ص۴
. 9 – تشکیل شد ؟ متهم: از سال ۰۰ و ولی در ورقه شماره رستاند شعبه سوم دادگاه انقلابی اسلامی دادگاه: شمادر کشتن دخالت دادگاه : ازچه سال اکیپها | قرار گرفتیم . این ماجرامال ! و یک نفر از افرادمشکوک | (در همین موقع دست چگونه صادقانه در شهربانی | سپس به اکیپ بابک به سرپرستی تهران داشتید یانه ؟ ، پریروز باتهامات اتن وه سال پیش است میخواست ایشان را یعنی | جیب برد و قرآنی بیرون خدمت کردید سرو ان جعفری رفتم و مدتیبا از ماموران ساو اک را که در متهم : به عنوان سیاهی دادگاه: شما اظهارداشتید | علی خداداد کردبچه رابکشد | آورد و روی میز گذارد) متهم : در سال ١٣٤٣ تا | این اکیپ گشت میزدیم عملیات سرکوب مبارزان دررژیم لشکر یکی دو مرتبه شرکت دادگاه : شما از چه سال | که کسی را دستگیرنکردید، و او (کردبچه) گفت زن و من به همین قرآن کلام الله ١٣٤٤ که تازه تلویزیون آمده | سرپرست ما سرو ان جعفری با دست داشتند م رسیدگی کرد داشتم. در این اکیپها بودید ؟ ۳۱ | بچه دارم و آنفرد مشکوک مجيد قسم میخورم کا بود من 15 روز بود عوامل اجرائی، یعنی ستاد و آنان رامستحق مرگ دانست. دادگاه: به جز این دو باری متهم: از سال ۱۳۰۱ .ومن | آمده است که در ساعت | از کشتن او صرف نظرکرد | هیچکس را نکشتم و تمام استخدام پلیس درآمدم و رفتم | میانه خوبی نداشت یک روز حکم اعدام پس از آنکه به مجرمان که عده ای شهیدشدند درعملیات سعی می کردم که کارهای | هشت و سی دقیقه شب به | بعد مامور تعقیب به کمک او | زندگیم را میدهم ۲۰ هزار نزد آیت الله طالقانی درمسجد | که جمشید رودباری کمتوسط ابلاغ شد، به مرحله اجرا دیگر هم شرکت داشتید یانه؟ اسکورت را انجام دهم من | یک شخص مظنون شديدو | آمد و او را به بیمارستان | تومان همین . پس از پایان هدایت و از ایشان سئوال | اکیپ دیگری مجروح شده بود درآمد . این عده عبارت بودند متهم : در درگیری شرکت اسکورت عطائی پور، تیمسار | او دستگیر کردید دفاعیات کردبچه حمـز کردم که آیا شغل پلیسی خوب | و به بیمارستان شهربانی انتقال از : محمد میدانی ، فرزند نداشتم. بعد از آن یکی دو بار سجدهای ، زندی پور و پروین متهم : در ساعت ۸٫۳۰ متهم : من این اظهارات | تفنگچی به دفاع از خود است یانه ؟ آقا گفت که اگر | یافته بود. و ما را مامور عبدالحسین که تیراندازی شد، من نمیتوانم مامور مراقبت ثابتی بودم. من پروین ثابتی را دقیقه شب یک جوان که | را قبول ندارم چون اکیب | برد رخاست پلیس واقعا برای مردم خدمت | بیمارستان کردند. از آنجا و طی سخنانی سید ، در قسمتی از این مقالات نوشت : «آئین اسلام بگویم چونکه محکوم میشوم. زندان سیاسی قصر و سراکیب باعث عقب افتادگی نیست، سهل است، این دین مترقی، یکنه میبردم و می آوردم. من ازسال | عینک زده بود و یککنش | ما سه نفر است یک نفر گفت جمشید رودباری را به بهداری کند خوب است دینی است که دادگاه: طبق اظهارات خودتان بهار و برزو ساواک و افسر دادگاه : آیا شما تاحالا | انتقال دادند و در آن موقع مسیر انسان را برای رسیدن به ترقی و تعالی ، به اه تا سال ۵۷ سرپرست اکیپ | راحتی به پا داشت درخیابان | سرگرد مولایی که سراکیپ من کارمند اطلاعات شهربانی کسی را دستگیر کردید و او را | کمجمشیدرودباری بستری بود، روشن ترین شکلی ، مشخص و آشکار می کند . اسلام ، دینی شاه منتظر تاکسی بود ، به بود و یک نفر هم پاسبانی | هستم. آن زمان سال ۱۳۰۰ است که پیروان خود را به شاهراه سعادت ونيكبختی و بهروزی شکنجه کردید و آیا شما آن | من با او صحبت و بحـث او مظنون شدیم و دور | بنام خادمی و خودم روسای خائن ما آمدند سوق میدهد ، منتهی کسانی که مقام خود، منافع خود و ادامه شخص شکنجه شده راسشاهده | میکردم بعد از آن به اکیپ زدیم متوجه شدیم دادگاه : از بدو تاسیس | تصمیم گرفتند که دایرمچهارم کردید ؟ احمد، به سرپرستی سرو انفقيه قدرت و نفوذ خودرا در جهل وبیسوادی وناآگاهی و عقب ماندگی سوار یک تاکسی کرایه شد | کمیته مشترک ضدخرابکاری | که اطلاعات شهربانی بود و متهم : دستگیری مکرری داشتم | منتقل شدم ٤ ياه ماه در آنجا ملل مسلمان میدانند ، از قرنها پیش، براساس برنامه ریزیهای و ما او را تعقیب کردیم شما خدمت میکردید و بعد من در آن قسمت کار میکردمو و یک نمایند.قانون همراه اکیپ | بودم، تا بتوانم کاری بساد حساب شده و طرحهای دقیق استعماری کوشیده اند تا پیروان پس از مدتی که ازاتو مبیل | مامور شدید از ارتش به | مامور تحقیق بودم به این معنا ما بود و من فکر میکردم که | بگیرم. سپس به اکیپ کورش اسلام را از حقیقت اسلام منحرف سازند . زیرا آنها خوب می دانند ، تنها ملتی را میتوان تحت استعمار گرفت که ناآگاه کار ما بصورت قانونی اجرا | منتقل شدم و در اوایل سال گشت کمیته مشترک به اصطلاح که در پرونده موجود است : بودم. بخدا قسم من کسی را و ۱- شرکت در درگیری خیابان ضد خرابکاری حسن نفر، ری خیابان آب منگل که منجر فرزند علی اصغر ، ماموردایره به کشته شدن یک نفرگردید. اطلاعات شهربانی و سراکیب بهنام ، از اکیپ های گشتی ۲- شرکت در عملیات خیابان فخررازی ساواک، علی خداد کردبچه ۳- شرکت در عملیات مهرآباد نکشته ام از دفاعیات حسن نفر، خداداد کردبچه از خود دفاع کرد و گفت : محافظ شاه فرزند احمد على استوار من یک استوار بازنشسته | پیاده شد و به یک کوچه | ساواک بروید و اگر کسی | که از افسران و کارمندان که که ۹ تن شهید شدند، جنو بی بازنشسته ارتش و چترباز و سراکیپ گشتی کمیته مشترک از جمله حمید اشرف شهید ارتش هستم و متاهل و دارای | رفت که من و پاسبان خادمی | ادعا بکند که از جنایات | شکایت میکردند به دایره ما میشود . ما آنها را دستگیر هه ستوانیکم شدم و به منیک بی خبر باشد، در حالیکه همین ملت با کسب آگاهی ورسیدن به 6 فرزنده . من معتقد آن شخص را دستگیر کردیم. | ساواک اطلاعی نداشته باشد | میآمد و در سال 50 تیمسار میکردیم و من فکر میکردم که آنها | اکیپ دادند و من سرپرست مرحله بیداری ، دیگر حاضر نخواهد شد حتى يكروز، زیر یوغ به اصطلاح ضد خرابکاری حمزه نشنگچی ٤- شرکت در درگیری خیابان ساواک نیستم . من مامـور دادکه : افسانه شکنجه | مانند این است که بگوئید | جعفری و صدری کمیسیونکردند را در یک دادگاه انسانـی | اکیپ جاوید شدم. و در یک استعمار باشد. این استعمارگران هستند که با گسترش دامنه فرزند مین شدند. مشترک به اصطلاح ضد خرابکاری . ارتشبد ۷۰ ساله که در مسند به من گفت برو کار تحقیقی ابو القاسم مامور تحقیق اطلاعات کوکاکولا که چند تن شهید ساواک بودم چون دوره | های ساواک در اقصی نقاط | خورشید را در روز روشن | که تمام افسران و کارمندان محاکمه می کنند . دیگر نمی | موردی که تیراندازی شده بود جهل وخرافت وشعله ورتر ساختن آتش نفاق وجدایی در شهربانی و سراکیب حمزه ، چتربازی دیده بودم و پاهایم | کشور و حتی جهان منعکس | ندیده است و همچنین یک | دایره چهارم را به کمیته منتقل دانسشتم آن ارتشبد هاو سپهبد من غفلتا تیری به علی مرادی | ملل مسلمان، پایه های حکومت خود را استحکم میبخشندوگرنه یکی از اکیپ های کشتی کمیته ه حمله به منزل پرویز | واریس داشت ، دیگ شد که در عفو بین المللی | تشویق نامهای در پرونده | کردند. در کمیته اجرایی تمام | ها این طوری هستند ، مننمی | زدم. در همان زمان سرگرد دین اسلام و آئین محمدی، نه تنها با خرافات، با ترس و جبنو تو انیستم فکر بکنم که یک | فروغی از من ایراد گرفت .و محافظه کاری، سازش ندارد ، بلکه همواره پیروان خود را به مبارزه جهت احقاق حق وجهاد برای کسب آزادی و آزادگی دعوت رتشویق کرده است.) روزنامه عروةالوثقی، در کشورهای اسلامی ، سروصدای بسیاری بپاه کرد. گرچه روزنامه سیدجمال الدین، در سراسر کشورهای اسلامی خوانندگان و طالبان مشتاق داشت ، ولی بیشتر دولتها ، با آن مخالف بودندو کار این مخالفت را بجایی رساندند خواهند سینما ها را منفجر کنند و اینها آدم و پلیس | شرکت داشتید، آیا کسی کشته که با سختگیری تمام، از ورود آن به کشورهای خود، جلوگیری میکردند . حتی در مصروترکیه عثمانی ، برای کسانی که این کشته اند و اسلحه های آنـان | شد؟ را گرفته اند . على نشسته است منصفنباشد | انجام بده و به من دستوردادند برای دستگیری ۱۸ عامل رژیم سابق به دادسرای انقلاب كمك كنيد پویان. 6- شرکت در عملیات خیابان خاقانی. علـى اصغر اینانلو ، فرزند ، ستوان يكـم يونس على – شرکت درعملیات خیابان سلیمانیه که چند شهیدداشت. شهربانی در اکیپ شباهنگ و ه شرکت درعملیات خیابان سراکیب جاوید، از اکیپهای نارمک که منجر به کشتی کمیته مشترک ضد کشته شدن سیمین و نسرین پنجه شاهـی خرابکاری و احمد حس وقتی کمیته که برو برای شناسایی کارگران ضد خرابکاری خارجی مانند افغانی و تشکیل شد . . اینها به ما گفتند افرادی هستند که دشمن | پاکستانیو فیلیپینی درحدود دین و مذهب هستند و می ۸ یا ۹ ماه کارم این بود. دادگاه: شما در چنددرگیری و عباس هوشمند گردید .طبق فرزند رحمت الله ، ستوان یکم اظهارات مادر پنجمشاهیها. ارتش و سرپرست اکیپسیمرغ ا د ۱- شرکت در عملیات خیابان از اکیپ های کشتی کمیتـه نادری که به شهادت یک نفر متهم: درست یادم نیست. دادگاه: اشرکت درعملیات مشترک به اصطلاح ضد رابکاری ساو اک . انجامید موجود در پرونده آقای خداداد کردبچه. هژبر یزدانی دکتر هوشنگ نهاوندی دادسرای انقلاب اسلامی ایران ، اسامی ۱۸ تن از و زرای سابق و اسبق ، عوامل و جنایتکاران و سرسپردگان رژیم سابق را که از سوی دادسراتحت تعقیب هستند اعلام کرد و از مردم ،پاسداران انقلاب و سازمان های انتظامی کشور و کمیته ها خواست این افراد را دستگیر کنند و تحویل دادسرای انقلاب دهند. اسامی این گروه فراری به شرح زیر است : روزنامه، در خانه یا محل کارشان پیدا میشد ، مجازاتهای سخت در نظر گرفته میشد واگر کسی را می یافتند که روزنامه را بدست داشت ودرحال خواندن آنبود، حبس وبازداشتش راه فرارنداشت. اینها کمونیست هستند و نشریه | خیابان سیروس، برای کمونیستی توزیع می کنند. من | دستگیری کردن عزت شاهیکه با اینهمه ، روزنامه یی که چنین خطراتی را در سطرسطر خودبرای تعجب می کنم شما چراسرتیپ در این عملیات عزت شاهـی خوانندگانش در برداشت ،تا آخرین روز انتشارش ، باسرسختی مجروح و یک دختر بچه کشته | حیرت آوری که خوانندگان آن برای بدست آوردنش نشان می سجدی را نگرفته اید ؟ دادگاه : ساواك به چه اشخصی | شد . دادند، در تمام نقاط کشورهای اسلامی به مشتاقانش میرسید و خرابکران مسلح مینامید ؟ ۲- شرکت در عملیات خیابان حتی هر شماره آن، خانه به خانه و دست بدست می گشت ، طوری متهم: اینهایی که دارایدار | خاقانی که همراه اکیپهابودید که گفته میشد عده خوانندگان این روزنامه، بیش از بیست برابر تعداد چاپ آن است دسته بودند، مانند حمیداشرف، | درآن عملیات زنی بنام رو منیا البته آنها به معتقدات اسلام عمل | کشته شد. روزنامه یی چنین، با مقالات آتشین و پرشوری که درجهان اسلام، غوغا در می افکند، بیش از يك سال دوام نیاورد و زندگی سراسر حدثه و ماجرای سید، اجازه نداد که بیش از این مدت کوتاه، انتشار آن را ادامه دهد . می کردند ، ولی اعلامیه و نامه | مبارزه با تروریسم هنی که پخش می کردند به | بین الملل آرم و مارك داس و چکش بود ۳- شرکت در عملیات خانه و من برای سرکوبی آنها اقدام تیمی کرج که ۳ نفر کردم. ٤- شرکت در عملیـات آنچه بیشتر ماجراهای زندگی سیدجمال را در برمیگرفت دادگاه : تاکی شما در ساواك | شهادت رسیدند سفرهای پی در پی ودور ودراز اوبود . بخاطر همین سفرها ، سيدرا فعالیت می کردید ؟ در همان زمان حیاتش «اعجوبه شرق» لقب داده بودند . در آن متهم : تاسه ماه قبل که | شهرستان تبریز که در آن زمان، که وسایل و امکانت سفر، اندك ودر مقایسه با وسایل کمیته بهم خورد تا اوخر سال | درگیری 4 نفر شهید شدند. امروزی ، در ردیف هیچ بود، سفر از يك نقطه جهان در شرق ه شرکت در عملیـات ه من از کمیته بیرون آمدم. به نقطه یی در غرب، ماهها و گاه بیش از يك سال تمام طول می دادگه : يك تشويق در پرونده | خیابان ژاله که شما همراه کشید . با این حال ، سید، مثل کسی که سریع ترین وسابل شما هست که آن را ساواك | اکیپی بودید که در آن عملیات سفر را در اختیار دارد، چنان بسرعت جا عوض میکرد و از يك گزارش داده است و در آن | یک نفر شهید شد و گوشه دنیا به گوشه مقابل آن میرفت که هر کس او را می شناخت گزارش ذکر شده است که | همان درگیری علیمرادبوسينه حیرت می کرد که چگونه مردی امروز در تهران، هفته بعد تعداد 16 افسر اسلحه شما تیری به پایش ٦٠ پاسبان قاهره، کمتر ازده روز بعد در پاریس و هفته دیگر در کابل و ۲ کارمند که به مدت ده سال | اصابت کرد آنکارا و استانبول است . 6- شرکت در عملیـات شبانه روز فعالانه فعالیت کردید که اسم شما نفر پانزدهم ذکر | خیابان کوکاکولاکه یک نفر در چنین گیروداری بودکه سید، پس از تاسیس روزنامه اش | در فعالیتهای چشم | شهید شد رسپردن امور فنی واداری آن به شیخ محمد عبده مصری، خودراه شده است گیری داشته اید . در اینباره شما در این درگیری ها سلسله سفرهایی را در پیش گرفت تا بادیدن زندگی ملتهای چه می گوید ؟ آقای حمزه | به عنوان حمله کننده مختلف از نزديك وآشنایی با دردها و مشکلاتشان و یافتن راه حل تفنكجي آیا شما در عملیات | مراقب کننده شرکت داشتید. مسائل آنها در بحث وتبادل نظر بارجال و مردان آگاه کشورها ، برای روزنامه اش مطلب و مقاله تهیه کند در همان سالهایی که اختناق دستگیری طاهر رحیمی در بازجویی . دادگه:در خیابان بوذرجمهری سرچشمه که وی پس از دستگیری | در ایران حاکم بود شما در مسیر این سفرها، وی از راه حجاز وسوريه وعراق،راهی محکوم به اعدام کردید رشهید | شرکت داشتید حالا چـه ایران شد. در ایران، سیدرا، بخوبی می شناختند. روزنامه او، در ایران، شد دست داشتید ؟ در ایـن | مسئولیتی احساس میکنید؟ می گوئید از ایـن رو متهم : در خیابان سیروس باره چه می متهم : البته در آن روز ۸ اکیپ شرکت کرده بودند هزار ها خواننده مشتاق داشت ۲- احراز سمت های ضد نويك نفر را کشته اید که مردمی و خدمت صادقانه در داخل ماشین شما بودر ماشین سازمان منشور اطلاعات و امنیت شما هم خونین بود • کشور که هدفی جز نابودی در این هنگام شخصی برای نسل این مردم نداشته است. ادای سوگند و دادن شهادت ۳- شهادت و جدان پاک عليه «حسن نفر در محضر دادگه جامعه مسلمانو آزاده،براینکه حضور یافت و پس از سوگند این عناصر ضد خداوندو ضد به قرآن اظهار داشت : مردم بوده اند من در سال ۳مدستگیر شدم با عنایت به مراتب فوق،با در سال۰۷ وقتی که در زندان توجه به آیات ستم سوزقرآن همینکه وارد ایران شد، خوانندگان روزنامه اش و آشنایان با من افسر اکیپ راد بودم عقاید و افکارش که شوق دیدارش را داشتند، به استقبالششتافتند به توسط یک سرو ان مرفین اکیپها به سرپرستی سرگرد | نامی که اکنون افسر بين – و به گرمی او را درمیان گرفتند. شکوه استقبال مردم از سیدچنان احمد رستمی بود که من هم | المللی است و یک کماندو بود که حتی مقامات کشوری نیز تحت تاثیر قرار گرفتند و برآن شرکت کرده بودم . بنام پرویز ناظری و حسن شدند تا از سید، به گرمی استقبال کنند. داگاه در باره این حوادث | نفر تا مدت یک هفته مراقب یکی از این صاحب مقامها، ظل السلطان بود که در اصفهان به ما دستورداده چه می گوئید ؟ میزبانی سید را به عهده گرفت و از او پذیرایی شایسته یی به عمل قاسم ساربانها دکتر باقر عاقلی دکتر نیلی آرام بودم این شخص (آقای حسن و روایات معصومین و امامان نفر) در محلها به عباس اق شناسد پاک علیه السلام و اصول آزادی و عدالت منبعث از روح اسلام معروف بود و به جز کار ساواکی نتوانستم چتربازی کنم . در | ایران دومین کشور شکنجه | شما است که رئیس ساواک | افسران بودند طی دورهای به خرید و فروش ماشین می – نتیجه آقای غفاری حق فنی | بود اکیپ | تهران آن را گزارش کرده | آموزشهایی میدادند . و مغز شما که پرداخت . يك روز به فروشگاه مرا قطع کرد و مرافرستادند | بودید از شکنجه چطور | است که شما در ساواک | افراد را شستشو میدادند که خدمت کردید و آن کمیته باصطلاح ضـد | خبر نداشتید ؟ و قرآن ، تقامای مجازات نامبردگان را دارم . جمع کـــــــــــــرده بود اتومبیل ادیب رفت او كه يك البته من دير متوجه شدم و به و سخنانش در نفوذ و تاثیر بیمانند است و بیشک همه حاضران را مجذوب خود ساخته است، نه تنها یک کلام نیز در پاسخ او نگفت، بلکه همه انتقادها و حملهها را باخوشرویی پذیرفت و قول داد که خواهد کوشید تانصایح و رهنمودهای اندیشمند فرزانه یی چون اورا، باجان و دل بشنود و اجرا کند. کمونیستی انتشار میدهند. و کرد یا نه ؟ دادگاه : شما ۱- شرکت در عملیت | بودند که شخصی به نام آورد. اما سید، درست همان لحظاتی که در خانه ظل السلطان مهدوی که مکان عزتشاهی شهرستان کرج و کشف خانه نشسته بود و سفرمی رنگارنگ پیشرویش گسترده بودند ، تیمی که منجر به کشته شدن | را میداند و او را زبان به انتقاد از میزبان خود کشود و درلباس نصیحت، تلخترین چند نفر گردید میخواهد به و تندترین و کو بندمترین حملهها و انتقادها را باو وارد آورد ۲- شرکت در عملیات خیابان | معرفی کند و خانهای قبلا ولی ظل السلطان، که میدانست سید، در میان حاضران در آن تهران نو خانه حمید اشرف | شناسایی شده بود و ما که خود ظل السلطان بمناسبت ورود سید جمال دعوتشان صبر کردیم عزت شاهی را که ۷ یا ۸ نفر کشته شدند. – محبو بیتی نـوق الـعـاده دارد آنگاه رئیس دادگاه ازمتهمان رکت در عملیات مهرآباد | دستگیر کنیم و گفتند کموی جلیقه ضد گلوله به تن داشت خرابکاری کمیک فوق العاده ای متهم : من يكسال سر صادقانه در گزارش ما میگفتند اکیپهایی تشکیل خو است دربرابر کیفرخو است که وتن شهید شدند. شده است که با ما مبارزه در داخل ماشین نشسته بود و جنوبی یک مارکسیست اسلامی من داشته باشم و خرجمرا | اکیپ بودم و هیچ مسئولیتی | است که نامبرده بالا از بدو از خود دفاع کنند در داخل عمليات 4 شرکت در هست یک روز عزت شاهی يك جنازه خونین تامین کند . من سوادی | نداشتیم و عنوانسراکیپیبا | تشکیل میکنند. اینها از دشمنان مولا ترک ضد دستگیری حسن ابراری که بعدا | که یک کشباف بود ، از حسن نفر در دفاع از خود ماشین اربود. این شخص چون اگرسراکیپ | خرابکاری ساو اکو شهربانی | علی هستند. اینها ضد دينو ندارم ، فقط 4 کلاس درس | من بود ، مخفیگاهش دادگاه شاه وی را محکوم به (آقای حسن نفر) پاهای خودرا گفت : خواندهام قسم میخورم که | بودم ، چرا سرپرستی را در کمیته مزبور انجام وظیفه | مذهب هستند و حتى كلمـه بیرون آمد و ما روی جنازه انداخته بود و ب اعدام کرد سیاهی لشگر ! میدانستیم که عزت شاهی کمونیست را مرتب به زبان در کشتار و زدوخورد ها | بعهده من نمیدادند ، و در | مینماید و از خوش خدمتی ه شرکت در عملیات مشهد | مسلح نیست می آوردند که ما را تحریک يك نوع غرور به برادرم گفت. . در نتیجه می ظل السلطان، که مردی بیفرهنگ و خصم کینه توز هنر و من کارمندی هستم که از۲۲ شرکت نداشتم سال ۵۷ هیچ زدو خوردی | تعریف کرده اند . کسانی که فرهنگ و تاریخ بود، از زمانی که زمام امورشهر تاریخی اصفهان که برای دستگیری ۲تن از | خواستیم سالم دستگیر کنیم و میگفتند اینها نشریه برادرت راهم می کشم سال خدمت 16 سال آن رادر دادگاه : شما در اکیپ | در این سال نبود . من از در این سازمان امنیت و ضد مجاهدین به مشهدرفته بودید. از سوی ناصرالدین شاه باو سپرده شد، دشمنی خود را باهر که ناگهان پرویز ناظریعزت دادکه در اینجا از متهم اداره اطلاعاتی خدمت کردم گشت مراقبت شرکت داشتند | تیمسار 5 هزار تومان وام خرابکاری کار میکردند از خیلی چیزهای دیگر. متهم: در کمیته مشهدسر شاهی را دید او را به آنچه به تاریخ و ملیت و آداب و فرهنگ این کشور، بخصوص سئوال کرد: شما جلیقه ضد وقتی کمیته ضدخرابکاریتشكيل خواستم که خانواده ام را | نخبهترین افراد بودندو شما بختیاری ۲ تن از مجاهدین را | مسلسل بست . چون ناظری دادگاه: ازجامعه ملل اسلامی در گنجینه هنری اصفهان، مربوط میشد، دشمنی میورزید. در گلوله بتن داشتید یانه ؟ شد، تیمسار جعفری قرعه کشی ببرم برای زیارت امام رضا | هم یکی از آنان بودید که از بازداشت کرده بود و مابرای | به حساب گلوله ، پول می چه خبر دارید ؟ جریان همین دشمنی بود که روزی دستور داد تا تمام آثار متهم: بله داشتم ، وبرای کرد و نام من بیرون آمد. من متهم : بله در خیابانها | ولی تیمسار به من نداد سال ۵۱ در این کمیته فعالیت تحویل گرفتن آنها به آن شهر | گرفت اولین خشاب ناظری تاریخی و ابنیه کهنساز اصفهان را ویران کنند و بجای آن باغ ماموریت میپوشیدم آقای رئیس متهم: ما کارمند قراردادی کسی را نکشته ام چون خودم ما گفته بودند میگشتیم و به اکیپ رضایتبخشی داشتید شما رفتیم. از من سئوال شد چرا | تمام شد و خواست دومین بودیم. در آن زمان اداره دادگاه من اظهارات ایشان را که و باغچه و حوض و ساختمان جدید بسازند. مدتی پس ازتخریب اطلاعات افرادی را دستگیر در خیابانها با ماشین | بودید که برای شناسائی | چرا برای حفاظت جان شاه در دستگیری و اختناق شرکت | خشاب مسلسل را جا دهد بناهای تاریخی بدستور ظل السلطان بود که سید جمال وارد قبول ندارم اگر برادرشان بگوید از آنها فلج است. مندرک داشتم ؟ من از ترس جان خودم و او را شهید کند که مانع اصفهان شده بود افراد به خیابانهامی رفتید. از اصفهان به تهران رفتیدشما | میکردند و اسم نواب صفوی قبول می کنم بخدا قسم اودورغ میکنم و میفهمم. یک روز به دادگاه : شما چند سال متهم : بله قبول دارم . | در تاریخ ٤٣١٩١١٦ یعنی که بچه محل ما بود و من آن و خانواده ام . نمی توانستم کری | او شدیم و زیر بغل عزت ی گوید مامور گشت بودید ؟ در همان ایام، روزی که سید در شهر گردش کرده و آنهمه کنم. چون 4 دختر دارم که | شاهی را گرفتیم و به همان دادگاه : مجاهدین ما که | حدود ١٤ سال پیش برای | موقع کوچک بودم و خودم دادگاه : سپس آقای محمود لرزاده را که کتابدار مسجد متهم : 6 سال ولی ما برای عقیده خود با طاغوت | چنین ماموریتی به آنجـا | یکی از طرفداران آیت اللـ یکی دانشجو است و یکی دیگر | خانه بردیم و در خانه ویرانی را به چشم دیده بود، در بازگشت،درحالیکه از شدت اندوه ارزاده بود، دستگیر کنیم . من تفنگچی یکی از متهمین رابه اشک برچشم داشت کسی را دستگیر نکردیم از و از فرط خشم لبهایش را میجوید کاشانی هستم. نواب صفوی را در موسسه کودکان عقب افتده | عزتشاهی با سیانور اقدام مبارزه میکردنـد شما را | رفتید رفتم و به حسن نفر نشان داد و پرسید: آقای لرزاده خبر دادم ساواک همیشه میفرستادند هم به زبان می آوردند و میگفتند خویانه و پرخاشکنان به ظل السلطان گفت: در همه دنیا، حکام کار می کند وسومی در کلاس | به خودکشی کرد که ما که میخواهند ترا دستگیرکنند. دادگاه: آقا محمود تفنكجي شناسایی کرده بودند به کمیته مشترک ض متهم : این یک اشتباه که این گروه که اسم خود را امیران و پادشاهان و زمامداران امور شهرها و کشورها اماکن ششم است و چهار می دانش آموز | بلافاصله متوجه او شدیم و را به عنوان دولت صادق خودتن همچنین یک بار دیگر بسـا خودتان گفتید که یک گلوله | بزرگ است قربان .مننبودم ملل اسلامی گذاشتند از است. من برای آخرین دفاع | او را ازمرگ نجات دادیم تاریخی و ابنیه باستانی را حفظ و مرمت میکنند، شما به چه علت دستور دادند که یک نفر رادر قبول دارید ؟ خرابکاری و چون حق فنی | به شما اصابت کرد . شما | بلكه من یک برادر دارم که عرض می کنم به آن کسی که جاسوسان عراقی هستند و یک بخود جرات میدهید آنها را ویران کنید؟ متهم: بله خیابان ری دستگیر کنیم . من دادگه : ما گفتیم درباره مرا قطع کرده بودند مرا | گفتید وقتی تیر به منخورد در اداره چهارم عمليـات | دفتر از آنها بدست ماموران | به کمیته فرستادند دادگاه سپس قسمتی از شاهزاده ظل السلطان، در حضور جمعی که آن خطاب و شما معتقد هستید به قرآن مجید | آن درگیریها چه دارید به آن محل رفتم و متوجه شدم من تیراندازی نکردم پسشما | فعالیت میکند و اسم او افتاد که تمام اسامی اعضای دادگاه : در کمیته ر عتاب را از سید شنیده بودند، سکوت کرد و پاسخ دادن به آن پرونده را ازقول محمودتفنكجي که مادر آن شخص تازه فوت من کسی را نکشته ام . و اگر | بگوئید ؟و همچنین برای شناسایی شده بودیدازطرف | علی اکبر خداداد کردیچه برجسته آن گرو مدر آن نوشته سخنان را به وقت دیگر موکول کرد. و چون ساعتی بعد با خطایی کرده ام از شما طلب | آخرین دفاع اگر مطالبی که برعلیه «حسن نفر ، اظہر کرده است.من چشمہو شیکردم اصطلاح ضد خرابکاری | مجاهدین ، در اینباره چه | است. دوم اینکه چه کسی | شده بود مانند خلیل ملکی و شرکت داشتید یا نه ؟و آیا سید تنها ماند، در اتاقی خلوت کرد و آنگاهنامهها و مراسلات عفو می کنم امیدوارم دادگاه | دارید بفرمائید داشته به این شرح قرائت و برای همین کار ٢٤ ساعت ناصرالدین شاه را آورد و به سید نشان داد. ما را میفرستادبرای حفاظت | آقای موسی میگفتند ایشان کرد: آقای حسن نفر را آززمان در این دوران کسی را بازداشت شدم. من نقش سیاهی متهم: من ارتشی بودممرا | جان شاه ما که برای حفاظت | رهبر هستند که اولین جنگ متهم : من جزو اکیپ ها وی سپس برای آخرین بار لشکر در این سازمان داشته و دستگیر کردید ؟ استخدام خوب میشناسم .او بودم ، پدرم استو اربازنشسته از خود دفاع کرد و علی اصغر بنام مامور به ساواک | جان شاه میرفتیم درمیان | را اینها شروع کرده بودند. در این نامه ها، ناصرالدین شاه ، ضمن فحاشی های بسیار به صورت يك فرد موثر در کار وقتی که متوجه شدم و به سال۳۹بازنشسته منهم : نه کسی را | فرستادند آنچه سرنوشتمن | جمعیت ما را در آنجا نگه دادگاه:مرحوم نواب صفوی نسبت به پادشاهان صفوی و آنچه از دوران آنها باقیمانده ماهیت امر بیبردم از سال های اطلاعاتی و عملیاتی بشمار اینانلو دفاعیات خود را آغاز شده است وقتی استخدام میداشتند گفته بودند | را میشناختی؟ کرد است ، دستور داده بود تا هرچه زودتر آثار و ابنیه بازمانده ۱۳۰۷ خودم را کنار کشیدم و می رفت و در سال ١٣٤١فعالیت شدم حقوقم ١٢٤٠ تومان از زمان صفویان را ویران کنند تا اثری از آنها ،بجاینماند. . ی کرد . از اکیپ ری استفاده هیچگونه فعالیت سیاسی نداشتم. نکردیم ،درگوشمان | است ، همان را قبول مي- | که مواظب باشید اگر کسی میخواندند که آقایان | کنم . منمامور ارتشی هستم. خرابکار هستند . تیمسار متهم: من کوچک بودم ظل السلطان ، علاوه بر نشان دادن نامه ها ، زبانی هم دادگاه : یک نفر درمورد چهار نفر عائله دارم که یکی بگردید مادستور دادند برویم آقـای چرا؟ میگوئید ؟ رای عادلانه بدهد بود در ما من در اواخر سال ۰۰ که | بود و فقط 600 – ۷۰۰ خواست نامهای بهشامبدهد مندر زمانیکه دراداره اطلاعات موثر میشد . حسن نفر به عطائیپور و پرویز ثابتی | شما میگوید استوار علی | آنها را به ماموران تحویل | ایشان را دیدم که ایشان در بودم در دایره بایگانی کار | تنہئی چندبار توانسته بود میکردم. من هیچنوع اطلاعاتی سال ٥٤درعملیات بدهیم که در اداره مبارزه با مواد مخدر | تومان به من فوق العادممی گفت که استبداد سیاه ناصرالدین شاهی ، نه تنها در ویرانی مسجد پامنار اذان میگفتند. بودم به کمیته مشترکباصطلاح | دادند ، اگر من ماموریت بناهای تاریخی ، بلکه در ویرانی سراسر کشور اثر گذاشته روسای کمیته برایمــان | خداداد در افراد مسلح را دستگیر کندو دادگاه: چند سال دارید ؟ ضد خرابکاری منتقل شدم و در | آنها را انجام نمیدادم من است و هیچکدام از حکام و لایات، در این ویرانی ها، تاثیرو دادگاه : شمامتهم هستید سخنرانی میکردند یکدفعه | مسلحانه در قسمت پامنارو يك بار هم يك جوان مبارز نداشتم و در دایره عملیاتی شعبه گناه ندارند اکیپ شباهنگ فعالیت کردمکه و خانواده ام را از بین می هم تیر خوردم یک روز من | بازارنو که در آن درگیری چند در جنایات ساواک مسنقیم متهم : ٤٥ سال. سرپرستی این اکیپ بعهده آقای | بردند پس من مجبور بودم سید جمال ، با آنچه از ظل السلطان و دیگران شنیده بود دادگاه: شما آیا درشهربانی | از دستگیری ظاهرا آن جوان به اتفاق سرگرد مولائی و | نفر کشته و مجروح می – د غیر مستقیم شرکت داشته اید دادگاه : چه عاملی باعث شد سررشته بود. یک بار برای | برای آنها کار کنم . در آذر و آنچه به چشم دیده بود ، تصویری دقیق از چهره مستبدو شاهد بازداشت و شکنجه افراد شهید میشود متهم : این کاملا یک پاسبان بنام خادمی در | شوند. خدا میداند. برای | و طبق اظهارات خودتـان | که در شهربانی استخدام شدید تحویل گرفتن یکنفرکه توسط | ٥٦ سرکار بودم و در این خودکامه ناصرالدین شاه ، در ذهن خود داشت و با چنیـن مغرضانه است من نمیدانم چرا خیابان بوذرجمهری دنبـال | برادر خانمش اصغرکردبچه | شما میتوانید برای آخرین | و وقتی که شهربانی آیت الله ساواک لاهیجان دستگیر شده | مدت چند مرتبه استعفادادم، تصویر ذهنی ناخوشایندی بود که راهی تهران شد . متهم : من فقط صدای | این را تفنكجي نوشته ماموریت بودیم که من تعریف کرد که تیراندازی | دفاع از خودتان دفاع کنید. | کاشانی را خانه نشین و نو اب | بود، به آنجا رفتیم. بعد مرا | اما قبول نکردند بعد مرابه شکنجه شده ها را میشنیدم. است سرگرد مولائی اصابت گلوله | کردیم و من نقش زمین شدم متهم : برای آخرین دماع | صفوی را شهید کرد شما به اکیپ دیگری منتقل کردندو بقیه در صفحه • ٤ یک روز هم کار نکردم. را دستگیر کرده بود که بردید ؟ ادامه دارد • • در دادگاه انقلابی اسلامی تهران اسرارحمله ساواک به گروههای مبارزفاش شد دادگاه با آیاتی از کلام الله دادگاه رسمیت یافت و آنگاه مجید ، دادستان ، متن کیفرخو است اشرف شرکت داشتید ؟ صادره از سوی متهم: بله داشتم. دادسرای انقلاب را علیه متهمان قرائت دادگاه : آیاشما در عملیات کرد بیابن ری شرکت داشتید ؟ . . . درمتن کیفرخو استدادستان متهم: بله داشتم عليه متهمان آمده است : دادگاه : مادر پنجه شاهی ها ۱ـ محاربه با خداو پیامبر خداو نایب امام زمان عليهـ السلام ۲- نساد در زمین که با شما دشمن نیست ؟ متهم: خير دادگاه: پس چرا این اظهارات را کرده است ؟ ۲- قتل و کشتار مردم آزادهای که بشریت محروم را به قسط متهم: آن روز من در خیابان نارمك نبودم، اکیپ نسیم عدالت دعوت میکنند. ٤- اعمال فشار و اختناق . من مرخصی نصرت بودند پلیسی و تحکیم سلطه جابرانه بودم.سروان قنادزاده بهتر حکومت ضد اسلامی شاه اطلاع دارند ایادی او دادگاه : يك تشويق نامه در ه کوشش در به فساد پرونده شما ملاحظه می شود که کشیدن نسل جوان و فعـال از طرف مقامات مسئول برای ملت مسلمان ما شما فرستاده شده است درابن ٦ـ سد راه خدا،رام پیروزی نامه ذکر شده است که یکی مردم ، راه تکامل و راهی که از فعال ترین اکیپها اکیپ تحقق تمام خواست های انسان شمار یکی از موثرترین اکیپها آن است بود. یعنی اگر هر ماموریت – اعمال شکنجه های غیر سنگینی داشتند به شما محول انسانی قرون وسطایی به می کردند . در باره این نامه بهترین فرزندان ملت که از شما قدردانی شده است دلایل اتهام : چه می گوئید ؟ ۱۔ اقرار های صریح حتمی متهمان در مراحل مختلف کردم. ه . از متهم پرسید: آیا شما در عملیات حمید 9 > متهم: من در آنجا کار می : >> سرلشکر کمانگر داریوش همایون دکتر عبدالمجید مجیدی ● 9 . رضا صدقیامی 9 گزارش 6 دکتر هوشنگ نهاوندی دکتر عبدالمجید مجیدی عبدالعظیم ولین، دکتر منوچهر تسایمی،فریدون مهدوی، داریوش همایون ، رضا صدقیانی ، حسن رسولی، قاسم ساربانها ، حسین فولادی ، امیر حسین شیخ بهایی منوچهر پرویز ، دکتر نیلی آرام ، دکتر محمدرضا نقابت دکتر باقر عاقلی، هژبر یزدانی، سرتیپ عزت الله محزری، و سرلشگر کمانگر ● T منوجه تسلیمی ● : دکتر محمد رضا تقابت فریدون مهدوی عبدالعظیم وایان حسن رسولی EEE > . · 2 ● · 9 ● چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ماه ۱۳۰۸-شماره١٥٨٤٩ یکصد سال مبـارزه روحانیت مترقی از میرزای شیرازی تا امام خمینی نوشته: عقیقی بخشایشی · · ● – ۴ ● · > . “