نسخه آزمایشی شامل 218,992 واژه

آیندگان:ش:۳۳۱۶

ص۶

K . Ang you سمی و هم بر صندلیهای افتخار،ماهیگیران بزرگی نشسته بودند پابلو نرودا گورخود را آماده میکنند . ارنبورگ کلانسان است اما هنوز یکسی از اصیل ترین و پرحرارت ترین رزمندگان آغاز و پایان تبعید زیرآتش نشانها ، کنار کوههای کلاه و پیشرفت فزاینده درکار جمعی و همکاری گرای با استعداد ، با هوسهای شخصی اشب برقی میان دریا های مهیب را مینمایاند ، بلکه احساس کردم سرزمین ارمان تکامل فرهنگ شوروی ضربههای استپ ها ، باخلوص طبیعی بسیار زیادی که فرودآورد . اما درهر ربع قرن پس زدنهایی جنگل برعطر ، خامش و انبوه مشیلی از میان آن دورنما ، کلولای ، سکوت – حفظ کرده در تدارک جهشی عظیم است. تمام بوده و میدانیم که زندگی قدرتمندتر و کله شقتر بیرون زدم تابه غرش از احکام است ، انقلاب زندگی است و احکام درآیم ، تا در این دنیا عالم میداند که حقیقت بزرگی در آنجابوقوع پیوسته و همهی جهان چشم انتظار آنست که راه برگیر چه اتفاق خواهد افتاد ضی ها به ترس ، دیگران ساده دلانه و گروهی معتقدند که آنجا چه اتفاقی خواهد افتاد درهنگ شوروی است در میانی جنگلی بودم که هزاران کشاورز گهگاه آپارتمانش در خیابان گورکی در سال ١٩٤٩ که تازمتبعیدم بسرآمده با مراسم پرسروز سنتی به اشعار پوشکین یا خارج از مسکو ، در کلبه اش ، دوستانم را بود ، برای نخستین بار به شوروی دعوت گوش میدادند . هرچیز همراه زندگی انسانی میدیدم . جائیکه نقاشی ها ودیواره نگــاره شدم : جشن یکصدو پنجاهمین سالگ شده بود: آدمیان، برگها، پهندشتی که در های پیکاسو بردیوار آویخته شده بود آن گندم تازه اولین علایم زندگی اش را نشان پوشکین . ارنبو رگ برای گیاهان در ، دل شوروی دارد، يكامومن با هم به مروارید سردبالتیک، میداد . آشکار بود که طبیعت و آدمیان وحدت همیشه درباغش به کندن علفها و سوژه ها لنینگراد قدیمی ، شاداب ، اصیل و قهرمان قدم پیروز مندانه ای را تشکیل داده بود از هرچیزی که پیرامونش میروید مشغول نهادیم . شهر پطرو كبيرو لنین کبیر دارای از میان اشعار پوشکین در جنگل «فرشته» است ، فرشته ای خاکستری : خیابان ميخايلو سکی ، انسانی که سرپرو ازبسيارات بعدهاکرزانف که شعرهایم را به روسی های نقره قام، قصرهای سنگی سربگـون و دیگری را دارد، ناگزیر به آسمان می رود . به نحو تحسین انگیزی برگرداند ، یکی از دریای سبز نقره ای .درپیش چشمهایم باشکوه آندم که کشاورزان جشن را برگذارمی دوستان خوبم شد . مانند همهی شاعران ترین موزه های جهان : خزاین تزار ها ، کردند ، باران سنگینی باریدن گرفت نزدیکمان شوروی کرزانف و طنپرستی دو آتشه است. نقاشی هاشان ، اونیفورمها ، جواهـرات معرش شعله های درخشان و موسیقی غنسی زبان زیبای روسی را بصورت آبشار هـــای کوچک میسازد . شاعر دیگری که بسیار به همایش نویسندگان دعوت شدم . برصندلیهای افتخار ماهیگیران بزرگی نشسته بودند . . نویسندگان کبیر اتحادشوروی ، مفاریف، است . شیخو ارچونان جانداری . سی درجه زیر صفر است ،غروب ،مسکو ستاره ای از آتش و برف ، قلبی فروزان در سینهی زمین ، از پنجره بیرون را مینگرم یک پاسدار افتخاری در خیابان است . چه با لبخندی سپید وموی نقره فام، «فدین، بنـا اتفاق می افتد ؟ حتا برفی که فرو افتاده در چهرهی یک ماهیگیر انگلیسی : شفـان سکون است . مراسم دفن باشکوه ویشنسکی مختصر ، «ارنبورگ» با خرمن آشفتهی موی است . خیابانها آرام به جمعیت راه میدهند . و لباسش – با آنکه اولین بار است پارمشده سکوت ترفی فرو مینشیند ، سکون در قلب انگارکه در آن خوابیده است ، میخونه زمستان برای سربازی بزرگ. آتشویشنسکی برسکو هم ، همراه شخصیت های مغولی برق فروزانیدرخشید ،مردو درخت پناهگاهش پرزرق و برق ، لباس های جشن ، اسلحه ، را زغال کرد ، همهی اینها بخشی از منظرهی به ریشه های کشور شوروی بازمیگردد . و کتابهای تازه چاپشان ،سخنگویان دورترین رومیزیها همه قرار گرفته بودند . رزمناو طبیعی ناگهانی بودند . جالبتر آنکه این شعر اریدا که باتری هایش، از افکار لنین پشتیبانی خوانی همراه باران در کتابهایم بوده و بامن دیدمش ناظم حکمت بود . افسانه نویسی که کرد، دیوار های گذشته را فرو ریخت و در رابطه داشته است . . ا را حکومت های نامانوس کشورش هیجده های تاریخ را گشود محلهای روستایی شوروی مدامدگرگون سال به زندان افکندند اتهامش آن بود که آنجا بودم برای دیدار شاعری که صدها میشوند . شهرهای بی سروته و آبراههـای کو شش کرده نیروی دریایی ترکیه را به طغیان سربازانیکه اسلحه را به جمعیت حذران جمهوریهای شوروی ، مردميكه حتا نامشان را قبلا نشنیده بودم : از کشور های کوچزی نشان دادند ، در تشک باقی ماندند . گامبهگاه یکی از آنها رقص کوتاهی میکند . دستهای بی القيا روس ل سال بیشتر مرده بود . . بسیار بزرگ در دست ساختمان هستند ، این بکشاند، ناظم به بدترین عقوبتهـا محکوم شد. آنگاه با توجه ای بیشتر، مشتاقانه روزی می دستش دارش را بالا میگیرد و باپوتینهای الکساندر پوشکین ، نویسنده ی افسانه خود جغرافیاست که دگرگون میشود . بلندش پای میگوید . بقیه بیحرکتند دوستی اید که تیغه های علف را مشت مشت دردهانشان داد خواست بر یک رزمناو انجام گرفت . بمن ها وحکایت های تامیرا این شاهزاده شاعران اما در اولین دیدار پیوستگی خود را گفت او را مجبور کردند برلبه: کشتی قـدم می چپانند . بعدها علف راچون اسبها خواهند اسپانیایی بمن گفت که در جنگ دوم جهانی، قلب شوروی را با خود دارد . مردمی ، نه تنها با آنها که باهر چیزی فراسوی بردارد خورد . ناظم بیقرارانه ضدجرمی شدنو بودن .. فورا بعداز یک بمباران – در سردترین روز ، تاوقتیکه ناتوان از تکبهیبرپاهایش. برای جشن صدو پنجاهمین سالگردش، دسترسی یاجانم دریافت کردم . فرو افتد . سپس او را در بخشی از مستراحها است ، ناظم حکمت سالهای دراز از تبعیدش را ها ، اهالی مسکو را میدیدی که در خیابانها ها قصر تزارهارا سنگ به سنگ دوباره در مسکو ،نویسندگان درجوش و در شوروی گذراند . دلباختگی اش به ایــن انداختند . جائیکه نجاست يكمتر از کف آن بالا بستنی میخوردند . دوستم گفت « وقتی آنها ساختند . هردیوار دقیقا همانطور که قبلا خروشی بی پایان ، و دگرگونی مستمراندیشه آمده بود . شاعر برادرم احساس کرد که کشور او را به اینجا کشاند . این شیفتگی را در هنگامهی جنگی ترسناک و هوای زیر بود ، بنای دوباره یافت . آنرا از قلوه سنگ ها میزیند. در آنجا قبل از آنکه غرب بر کو قدرتش رو به ضعف میرود از بوی کند در کلماتش در چرخش است : « من به آیندهی صفر در این حالت دیدم ، آنموقع دانستم که های خاک آلوده به همان صورتی که بدست آنرا کشف کند ، دانستم که پاسترناک شعر معتقدم آنها جنگ را خواهند برد .» معتقدم ، چرا که در کشوری سرگیجه افتاد . فکری جرقه زد : دژخیمان چشم قشون نازی فرو ریخت ، برافراشتند به دوباره مایاکوفسکی بهترین شاعران دنیا هستند که به راه افتادن من هستند . هستم که جان شور را بیش از هرچیز دیگر درختان درپارک ، سپیدازيرف ، يـخ | سازی نقاشی های دیوار های کاخ ، اسناد اهل شورویاند . مایاکوفسکی باصدای تندر میخواهند که زجر بکشم، غــ خواستار است . در این کلمات راز آنچه که نده اند . هیچ چیز نمیتواند از زمستان با این * پاکسازی ، یا تفتیش کتابخانه ها؟ تاریخی ، پنجره های نورانی ،چوب پرده های آسا وچهرهای مسکون، با قلب پرشکوهی که قدرتش را بازپس زاند و شروع به خواندن برای مردم بایسته است طنین دارد گلبرگهای بلورین در پارکها برابری کند .آفتاب | گلدوزی شده و سرستونهای پرگل پرداختند. زبان را انقلابی کرد و با مهمترین مشکلات کرد . نخست آرام ، آنگاه بلندتر و سرانجام انسان شوروی بابازبودن در تمام باعث فراتابی آنها میشود . شعله های سپید هیات مدیره انجمن کتابداران ایران در ساختن موزه ای به افتخار شاعر شگفت آور شعر سیاسی برخورد کرد ، شاعری مردمسی از ته ریه هایش تمام آوازها را سرداد : تمام کتابخانه ها ، اتاقهای درس ، تماشاخانه ها ، از آنها سربر میکشدولی يكقطره هم اززمینهی بیانیه ای ضمن ابراز نگرانی از ممیزی تازه ای (مایاکوفسکی در کارخانه ها ، مدارس ، عاشقانه هایی را که بیادداشت ، اشعارش در مرکز افکار نویسندگان قرار میگیرد گلگلی آنها آب نمیشود . اینجا ، جهان درخت نه دارد با میگیرد امید میدهد : ايـــن آنچه اول بار مرادر شوروی شیفتهی دانشگاه ها شعر های خود را میخواند .م.) تصنیفهای دهقانی و سرود های رزمی خلق يكطرف قالبهای جدید و تازه کردن نوری همدی و اره ای است که ما را و امیدارد از میان باغ « دسیسه ها و مزاحمت ها» که از سوی خود کرد احساس بیکراینی است که آنجا بود. پاسترناک شاعر بزرگ سایه سار هـای را . او هرچه را که می دانست خواند . اوبر شکل های موجودشان باید پیش روند و از بهاری برف ، برجهای قدیمی کرمین ، مخروط ه افراد مشکوک و ناآگاه » سر می زند، ، حضور دارد . یگانگی پراکنده در جمعیت این غروب ، باکشش هایی که به ماوراء الطبيعه کثافت و دژخیم پیروز شد وقتی اینها را طرف دیگر کمک های ادبی را نابود کنند . با های باریک هزار ساله ، گنبدهای طلایی سنت «بتدریج و بانسلط دولت بر اموره خاتمـه کشور گسترده ، چنین درختان عنان (درختی دارد معتقد است که پس از دگرگونی بمن گفت ، به ناظم گفتم، تو برای همهی ما همه ی اینها ، چگونه شخص می تواند از باسیل رانظاره کنیم که پوستهی ورق ورق بدنهی آن به آسانـی کشورش ، مردم بیشتر بصورت یک خدمتگزار خواندی ، برادر ، ما نیازمندیم که بیش از این انقلابی چنین ژرف و تندرو و اپس بمانـد ؟ باپشت سرگذاشتن دامنهی مسکو کنده میشود و دارای برگهای سفید کوچک هوشیار درآمده اند درتردید و سرگردانی دست و پا نزنیم چگونه میتواند از مایههای مرکزی پیروزیها، براه شهری دیگر ، بزرگراههایی را میبینم با اینحال منتقدین دیدگاه های سیاسی اکنون ما میدانیم باید خواندن را آغاز کنیم و شاخه های فرو افتاده است .م .) بردشت ، تعارضها – مسایل انسانی، فراوانيهـ سپید . رودخانه هایی اند یخزده . بربستر این دوراني ديگر . خواهد یافت. آنچه در زیر می آید بخشی است از این بیانیه: آنچه انجمن کتابداران ایران را در این جنگل هایی بزرگ باگزند ناپذیری معجزه وار ، ایستای ، کار های پاسترناک را برایم از حفظ او همچنین از رنجی که برای مردم میبرد سخن پیشرفت ، رشد یک کشور عظیم که بادگرگونی رودخانه و ارمها گاهگاهی نیمرخ ماهیگیری لحظات حساس تاریخ ایران نگران کرده است گفت . زمینداران بزرگ در ترکیه وحشیانه همه جانبه ای در نظام های سیاسی ، اقتصادی پیدا میشود غرقه در خود ، شبیه مکسی روی اخبار جسته دریخته ای است که در جراید رودخانه های بزرگ ، تاختن موج و ار اسبها خواندند برگستره کشتزار های گندم . وجود نوعی خشک اندیشی روسی را کشاورزان را آزار می دادند . ناظم شاهدرفتن و اجتماعی روبرو است جدا بماند ؟ چگونه میزی براق . ماهیگیر برآن ورقهی یخزدهی دربارهی نفتیش نابخانه ها در قالب «پادسازی در اولین نگاه به سرزمین شوروی آنهم در هنرو درطی دورانی دراز نمی توان آنها به زندانهاست ، نظاره گر آنهاییست که میتواند با مردمی که مهاجمین وحشی آنها درازمکنی میکند ، خالی برآن میکند . یخ را به چشم میخورد ، متاسفانه کسانیکه بدینگار دلباختم و دریافتم که نه تنها در هرگوشهای رد کرد . بایست گفت که این خشک اندیشی خشکه نان سهیمهشان را درازای تنباکو را خرد کرده اند و در محاصرهی انحصـار دست می زنند حتی اگر نیت پاک داشته مته میزند تا به سوراخی میرسد، مدفن رودی. مورد توجه و حمله قرار گرفته است . از این سرزمین ، هرجاکه زندگی جاریست ، دادوستد میکنند طلبان سنگدل ، تاریک اندیشانی از هردسته چیزی صید نکرده ، زیرا میله ایکه سوراخ را باشند به علت عدم آگاهی از فلسفه ، هدف پندی اخلاقی میدهد و راه مقایسهی امکانات مقالات انتقادی ندان ، این جزمی علف را دیوانه وار به تماشا مینشینند : و گروه قرارگرفته اند وجه اشتراکی نداشته پدید آورده ماهی را ترسانده و فراریش داده و وظیفه دابخانه ، درست همان راهی را می روند که عمال ساواک در پیش گرفته بودند و کتابداران و کتابخانه ها بیش از هر گروه و طبقه دیگر از آن رنج بردند و کوشیدند تا آنجا که میتوانند با نیات پلید وظیفه اجتماعی شعر علوم باقی ماند . نهضت بهره یابیی ادبی از زبان مردم با شعر آغاز شد . و وقتی که بدانیم که شعر اصولا با بیان احساس و عاطفه ها به آنها مبارزه کنند . و چنانکه بر صاحبنظران | در و دوران اختناق حفظ کردند آنچه را که باید Georgics گیرد ویزای تان FR * 1 poetry Didactic Satire . . ” . . س . الیوت . ا ا ا ا ا ا ا ا فرهنگ ( C C عنوان این مقاله به احتمال بسیار چنان مفهوم های گوناگونی را به ذهن اشخاصـ گوناگون متبادر خواهد کرد که هرگاه ، پیش از کوشش برای بیان منظور واقعی ، آنچه راکه منظور نیست تشریح کنم بر من خردمنخواهند گرفت . هنگامی که دربارهی « وظیفه ی هـر چیزی حرف می زنیم ناگزیر ، بیشتر از آنچه که انجام می دهد ، یا داده است ، در فکر آنچه باید بکند ، هستیم. این موارد بهره گیری شناخته شدهی شعر » به این مساله نیاز به تحلیل و بررسیی نسبتا شناخت این تمایز مساله یی بر اهمیست روشنی ، به آن قالبی داد که در برخی از گونه گستردهی تاریخی دارد. فکر میکنم تا بحال است ، زیرا سرآن ندارم درباره ی آنچه که من ها ، دستیابی به کمال را ممکن می ساخت. بعد کفایت گونه های شعر را نمایاندهام تا فکر می کنم شعر باید انجام دهد صحبت کنم. در شعر جدید تر ، برخی از این قالب ها روشن سازم که وظیفهی ویژهی هر یک به مردمی که بما می گویند شعر چه بایـد مانند ، مانند سرود های مذهبی که وظیفهی جداگانه یی مربوط می باشد. ذکر کرده ام . معنای واژه گانییشعر آموزشگر بکند ، بویژه ، اگر خود شاعر باشند ، معمولا آن نوع ویژه شعری را که مایل به نوشتنشـى با موقعیت ویژه ی اجتماعی گسترش می یابد. در مورد وظیفهی ویژهی شعر فلسفی و نوشته در اختیار عموم بگذارد . از آنچه ممکن است زبان ملتی از او گرفته شـود که ما از آن بنام « مبتذل» یاد می کنیم مثل ممنوع گردد و زبان دیگری به مدارس تحميـل کتابهای مبتذل و سکس و جنایت » که بگذریم، شود. ولی تا آن ملت نیاموزی که به زبــان کتابخانه محل حفظ و در دسترس قرار دادن جدید احساس کند زبان قدیم راخنثی نکرده یی، | آثار علمی و ادبی و هنری و مذهبی و اجتماعی وزبان در شعر، که وسیلهی احساس است، از است. هیچ کتابداری حق ندارد عقاید مسلکی خود را در یک کتابخانه عمومی اعمال کند. . باقی می از آن شهر آموزشی فلسفی یا دینی نو ظاهر میشود. تا اندازه ای دگرگونی پذیرفته است. هستند ، درذهن دارند . البته ، همیشه ایـن یا سیاسی یا اخلاقی به وظیفهی این مسایل امکان دارد وظیفه های هر کدام از این گونه هم اکنون گفتم « به زبان جدیدی احساس خواست و تقاضای خوانندگان و مراجعان کردن » ، و منظورم فقط چیزی بیشتر از «بیان به کتابخانه مهمترین و اساسی ترین مرجع احساساتشان به زبان جدید ، می باشد . یک برای انتخاب کتاب است. امکان وجود دارد که در آینده ، شعـر ، آموزشگر ، احتمال دارد به معنای شعر ها را در نظر بگیریم و با این همه پرسش وظیفه یی بجز آنچه که درگذشته داشته است، و آگاهی دادن ، باشد ، یا به معنای آموزش – وظیفهی شعر را دست نخورده بگذاریم . از این داشته باشد . ولی ، حتا ، اگر چنین باشد، های اخلاقی دادن ، ، یا احتمالا به معنای رو که همهی این مسائل را به نثر هم مـی ارزش دارد که نخست تصمیم بگیریم شعـر درگذشته چه وظیفه یی داشته است ، در زمـان برای توان بیان داشت . پیش از این که پیش تر مفهومی که هر دو را باز می تاباند . اندیشه که در زبان دیگری بیان شود ناگزیر با این مقدمه انجمن کتابداران ایران | تقریبا همان اندیشه است ، ولی احساس با مایل است توجه مسئولان امر را نسبت به اثر Virgil عاطفه یی که به زبان دیگری بیان شود ،همان مسائلی از قبیل هجوم به کتابخانه کانـون بروم اما ، می خواهم مخالفتی را که ممکـن ها و زبان های گوناگون ، و در یک حد نمونه ، دربردارندهی شعر های بسیار زیباست، است برخیزد از بین ببرم . مردم ، گاهی به هر جهانی . من به آسانی میتوانم درباره ی آنچه . . احساس و عاطفه نیست . یکی از دلیل ها به پرورش فکری کودکان و نوجوانان در اراک – و دربارهی کشت و ذرع یافتههای بسیار معتبر گونه شعری که احتمالا هدفی ویژه دارد بد گمان می شوند : شعری که در آن شاعر ازنظر ( آیندگان ، ۸ اسفند ١٣٥٧ ، شماره۳۲۹۹، خوبی یاد گرفتن دستکم یک زبان خارجی این است که شخصیتی تکمیلی بدست می آوریم ص. ۳) مسئله کتابخانه عمومی پارک شهر که خود با شعر می کنم ، یا دوست می دارم دارد. انجام بدهم ، بنویسم ، و آنگاه ، شما را بر آن دارم که این درست همان چیزیست که تمام لیکن ، در حال حاضر ، اینطور به نظر های مذهبی یا سیاسی یا اجتماعی پشتیبانی ، ۲ اسفند ١٣٥٧ ، شماره ٣٢٩٤، ( آیندگان در شعر همیشه بیان تجربهی جدیدی وجـود دارد.یا بیان تازه یی از مسالهی آشنا، بـ بیان چیزی که تجربه کردیم ولی برایشــ یکی از دلایل جایگزین نشدن زبان جدیدی بجای زبان خودمان اینست که غالبا. نمی خواهیـم د و بویژه هنگامی که این نظریه هـای می رسد که نوشتن کتابی دربارهی کشت وزرع . می کند شاعران خوب ، درگذشته برای انجامشـ برابر آخرین شیوه که همچنین شعر خوبی ویژه را نمی پسندند بیشتر احتمال دارد بگویند کوشیده اند و یا می باید کوشیده باشند ـ فقط می دهد یا حساسیت ما را مي بالايد . ليكـن آنان کاملا موفق نشده اند ، ولی شاید این گناه آنان نباشد . لیکن به نظر من امکان دارد که اگر شعر ، و منظورم تمام شعر های بزرگ وظیفه یی اجتماعی درگذشته نداشته است ، احتمالا در آینده هم چنین وظیفه يلـي نخواهد داشت. ص. ۱۱) و کشاندن کتابداران آن به کمیته شخص دیگری بشویم . یک زبان برتر بندرت امام و جلوگیری از نمایشگاه کتابی که کتاب باشد ، محال است : زیرا ، آن را راحتتـر که این شعر نیست. واژه ای نداریم ، که آگاهیی ما را گسترش ممکن است نابود شود ، مگر با نابـودیی داران آن با زحمات زیاد، آنهم در دوران می توان به نثر بررسی کرد ، همچنان نباید به درست به همان گونه که مردمان دیگر مردمی که آنرا حرف می زنند . وقتی یک زبان | اختناق ، ترتیب داده بودند و خودکامی بوده تقلید از رومیان ، رساله های مربوط به اغلب می پندارند مفهومی شعر واقعیست این نوشتار نه به هودهی فردیی شعر زبانی دیگرراازمیان میبرد معمولا از این روست | است در جهت طرفداری از انقلاب مردم نجوم و نظام عالم را به شعر بنویسیم . چون اتفاقا نقطهی دیدی را که مورد علاقهی مربوطست ، و نه به چگونگیی لذت فردی اش. که آن زبان ویژگی هایی دارد که آنرا گسترش ایران ، حمله به کتابخانه مجتمع آموزشی شعری را که هدف ظاهری اش رساندن یافته آنان است بیان می کند ، باید بگویم در این فکر می کنم ما همه ، هم،گونهی لذتی را که می دهند ، و آن زبان نه تنها میدانی دیگر دکتر علی شریعتی (فرح سابق) و بردن خانم هاست ، نثر جانشین شده است . شعـر مساله که شاعر شعرش را برای پشتیبانی از شعر می تواند بدهد می فهمیمو، همگونی بل ، میدانی پالوده تر و گستردهتر از زبان ها و دختران کتابدار آن موسسه با چشم آموزشگر اندک اندک محدود شده به شعری طرز فکری اجتماعی یا حملهی بان بکار می تفاوتی را که ، درورای لذت ، در زندگیمــان بسوی عرضه کند ، نه تنها اندیشه ، بل برای های بسته به کمیته امام که جریان آن فصلا در بردارندهی پند های اخلاقی ، یا به شعری گیرد ، اهمیتی نیست. به انجمن گزارش شده است ، و جوایتی هنگامی که می گویم تمام شعرهای بزرگ، که هدفش انگیزش خواننده است به پذیرفتن احتمال دارد هنگامی که شاعر نظریه یی بوجود آورد ، خیلی ساده و اساسا شع باين منظور است که از راه دیگری که می نقطهی نظر نویسنده دربارهی چیزی . را که در آن زمان محبوبیت همگانی دارد بیان نیست . این را به ناگزیر قبول می کنم ، ولی در توانستم موضوع را بررسی کنم ، پرهیـــز پدیدار می سازد . بدون اینکه این در اثر را احساس. از این قبیل که گزارشهای آن شناها بنابراین با زبان رایج مردم است که به انجمن کتابداران ایران رسیده است ، ای جلب نماید. احساس و عاطفه به بهترین وجهی بیان می شوند ، یعنی زبانی که در همدی طبقـات کتابداران و قلمزنان و ناشران سالها | مرسوم باشد : ساختمان ، آهنگ ، صدا و اصطلاحات یک زبان ، شخصیت ملتی که اثرا با تهدید و تعقیب های ساواکیها و سانسور گران رژیم دژگام درافتاده اند و به نیروی که موضوع راستین این نوشتار می کند ، شعر ، رواجی زودگذر داشته باشد. عین حال چیزی را که برای ما به گون کرده ام . می توان گونه های بسیار شعر را ، بنابر این مقدار زیادی از آنچه را که شعر واقعی ، اما ، نه تنها به رغم دگرگونی همگانی به عنوان اجتماع انجام می دهد در مد یکی پس از دیگری ، مورد بررسی قرارداد،و ممکن است شعر هجایی ” عقیدهی همگانی ، بل ، به رغم از میان رفتن نظر قرار نمی دهیم . دربارهی وظیفهی اجتماعیی هرکدام به نوبت نامید ، شامل می گردد ، اگر چه شعر هجایی کامل علاقهی مردم به جریاناتی که شاعــر بحث کرد ، بدون رسیدن به این پرسش کلی با هجووهزل نویسی که هدفشان در مرحلهی مشتاقانه با آن هاسروکار داشته است. باقی و من اینرا به کلی ترین مفهومش به کار حرف می زنند بیان می کند . وقتی می گویم این | حقانیت خویش و به مدد امواج انقلاب که که « وظیفهی شعر به عنوان شعر چیست ؟ .. نخست ایجاد نشاط است وجوهی مشترک میماند . می گیرم . زیرا فکر می کنم سخت پر اهمیت شعر است که بیش از نثر با بیان عاطفه و پیش میتاخت ، توانستند خانون تفتیش من می خواهم میان وظیفه های کلی وخصوصی دارد . برخی شعر های و درایدن » ، در قرن است که هر ملتی شعر خودش را داشته باشد، احساس سروکار دارد ، منظور من آن نیست تفتیش عقاید، یعنی اداره نگارش را که نه فقط برای آنان که از شعر لذت می برند فرق بگذارم ، تا بدانیم درباره ی چه چیز حرف هفدهم ، شعر هایی هجایی هستند ، به ایـن شعر و لوگرسیوس ، شعر بزرگی باقی می که شعر نباید هیچ محتوا و مفهومی عقلانی قلعه ای پر از اشباح جنود جهل ، و سندی این مردم همیشه می توانند زبان دیگران را نمی زنیم . شعر ممکن است قصد اجتماعــي مفهوم که هدف آنها ریشخند مسائلیست که ماند ، اگر چه تصوراتی از فیزیک و نجوم داشته باشد ، یا اینکه شعر والا ، بیشتر از در برابر فیضان فکر و فرهنگ بود، منحل و از پیش اندیشیده و آگاهانه داشته باشـد. شاعر در جهت و علیه این مسائل رهبـریشان داشته ، بی ارزش اعلام شده اند . همینطور بیاموزند و از شعر آنان لذت ببرند ـ لیکن از شعر پست از این مفهوم نصیب نبرده است. مضمحل کنند. ولی آیا سانسور بعد از انتشار این هدف در شکل ابتدایی ترش ، اغلب کاملا می کرده ، و همچنین آموزشی هستند باین شعر و درایدن ، ، هر چند کشمکش هـای این رو که به راستی ، برای اجتماع به طـور لیکن گسترش این بررسی مرا ازهدف کنونی ام قرینه همان سانسور بیش از انتشار نیست ؟ | کلی تفاوتی پدیدار می سازد ، و این حتا آشکار است . مانند شعرهای اولیهی فنلاندی منظور که خواننده را به پذیرفتن نقطهی نظر سیاسیی قرن هفدهم دیگر بما به دور خواهد کرد این را پذیرفته خواهم انگاشت انجمن کتابداران ایران به عنوان معنای مردمیست که از شعر لذت نمی برند و سرود های ابتدایی ، که برخی از آن هـا مذهبی یا سیاسیی ویژه ای بر می انگیزند. شعر بزرگی از گذشته احتمال دارد مرسم آگاهانه ترین بیان ژرف تـرين انجمنی حرفه ای و صنفی و با اعتقاد عمیق به حتا آثایی را هم که اسامیی شاعران ملیی مقاصدی بسیار عملی برای سحروجادو و در انجام این کار همچنین از روش تمثيلي لذت بخش باشد ، اگر چه موضوعش احساساتشان را ، بیشتر از هر هنر دیگر . اصل آزادی مطالعه به عنوان یکی از ارکان داشتهاند ـ برای دور کردن چشم بد ، مداوای برای دگرگون سازی حقیقت به صورت افسانه است که باید اکنون آنرا به نثر خود را نمی دانند شامل می دانم . اینست یا شعر زبان های دیگر ، در شعر زبانشان اساسی دموکراسی ، نگرانی خود را از آنچه یک مرض ، فرونشاندن خشم روحی پلید. بهره می گیرند: Thehindandthepanther کرد. – می یابند . این ، المبته ، بدان معنانیست که باید جرثومههای سانسوری تازه خواندمشود که هدفش انگیزش خواننده به پذیرفتن حقانی اکنون که قرار است وظیفهی اصل یی میبینیم که تفاوت شعر با هر هنر دیگر در شعر راستین فقط محدود به احساساتیست که ابراز میدارد و توجه مقامات مسئول و همدی کلیسای رم بوده علیه کلیسای انگلستـان ، شعر ، ابتدا ، در مراسم مذهبی به کار اجتماعیی شعر را بیابیم ، باید ابتدا به این است که شعر برای مردمی که همزمان و هر کس می تواند بشناسد و بفهمد. علاقه مندان به آزادی مطالعه را به این امر في رفته ، و هنگامی که یک سرود مذهبی سهم ترین شعر او از این دست است . در قرن وظیفه های آشکار تر آن نظر افكنيم ، ووظيفه همنژاد هستند ارزشی دارد که برای دیگری را می خوانیم ، هنوز ، شعر را برای هدف نوزدهم مقدار زیادی از شعر های «شللی – هایی را که ، اگر قرار باشد چیزی انجام دهد، نمی تواند داشته باشد. اجتماعیی ویژه ای به کار می بریم . از اشتیاقی برای دگرگونی های اجتماعی و باید انجام دهد. کنیم . همین به درختی خارآلود و تناور میشود وبرکندن ابتداییی حماسه وافسانه های باستان SAGA سیاسی الهام گرفته است. نخستین آن ، که ، فکر می درست است که حتا موسیقی و نقاشی کافیست که در میان مردمانی از یک تیره، آن کاریست پس دشوار پیش از اینکه فقط به گونهی سرگرمی بی محلی در مورد شعر نمایشی Dramatic poetry توانیم در باره اش مطمئن باشیم ، اینست که هم ویژگی بومی و نژادی دارند : لیکن ، بـه احساسات پالوده ترین و پیچیده ترین افراد با هیات مدیره انجمن کتابداران ایران در اکنون وظیفه یی اجتماعی ویژه ای شعر باید لذت بخش باشد . اگر بپرسی روشنی برای یک خارجی دشواری های آنان که خشن ترین و ساده ترین اند. وجـه دارد . زیرا در حالی که اغلب شعر های امروز چه گونه لذتی ، تنها پاسخی که می حال حاضر به شاکیان و کتابدارانی که مورد درک این هنر ها کمتر است . از سوی دیگر مشترکی دارند ، و با آن مردمی که هم سطح تهاجم قرار گرفته اند اطمینان داده است که پیش از بهره گیری از زبان نوشتار ، شكل منظم برای خواندن در تنهایی نوشته می شود ، یا بگویم اینست ، آن گونه لذتی که شعر می دهد: درست است که نوشته های منشور در زبان آنان هستند و زبان های دیگری را حرف این دسیسهها و مزاحمت ها اینجا و آنجا شعر ، مطمعنا برای حافظه ، یاریی به سزایی برای خواندن به صدای بلند در جمعی کوچک چون ، خیلی ساده ، هر پاسخ دیگر خود ویژگی هایی دارند که در برگردان ازدست می زنند ، ندارند . و ، هنگامی که تمدنی سالم احتمالا بوسیله افراد مشکوک و یا ناآگاه بوده . و حافظهی رامشگران نخستین ، تقـال شعر نمایشی به تنهایی برعهده دارد که اثری در جهت زیبا شناسی و مشالهی میگا می رود ، لیکن همه احساس می کنیم که در باشد ؛ شاعر بزرگ برای همهی هموطنانش، صورت گرفته است و مسلما به تدریج و با ها و طلاب باید شگفت انگیز بوده باشد . در آنی و کلی روی تعداد زیادی مردم که کرد ماهیت هنر به دور دست خواهد کشاند. خواندن داستان های بلند برگردانده شدمخیلی در هر سطحی از فرهنگ که هستند ، چی آمده اند تا نمایش حادثهی خیالی را روی اجتماعات پیشرفته تر ، چون از آن یونـان تسلط دولت بر امور ، خاتمه خواهد یافت می کنم این مساله مورد پذیرشـن کمتر از خواندن شعر گردانده شده چیزی از برای گفتن خواهد داشت. باستان ، وظیفه های اجتماعیی شناخته شدهی صحنایی ببینند ، بگذارد. شعر نمایشی با . می توانیم بگوییم که وظیفهی شاعــر خشت اول کر نید معمار کے شعر ، همچنین ، بسیار آشکاراند ، تنات گونه شعر تفاوت دارد . اما چون قانون های باشد چه نباشد چیزی افزون برلذت دارد که های آثار علمی این باخت ممکن است به راستی به عنوان شاعر ، فقط به گونه یی غیر مستقیم | تا ثریا می رود دیو همان قانون های تئاتر است، وظیفهی – بما بدهد ؛ چه اگر چه فقط لذت بود ، آن لذت به هیچ برسد را که شعر بسیار بومی به ملتش مربوط می شود : وظیفهی مستقیم او فقط به منزله یادآوری و مطرح کردن قضیه فاتر بطور کلی ـ قرار می · خود نمی توانست از گونهای عالی باشـد . تر از نثر است می توان در تاریخ زبان های مربوط به زبانش می باشد ، نخست نگاهداشت است مبادا که مسئله از نظر مسئولان امر و اینجا با وظیفهی اجتماعی سرورای هر قصد ویرایی ، همانطور که مربیش اروپایی دید . قرون وسطا تا چند سال آن ، آنگاه پیشبرد و گسترش آن. بخصوص دولت ملی آقای مهندس بازرسان پیش ، لاتین ، زبان ویزای فلسفه ، الاهیات و ادامه دارد معطوف میدارد که اگر این جرثومه ها از ما ، نباید ، شعر را محدود به شعرتوده هم اکنون از بین نرود روز دیگر خود تبدیل باز مانند ، ناگزیر ، آنچه را که تاریخ خوانده شده ، به دیگران منتقل می ساخته اند . و این بیانیه به مصداق : دست می دهیم . و در برگردان برخی از گونه خوب ، چه شاعر بزرگی آیین های مدد مانده باشد: . یزی 1 پابلو نرودا نی ” * 1 1 . باشند ؟ برای آنکه گریخته را باز پس ارد . خرده آیا ادبیات یاهنر هوای استقلال اثیری را غذایی را برآب میریزد . قلاب میاندازیمنتظر. قبل از حوادثی چنین حیاتی می پذیرند ؟ در آن سرمای جهنمی تاپایان کارساعتها منتظر آسمان سپید است. چهار بعدازظهر سیاه میماند . . خواهد شد . از آن ساعت ببعد شب شهر را شاند کار نویسندگان ، بنظرم ، باکار ايـن ماهیگیران آرکتیک مشابه است ، نویسنده مسکو شهری زمستانی است .شهر زیبای باید درپی رودخانه ای باشد . اگر یخ زده باید زمستان است . برف بربامهای مکرر نامحدود و آنرا سوراخ کند ، باید صبر بسیار داشته ه درنشستن است پیاده رو ها میدرخشد ، یکدست پاک هوا ، شیشهی شفاف سختی است . رنگب فولادی ظریف و پرهای خود برف که اینجا و آنجا چرخ میخورند . آمدن و رفتن هزاران باشد، هوای سرد و منعقد ناسازگار، ریشخند را شجاعانه مقابله کرده ، در جستجوی آبی ژرف ، قلابی نیکو را بکار میگیرد . بعداز همهی اینکار ها ، ماهی کوچکی را بدست می آورد . باید دوباره ماهیگیری عابر ، انگار که سرما را احساس نمیکنند . را ادامه دهد .مقابله با سرما، آب، منتقد همه ی اینها رویایی را می زایاند که در آن مسکو ، و سرانجام بخاک انداختن ماهی بزرگتری کاخ زمستانی عظیمی میشودباتزینیات فراوان، دیگری و دیگری . popvlanpoetry آیندگان دوشنبه ۲۸اسفند نماید . و این که احساس و عاطفه و فردی » هستند ، در حالی که اندیشه و عمومی است . حفظ کنند. به یک زبان خارجی اندیشیدن بسیار ساده تر از احساس کردن به آن است : بنابراین هیچ هنری به اندازهی شعر لجوجانه بومی نیست . ١٣٥٧ 200 – شماره٣٣١٦- سال دوازدهم UN حرفها و خبرها 1 “L برگردان : هاشم حسینی کتابدار وظیفه دارد که افکار و عقاید را از هرگروه و دسته ده باشد بصورت کتاب

برگه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12

حمایت شما از روزنامه‌های ایرانی ضمن دسترسی به نسخه‌ی کامل نشریات، ضامن بقا و تداوم تلاش ماست.
Become a patron at Patreon!