ص۴
در دادگاه انقلاب اسلامی چه می گزارش اسرار۲۰سال فعالیت مردهزارچهره ساواک محمدکنی جوان ، آخرین رئیس ساواك شيراز ومردی که از نظر سلسله مراتب اداری، همردیف « پرویز ثابتی مجلاد شناخته شده ساواك بود، درشعبه سوم دادگاه انقلابی اسلامی، برجایگاه متهم نشست و به سئوالهای دادگاه پاسخ گفت دادگاه با تلاوت آیاتی از کلام الله مجید آغاز شد و کیفرخواست دادسرای انقلابی علیه متهم ،به شرح زیر ،فرانت گردید: ● ● • پرونده پرستی محمد تقی جوان که اورانی چند از آن هم اینک در پرونده دادگاهی او ضبط است . نشان در یکی از منازل ، استواری از مرکز پیاده شیراز چند برادرش که همه شکارچی و مسلح بودند، به مردم اخطار میدهد که جوان، یکی از نیرومندترین افراد ساواک شاه میکنند که محل را ترک نمایند ولی چون تمکین نمیکنند بوده که بارها و بارها مورد تقدیرو تشویق روسای ساواک از بالای پشت بام مبادرت به تیراندازی نموده و طی آن طبق قرار گرفته و در طول ۲۰ سال خدمت خود در آن سازمان خبری که به ما رسید ۱۰ نفر کشته میشوندکه ۲نفرشانبهایی مخوف (۱۳۳۷ – ۱۳۰۷) دهها باربمخارج سفر کرده و هربار و ۱۳ نفر مسلمان بودند و ٤٠ نفر زخمی شدند . بطوریکه که به ایران بازگشته ، یکنامه تشویق آمیز ، به پرونده اش. انزوده شده است . او در طول ۲۰ سال : در ساواک اطلاع دادند در آن ایام رانی هرگونه از این قبیل حوادث را به حساب دولت میگذاشتند . چون عامل این کشتار نیز دوره های تخصصی این سازمان ضد خلقی را یکی از یک استوار ارتش بود ، بشدت شایع شد که این برنامه را دیگری می کرده ، در آمریکا،در چین ، در عربستان سعودی، فرمانداری نظامی طرح ریزی کرده است ، درصورتیکه اینجانب در آلمان و بسیاری از کشورهای دورو نزدیک ، عامـل که خود شیرازی هستم و به موقعیت قریه سعدی و اردم مبادله کردن اخبار و اطلاعات جاسوسی و ضد مردمی بوده با قاطعیت عرض می نمایم که این پیشامد ، صد درصد ریشه است ، هرجا که ساواک قصد داشت ، قاطعانه وارد عمل محلی داشته و بعدا نیز گروههایی از تهران به شیرازآمدندو شود و پیروزمندانه بازگردد ، محمد تقی جو ان حاضربود. این واقعه را تشدید نمودند که البته مدارکش در بازرسی در بسیاری از ماموریت های خارج از کشور او بوسیله عوامل و ایادی خود بابرنامه ریزی های دقیق ، جوانان ما نخست وزیری موجود است ه را شکار میکرد و یا پرونده سازیهای مساواک مابانه، آنها همین زمینه به ایشان ارائه دادم کیفرخواست دادگاه انقلاب اسلامی ایران تهران ، علیه آقای محمدتقی جوان ،فرزند خليل، به شناسنامه ۳۰ شیراز برلیس ساواك شيراز و رئیس سابق اداره کل سوم مامنیت داخلی، باسواد، مسلمان ، تبعه ایران متهم است به : ۱- فساد درزمین ۲- محاربه باخدا و رسول خدار مردم ایران و نایب امام زمان «ع» ۳- اقدام علیه استقلال، امنیت کشور متزلزل نمودن حاکمیت ملیه به آتش و خون کشیدن مردم شیراز و مساجد واماکن متبرکه رهبری حرکتهای هد مردمی را ایجاد خفقان برای دانشجویان ایرانی مقیم خارج، درصورتیکه متهم، دبیراول سفارت ایران در این بوده است رهبری چماقداران درشیراز و تشکل آنها، تحت عنوان سازمان انتقام، که موجب کشتار را پرادضرب وجرح، نسبت به صدها کار در شیراز شده است . باتوجه به دلایل مذکور در پرونده ، به استناد آیات شریفه مربوط به مصاصی درخواست تعیین مجازات هری برای ملی موصوف و مصادره اموالی را لسان كل القلاب اسلامارات یک مطلب دیگری نیز وجود دارد که اگر اجازمبدهید را به بیدادگاه های شاه میفرستاد ، او در سال ۱۳۳۰ با حضورتان عرض میکنم و آن اینکه گروهی برای رسیدگی به تقاضانامهای که نشانه قصد خدمت صادقانه به چنین سازمان این موضوع به شیراز آمدند به سرپرستی آقای هوشنگ مخونی نوشته شده بود وارد خدمت در ساواک شد و تا معین زاده مدیر کل فعلی نخست وزیری و مدارکی نیز من در روزی که این بارگاه ظلم و بیدادگری فرو ریخت ، همچنان نعال در آن باقی ماند جوان مرد هزار چهره ساواکو همردیف پرویز ثابتی آنقدر از ثابتی زرنگتر بود که حاضر نشد ،بر صفحه تلویزیون ظاهر شود و مورد شناسایی ملت قرار گیرد . او هرجا میرفت. محافظانی داشت که حاضر بودند بخاطر حفظموجود دادگاه : باتوجه باینکه ساواک طرح ریزیهای این نقشه جنین موجود برارزشی | بروی هرکس اسلحه بکشند و دخالت ساواک مطالبی که بنده در مورد فرمانداری نظامی عرض میکنم امیدوارم حمل بر دفاع من از فرمانداری نظامی نشود ولی و اقعیت موضوع را خواستم بعرضتان برسانم انتخاب وی به ریاست ساواک شیراز ، در اوج مبارزات آن خطه . نشانه اعتماد و اطمینانی بود که ساواک را کرده بود. شما چه دفاعی از خود دارید ؟ جوان : بنده دفاعم را کردم و در اینجا هم میگویم که ساواک هیچگونه دخالتی در آن نداشته و این یک مسئله محلی و کاملا مذهبی است دادگاه : تا آنجا که بخاطر دارم یک کر نیـز از طرف حقوق بشر به سرپرستی جناب آن فراد کیفرخواست رئیس دادگاه کت ابتدا به معرفی خودرتاریخ استخدام خود در ساواک و مسائلی که داشتید ازجهت این که برای کسانی که در جریان محاکمه شما باشنیدن صدار دیدن چهره تان در رادیو وتلويزيون يا أحيانا مرجراید مطلع شوند در این خصوص مطالبی بفرم و بعد درخصوص مفاد کیفرخواست از خود دفاع کنید ۲۰ سال در خدمت ساواك ! جوان: بنده در سال ۳۷ در سازمان اطلاعات و امنیت کشور استخدام شدم .ولاسال ٤٠درشیرازبردم. بعدبه تهران منتقل هندی مجدها در سال ٤٢ به شیراز رفتم. افتاد و به شرح زیر خلاصه میشود : حدود ساعت ۱۲روز ۲۱ دیماه انقلابیون شیراز پرست يك يادوروز بعداز واقعه مسجدحبيب. حامدی نیز توسط فرمانداری نظامی بازداشت شده و بعدابا خامنه ای آمده بودند و با حضرت آیت الله محلاتی در این مادگاه : کدام افسر 1 وساطت آقای محلاتی و پیگیری اینجانب، از طرف فرمانداری زمینه مذاکره کردند ولی نتیجه آن را بنده نمیدانم. جوان :همان افسر که درواقعه مسجد دخالت داشته و آتی نظامی آزاد کردید واقعه دیگر نیز روز ۲۱ دیماه است که منجر به اشغال آیت الله محلاتی گفتند که توهین کرده و من به عرض ایشان آقای انجوی نماینده آقای محلاتی شاهد پیگیریهای این ساختمان ساواک شیراز شد که بدست نیرو های انقلاب جانب در جهت آزادی آقای حامدی میباشد رسانده بودم. جلسه ای که طبق معمول ، من هفته ای یکبار با ۲هفتهای حادثه تاسف آور دیگری که منجر به برخورد شدید بین یکبار با تنها با بوسیله یکی از مسئولین استان خدمت آیت الله مسلمانان و بهائیان اهل قريه سعدیشدبعداز عاشورا بوقوع و محلاتی میرفتیم مقدمتا بایستی به استحضارتان برسانم که دراین قصبهسم اینهایی که عرض میکنم مطالبی نیست که بشود سئوال کرد و بحثی نیست که بخواهم تظاهر کنم و صرفا بخاطـر از دهها سال قبل ، تعداد زیادی بهایی در آنجا سکنی گزید نيات خاصی است که دارم . چون در آن موقع بخصوص و مسلمانان پیوسته درصدد اخراج بهائیان از منطقه مزبور زمانیکه مقدم به ساواک آمد کسانی که میتوانستند منطقه را بودند و بهائیان نیز ظرف سالهای گذشته بتدریج محل را آرامتر کنند و از نابسامانیها و کشتارها جلوگیری کنندبیشتر ترک نمودند و تعداد ٤٠ خانوار بهایی در منطقه باقی ماندند مورد تشویق قرار میگیرند و این رویهای بود که وجدانا و قبرستانی نیز بنام آنها در آن محل وجود داشت،مردم وجود داشت . حال اگر افرادی بیسیاست وجود داشتند مسلمان سعدی کماکان در جهت اخراج بهائیان بودمو تصمیم امری است بکنار میگیرند شب تاسوعا با عاشورا قبرستان و خانمهای بهائیان بهرحال این افسر که بوسیله انقلابیون محاكمه ومحكوم را به آتش بکشند . خبری در این زمینه رسیده بود بـ فرمانداری نظامی ، شهربانی و ژاندارمری جهت پیشگیریهای شده بود . خبرش به فرمانداری نظامی رسیده بود و هم تیمسار مقدم بودوبنده رئیس اداره کل سوم مردم نظر بود که او را منتقل کنند که منتقل هم کردند . این از لازم گزارش شده بود . یک نسخه از گزارشی که بنده دادم، سال ٤٠ من مجددا به شیراز آمدم باز به همان سمت لیس جهت مزید استحضار دادگاه در نخست وزیری موجود است . این واقعه اتفاقا یک یادو بخش .وکا سال ٤٨ يا٤٩(حقيقا یادم نیست) به تهران برگشتم دادگاه : آیا اطلاع دیگری در موردماموریت بعدی این شب بعد از عاشورا اتفاق افتاد و مقامات انتظامی نیز چون ر از سال ۱۰۰۰ در آلمان بعنوان دبیراول رئیس هیات نمایندگی در ایام عاشورا اتفاقی نمی افتاد دنبال موضوع رانمیگیرند انسر دارید ؟ سدراك منصوب شدم رکا اواخر مردادسال ٠٦ آنجا بودم. از آن شب وقتی مردم مساجد را ترک میکنند ، عدهای با جوان : خير ، مشخص است از ارتش ستو البفرمائید. اول شهریور تاچندماه که در تهران بردم، بدون عمل بودم و بگذریم . آیت الله محلاتی اظهار داشتند که گویا افسر مزبور بهائیان و عده ای بطرف بنزين بطرف کورستان معرون بعدبعنوان مامور به وزارت خارجه رفتم. تقریبا دروزارت خارجه مقدسات مذهبی توهین نمود و این امر موجب پرخاش منازل آنان که در کوچه های تنگ و تاریک قریه سعدیو جود بودم که سههبد مقدم مرا احضار کردرمرابه شیرازفرستاد راز آقای حامدی که واعظ مسجد حبیب بود شده که سرانجـام دارد ، حرکت میکنند مرداد تا اول دیماه درشیراز بودم بعد به تهران آمدم. من در سال ٤٢ دقیقا ازاردیبهشت تاهسهریور در شیراز بودم در نیمه دوم سال ٤٢ به تهران رفتم واسال ٤٠در تهران بودم در اینجا رئیس دایره ورئیس بخش امنیت داخلی بودم و مامور اداره کل سوم نبودم ودر بخش داخلی بودم که در حدود۱۰۰۰۰ در تیم ایران دارد رئیس اداره کل سوم پرویز کابتی بود ماسال ونبلع جوانی که با طراحی های مزورانه خود کنگره بین المللی کنفدراسیون دانشجویی تشکیلات را در آلمان بهم زد مبارزاتی دانشجویان در دانشگاه پهلوی شیراز را منهدم کرد و فعالان آن را به بیدادگاه نظامی شاه سپرد بارها با ابتدا در خیابان باغ ارم مبادرت بهائین کشیدن مجسمه شاه سرویس های اطلاعاتی اسرائیل ـ آمریکا ـ عربستان عمان مینمایند، که بدون برخورد ،اینکار انجام میشود. سپس پاکستان و بسیاری از کشورها تماس گرفت تا رژیم شاه را ضمن راهپیمایی در خیابان های شهر برای پایین آوردن استمرار بخشد . در مسایل کارگری . جمعیت ها . احـزاب سایر مجسمهها اقدام و در حدود ساعت ١٤ همانروزدومین راست و چپ . امور کردها و بلوچها تخصص داشت و … مجسمه را پائین می آورند که دراین ساعت نیروهای نظامی مرکز پشتیبانی شیراز ، مبادرت به تیراندازی مینمایند و به تعطیل میشوند. بنده ساعت یک به منزل رفتم و دیگر بیرون آسیبی نمیرسد کسی هم نیامدم و بعد ازاین جریانات که موجب اشغال ساواک شد سپس درساعت ١٤١٣٠ بطرف ساختمان ساواک که من فردای آنروز بتهران رفتم. تعطیل بود، راممیافتندقبل از رسیدن به محل ساواک ،یک و آنچه اکنون میگویم نقل قولی از یکی از کارمندان دستگاه تفریر پلیس که دراثر شنیدن صدای تیراندازی طرف بودکه خود درجریان واقعه بوده و شرحش را متعاقبابـه مجسمه درحرکت بوده برخورد میکند و پلیس درصدد عرض میرسانم. پراکنده کردن مردم برمیخیزد ولی چون تعداد آنها زیاد حملة انقلابيون بوده، موفق نمیشود درهمین موقع انقلابیون که نزدیک کارد ساواک رسیده بودند، جهت گرفتن سلاح آنان بطرفشان حمله میکنند، بطوریکه بسن گزارش دادند تعدادی از انقلابیون مسلح در مورد موارد ۷گانه اتهام اینجانب که 6 ماده آن مربوط به همام ليم ماموریتم در شیراز استريك مورد مربوط به در روزهای، بخش هایی از جریان محاکمه غلامرضا نیک پی، از نظرتان گذشت . امروز به دنباله این محاکمه که عینا از نوار پیاده شده، توجه فرمائید: ماموریت مساله در آلمان ازلیرماه ۰۱ تامرداد ٠٦ بطور اجمال متن دفاعیه خودرا به استحضار میرسالم. بعداز مراجعت از آلمان ، اینجانب که اواخر تیر ۰۷ به صورت مامور در وزارت خارجه تهران انجام وظیفه میکردم بعدازآنکه تیمسار مقدم به ریاست ساواك منصوب شده این رگاه : شما ده سال وزیر جانب را مجددا به شیراز برگرداند وابلاغ ساواه شیراز را و شهردار تهران بودید،روزنامه من داد و در تاریخ ۳۱تیرماه به شیراز آمدم ماهم باشم دشمن بودند وحالا چون طرف من به مرخصی رفته بودر تغییر لحولی صورت نمی میگولید انجمن شهر رانبول گرفت به تهران مراجعت نمودم.واقعه مسجدنو که در شیراز دارید. بوقوع پیوست در درمضان ۹۹ تیمسار مقدم به من تاکید کردند ليك : من کی گفتم قبول که منتظر رئيس منطقه ساواك شيرازنباشم وهرچه زودتر به شیراز ندارم ؟ حرکت کنم. لذا درروز بعدازاین واقعه به شیراز رفتم ، یکی دادگاه: شما انجمن شهر را از وظیفم بررسی واقعه تاسف آور مسجد لوبود که طی آن قبول نداشتید ، اما همین انجمن فسیر شما را تایید میکرد ،از ۲ نفر کشته و تعدادی زخمی شده بودند. طی تحقیقاتی که ازطرق مختلف نمودم باحجةالاسلام محلاتی وسپس آیت الله محلاتی درمملکت نبود ؟ ؛ حتما بودند. نیک بدون سلاح و یک نگهبان و یک راننده کشیک اصولا کشیک های ما بعد از سرویس ۲ نفر و دراین نیکی : مسئول من نبودم دادگاه : ولی شما این پست را قبول کردید و به این روز افتادید. اواخر به ٣يا٤ نفر میرسید، حداکثر دادگاه : درمقابله بین مامورین شمابه مردم پساینا نفر بودند جوان : بله همیشه ۲۰ پل بسازد و غیرمو غيره . دادگاه : پس سرهنگ هم آن موقع نبودهو وقتی شما انتقاد میکردو برای شمسه ميليون متر اراضی جنوب شهر صادر کرده بودم بهنگام گذراندن نيكي : شهرداری . ماه پاداش هم مینوشت و از ر سرانجام با حجةالاسلام مجدالدین اصلاحی و شخص آقای را آباد کند ، ۱۸رشته شدهراه قانون محدوده وخارج محدوده باید شهردار منطقه ای که این دادگاه : پس مسئول تمام سید احمد پیشوا امام مسجدنو تماس گرفتم همکی معترف بودند آنطرف هم می گفتند که مهمهر بسازد، ۳۰ پاركينك ايجدکند، موقعی که میخواهند جلی را حادثه در آن اتفاق افتاد در اتفاقات شما بودید که در که پلیس بی جهت به مردم حمله کردمو اصولاورودش به مسجد لاستیکی ، هستیم. تخریب قع تخریب حضور می یافت کنند باید شهرداران نیک ہی: من خودم را لایق این مدت شهردار بوده اید. صحیح نبوده است و به همین جهت موارد به مرکز گزارش شد. ليبي : قربان يك نفر که دادگاه : آقای نيكي ! منطقه حضور داشته باشد وحتی که نبود، و این اتفاق افتاد نيكي : در خارج محدوده میدانستم و به سهم خوداولین ضمنا آیت الله محلاتی وسایر آیات ،اظهار داشتند درانجمن هسهر اعتراض میکرد نيكي : بله میکرد که شهردار منطقه4 در يك مورد هم که چاقو زده بود به بین مساله ۲۰ سال شورای ایرانی هستم که از دانشگاه ترتیبی داده شود که اينك كه پلیس مبادرت به این اعمال وحشیانه روزنامه ها لیتر میزدند حضور نیافته بود، اورا احضر دادگاه : شما دستور تخریب نگهبان به او میگوید به سازمان می آید. اقتصاد لندن دکترا دارم و هزار كيفرعمل خودش رسید که گاهی نظرت بود انجمن اسیر مخالفت کرد.منهم نموده، اقلا کسانی که در این ماجرا زندانی شدهاند آزادشوند. جوان : بله دنیا همینطور است ساختمان ها و آلونك های خارج کردمو سه ماه هم احضار میکردند که من اعتراض زندانی شدر دادگاه :شما به آقای رضایی صفحه رساله تحصیلی نوشتهام. وازیونفر ازدبیران آموزش و پرورش به نامهای حاج سید و یکبار روزنامه نویس ها راجمع کسی که چاقو کشیده بود ۸ محدوده را صادر کردید؟ میکردم. بازپرس شعبه۱۲ تلفننزديد ؟ بنده این مطلب راهم اشاره کنم کهساو اکیهانی هم بنده زبان انگلیسی را در حد اسدپور که اسامی کوچک آنها را به یاد ندارم ، نام بردند که مورد کردم و گفتم بنویسید یکنفر سال زندانی شدو حتى يكديذر نیک نيكهي: من نکردم ، دولت : خير ومطلقا من شهرستان ها داشتیم و یکماه قبل از جریانات اداره آنها را عالی میدانم. دادگاه : چرا تو که شاهد ضرب و شتم قرار گرفته بودند. مخالفت کرد ننویسید انجمن کرده برای مواردی که میفرمائید بنده برچیدم، زیرا خطر مواجه شدن بامردم داشتند. بعضی تلفن نزدم این مسایل بودی استعفا دادگاه : شما بجای این فردای آنروز موضوع را در شورای استان با حضور استاندار شهر مخالفت کرد. از دادگاه : من خودم آنجا بودجه شهرداری مصرف نشد. دادگاه: بسیار خوب دولت از کارمندان اداری چون محل نداشتند در اداره بیتونه حرفها بكونید موقعی که وزیر دادی؟ لابد برای غارتگری و مسئولین انتظامی مطرح وضمن کسب موافقت همه اعضاء ، دادگاه: در مورد خواهرزن دستور صادر کردو شما اجرا نيك پي : کدام غارتگری ايك دادگاه : آقای ليكپي ،شما میکردند و مسلح نبودند. داشتم که شما تلفن آبادانی و مسکن بودیدچکار نسبت به آزادی همه بازداشت شدگان اقدام شدوظرف يك هفته شما سه بار آقای نادرخانیرای کردید. اینهارفتندو مرتکب قتل برای مردم کردید ؟ خانه های خارج محدوده را تحویل مورد آنرا بگوئید. دادگاه : چندشهر رامنحل کرده بودید ؟ گرفت تا اکثریت آراء را به همگی آزادشدند. جوان: دو شهر بیشترنبود یکی فیروزآباد و نسا شدند و تعداد مصدومین حادثه کمیسیون ماده۱۰۰ میدادیدچرا دادگاه : شما مسئولیت خود دادگاه : بقیه شهرهای استان چه ؟ را که بردند به پزشکی قانونی را نمیتوانید لوث کنید این قانون شامل آقای بهزاد پزشك قانوني كشيك شب به عشقی که کنار همان آلونك ها نیک هویدا بوده است شما خراب کرديديك كاخ دادگاه : شما رفتید زیرزمین به بازپرس نیک بوده که تلفن زده ضمنا با آقایان پیشوا حاج سيف واسدپور نیز شخص در دست آورد دفتر تماس گرفتم و استمالت لازم به عمل آمد .این مسایلی که عرض میکنم درصورت جلسات شورای تامین استان شیراز نزد آقای قدرتی متصدی امور محرمانه موجوداست . نیک ہی:باوجود محدودیت بودجه، خیلی کار ها کردم نده الان عرض میکنم : شهر فردوس را ساختم در مدتده ماه، کتاباد را نوسازی کردمو مقدار زیادی ازطرح های معوق جوان : اصلا نداشتند دادگاه :مثلا در جهرم ساواك نداشتید؟ دستور شما ننوشت که این مصدوم ليبي : من که در انموقع سردار نبودم گفتم وقتی در انجمن هسهر يکنفر مخلفت دارد میمیرد ، نوشت که این کرد روزنامه ها لیتر میزدند شخص خودش را به مریضی زده انجمن هسهر مخالفت کرد. محدوده قصر ساخته است ! و تمارض میکند. رفتنددادسرا دادگاه : پس موافق شما و شما به بازپرس مربوطه تلفن بودند؟ کردیدو فشار آوردید سفید ساخته و چرا شامل حال را که یک مرد برای زندگی آقای پریان شد که در خارج فرزندان خویش میساخت که جوان : در جهرم سازمانش تسخیر شده بود ابلاغ هم مجددا تشکیل بدهیم ولی با توجه به بتوانند در آن شب را به نيكی: پرين راجوراب دارم، عشقی را نمیدانم . چرا که در سال٤٧ بود. زمان تصدی آقای شهرستانی و مطاءاله خسروانی برسانند و بچه های مجبور نباشند شب او بخوابند، آنراروی کردند که سازمان اوضاع و احوال ،بنده صلاح ندانستم. دادگاه : کازرون هم نداشتید ؟ جوان : به خیر آنجاهم تعطیل شده بود و تشکیل فکر میکنم مقارن آمدن من به شیراز بود یابعدش قرار بود ساواك فيروز آبادبعد از انحلال به جهرم برود. نمیشد. ری با اشاره به موارد کیفرخواست گفت: به آپالی اشاره شده در جریان موضوع هستم با توجه به این که من درشرایط بحرانی خاصی به شیراز رفته بودم ، شاید به علت این که شیرازی بودم ،از یکطرف درقبال دستگاه مرکزی مسئول بودم که وقیع و حوادث جاری را صریحا به مرکز گزارش دهم و ليكم ابله پاسخگویدستورات صادره ازمرکز باشم و از یکطرف معتقد دادگاه : پس باشما مخالف که بین انجام وظایف اداری و خواسته های مردم ، روش متعدلی انتخاب نمایم. بهترین رویه رالماس مستمر با آیات عظام و حجج اسلام میدانستم. راین قضیه را تقریب کا اواخر سکونتم درشیراز ادامه دادم ربایستی بعرض برسانم علیرغم اتهاماتی که در اینجا به من وارد آمد.شهر شیراز به جز دریا۳موردخاص که موجب کشته شدن مردم بیگناه کردیدر ملل جهات ومسببین آن نیز بموقع مشخص گردیدند ، به نسبت ازمه پرشهر های دیگر آرامتر بوده است . یعنی شهر شیراز را نمی توان با مشهد تبریز اصفهان دادگاه : حقیقت این است آبادان اهواز و حتی قزوین مقایسه نموده مردم ایران و تهران شما را بارها محکوم کرده اند وحتی اولین برخورد رژیم گذشت هم شما را طرد کرد محدوده : مسئولیت با ارتباط با سیا دادگاه : آقای نیک برنامه هایی کانون مترقی اجرا میکرد ، ازطریق سفارت را تکمیل کردم آمریکا دیکته میشد یا شما مستقیما با سیاه ارتباط داشتید ؟ نیک ہی: من نه باسازمـان سیا، ارتباط داشتم و نه با آمريكا. وقتی من کارمندشرکت بودم ، آقای حسنعلی ور، من و دو کارشناسرا کرد بهمراه او به بانکوک برای شرکت در مکانه ایشان را خواندند گفتم نطق بداست . فىالمجلس نوشتم خوشش آمد مرا دعوت کرد در متهمان را آزاد کنند. هر کردید به وسیله دادستان وقت نبودند. رحوم شد بجالی لرسید. نيكي : من نگفتم با من پرونده به دادگاه جنالی رفت، مخالف بودلله هزار تومان برای هر يك از دادگاه : برجهت مسائل این متهمان از بودجه شهرداری زیادی اینجا مطرح شده است به بازماندگان مقتولین پرداختید شما خواستید آنها راقبول اکنید. لام : من قبول ندارم بر شهرداری بود که انجمن شهر شان خراب کردید محدوده و خیرج از من نکردم ،هویدا کرد يك مصوبه در دادگاه : آیا هویدا گفت همان محدوده گذراند که هر کس محدوده • ساله در خارج خراب کنید و بکشید ؟ نوار مکالمات ساختمانی مخروبه دارد تواند آنرا خراب کندر آن . نوسازی کند برای لصويب تارضایت دادند. است ليكم : تمام دروغ است هرچه که گزارش کردند. دادگاه: گزارش نبوده است خودم شاهد بودم کانون مترقی. گولید دروغ محض است من نیک ی:شخص کشنده مجرم هدف آن برنامه این بود دادگاه : نواری است از جمعیت تهران زیاد شود و این المات بین شما و هویداکه نيكى :قربان این که می اعتقاد آقای خسروانی بود.آری درآن نوار شما برسیدید آتا دادگاه : روابط این کانون گفتید که در اجرای مقررات باسفارت آمریکا در چه حدی برویم و این خانه هارا کنیم. بعد همیشود ؟ میشود و ممکن است . بعد ما شود به شهرداری تهران برگزید. ليكى: بپرسید چرا دیگری میگونید روبرو کنیم. را گذاشت ؟ جریان از این قرار است که اولین برخوردی که بین چندماه اقامت بنده درشیراز پویان هم عمارتی داشت که بین مردم وممورین فرمانداری نظامی بوقوع پیوست واقعه و بجای شما شخص دیگری را بی دکتری در این موردتلفن معادل آنهروانه گرفته بردو مسجدحبیب درعیدغدیر بودکه بعلت بی سیاستي يك افسر نکردم بیاورید با آن دکتری که آنرا نوسازی کردینیه پروانه فرمانداری نظامی به نام قاسمی از واحد چترباز بودر پرتاب کردن که صادر شد تمام خارج گاز اشک آور در داخل مسجد وحتى لیپ واحدی که آنجا بوده سهرداری در شورای نظارت شهردار نمونه بنام آقای حامدی و هجوم مردم به خرج از مسجد و ایران ازی ۱۲۰ آلونك در طی سال خراب سترش مسیر تهران تنظیم شده که منهم مرتب به دولت نظر اخست وزیر بالصويب مامورین ،دونفر کشته و تعدادی زخمی شدند. اعتراض میکردم و گزارشاتهم ظارت وهفت وزیرعمل موجود است ، بفرمایید بیاورند. میشده دادگاه: اعتراض چه فایدهای دادگاه : مسئول این کارها دارد ، وقتی سمایه آن دستورات کی بودا ليكهي : يك قسمت که راجع به رسیدگی به خرج محدوده جه باید بکنیم هویدا میگوید کشته بشوند به جهنم . درست مادگاه : برای این که شما خوردیدو شما خیالت دید، خیالتی که سالهای سال بکنرد جبران پذیر آیت الله محلاتی در جلسه ای که بنده باتفاق استاندار در منزل ایشان به دیدن ایشان رفته بودیم، اظهار داشتند که گویا افسر مزدور به مقدسات مذهبی نیز توهین کرده بودو این امر که موجب پرخاش آقای حامدی واعظ مسجد حبیب شد ، نخواهدبود. در اینجا يك نكته بعرض برسانم ، البته ميل ندارم در این موردبرای خیالتی کردم ؟ عمل میکردید ، کسی پرونده سازی شود این افسر یعنی سرهنگ قاسمي رادر باشد کاروزی جنابعالی وهمه ليكى : به من گزارش شد همیراز نیروهای انقلابی غیب محكمه ومحکوم به مرك كردند مردم چراغ بدست بگیرند و معتقد بودند که اگر این شخص را به بینند اورا اعدام انقلابی کنند. لیلی مردم دنبال شهرداری بکردند که برای اب ٦٨ برك ايجاد كند، يك گذرد C محمد تقی جوان ،آخرین رئیس ساواكشيراز، مرد نیرومند سازمان اطلاعات و امنیت ایران در برابر قضات دادگاه انقلابی اسلامی ● ● دادگاه : : همه روی نوار ضبط است ا لیلی : صد درصد • . … ● یکنفر با چاقو کشته شد ،فقط یکنفر . بنده قبلا دستورالعمل . بخش های منتشر نشده ای از محاکمه نیک پی: زد و بند در شهرداری برای اجحاف هر چه بیشتر به مردم . ● M پرویز ثابتی را همه مردم میشناسند ، چرا ؟ در جریان رستاخیز سیاهکل ، چهره ثابتی بعنوان مقام امنیتی، برصفحه محمد تقی جوان درمسایل کارگری، محمد تقی جوان که بود ؟ بلوچها، کردها، تشکیلات تلویزیون ظاهر شد و از او چهرهای آشنا برای همه مردم دانشجویی، احزاب چپ و راست ساخت ، ثابتی را عده ای نیز جدا از چهره تلویزیونی اش تخصص داشت و دهها تقدیر نامه میشناسند . آنان کسانی هستند که در کمیته باصطلاح شد خرابکاری ساواک ـ شهربانی ، ثابتی رادیدند و طعم تلخ از روسای ۲۰ سال اخیر ساواك شکنجه هایش را چشیدند . در سازمان جهنمی و مخوف صنعه در یافت کرده بود! ساواک . ثابتی ها بسیار بودند که چون هرگز تلویزیون ظاهر نشدند . ناشناخته ماندند . محمد تقی جو ان. یکی از آنهاست . ● : شاید کس دیگری ● . • انقلابیون پس ازعدم پیروی از دستور پلیس و گرفتن اسلحه آنان حمله میکنند بطوریکه بهمن گزارش دادند یکی ازانقلابیون مسلح بودند دراثر برخورد طرفین دو نفراز مردم کشته و پلیس خلع سلاح و تعدادی از آنان زخمی اینکه عرض میکنم روز پنجشنبه ۲۱ دیماه که این اتومبیل پلیس در اختیار انقلابیون قرار میگیرد. معاون واقعه اتفاق افتاد، معمولا پنجشنبه ها ادارات روتر انتظامی و اداری ساواک شیراز سرهنگ معدوم ابو القاسم ضرغام دراین ماجرا کشته میشود به خدا به هیچکس نفروختم. بنده و ۳۲ • . به کانون مترقی رفتیم آدمهای دیگری مثل پنجشنبه ۳۰فروردینماه ۱۳۰۸ شماره ١٥٨٣٤ به کارآیی او در سرکوبی مبارزان داشت . او که مرد نیرومند ساواک و طراح و مجری همیشه پیروز برنامه های ضد خلقی ساواک بود، در برابر دادگاه خلقی انقلاب اسلامی ایران ، بهنگام پاسخگویی به سئوالات دادگاه ، چنان ضعیف و درمانده بود که گویی هرگز آن جوان پرونده پرستی نیست . کابینه آقای بازرگان هستند ادامه دارد . طبق روش های گذشته مقابله نکند. این اولین دفعه نبود که به ساواک حمله میشد . چهارمین دفعه بود که به ساواک مهرو همایون جابری انصاری حمله میشد. دردفعات بعد آنها با تیراندازی هوایی متفرق آمدند، و خیلی های دیگر شدند ایندفعه باتوجه به اینکه پلیس را خلع سلاح کرده و آمدند و چون نخست وزیری خودمسلح بودند، بطرف داخل ساواک سرازیر شدند و که معین شدرئیس کانون مترقی ساختمان را اشغال کردند. بود. کسانی که همراه او در دادگاه : کارمندان ساواک در آن موقع چند نفر کانون بودند وزیر و وکیل سرهنگ معدوم ابو القاسم ضرغام دراثر تلفن کارمند نگهبان به محل اداره رفت و از آنجا بهمن که در استانداری جلسه داشتم تلفنی تماس گرفت و ماوقع را تشریح نمود بوی گندشد که تیراندازی هوایی شود و با مردم بودند که موقع تخریب دعوا کردند و بود ، سازمان برنامه بود • است آدم هم کشته شود باز داده : باسواد ولی خود که خدمت کردم و هرسه وزیر شکنجه دادیم. بود ؟ دادگاه مجری محدوده کی رفتید دستور تخریب دادید و فروخته آدم کشتید نیک منکه خودم راجز ● ● · جوان ؛ درآن موقع آنچه که در آخرین مرحله تسلیم دادگاه : شایسته تر ازشما شدند که یک نفر همین سرهنگ بود،یک کارمند و نگهبان دادگاه : در موقعی کشما وزیر آبادانی و مسکن بودید. بسیاری از پیمانکاران طرحهای ارجاع شده را انجام ندادندو شما به آنها خسارت پرداخت کردید، در صورتیکه باید آنها را جریمه میکردید . ملتچه بود او باز بهنگام وزارت شما تمام بودجه هایی که برای زلزله زدگان اختصاص میهـانت فارت میشد و مورد اعتراض مردم قرار میگرفت ، بنابراین ادعا نکنید که شهر فردوسرا ساختید و غیره نیکی: این کارها بزرگترین خدمت من است . دادگاه : همخدمتی ؟ اگر می برند. واقعا شما خدمت کردمبودید، بودا است. همه مرد ایشان دستور میدهند چون حملهای نکرده اند ،این را نیک ہی:مطلقا اطلاعی ندارم. باید الان مردم شما را حلوا ببرید ربه منزلشان برسانید. نیروهای انقلابی بجز سرهنك شاید هویدا میداند یامنصور حلوا میکردند ، حال آنکه میدانست . ما جوانانی که از ضرغام را که مدتی در مسیری گرداندند، بقیه را آزاد کردند و شما با آن وضع ترافیک اسلام سرهنك ضرغام نیز در اثر ضربات مردم کشته شد که بعداجد شرکت نفت آمده بودم بحثی میکردید که ترافیک خوب دراین مورد نداشتیم ری را به پزشکی قانونی می برند. در رانندگی يك مطلب را اینجا اضافه میکنم : کارمندی بنام حمدی دادگاه : چطور شدامضای بی انضباط هستند باید در لیک ہی : هیچ یادم نیست که به تهران آمده بود که کارمند نگهبان بود گفت با آنکه آقای کانون مترقی بعدا همه وکیلو خیابان برسر مردم داد وزیر شدند و دادگاه : نوار آن موجود کشید و شمابرای مردم کوچک دستغیب گفته بودند که این آنیان را میبرید، معهذا یکی از است میخواهید بدهیم کوش نیک می: برای اینکه دو سه ترین ارزشی در زمانی که ماراکه یکی خودش بود، چندنفر از دانشجویان دانشگاه اورا کنید بعداز این مذاکرات که نفر که همه آنها هم آدم های شهردار بودید قائل نشدید. برند منزلش وضبطصوت راجلوی او میگذارند و به او تکلیف خودتان هم میدانستید ممكن باسوادی بودند نیک ہی: من شاهد دارم میکنند که بگواین رودهها واستخوانها مال مردمی است که ما · • . ● مزمان فیروزآباد را منحل کردیم ولی جهرم باقی ماند. گفته شد چنانچه اوضاع را بحرانی دیدید، اداره رااز ضلع جنوبی ترک نمایید که به همین نحوعمل میشود. غیراز این، پس از شکستن درهای اداروتیراندازی به یکی از نگهبدن بنام عوض معصومی و کشته شدن اوساختمان را اشغال و4 نفر مامورین که عبارت بودند از معاون انتظامی ـ کارمند نگهبان – نگیان و راننده كميك كه شخصا تسلیم شده بودند آنان را دستگیر نموده ضمن سوزاندن مقداری اسنادوپرونده هاواوراق 4 نفر را به جلوی جمعیت انداخته و نزدیکی از آیات که درست مشخص نیست حجة الاسلام دستغیب با آیت الله محلاتی بود • او میگوید چنین مطلبی نبوده وبعد آنقدر اورا میزنند که عاقبت بیهوش ساعت ۱۲ از سرما بیدار میشود. این ماجرا گزارش شده و در بولتن هم آمده است.