نسخه آزمایشی شامل 218,992 واژه

آیندگان:ش:۳۳۷۵

ص۶

نویسنده شدید ؟ ممکن است بفرمایید چطور شد که شما گفتگویی با عزیز نسین طنز همیشه دشمن دارد آیا در ترکیه لطیفه های زیادی وجـود می داد . بالاخره ناظم آن باغ را ترک می دارد ؟ و سک حیاط را به همسایه آن باغ می سپارد أنها ) در حال حاضر ، تعداد لطيفه هائـي سه ماه آن سگ را نمی بیند . تا اینکه که سرزبانهاست ، مشخص است . ده هزار. دیدنش می رود . آن سگ که برخلاف و این لطیفه ها در همه جای دنیا صدق می کند. که با دیدن ناظم به طرفش می دوید . . ساکت و بی روی زمین دراز کشیده صدایش – لطیفه ها زبان به زبان می گردد و در باره به ما میرسد اگر یکی بخواهد لطیفه ترکی تعریف ناظم به او نزدیک می شود و میشود کند و به او بگویند این لطیفه را قبلاشنیده ایم زند :« قاراباش ، قاراباش» . قاراباش باسور خواهد گفت :« هه ، مثل اینکه طرف های شما به او نگاه می کند و بعد از او روبر ترک ها زیاد شده اند !» گرداند. این عمل ، ناظم را به وحشت آیا با آدم هایی که احساس و ذوق طنـز اندازد و شوخی ندارند ، روبرو می شوید ؟ + ماهر چیزی از شما می پرسیم تادلتان بخواهد . اگر طنز را همه می می گوئید که در باره آن کتاب نوشته اید . فهمیدند ، ما باید می رفتیم دنبال کاری دیگر هست که شما درباره اش کتاب ننوشته باشه شما را با کتاب هایتان خیلی خـوب ه بله هست ، خیلی زیاد . و من شناسیم . در زندگی معمولی بعنوان یک خواهم در باره همه آنها بنویسم، البته اگرع انسان چگونه اید ؟ باقی بود . کار دیگری . مــن هــم پیش هستم یک نظامی باشم : استم مغازه کوچکی باز کنم عکاس هم نتوانست تعریف کنم . ما شاعری داشتیم که ملیتش عرب بی نخواهند برد . بود . او زندگی مشقت باری داشت . فامیل های اداری هم خلق نشده بود اگر ریگی در یوتینتان باشد ، شمـارا ارقام والفروقاطی می کردم . خلاه ثروتمند شاعر که در عراق زندگی می کردند . ناراحت می کند . این ناراحتی تا لحظه ای است از او خواستند که ون کاری از دستم بر نمی آمد ، شروع بـه برود . شاعــر که پایتان تاول نزده است . بعد از آن شما ، وشتن کردم و حالا وضعم روبراه است جواب داد : « خیلی دلم میخواهد پیش شما ریگ را احساس نخواهید کرد . خنده لوس و منی شروع به نوشتن کردید ؟ بیایم ، اما چطور ؟ آخر من ترکی می نویسم بيجا هم همینطور است ،یعنی مانع احساس درد از دو عربی، فکو فامیلش به او وعده کمک دادند تفنن ، خیلی شنود . اما بطور سالگی : اولین کتابم در چهل که آثارش به عربی چاپ شود . باز شاعر گفت: حالا میخواهم نظر شما را در بارمخلاقیت لکی در آمد . در این سن ، خیلی . چطور میتوانم خاطره هایم را اینجا بگذارم و بیرسم زمین می گذارند . به همین علت ، بیایم؟». آنها جواب دادند :« در اینجا خاطرات ه ما تا پنجاه سالگی ناخودآگاه دست به تازه ای پیدا خواهی کرده. – دوستانم چه می نجاه سالگی هنوز مرا نویسنده جوان – خلق اثر می زنیم ، از این سن به بعد ، به کار شوند ؟ آخر من اینجا دوستان زیادی دارم؟» های تحقیقی روی می آوریم . زمانی که ماناخود امیدند که سال طول کشید تا این صف بلوی اسم من بردارند «اینجا هم دوست پیدا می کنی» . شاعر ، تصمیم آگاه اثر خلق می کنیم ، کارمان شبیه به زنبور ایم مالی مثل هيما ، بیشتر به چه چیز به رفتن گرفت ، اما بعد منصرف شد و گفت: های عسل است . وقتی که مابه کار ای می خندند ؟ من اینجا برای خود ، دشمنانی دارم. من آنها تحقیقی می پردازیم ، دیگر نمی توانیم مثـل این سئوال ، خیلی جدی است . بطور بگذارم و کجا دوران جوانی بنویسیم به عقیده شما ، خوش خنده ترین طوائف جواب می دهم . ذهن و فکر ما ، روی کدامیک از نویسندگان را می پسندید ؟ ه صبح از خواب بلند می شوم . لباس دیگر سئوالی به ذهنمان نمی رسد . کدامند ؟ ط معینی حرکت کند ، وقتی ناگهان از خط هرنویسنده ای که حسادت مرا برانگیزد شناسم . از او هم بزودی کتابی در ترکیه منتشر هایم را می پوشم . ظهر که شد ناهار می خورم. خودتان از خودتان چه سئوالی دارید ؟ می خندند ه کولی ها . آنها جانانه ارج میشود ، خنده اتفاق می افتد . ببینید من است . به چخوف حساسته اگر کسی به خانه ام بیاید ، با او به صحبت می ه من نمی خواهم خودم از خودمو تجسم خنده اند . برایتان روایتی دارم . امیر ورزم . او را دوست دارم ، او را می پرستم فکر و نکر ما روی مصاحب تا حالا به فکر نوشتن اثری جدی بوده اید؟ نشینم . دوستانم به زنم می گویند :«خست و کنم . زندگی هر انسانی یک داستان است – متمرکز است ، اگر در همین لحظه ، ناگهـان تیمور ، بعد از تصرف سرزمینی ،دستور می در برابرش سرتعظیم فرود می آورم. «زوشنکوه خیلی کم چنین آثاری نوشته ام . من اقبالت بلنده که شوهرت اینقدر شوخه». زنم هم گویند شاهنامه آخرش خوشه ، اما من هرك صدای جیغ و داد بچه ای به کوشمان برسد ، دهد نصف درآمد مردم را از دستشان بگیرند. را هم خیلی دوست دارم .ـ «أوهرچنکو، اگرهم آنها را برای خنداندن مردم ننوشته ام ، ولی جواب می دهد :« اختیار دارید ، من در تمام پایان داستان زندگی ام پی نخواهم برد و ا بعد از این عمل ، تیمور عکس العمل مردم رامی آثارش عمیق نباشد ، فکاهی نویس خیلی خوبی می زنیم زیرخنده . ولی با اینحال ، ممکن است همه آنها را جزو آثار فکاهی به حساب می عمرم همچنین آدم اخمونی ندیدهم …» اما برای من سئوال بزرگی است به چیزی که ما می خندیم . دیگری نخندد پرسد . جواب می دهند :« مردم غرق اندوهند، است . از آثار بسیار زیبای ایلف» و «پطروف آورند راستش ، من تا پیش از ازدواجم ، اصلا اخمو شما قهوه که نخوردید . سیگار هم که در جنوب ترکیه ـ نزدیک مرز سوریه اما با اینحال کار می کنند». تیمور دستور می هم متاسفانه ترجمه ای شایسته در دست نداریم. درباره طنز نویسی تحقیقاتی کرده ام و نبودم دهد :« حالا که اینطور است،سه چارم درآمدشان ترجمه های بابایف برای ساترک زبانان رضایت مقالاتی جدی نوشته ام و در آنها به بررسـی نقطه ضعف هایتان چیست ؟ دور یک نفر از اهالی این طایفه ، دایره رسم طایفه کوچکی وجود دارد به نام «ورزو، . اگر را بگیرید ،، دستور اجرا میشود .تیمور باز بخش است . او آثار مزوشنکو، راسطر به سطر پیدایش خنده پرداخته ام و در باره خنده تقسیم بعضی هایش را می دانم . البته خیلی ببینم با حمام ترکی میانه تان چطور است؟ کنید ، اوپایش را از آن دایره بیرون نمی از عکس العمل مردم می پرسد . به عرض می برایم معنا کرده است . منهم این آثار رالترجمه بندی هایی کرده ام ، فرض کنیم دو نفر آدم باهم . من هم مثل ناظم حکمت به قصاص معتقدم. چانی را من به احترام مجله هدمه لایا گذارد . این عمل ، جزو آداب و عقاید آنطایفه رسد که :« عدهای گریه می کنند ، عده ای جیغ و خواهم کرد . حفاظم حکمت، می گفت مزوشنکو، دست به یقه می شوند . یکی جوان است و بـ خواهم دشمنانم را با خوبی کردن ، محو و می نوشتم ، چون چند شماره پیش ، داستها است . اگر با اشاره دست ، روی هواهم دایره داد راه انداخته اند و عده ای هم دعا م می خواسته داستان های ترا به روسی ترجمه زور و سالم . و دیگری مردنی وپیر وزوار دررفته، چای بدهید ، جای مرا چاپ کرده است کنم . تاحالا هم نمرده ام که ببینم پشـ سم کنی ، به آن هم اعتقاد دارند . آنها به کسی خواننده. تیمور می گوید :« حالا که اینطور شد، . ناظم از من میخواست که من هم در این جنگ تنبهتن ، البته جوان کردن می گویند . بزرگترین نقطه ضعفم همین میانه ام با توتون بدنیست و یک چوب کبریت . بیرون دایره ایستاده باشد ، می خندند سرچه دارند ، از دستشان بگیرید ، ، و بعد می مقابل ، آثار مزوشنکو، رابه ترکی ترجمه کنم. کلفت ، پیرمرد را حسابی مشت و مال می دهد حس انتقامجونی است . تازه ، اگر من تمــام برای یک روزم.کافی است . سیگار را باسید برسد : فمالا سی که توی دایره ایستاده است ، خنده دار مردم چکار می کنند؟» ، به عرض مزوشنکو نتوانست به آرزوی خود جامه عمل پیرمرد می کوشد خود را از چنگ او خلاص نقطه ضعف هایم را می دانستم که بر آنها روشن می کنم . عاشق حمام ترکی هستم و نیست ، به عبارت دیگر میتوان گفت به هرچیزی می رسد که :« همه می گویند و می خنـدنـد و بپوشاند . اما من دارم دین خود را به او ادا کند و پابه فرار می گذارد ، اما جـــوان غالب می شدم . نکند شما نقطه ضعف های مرا ماساژهایش قدم بلند می شود . مرادر آنجا ه از درون نگاه کنید ، درام است ، ولی اگر خوشحالی می کنند .. تیمور بالاخره از رومی تلیر دنبالش می کند و او را گیر می اندازد . دانید ه می توانید به من بگوئید ؟ خمير له . کنند . مبادا در استانبول بدون – و می گوید :« اگر اینطور است از بیرون نگاه کنید ، کمدی است این گیرودار ، از دست آدم ضعیفی که روی به فوتبال چطور نگاه می کنید ؟ زمین ولو شده چه بر می آید ، غیر از اینکه علاقه خواهد شد . . پس از توتون و قهوه ترک سی کنیم . راستی جالی می خورید؟حالا بگو ه لال به حمام بروید . با پولی که دارید می توان حالا یک مساله دیگر . وقتی سر برسر راحتشان بگذارید !. . اگر بپرسید کولیهابرای د نظر شماست؟ خندند ؟ ایم می گذارند و او را دست می اندازند ، طبعاً میان فکاهی نویسان معاصر کدامیک یکی خودت(۱) چرا از دیگری اسـم مشت بزند ولکد بیراند و طرف را اینط ۱۹ از شوخی گذشته ، ما نگاهی نویس در دنیا کم داریم . در ترکیه یا جاهای دیگر ، اگر از لونهاییه !. ادمهای باسواد بخواهید که پنج نویسنده بزرگ من به فوتبال در حد توانائی ام کمک در آنجا از هر چیزی لذت ببرید . * و اما سئوال آخر ، آیا ما معا کنندگان ، شخصیت های داستان شما نخو نویسنده قادرزمینهای تجربه نداشته باشد . در این باره حتی کتابی هم نوشته ام . جوابتان را داده ام . اسم عصبانی می شود ، و مشکل من اینست که مناک کند :« همه میدونن که زنت مرغ کدوم کنم اینجاست که طنز پیدا می شود ، هر وقت زندگی جنبه هایی هم دارد که برای شما ه بله ، طنز گاهی وقت ها از حالتطنز روسی و یا فرانسوی را نام ببرند ، به راحتی ردم خودم را دست می اندازم و خودم خودم خنده آور نباشد ؟ عصبانی می کنم . من وقتی به خودم می نیم ، می توانم شخص دیگری را هم به جای نویم تصور کنم نمی تواند بنویسد ، شما در فوتبال تجرب دارید ؟ کسانی هم هستند که از طنز و فکاهه شما خوششان نیاید ؟ انسان برای مبارزه ، سلاحی نداشته باشد در می آید . خیلی از مسائل را نمی توان به نام ها را پشت هم ردیف می کنند ، اما مشكـل شروع به دست انداختن می من سه بار از تلویزیون فوتبـال را کند . اگر طنز طنز چسباند . لزومی هم ندارد که آنها را به می توانند از پنج طنز نویس بزرگ نام ببرند نویس سلاح دیگری غیر از طنز در دست داشت، تماشا کرده ام . «بله» را در مسکو دیده ام و دیگر طنز نویس نبود . در ترکیه ، ما وقتی که طنز بدل کنیم . لازم است مرز و حدود کار را بدنیست اگر دلیلش را بدانیم . بنظر می رسد «مولر» را در استانبول . همین برای نوشتـن بشناسیم . اجازه بدهید اززندگی خودمان مثالی نگاهی نویس بودن ، به تربیت و تحصیــل عليه قدرت حاکم مبارزه می کردیم ، هیچ سلاحی من كافيست من اعتراف کردم که خودم به ریش بزنم . کارخانه بزرگی تعطیل شده است بستگی ندارد میانه تان باحیوانات چطور است ؟ در دستمان نبود ، در حالی که آنان زندان ها خودم می خندم ! با اینحال خیلی ها از دست کارگران در وضع طاقت فرسانی بسر می برند. در اتحاد شوروی می دانم فکاهیات انتشار . تبعیدگاهها را در اختیار داشتند . با این همه من در این مورد هم کتابی نوشته ام . من عصبانی هستند . طنز ، همیشه دشمن دارد . اتحادیه کارگران کارخانه ، قادر نیست به آنها وسیعی دارد و روزنامه های طنزآمین فراوان. پیروز شدیم . در آن بگیرو ببند ، که رژیـم به نام حیوان را دست کم نگیره(۲) که در آن خدارا شکر که دشمنان من خیلی زیادند کمک کند . در این قضیه ، هم جنبه های شما ، گفته مرا تائید می کنید .من با «فاضل قوانین تازه ای برای مجازات های سنگین وضع مطالب جورواجوری دربارهی حیو انات هست .. (۱) – مال.آبدمیهنکوه ، فکاهی بدبخت ترین آدم ها کسانی هستند که دشمن دراماتیک وجود دارد ، و هم جنبه های کمیک. اسکندر، شخصا آشنا هستم . او نویسنده ای کرده بود،چنین لطیفهای متولدشد : در اتوبوسی یکی از داستان ها را ناظم حکمت برایم تعریف مجله روسی «هده لایا، که این مصاحبه را ب کرده است . در باغ او دوسک بوده است .یکی عزیز نسین انجام داده است . فوق العاده با استعدادی است . یکی از آثارش که تاکلهاش مسافر سوار بود ، یک نفر بــا ا ندارند . در حقیقت آنها از داشتن دوست نیز اگر بخواهیم از وضع موجود در کارخانه نگاهه بسازیم ، چیزی نصیبمان نخواهد شد. در ترکیه به چاپ رسیده است . از نکاه اجازه بدهید داستان عبرت انگیزی را یعنی آدم ها آنطور که باید ، به عذاب خــود نویسان هم نسل خودم ، دلتونید لنج، را احتیاط از بغل دستی اش پرسید : «جنابعالـي را ناظم به دست خود ، بزرگ کرده بود (سگ (۲) – این کتاب ، توسط آقای نیرومند ، تیمسار هستید ؟ نده – – حضرتعالی اصولا باغچه بان به فارسی درآمده است خوشبختی بوده!) آن یکی ، سگ حیاط بود دیگر نیازی به نماد نیست امی بهرام : نمایشگاه انفرادی طرح ها و نقاشی هـای ها برایم تاحدی تا خود را در نگارخانه همونمارت، بریسا داشته است – – 7 وتوس کاری … بیکاری رتاسر خیابان ارباب . کارگران طنتاتی آیا دموکراسی میتواند برای مدتی طولانی دوام پیدا کند؟ . . تضاد های ابد !« -. – تواند برای سرمایه داری هستند روبنای سیاسی . . ( کار .. بی پول ، در سینه کش آفتاب .در دل نمیکنند . نمایندگان جناحهای داران بسته به توان است ه در قدرت حاکمه سهیم : نسبی هریک از نهاد های اجتما فرهنگ کار از میان آثار ارائه شده در ایــن نمایشگاه یک طرح ، کار امسال است و پنج درنمایشگاه هژده طرح و بیست و دو یا شیش تابلوی رنگ و روغن کار سال ٥٦ و تابلوی رنگ و روغن بمتماشا گذاشته شده بقیهی آثار در سال ۵۷ کشیده شده اند به اعتقاد صراف ، هنرمند نمیتواند و هران پیش از این درنمایشگاه های گروهی سوای شش طرح بزرگ که انسان نگارخانهی تخت جمشید – هنرستان هنر نشستهای لمیدهای را نشان میدهد باقی آثار های زیبا (سبار) دانشکده هنر های تزئینی – باغ فردوس و مرکز رفاه درو ازه تحول ها و صحنه هایی اند که پیرامون نقاش انقلاب ایران خلق میکند ، به خاطر تکنیک لاب ، کارهایش را به نمایش گذاشته که رد همهی ما اتفاق افتاد واقع آثاری هیمبار برای فروش نبوده اما میگوید که این واقعیت گرا هستند صراف میگوید : نباید روی آثاری که در دوره ای مانند دورهی متعلق اند به سال ۵۷ که نمایانندهی و قایع و و در و و ریزمکاری های تکنیکی تامل و وقت زیاد صرف کند چون یکی از ویژگی های آثار چنین دو رانی همراه بودن آنها با ضرب آهنگ بار قصد فروش آثارش را دارد : « میخواهم رای ادامه تحصیل دررشتهی نقاشی به خارج موقتی. خفقان وجود داشته باشد یع حرکت های جامعه است ه به تعبیری روم و در واقع پول فروش کارهایم درراه انسان برای برقراری ارتباط با مردم این آثار باید تاحد امکان بازمان رویداد ها مود. این هنر صرف خواهد شد . بهرام احتیاج به نماد دارد . اما بعد گام باشند : معو اوقلی صراف از هنرستان هنر های زیبا بایک دیگر ارتباط برقرار کنند از واقعی هفده شهریور بهرام عمواوقلی صراف : تهران) دیپلم گرفته و امسال درحالی که احتیاجی به نماد ها نیست . پنجاه و هفت در تابلوی رنگ و روغن دانشجوی سال اول دانشکدهی هنر های در ایران سال گذشته با انقلاب ايسن کشیدم که زود تمام شد و آنها را روی بوده ترک تحصیل کرده است مردم هم دگرگونی به وجود آمد و بالاخره وقتــی تحولی به وجود می آید ، در کار هنرمند هم زمانی که آدم و این تحول دیده میشود خودش در جریان و اقعه حضور دارد همانی را که دیده و احساس کرده نقش میکند هنرمند از این خیابان به آن خیابان می از زیر پرده بیرون آمده ، پیداست و بالای نشان میدادم ، اگر میخواستم پرده و فضای و رای سرش درهم آمیخته شده اند ، کتابی که هم چون سنگی ترکس ریزمکاری هایشان را درست کنم، استادان دانشکده خوبند میشد و فایده و اثری نداشت برداشته در فضا معلق است مشغلهی شورا های به اعتقاد صراف اکنون اصلا هنــر که بازتابی ازفکری زیاد است که چندان فرصت رسیدن به برای نمونه یکی از تابلو هایم را درست پین فراموش شده و به صورت شمار درآمده است هستند می توان مدت های مدینکا آموزش و تعلیم را ندارند . موضوع از واقعهی تیراندازی ژاندارمری به مردم در خود هنرمند ها هم حالت خاصی دارند : . در همین این است که فارغ التحصیلان – میدان بیست و چهار اسفند سابق کشیده ام نمایشگاه اثری دارم : يكسال سکسی که هنرمند است و کارهنری در ضمن معتقد است یک دلسردی دیگر نگارخانه مونمارت، برپا کرده . نگار هرستان که به این دانشکده می آیند آنجا حضور داشتم و همان جا احساس کردم. روی آن کار کردهام .. ی کند ، فرصت تفکر دارد و میتواند هنرمند این است که میبیند ، برای مثال «مونمارت، فعالیت خود را با برپایی دانشجویان جلوترند . چون چگونه است که گلوله نوش میشود و از احساس کند در آینده چه ممکن است در وزارت فرهنگ و هنر همان کسانی که نمایشگاه ـ که تا بیست و ششم خرداد از در هنرستان کار کرده اند. اما روی چه احساسیست که مردم سینهشان را اثری سورئالیستیست : انسانی پشت پرده ای اتفاق بیفتد ، البته اگر مردم را هم پیشتر سمتی یا مقامی داشتند (مثلا کار هایی دارد – شروع کرده و با عرضه آثار – تازه کارند و دانشکده آن طور که جلوی گلوله میدهند خاکستری نشسته و نقطه های برهنه اش که بشناسد . کسانی که هنرمند نیستند هر برای جشن های دو هزار و پانصد ساله کرده دیگر در آینده ادامه خواهد داد یا فلسفی و مفهو گفتم . اگر مردم را بشناسد . هنر فراموش شده .. اگر این آخرین نمایشگاه آثار و ایران باشد ، اولین نمایشگاهی تابلویی که صراف به آن اشاره میکند بسته است آثار را ان را ادامه داد بود . در همان موقع کشیدن ، احساسش بیشتر است تا حالا که گذشته و هنرمند کنار آثار واقعیت کرای چنین دورانی ممکن است کار های دیگری نیز وجود آورد … ✔ . از میان مطبوعات – های سرمایهداران آزادانه بایکدیگر رقابت می نماین کلام دیکتاتوری عریان تروریستی جانشیر موعه از طرف دولت به رسمیت سر . هستید؟» ـ «نه آقاجان، عذر میخواهم سک حیاط ، ناظم را خیلی دوست داشت جنابعالی مامور دولت هستید ؟ ـ منه، . در این وقت ناظم به خانه . آمد ، این سنگ کند . از همه و رویش را . حس می کرد و عوعو موقع ، مرد ناگهان صدایش را بلند می داد می زند: پس فلان فلان شده ، چرا روی داد . اما ناظم هنگام مراجعت به او بی اعه می کرد و به آن سک عزیز دردانه محبت پای من ایستاده ای؟»! با حضور در واقعه می توان دریافت ،چگونه گلوله نوش می شود هم سیاسی باشند چون گرفتاری و روزمره دارند و فرصت تفكر ایندگان هشنبه ٢٤ ١٣٥٨- صفحة 1 شماره ٣٣٧٥- سالی • W ” خیر ، برای این کار ، من شما اندازه کافی نمی شناسم . بعلاوه ، این دو رسم مهمان نوازی است . تازه به فرهن و نوشتم باچه رویی این داستان را برای «هده لاياه بفرستم ؟ برگردان : عمران صلاح • • بودند ) اکنون نیز مقام و عنوان کرد حتا ارتقا یافته اند . و اشاره ای ضمن میکند های فرشچیان است حالا آنهایی بودند اما هنرشان در خدم نبود ، بیایند و کار کنند . اینها کار نبودند و باصداقت کار اما دیگران نمی گذاشتند این جایی و مکانی پیدا کنند ، کنار ماندند این کتاب آمده است که خوانی اس کارگران توصیه کرده و آنرا تصویر روشت اعلام درآمد های حاصله ا: چگونگی انقلاب کارگری دانسته است. خارج و تعیین میزان کمک اجتماعی | ت اصلاحات ارضی از دیگر خواست …… ترجمهی خارج 300 طرح ها از دویست تا چهارصد تومان قیمت گذاری شده اند . تابلو رنگ و روغن در حدود دو هزار تومان کم و بیشتر) یک از آثار اسم و عنوان ندارد بهرام عمو او قلی ان نقاشی استاد نه سال پیش از وارد شدن به هن ارند دیرتر ازکسی که روحیهی هنری هنر های زیبا ، با طرح زدن از روی جای جریان ها میشون شروع کرد و میگوید : « این همان احساسی نمایشگاهم در ایران است .. میفهمد N ه همای کار هایم در یکی دوس گذشته، فقط همین به این و آن دادم و تعدادیرا برگزاری نمایشگاه هایی بردهاند . در اصفهان و قزوین : بوده . در تبریز هم قرار بود اما مثل این که نشد .. } قرار گرفته و از همین رو استقرار و رشد درجه تمرکز قدرت و اعمال دیکتاتوری عریان و ایستگی تنها از طریق اعمال قهر ودیکتاتوری تناسبی مستقیم وجود دارد . دموکراسی نیم بند مفصل گرند و دادگاه های نظام آشکار امکان پذیر است . در ایران گسترش سالهای ۳۲ – ۱۳۲۹ شدیدا حاکمیت امپریالیسم های هادی بگیرند و در یک مایه داری و ای اساس احتياجات نه برمبنای ضرورت در ایران را ، به مخاطره افکند و از همین رو امپریالیسم جهانی به وجود آمده است کوستای ننگین ۲۸ مرداد ، مجددا دیکتاتوری امپریالیستی محمد رضا شاه را درمیون ما تضمین سود برای سرمایه منافع طبیعی و انسانی حاکم کرد . گسترش بحران اقتصادی وسایر و نمی تواند از دوههای داخلی و خارجی در سال های ٤٢ – شکل طبیعی خود را بازیابد ، 1 اختیارات و وظایف افراد و نوسسات و آزادی رقابت برای گروهبندی های سیاسی رادر اعمال حاکمیت به شیوه ظاهر ادموکراتیک موکراتیک استفاده نماید . ازاینرو استقرار ۱۳۳۹ دورانی از آزادیهای نسبی را اجتماعی را تعیین میکنند . اهالی مملکت میتوانند موجب می شودکه دموکراسی بورژوائی قابلیت از دست بدهد ، بوجود می آیدو نوعی استثناء آورد که بنوبه خود منجر به رشد از طریق انتخابات به اصطلاح آزاد وسکراتیک مناسبات سرمایه داری و ابسته و حفظ و تعمیق انعطاف زیادی پیدا کند.دموکراسی بورژوانی بشمار می رود وابستگی نیاز به یک قدرت متمرکز و سرکوب مبارزات مردم کردید و سرکوب . هریک از نمایندگان سرمایه داران را که می درحالیکه دموکراسی بین خود سرمایه داران خواهند انتخاب نمایند و مجالس قانونگذاری را حفظ می کند بطور غیر آشکار بر زحمتکشان اما در جوامع و ابسته ، قضيب رست کرانه را دارد که بتواند آنرا برجامعه تحميل خلق در ۱۰ خرداد ١٣٤٢ به این دورا وظیفه کنرزاندن قوانین گوناگون مملکتی رادر و بخصوص طبقه کارگر دیکتاتوری اعمال برعکس است . در این جوامع حالت هـای نماید . خدت و عمق تضادهای اجتماعی در چهارچوب رژیم سرمایه داری به عهده دارن می نماید دموکراتیک یا شب دموکراتیک کاملایر شرایط جامعه ما ( و ساین جوامع وابسته ) آنچنان . پس از سال ٤٢ بموازات گسترده دانگاه ها و قضات بطور نسبی استقلال عمل در هنگام بحران اقتصادی استثنائی بروز می کنند و دیکتاتوری عریان است که کمترین روز نه دموکراتیک و شل شدن امپریالیسم ، رشد تمرکز قدرت دولتی به دارند و در حوزه قوانین موضوعه ( که حافظ اوجگیری مبارزات مردم ، بورژوازی با تروریستی شکل پایدار و با ثبات حکوم زنجیره های دیکتاتوری منجر به گسترش وجود می اید که با انحلال احزاب داد دستگاه سرکوب ( مثل ارتش بشمار می رود . علت این امر چیست ؟ مبارزات مردم گردیدموکل سیستم را به مخاطره آزادانه عمل کرده و حقوق فردی و اجتماعی افراد و موسسات را حفظ نمایند . قوه منافع سرمایه داران می باشند ) می نوی پلیس ) وظایف دیگر موسسات را در ایـن د شه ساخته و ایجاد حزب رستاخیز بها رسد و سپس دیکتاتوری وابسته نيز بالنسبه مستقل از سایر قوا ، وظیفه اجرای شاخه متمرکز می نماید . در چنین سـالتـي در جوامع وابسته گسترش دامنه قوانین را بعهده دارد ، پلیس و ارتش بعنوان مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی تحت سانسور امپریالیسم بارشد مستقل این جوامع در تضاد ابزار اصلی سرکوب ، ضامن اجرائی قوانین قرار . گیرند حقوق و آزادی های فردی شود . مجلسین کسترش نفوذ امپریالیسم با امپریالیسم بدست توانای خلق سرنگون . هم اکنون نیز بخوبی مشاهده که امپریالیسم جهانی از آزادی مانند خون هزاران شهید بدست آمده است زیان می بیند و برسند توطئه برای است. درحالیکه مناسبات سرمایه دار

برگه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12

حمایت شما از روزنامه‌های ایرانی ضمن دسترسی به نسخه‌ی کامل نشریات، ضامن بقا و تداوم تلاش ماست.
Become a patron at Patreon!