نسخه آزمایشی شامل 218,992 واژه

اطلاعات:ش:۱۵۸۴۵

ص۴

بیان نامه مجاهدین خلق،دررابطه با کودتا در آن سازمان اردیبهشت ۱۳۵۴ مجید واقفی شریف چگونه شهید شد مرتضی صمدیه لباف فردا ( یکشنبه ، شانزدهم اردیبهشت) ضمن تجلیل ازاین شهیدشریف چهارمین سالگرد شهادت مجاهد شهید اعتقاد سازمان مجاهدین خلق رادررابطه مجید شریف واقفی است که در سال با جریان که بصورت یکبیان نامه مفصل ١٣٥٤ پس از یک کودتا در سازمان منتشر شده است ، چاپ میکنیم ، بااین مجاهدین خلق ، توسط منافقین بـه امیدکه چاپ این بیان نامه پرده از روی شهادت رسید . از آنجا که دراین زمینه بسیاری شایعات و روایات نادرست حرف ها و شایعات بسیار در این زمینه ، به کنارزند : بنام خداو بنام خلق قهرمان شعلمورتر گردد و بابری شدن ازهرگونه ایران واتبع ابراهيم حنيفا فلوغش ، در قلب وضمیر انقلابیون مسلمان تولدیتازه بیابد … … . بود، در بسیاری کسان بیدار مینمود. اینها هستند دیدگاهها و مبانــــــــ از این مهمتر تهدید «راست» بود که ایدئولوژیک ما که آنها سخت بعنوان عکس العمل خود بخودی جریان استواریم . حال چه باک از برچسب نیز با انبوهی حملات و داعیه ها و اپورتونیستی ، برسر راه هر مجاهد التقاطی که بیان دیگریست از همـان برچسب آریامهری مارکسیست صدیق کمین کرده بود . لیکن وقتی دیدها مجاهدین را بطور مضاعف زیر فشار قرار داد اسلامی، . برچسبي که متاسفانه گاه از جانب همانها که آریامهر را دشمن می که ما به اصالت یکتاپرستانه انقلابی ایدئولوژیمان عقیدهمندیم ، چه باک خانه ای ارج بود تاحدو دزیادی آواره کوی و برزن گشت . البته راستگرایان از این بیشتر را جزای اکنون، مجاهد گرامی دیروز ، که در آن جز اینست که ضربه ای که ما را دارند ، زده میشود . لیکن آنچـه اهمیت دارد اینست که به گونه ای نکشد سرانجام رشدمان خواهد داد ؟ علوی، برذمه خود رهین باشیم (مذمتی امت واحده ولی عصر بماقول رهینه و انابمزعيم ، نهج الباغه کسانی میدانستند که کین خواهی و آری مجاهدین از زیر ضربه ـ همین خطبه ١٦) و آنچه را در عهده عداوت با مارکسیست ها را کردن ضربه اپورتونیستی و خائنانه که گرفته ایم عملا نیز تعقیب کنیم نمیگذاردند و علیرغم تضادشان با دیگر بدتر از آن نمیشدگمان کرد ،کمر اما در ورای همه این مسائل بایـد مارکسیستها ، همچنان امپریالیسم و راست کردند . در این راه قلیلی از این نکته تاکید کنیم که تنها چنین رژیم دست نشانده را دشمن اصلی زنان و مردان آزاده و پاکنهاد نیـز اسلامی امکان نداشت که آن انسون مدد کردند . آنها یاران واقعی روز ما دیگر ایانه باطل شود ، افسونی که معرکه و مصیبت بودند .. آنهایی که برحسب آن بایستی مجاهدین پس از چه روحانی با روشنفکر، چه کارگر با مارکسیست شدن تعدادی از افراد پیشه ور چه مرد یا زن نقط در گرفته اند که از اینرو ، دربرابر رنج تمام آنهایی در آغاز این تحلیل،یادتمامخواهران و برادرانی که به رغم همهنشار ها که چه شهید و چه به انتظار شهادت در مسیر خداو خلق به میثاق انقلابی سرکوب خونین جریان اپورتونیستی، توای توحیدی و طهارت انقلابی خود را حفظ نمودند گرامی میداریم سلام عليكم بماصبرتم و نعم عقبى الدار زنان و مردانی که چه در میدان های نبرد ضد امپریالیستی،در شکنجه گاهها، شما ، به خاطر آنچه شکیبائی خود وفادار ماندند سرتکریم فرود می آوریم آخر چگونه میتوانستیم مرتجعین را قانع کنیم که این دامی است انقلابیون مسلمان گسترده چنین روزهایی میشد شناختشان و است تا دشمن اصلی(رژیم امپریالیستی) اک سازمان الزاما به هراست گرایی، و دور شدن از مواضع مترقيانه تنـزل برسر را از زیر تیغ آنها درببرد ؟ … سلام بر نمیکنند چه بساکه درروز های خوشی و شادمانی میکردند ! هرگز نیازی به شناساندن خوداحساس اپور تونیستهای چپ نما نمیکردند اکنون دیگر بر هر وجدان صادقی استقامت مجاهدین بر بنیاد ها و است که بیندیشد که جز با برخورداری ضوابط توحیدی ایدئولوژیک خوددرعین از یک موضع برتر ایدئولوژیک در صد جدول ترقیخواهی چگونه چنین ر طبیعی است که وقتی آنها قانع نمیشدند ما را به سستی عقیده و التقاط و تمایل مارکسیستی متهم می کردند !! این درست نقطه ای بودکه مرتجعین با دشمن نزدیکی بیشتری احساس میکردند تا با هر مبارز و انقلابی غیر مسلمان . زیرا معتقدبودند که بهرحال رژیم دم از اسلام میزند !! به راستی مرتجعین از یک دنیا عمقدر ژرفای انقلابی اسلام ، جز صورت بی محتوایی از آنرا درک نکرده شرح حال لطمات و زحمات بودند الام ضمنا تا تعقیب تئوريک انبوهی مدعی حال یک افسون مادهگرایانه بزرگی را باطل ساخت . برحسب این افسون یا چیزی امکان پذیر خواهد بود ؟ نوری که جای پای ماتریالیسم در آن مهمتر اینکه پس از تسلط و ضربه کملا هویداست : اینطور استدلال اپورتونیستهای چپنما و طی وقایع نتیجه گیری میشود که : از آنجا که بعدی (درحالیکه مجاهدین اصیل و اسلام به دلیل اعتقادبه خدا و نبوتو استوار همچنان بر مواضع واقعی و مقاومت و رزیدید و چه نیک فرجامید. دادگاه ها ، و در برابر جوخههای همچنین گرامی میداریمخاطر مجریحه دار اعدامو چه درصحنه مبارزات شرافتمندانه شده تمام زنان سیاسی علیه ابورتو نیسم هرگز ازمو اضع مردان آکامو آزادهای یکتاپرستی یک مجاهد واقعی عدول را که بر متلاشی کردن ناجوانمردانه مجاهدین خلق ، دل سوختندو افسوس نکردندآنانکه بانثار هستی کوچک خود در راه خداو خلق ، عظمت شکوه خوردند. این احساسات پاک مردمینیز، شایسته تکریم و ستایش است. باشد که بزرگ اسلام و آئین حنیف راعيان ما (مجاهدین) نیز شایستگی برخورداری و نشان دادند که هیچضربهای ساختند از این سرمایه گرانقدر مردمی و انقلابی نمیتواند عنصر مجاهد موحد را از را احراز کنیم . اوج قله انقلاب و ترقیخواهی بزیر انتشار يك جزوه کشیده و بردامنش غبار عقبگرد مهرماه ١٣٥٤ در میان بهت و حیرت ارتجاع بنشاند کلیه نیرو های انقلابی و خلقی ایران، بدینگونه اگر چه این مردان آگاه به جزوه قطوری تحت عنوان « بیانیه تغییر آتش کشیده و خاکستر شدند ، لیکن هرگز برسیمای پاکشان در تـاريـخ مواضع ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق ایران ، که و مارکسیست شدن مبارزات خلق ما،گردپریشانی و خواری سازمان ، را اعلام مینمود منتشر شد . و نیز فراموشی نخواهد نشست قبل از این تاریخ ، این نامحتملترین شهید مجید شریف واقفی نه تنها فرضی بود که چون مجاهدین دیگر مجاهدینی که قربانی كل جنبش انقلابی ایران بطوراعمو درجنبش اسلامی،بطور اخص قیامت نمیتواند مبشر پیروزی زحمت کشان و مستضعفان کارگران -دهقانان) اسلامی انقلابیشان مستحکمتر و غنی تر از امام ماقبل ضربه پای میفشردند) بر نظامات طبقاتی استثماری بوده ماهیت راست حرکت چینماها ، بیش و دربدریهای این دوران ، که و بیانیه نویس و دریه نویس و جنگ در پایداری ایده ئولوژیکشان شدنـد ناجو انمردانه بدست|پورتونیستهایجہنما قابل تصور بود . چگونه میشد تصور لااقل نام مجاهد را به مثابه یک سمبول شده ، آموخته بود که در کجا دست بنیانگذاران ، شهدا ، اسراء معنوی به تأسف بدندان بگزد و در کجا ازشادی خلاصه تمامی مردمی که به ایـن شعف ضد مردمی سر از پا نشناسد جامعه توحیدی بیطبقه و بیظلم و از پیش آشکار شد . آنها که ابتدا سزمان امید بسته بودند و اگذارند تا به انكاء همین درک غریزی ، ابعاد ستم را (که دشمنان در جامعه یگانه و فاجعه از پیش برای دشمن عیان بود. به پاس و حرمت همه رنجها و یکی از مهمترین دلایل وجوب تغییر امت واحده ولی عصر مجسم میبینند) ایدئولوژی سازمان را ، عدم توانائی شکنجه هائی که درراه آرمان ایدئولوژیکی و گریز دائمی با آنان نیز همراه بود، کما اینکه از 4 سال پیش درهمان مسیر عملابرها سازد . پس اجتماع توحیدی خود متحمل شده اند موضعگیرینمو دمو برچسب مارکسیست با خودشان به محاج به دفتر قطوری است ،همینقدر و نفی هرگونه بهرهکشی و ظلم وستم، .. و تازه سینه تاریخ سپرده شود ؟ – اسلامی، را علم کرده بود بگوئیم که آنچه از مجاهدین مانـده اعتقاد باور عینی و قابل حصول اما متلاشی شدن مجاهدین چنانکه بود ، در زیرشدیدترین فشارهای نظامی این درصورتی است که به زعم «تغییر اسلام نیست، بنابراین دم زدن از آرمان یافتگان ، چنین پنداشته میشدکه اکنون آثار از پیش هم قابل پیش بینی بود ، و سیاسی سه جانبه : رژیم ،چپنمایان، مستضعفان و جامعه بیطبقه توحیدی دیگر برای مجاهدین و مبارزات و زیانباریس گران و گسترده ای بجا راستگرایان ، قرار داشت . گوئی یا جامعه امامزمان) که گویی در انحصار ایدئولژی آنان ، هیچ جایی در این گذاشت از جمله : چه نمایان و راستگرایان هر یک انتقام مارکسیسم است ، از مارکسیسم به مبهن و درمیان خلق وجود ندارد حرکات و رفتارهای خصمانه آندیگری مجاهدین و اسلامشان راه یافته و ۱ – یاس و بدبینی وسیعی ، تمامی اینها و دهها «چگونه» و «چرا»ی را نیز از ما میستاندند . این بودکه آن یک ترکیب ایدئولژیکی التقاط و اقشار حامی این سازمان را نیرو در زمینههای مختلف ایدئو لژیک دیگر درهرکجا که با هم اختلاف و تضاد ایجاد کرده است . التقاط و وصلت از روشنفکر و کارگر و پیشهور گرفته سیاسی داشتند در یک چیز به وحدت می تشکیلاتی و روحانی و دانشجو و محصل فرا نامیمون ، میان آرمان زحمتکشان و رسیدند و آن ضدیت همه جانبه با گرفت و به امید طبقه استثمارگر خرده بورژوازی که اعتماد خلق که مجهدین بود . بمكرات اتفاق افتاد (اگرچه این طبقه در ابعاد محدودتری مهمترین سرمایه های انقلابی است ضربه ای که علیرغم تمام فواصل بعیدو ناسازگار استثمار میکندولی)سرانجام درنقطهای بسیار جدی وارد شد ایدئر لو ژیکیشان اسلام مجاهدين ـ زحمتکشان راطلاق دامنه یاس مزبور در بسیاری موارد صف قرار میگرفتند و چون موجودیت گفته و رهسپار این سرمایه داری بزرگ ر و انمود میکردند پس از تغییر موضع دادن ، به سرعت به سمت اپورتونیسم راست و ترک مشی مسلحانه گرویدند. البته ما این را از همان آغـاز پیش بینی و تحلیل کرده بودیم (پاییز پیش بینی کرده بودیم چنین درکی (چه از اسلام و چه حتی از مارکسیسم ) فرجامی جز راستروی ، فرصت طلبان مقدر تجزیه و نیست مگر آنکه به خط صحیح بازگردند این پیشبینیها برای هرکس که دیدی علمی از جامعه و جنبش و تشکیلات سیاسی و امثالهم داشته باشد، تنها بابكبارخواندن بیانیه پورتو نیستی از همان آغاز قابل حصول بود . لكن مودند عناصری که نهتنها توان فهم و پیشبینیهای مذکور را نداشتند ، بلکه ضد انقلابی از درک آثار زیانبار و جریان اپورتو نیستی عاجز بوده و از این جریان فرصت طلبانه ضدمجاهد استقبال کردند !! در بسیاری ازابن عليه ما یک سازمان را هر چه نامحتملتر و بعیدتر مینمود چرا که این فرضیه صرف نظر از آنکه با هیچ ضابطه انقلابی و معیار اخلاقی و انسانی حتی و هیچ سرگردانیهای بسیار ایجاد نمود ملاک هشیارانه تاکتیکی تطبیق نداشت، مرز پوچی و عدم اعتماد مطلق هرچه انقلابی است پیش رفت و و احدی عمل میکردند!!! اما درعین حال این نشان میداد که مواضع ایدئولوژیکی مجاهدین تاکجا اصیل ، برحق و حفظ کردنی است ازاینرو ما باید بهای حفظ اصالت ۲- سازمانی که در راس جنبش انقلابی مسلحانه بود . موقتا از هستی بالفعل تشکیلاتی خود ساقط شد و به میشود.. نتیجه اینکه براساس این ادعـای ماتریالیستی : «سازمان مجاهدین خلق با داعیه متناقض: هم اسلامزحمتکشان، هم خدا ، هم انقلاب و سرانجام در مسیر رشد تضاد بین این دو بخش ناسازگار ، در نقطه ایشته شده و نیمی در در خود راهم هرچندهم سنگین میپرداختیم. این ترتیب پای اصلی مبارزه مسلحانه لذا به «چپ» و به جـا زحمتکشان یعنی مارکسیسم، میرود و نیمی هم به دراست، یعنی به جانب رنگ غلیظـتـر داخل نیروهای مذهبی میتوان به جسته و سرمایه خود میکردند ،سپری مذهبی و در حقیقت بجانب نوع موجو دینو در حکم ارتجاع و و اپسماندگ البته از مدتها قبل یعنی بدنبال بی – داده خود مبدل به یاس سازد ؟ بویژه که بردن به مواضع اپورتو نیستی و خائنانه سردمداران ، برخورد و مبارزهپیگیری اعتبار و حمایت های بیدریغی که نثار و موجودیت آن را دشمن ، حل شده به نظرمی رسید ،مجددا باحدث تمام مطـرح است موارد تا آنجا که ما تجربه کردیم یک ضدیت بیمارگونه با مذهب کـ متاسفانه نام مارکسیسم هم به خود بسته و هر حرکت ضد مذهبی را قدیس مانانه مینمود ، عناصر مزبور رادچار کودنی و رخوت ذهنی میکرد اما در مورد بیانیه : طبعا تحليـل بیانیه برای ما ضروری بود . لیکن از آنجا که حقیقتا کمتر مجموعه ای به این دروغ پردازی و وقاحت سیاسی بخصوص از بدو آغاز جنبش انقلاب دیده بودیم (آنهم از جانب بعضی از اعضاء دستسوم و چهارم نو بالغ سازمان خودمان ، که اکنون پرچمدار این رنسانس اپورتو نیستی شده بودند) مغلوبـتـان اسلامی مجاهدین ایستادگی میکنند،هیچ تناقضات به این آشکاری (گاه چند گشت : را در درون تشکیلات شروع کرده بود این سازمان و این مبارزه سیاسی – ایدئولوژیک ی تثبیت کرده بود ، اساسا مرهون نفوذ و بدون کمترین گرایش راست رو انهای بپایان رساند و بدین ترتیب توانست بنابر این بزعم همه ماده گرایان و آیا خواهیم ماند ؟ آیا نزدیک نیست بویژه فرصت طلبان خیانتکار، اکنون عمده آن ( مجاهدین) بود تاثیر که ز صحنه زمین محومان سازند ؟ که تعدادی از افراد سازمان مارکسیست شده و خود را به تشکیلات مجاهدین .و اذكروا اذا انتم قليل مستضعفون ٤ ـ وحدت عام جمع نیرو های خلقی في الارض تخافون ان يتخطفكم ، (سوره مسلط کرده اند ،عمر ایدئولوژی التقاطی و وحدت خاص نیروهای حامی مشی انفال آیه ٢٦ ) ( بیاد آورید زمانی را سازمان به پایان رسیده و لذا از این که اندک مسلحانه علیه دشمن و احد که مجاهدین تضعیف شده بودید (با الهام از اعتقادات توحیدی خود میترسیدید که بربایند و و تجارب تلخ مشروطه به اینطرف ) سازند ) . آن تاکید داشته و برای آن این بود که : انبوهی از اطلاعات مایه میگذاشتند، به نحو بسیار خطرناکی تا آنجا که در توان داشت از میراث تاریخ به بعد کسانی که بر مواضع و از آنجا که کمتر مجموعه ای از گریزی جز راستگرایی ندارند و صرفا تناقص در یکی دو صفحه) خـوانـده 6- از دیگر آثارضربه اپورتونیستها در یک موضع راست رو انه قابل تجسم و از آنجا که پاسخگویی نکته که سازمانی با ۱۰ سال کارپیگیر شهید کشت ، بلکه جسد او هم به آتش کشیده شد مکتبی که در راس جنبش انقلابی ایران خاکسترش برباد رفتتا شاید به زعم قاتلینش تاریخ این خیانت قرار گرفته و خود را به مثابه تنهاگرو هی که از اقبال توده ای برخوردار است را مکتوم دارد اما اجتماعی تثبیت ، کرده است ، مارکیست اعلام مجید شهيد يکبار برای همیشه این ، در زمره سلسلهای از استراتژیک شود ؟ آیا این دقیقا همان دامی نبـود پیشنهاد را رد کرد که ماسردمداران سئوالات و چشم اندازهایی بودند جریان اپورتونیستی برخورد نظامی که دشمن و ابسته به امپریالیسم ، درراه که فرض مارکسیست اعلام نمودن این سازمان گسترده و بابرچسب کرده و آنها را از میان بردارد . او آریامهری و مارکسیست اسلامی ، که برای اثبات این نظرش استدلال میکردکه پیوسته در سخنرانی های شخص شاه این شیوه برخورد درایده ئولوژی ما نمیگنجد تکرار میشد،٤سال تمام درکمین نشسته بود؟ همچنین مجید در آخریـن بویژه که تا همین اواخر مجاهدین باری که سرقرار میرود ( همان قراری يكصدا و یکپارچه علیه این افترای که در آن تیم بهرام آرام او را بقتل با نقطه نظرهای شناخته شده ایدئولوژی ضد انقلابی موضع گرفته و چه میرساند ) پیشنهاد یکی از برادران را در مورد ادعای «تغییر یافتگان، یعنـی دائربر حمل اسلحه رد میکند تعلیمات و نشریات و چه در دادگاه ها مارکسیسه و تبلیغاتشان قویا آنرا تکذیب میکردند. همین قرار است که بهرام اورامشغول لنینیسم نیز بشدت تعارض بود چگونه میشد تصور کرد که یک کرده و سپس وحید از پشت به او بنابراین مارکسیست فلج کردید سئوال بزرك ى تطبيق شدگان چگونه میتوانستند مدعیت سازمان انقلابی که در مخوف تريـن … و در همین روز است شلیک میکند ۳ – بدنبال این فلج موضعگیری ضد که صمدیملباف را هم مورد سوء قصد دیکتاتوری پلیسی جهان ، به مبارزه حرکت خود با ضوابط انقلابی مشی مسلحانه تقویت شد . بطوریکه اری روزهای خوش که بسیاری مسلحانه پرداخته و علیرغم تمام ضربات قرار میدهند ، مجید در آخرین قرار مارکسیستی که مبتنی بر حمایت هرچه با نزدیک شدن به مجاهدین حیثیت رفنظر از گرایشات ارتجاعی ضدمشی قصد داشت به نمایندگی از طـرف بیشتر از نیرو های ترقیخواه است کشته مهلک و خونین دشمن به سرعت مورد «مجاهدین، که اکنون تعدادی از آنها و متلاشی نمودن مجاهدین را ملهم از حمایت معنوی و مادی اقشارگسترده ای تقویت در اوج گسترده گرایشات شدو رو زگار آزمایش سخت ایدئولوژیکی جر و قشریت مذهبی و عاری از را مخفیانه سازمان داده بود ، باطرف ؟ از مردم قرار گرفته است ، بتواند جدا ضوابط مزبور بدانند ؟ حتی با همان اپورتونیستی ضدمشی مسلحانه درداخل فرا رسیده بود . مسئله ای انقلابی ) میگراید . گرایشی مقابل اپورتونیستها) برخوردو صخبت از پایگاه های خلقی پشتیبانی و منفک درک ماده گرایانه یک بعدیمارکسیستی بسیاری محافل و گروههای مارکسیست بقای ما که پس از طی دوران تثبیت که اکنون با جدایی بخش ترقیخواهانه نسبت به مجاهدین که سازمان آنها را از زمینه اجتماعی خودتغییر ایدئولوژی نیز اشاره کرد. این گروهها و سازمان (مارکسیستی) ایدئولژی التقاطی آن أنهم در زیر شدیدترین ضربات پلیسی خرده بورژوانی تلقی میکند نیزمیبایستی امیدتوده های مردم را در باره ر ها مضافا برمسائل خاص خود ( با و حریم این سازمان را رعایت ریشه های تاریخی اجتماعیشان) بطور ده و هرگونه تخطی متلاشی کننده عام ار تضعیف مشی مسلحانه در سطح نسبت به آنرا ، فرصت طلبی ،انحراف کل جنبش که معلول متلاشی شدن سازمان و در حکم خیانتی به تمام جنبش رهائی را با پایداری در مواضع توحیدیخود و جاذبه ایدئولوژیکی آن باشد بخش خلق دانسته و به هر حال از آن پذیرفتند پرهیز میکردند حتی با یک شناخت غریزی و حسی، کدام فرد عادی به همین دلایـل چندان تعجب آور ، در این حقیقت تردید نبود که شماری از ترقیخواهسان و میکند که رژیم بامارکسیست خواندن مواضع و ایدئولوژی سازمان دفاع مجاهدین مبارزین اصیل جنبش ، اعم از مذهبی ، قصد بریدن پیوند های کند . لکن از آن جا که عمق انحراف تودهای – اسلامی آنها را که در حکم مارکسیست ، که دست یازیدن به و خیانت سردمداران جریان اپو رتو نیستی انهدام این سازمان است دارد ؟ چنان حرکت فرصت طلبانه ای، ازجانب آنهمه ریشه دارتر از این بود که بابحث ها البته در هر جریان پیوسته ممکن هیچ انقلابی برایشان مقابل تصور ، اخطار ها و هشدارهای مجیدو یارانش، است فرد یا افرادی به هر دلیل تغییر نبود ، سرنخ قضایای درونی سازمان به تضاد گرائیده و قدرت مانور رژیم امكانات مختلف عضو گیری ، تاکتیکی ماتریالیستی که در مورد مجاهدین و منحرفین را اصلاح کند،درصددانشعاب ایدئولوژی داده و به مجموعه اعتقادی مجاهدین را نهایتا در ساواک یاسیا، شده را روی این تضادها به نحـو تکنیکی . مالی ، تدارکاتی و اسلام به قضاوت و پیشگوئیمینشست. و احیاء سازمان و مجاهدین برآمد جدیدی روکنند ، اما چگونه تصور بدانند شرح آنها هنوز هم تماما امکان ندارد چشمگیری افزایش داد اما اکنون مجاهدین واقعی (و نه میرود که انقلابیونی آگاه مسئولیت البته پیش از این در مورد تصاحب لیکن افسوس که همزمان با انتشار ه رادیکالیسم انقلابی که مجاهدین عناصری که به خطا کسوت یک و بدنبال تلاشی سازمان ازبین رفت و انقلابی را فراموش کردمو تغییرمو اضع غاصبانه میراث ، نام ، آرم سازمان و .. بیانیه مزبور غیر قابل تصور، ، به تاسرحد امکانات ذهنیو عینی موجود، بدست دشمن افتاد مجاهد موحد مسلمان را بتن کـرده فرد یا تعدادی از افراد را به حساب حقیقت پیوست توسط اپورتونیستها به آنان اتمام حجت و «نامحتمل، صورت در زیر چتر سیاسی- ایدئولژیک خود بودند) باثبات قدم و استقامت توحیدی بیتردید امکانات مالی – تدارکاتی کرده بود ولی آنها نه فقط از پذیرش واقع، گرفت و تمام شایعاتی را که از سازمان بنویسند ؟ آیا جزاینست که هر در مقیاس به امکانات سیاسی تشکیلاتی به اقشار مختلف مردم على الخصوص خود در این آزمایش سهمگین ( که این رهنمودهای انقلابی خودداری می – سازمان با حزب پیوسته در یک رابطه این پیشتر درمورد قلع و قمع و کشتار اقشار متوسط هدیه میدادند ، تاحدود بسناچیز و بی ارزشاند ، اما اگرتو جه هرگونه ناخالصی راستروانه رابرملا کردندبلکه درست بدلیل تمایلشان به غصب اجتماعا مسئول معنی و تظاهر پیدا می های فاشیستی مجاهدین واقعی به خاطر بسیاری خنثی گردید . دلیل این امر کنیم که چه استعدادهای ناشکفته ای در مینمود) این تئوری و افسون ماده . هم ارزشهای سازمان و متلاشی کردن که نادیده گرفتن آن ، فضایزیستن مواضع عقیدتیشان شنیده میشد محقق زیرپا گذاشتن اصل وحدت مسیر این فرصت طلبی خائنانه پرپرشدند گرایانه را باطل ساخته و حقیقت برترینی و گلوگاه تنفسی تودهای آن را مسدود هستی بالفعل آن ،و بدلیل احساس را که با معیارهای کلاسیک مارکسیستی همچنین از آنجا که اینگونه رديـه کرده و بالنتيجه مبارزه طبقات و اقشار خطری که از پایداری و ایستادگی مجید کودتای ضد انقلابی اعماق قابل ارزیابی نبود ، برصدر جدول معینی از مردم را به نفع دشمنبیرا راهنما داشتند ابتدا او را از مرکزیت و رهبری اکنون با انتشار بیانیه که در آن برقیخواهی نشاندند : «الاسلام يعلو میگذارد صریحا به تصفیه بیش از ۵۰% از برعهده سردمداران جریان اپورتو نیستی مناب نمونه خوبست از دستگاه و مواضع او را از او گرفتند و سله سئوالات اعضای سازمان و کشتار مجاهدینی جہنما خواهد بود . های مخابراتی الکترونیک ابتکاری سازمان بالاخره خلع سلاحش کردند تا اینکه.. از این نظر چگونه قابل تصور بود نظیر شهید شریف واقفی و شهیدصمدیه آنها بامتلاشی کردن سازمان مجاهدین یادکنیم که بدان وسیله بیجوئی ها البته انواع فشار ها و تضییقاتی که که گردانندگان سازمان، دست دردست و اکنشهای خودبخودی اقشارمزبوررا لباف ، تحت عنوان خائنین شماره او تعقیبهای ساواک، ردیابی و دراختیار پیام مجاهدین نیز میباشد ، اسلام را نبود که بیانیه کذایی رذیلانه براو و سایر مجاهدین مقاوم تحميل دشمن همرای و همقول با سازمان اعتراف شده بالاتر و مهمتر از که بصورت گرایشات ارتجاعی بروز گروههای مبارز قرار داده میشد ، که اتمی و اصیل یافته است که به لحاظ سازمان مجاهدین خلق ایران ( که میکردند نیاز به بحث مفصلتری دارد امنیت شاه به اقرار مطلبی بپردازند همه سازمان نیز مارکسیست اعـلام کرد، به شدت برانگیختند طی جریان متلاشی شدن سازمان همراه نیخواهی حقانیت و دینامیسم اپورتوریستهای چهنما هیچ حقی برآن اما مجید همچنان استوار و مطمئن که هرگز در مورد سازمان مجاهدین همکاری باساواك گردیده بود ، جای تردید نماند که با بسیاری از امکانات دیگر از جانب لابی ، بالاتر و به اصطلاح درسمت ندارند) نسبت داده شده بود . شاید راه انقلابیش و با آرمان تو حیدیشو نادار خلق ایران (و نه تعدادی از افراد) یک جریان اپورتو نیستی خیانت آمیز به این ترتیب یک جریان قدرتمند تغییر یافتگان، به دشمن تسلیم شد «چپ» (به معنی متکاملتر) ساير مكاتيب هم هیچگام پاسخگو بی ضرو رتنمی یافت، ماند ، در عین حال که مسئولیت مبارزه داغیه غلیظ چہنمائی ، از طریق راست (ارتجاعی) قبل از موعدطبیعی قرار دارد . والا بیتردید در جریان ولی متاسفانه بدلیل آثار گسترده و ضد مضاعف اپورتونیستی رانیزبردوش بخصوص این فرض از آنجانامحتملتر یک کودتای ضد انقلابی بر سازمان هامعه شناسانه خود سربلند کرد که افراختهها ، همان دژهای تسخیرناپذیر حرکت اجتماعی مغلوب آنها خواهـد زیانبار سیاسی اجتماعی و ایدئولوژیک داشت . مبارزه ای که بازسازی یک مینمود که هیچکس راه یک انشعاب مجاهدین خلق ایران مسلط گردید و (به ادعای بیانیه) یکی ازسردمداران ضدیت با مجاهدین را به خاطر مواضع حرکت اپورتو نیستی که در بیانیه مورد سازمان متلاشی شده با انبوهی اعضای اصولی را بر افرادی که تغییرموضع علیه تمامی خلق و جنبشرهانیبخش ترقیخواهانه توحیدیشان ، شعار خود جریان اپورتو نیستی که به عنوان نمونه آیا جز این است که تشیع سرخکه بحث قرار گرفته و تئوریژه شده مطلب تصفیه شده ، سرگردان و در تیررس داده بودند ، نبسته بود و آنها آنو به سود رژیم و امپریالیسم موضع ساخت تا آنجا پیش رفت که بعضا های استثنائی بلکه به عنوان محصولات مان چهره واقعی اسلام است،پیوسته پلیس بود آخرین مجاهدین مقاومقربانی نو انستند به سادگی از سازمان جـدا گرفته است بدین ترتیب همـه معیار عليه مجاهدین و جنبش انقلابی پایتخت جریان وار، آنگونه تغییر، و متكامل برتو توحیدخالصش راهنمای وراثت رایجترین و ضد انقلابی ترین شیوههای شده خط اعتقادی خود را مستقلا های انقلابی ، اخلاقی و انسانی نقض به عنوان مبارزه با مارکسیستها ، با خود را به ساواک فروختند و چه رهبری نهایی زمین توسط مستضعفان سال انتشار بیانیه ، بسیاری افراد برخورد اپورتو نیستی بودند و با در اتحاد با مبارزین همرای خود شده و موازین علمی و سیاسی و رژیم روی همه خائنین به خلق راسفید گردیده (آیات سوره قصص از ۱ تا (که در میانشان هواخواهـان و الذين احسنو او زیاده و لایرحقو جو ههم ادامه دهند . و بنابراین دیگر چه اجتماعی در رابطه با این سازمان و های تلویزیونی تسلیم طلبانه یا همکاری کردند !!!! ه…و نریدان تمن على الذين استضعفوا ط. مداران مجاهدین کم نبودند) به جائی برای کشتار و تصفیه مجاهدین قترو لاذله ( سوره یونس آيه ٢٦ ) همه جانبه با ساواک سردرآورد ،حال نیروهای حامی آن و نیز تمام خلق في الارض و بتعلم ائمه و نجعلهم – اما مجاهدین بانـى پاسخگوئی بیانیه شتافتند .پاسخهائی و متلاشی کردن سازمانشان باقی (برای آنانکه نیکی کردند،نیکی و افزونی ایران زیر پا گذاشته شده بود انو ارثین … ) و آنان را به و امید ، و ماندند و از بین نرفتند آنکه تا همین دیروزدر زیر چنرسیاسی که اغلب (بمخاطر ضعف دید یا کمبود است و برچهره هایشان گردپریشانی و میداند ؟ براستی دشمن ما یک روشنبینی ضد مجاهدين مواضع مترقی خود را حتی چگونه ؟ چطور ؟ این دیگر در انتظار این دوران برانگیخته است ؟ ادراکات خالصانه توحیدی از ایدئولوژی خواری نشیند .) چرا که اینان هرروز گذشته از اینها اگر به فرض مطلقا انقلابی بس افزونتر از چبنمایان به اگر ناگزیر تلقی کنیم – حفظ کرده این سطورنمیگنجد. تنها بایدیادآوری دورانی که در نهایت پیشرفت علم اسلام) نارسا و گاه حتی مویدنظرگاه این میهن ، ققنوسوار از خاکستر ، هیچ نشانی هم از اکثریت ابعاد ضد خلقی فاجعه مجاهدین آگاه بود. بدین ترتیب صرفنظر ازجراحات نمود … . ناويكمو ايديـكـم بنصره ، و صنعت که هیچ نقطه ناخرمی در ماده گرابانه اپورتونیستهاست خود دوباره زنده و زاده میشوند اعضای سازمان به جا نمیماند آیا 50 سال تجربه خونخوارانه بود و زخمهایی که فرصت طلبان چہنما زمین بجا نماند و نیز اثری ازهیچگونه معنی که آنها از موضعی «راستگرا، باشد که فروغ اسلام از سوختن آنها انصاف نبودکه رفقای مارکسیست شده وارد آوردند جریان راست ارتجاعی فاشیستی به دشمن بطور غریزی همکه و تحقق اند این بود آن افسون و و دهان به دهان تمامی ناسزا و فحشهای صفحه به صفحه (یا سطربه سطر)یکه نثار ماو ايدئولو ژیمان ، نه در شان مجاهديـن کرده بود را میدانستیم و نه در اقتضای مصالح سیاسی – ایدئولوژیکی جنبش ، چرا که دشمن با ولع كامل دامن زدن به تضادهای آنرا میطلبید ، و از آنجا لذا در انتشار پاسخ قويا باید مسئولانه برخورد کرده و ازهرگونه شتاب و زیاده روی اجتناب مینمودیم. ساخت و اطلاعات چه نیروها و برای آن امکانات و دامن زدن بسیار تفرقه انگیز به تضاد های درون خلقی است که رنجها و خونهایی فدا شد ننگ آن در جنبش اخیر ایران پیوسته ضربه را بیشتر درخواهیم یافت نویسیها و بیانیه نویسیها تاکنون و تا آنجا که ما میدانیم ، چندان چیزی سازمان خلع کرده آنگاه تمام مسئولیت رست و لابعلى عليه تشیع سرخ دستگیر جنبش خلق ما نشده و اصولا خود را متعهد به پاسخگویی بـ ها هر این حقیقت که در یک کلام تمـام هتاکی و فحاشی نمیدانستیم و واقع شدنی نیست ؟ تغییر یافتگانی، نظیر خاموشی ها و کمی جدیتر است در این اثنا على الخصوص ، دست اتحاد داده و ازمصاحبه محال بدین (سوره انفال آیه ٢٦ ) داد و به نصر خویش پاریتان نمود… بهرمکشی و لاجرم عقده … پس پناهتان فساد بقیه در صفحه ۹ 9 · • 6 ( ● . € 9 9 – • · 9 • دوقربانی جریان اپورتونیستی چپ نما در سازمان مجاهدین خلق ( … ● گزارش مجید، نا جوانمردانه بـه دسـت براستی هم این، تنها و تنها تمسک نادرستی و حاکم و محکوم و روابط اپورتونیست های چپ نما شهید به مجموعه توحیدی ایدئولویمان بودکه پولی نیست (کلیه این نکات دراسناد ما را در آن تکانهای سهمناک کسه معتبر از هزار و دویست سال پیش در شد، جسدش را آتش زدند و مجانها را به لب میرساند و چشمها فرهنگ انقلابی تشیع موجود است.) را ازحدقه خارج مینمود .. اذزاغت آنگاه مجاهدین که پیروی از همین ایده خاکسترش را بر باد دادند ! الابصار و بلغت القلوب الحناجر،(سوره آن بزرگ توحیدی رادرعهده گرفته اند.. احزاب آیه ۱۰) … مدد کرد والا معتقدندکه دستیابی به چنین آرمان یکناگرانه کودتاچیان، پس از کودتا طی راستگرایی و اضمحلال قطعی می – اجتماعی نیز در کادر فلسفی یکتاپرستی نمود نامبسر است . و اینهم نه تعصب است اطلاعیه ای، موضع سازمان مجاهدین اینک یک آزمایش سهمگین ( هنالک به خرافه پرستی . همه تاریخ بشرگراه ابتلى المومنون و زلزلو ازلزالا شديدا ، آنست که پیشرفتهای جدید چه در خلق را مارکسیستی اعلام کردند، (سوره احزاب آیه ۱۱) ایدئولژیکی زمینه علوم طبیعی و چه در پهنه علوم برای هر مجاهد واقعی فرا رسیده بود اجتماعی درسایه فلسفه ها و متدهای درحالیکه مجاهدین در تعلیمات تا مقاومت توحیدی ضمیر و قلبش را نوین و اقع گرایانه تری حاصل شده اند. بدین سان حل مسئله توحید کامل به هر میزان که باشد برملا سازد نشریات، تبلیغات و بیدادگاههای روزگار فتنه ای بود که بسیاری اجتماعی و نیز جز در کادر نظرگاه از داعیههای جام طلبانه را که از این کلی توحید ( فلسفه توحیدی ) ناممکن . شاه، این افترای ضد انقلابی را بیشتر ،زیر نفوذ تشکیلاتی لگام خورده است قویا تکذیب میکردند … 9 . 9 9 N .. ( ▸ ● 6 در . ( . • * 4 > شنبه ۱۰ اردیبهشت ماه ۱۳۰۸- شماره ١٥٨٤٥ – ( **** . ع 9 (٥٤ ایدنو لوژی اسلامی مجاهدین در حل مسائل استراتژی مبارزه مسلحانه . . . 6

برگه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12

حمایت شما از روزنامه‌های ایرانی ضمن دسترسی به نسخه‌ی کامل نشریات، ضامن بقا و تداوم تلاش ماست.
Become a patron at Patreon!