیماران نیمه شب بیمارستان هزار تختخوابی ، بخش عفونی مرد ، دیوانه وار بخود میپیچد : اطفال ، ساعت ۱۱٫۵ شب . کجا بیرم ؟ کجا ؟ بیمار ، کودکی است چهار ساله ، مبتلابه بیمارستان خصوصی دیفتری و بسیار بدحال اگر پولش را داشتم ، اینجا چه غلطی مادر کودک زنی است سیه چرده ولاغر ، می کردم ؟ . . که زار زار گریه می کند. پدر بیمار ، کارکر داخل راهرو ، بیش از بیست نفر درهم می ساختمان بوده و سه سال پیش ، هنگام کار، لولند و همه ، هول و دست و پاگم کرده ،نگران و از بالای ساختمان افتاده ومرده است مضطرب . انترنهاورزیدنتها در تکاپو و سرو این بچهی چندم شماست ؟ کله زدن با بیماران هستند . درون اتاق معاینهی و اکسینه شده ؟ چرا ؟ خوب دیگر وضعی است ؟ مگر ما را کرده اید ؟ دخترم دارد میمیرد هیچ ، از پشت میز ها داد نزنید اغراق 810 > این مریض نیست ایشان را، جراح باید ببریدش . 9. – مرزی : های سیاه مبارزات یـاد شهیـدان … وی که به عنوان زهره میداد . نتیجه این دیدو بازدید ها و تماس دارای اطلاعات برارزش ازحسن مقاومت جانیان حرفه ای ساوا وتجبر AS3 درگیری در فعالیت خارج از دانشگاه درجبهه دارش . جویان دانشکده خرد تا ۶۷ درمبارزان . پیگیر داشت. “گورستان بندر انزلی 9 سرگردانی دیپلمه های بیکار در کوچه و خیابان ، درشرایطی که برای بازسازی مملکت احتیاج به نیروی فراوان است. آنها را به هرز میبرد «کوکب اسفندیاری» ۲۹ ساله است ،و برسر کار های فصلی بکنند الياس وحببور، یکی دیگر از دیپلمه های بیکار ، انتظار از دولت را امری منطقی میدانست و تاکید میکرد : «باروشی کسه دولت در مقابل مشکلات و نارسایی هـای جاری مملکت در پیش گرفته ، نه تنها بیکاره اهل یکی از روستا های ساری . با سه دختر کار نخواهند رفت ، بلکه بسیاری از پسر قدونیمقـد : بساط کـدایی اش را در آنها بیکار هم شدند . بنظر من لازمهی به کار وشهای از یک میدان پهن کرده و باحالت گرفتن بیکاره ها وجود کارگاهها و اداره های «علی گلستانی، بیست و دو ساله که به شرع ، کمک میطلبد. بچه ها بیتفاوت نسبت جدید است . ولی همانطوری که میبینیدفعلا به سرنوشت خود و مادرشان به عابران قول خودش پس از شش ماه دربدری ، تا یکبار در کنکور سراسری شرکت کردم که هیچگونه کارخانه و اداره و سازمان تازه ای ، و زن ، نیمی از صورت خود را با البته قبول نشدم اول تابستان کارش درست خواهد شد ، هم به اینکه در بوجود نیامده هیچ ،تازه بسیاری از اداره چادر پوشانده تا کسی اورانشناسد. عقیده دیگری دارد . به نظر او «بیکاری بعضی دانشگاه قبول شوم امید زیادی ندارم ، چون ها را نیز میخواهند منحل کنند * تو که از نظر بدن سالمی . پس چرا دیپلمه ها به گردن خودشان است ، چون به اندازهی سال پیش آمادگی ذهنی بسرای عیب کار دولت این نیست که چراهمین زرنگ نیستند . اگر زرنگ باشند هزار تا کار نمیکنی و گدایی میکنی ؟ الان برای تمام تحصیلکرده های بیکار ، کار قبول شدن ندارم . به عقیده من یکی از دلایل نمیتوانم کار کنم .مگر نمیبینی سمتا کار میتوانند انجام دهند . مثلا ميو مفروشی . ایجاد نمیکند ، بلکه موضوع برسر این است ازدواج های زودرس در بین جوانان که دستفروشی کنند ، ویزیتور شوند و یا به بچه دارم ؟ یکیشان هنوز شیر میخورد که طرح و برنامه ای برای آینده ارائه نمیکند.» بسیاری از آنها به دلیل عجله باناکامی روبرو (سینه اش را دردهان بچه میگذارد) . اکسر کار های فصلی و موقت بپردازند .» میشود ، همین بیکاری بیرو یه دیپلمه هاست، ولی اله یوسفی، دیپلمای برق هنرستان راحمدمیرزایی، که در یکی از کمیته ها یک نفر پیدا شود که مرا با سه بچه ام قبول که این مورد دربارهی دختران بیشتر صدق پاسداری میدهد و در ضمن از دیپلمه های که شش ماه است از خدمت سربازی بازگشته، داشته باشد ،حاضرم پیشش کار کنم در این بار پاسخ داد : میکند ، زیرا وقتی ذهن پسر یا دختر بــه بیکار نیز هست ، اعتقاد داشت که ؛ «دیپلمه «از بیکاری ، وسایل برقی همسایه ها مسائل مهمتری مانند ادامه تحصیل درسطح های ما باید از خود گذشتگی و صبر داشته عالی در دانشگاهها مشغول شود ، ، کمتر را درست میکنم و دستمزدی میگیرم .بعضی باشند ، و نه تنها از دولت توقع و انتظاری وقتها هم با تاکسی برادرم کار میکنم حالا نداشته باشند ، بلکه به آن یاری نیز رسانند. عمرانی و آموزشی روستا ها، اکنون پرسودترین راه به کارگیری آنهاست و بدون چشم داشت مالی و انتظار ،به خدمات + استفاده از دیپلمه های بیکار درامور رایگان اجتماعی و سیاسی بپردازند . چون در شرایط بازسازی هستیم ، و اینبازسازی نباید آلوده به توقعات مادی شود.» کارخانه ها و اداره های جدید باید ما + ایجاد واحد های فنی و حرفه ای برای کارآموزی دیپلمه ها ، یکی دیگر ایجاد شود از اقدامات لازم است که دولت می تواند ـ وسیلهی آن – ازدیپلمه نیروی ماهر بسازد. آگاه و فعال لب از لبنشود ویش، طرح از: مسعود مهرابی . … ا – بی همه چیز ها ، خودشانرا مسخره کرده اند این همه دکتر اینجا چکار می کنند و بالاخره دستگیرش میشود که از داد و قـال کاری ساخته نیست . مریضش را بر می داردو st د والله ، بخدا جانداریم توی مریضخانهی به این بزرگی بهش وصل کنیم . متاسفانه تخت خالی نداریم 9 توی راهرو بستریش کنید. – بفرستمشان پرورشگاه که فردا ندانند خواهر مادرشان کی است ؟ یک همشهری توی راهرو که نمیشود مریض خواباند، داشتیم بچه هایش را گذاشته بود پرورشگاه تا عزيز من ، این را باید آزمایش کنیم ، سرم وضعش خوب شود ، چند سال بعد دختره و پسره که خواهر برادر بودند ، ندانسته عاشق هم شده بودند . 8 . مسیری خوابانند کند : مرد سی چهل ساله ای است با ته ریشر بلند ، مظلومانه نگاهم می به خدای لاشریک ، از صبح تا حالا علاف این بچه ام ، از این بیمارستان به آن بیمارستان ، همه جا جوایم کرده اند . گفته اند است د فقط هزار تختخوابی مـ در همین هیرو ویر ، دیگری جلو می آید : آقا ، مريض مراهم ببینید کودکی است پنج ساله ومبتلا به سرخک. خرجت را بدهد ؟ ذات الریه هم کرده است . باید بستری شود عجب بساطی است دیگر می بینید که ـ والله از دست منهم کاری بر نمی آید ـ یعنی بگذارم بچهم بمیرد ؟ ۔ انشاء اله که نمی میرد . مادرش می نالد : … → جراحی وداخلی ، پراز آدم است ، یک مریض – پنج شش مریض را روی کف اتاق ولو کرده اند و سه چهار نفر همراه، همه ناراضی وخشمگین. ونالهشان بلند است . صدای یکی از بهیار ها لطفا همراهان مریض ها بفرمایندبیرون، اورتوپدی (شکسته بندی) با دستهای آغشته بگوش میرسد : اینجا خیلی شلوغ شده . گچ ، ایستاده و فریاد میزند کند هیچکس اعتناء نمی داخل اتاق تحت نظر، که ظرفیت چهارمریض را دارد ، بیش از ۹ بیمار خوابانده اند . همه او هم کشیک ندارد . بدحال و رو بمرک . یکی بچه ای است که ازپشت ـ یعنی چه کشیک ندارد ؟ انقلاب کردیم بام افتاه دیگری مردی است که تصادف کردمو حالش وخیم است و جراحی ها با او هفتاد هزار کشته دادیم که چی ؟ روند . آن دیگری ، پیرزنی است که دچار سکته یعنی اینجا باید همان طور مثل سابق مغزی شده و اوضاعش وخیم است . این یکی باشد ؟ مشکوک به آپاندیسیت است ، آن یکی چاقو یکی از انترنها جواب میدهد : خورده و … ندارم . نه ، نباید باشد . ولی فعلا که هست . صدای مرد موجو گندمی کماکان . یعنی هیچ تغییری پیدا نشده ؟ * چه کسی باید کار تو را درست کند؟ چرا دوتا بلندگو نصب کرده اند وسط که ندارم . دیگر چه بگویم ؟ بكوش میرسد : میدانی ، ظهرها اذان پخش می مارا دست می اندازی ؟ – یک آقایی بزرگی کند به درد مابرسد. + دولت چی ؟ از دولت چیزی نمی ” تا حالا هیچ بیماری دیگری نداشته ؟ – چرا ، پارسال سیاه سرفه گرفت شهید «حسن نیکداودی» به سال١٣٢٤ ۔ خوب ، الحمدلله ، اگر انشاءالله زنده بماند ، سال دیگر هم کزاز میگیرد ، واكسـن سه گانه اش تکمیل میشود ! در بندر انزلی ، در خانواده ای کارگری بدنیا آمد تحصیلات ابتدائی و دوره اول . در ـ نه بخدا ، حقیقت را عرض می کنم چیز دیگری نمی گوید . گوشه هست برانکارد را می گیرند و مریض را بیرون مـ میرود . سراغ بیماران عفونی را می گیرم . داخل برند . زنی را در حالت حملهی آسم میاورند . اطاق معاینه که میشوم زن لاغر مسنی که : هفت هشت نفر همراهش هستند . خانم نــرس پوستی بر استخوان دارد ، میپرد جلو چیکار کنم آقا . هزار جور گرفتاری و متوسطه را در زادگاه خود گذراند بدبختی داریم کی به فکر این حرفها است ؟ این دوران با مشاهده زندگی مشقتبار سرم بیمار را تازه زده ایم و هنوز نـوار ماهيگيران تهیدست و کارگران زحمتکش و قلب نگرفته ایم که تلفن بخش ، زنگ میزند: محروم شیلات و گمرک با مفهوم رنج و مريض بدحال آورده اند،بیائید درمانگاه. ستم بیش از پیش آشنا شد . او مشتاقانه از بخش میایم بیرون ، حیاط بیمارستان می خواست بداند فرق بین داشتن و نداشتن ساکت است و تاریک سرشب باران می آمد چیست . چرا باید کار و زحمت از رنجبران حال ، عوض لطيفترشدن هوا ، بوی کند باشدوحاصل کارو ثروت از آن سرمایه داران؟ | آصواشغالی که درنزدیکی بخش عفونی ریخته اند، از این رو در این سالها بطور پیگیر و نصارا انباشته است . ستگی ناپذیر به مطالعه و خواندن کتاب یاد زخم زبانی که به مادر آن کودک های سیاسی اجتماعی و ادبیات انقلابی ندهام می افتم . جالب است ! او نان شب ندارد روی آورد و توانست با برداشت علمی به و تو میخواهی واکسن سه گانه بزند ؟ نعدو بررسی روابط نابرابراجتماعی بپردازد. از لابلای درختها میروم زودتر برسم. دو سال آخر دبیرستان را که مصادف با او در سال ١٣٤٨ با درجه — بله خودم را برای مبارزه باخلق مستضعف آماده های سیاه ٤٢ – ٤١ بود در دبیرستان فارغ التحصیل شد کرده ام اما تخت خالی نداریم و طبیعتا کار به وی تهران گذراند در هفده سالگی در خودش را یکی از اعضای فعال گروه اندازد روی پاهایم بزحمت جدال خواهد کشید . ممکنست مثـل کلاس پنجم متوسطه بعلت پخش اعلامیه فلسطین بود بلندش می کنم ، دستم را می گیرد به قصب . در عین حال به سبب روابط پای کمیته هم به درمانگاه بازشود چیزی دستگیر شد و اولین بار بمدت ۷۲ ساعت سیاسی با شهید غفو حسنپور ،باگروهی بانده بود که رزیدنت کشیک را له ولورده طعم زندان و اهانت های مزدوران ساواک که بعدها چریک های فدائی خلق نام گرفت، را تجربه کرد همکاری داشت این همکاری پس ازضربات میرسم به درمانگاه اورژانس،غلغله است. در سال ٤٢ پس از گرفتن دیپلم ریاضی پلیس به گروه فلسطین و دستگیری اکثر سوزان انداختن نیست . صدایدادوفریاد وارد رشته مهندسی برق دانش ساء و کادر های گروه به رابطه سازمانی تهران شد . دوران دانشگاه به عنوان از ابتدای راهرو بگوش میرسد . دم در ، روی تبدیل در اوایل سال ١٣٤٩ به سربازی فراخوانده شد داشته و حالا گردنش مثل چوب خشک شده می کنم بستریش کنید وی با اشتیاق فراوان طرز کار با اسلحه و سایر شما محصل هستید ؟ ـ بله ، امسال دیپلمه میشوم حسن نیک داودی شما دکتر عفونی هستید ؟ که برق حسن ، بوسیدن ، عقب می کشم . چرا این کار را نمی کنی خانم – دستم به دامنت ! الهی تصدقت بشوم! جوانم دارد از دست میرود . کاری بکنید . بیمار جوانی که همراه مریض مننژیتی است از قوچان آورده اند . تب و سردرد و استفراغ + نسل آنها را چطور میشود برانداخت ، مرد جوانی است نیمه بیهوش که بطرفم می آید : نگذارند از راه حرام پول دربی دربیاورند. آقا ، من ازتان خواهش می کنم ،استدعا نگذارند تریاک بفروشند . نگذارند خانم فروشی کنند ، نگذارند نزول بدهند اینطو ریشه کن میشوند مین ، زن جوانی را که تصادف کرده وبیهوش زندگی سیاسی و شخصیت انقلابی بشمار می رود . او با اعتقاد به کنم و ت ، خوابانده اند . تمام صورتش کبـود است . پوستش از چند جا ، جر خورده سیالیسم علمی به عنوان يکمار رویش خون دلمه بسته است مردی نسبتا جا بیشترین اوقات خود گندمی و هیکل درشت تماس با زندگی توده های زحمتکش روز ها و هفته ها و ماهها پس بستریش می کنید از نزدیک زندگی مشقتبار است . معاینه اش می گلویم شود . به مادرش چه بگویم : تیکی و تکنیکی نظامی را فرا مادر . مريض شما مننژیت دارد . یعنی اردیبهشت ماه ١٣٤٩ بازداشت ببین عزیزم ، شما خودتان را بگذارید بکنی پرده های مغزش چرکه کرده ،حالش متاسفانه جای من ، انترن هستید و امشب کشیکید ،یعنی به زندان قزل قلعه بردند و در سید بلدم ببافم خوب نیست باید . وحشیانه ترین شکنجه ها قرار از صبح امروز تا صبح فردا ، بخشتان حداکثر کارد و ساتور بلدم 85 نفر ظرفیت دارد و فقط سه تخت خالی دارید پول حسابی ـ والله ، بدبختانه تخت خال ا که همان اول پر میشود ، ۲۰ ساعت تمام را کنار بگذ نداریم . مریض خواهند آورد و شما تخت خالی نخواهید بیانم . کند نگاهی از سر خشم و بغضبه داشت . چکار می کنید ؟ اگر سو اندازد فکر فرو میرود : یعنی بستریش نمی کنید ؟ بهمم دارد – حق باشماست . اما اینجوری که گشته که این حرفها حالیش عملی باد ملا آمده ایم نمیشود. انقلاب کردید که اوضاع ماباچه امیدی به شما رو آوردیم مرد شروع می کند به کریستن ، حوصله و طاقت دیدنش را ندارم . از اتاق معاینه میایم بیرون . توی راهرو ، قشقرقی بپاست . رزیدنت ـ مریض شما دندههایش شکسته ، هوا رفته توسینهاش . باید متخصص ، معاینه اشـ کند JAKK فته ای که همراهشان . نیستیم کاراسون — هنر ل تمام ” ایندگان سهشنبه ۲۲خرداد ١٣٥٨۔ صفحه شماره ۳۳۷۳ سال دوازدهم اهل ناکجاآباد . برانکارد می گذارند وسط اتاق معاینه انترن داخلی میرود «اهل ناکجاآباد، تبلوری از قشر واپس ندهی نظام بیرحم سپری شده وداغ تنگـی پیشانی دولتمندان پرادعای آن است. مظهری از همه آنها که سالها ستم ونابرابری فقرشان کشانده است. پای حرفاین آوارهها،این روستائیان ورشکستهی فراری وبازماندگان سیل هـاو زلزلهها مینشینیم که سخنشان بیدار کنندهی خفتگان است. * چرا بچه هایت را نمی گذاری پرورشگاهی ، جایی ؟ * شوهر وکس و کاری نداری که – شوهرم در ساری است . مادرم هم پیش خودم است ، حالش خوب نیست فریض است * شوهرت چکاره است ؟ چه میدانم یک آدم پفیوز نامرد ! + برای چه ؟ – چون رفت سراغ قاچاقچیکری پدرسوختهگری . من ماندم و این بچه ها با یک عالم قرض به تریاک فروش ها + قرض برای چه ؟ – چون شوهرم تریاکی بود …آخرش هم چون دید نمیتواند قرضش را بدهد و از پس خرج خانه و زندگی هم برنمی آید ،گذاشت رفت . منهم دست مادر و بچه ها را گرفتمنرار کردیم آمدیم تهران شاید کاری برایمان بکنند. * تابحال برایتان کاری کرده اند ؟ اما از طرف کمیته اسمم را نوشتند نمیدانم آخرش چه میشود . امیدیداری به کارت برسند ؟ ۔ حقیقتش را بخواهی نه ! C • – چرا ؟ مگر دولت مال مستضعف نیست – آخر سرشان خیلی شلوغ است . آنقدر گداگشنه دو رمشان کرده اند که خودشان هم نمیدانند چه کنند * مشکل توجه هست ؟ همین که میبینید ! گدایم ! هیچ چیز ه مردیم که مرا گذاشته و رفته که خرج دارند .خانم و زندگی هم خواهی ؟ لطفا یک نفر همراه مریض باشد ، بقیه بفرمایند بیرون به دولت چه مربوط ؟ ما اینطوردربدر شده ایم دولت چیست ؟ * تقصیر کی هست تقصیر آنهاست که پولشان زیاد است . وقتشان زیاد است . پولدار بودن بيرحمشان میکند ، می آیند و مال مردم ضعیف را میخورند وضعیف کشی میکنند .خدانسل همشان را براندازد . همین ها هستند که نمی کسی توجهی نمی کند . صدا میزنند : گذارند دولت حق ما را بدهد . همشان – انترن داخلی …! تخت برای خواباندن بیمار نیست ، بسا کافرند . کافر که قرآن میگوید ، همین ها هستند A بلدی